خداوند متعال می فرماید: (الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکوة فیها مصباح المصباح فی زجاجة الزجاجة کانها کوکب دری یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لا شرقیه و لا غربیة یکاد زیتها یضیء و لولم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء ...؛[1] خداوند نور آسمان و زمین است، مثل نور خداوند همانند چراغذانی است که در آن چراغی (پرفروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته می شود که از درخت پر برکت زیتون گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی، (روغنش آن چنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله ور شود، نوری است بر فراز نوری و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می کند...) مفسران نور را در آیه مذکور به قرآن کریم، ایمان، هدایت الهی، آیین اسلام، شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امامان و پیشوایان معصوم علیهم السلام ، علم و دانش و ... تفسیر کرده اند، که البته با توجه به معنای واژة نور، هر کدام از موارد یاد شده، می تواند مصداقی برای نور باشند. اطلاق کلمه نور بر خداوند متعال به اعتبار مفهوم آن، یعنی روشن گری و هدایت گری است و نباید گفت که جنس ذات خداوند نور است چون نور امری مادی است و خداوند از مادیات منزه است بنابراین اسم نور برای مفهوم وضع شده است و مقصود ممکن است در اینجا از نور خداوند، هدایت او مورد نظر باشد؛ چنان که حضرت امام رضا علیه السلام در روایتی، آیه یاد شده را به (هدایت) تفسیر کرده و می فرماید: (او هدایت کننده اهل آسمان ها و هدایت کننده اهل زمین است.)[2] در آیه مذکور، دستگاه هدایتگر به چراغدان و چراغ و حباب و ماده سوختنی تشبیه شده که جهان را روشن می کند. (مشکاة) در اصل به معنای روزنه و محل کوچکی است که در دیوار ایجاد می کردند و چراغ های معمول قدیم را برای حفظ از مزاحمت باد و طوفان در آن می نهادند که غالب نور را متمرکز ساخته و منعکس می نمود. (زجاجة) به معنای شیشه و در اصل به سنگ های شفاف می گویند و آن شیشه نیز از مواد سنگی ساخته می شود و شفاف می باشد و به آن زجاجة گفته می شود و در اینجا به معنای حبابی است که روی چراغ می گذاشتند تا شعله را محافظت کند و گردش هوا را از طرف پایین به بالا تنظیم کرده و روشنایی آن را بیشتر می کند. (مصباح) به معنای خود چراغ است که معمولاً با فتیله و ماده روغنی قابل افروختن است. جمله (یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لا شرقیة و لاغربیة) به ماده انرژی زای بسیار مستعد برای این چراغ اشاره می کند، چون روغن زیتون از بهترین روغن ها می باشد و از درختی است که از هر جانب مورد تابش نور قرار داشته باشد و همه اطراف آن مورد تابش نور باشد. مصباح همان شعله های ایمان است که در قلب مؤمن آشکار می گردد و فروغ هدایت از آن منتشر می شود. (زجاجة) حباب قلب مؤمن است که ایمان را در وجودش تنظیم می کند و (مشکاة)، سینة مؤمن و به تعبیری مجموعه شخصیت و آگاهی و علوم و افکار او است که ایمان را در وجودش تنظیم می کند. (شجرة مبارکه زیتون) نیز همان وحی الهی است که عصارة آن در نهایت صفا و پاکی می باشد و ایمان مؤمنان به وسیلة آن شعله ور می گردد، و در حقیقت این نور خداست، همان نوری که آسمان و زمین را روشن ساخته و از کانون قلب مؤمنان سر برآورده و تمام وجود و هستی آن ها را روشن و نورانی می کند دلائلی را که از عقل و خرد دریافته اند با نور وحی آمیخته می شود و مصداق (نور علی نور) می گردد. و خداوند هر کسی را بخواهد به وسیله این نور هدایت می کند که البته در صورتی که شایستگی و زمینه در شخص باشد و خود افراد مایل به هدایت باشند و این نور هدایت در وجود و فطرت همه انسان ها نهفته است، ولی برخی افراد بر اثر انحراف و گناه، این نور را در وجود خویش کم سو و ضعیف می کنند.[3] حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند: (مشکاة) نور علم در سینه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ((زجاجة) سینة حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام و (نور علی نور) امامانی از آل محمد صلی الله علیه و آله هستند که یکی پس از دیگری می آیند و با نور علم و حکمت مؤیدند... این ها همان جانشینانی هستند که هیچ عصر و زمانی زمین از وجود آن ها خالی نمانده است. بنابراین، در برخی روایات آمده که مقصود از نوری که در آیه یاد شده مطرح شده است، نور پیشوایان معصوم و دوازده امام علیهم السلام است و آن بزرگواران مصادیق این نور هستند.[4] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. محمد حسین طباطبایی، المیزان، تهران، دارلکتب الاسلامیه، چاپ سوم، 1397ق، ج15، ص 131. 2. مرحوم طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1379ق، ج4، ص 141. 3. السید هاشم الحسینی البحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1415، ج4، ص 133. 4. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج7. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . نور/ 35. [2] . ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، 1404ق، ج4، ص 15. [3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب السلامیة، چاپ چهارم، 1367، ج14، ص 470484. [4] . بحارالانوار، همان.
خداوند متعال می فرماید: (الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکوة فیها مصباح المصباح فی زجاجة الزجاجة کانها کوکب دری یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لا شرقیه و لا غربیة یکاد زیتها یضیء و لولم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء ...؛[1]
خداوند نور آسمان و زمین است، مثل نور خداوند همانند چراغذانی است که در آن چراغی (پرفروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته می شود که از درخت پر برکت زیتون گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی، (روغنش آن چنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله ور شود، نوری است بر فراز نوری و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می کند...)
مفسران نور را در آیه مذکور به قرآن کریم، ایمان، هدایت الهی، آیین اسلام، شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امامان و پیشوایان معصوم علیهم السلام ، علم و دانش و ... تفسیر کرده اند، که البته با توجه به معنای واژة نور، هر کدام از موارد یاد شده، می تواند مصداقی برای نور باشند. اطلاق کلمه نور بر خداوند متعال به اعتبار مفهوم آن، یعنی روشن گری و هدایت گری است و نباید گفت که جنس ذات خداوند نور است چون نور امری مادی است و خداوند از مادیات منزه است بنابراین اسم نور برای مفهوم وضع شده است و مقصود ممکن است در اینجا از نور خداوند، هدایت او مورد نظر باشد؛ چنان که حضرت امام رضا علیه السلام در روایتی، آیه یاد شده را به (هدایت) تفسیر کرده و می فرماید: (او هدایت کننده اهل آسمان ها و هدایت کننده اهل زمین است.)[2]
در آیه مذکور، دستگاه هدایتگر به چراغدان و چراغ و حباب و ماده سوختنی تشبیه شده که جهان را روشن می کند. (مشکاة) در اصل به معنای روزنه و محل کوچکی است که در دیوار ایجاد می کردند و چراغ های معمول قدیم را برای حفظ از مزاحمت باد و طوفان در آن می نهادند که غالب نور را متمرکز ساخته و منعکس می نمود.
(زجاجة) به معنای شیشه و در اصل به سنگ های شفاف می گویند و آن شیشه نیز از مواد سنگی ساخته می شود و شفاف می باشد و به آن زجاجة گفته می شود و در اینجا به معنای حبابی است که روی چراغ می گذاشتند تا شعله را محافظت کند و گردش هوا را از طرف پایین به بالا تنظیم کرده و روشنایی آن را بیشتر می کند.
(مصباح) به معنای خود چراغ است که معمولاً با فتیله و ماده روغنی قابل افروختن است. جمله (یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لا شرقیة و لاغربیة) به ماده انرژی زای بسیار مستعد برای این چراغ اشاره می کند، چون روغن زیتون از بهترین روغن ها می باشد و از درختی است که از هر جانب مورد تابش نور قرار داشته باشد و همه اطراف آن مورد تابش نور باشد.
مصباح همان شعله های ایمان است که در قلب مؤمن آشکار می گردد و فروغ هدایت از آن منتشر می شود. (زجاجة) حباب قلب مؤمن است که ایمان را در وجودش تنظیم می کند و (مشکاة)، سینة مؤمن و به تعبیری مجموعه شخصیت و آگاهی و علوم و افکار او است که ایمان را در وجودش تنظیم می کند.
(شجرة مبارکه زیتون) نیز همان وحی الهی است که عصارة آن در نهایت صفا و پاکی می باشد و ایمان مؤمنان به وسیلة آن شعله ور می گردد، و در حقیقت این نور خداست، همان نوری که آسمان و زمین را روشن ساخته و از کانون قلب مؤمنان سر برآورده و تمام وجود و هستی آن ها را روشن و نورانی می کند دلائلی را که از عقل و خرد دریافته اند با نور وحی آمیخته می شود و مصداق (نور علی نور) می گردد. و خداوند هر کسی را بخواهد به وسیله این نور هدایت می کند که البته در صورتی که شایستگی و زمینه در شخص باشد و خود افراد مایل به هدایت باشند و این نور هدایت در وجود و فطرت همه انسان ها نهفته است، ولی برخی افراد بر اثر انحراف و گناه، این نور را در وجود خویش کم سو و ضعیف می کنند.[3]
حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند: (مشکاة) نور علم در سینه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ((زجاجة) سینة حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام و (نور علی نور) امامانی از آل محمد صلی الله علیه و آله هستند که یکی پس از دیگری می آیند و با نور علم و حکمت مؤیدند... این ها همان جانشینانی هستند که هیچ عصر و زمانی زمین از وجود آن ها خالی نمانده است.
بنابراین، در برخی روایات آمده که مقصود از نوری که در آیه یاد شده مطرح شده است، نور پیشوایان معصوم و دوازده امام علیهم السلام است و آن بزرگواران مصادیق این نور هستند.[4]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. محمد حسین طباطبایی، المیزان، تهران، دارلکتب الاسلامیه، چاپ سوم، 1397ق، ج15، ص 131.
2. مرحوم طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1379ق، ج4، ص 141.
3. السید هاشم الحسینی البحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1415، ج4، ص 133.
4. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج7.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . نور/ 35.
[2] . ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، 1404ق، ج4، ص 15.
[3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب السلامیة، چاپ چهارم، 1367، ج14، ص 470484.
[4] . بحارالانوار، همان.
- [سایر] تفسیر آیه های 30 و31 سوره نور، چیست؟
- [سایر] تفسیر و شأن نزول آیه 103 سوره نساء چیست؟
- [سایر] شأن نزول و تفسیر آیه 105 سوره نساء چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 35 سوره نور چیست؟ و اینکه در این آیه عبارت (نه شرقی نه غربی) وجود دارد که شعار جمهوری اسلامی ایران است آیا این دو با هم ربطی دارند؟
- [سایر] تفسیر آیه 61 سوره بقره و شان نزول آن و نظر ائمه راجع به این آیه
- [سایر] شأن نزول و تفسیر آیه شریفه (وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً) از سوره نساء چیست؟
- [سایر] تفسیر و شأن نزول آیه 103 سوره نساء در باره نماز چیست؟
- [سایر] شأن نزول و تفسیر آیه شریفه «وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً» از سوره نساء چیست؟
- [سایر] تفسیر ایات 6 سوره انشقاق ، 2 سوره ملک ، 35 سوره انبیاء ، 56 سوره بقره را بفرمایید؟
- [سایر] مفسران شیعه در تفسیر آیات 23 تا 26 سوره نور چه گفتهاند؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله مکارم شیرازی] سوره هایی که سجده واجب دارد چهار سوره است: 1 سوره سجده (سوره 32) آیه 15. 2 سوره فصلت (سوره 41) آیه 37. 3 سوره نجم (سوره 53) آیه 62. 4 سوره علق(سوره 96) آیه 19.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در چهار سوره از قرآن مجید آیه سجده است (سوره های وَالنَّجم(53) اِقرَأْ(96) والم تنزیل(32) و حم سجده(41)) وهرگاه انسان آیه سجده را بخواند یا گوش کند باید فوراً به سجده رود، و اگر فراموش کرد هر زمان یادش آید سجده واجب است و اگر گوش ندهد بلکه آیه سجده به گوشش بخورد بنابر احتیاط واجب باید سجده کند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف (إنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السموات و الارض) تا آخر، و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چنان که گفته شد در چهار سوره از قرآن مجید آیه سجده است(سوره (الم سجده) و (حم سجده) و (النجم) و (اقرء)) و هرگاه انسان آیه سجده را بخواند یا گوش کند باید فوراً به سجده رود و اگر فراموش کرد هر زمان یادش آید سجده واجب است و اگر گوش ندهد بلکه آیه سجده به گوشش بخورد، بنابر احتیاط واجب باید سجده کند.