شرح پرسش: اگر امکان دارد درباره ی آیه های 30 و31 سوره نور توضیح دهید. یعنی اینکه تفسیر هایی را که درباره این 2 آیه شده است شرح دهید برای تحقیقی که دارم انجام می دهم لازم دارم. پاسخ: پاسخ اجمالی: این دو آیه درباره پوشش و حجاب زنان در اسلام و محدوده آن است. و از آنجایی که تفسیر نمونه خلاصه و برداشتی از تفسیر های متعدد است به همین جهت تفسیر این دو آیه را از تفسیر نمونه ذکر می کنیم. پاسخ تفصیلی: در کتاب با ارزش تفسیر نمونه در تفسیر این آیات آمده است: "در کتاب کافی در شأن نزول نخستین آیه از آیات فوق (آیه 30) از امام باقر (ع) چنین نقل شده است که جوانی از انصار در مسیر خود با زنی روبرو شد- و در آن روز زنان مقنعه خود را در پشت گوشها قرار می‌ دادند- (و طبعا گردن و مقداری از سینه آنها نمایان می ‌شد) چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب کرد و چشم خود را به او دوخت هنگامی که زن گذشت جوان هم چنان با چشمان خود او را بدرقه می‌ کرد در حالی که راه خود را ادامه می‌ داد تا اینکه وارد کوچه تنگی شد و باز هم چنان به پشت سر خود نگاه می ‌کرد ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزی استخوان یا قطعه شیشه ‌ای که در دیوار بود صورتش را شکافت! هنگامی که زن گذشت جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جاری است و به لباس و سینه ‌اش ریخته! (سخت ناراحت شد) با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پیامبر می‌ روم و این ماجرا را بازگو می‌ کنم، هنگامی که چشم رسول خدا ص به او افتاد فرمود چه شده است؟ و جوان ماجرا را نقل کرد، در این هنگام جبرئیل، پیک وحی خدا نازل شد و آیه فوق را آورد (قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ...) تفسیر: مبارزه با چشم‌چرانی و ترک حجاب‌ این سوره در حقیقت سوره عفت و پاکدامنی و پاکسازی از انحرافات جنسی است، و بحثهای مختلف آن از این نظر انسجام روشنی دارد، آیات مورد بحث که احکام نگاه کردن و چشم‌ چرانی و حجاب را بیان می‌ دارد نیز کاملا به این امر مربوط است و نیز ارتباط این بحث با بحث های مربوط به اتهامات ناموسی بر کسی مخفی نیست. نخست می‌ گوید:" به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه کردن به زنان نامحرم و آنچه نظر افکندن بر آن حرام است) فرو گیرند، و دامان خود را حفظ کنند" (قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ). " یغضوا" از ماده" غض" (بر وزن خز) در اصل به معنی کم کردن و نقصان است و در بسیاری از موارد در کوتاه کردن صدا یا کم کردن نگاه گفته می ‌شود، بنا بر این آیه نمی ‌گوید مؤمنان باید چشم هاشان را فرو بندند، بلکه می‌ گوید باید نگاه خود را کم و کوتاه کنند، و این تعبیر لطیفی است به این منظور که اگر انسان به راستی هنگامی که با زن نامحرمی روبرو می‌ شود بخواهد چشم خود را به کلی ببندد ادامه راه رفتن و مانند آن برای او ممکن نیست، اما اگر نگاه را از صورت و اندام او بر گیرد و چشم خود را پائین اندازد گویی از نگاه خویش کاسته است و آن صحنه ‌ای را که ممنوع است از منطقه دید خود به کلی حذف کرده. قابل توجه اینکه قرآن نمی‌ گوید از چه چیز چشمان خود را فرو گیرند (و به اصطلاح متعلق آن فعل را حذف کرده) تا دلیل بر عموم باشد، یعنی از مشاهده تمام آنچه نگاه به آنها حرام است چشم برگیرند. اما با توجه به سیاق آیات مخصوصا آیه بعد که سخن از مساله حجاب به میان آمده به خوبی روشن می ‌شود که منظور نگاه نکردن به زنان نامحرم است، شأن نزولی را که در بالا آوردیم نیز این مطلب را تایید می‌ کند . از آنچه گفتیم این نکته روشن می‌ شود که مفهوم آیه فوق این نیست که مردان در صورت زنان خیره نشوند تا بعضی از آن چنین استفاده کنند که نگاه های غیر خیره مجاز است، بلکه منظور این است که انسان به هنگام نگاه کردن معمولا منطقه وسیعی را زیر نظر می‌ گیرد، هر گاه زن نامحرمی در حوزه دید او قرار گرفت چشم را چنان فرو گیرد که آن زن از منطقه دید او خارج شود یعنی به او نگاه نکند اما راه و چاه خود را ببیند و اینکه" غض" را به معنی کاهش گفته‌ اند منظور همین است (دقت کنید). دومین دستور در آیه فوق همان مساله حفظ" فروج" است. " فرج" چنان که قبلا هم گفته ‌ایم در اصل به معنی" شکاف" و فاصله میان دو چیز است، ولی در اینگونه موارد کنایه از عورت می ‌باشد و ما برای حفظ معنی کنایی آن در فارسی کلمه" دامان" را به جای آن می‌ گذاریم. منظور از "حفظ فرج" به طوری که در روایات وارد شده است پوشانیدن‌ آن از نگاه کردن دیگران است، در حدیثی از امام صادق (ع) می‌ خوانیم: کل آیة فی القرآن فیها ذکر الفروج فهی من الزنا الا هذه الایة فانها من النظر: " هرآیه ‌ای که در قرآن سخن از حفظ فروج می‌ گوید، منظور حفظ کردن از زنا است جز این آیه منظور از آن حفظ کردن از نگاه دیگران است" و از آنجا که گاه به نظر می‌ رسد که چرا اسلام از این کار که با شهوت و خواست دل بسیاری هماهنگ است نهی کرده، در پایان آیه می‌ فرماید:" این برای آنها بهتر و پاکیزه ‌تر است" (ذلِکَ أَزْکی‌ لَهُمْ). سپس به عنوان اخطار برای کسانی که نگاه هوس ‌آلود و آگاهانه به زنان نامحرم می ‌افکنند و گاه آن را غیر اختیاری قلمداد می‌ کنند می‌ گوید:" خداوند از آنچه انجام می‌ دهید مسلما آگاه است" (إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ). در آیه بعد به شرح وظائف زنان در این زمینه می ‌پردازد، نخست به وظائفی که مشابه مردان دارند اشاره کرده می‌ گوید:" و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را فرو گیرند (و از نگاه کردن به مردان نامحرم خودداری کنند) و دامان خود را حفظ نمایند" (وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ). و به این ترتیب "چشم ‌چرانی" همانگونه که بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام می ‌باشد، و پوشانیدن عورت از نگاه دیگران، چه از مرد و چه از زن برای زنان نیز همانند مردان واجب است. سپس به مساله حجاب که از ویژگی زنان است ضمن سه جمله اشاره فرموده: 1-" آنها نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتا ظاهر است" (وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها). در اینکه منظور از زینتی که زنان باید آن را بپوشانند و همچنین زینت آشکاری که در اظهار آن مجازند چیست؟ در میان مفسران سخن بسیار است. بعضی زینت پنهان را به معنی زینت طبیعی (اندام زیبای زن) گرفته ‌اند، در حالی که کلمه" زینت" به این معنی کمتر اطلاق می ‌شود. بعضی دیگر آن را به معنی" محل زینت" گرفته‌ اند، زیرا آشکار کردن خود زینت مانند گوشواره و دستبند و بازوبند به تنهایی مانعی ندارد، اگر ممنوعیتی باشد مربوط به محل این زینتها است، یعنی گوشها و گردن و دستها و بازوان. بعضی دیگر آن را به معنی خود" زینت آلات" گرفته‌اند منتها در حالی که روی بدن قرار گرفته، و طبیعی است که آشکار کردن چنین زینتی توام با آشکار کردن اندامی است که زینت بر آن قرار دارد. (این دو تفسیر اخیر از نظر نتیجه یکسان است هر چند از دو راه مساله تعقیب می ‌شود). حق این است که ما آیه را بدون پیشداوری و طبق ظاهر آن تفسیر کنیم که ظاهر آن همان معنی سوم است و بنا بر این زنان حق ندارند زینتهایی که معمولا پنهانی است آشکار سازند هر چند اندامشان نمایان نشود و به این ترتیب آشکار کردن لباس های زینتی مخصوصی را که در زیر لباس عادی یا چادر می ‌پوشند مجاز نیست، چرا که قرآن از ظاهر ساختن چنین زینتهایی نهی کرده است. در روایات متعددی که از ائمه اهل بیت (ع) نقل شده نیز همین معنی دیده می‌ شود که زینت باطن به "قلاده" (گردنبند) "دملج" (بازوبند) "خلخال" (پای برنجن همان زینتی که زنان عرب در مچ پاها می‌ کردند) تفسیر شده است. و چون در روایات متعدد دیگری زینت ظاهر به انگشتر و سرمه و مانند آن تفسیر شده می‌ فهمیم که منظور از زینت باطن نیز خود زینتهایی است که نهفته و پوشیده است (دقت کنید). 2- دومین حکمی که در آیه بیان شده است که:" آنها باید خمارهای خود را بر سینه ‌های خود بی فکنند "(وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی‌ جُیُوبِهِنَّ). " خمر" جمع" خمار" (بر وزن حجاب) در اصل به معنی پوشش است، ولی معمولا به چیزی گفته می ‌شود که زنان با آن سر خود را می ‌پوشانند (روسری). "جیوب" جمع "جیب" (بر وزن غیب) به معنی یقه پیراهن است که از آن تعبیر به گریبان می‌ شود و گاه به قسمت بالای سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق می ‌گردد. از این جمله استفاده می ‌شود که زنان قبل از نزول آیه، دامنه روسری خود را به شانه‌ ها یا پشت سر می ‌افکندند، به طوری که گردن و کمی از سینه آنها نمایان می ‌شد، قرآن دستور می‌ دهد روسری خود را بر گریبان خود بی فکنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد. (از شان نزول آیه که قبلا آوردیم نیز این معنی به خوبی استفاده می‌ شود). 3- در سومین حکم مواردی را که زنان می ‌توانند در آنجا حجاب خود را برگیرند و زینت پنهان خود را آشکار سازند با این عبارت شرح می ‌دهد: آنها نباید زینت خود را آشکار سازند (وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ). " مگر (در دوازده مورد): 1- برای شوهرانشان" (إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ) 2-" یا پدرانشان" (أَوْ آبائِهِنَّ) 3-" یا پدران شوهرانشان" (أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ). 4-" یا پسرانشان" (أَوْ أَبْنائِهِنَّ). 5-" یا پسران همسرانشان" (أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ). 6-" یا برادرانشان" (أَوْ إِخْوانِهِنَّ). 7-" یا پسران برادرانشان" (أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ). 8-" یا پسران خواهرانشان" (أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ). 9-" یا زنان هم کیششان" (أَوْ نِسائِهِنَّ). 10-" یا بردگانشان" (کنیزانشان) (أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ). 11-" یا پیروان و طفیلیانی که تمایلی به زن ندارند" (افراد سفیه و ابلهی که میل جنسی در آنها وجود ندارد) (أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ). 12-" یا کودکانی که از عورات زنان (امور جنسی) آگاه نیستند" (أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلی‌ عَوْراتِ النِّساءِ). 4- و بالآخره چهارمین حکم را چنین بیان می‌ کند:" آنها به هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود" (و صدای خلخالی که بر پا دارند به گوش رسد) (وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ). آنها در رعایت عفت و دوری از اموری که آتش شهوت را در دل مردان شعله‌ور می‌ سازد و ممکن است منتهی به انحراف از جاده عفت شود، آن چنان باید دقیق و سختگیر باشند که حتی از رساندن صدای خلخالی را که در پای دارند به گوش مردان بیگانه خود داری کنند، و این گواه باریک بینی اسلام در این زمینه است. و سرانجام با دعوت عمومی همه مؤمنان اعم از مرد و زن به توبه و بازگشت به سوی خدا آیه را پایان می ‌دهد، می‌ گوید:" همگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان!، تا رستگار شوید" (وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ). و اگر در گذشته کارهای خلافی در این زمینه انجام داده‌اید اکنون که حقایق احکام اسلام برای شما تبیین شد از خطاهای خود توبه کنید و برای نجات و فلاح به سوی خدا آئید که رستگاری تنها بر در خانه او است، و بر سر راه شما لغزشگاه های خطرناکی وجود دارد که جز با لطف او، نجات ممکن نیست، خود را به او بسپارید! درست است که قبل از نزول این احکام، گناه و عصیان نسبت به این امور مفهومی نداشت، ولی می‌ دانیم قسمتی از مسائل مربوط به آلودگی های جنسی جنبه عقلانی دارد و به تعبیر مصطلح از" مستقلات عقلیه" است که حکم عقل در آنجا به تنهایی برای ایجاد مسئولیت کافی است. نکته ‌ها: 1- فلسفه حجاب‌ بدون شک در عصر ما که بعضی نام آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی گذارده ‌اند و افراد غربزده، بی بند و باری زنان را جزئی از آزادی او می ‌دانند سخن از حجاب گفتن برای این دسته ناخوشایند و گاه افسانه ‌ای است متعلق به زمان های گذشته! ولی مفاسد بی حساب و مشکلات و گرفتاری های روز افزونی که از این آزادی های بی قید و شرط به وجود آمده سبب شده که تدریجا گوش شنوایی برای این سخن پیدا شود. البته در محیط های اسلامی و مذهبی، مخصوصا در محیط ایران بعد از انقلاب جمهوری اسلامی، بسیاری از مسائل حل شده، و به بسیاری از این سؤالات عملا پاسخ کافی و قانع کننده داده شده است، ولی باز اهمیت موضوع ایجاب می ‌کند که این مساله به طور گسترده ‌تر مورد بحث قرار گیرد. مساله این است که آیا زنان (با نهایت معذرت) باید برای بهره کشی از طریق سمع و بصر و لمس (جز آمیزش جنسی) در اختیار همه مردان باشند و یا باید این امور مخصوص همسرانشان گردد. بحث در این است که آیا زنان در یک مسابقه بی پایان در نشاندادن اندام خود و تحریک شهوات و هوسهای آلوده مردان درگیر باشند و یا باید این مسائل از محیط اجتماع بر چیده شود، و به محیط خانواده و زندگی زناشویی اختصاص یابد؟! اسلام طرفدار برنامه دوم است و حجاب جزئی از این برنامه محسوب می ‌شود، در حالی که غربی ها و غرب‌زده‌ های هوسباز طرفدار برنامه اولند! اسلام می‌ گوید کامیابی های جنسی اعم از آمیزش و لذت‌ گیریهای سمعی و بصری و لمسی مخصوص به همسران است و غیر از آن گناه، و مایه آلودگی و ناپاکی جامعه می ‌باشد که جمله" ذلِکَ أَزْکی‌ لَهُمْ" در آیات فوق اشاره به آن است. فلسفه حجاب چیز مکتوم و پنهانی نیست زیرا: 1- برهنگی زنان که طبعا پیامدهایی همچون آرایش و عشوه‌ گری و امثال آن همراه دارد مردان مخصوصا جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار می ‌دهد تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجانهای بیمار گونه عصبی و گاه سر چشمه امراض روانی می ‌گردد، مگر اعصاب انسان چقدر می ‌تواند بار هیجان را بر خود حمل کند؟ مگر همه پزشکان روانی نمی‌ گویند هیجان مستمر عامل بیماری است؟ مخصوصا توجه به این نکته که غریزه جنسی نیرومندترین و ریشه ‌دارترین غریزه آدمی است و در طول تاریخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکی شده، تا آنجا که گفته ‌اند" هیچ حادثه مهمی را پیدا نمی‌ کنید مگر اینکه پای زنی در آن در میان است"! آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگی به این غریزه و شعله‌ور ساختن آن بازی با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانه ‌ای است؟ اسلام می‌ خواهد مردان و زنان مسلمان روحی آرام و اعصابی سالم و چشم و گوشی پاک داشته باشند، و این یکی از فلسفه‌ های حجاب است. 2- آمارهای قطعی و مستند نشان می‌ دهد که با افزایش برهنگی در جهان طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی در دنیا به طور مداوم بالا رفته است، چرا که" هر چه دیده بیند دل کند یاد" و هر چه" دل" در اینجا یعنی هوسهای سرکش بخواهد به هر قیمتی باشد به دنبال آن می ‌رود، و به این ترتیب هر روز دل به دلبری می ‌بندد و با دیگری و داع می ‌گوید. در محیطی که حجاب است (و شرائط دیگر اسلامی رعایت می‌ شود) دو همسر تعلق به یکدیگر دارند، و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است. ولی در" بازار آزاد برهنگی" که عملا زنان به صورت کالای مشترکی (لا اقل در مرحله غیر آمیزش جنسی) در آمده ‌اند دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمی‌ تواند داشته باشد و خانواده ‌ها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی می‌ شوند و کودکان بی‌ سرپرست می‌ مانند. 3- گسترش دامنه فحشاء، و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهای بی حجابی است که فکر می ‌کنیم نیازی به ارقام و آمار ندارد و دلائل آن مخصوصا در جوامع غربی کاملا نمایان است، آن قدر عیان است که حاجتی به بیان ندارد. نمی ‌گوئیم عامل اصلی فحشاء و فرزندان نامشروع منحصرا بی حجابی است، نمی‌ گوئیم استعمار ننگین و مسائل سیاسی مخرب در آن مؤثر نیست، بلکه می‌ گوئیم یکی از عوامل مؤثر آن مساله برهنگی و بی حجابی محسوب می ‌شود. و با توجه به اینکه" فحشاء" و از آن بدتر" فرزندان نامشروع" سر چشمه انواع جنایتها در جوامع انسانی بوده و هستند، ابعاد خطرناک این مساله روشن‌تر می ‌شود...[1] پی نوشت: [1] تفسیر نمونه، ج‌14، ص 436 - 445.
شرح پرسش:
اگر امکان دارد درباره ی آیه های 30 و31 سوره نور توضیح دهید. یعنی اینکه تفسیر هایی را که درباره این 2 آیه شده است شرح دهید برای تحقیقی که دارم انجام می دهم لازم دارم.
پاسخ:
پاسخ اجمالی:
این دو آیه درباره پوشش و حجاب زنان در اسلام و محدوده آن است. و از آنجایی که تفسیر نمونه خلاصه و برداشتی از تفسیر های متعدد است به همین جهت تفسیر این دو آیه را از تفسیر نمونه ذکر می کنیم.
پاسخ تفصیلی:
در کتاب با ارزش تفسیر نمونه در تفسیر این آیات آمده است: "در کتاب کافی در شأن نزول نخستین آیه از آیات فوق (آیه 30) از امام باقر (ع) چنین نقل شده است که جوانی از انصار در مسیر خود با زنی روبرو شد- و در آن روز زنان مقنعه خود را در پشت گوشها قرار می دادند- (و طبعا گردن و مقداری از سینه آنها نمایان می شد) چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب کرد و چشم خود را به او دوخت هنگامی که زن گذشت جوان هم چنان با چشمان خود او را بدرقه می کرد در حالی که راه خود را ادامه می داد تا اینکه وارد کوچه تنگی شد و باز هم چنان به پشت سر خود نگاه می کرد ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزی استخوان یا قطعه شیشه ای که در دیوار بود صورتش را شکافت! هنگامی که زن گذشت جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جاری است و به لباس و سینه اش ریخته! (سخت ناراحت شد) با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پیامبر می روم و این ماجرا را بازگو می کنم، هنگامی که چشم رسول خدا ص به او افتاد فرمود چه شده است؟
و جوان ماجرا را نقل کرد، در این هنگام جبرئیل، پیک وحی خدا نازل شد و آیه فوق را آورد (قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ...)
تفسیر: مبارزه با چشمچرانی و ترک حجاب
این سوره در حقیقت سوره عفت و پاکدامنی و پاکسازی از انحرافات جنسی است، و بحثهای مختلف آن از این نظر انسجام روشنی دارد، آیات مورد بحث که احکام نگاه کردن و چشم چرانی و حجاب را بیان می دارد نیز کاملا به این امر مربوط است و نیز ارتباط این بحث با بحث های مربوط به اتهامات ناموسی بر کسی مخفی نیست.
نخست می گوید:" به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه کردن به زنان نامحرم و آنچه نظر افکندن بر آن حرام است) فرو گیرند، و دامان خود را حفظ کنند" (قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ).
" یغضوا" از ماده" غض" (بر وزن خز) در اصل به معنی کم کردن و نقصان است و در بسیاری از موارد در کوتاه کردن صدا یا کم کردن نگاه گفته می شود، بنا بر این آیه نمی گوید مؤمنان باید چشم هاشان را فرو بندند، بلکه می گوید باید نگاه خود را کم و کوتاه کنند، و این تعبیر لطیفی است به این منظور که اگر انسان به راستی هنگامی که با زن نامحرمی روبرو می شود بخواهد چشم خود را به کلی ببندد ادامه راه رفتن و مانند آن برای او ممکن نیست، اما اگر نگاه را از صورت و اندام او بر گیرد و چشم خود را پائین اندازد گویی از نگاه خویش کاسته است و آن صحنه ای را که ممنوع است از منطقه دید خود به کلی حذف کرده.
قابل توجه اینکه قرآن نمی گوید از چه چیز چشمان خود را فرو گیرند (و به اصطلاح متعلق آن فعل را حذف کرده) تا دلیل بر عموم باشد، یعنی از مشاهده تمام آنچه نگاه به آنها حرام است چشم برگیرند.
اما با توجه به سیاق آیات مخصوصا آیه بعد که سخن از مساله حجاب به میان آمده به خوبی روشن می شود که منظور نگاه نکردن به زنان نامحرم است، شأن نزولی را که در بالا آوردیم نیز این مطلب را تایید می کند .
از آنچه گفتیم این نکته روشن می شود که مفهوم آیه فوق این نیست که مردان در صورت زنان خیره نشوند تا بعضی از آن چنین استفاده کنند که نگاه های غیر خیره مجاز است، بلکه منظور این است که انسان به هنگام نگاه کردن معمولا منطقه وسیعی را زیر نظر می گیرد، هر گاه زن نامحرمی در حوزه دید او قرار گرفت چشم را چنان فرو گیرد که آن زن از منطقه دید او خارج شود یعنی به او نگاه نکند اما راه و چاه خود را ببیند و اینکه" غض" را به معنی کاهش گفته اند منظور همین است (دقت کنید).
دومین دستور در آیه فوق همان مساله حفظ" فروج" است.
" فرج" چنان که قبلا هم گفته ایم در اصل به معنی" شکاف" و فاصله میان دو چیز است، ولی در اینگونه موارد کنایه از عورت می باشد و ما برای حفظ معنی کنایی آن در فارسی کلمه" دامان" را به جای آن می گذاریم.
منظور از "حفظ فرج" به طوری که در روایات وارد شده است پوشانیدن آن از نگاه کردن دیگران است، در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: کل آیة فی القرآن فیها ذکر الفروج فهی من الزنا الا هذه الایة فانها من النظر: " هرآیه ای که در قرآن سخن از حفظ فروج می گوید، منظور حفظ کردن از زنا است جز این آیه منظور از آن حفظ کردن از نگاه دیگران است"
و از آنجا که گاه به نظر می رسد که چرا اسلام از این کار که با شهوت و خواست دل بسیاری هماهنگ است نهی کرده، در پایان آیه می فرماید:" این برای آنها بهتر و پاکیزه تر است" (ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ).
سپس به عنوان اخطار برای کسانی که نگاه هوس آلود و آگاهانه به زنان نامحرم می افکنند و گاه آن را غیر اختیاری قلمداد می کنند می گوید:" خداوند از آنچه انجام می دهید مسلما آگاه است" (إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ).
در آیه بعد به شرح وظائف زنان در این زمینه می پردازد، نخست به وظائفی که مشابه مردان دارند اشاره کرده می گوید:" و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را فرو گیرند (و از نگاه کردن به مردان نامحرم خودداری کنند) و دامان خود را حفظ نمایند" (وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ).
و به این ترتیب "چشم چرانی" همانگونه که بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام می باشد، و پوشانیدن عورت از نگاه دیگران، چه از مرد و چه از زن برای زنان نیز همانند مردان واجب است.
سپس به مساله حجاب که از ویژگی زنان است ضمن سه جمله اشاره فرموده:
1-" آنها نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتا ظاهر است" (وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها).
در اینکه منظور از زینتی که زنان باید آن را بپوشانند و همچنین زینت آشکاری که در اظهار آن مجازند چیست؟ در میان مفسران سخن بسیار است.
بعضی زینت پنهان را به معنی زینت طبیعی (اندام زیبای زن) گرفته اند، در حالی که کلمه" زینت" به این معنی کمتر اطلاق می شود.
بعضی دیگر آن را به معنی" محل زینت" گرفته اند، زیرا آشکار کردن خود زینت مانند گوشواره و دستبند و بازوبند به تنهایی مانعی ندارد، اگر ممنوعیتی باشد مربوط به محل این زینتها است، یعنی گوشها و گردن و دستها و بازوان.
بعضی دیگر آن را به معنی خود" زینت آلات" گرفتهاند منتها در حالی که روی بدن قرار گرفته، و طبیعی است که آشکار کردن چنین زینتی توام با آشکار کردن اندامی است که زینت بر آن قرار دارد.
(این دو تفسیر اخیر از نظر نتیجه یکسان است هر چند از دو راه مساله تعقیب می شود).
حق این است که ما آیه را بدون پیشداوری و طبق ظاهر آن تفسیر کنیم که ظاهر آن همان معنی سوم است و بنا بر این زنان حق ندارند زینتهایی که معمولا پنهانی است آشکار سازند هر چند اندامشان نمایان نشود و به این ترتیب آشکار کردن لباس های زینتی مخصوصی را که در زیر لباس عادی یا چادر می پوشند مجاز نیست، چرا که قرآن از ظاهر ساختن چنین زینتهایی نهی کرده است.
در روایات متعددی که از ائمه اهل بیت (ع) نقل شده نیز همین معنی دیده می شود که زینت باطن به "قلاده" (گردنبند) "دملج" (بازوبند) "خلخال" (پای برنجن همان زینتی که زنان عرب در مچ پاها می کردند) تفسیر شده است.
و چون در روایات متعدد دیگری زینت ظاهر به انگشتر و سرمه و مانند آن تفسیر شده می فهمیم که منظور از زینت باطن نیز خود زینتهایی است که نهفته و پوشیده است (دقت کنید).
2- دومین حکمی که در آیه بیان شده است که:" آنها باید خمارهای خود را بر سینه های خود بی فکنند "(وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ).
" خمر" جمع" خمار" (بر وزن حجاب) در اصل به معنی پوشش است، ولی معمولا به چیزی گفته می شود که زنان با آن سر خود را می پوشانند (روسری).
"جیوب" جمع "جیب" (بر وزن غیب) به معنی یقه پیراهن است که از آن تعبیر به گریبان می شود و گاه به قسمت بالای سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق می گردد.
از این جمله استفاده می شود که زنان قبل از نزول آیه، دامنه روسری خود را به شانه ها یا پشت سر می افکندند، به طوری که گردن و کمی از سینه آنها نمایان می شد، قرآن دستور می دهد روسری خود را بر گریبان خود بی فکنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد. (از شان نزول آیه که قبلا آوردیم نیز این معنی به خوبی استفاده می شود).
3- در سومین حکم مواردی را که زنان می توانند در آنجا حجاب خود را برگیرند و زینت پنهان خود را آشکار سازند با این عبارت شرح می دهد:
آنها نباید زینت خود را آشکار سازند (وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ).
" مگر (در دوازده مورد):
1- برای شوهرانشان" (إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ)
2-" یا پدرانشان" (أَوْ آبائِهِنَّ) 3-" یا پدران شوهرانشان" (أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ).
4-" یا پسرانشان" (أَوْ أَبْنائِهِنَّ).
5-" یا پسران همسرانشان" (أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ).
6-" یا برادرانشان" (أَوْ إِخْوانِهِنَّ).
7-" یا پسران برادرانشان" (أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ).
8-" یا پسران خواهرانشان" (أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ).
9-" یا زنان هم کیششان" (أَوْ نِسائِهِنَّ).
10-" یا بردگانشان" (کنیزانشان) (أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ).
11-" یا پیروان و طفیلیانی که تمایلی به زن ندارند" (افراد سفیه و ابلهی که میل جنسی در آنها وجود ندارد) (أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ).
12-" یا کودکانی که از عورات زنان (امور جنسی) آگاه نیستند" (أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلی عَوْراتِ النِّساءِ).
4- و بالآخره چهارمین حکم را چنین بیان می کند:" آنها به هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود" (و صدای خلخالی که بر پا دارند به گوش رسد) (وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ).
آنها در رعایت عفت و دوری از اموری که آتش شهوت را در دل مردان شعلهور می سازد و ممکن است منتهی به انحراف از جاده عفت شود، آن چنان باید دقیق و سختگیر باشند که حتی از رساندن صدای خلخالی را که در پای دارند به گوش مردان بیگانه خود داری کنند، و این گواه باریک بینی اسلام در این زمینه است.
و سرانجام با دعوت عمومی همه مؤمنان اعم از مرد و زن به توبه و بازگشت به سوی خدا آیه را پایان می دهد، می گوید:" همگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان!، تا رستگار شوید" (وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).
و اگر در گذشته کارهای خلافی در این زمینه انجام دادهاید اکنون که حقایق احکام اسلام برای شما تبیین شد از خطاهای خود توبه کنید و برای نجات و فلاح به سوی خدا آئید که رستگاری تنها بر در خانه او است، و بر سر راه شما لغزشگاه های خطرناکی وجود دارد که جز با لطف او، نجات ممکن نیست، خود را به او بسپارید! درست است که قبل از نزول این احکام، گناه و عصیان نسبت به این امور مفهومی نداشت، ولی می دانیم قسمتی از مسائل مربوط به آلودگی های جنسی جنبه عقلانی دارد و به تعبیر مصطلح از" مستقلات عقلیه" است که حکم عقل در آنجا به تنهایی برای ایجاد مسئولیت کافی است.
نکته ها:
1- فلسفه حجاب
بدون شک در عصر ما که بعضی نام آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی گذارده اند و افراد غربزده، بی بند و باری زنان را جزئی از آزادی او می دانند سخن از حجاب گفتن برای این دسته ناخوشایند و گاه افسانه ای است متعلق به زمان های گذشته! ولی مفاسد بی حساب و مشکلات و گرفتاری های روز افزونی که از این آزادی های بی قید و شرط به وجود آمده سبب شده که تدریجا گوش شنوایی برای این سخن پیدا شود.
البته در محیط های اسلامی و مذهبی، مخصوصا در محیط ایران بعد از انقلاب جمهوری اسلامی، بسیاری از مسائل حل شده، و به بسیاری از این سؤالات عملا پاسخ کافی و قانع کننده داده شده است، ولی باز اهمیت موضوع ایجاب می کند که این مساله به طور گسترده تر مورد بحث قرار گیرد.
مساله این است که آیا زنان (با نهایت معذرت) باید برای بهره کشی از طریق سمع و بصر و لمس (جز آمیزش جنسی) در اختیار همه مردان باشند و یا باید این امور مخصوص همسرانشان گردد.
بحث در این است که آیا زنان در یک مسابقه بی پایان در نشاندادن اندام خود و تحریک شهوات و هوسهای آلوده مردان درگیر باشند و یا باید این مسائل از محیط اجتماع بر چیده شود، و به محیط خانواده و زندگی زناشویی اختصاص یابد؟! اسلام طرفدار برنامه دوم است و حجاب جزئی از این برنامه محسوب می شود، در حالی که غربی ها و غربزده های هوسباز طرفدار برنامه اولند! اسلام می گوید کامیابی های جنسی اعم از آمیزش و لذت گیریهای سمعی و بصری و لمسی مخصوص به همسران است و غیر از آن گناه، و مایه آلودگی و ناپاکی جامعه می باشد که جمله" ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ" در آیات فوق اشاره به آن است.
فلسفه حجاب چیز مکتوم و پنهانی نیست زیرا:
1- برهنگی زنان که طبعا پیامدهایی همچون آرایش و عشوه گری و امثال آن همراه دارد مردان مخصوصا جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار می دهد تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجانهای بیمار گونه عصبی و گاه سر چشمه امراض روانی می گردد، مگر اعصاب انسان چقدر می تواند بار هیجان را بر خود حمل کند؟ مگر همه پزشکان روانی نمی گویند هیجان مستمر عامل بیماری است؟
مخصوصا توجه به این نکته که غریزه جنسی نیرومندترین و ریشه دارترین غریزه آدمی است و در طول تاریخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکی شده، تا آنجا که گفته اند" هیچ حادثه مهمی را پیدا نمی کنید مگر اینکه پای زنی در آن در میان است"! آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگی به این غریزه و شعلهور ساختن آن بازی با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانه ای است؟
اسلام می خواهد مردان و زنان مسلمان روحی آرام و اعصابی سالم و چشم و گوشی پاک داشته باشند، و این یکی از فلسفه های حجاب است.
2- آمارهای قطعی و مستند نشان می دهد که با افزایش برهنگی در جهان طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی در دنیا به طور مداوم بالا رفته است، چرا که" هر چه دیده بیند دل کند یاد" و هر چه" دل" در اینجا یعنی هوسهای سرکش بخواهد به هر قیمتی باشد به دنبال آن می رود، و به این ترتیب هر روز دل به دلبری می بندد و با دیگری و داع می گوید.
در محیطی که حجاب است (و شرائط دیگر اسلامی رعایت می شود) دو همسر تعلق به یکدیگر دارند، و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است.
ولی در" بازار آزاد برهنگی" که عملا زنان به صورت کالای مشترکی (لا اقل در مرحله غیر آمیزش جنسی) در آمده اند دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمی تواند داشته باشد و خانواده ها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی می شوند و کودکان بی سرپرست می مانند.
3- گسترش دامنه فحشاء، و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهای بی حجابی است که فکر می کنیم نیازی به ارقام و آمار ندارد و دلائل آن مخصوصا در جوامع غربی کاملا نمایان است، آن قدر عیان است که حاجتی به بیان ندارد.
نمی گوئیم عامل اصلی فحشاء و فرزندان نامشروع منحصرا بی حجابی است، نمی گوئیم استعمار ننگین و مسائل سیاسی مخرب در آن مؤثر نیست، بلکه می گوئیم یکی از عوامل مؤثر آن مساله برهنگی و بی حجابی محسوب می شود.
و با توجه به اینکه" فحشاء" و از آن بدتر" فرزندان نامشروع" سر چشمه انواع جنایتها در جوامع انسانی بوده و هستند، ابعاد خطرناک این مساله روشنتر می شود...[1]
پی نوشت:
[1] تفسیر نمونه، ج14، ص 436 - 445.
- [سایر] اگر امکان دارد درباره ی آیه های 30 و31 سوره نور توضیح دهید. یعنی اینکه تفسیر هایی را که درباره این 2 آیه شده است شرح دهید برای تحقیقی که دارم انجام می دهم لازم دارم.
- [سایر] آیه 30 سوره انفال را تفسیر کنید؟
- [سایر] تفسیر و نشان نزول آیه 35 از سوره نور را بیان کنید؟
- [سایر] مفسران شیعه در تفسیر آیات 23 تا 26 سوره نور چه گفتهاند؟
- [سایر] تفسیر «لا تجعلوا دعاء الرسول»، «یتسللون منکم لواذا» و «فلیحذر الذین»، در آیه 63 سوره نور چیست؟
- [سایر] آیا این حدیث از امام صادق(ع) در تفسیر آیه 30 سوره احزاب صحیح السند است؟ امام صادق(ع) فرمود: منظور از فاحشه مبینه عایشه است.
- [سایر] تفسیر آیه 9 سوره جن چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 53 سوره احزاب چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 60 سوره روم چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 9 سوره جن چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله مکارم شیرازی] سوره هایی که سجده واجب دارد چهار سوره است: 1 سوره سجده (سوره 32) آیه 15. 2 سوره فصلت (سوره 41) آیه 37. 3 سوره نجم (سوره 53) آیه 62. 4 سوره علق(سوره 96) آیه 19.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در چهار سوره از قرآن مجید آیه سجده است (سوره های وَالنَّجم(53) اِقرَأْ(96) والم تنزیل(32) و حم سجده(41)) وهرگاه انسان آیه سجده را بخواند یا گوش کند باید فوراً به سجده رود، و اگر فراموش کرد هر زمان یادش آید سجده واجب است و اگر گوش ندهد بلکه آیه سجده به گوشش بخورد بنابر احتیاط واجب باید سجده کند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف (إنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السموات و الارض) تا آخر، و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چنان که گفته شد در چهار سوره از قرآن مجید آیه سجده است(سوره (الم سجده) و (حم سجده) و (النجم) و (اقرء)) و هرگاه انسان آیه سجده را بخواند یا گوش کند باید فوراً به سجده رود و اگر فراموش کرد هر زمان یادش آید سجده واجب است و اگر گوش ندهد بلکه آیه سجده به گوشش بخورد، بنابر احتیاط واجب باید سجده کند.