شرح پرسش: چرا خدا امر می کند به غیر او سجده نکنید، اما حرف خودش را نقض می کند و فرشتگان را مجبور به سجده بر انسان می کند؟ پاسخ اجمالی: بندگی غیر خدا، ناپسند و ممنوع بوده و در پی آن، سجده نیز اگر نشانی از پرستش غیر خدا به شمار آید، مجاز نمی باشد، اما اگر همین سجده، به فرمان خداوند و جهت اجابت دعوتش، در مقابل انسانی و برای احترام به او انجام پذیرد، چنین سجده ای نه تنها حرام نیست، بلکه نوعی عبودیت و بندگی پروردگار نیز به شمار خواهد آمد، همان گونه که تمام فرشتگان؛ غیر از ابلیس چنین سجده ای را بجا آوردند. بله، اگر سجده در زمان خاصی؛ مانند زمان ظهور اسلام از حالت احترام خارج شده و به نشانه ای از پرستش تبدیل شود، آن گاه نمی توان برای انسان ها، حتی برای احترام نیز سجده نمود. این که حرمت سجده بر غیر خداوند، در برخی روایات مطرح شده، به همین دلیل است و گرنه پدر و برادران یوسف، در مقابل او به سجده افتادند، بدون آن که هیچ گناهی در انجام این سجده، مرتکب شوند. پاسخ تفصیلی: شما در پرسشتان به موضوعی اشاره نمودید که نشانگر نوعی تناقض در گفتار خداوند است، بدین ترتیب که خداوند از یک طرف سجده بر غیر خدا را ممنوع نموده، و از طرفی دیگر دستور صادر می نماید که همان سجده ممنوعه، انجام پذیرد و این دو با هم متناقض اند! در پاسخ به این ابهام، ابتدا پرسشی را مطرح می نماییم: اگر پدری یک بار به فرزندش بگوید که از وسیله نقلیه من جهت تفریحات ناسالم استفاده نکن! و بار دیگر از او درخواست نماید که با همان وسیله نقلیه، مهمانی را به منزلش بازگرداند، آیا می توان این دو گفتار او را متناقض ارزیابی نمود؟! یقینا، پاسخ شما منفی است و در این دو گفتار پدر، هیچ تناقضی مشاهده نمی شود؛ چراکه شرایط هشت گانه تناقض در آن کامل نیست. بنابراین، اگر آن فرزند به درخواست دوم پدرش پاسخ مثبت نداده و خواهش اول او را بهانه نافرمانی خود قرار دهد، در دیدگاه مردم با انصاف، این بهانه او پذیرفتنی نخواهد بود. به همین ترتیب اگر خداوند، یک بار اعلام نماید که سجده ای که نشانه ای از پرستش باشد، بر غیر من مجاز نیست و بار دیگر امر نماید که جهت احترام و نه پرستش، به آدم سجده نمایید، نباید آن دو را با هم متناقض پنداشت، بلکه نافرمانی از دستور او را باید نوعی سرکشی تلقی نمود و مطمئن باشیم که ابلیس نیز با سرپیچی از این فرمان، از دایره بندگی پروردگار خارج شد. تمام آنچه گفته شد، با فرض آن است که خداوند قبل از امر ملائکه به سجود؛ سجده بر غیر خود را تحریم نموده باشد، اما جالب است بدانید که چنین تحریمی از قبل وجود نداشته و در ادیان گذشته نیز سجده بر غیر خدا ممنوع شمرده نمی شد، چون نشانی از احترام بود و نه پرستش! بر همین اساس، سجده پدر و برادران یوسف در مقابل او نیز امری ناپسند به شمار نمی آمد [1] و به همین دلیل است که در قرآن، با آن که آیات بسیاری در ارتباط با سجده بر خداوند وجود دارد، [2] اما هیچ آیه ای را مشاهده نمی نماییم که سجده بر غیر خداوند را به صورت مطلق، ممنوع نماید، حتی اگر تنها برای احترام باشد. آیاتی که به نوعی ناظر بر ممنوعیت سجده بر غیر خدا است، منحصر در مواردی است که مانند سجده بر ماه و خورشید، شائبه پرستش آنان را به دنبال داشته باشد. [3] البته بعدها و در زمان ظهور اسلام، به دلیل این که سجده به تدریج از حالت احترام خارج شده و به عنوان نمادی از پرستش درآمده بود، پیشوایان دینی و امامان معصوم (ع)، پیروان خود را از هرگونه سجده ای بر غیر خداوند باز می داشتند. [4] پی نوشتها: [1] یوسف، 100، "و خروا له سجدا". [2] انسان، 26؛ نجم، 62؛ علق، 19 و ... . [3] فصلت، 37، "لا تسجدوا للشمس و لا للقمر و اسجدوا لله الذی خلقهن إن کنتم إیاه تعبدون". [4] حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 14، ص 408- 407، ح 19474، موسسه آل البیت، قم، 1409 ق. منبع: www.islamquest.net
شرح پرسش:
چرا خدا امر می کند به غیر او سجده نکنید، اما حرف خودش را نقض می کند و فرشتگان را مجبور به سجده بر انسان می کند؟
پاسخ اجمالی:
بندگی غیر خدا، ناپسند و ممنوع بوده و در پی آن، سجده نیز اگر نشانی از پرستش غیر خدا به شمار آید، مجاز نمی باشد، اما اگر همین سجده، به فرمان خداوند و جهت اجابت دعوتش، در مقابل انسانی و برای احترام به او انجام پذیرد، چنین سجده ای نه تنها حرام نیست، بلکه نوعی عبودیت و بندگی پروردگار نیز به شمار خواهد آمد، همان گونه که تمام فرشتگان؛ غیر از ابلیس چنین سجده ای را بجا آوردند.
بله، اگر سجده در زمان خاصی؛ مانند زمان ظهور اسلام از حالت احترام خارج شده و به نشانه ای از پرستش تبدیل شود، آن گاه نمی توان برای انسان ها، حتی برای احترام نیز سجده نمود. این که حرمت سجده بر غیر خداوند، در برخی روایات مطرح شده، به همین دلیل است و گرنه پدر و برادران یوسف، در مقابل او به سجده افتادند، بدون آن که هیچ گناهی در انجام این سجده، مرتکب شوند.
پاسخ تفصیلی:
شما در پرسشتان به موضوعی اشاره نمودید که نشانگر نوعی تناقض در گفتار خداوند است، بدین ترتیب که خداوند از یک طرف سجده بر غیر خدا را ممنوع نموده، و از طرفی دیگر دستور صادر می نماید که همان سجده ممنوعه، انجام پذیرد و این دو با هم متناقض اند!
در پاسخ به این ابهام، ابتدا پرسشی را مطرح می نماییم:
اگر پدری یک بار به فرزندش بگوید که از وسیله نقلیه من جهت تفریحات ناسالم استفاده نکن! و بار دیگر از او درخواست نماید که با همان وسیله نقلیه، مهمانی را به منزلش بازگرداند، آیا می توان این دو گفتار او را متناقض ارزیابی نمود؟! یقینا، پاسخ شما منفی است و در این دو گفتار پدر، هیچ تناقضی مشاهده نمی شود؛ چراکه شرایط هشت گانه تناقض در آن کامل نیست. بنابراین، اگر آن فرزند به درخواست دوم پدرش پاسخ مثبت نداده و خواهش اول او را بهانه نافرمانی خود قرار دهد، در دیدگاه مردم با انصاف، این بهانه او پذیرفتنی نخواهد بود.
به همین ترتیب اگر خداوند، یک بار اعلام نماید که سجده ای که نشانه ای از پرستش باشد، بر غیر من مجاز نیست و بار دیگر امر نماید که جهت احترام و نه پرستش، به آدم سجده نمایید، نباید آن دو را با هم متناقض پنداشت، بلکه نافرمانی از دستور او را باید نوعی سرکشی تلقی نمود و مطمئن باشیم که ابلیس نیز با سرپیچی از این فرمان، از دایره بندگی پروردگار خارج شد.
تمام آنچه گفته شد، با فرض آن است که خداوند قبل از امر ملائکه به سجود؛ سجده بر غیر خود را تحریم نموده باشد، اما جالب است بدانید که چنین تحریمی از قبل وجود نداشته و در ادیان گذشته نیز سجده بر غیر خدا ممنوع شمرده نمی شد، چون نشانی از احترام بود و نه پرستش!
بر همین اساس، سجده پدر و برادران یوسف در مقابل او نیز امری ناپسند به شمار نمی آمد [1] و به همین دلیل است که در قرآن، با آن که آیات بسیاری در ارتباط با سجده بر خداوند وجود دارد، [2] اما هیچ آیه ای را مشاهده نمی نماییم که سجده بر غیر خداوند را به صورت مطلق، ممنوع نماید، حتی اگر تنها برای احترام باشد. آیاتی که به نوعی ناظر بر ممنوعیت سجده بر غیر خدا است، منحصر در مواردی است که مانند سجده بر ماه و خورشید، شائبه پرستش آنان را به دنبال داشته باشد. [3] البته بعدها و در زمان ظهور اسلام، به دلیل این که سجده به تدریج از حالت احترام خارج شده و به عنوان نمادی از پرستش درآمده بود، پیشوایان دینی و امامان معصوم (ع)، پیروان خود را از هرگونه سجده ای بر غیر خداوند باز می داشتند. [4]
پی نوشتها:
[1] یوسف، 100، "و خروا له سجدا".
[2] انسان، 26؛ نجم، 62؛ علق، 19 و ... .
[3] فصلت، 37، "لا تسجدوا للشمس و لا للقمر و اسجدوا لله الذی خلقهن إن کنتم إیاه تعبدون".
[4] حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 14، ص 408- 407، ح 19474، موسسه آل البیت، قم، 1409 ق.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] چرا خدا امر می کند به غیر او سجده نکنید، اما حرف خودش را نقض می کند و فرشتگان را مجبور به سجده بر انسان می کند؟
- [سایر] چرا خدا امر می کند به غیر او سجده نکنید، اما حرف خودش را نقض می کند و فرشتگان را مجبور به سجده بر انسان می کند؟
- [سایر] از آنجا که سجده کردن جز برای خداوند روا نیست، چطور خداوند امر کرد ملایک بر انسان سجده کنند؟
- [سایر] می گویند که خدا را تصور نکنید . آیا منظور این است که خدا را مقایسه نکنیم ؟
- [سایر] اگر شیطان بر انسان سجده می کرد و از امر خداوند سرپیچی نمی کرد آنگاه سرنوشت ما چگونه بود؟
- [سایر] آیا گفته شده (در حدیث یا آیه قرآن) که از خدا سؤال نکنید، بلکه این خدا است که از شما سؤال میکند، در این صورت آیا نباید به دنبال جواب سؤالهایی مانند علت و حکمت کارها و دستورات خدا رفت؟
- [سایر] آیا صدور فتوا توسط مرجع تقلید غیر اعلم بی انصافی و ظلم به مرجع اعلم نیست؟ وآیا این امر موجب خروج از عدالت که شرط مرجعیت است نمی شود و نقض غرض نیست؟
- [سایر] آیا در امر ازدواج، گوش کردن به حرف والدین برای دختر یا پسر واجب است؟
- [سایر] گفته می شود که خداوند ستارالعیوب است( با این فرض) بعضی از انسانهای پاک چشم بصیرتشان گشوده می شود( چشم برزخی) و می توانند انسانها را با چهره واقعیشان ببینند، آیا این موضوع نقض ستارالعیوب بودن خدا نیست؟
- [سایر] این که خدا می فرماید: قل الروح من امر ربی (روح از امر خداست) یعنی چه؟
- [آیت الله سیستانی] اگر بین سلام نماز و قضای سجده کاری کند که برای آن سجده سهو واجب میشود ، مثل آنکه سهواً حرف بزند ، بنابر احتیاط واجب باید اول سجده را قضا کند ، و بعد دو سجده سهو بجا آورد .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد کاری کند که برای آن سجدة سهو واجب می شود ، مثل آنکه سهواً حرف بزند ، باید سجده یا تشهد را قضا کند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر در اثناء نماز و یا بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد کاری کند که برای آن سجده سهو واجب می شود مثل آنکه سهواً حرف بزند باید بنابر احتیاط واجب اول سجده یا تشهد را قضا کند.
- [امام خمینی] اگر بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد کاری کند که برای آن سجده سهو واجب می شود مثل آن که سهوا حرف بزند باید سجده یا تشهد را قضا کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر انسان اشتباهاً یا بخیال این که نمازش تمام شده حرف بزند، باید دو سجده سهو بجا آورد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر انسان اشتباهاً یا به خیال اینکه نمازش تمام شده حرف بزند باید دو سجده سهو بجا آورد.
- [آیت الله مظاهری] اگر انسان اشتباهاً یا به خیال اینکه نمازش تمام شده، حرف بزند باید دو سجده سهو به جا آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر انسان اشتباهاً یا بخیال این که نمازش تمام شده حرف بزند، باید دو سجده سهو به جا آورد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر انسان اشتباها یا به خیال این که نمازش تمام شده حرف بزند باید دو سجده سهو به جا اورد
- [آیت الله سیستانی] اگر انسان اشتباهاً یا به خیال اینکه نمازش تمام شده حرف بزند ، باید بنابر احتیاط دو سجده سهو بجا آورد .