چرا در زمانی پیامبر که نوبت زنانش را رعایت نمی کند و زنانش ابراز نارضایتی می کنند. آیه نازل می شود که لازم نیست نوبت زنانت را رعایت کنی؟
شرح پرسش: چرا در زمانی که پیامبر نوبت همسران را رعایت نمی کند و همسران او ابراز نارضایتی می کنند. آیه نازل می شود که لازم نیست نوبت همسرانت را رعایت کنی. هر وقت خواستی هر کدام را پیش بکش و دیگری را پس بزن. معلوم نیست خدا چگونه به پیامبرش که باید الگوی رعایت عدالت بین همسران خود باشد چنین مجوزهایی می دهد، اما مردان دیگر به شرط رعایت انصاف می توانند چهار زن اختیار کنند. معلوم نیست چگونه وقتی پیامبر خدا نتوانسته انصاف را رعایت کند مردان معمولی می توانند از پیامبر خدا بهتر باشند؟ پاسخ اجمالی: براساس آنچه که از آموزه های دینی به دست می آید، ازدواج های پیامبر گرامی اسلام (ص) بر اساس مصلحت های مختلف فرهنگی عاطفی، سیاسی، اجتماعی، دینی و غیره بوده است و با توجه به مشکلات فراوان حکومتی که حضرت با آن مواجه بود در داخل خانه نیز بعضی از همسران حضرت، موجبات ناراحتی ایشان را فراهم می کردند که در نتیجه خداوند متعال برای تسلی خاطر پیامبر و همچنین کمتر شدن مشکلات ایشان، وجوب رعایت ترتیب در همخوابی بین همسران را از دوش آن حضرت برداشت و بر پیامبر مباح شد که اگر خواستند ترتیب نوبت همسران خودش را به دلیل مشکلات حکومتی فراوانش برهم زند نه این که حضرت مخیر شدند که پیش یکی از همسرانش هر چند شب که خواستند بروند و پیش همسر دیگر کمتر بروند، علاوه این که همسران پیامبر به این حکم الهی رضایت دادند، و درعین حال پیامبر اکرم (ص) نوبت زنانش را حتی در اوج بیماری رعایت می کردند و هنگامی که قصد مسافرت می کردند بین همسران خود قرعه می انداختند که کدام یک از همسران خود را همراه خود ببرند؟ نه این که آن همسری که نسبت به او تمایل قلبی بیشتری داشت با خود می بردند، و این روش برخورد نمایانگر رفتار عادلانه پیامبر گرامی اسلام (ص) نسبت به همسران خود می باشد، و ابراز نارضایتی بعضی از زنان پیامبر به جهت رعایت نکردن پیامبر در نوبت آنان نبود، بلکه مشکل اخلاقی خودشان عامل این نارضایتی بوده است و همین امر نیز باعث شد علیه پیامبر توطئه ای را ترتیب دادند و بعد از این که به نتیجه ای نرسیدند، از عملکرد خودشان پشیمان شدند. همچنین عدالتی که همه مردم موظف به رعایت آن در مورد همسران خود هستند مربوط به تقسیم مساوی محبت قلبی بین همسران نمی شود بلکه آنچه که مورد عنایت قران و روایات است، رعایت عدالت بین همسران درمورد همخوابی و خوراک و پوشاک است. پاسخ تفصیلی: قبل از پرداختن به جواب لازم است معنای عدالت در این بحث روشن شود. در لغت کلمه "عدالت" به معنای اعتدال و حد وسط بین عالی و دانی، میانه بین دو طرف افراط و تفریط است(1)‌ و معنای مساوات را اقتضا دارد.(2) اما در اصطلاح عدالت مفهوم گسترده ای دارد چرا که در علوم مختلف تعاریف متفاوتی برای آن ارائه شده است مثلا علمای علم اخلاق فرموده اند عدالت یک ملکه نفسانی است که با وجود آن انسان مرتکب گناه کبیره نمی شود، خواه مردم او را ببینند، خواه نبینند، ولی عدالت فقهی تظاهر نکردن به گناه کبیره در بین عرف است، گرچه ممکن است شخص عادل در نگاه عرف در نهان گناه کند به تعبیر دیگر ممکن است کسی در علم فقه عادل باشد ولی در علم اخلاق عادل نباشد.(3) حال منظور از عدالت در بین همسران چیست؟ آیا این عدالت مربوط به امور زندگی از قبیل هم‌خوابگی و وسایل زندگی و رفاه و آسایش است، یا منظور عدالت در حریم قلب و عواطف انسانی نیز هست؟ بدون تردید "عدالت" در محبت‌ های قلبی خارج از قدرت انسان است. چه کسی می تواند محبت خود را که عواملش در بیرون وجود او است از هر نظر تحت کنترل درآورد؟ به همین دلیل رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و اگر در آیه 129 سوره نساء می فرماید: "شما هر قدر کوشش کنید نمی توانید در میان همسران خود عدالت و مساوات برقرار سازید"(4) ، مراد از آن طبق گفته مفسران، عدم توانایی برقراری عدالت در تقسیم درونی محبت است. بنابراین محبت‌ های درونی مادامی که موجب ترجیح بعضی از همسران بر بعضی دیگر از جنبه‌ های عملی نشود ممنوع نیست؛ یعنی آنچه که در شرع ممنوع شده است ترجیح یکی از همسران در خوراک و پوشاک و همخوابی است ، نه تمایلات قلبی؛ زیرا همان طور که اشاره شد، عدالت در تمایلات قلبی از قدرت انسان بیرون است، و بر این اساس نمی تواند از شرایط تعدد زوجات باشد. اما در مورد برخورد پیامبر (ص ) با زنانش لازم است مطالبی تذکر داده شود: 1 اولین ازدواج آن حضرت با خدیجه کبرا علیها السلام بوده، و حدود بیست سال و اندی از عمر شریفش را (که تقریبا یک ثلث از عمر آن جناب است) تنها با این یک همسر گذراند و به او اکتفاء نمود، که سیزده سال از این مدت بعد از نبوت و قبل از هجرتش (از مکه به مدینه) بوده. آن گاه- در حالی که- هیچ همسری نداشت، از مکه به مدینه هجرت نموده و به نشر دعوت و اعلای کلمه دین پرداخت و آن گاه در حالی که بیش از پنجاه سال از عمر شریف شان می گذشت با زنانی که بعضی از آنها باکره و بعضی بیوه و همچنین بعضی جوان و بعضی دیگر عجوز و سالخورده بودند ازدواج کرد و همه این ازدواج‌ها در مدت نزدیک به ده سال انجام شد و پس از این چند ازدواج، همه زنان بر آن جناب تحریم شد، مگر همان چند نفری که در حباله نکاحش بودند. معلوم است که چنین عملی با این خصوصیات ممکن نیست با انگیزه عشق به زن توجیه شود، چون نزدیکی و معاشرت با اینگونه زنان آن هم در اواخر عمر و آن هم از کسی که در اوان عمرش ولع و عطشی برای این کار نداشته، نمی ‌تواند انگیزه آن باشد. (5) 2 رسول خدا (ص) با بعضی از همسرانش به منظور کسب نیرو و به دست آوردن اقوام بیشتر و در نتیجه به خاطر جمع ‌آوری یار و هوادار بیشتر ازدواج کرد و با بعضی دیگر به منظور جلب نمودن و دلجویی و در نتیجه ایمن شدن از شر خویشاوند آن همسر ازدواج فرمود و با بعضی دیگر به این انگیزه ازدواج کرد که هزینه زندگیش را تکفل نماید و به دیگران بیاموزد که در حفظ ارامل و پیر زنان از فقر و مسکنت و بی کسی کوشا باشند، و مؤمنین رفتار آن جناب را در بین خود سنتی قرار دهند و با بعضی دیگر به این منظور ازدواج کرد که با یک سنت جاهلیت مبارزه نموده و عملا آن را باطل سازد که ازدواجش با "زینب" دختر "جحش" به همین منظور بوده است.(6) 3 در روایات امده است که پیامبر گرامی اسلام در زمانی که در اوج بیماری بسر می بردند می پرسیدند که آن شب نوبت کدام یک از همسرانش است تا به حجره او برود (7) و همچنین روایاتی داریم مبنی براینکه پیامبر (ص) قبل از مسافرت بین همسرانش قرعه می انداختند تا معلوم شود کدام یک از همسرانش افتخار همسفری با پیامبر گرامی اسلام (ص) را نائل می شو د.(8) 4 در شأن نزول آیات اول سوره تحریم روایات زیادی در کتب تفسیر و حدیث و تاریخ شیعه و اهل سنت نقل شده است که : پیامبر (ص) گاه که نزد "زینب بنت جحش" (یکی از همسرانش) می‌رفت، زینب او را نگاه می‌داشت و از عسلی که تهیه کرده بود خدمت پیامبر (ص) می‌آورد، این سخن به گوش "عائشه" رسید، و بر او گران آمد، او خود می‌گوید: من با "حفصه" (یکی دیگر از همسران پیامبر (ص) قرار گذاشتیم که هر وقت پیامبر (ص) نزد هر یک از ما آمد فورا بگوییم آیا صمغ مغافیر خورده‌ ای؟! (مغافیر صمغی بود که یکی از درختان حجاز به نام "عرفط" تراوش می‌کرد و بوی نامناسبی داشت)، در حالی که پیامبر (ص) مقید بود که هرگز بوی نامناسبی از دهان یا لباسش استشمام نشود، بلکه بر عکس اصرار داشت همیشه خوشبو و معطر باشد! به این ترتیب روزی پیامبر (ص) نزد "حفصه" آمد، او این سخن را به پیامبر (ص) گفت، حضرت فرمود: من "مغافیر" نخورده ‌ام، بلکه عسلی نزد زینب بنت جحش نوشیدم، و من سوگند یاد می‌کنم که دیگر از آن عسل ننوشم، (نکند زنبور آن عسل روی گیاه نامناسبی و احتمالا مغافیر نشسته باشد)، ولی این سخن را به کسی مگو (مبادا به گوش مردم برسد، و به گویند چرا پیامبر غذای حلالی را بر خود تحریم کرده؟ و یا از کار پیامبر در این مورد و یا مشابه آن تبعیت کنند، و یا به گوش زینب برسد و او دل‌شکسته شود، ولی سرانجام او این راز را افشا کرد، و بعدا معلوم شد اصل این قضیه توطئه‌ ای بوده است، پیامبر (ص) سخت ناراحت شد و آیات فوق نازل گشت و ماجرا را چنان پایان داد که دیگر این گونه کارها در درون خانه پیامبر (ص ) تکرار نشود.(9) 5 در مورد تفسیر آیه 51 سوره احزاب گفته اند کلمه" ترجی" از مصدر" ارجاء" است، که به معنای تاخیر و دور کردن است، و در اینجا کنایه از رد کردن و نپذیرفتن است ، و کلمه" تؤوی" از" ایواء" است، و به معنای اسکان دادن در مکان می‌باشد، و در اینجا کنایه از پذیرفتن و به خود نزدیک کردن اس.(10) به گفته مفسران وقتی بعضی زنان پیغمبر (ص) از روی حسادت حضرت را آزردند و نفقه بیشتری می‌خواستند و پیغمبر (ص) از آنها کناره گرفت و آیه تخییر [آیات 28 و 29 از همین سوره‌] نازل شد. پیغمبر (ص) مأمور گردید به زنانش پیشنهاد نماید که بین دنیا و آخرت یکی را برگزینند و آنها که دنیا را برگزینند طلاق دهد و آنها که خدا و رسول اللّه (ص) را برگزیدند (امّ المؤمنین) نامیده شدند و از ازدواج بعد از پیغمبر (ص) برای همیشه ممنوع گردیدند و پیغمبر (ص) هر کدام را مایل بود نزد خود جا دهد و نوبت هر یک را خواست به تأخیر اندازد، و زنان پیغمبر (ص) راضی شدند بر اینکه صاحب نوبت باشند یا نباشند، و اینکه برخی از لحاظ نفقه و معاشرت امتیاز داشته باشند، هر طور پیغمبر (ص) بخواهد عمل کند و همگی رضایت دادند و البته پیغمبر (ص) با آن وسعت نظر و اختیار که خدا وند متعال به ایشان داده بود همه را برابر قرار داد.(11) آنچه از مجموع آموزه های دینی به دست می آید این است که عدالتی که ما موظف به رعایت آن در مورد همسران خود هستیم در حد تهیه خوراک و پوشاک و همخوابی است، نه تقسیم مساوی محبت درونی بین زنان که امری محال است و حتی پیامبر (ص) نیز که اسوه اخلاق است، قادر و مأمور به رعایت چنین عدالتی نبوده است. و ازدواج های پیامبر گرامی اسلام (ص) (به غیر از ازدواج باحضرت خدیجه) در ده سال آخر عمر ایشان بوده و بر اساس مصلحت های مختلف فرهنگی ،سیاسی، اجتماعی، عاطفی، دینی و غیره انجام گرفته است و با توجه به مشکلات فراوان حکومتی که حضرت با آن مواجه بود در داخل خانه نیز بعضی از همسران حضرت، موجبات ناراحتی ایشان را فراهم می کردند که درنتیجه خداوند متعال برای تسلی خاطر پیامبر وهمچنین کمتر شدن مشکلات ایشان وجوب رعایت ترتیب درهمخوابی بین همسران را از دوش آن حضرت برداشت و بر پیامبر مباح شد که اگر خواستند ترتیب نوبت همسران خودش را به دلیل مشکلات حکومتی فراوانش برهم زند نه اینکه حضرت مخیر شدند که پیش یکی از همسرانش هر چند شب که خواستند بروند و پیش همسر دیگر کمتر بروند، علاوه بر اینکه همسران پیامبر به این حکم الهی رضایت دادند، با همه این تفاسیر پیامبر گرامی اسلام (ص) عدالت واجب و لازم در مورد زنان خود را حتی در اوج بیماری رعایت می کردند و تا جای ممکن ترتیب را هم رعایت می کردند و هنگامی که قصد مسافرت می کردند بین همسران خود قرعه می انداختند که کدام یک از همسران خود را همراه خود ببرند؟ نه این که آن همسری که نسبت به او تمایل قلبی بیشتری داشت با خود می بردند، و این روش برخورد نمایانگر رفتار عادلانه پیامبر گرامی اسلام (ص) نسبت به همسران خود می باشد و نیز شکی نیست که ایشان بهترین الگو و نمونه اخلاقی است. پی نوشتها: 1. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی،ج6،ص 297، چاپ جامعه مدرسین،قم،1376 ش. 2. راغب،المفردات فی غریب القران،ص551. 3. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی،ج6،ص 299. 4. وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیما. 5. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی،ج4،ص 307. 6. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی،ج4،ص309 7. تفسیر آسان، ج4،ص.23.چاپ اول، انتشارات اسلامیه،تهران،1398ه ق . 8. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی،ج15،ص 137 9. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ‌24، ص 272. 10. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی، ج16 ص 504 ، 11. ذ کاوتی علیرضا،اسباب النزول، ص189 ،چاپ اول،تهران،1383. منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

چرا در زمانی پیامبر که نوبت زنانش را رعایت نمی کند و زنانش ابراز نارضایتی می کنند. آیه نازل می شود که لازم نیست نوبت زنانت را رعایت کنی؟


پاسخ:

شرح پرسش:
چرا در زمانی که پیامبر نوبت همسران را رعایت نمی کند و همسران او ابراز نارضایتی می کنند. آیه نازل می شود که لازم نیست نوبت همسرانت را رعایت کنی. هر وقت خواستی هر کدام را پیش بکش و دیگری را پس بزن. معلوم نیست خدا چگونه به پیامبرش که باید الگوی رعایت عدالت بین همسران خود باشد چنین مجوزهایی می دهد، اما مردان دیگر به شرط رعایت انصاف می توانند چهار زن اختیار کنند. معلوم نیست چگونه وقتی پیامبر خدا نتوانسته انصاف را رعایت کند مردان معمولی می توانند از پیامبر خدا بهتر باشند؟

پاسخ اجمالی:
براساس آنچه که از آموزه های دینی به دست می آید، ازدواج های پیامبر گرامی اسلام (ص) بر اساس مصلحت های مختلف فرهنگی عاطفی، سیاسی، اجتماعی، دینی و غیره بوده است و با توجه به مشکلات فراوان حکومتی که حضرت با آن مواجه بود در داخل خانه نیز بعضی از همسران حضرت، موجبات ناراحتی ایشان را فراهم می کردند که در نتیجه خداوند متعال برای تسلی خاطر پیامبر و همچنین کمتر شدن مشکلات ایشان، وجوب رعایت ترتیب در همخوابی بین همسران را از دوش آن حضرت برداشت و بر پیامبر مباح شد که اگر خواستند ترتیب نوبت همسران خودش را به دلیل مشکلات حکومتی فراوانش برهم زند نه این که حضرت مخیر شدند که پیش یکی از همسرانش هر چند شب که خواستند بروند و پیش همسر دیگر کمتر بروند، علاوه این که همسران پیامبر به این حکم الهی رضایت دادند، و درعین حال پیامبر اکرم (ص) نوبت زنانش را حتی در اوج بیماری رعایت می کردند و هنگامی که قصد مسافرت می کردند بین همسران خود قرعه می انداختند که کدام یک از همسران خود را همراه خود ببرند؟ نه این که آن همسری که نسبت به او تمایل قلبی بیشتری داشت با خود می بردند، و این روش برخورد نمایانگر رفتار عادلانه پیامبر گرامی اسلام (ص) نسبت به همسران خود می باشد، و ابراز نارضایتی بعضی از زنان پیامبر به جهت رعایت نکردن پیامبر در نوبت آنان نبود، بلکه مشکل اخلاقی خودشان عامل این نارضایتی بوده است و همین امر نیز باعث شد علیه پیامبر توطئه ای را ترتیب دادند و بعد از این که به نتیجه ای نرسیدند، از عملکرد خودشان پشیمان شدند. همچنین عدالتی که همه مردم موظف به رعایت آن در مورد همسران خود هستند مربوط به تقسیم مساوی محبت قلبی بین همسران نمی شود بلکه آنچه که مورد عنایت قران و روایات است، رعایت عدالت بین همسران درمورد همخوابی و خوراک و پوشاک است.

پاسخ تفصیلی:
قبل از پرداختن به جواب لازم است معنای عدالت در این بحث روشن شود. در لغت کلمه "عدالت" به معنای اعتدال و حد وسط بین عالی و دانی، میانه بین دو طرف افراط و تفریط است(1)‌ و معنای مساوات را اقتضا دارد.(2)
اما در اصطلاح عدالت مفهوم گسترده ای دارد چرا که در علوم مختلف تعاریف متفاوتی برای آن ارائه شده است مثلا علمای علم اخلاق فرموده اند عدالت یک ملکه نفسانی است که با وجود آن انسان مرتکب گناه کبیره نمی شود، خواه مردم او را ببینند، خواه نبینند، ولی عدالت فقهی تظاهر نکردن به گناه کبیره در بین عرف است، گرچه ممکن است شخص عادل در نگاه عرف در نهان گناه کند به تعبیر دیگر ممکن است کسی در علم فقه عادل باشد ولی در علم اخلاق عادل نباشد.(3)
حال منظور از عدالت در بین همسران چیست؟ آیا این عدالت مربوط به امور زندگی از قبیل هم‌خوابگی و وسایل زندگی و رفاه و آسایش است، یا منظور عدالت در حریم قلب و عواطف انسانی نیز هست؟
بدون تردید "عدالت" در محبت‌ های قلبی خارج از قدرت انسان است. چه کسی می تواند محبت خود را که عواملش در بیرون وجود او است از هر نظر تحت کنترل درآورد؟ به همین دلیل رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و اگر در آیه 129 سوره نساء می فرماید: "شما هر قدر کوشش کنید نمی توانید در میان همسران خود عدالت و مساوات برقرار سازید"(4) ، مراد از آن طبق گفته مفسران، عدم توانایی برقراری عدالت در تقسیم درونی محبت است.
بنابراین محبت‌ های درونی مادامی که موجب ترجیح بعضی از همسران بر بعضی دیگر از جنبه‌ های عملی نشود ممنوع نیست؛ یعنی آنچه که در شرع ممنوع شده است ترجیح یکی از همسران در خوراک و پوشاک و همخوابی است ، نه تمایلات قلبی؛ زیرا همان طور که اشاره شد، عدالت در تمایلات قلبی از قدرت انسان بیرون است، و بر این اساس نمی تواند از شرایط تعدد زوجات باشد.
اما در مورد برخورد پیامبر (ص ) با زنانش لازم است مطالبی تذکر داده شود:
1 اولین ازدواج آن حضرت با خدیجه کبرا علیها السلام بوده، و حدود بیست سال و اندی از عمر شریفش را (که تقریبا یک ثلث از عمر آن جناب است) تنها با این یک همسر گذراند و به او اکتفاء نمود، که سیزده سال از این مدت بعد از نبوت و قبل از هجرتش (از مکه به مدینه) بوده. آن گاه- در حالی که- هیچ همسری نداشت، از مکه به مدینه هجرت نموده و به نشر دعوت و اعلای کلمه دین پرداخت و آن گاه در حالی که بیش از پنجاه سال از عمر شریف شان می گذشت با زنانی که بعضی از آنها باکره و بعضی بیوه و همچنین بعضی جوان و بعضی دیگر عجوز و سالخورده بودند ازدواج کرد و همه این ازدواج‌ها در مدت نزدیک به ده سال انجام شد و پس از این چند ازدواج، همه زنان بر آن جناب تحریم شد، مگر همان چند نفری که در حباله نکاحش بودند. معلوم است که چنین عملی با این خصوصیات ممکن نیست با انگیزه عشق به زن توجیه شود، چون نزدیکی و معاشرت با اینگونه زنان آن هم در اواخر عمر و آن هم از کسی که در اوان عمرش ولع و عطشی برای این کار نداشته، نمی ‌تواند انگیزه آن باشد. (5)
2 رسول خدا (ص) با بعضی از همسرانش به منظور کسب نیرو و به دست آوردن اقوام بیشتر و در نتیجه به خاطر جمع ‌آوری یار و هوادار بیشتر ازدواج کرد و با بعضی دیگر به منظور جلب نمودن و دلجویی و در نتیجه ایمن شدن از شر خویشاوند آن همسر ازدواج فرمود و با بعضی دیگر به این انگیزه ازدواج کرد که هزینه زندگیش را تکفل نماید و به دیگران بیاموزد که در حفظ ارامل و پیر زنان از فقر و مسکنت و بی کسی کوشا باشند، و مؤمنین رفتار آن جناب را در بین خود سنتی قرار دهند و با بعضی دیگر به این منظور ازدواج کرد که با یک سنت جاهلیت مبارزه نموده و عملا آن را باطل سازد که ازدواجش با "زینب" دختر "جحش" به همین منظور بوده است.(6)
3 در روایات امده است که پیامبر گرامی اسلام در زمانی که در اوج بیماری بسر می بردند می پرسیدند که آن شب نوبت کدام یک از همسرانش است تا به حجره او برود (7) و همچنین روایاتی داریم مبنی براینکه پیامبر (ص) قبل از مسافرت بین همسرانش قرعه می انداختند تا معلوم شود کدام یک از همسرانش افتخار همسفری با پیامبر گرامی اسلام (ص) را نائل می شو د.(8)
4 در شأن نزول آیات اول سوره تحریم روایات زیادی در کتب تفسیر و حدیث و تاریخ شیعه و اهل سنت نقل شده است که :
پیامبر (ص) گاه که نزد "زینب بنت جحش" (یکی از همسرانش) می‌رفت، زینب او را نگاه می‌داشت و از عسلی که تهیه کرده بود خدمت پیامبر (ص) می‌آورد، این سخن به گوش "عائشه" رسید، و بر او گران آمد، او خود می‌گوید: من با "حفصه" (یکی دیگر از همسران پیامبر (ص) قرار گذاشتیم که هر وقت پیامبر (ص) نزد هر یک از ما آمد فورا بگوییم آیا صمغ مغافیر خورده‌ ای؟! (مغافیر صمغی بود که یکی از درختان حجاز به نام "عرفط" تراوش می‌کرد و بوی نامناسبی داشت)، در حالی که پیامبر (ص) مقید بود که هرگز بوی نامناسبی از دهان یا لباسش استشمام نشود، بلکه بر عکس اصرار داشت همیشه خوشبو و معطر باشد! به این ترتیب روزی پیامبر (ص) نزد "حفصه" آمد، او این سخن را به پیامبر (ص) گفت، حضرت فرمود: من "مغافیر" نخورده ‌ام، بلکه عسلی نزد زینب بنت جحش نوشیدم، و من سوگند یاد می‌کنم که دیگر از آن عسل ننوشم، (نکند زنبور آن عسل روی گیاه نامناسبی و احتمالا مغافیر نشسته باشد)، ولی این سخن را به کسی مگو (مبادا به گوش مردم برسد، و به گویند چرا پیامبر غذای حلالی را بر خود تحریم کرده؟ و یا از کار پیامبر در این مورد و یا مشابه آن تبعیت کنند، و یا به گوش زینب برسد و او دل‌شکسته شود، ولی سرانجام او این راز را افشا کرد، و بعدا معلوم شد اصل این قضیه توطئه‌ ای بوده است، پیامبر (ص) سخت ناراحت شد و آیات فوق نازل گشت و ماجرا را چنان پایان داد که دیگر این گونه کارها در درون خانه پیامبر (ص ) تکرار نشود.(9)
5 در مورد تفسیر آیه 51 سوره احزاب گفته اند کلمه" ترجی" از مصدر" ارجاء" است، که به معنای تاخیر و دور کردن است، و در اینجا کنایه از رد کردن و نپذیرفتن است ، و کلمه" تؤوی" از" ایواء" است، و به معنای اسکان دادن در مکان می‌باشد، و در اینجا کنایه از پذیرفتن و به خود نزدیک کردن اس.(10)
به گفته مفسران وقتی بعضی زنان پیغمبر (ص) از روی حسادت حضرت را آزردند و نفقه بیشتری می‌خواستند و پیغمبر (ص) از آنها کناره گرفت و آیه تخییر [آیات 28 و 29 از همین سوره‌] نازل شد. پیغمبر (ص) مأمور گردید به زنانش پیشنهاد نماید که بین دنیا و آخرت یکی را برگزینند و آنها که دنیا را برگزینند طلاق دهد و آنها که خدا و رسول اللّه (ص) را برگزیدند (امّ المؤمنین) نامیده شدند و از ازدواج بعد از پیغمبر (ص) برای همیشه ممنوع گردیدند و پیغمبر (ص) هر کدام را مایل بود نزد خود جا دهد و نوبت هر یک را خواست به تأخیر اندازد، و زنان پیغمبر (ص) راضی شدند بر اینکه صاحب نوبت باشند یا نباشند، و اینکه برخی از لحاظ نفقه و معاشرت امتیاز داشته باشند، هر طور پیغمبر (ص) بخواهد عمل کند و همگی رضایت دادند و البته پیغمبر (ص) با آن وسعت نظر و اختیار که خدا وند متعال به ایشان داده بود همه را برابر قرار داد.(11)
آنچه از مجموع آموزه های دینی به دست می آید این است که عدالتی که ما موظف به رعایت آن در مورد همسران خود هستیم در حد تهیه خوراک و پوشاک و همخوابی است، نه تقسیم مساوی محبت درونی بین زنان که امری محال است و حتی پیامبر (ص) نیز که اسوه اخلاق است، قادر و مأمور به رعایت چنین عدالتی نبوده است. و ازدواج های پیامبر گرامی اسلام (ص) (به غیر از ازدواج باحضرت خدیجه) در ده سال آخر عمر ایشان بوده و بر اساس مصلحت های مختلف فرهنگی ،سیاسی، اجتماعی، عاطفی، دینی و غیره انجام گرفته است و با توجه به مشکلات فراوان حکومتی که حضرت با آن مواجه بود در داخل خانه نیز بعضی از همسران حضرت، موجبات ناراحتی ایشان را فراهم می کردند که درنتیجه خداوند متعال برای تسلی خاطر پیامبر وهمچنین کمتر شدن مشکلات ایشان وجوب رعایت ترتیب درهمخوابی بین همسران را از دوش آن حضرت برداشت و بر پیامبر مباح شد که اگر خواستند ترتیب نوبت همسران خودش را به دلیل مشکلات حکومتی فراوانش برهم زند نه اینکه حضرت مخیر شدند که پیش یکی از همسرانش هر چند شب که خواستند بروند و پیش همسر دیگر کمتر بروند، علاوه بر اینکه همسران پیامبر به این حکم الهی رضایت دادند، با همه این تفاسیر پیامبر گرامی اسلام (ص) عدالت واجب و لازم در مورد زنان خود را حتی در اوج بیماری رعایت می کردند و تا جای ممکن ترتیب را هم رعایت می کردند و هنگامی که قصد مسافرت می کردند بین همسران خود قرعه می انداختند که کدام یک از همسران خود را همراه خود ببرند؟ نه این که آن همسری که نسبت به او تمایل قلبی بیشتری داشت با خود می بردند، و این روش برخورد نمایانگر رفتار عادلانه پیامبر گرامی اسلام (ص) نسبت به همسران خود می باشد و نیز شکی نیست که ایشان بهترین الگو و نمونه اخلاقی است.

پی نوشتها:
1. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی،ج6،ص 297، چاپ جامعه مدرسین،قم،1376 ش.
2. راغب،المفردات فی غریب القران،ص551.
3. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی،ج6،ص 299.
4. وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیما.
5. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی،ج4،ص 307.
6. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی،ج4،ص309
7. تفسیر آسان، ج4،ص.23.چاپ اول، انتشارات اسلامیه،تهران،1398ه ق .
8. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی،ج15،ص 137
9. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ‌24، ص 272.
10. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی، ج16 ص 504 ،
11. ذ کاوتی علیرضا،اسباب النزول، ص189 ،چاپ اول،تهران،1383.
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین