شما در پرسشتان به موضوعی اشاره نمودید که نشانگر نوعی تناقض در گفتار خداوند است، بدین ترتیب که خداوند از یک طرف سجده بر غیر خدا را ممنوع نموده، و از طرفی دیگر دستور صادر می نماید که همان سجده ممنوعه، انجام پذیرد و این دو با هم متناقض اند! در پاسخ به این ابهام، ابتدا پرسشی را مطرح می نماییم: اگر پدری یک بار به فرزندش بگوید که از وسیلۀ نقلیۀ من جهت تفریحات ناسالم استفاده نکن! و بار دیگر از او درخواست نماید که با همان وسیلۀ نقلیه، مهمانی را به منزلش بازگرداند، آیا می توان این دو گفتار او را متناقض ارزیابی نمود؟! یقینا، پاسخ شما منفی است و در این دو گفتار پدر، هیچ تناقضی مشاهده نمی شود؛ چراکه شرایط هشت گانه تناقض در آن کامل نیست. بنابراین، اگر آن فرزند به درخواست دوم پدرش پاسخ مثبت نداده و خواهش اول او را بهانۀ نافرمانی خود قرار دهد، در دیدگاه مردم با انصاف، این بهانۀ او پذیرفتنی نخواهد بود. به همین ترتیب اگر خداوند، یک بار اعلام نماید که سجده ای که نشانه ای از پرستش باشد، بر غیر من مجاز نیست و بار دیگر امر نماید که جهت احترام و نه پرستش، به آدم سجده نمایید، نباید آن دو را با هم متناقض پنداشت، بلکه نافرمانی از دستور او را باید نوعی سرکشی تلقی نمود و مطمئن باشیم که ابلیس نیز با سرپیچی از این فرمان، از دایرۀ بندگی پروردگار خارج شد. تمام آنچه گفته شد، با فرض آن است که خداوند قبل از امر ملائکه به سجود؛ سجده بر غیر خود را تحریم نموده باشد، اما جالب است بدانید که چنین تحریمی از قبل وجود نداشته و در ادیان گذشته نیز سجده بر غیر خدا ممنوع شمرده نمی شد، چون نشانی از احترام بود و نه پرستش! بر همین اساس، سجده پدر و برادران یوسف در مقابل او نیز امری ناپسند به شمار نمی آمد[1]و به همین دلیل است که در قرآن، با آن که آیات بسیاری در ارتباط با سجده بر خداوند وجود دارد،[2] اما هیچ آیه ای را مشاهده نمی نماییم که سجده بر غیر خداوند را به صورت مطلق، ممنوع نماید، حتی اگر تنها برای احترام باشد. آیاتی که به نوعی ناظر بر ممنوعیت سجده بر غیر خدا است، منحصر در مواردی است که مانند سجده بر ماه و خورشید، شائبۀ پرستش آنان را به دنبال داشته باشد.[3] البته بعدها و در زمان ظهور اسلام، به دلیل این که سجده به تدریج از حالت احترام خارج شده و به عنوان نمادی از پرستش درآمده بود، پیشوایان دینی و امامان معصوم (ع)، پیروان خود را از هرگونه سجده ای بر غیر خداوند باز می داشتند.[4] پی نوشتها: [1] یوسف، 100، "و خروا له سجدا". [2] انسان، 26؛ نجم، 62؛ علق، 19 و ... . [3] فصلت، 37، "لا تسجدوا للشمس و لا للقمر و اسجدوا لله الذی خلقهن إن کنتم إیاه تعبدون". [4] حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 14، ص 408- 407، ح 19474، موسسه آل البیت، قم، 1409 ق. منبع: http://farsi.islamquest.net
چرا خدا امر می کند به غیر او سجده نکنید، اما حرف خودش را نقض می کند و فرشتگان را مجبور به سجده بر انسان می کند؟
شما در پرسشتان به موضوعی اشاره نمودید که نشانگر نوعی تناقض در گفتار خداوند است، بدین ترتیب که خداوند از یک طرف سجده بر غیر خدا را ممنوع نموده، و از طرفی دیگر دستور صادر می نماید که همان سجده ممنوعه، انجام پذیرد و این دو با هم متناقض اند!
در پاسخ به این ابهام، ابتدا پرسشی را مطرح می نماییم:
اگر پدری یک بار به فرزندش بگوید که از وسیلۀ نقلیۀ من جهت تفریحات ناسالم استفاده نکن! و بار دیگر از او درخواست نماید که با همان وسیلۀ نقلیه، مهمانی را به منزلش بازگرداند، آیا می توان این دو گفتار او را متناقض ارزیابی نمود؟! یقینا، پاسخ شما منفی است و در این دو گفتار پدر، هیچ تناقضی مشاهده نمی شود؛ چراکه شرایط هشت گانه تناقض در آن کامل نیست. بنابراین، اگر آن فرزند به درخواست دوم پدرش پاسخ مثبت نداده و خواهش اول او را بهانۀ نافرمانی خود قرار دهد، در دیدگاه مردم با انصاف، این بهانۀ او پذیرفتنی نخواهد بود.
به همین ترتیب اگر خداوند، یک بار اعلام نماید که سجده ای که نشانه ای از پرستش باشد، بر غیر من مجاز نیست و بار دیگر امر نماید که جهت احترام و نه پرستش، به آدم سجده نمایید، نباید آن دو را با هم متناقض پنداشت، بلکه نافرمانی از دستور او را باید نوعی سرکشی تلقی نمود و مطمئن باشیم که ابلیس نیز با سرپیچی از این فرمان، از دایرۀ بندگی پروردگار خارج شد.
تمام آنچه گفته شد، با فرض آن است که خداوند قبل از امر ملائکه به سجود؛ سجده بر غیر خود را تحریم نموده باشد، اما جالب است بدانید که چنین تحریمی از قبل وجود نداشته و در ادیان گذشته نیز سجده بر غیر خدا ممنوع شمرده نمی شد، چون نشانی از احترام بود و نه پرستش!
بر همین اساس، سجده پدر و برادران یوسف در مقابل او نیز امری ناپسند به شمار نمی آمد[1]و به همین دلیل است که در قرآن، با آن که آیات بسیاری در ارتباط با سجده بر خداوند وجود دارد،[2] اما هیچ آیه ای را مشاهده نمی نماییم که سجده بر غیر خداوند را به صورت مطلق، ممنوع نماید، حتی اگر تنها برای احترام باشد. آیاتی که به نوعی ناظر بر ممنوعیت سجده بر غیر خدا است، منحصر در مواردی است که مانند سجده بر ماه و خورشید، شائبۀ پرستش آنان را به دنبال داشته باشد.[3] البته بعدها و در زمان ظهور اسلام، به دلیل این که سجده به تدریج از حالت احترام خارج شده و به عنوان نمادی از پرستش درآمده بود، پیشوایان دینی و امامان معصوم (ع)، پیروان خود را از هرگونه سجده ای بر غیر خداوند باز می داشتند.[4]
پی نوشتها:
[1] یوسف، 100، "و خروا له سجدا".
[2] انسان، 26؛ نجم، 62؛ علق، 19 و ... .
[3] فصلت، 37، "لا تسجدوا للشمس و لا للقمر و اسجدوا لله الذی خلقهن إن کنتم إیاه تعبدون".
[4] حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 14، ص 408- 407، ح 19474، موسسه آل البیت، قم، 1409 ق.
منبع: http://farsi.islamquest.net
- [سایر] چرا خدا امر می کند به غیر او سجده نکنید، اما حرف خودش را نقض می کند و فرشتگان را مجبور به سجده بر انسان می کند؟
- [سایر] چرا خدا امر می کند به غیر او سجده نکنید، اما حرف خودش را نقض می کند؟
- [سایر] از آنجا که سجده کردن جز برای خداوند روا نیست، چطور خداوند امر کرد ملایک بر انسان سجده کنند؟
- [سایر] گفتگوهای فرشتگان با خداوند و قانع شدن برای سجده به انسان را بیان کنید؟
- [سایر] آیا خدا روح انسان ها را قبض می کند، یا فرشتگان هم در این امر دخالت دارند؟
- [سایر] آیا خدا روح انسان ها را قبض می کند، یا فرشتگان هم در این امر دخالت دارند؟
- [سایر] اگر شیطان بر انسان سجده می کرد و از امر خداوند سرپیچی نمی کرد آنگاه سرنوشت ما چگونه بود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] از آنجا که خداوند انسان را آفریده و آفرینش انسان به خواست وی نبوده است چگونه خداوند می تواند انسانی را که آفریده خویش است مجبور به انجام فرائضی کند که خود می خواهد؟ چرا باید اگر از فرمان وی سرپیچی کند مجازات شود؟ به کدامین دلیل؟ اگر خدا می خواست او را اطاعت کنند چرا بندگانی چون فرشتگان نیافرید تا شب و روز او را سجده کنند؟ و به درک این حقیر بهشت و جهنّم را برای انسان بیافریند؟
- [سایر] اگر سجده به معنای پرستش است و مخصوص خدا چرا فرشتگان بر آدم سجده کردند ؟
- [سایر] طبق آیات خداوند فرشتگان را خطاب به سجده نمود، نه موجودات دیگر را. پس در این صورت شیطان که از جنیان بود و فرشته نبود چرا ملزم به سجده شد؟
- [آیت الله سبحانی] اگر انسان اشتباهاً یا به خیال اینکه نمازش تمام شده حرف بزند باید دو سجده سهو به جا آورد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر انسان اشتباها یا به خیال اینکه نمازش تمام شده حرف بزند؛ باید دو سجده سهو به جا آورد.
- [امام خمینی] اگر انسان اشتباها یا به خیال این که نمازش تمام شده حرف بزند بایددو سجده سهو بجا آورد.
- [آیت الله بهجت] اگر انسان اشتباها یا به خیال اینکه نمازش تمام شده حرف بزند باید دو سجده سهو بجا آورد.
- [آیت الله بهجت] اگر انسان اشتباهاً یا به خیال اینکه نمازش تمام شده، حرف بزند باید دو سجده سهو بهجا آورد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان اشتباهاً یا به خیال این که نمازش تمام شده حرف بزند، باید دو سجده سهو به جا آورد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر انسان اشتباهاً یا بخیال این که نمازش تمام شده حرف بزند، باید دو سجده سهو بجا آورد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر انسان اشتباهاً یا به خیال اینکه نمازش تمام شده حرف بزند باید دو سجده سهو بجا آورد.
- [آیت الله مظاهری] اگر انسان اشتباهاً یا به خیال اینکه نمازش تمام شده، حرف بزند باید دو سجده سهو به جا آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر انسان اشتباهاً یا بخیال این که نمازش تمام شده حرف بزند، باید دو سجده سهو به جا آورد.