معنای سماء در قرآن و حل تعارضات احتمالی و ظاهری آن چیست ؟
شرح پرسش: قرآن می گوید: آسمان را سقف محفوظی قرار دادیم; ولی آنها از آیات آن روی‌ گردانند. (32) سورة الأنبیاء آسمانها را بدون ستونی که آن را ببینید آفرید. (10)سورة لقمان آن کس که زمین را بستر شما، و آسمان را سقفی بالای سر شما قرار داد. (22) سورة البقرة و آسمان گشوده می ‌شود و بصورت درهای متعددی درمی‌ آید. (19)سورة النبأ آن زمان که آسمان از هم شکافته شود، (1)سورة الإنفطار آیا واقعا آسمان مانند سقف است که در داشته باشد و این سقف شکافته و فروریخته شود ؟ این آیات به چه معناست و آیا در آن تعارضی مشاهده نمی شود؟ پاسخ اجمالی: کلمه (سماء) که در قرآن مکرر آمده است ، معادل (آسمان) در فارسی، نیست، بلکه به معنای طرف بالا است که دارای مصادیق گوناگونی است . از آیاتی که پرسشگر به آنها اشاره نموده است ، تنها آیه 10 از سوره لقمان است که در آن منظور از (السماوات) به صیغه جمع ، آسمان معروف است و در دوتای باقیمانده مقصود جوّ زمین است. و این که قرآن فرموده است جو زمین همچون سقفی بر بالای سر ما قرار دارد؛ یعنی جو زمین همانند سقف مستحکمی، متراکم است و کره زمین را در برابر سقوط سنگهای آسمانی و... حفظ می‌ کند. منظور از گشوده شدن آسمان نیز آسمان معنوی و اتصال عالم انسانی به عالم ملکوت و فرشتگان است . یعنی تا آن زمان عوالم انسانی از عالم فرشتگان جدا بود ، اینک این جدایی به سر رسیده چون عالم مادی برچیده شده و عالمی دیگر به جای آن برپا می شود . از این رو فرشتگان و انسان ها به هم مرتبط می گردند. با مطالعه دقیق پاسخ تفصیلی، روشن خواهد شد که این آیات نه تنها تعارضی با هم ندارند، بلکه جزو آیاتی هستند که عظمت و الهی بودن این کتاب را اذعان می نمایند. پاسخ تفصیلی: در جواب به این پرسش باید دید منظور قرآن از (سماء) چیست؟ و قرآن برای آن چه نقشی قائل می باشد؟ الف : استعمالات سماء در قرآن کلمه "سماء" در لغت به معنای طرف بالا است، و این ، مفهوم جامعی است که مصداق های مختلفی دارد، لذا می‌ بینیم در قرآن در موارد گوناگونی به کار رفته است: 1- گاهی به "جهت بالا" در قسمت مجاور زمین اطلاق شده، چنان که می‌فرماید: أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ"[1] آیا ندیدی خداوند چگونه مثل زده است گفتار پاک را به درخت پاکیزه‌ای که ریشه‌ اش ثابت و شاخه‌ اش در آسمان (چند متر از سطح زمین بالاتر) است". 2- گاه به منطقه‌ ای دورتر از سطح زمین (محل ابرها) اطلاق شده، چنان که می‌ خوانیم: وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً"[2] ما از آسمان آب پر برکتی نازل کردیم". 3- گاه به "قشر متراکم هوای اطراف زمین" ( جوّ ) گفته شده: وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً"[3] ما آسمان را سقف محکم و محفوظی قرار دادیم". و اینکه خدا فرمود : ( ما آسمان ( جو زمین ) را سقف محکمی قرار دادیم به این جهت است که جو زمین همچون سقفی بر بالای سر ما قرار دارد، و دارای آن چنان استحکامی است که کره زمین را در برابر سقوط سنگهای آسمانی حفظ می‌ کند، این سنگها که شبانه روز، مرتبا در حوزه جاذبه زمین قرار گرفته و به سوی آن جذب می ‌شوند، اگر این قشر هوای متراکم نبود ما مرتبا در معرض سقوط این سنگهای خطرناک بودیم، اما وجود این قشر، سبب می ‌شود که سنگها پس از برخورد با جو زمین مشتعل و سپس خاکستر شود. 4- و گاهی به معنای" کرات بالا" آمده است ثُمَّ اسْتَوی‌ إِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ"[4] به آسمانها پرداخت در حالی که دود و بخار بودند" (و از گاز نخستین، کرات را آفرید). )[5] 5- اصطلاحی دیگر در مورد آسمان در آیات قرآن ذکری از خلقت و وجود ( هفت آسمان )[6] به میان آمده است که ( مقصود از "سماوات سبع" ( هفت آسمان ) همان معنی واقعی آسمانهای هفتگانه است ، تکرار این عبارت در آیات مختلف قرآن، نشان می ‌دهد که عدد "سبع" ( هفت ) در اینجا به معنی تکثیر[7] نیست، بلکه اشاره به همان عدد مخصوص است. از آیات قرآن چنین استفاده می‌ شود که تمام کرات و سیاراتی را که ما می‌ بینیم همه جزء آسمان اول است، و شش عالم دیگر وجود دارد که از دسترس دید ما و ابزارهای علمی امروز ما بیرون است و مجموعا هفت عالم را به عنوان هفت آسمان تشکیل می ‌دهند. چنان که قرآن می‌ گوید: وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ"[8] ما آسمان پائین را با چراغ های ستارگان زینت دادیم". از این آیات بخوبی استفاده می ‌شود که همه آنچه را ما می‌ بینیم و جهان ستارگان را تشکیل می‌ دهد همه جزء آسمان اول است، و در ماورای آن، شش آسمان دیگر وجود دارد که ما در حال حاضر اطلاع دقیقی از جزئیات آن نداریم. [9] چنانکه علم نجوم جدید نیز در این راستا حرکت کرده و تاییدی بر این نظر می باشد.[10] نتیجه اینکه: معنای دقیق کلمه ( سماء و السّماء ) که در قرآن آمده است ، ( آسمان ) نمی باشد . بلکه منظور طرف بالا می باشد . و در معانی ( جوّ ) ، ( کمی بالاتر از سطح زمین ) ، ( مکان ابرها ) و ... به کار رفته است . و در آیات قرآن تنها در برخی موارد در معنای ( آسمان ) ( جایی که ستاره ها و ... در آن هستند ) به کار رفته است. از طرفی قرآن چهارده قرن قبل ( که علم نجوم فاصله خیلی دوری با علم نجوم فعلی داشت ) ، عظمت جهان هستی و کوچکی این دنیای محسوس در برابر آنچه به چشم نمی آید را بیان داشته است . و با این بیان که تمام آنچه به چشم می آید و تمام کرات آسمان بالا آسمان اوّل است ، عظمت جهان را به روشنی تمام تبیین نموده است . اما بررسی آیاتی که که در سؤال به آنها اشاره شده بود: 1 – الانبیاء، 32 : وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آیاتِها مُعْرِضُونَ . و آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم، و [لی‌] آنان از [مطالعه در] نشانه‌ های آن اعراض می‌ کنند. بحث از این آیه و دلالت آن بر اعجاز علمی و عظمت علمی قرآن قبلا گذشت . 2 – لقمان، 10 : خَلَقَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها . آسمانها را بی‌ هیچ ستونی که آن را ببینید خلق کرد . این آیه نیز خبر از عظمت گوینده اش می کند و اینکه او از علمی بی انتها و نامحدود به زمان و مکان برخوردار است . این آیه نمی فرماید که آسمانها دارای ستون نیستند و بی ستون سرپا ایستاده اند ، بلکه می گوید آسمانها دارای ستون قابل رؤیت نیستند .[11] و این همان قانون جاذبه زمین می باشد[12] که علم بعد از چهارده قرن تازه به آن رسیده است . و این مطلب اعجاب آوری است که قرآن در چهارده قرن قبل که علم در طفولیت خود به سر می برد به این مطلب علمی اشاره نموده است . 3 – بقره، 22 : الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً . همان خدایی که زمین را برای شما بساطی (گسترده) و آسمان را بنایی (برافراشته) قرار داد .[13] آن کس که زمین را بستر شما، و آسمان [جو زمین‌] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد .[14] تفسیر نمونه بیان لطیف و جالبی در باره این آیه دارد و می گوید : ( در این آیه به قسمت دیگری از نعمتهای بزرگ خدا که می ‌تواند انگیزه شکرگزاری باشد اشاره کرده و می گوید: "مان خدایی که زمین را بستر استراحت شما قرار داد" (الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً). یعنی این مرکب راهواری که شما را بر پشت خود سوار کرده و با سرعت سرسام آوری در این فضا به حرکات مختلف خود ادامه می ‌دهد، بی آنکه کمترین لرزشی بر وجود شما وارد کند، یکی از نعمتهای بزرگ او است. نیروی جاذبه ‌اش که به شما اجازه حرکت و استراحت و ساختن خانه و لانه و تهیه باغها و زراعتها و انواع وسائل زندگی می‌ دهد، نعمت دیگری است، هیچ فکر کرده ‌اید که اگر جاذبه زمین نبود در یک چشم بر هم زدن همه ما و همه خانه‌ های وسائل زندگیمان بر اثر حرکت دورانی زمین به فضا پرتاب و در فضا سرگردان می‌ شد؟! تعبیر به" فراش" (بستر استراحت) چه تعبیر زیبایی است، فراش، نه تنها مفهوم آرامش و آسودگی خاطر و استراحت را در بر دارد بلکه گرم و نرم بودن و در حد اعتدال قرار داشتن نیز در مفهوم آن افتاده است. سپس به نعمت آسمان می‌ پردازد و می‌ گوید: "آسمان را همچون سقفی بر بالای سر شما قرار داد" (وَ السَّماءَ بِناءً). کلمه" بناء" با توجه به کلمه" علیکم" بیانگر آنست که آسمان بر بالای سر شما بنا شده است، طبعا همچون سقف است، این معنی به صورت صریحتری در سوره انبیاء آیه 32 آمده است که بیان آن گذشت . کلمه "سماء" که در این آیه به آن اشاره شده است همان جو زمین است، که قبلا نیز توضیحی راجع به این گذشت . یعنی قشر هوای متراکمی که دور تا دور کره زمین را پوشانده، و طبق نظریه دانشمندان ضخامت آن، چند صد کیلومتر است. اگر به نقش اساسی و حیاتی، این قشر ضخیم هوا، که زمین را از هر سو احاطه کرده است بیندیشیم خواهیم دانست که تا چه حد این سقف، محکم و برای حفاظت انسانها مؤثر است. این قشر مخصوص هوا که همچون سقفی بلورین، اطراف ما را احاطه کرده در عین اینکه مانع از تابش نور آفتاب- این اشعه حیاتبخش و زندگی آفرین- نیست بقدری محکم و مقاوم است که از یک سد پولادین که چندین متر ضخامت داشته باشد نیز محکمتر است! اگر این سقف نبود، زمین دائما در معرض رگبار سنگهای پراکنده آسمانی بود و عملا آرامش از مردم جهان سلب می‌ شد ولی این قشر فشرده چند صد کیلومتری تقریبا تمام سنگهای آسمانی را قبل از سقوط به سطح زمین می ‌سوزاند و نابود می‌ کند و تنها تعداد بسیار کمی می ‌توانند از آن عبور کرده و به عنوان یک زنگ خطر برای زمینیان به گوشه ‌ای پرتاب شوند، و این تعداد کم هرگز نتوانسته است آرامش را بر هم زند. )[15] اما مقصود از آیه 19 سوره نبأ، گشوده شدن آسمان معنوی و اتصال عالم انسانی به عالم ملکوت و فرشتگان است . یعنی تا آن زمان، عوالم انسانی از عالم فرشتگان جدا بود ، اینک این جدایی به سر رسیده چون عالم مادی برچیده شده و عالمی دیگر به جای آن برپا می شود . از این رو فرشتگان و انسان ها به هم مرتبط می گردند .[16] چنانکه در تفسیر قمی نیز این آیه به درهای بهشت تفسیر شده است.[17] و اگر چه هم بعضی این آیه و آیه اول سوره انفطار را به آسمان مادی تفسیر کرده اند.[18] پی نوشتها: [1] - ابراهیم، 24. [2] - ق، 9. [3] - انبیاء، 32. [4] - فصلت، 11. [5] - مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه ، 1374 ش ، ج 1 ، ص 164 ، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ اول. [6] - بقره ، 29 ؛ فصّلت ، 12 ؛ طلاق ، 12 ؛ ملک ، 3 ؛ نوح ، 15 . [7] - معنای این که عددی برای تکثیر باشد این است که خود عدد نشان دهنده تعداد واقعی نبوده و تنها رساننده زیادی آن چیز است . [8] - فصلت، 12. [9] - تفسیر نمونه ، ج 1 ، ص 165 و 167 ؛ طباطبایی ، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن ، ج 17 ، ص 369 ، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ پنجم، 1417 ق. [10] - عظمت دنیا ! رصدخانه "پالومار" عظمت جهان بالا را چنین توصیف می‌ کند. " ... تا وقتی که دوربین رصدخانه پالومار را نساخته بودند، وسعت دنیایی که به نظر ما می‌رسد بیش از پانصد سال نوری نبود، ولی، این دوربین وسعت دنیای ما را به هزار میلیون سال نوری رساند، و در نتیجه میلیونها کهکشان جدید کشف شد که بعضی از آنها هزار میلیون سال نوری با ما فاصله دارند، ولی، بعد از فاصله هزار میلیون سال نوری فضای عظیم، مهیب و تاریکی به چشم می ‌خورد که هیچ چیز در آن دیده نمی‌ شود، یعنی روشنایی از آنجا عبور نمی‌ کند تا صفحه عکاسی دوربین رصدخانه را متاثر کند. ولی بدون تردید در آن فضای مهیب و تاریک صدها میلیون کهکشان وجود دارد که دنیایی که در سمت ما است با جاذبه به آن کهکشانها نگهداری می ‌شود. تمام این دنیای عظیمی که به نظر می ‌رسد و دارای صدها هزار میلیون کهکشان است جز ذره‌ای کوچک و بی مقدار از یک دنیای عظیم تر نیست و هنوز اطمینان نداریم که در فراسوی آن دنیای دوم دنیای دیگری نباشد"، تفسیر نمونه ، ج 1 ، 168 و 169 . [11] - المیزان فی تفسیر القرآن ، ج 11 ، ص 287 . [12] - المیزان فی تفسیر القرآن ، ج 11 ، ص 288 . [13] - مشکینی علی، ترجمه قرآن(مشکینی)، الهادی - قم، چاپ دوم، 1381 ش. [14] ترجمه قرآن(مکارم)، دار القرآن الکریم (دفتر مطالعات تاریخ ومعارف اسلامی) - قم، چاپ دوم، 1373 ش. [15] - تفسیر نمونه ، ج 1 ، ص 118 الی 121 . [16] - المیزان فی تفسیر القرآن ، ج 20 ، ص 166 . [17] - المیزان فی تفسیر القرآن ، ج 20 ، ص 176 . [18] تفسیر نمونه،ج26،ص33 منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

معنای سماء در قرآن و حل تعارضات احتمالی و ظاهری آن چیست ؟


پاسخ:

شرح پرسش:
قرآن می گوید: آسمان را سقف محفوظی قرار دادیم; ولی آنها از آیات آن روی‌ گردانند. (32) سورة الأنبیاء
آسمانها را بدون ستونی که آن را ببینید آفرید. (10)سورة لقمان
آن کس که زمین را بستر شما، و آسمان را سقفی بالای سر شما قرار داد. (22) سورة البقرة
و آسمان گشوده می ‌شود و بصورت درهای متعددی درمی‌ آید. (19)سورة النبأ
آن زمان که آسمان از هم شکافته شود، (1)سورة الإنفطار
آیا واقعا آسمان مانند سقف است که در داشته باشد و این سقف شکافته و فروریخته شود ؟ این آیات به چه معناست و آیا در آن تعارضی مشاهده نمی شود؟

پاسخ اجمالی:
کلمه (سماء) که در قرآن مکرر آمده است ، معادل (آسمان) در فارسی، نیست، بلکه به معنای طرف بالا است که دارای مصادیق گوناگونی است . از آیاتی که پرسشگر به آنها اشاره نموده است ، تنها آیه 10 از سوره لقمان است که در آن منظور از (السماوات) به صیغه جمع ، آسمان معروف است و در دوتای باقیمانده مقصود جوّ زمین است. و این که قرآن فرموده است جو زمین همچون سقفی بر بالای سر ما قرار دارد؛ یعنی جو زمین همانند سقف مستحکمی، متراکم است و کره زمین را در برابر سقوط سنگهای آسمانی و... حفظ می‌ کند.
منظور از گشوده شدن آسمان نیز آسمان معنوی و اتصال عالم انسانی به عالم ملکوت و فرشتگان است . یعنی تا آن زمان عوالم انسانی از عالم فرشتگان جدا بود ، اینک این جدایی به سر رسیده چون عالم مادی برچیده شده و عالمی دیگر به جای آن برپا می شود . از این رو فرشتگان و انسان ها به هم مرتبط می گردند.
با مطالعه دقیق پاسخ تفصیلی، روشن خواهد شد که این آیات نه تنها تعارضی با هم ندارند، بلکه جزو آیاتی هستند که عظمت و الهی بودن این کتاب را اذعان می نمایند.

پاسخ تفصیلی:
در جواب به این پرسش باید دید منظور قرآن از (سماء) چیست؟ و قرآن برای آن چه نقشی قائل می باشد؟
الف : استعمالات سماء در قرآن
کلمه "سماء" در لغت به معنای طرف بالا است، و این ، مفهوم جامعی است که مصداق های مختلفی دارد، لذا می‌ بینیم در قرآن در موارد گوناگونی به کار رفته است:
1- گاهی به "جهت بالا" در قسمت مجاور زمین اطلاق شده، چنان که می‌فرماید: أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ"[1] آیا ندیدی خداوند چگونه مثل زده است گفتار پاک را به درخت پاکیزه‌ای که ریشه‌ اش ثابت و شاخه‌ اش در آسمان (چند متر از سطح زمین بالاتر) است".
2- گاه به منطقه‌ ای دورتر از سطح زمین (محل ابرها) اطلاق شده، چنان که می‌ خوانیم: وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً"[2] ما از آسمان آب پر برکتی نازل کردیم".
3- گاه به "قشر متراکم هوای اطراف زمین" ( جوّ ) گفته شده: وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً"[3] ما آسمان را سقف محکم و محفوظی قرار دادیم".
و اینکه خدا فرمود : ( ما آسمان ( جو زمین ) را سقف محکمی قرار دادیم به این جهت است که جو زمین همچون سقفی بر بالای سر ما قرار دارد، و دارای آن چنان استحکامی است که کره زمین را در برابر سقوط سنگهای آسمانی حفظ می‌ کند، این سنگها که شبانه روز، مرتبا در حوزه جاذبه زمین قرار گرفته و به سوی آن جذب می ‌شوند، اگر این قشر هوای متراکم نبود ما مرتبا در معرض سقوط این سنگهای خطرناک بودیم، اما وجود این قشر، سبب می ‌شود که سنگها پس از برخورد با جو زمین مشتعل و سپس خاکستر شود.
4- و گاهی به معنای" کرات بالا" آمده است ثُمَّ اسْتَوی‌ إِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ"[4] به آسمانها پرداخت در حالی که دود و بخار بودند" (و از گاز نخستین، کرات را آفرید). )[5]
5- اصطلاحی دیگر در مورد آسمان
در آیات قرآن ذکری از خلقت و وجود ( هفت آسمان )[6] به میان آمده است که ( مقصود از "سماوات سبع" ( هفت آسمان ) همان معنی واقعی آسمانهای هفتگانه است ، تکرار این عبارت در آیات مختلف قرآن، نشان می ‌دهد که عدد "سبع" ( هفت ) در اینجا به معنی تکثیر[7] نیست، بلکه اشاره به همان عدد مخصوص است.
از آیات قرآن چنین استفاده می‌ شود که تمام کرات و سیاراتی را که ما می‌ بینیم همه جزء آسمان اول است، و شش عالم دیگر وجود دارد که از دسترس دید ما و ابزارهای علمی امروز ما بیرون است و مجموعا هفت عالم را به عنوان هفت آسمان تشکیل می ‌دهند.
چنان که قرآن می‌ گوید: وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ"[8] ما آسمان پائین را با چراغ های ستارگان زینت دادیم".
از این آیات بخوبی استفاده می ‌شود که همه آنچه را ما می‌ بینیم و جهان ستارگان را تشکیل می‌ دهد همه جزء آسمان اول است، و در ماورای آن، شش آسمان دیگر وجود دارد که ما در حال حاضر اطلاع دقیقی از جزئیات آن نداریم. [9] چنانکه علم نجوم جدید نیز در این راستا حرکت کرده و تاییدی بر این نظر می باشد.[10]
نتیجه اینکه: معنای دقیق کلمه ( سماء و السّماء ) که در قرآن آمده است ، ( آسمان ) نمی باشد . بلکه منظور طرف بالا می باشد . و در معانی ( جوّ ) ، ( کمی بالاتر از سطح زمین ) ، ( مکان ابرها ) و ... به کار رفته است . و در آیات قرآن تنها در برخی موارد در معنای ( آسمان ) ( جایی که ستاره ها و ... در آن هستند ) به کار رفته است.
از طرفی قرآن چهارده قرن قبل ( که علم نجوم فاصله خیلی دوری با علم نجوم فعلی داشت ) ، عظمت جهان هستی و کوچکی این دنیای محسوس در برابر آنچه به چشم نمی آید را بیان داشته است . و با این بیان که تمام آنچه به چشم می آید و تمام کرات آسمان بالا آسمان اوّل است ، عظمت جهان را به روشنی تمام تبیین نموده است .
اما بررسی آیاتی که که در سؤال به آنها اشاره شده بود:
1 – الانبیاء، 32 : وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آیاتِها مُعْرِضُونَ . و آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم، و [لی‌] آنان از [مطالعه در] نشانه‌ های آن اعراض می‌ کنند.
بحث از این آیه و دلالت آن بر اعجاز علمی و عظمت علمی قرآن قبلا گذشت .
2 – لقمان، 10 : خَلَقَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها . آسمانها را بی‌ هیچ ستونی که آن را ببینید خلق کرد .
این آیه نیز خبر از عظمت گوینده اش می کند و اینکه او از علمی بی انتها و نامحدود به زمان و مکان برخوردار است . این آیه نمی فرماید که آسمانها دارای ستون نیستند و بی ستون سرپا ایستاده اند ، بلکه می گوید آسمانها دارای ستون قابل رؤیت نیستند .[11] و این همان قانون جاذبه زمین می باشد[12] که علم بعد از چهارده قرن تازه به آن رسیده است . و این مطلب اعجاب آوری است که قرآن در چهارده قرن قبل که علم در طفولیت خود به سر می برد به این مطلب علمی اشاره نموده است .
3 – بقره، 22 : الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً . همان خدایی که زمین را برای شما بساطی (گسترده) و آسمان را بنایی (برافراشته) قرار داد .[13] آن کس که زمین را بستر شما، و آسمان [جو زمین‌] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد .[14]
تفسیر نمونه بیان لطیف و جالبی در باره این آیه دارد و می گوید : ( در این آیه به قسمت دیگری از نعمتهای بزرگ خدا که می ‌تواند انگیزه شکرگزاری باشد اشاره کرده و می گوید: "مان خدایی که زمین را بستر استراحت شما قرار داد" (الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً).
یعنی این مرکب راهواری که شما را بر پشت خود سوار کرده و با سرعت سرسام آوری در این فضا به حرکات مختلف خود ادامه می ‌دهد، بی آنکه کمترین لرزشی بر وجود شما وارد کند، یکی از نعمتهای بزرگ او است. نیروی جاذبه ‌اش که به شما اجازه حرکت و استراحت و ساختن خانه و لانه و تهیه باغها و زراعتها و انواع وسائل زندگی می‌ دهد، نعمت دیگری است، هیچ فکر کرده ‌اید که اگر جاذبه زمین نبود در یک چشم بر هم زدن همه ما و همه خانه‌ های وسائل زندگیمان بر اثر حرکت دورانی زمین به فضا پرتاب و در فضا سرگردان می‌ شد؟! تعبیر به" فراش" (بستر استراحت) چه تعبیر زیبایی است، فراش، نه تنها مفهوم آرامش و آسودگی خاطر و استراحت را در بر دارد بلکه گرم و نرم بودن و در حد اعتدال قرار داشتن نیز در مفهوم آن افتاده است.
سپس به نعمت آسمان می‌ پردازد و می‌ گوید: "آسمان را همچون سقفی بر بالای سر شما قرار داد" (وَ السَّماءَ بِناءً). کلمه" بناء" با توجه به کلمه" علیکم" بیانگر آنست که آسمان بر بالای سر شما بنا شده است، طبعا همچون سقف است، این معنی به صورت صریحتری در سوره انبیاء آیه 32 آمده است که بیان آن گذشت . کلمه "سماء" که در این آیه به آن اشاره شده است همان جو زمین است، که قبلا نیز توضیحی راجع به این گذشت . یعنی قشر هوای متراکمی که دور تا دور کره زمین را پوشانده، و طبق نظریه دانشمندان ضخامت آن، چند صد کیلومتر است.
اگر به نقش اساسی و حیاتی، این قشر ضخیم هوا، که زمین را از هر سو احاطه کرده است بیندیشیم خواهیم دانست که تا چه حد این سقف، محکم و برای حفاظت انسانها مؤثر است.
این قشر مخصوص هوا که همچون سقفی بلورین، اطراف ما را احاطه کرده در عین اینکه مانع از تابش نور آفتاب- این اشعه حیاتبخش و زندگی آفرین- نیست بقدری محکم و مقاوم است که از یک سد پولادین که چندین متر ضخامت داشته باشد نیز محکمتر است! اگر این سقف نبود، زمین دائما در معرض رگبار سنگهای پراکنده آسمانی بود و عملا آرامش از مردم جهان سلب می‌ شد ولی این قشر فشرده چند صد کیلومتری تقریبا تمام سنگهای آسمانی را قبل از سقوط به سطح زمین می ‌سوزاند و نابود می‌ کند و تنها تعداد بسیار کمی می ‌توانند از آن عبور کرده و به عنوان یک زنگ خطر برای زمینیان به گوشه ‌ای پرتاب شوند، و این تعداد کم هرگز نتوانسته است آرامش را بر هم زند. )[15]
اما مقصود از آیه 19 سوره نبأ، گشوده شدن آسمان معنوی و اتصال عالم انسانی به عالم ملکوت و فرشتگان است . یعنی تا آن زمان، عوالم انسانی از عالم فرشتگان جدا بود ، اینک این جدایی به سر رسیده چون عالم مادی برچیده شده و عالمی دیگر به جای آن برپا می شود . از این رو فرشتگان و انسان ها به هم مرتبط می گردند .[16] چنانکه در تفسیر قمی نیز این آیه به درهای بهشت تفسیر شده است.[17] و اگر چه هم بعضی این آیه و آیه اول سوره انفطار را به آسمان مادی تفسیر کرده اند.[18]

پی نوشتها:
[1] - ابراهیم، 24.
[2] - ق، 9.
[3] - انبیاء، 32.
[4] - فصلت، 11.
[5] - مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه ، 1374 ش ، ج 1 ، ص 164 ، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ اول.
[6] - بقره ، 29 ؛ فصّلت ، 12 ؛ طلاق ، 12 ؛ ملک ، 3 ؛ نوح ، 15 .
[7] - معنای این که عددی برای تکثیر باشد این است که خود عدد نشان دهنده تعداد واقعی نبوده و تنها رساننده زیادی آن چیز است .
[8] - فصلت، 12.
[9] - تفسیر نمونه ، ج 1 ، ص 165 و 167 ؛ طباطبایی ، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن ، ج 17 ، ص 369 ، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ پنجم، 1417 ق.
[10] - عظمت دنیا ! رصدخانه "پالومار" عظمت جهان بالا را چنین توصیف می‌ کند. " ... تا وقتی که دوربین رصدخانه پالومار را نساخته بودند، وسعت دنیایی که به نظر ما می‌رسد بیش از پانصد سال نوری نبود، ولی، این دوربین وسعت دنیای ما را به هزار میلیون سال نوری رساند، و در نتیجه میلیونها کهکشان جدید کشف شد که بعضی از آنها هزار میلیون سال نوری با ما فاصله دارند، ولی، بعد از فاصله هزار میلیون سال نوری فضای عظیم، مهیب و تاریکی به چشم می ‌خورد که هیچ چیز در آن دیده نمی‌ شود، یعنی روشنایی از آنجا عبور نمی‌ کند تا صفحه عکاسی دوربین رصدخانه را متاثر کند. ولی بدون تردید در آن فضای مهیب و تاریک صدها میلیون کهکشان وجود دارد که دنیایی که در سمت ما است با جاذبه به آن کهکشانها نگهداری می ‌شود.
تمام این دنیای عظیمی که به نظر می ‌رسد و دارای صدها هزار میلیون کهکشان است جز ذره‌ای کوچک و بی مقدار از یک دنیای عظیم تر نیست و هنوز اطمینان نداریم که در فراسوی آن دنیای دوم دنیای دیگری نباشد"، تفسیر نمونه ، ج 1 ، 168 و 169 .
[11] - المیزان فی تفسیر القرآن ، ج 11 ، ص 287 .
[12] - المیزان فی تفسیر القرآن ، ج 11 ، ص 288 .
[13] - مشکینی علی، ترجمه قرآن(مشکینی)، الهادی - قم، چاپ دوم، 1381 ش.
[14] ترجمه قرآن(مکارم)، دار القرآن الکریم (دفتر مطالعات تاریخ ومعارف اسلامی) - قم، چاپ دوم، 1373 ش.
[15] - تفسیر نمونه ، ج 1 ، ص 118 الی 121 .
[16] - المیزان فی تفسیر القرآن ، ج 20 ، ص 166 .
[17] - المیزان فی تفسیر القرآن ، ج 20 ، ص 176 .
[18] تفسیر نمونه،ج26،ص33
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین