پاسخ اجمالی: عبارت" العبد یقدر و الله یقدر" آیه قرآن نیست و تا آنجا که ما جستجو کردیم حدیثی به این صورت نیز پیدا نکردیم، اما معنا و مضمون آن درست است . در آموزه های اسلام احادیث متعددی وجود دارد که مضمون آنها معنای همین جمله "العبد یدبر و الله یقدر " است. تدبیر به معنای برنامه ریزی برای انجام کاری یا رسیدن به هدفی است. قدر به معنای اندازه و تقدیر به معنای اندازه گیری است و قضا به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن. تقدیر الهی به این معناست که خداوند متعال برای هر پدیده ای، حدود خاصی را قرار داده است که تحت تأثیر عواملی تحقق می یابد، و منظور از قضای الهی، آن است که پس از فراهم شدن مقدمات و شرایط ایجاد یک پدیده، خداوند، آن را به مرحله نهایی می رساند. معنای این جمله این است که بنده (انسان) در زندگی خود برنامه ریزی هایی می کند اما خداوند تقدیر و قضاء و قدر خود را اعمال می کند. یعنی اگر برنامه ریزی های انسانها بر خلاف سنت های لا یتغیرالهی و برخلاف قضاء الهی باشد به نتیجه ای نخواهد نرسید. پاسخ تفصیلی: عبارت" العبد یقدر و الله یقدر" آیۀ قرآن نیست و تا آنجا که ما جستجو کردیم حدیثی به این صورت با این الفاظ و کلمات پیدا نکردیم. بله در آموزه های اسلام احادیث متعددی وجود دارد که مضمون آنها معنای همین جمله "العبد یدبر و الله یقدر " است. برای روشن شدن پاسخ چند مطلب باید بیان شود. 1. مفهوم قضا و قدر: واژه (قدر) به معنای اندازه، و (تقدیر) به معنای و اندازه گیری و چیزی را با اندازه ی معینی ساختن است و واژه (قضا) به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن و داوری سنجش کردن (که آن هم نوعی به انجام رساندن اعتباری است) استعمال می شود. گاهی این دو واژه به صورت مترادف و به معنای (سرنوشت) نیز به کار می رود. منظور از تقدیر الهی این است که خدای متعال برای هر پدیده ای، اندازه و حدود کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصی قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی، تحقق می یابد. و منظور از قضای الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط یک پدیده، آن را به مرحله ی نهایی و حتمی می رساند.[1] 2. رابطه ی قضا و قدر با اختیار انسان: تقدیر الهی یا سرنوشت، دو حوزه دارد: الف. حوزه ای که خارج از اختیار آدمی است؛ مانند وقوع حوادثی چون سیل، زلزله، طوفان و ... در زندگی انسان، که وظیفه ی انسان دین باور در برخورد با حوادثی که به وقوع پیوسته، چیزی جز تسلیم و خرسندی نیست، البته بدیهی است که تسلیم بودن در برابر این گونه امور الهی، با تلاش برای جلوگیری از حدوث بلایا یا تقلیل خسارات و یا جبران خسارات ناشی از آن بلایا منافاتی ندارد. چون تسلیم بودن، مربوط به اصل تحقق اموری است که بدون اختیار انسان واقع شده و تحقق یافته است و لزوم تلاش، یا برای جلوگیری از حدوث بلا، یا تقلیل آثار و یا برای جبران خسارت ناشی از آن است و بین این دو فرق است؛ چون ممکن است در همان موردی که انسان تمام تلاش و نهایت توان خود را به کار برده باز بلا و حادثه واقع شود، مثل اینکه نهایت قدرت انسان در استحکام بنا، مقاومت در برابر قدرت معینی از زلزله است، حال اگر زلزله ای با قدرت بالاتری واقع شود در چنین موردی انسان دین باور، وظیفه ای جز تسلیم و خرسندی ندارد. ب. حوزه ای که شامل افعال اختیاری انسان می شود. در این حوزه، تقدیر الهی هیچ گونه منافاتی با اراده و تصمیم گیری آزاد انسان ندارد و از این رو، مسئولیت افعال آدمی در این حوزه بر عهده ی خود اوست. چون، معنای قضا و قدر الهی این است که تحقق هر پدیده ای با همه ی خصوصیات و قیود آن، مستند به علم و اراده ی الهی است و همه تحت تدبیر حکیمانه ی الهی می باشد و آنچه خداوند تقدیر می کند، فعل انسان همراه با همه ی خصوصیات و قیود آن است، نه بدون آنها. برخی از این خصوصیات به ویژگی های زمانی و مکانی باز می گردد و پاره ای نیز به فاعل آن مربوط می شود، و یکی از خصوصیات افعال اختیاری، آن است که از سر اختیار و بر پایه ی گزینش آزادانه ی فاعل انجام شود. بنابراین، معنای این که خداوند افعال اختیاری انسان را از پیش تقدیرکرده است، این است که شخص خاصی در زمان و مکان معینی با بهره گیری از اختیار خویش - و نه به صورت جبری – آن کار را انجام می دهد. پس، قضا و قدر نه تنها منافاتی با افعال اختیاری انسان ندارد بلکه آن را تأیید می کند؛ زیرا بدین معنا است که وقوع جبری و غیراختیاری چنین فعلی محال است. چون قضا و قدر الهی به وقوع اختیاری این فعل تعلق گرفت و اگر این فعل از روی جبر و غیراختیاری واقع شود، خلاف قضا و قدر الهی است.[2] با توجه به توضیحات بالا معنای جملۀ" العبد یدبر و الله یقدر" این است که بنده (انسان) در زندگی خود برنامه ریزی هایی می کند اما خداوند تقدیر و قضاء و قدر خود را اعمال می کند. یعنی اگر برنامه ریزی های انسانها بر خلاف سنت های لا یتغیرالهی و برخلاف قضاء الهی باشد به نتیجه ای نخواهد نرسید. دلیل این مطلب هم این است که علم بندگان خدا محدود و ناقص بوده و به همین دلیل در بعضی موارد برنامه ریزی های آنان بر خلاف قوانین و سنت های الهی حاکم بر جهان باشد و در نتیجه چنین برنامه هایی با شکست مواجه می شود. اما اگر این برنامه ها بر طبق سنت های الهی و منطبق بر آنها باشد در عمل با مشکلی مواجه نخواهند شد. بعضی از آن احادیث عبارتند از: 1. امام علی (ع):"از طریق بر هم خوردن تصمیم ها خدا را شناختم. [3] 2. امام علی (ع):"چه بسیار افرادی که خود را به زحمت می اندازند اما چیز زیادی عید آنان نمی شود و چه کسانی که در حد متوسط تلاش می کنند و لی تقدیر الهی آنان را مساعدت می کند.[4] 3. امام علی (ع):" تقدیر ها به چیزهایی شما را رهنمون می سازد که به فکر شما نرسیده است.[5] پی نوشتها: [1]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص 151. [2]. معارف اسلامی، صص 106 و 107 ، با کمی تغییر و اضافات. [3] بحارالأنوار ج 5 ص 197،حدیث- 10،نهج، [نهج البلاغة] قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ [4] الکافی ج 5 ص. 1،حدیث. 6- عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع کَمْ مِنْ مُتْعِبٍ نَفْسَهُ مُقْتَرٍ عَلَیْهِ وَ مُقْتَصِدٍ فِی الطَّلَبِ قَدْ سَاعَدَتْهُ الْمَقَادِیرُ. [5] بحارالأنوار ج : 75 ص : 369، قَالَ علی (ع): الْمَقَادِیرُ تُرِیکَ مَا لَمْ یَخْطُرْ بِبَالِکَ منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
عبارت" العبد یقدر و الله یقدر" آیه قرآن نیست و تا آنجا که ما جستجو کردیم حدیثی به این صورت نیز پیدا نکردیم، اما معنا و مضمون آن درست است . در آموزه های اسلام احادیث متعددی وجود دارد که مضمون آنها معنای همین جمله "العبد یدبر و الله یقدر " است. تدبیر به معنای برنامه ریزی برای انجام کاری یا رسیدن به هدفی است. قدر به معنای اندازه و تقدیر به معنای اندازه گیری است و قضا به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن. تقدیر الهی به این معناست که خداوند متعال برای هر پدیده ای، حدود خاصی را قرار داده است که تحت تأثیر عواملی تحقق می یابد، و منظور از قضای الهی، آن است که پس از فراهم شدن مقدمات و شرایط ایجاد یک پدیده، خداوند، آن را به مرحله نهایی می رساند.
معنای این جمله این است که بنده (انسان) در زندگی خود برنامه ریزی هایی می کند اما خداوند تقدیر و قضاء و قدر خود را اعمال می کند. یعنی اگر برنامه ریزی های انسانها بر خلاف سنت های لا یتغیرالهی و برخلاف قضاء الهی باشد به نتیجه ای نخواهد نرسید.
پاسخ تفصیلی:
عبارت" العبد یقدر و الله یقدر" آیۀ قرآن نیست و تا آنجا که ما جستجو کردیم حدیثی به این صورت با این الفاظ و کلمات پیدا نکردیم. بله در آموزه های اسلام احادیث متعددی وجود دارد که مضمون آنها معنای همین جمله "العبد یدبر و الله یقدر " است. برای روشن شدن پاسخ چند مطلب باید بیان شود.
1. مفهوم قضا و قدر:
واژه (قدر) به معنای اندازه، و (تقدیر) به معنای و اندازه گیری و چیزی را با اندازه ی معینی ساختن است و واژه (قضا) به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن و داوری سنجش کردن (که آن هم نوعی به انجام رساندن اعتباری است) استعمال می شود. گاهی این دو واژه به صورت مترادف و به معنای (سرنوشت) نیز به کار می رود.
منظور از تقدیر الهی این است که خدای متعال برای هر پدیده ای، اندازه و حدود کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصی قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی، تحقق می یابد. و منظور از قضای الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط یک پدیده، آن را به مرحله ی نهایی و حتمی می رساند.[1]
2. رابطه ی قضا و قدر با اختیار انسان:
تقدیر الهی یا سرنوشت، دو حوزه دارد:
الف. حوزه ای که خارج از اختیار آدمی است؛ مانند وقوع حوادثی چون سیل، زلزله، طوفان و ... در زندگی انسان، که وظیفه ی انسان دین باور در برخورد با حوادثی که به وقوع پیوسته، چیزی جز تسلیم و خرسندی نیست، البته بدیهی است که تسلیم بودن در برابر این گونه امور الهی، با تلاش برای جلوگیری از حدوث بلایا یا تقلیل خسارات و یا جبران خسارات ناشی از آن بلایا منافاتی ندارد. چون تسلیم بودن، مربوط به اصل تحقق اموری است که بدون اختیار انسان واقع شده و تحقق یافته است و لزوم تلاش، یا برای جلوگیری از حدوث بلا، یا تقلیل آثار و یا برای جبران خسارت ناشی از آن است و بین این دو فرق است؛ چون ممکن است در همان موردی که انسان تمام تلاش و نهایت توان خود را به کار برده باز بلا و حادثه واقع شود، مثل اینکه نهایت قدرت انسان در استحکام بنا، مقاومت در برابر قدرت معینی از زلزله است، حال اگر زلزله ای با قدرت بالاتری واقع شود در چنین موردی انسان دین باور، وظیفه ای جز تسلیم و خرسندی ندارد.
ب. حوزه ای که شامل افعال اختیاری انسان می شود. در این حوزه، تقدیر الهی هیچ گونه منافاتی با اراده و تصمیم گیری آزاد انسان ندارد و از این رو، مسئولیت افعال آدمی در این حوزه بر عهده ی خود اوست.
چون، معنای قضا و قدر الهی این است که تحقق هر پدیده ای با همه ی خصوصیات و قیود آن، مستند به علم و اراده ی الهی است و همه تحت تدبیر حکیمانه ی الهی می باشد و آنچه خداوند تقدیر می کند، فعل انسان همراه با همه ی خصوصیات و قیود آن است، نه بدون آنها. برخی از این خصوصیات به ویژگی های زمانی و مکانی باز می گردد و پاره ای نیز به فاعل آن مربوط می شود، و یکی از خصوصیات افعال اختیاری، آن است که از سر اختیار و بر پایه ی گزینش آزادانه ی فاعل انجام شود. بنابراین، معنای این که خداوند افعال اختیاری انسان را از پیش تقدیرکرده است، این است که شخص خاصی در زمان و مکان معینی با بهره گیری از اختیار خویش - و نه به صورت جبری – آن کار را انجام می دهد.
پس، قضا و قدر نه تنها منافاتی با افعال اختیاری انسان ندارد بلکه آن را تأیید می کند؛ زیرا بدین معنا است که وقوع جبری و غیراختیاری چنین فعلی محال است. چون قضا و قدر الهی به وقوع اختیاری این فعل تعلق گرفت و اگر این فعل از روی جبر و غیراختیاری واقع شود، خلاف قضا و قدر الهی است.[2]
با توجه به توضیحات بالا معنای جملۀ" العبد یدبر و الله یقدر" این است که بنده (انسان) در زندگی خود برنامه ریزی هایی می کند اما خداوند تقدیر و قضاء و قدر خود را اعمال می کند. یعنی اگر برنامه ریزی های انسانها بر خلاف سنت های لا یتغیرالهی و برخلاف قضاء الهی باشد به نتیجه ای نخواهد نرسید. دلیل این مطلب هم این است که علم بندگان خدا محدود و ناقص بوده و به همین دلیل در بعضی موارد برنامه ریزی های آنان بر خلاف قوانین و سنت های الهی حاکم بر جهان باشد و در نتیجه چنین برنامه هایی با شکست مواجه می شود. اما اگر این برنامه ها بر طبق سنت های الهی و منطبق بر آنها باشد در عمل با مشکلی مواجه نخواهند شد. بعضی از آن احادیث عبارتند از:
1. امام علی (ع):"از طریق بر هم خوردن تصمیم ها خدا را شناختم. [3]
2. امام علی (ع):"چه بسیار افرادی که خود را به زحمت می اندازند اما چیز زیادی عید آنان نمی شود و چه کسانی که در حد متوسط تلاش می کنند و لی تقدیر الهی آنان را مساعدت می کند.[4]
3. امام علی (ع):" تقدیر ها به چیزهایی شما را رهنمون می سازد که به فکر شما نرسیده است.[5]
پی نوشتها:
[1]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص 151.
[2]. معارف اسلامی، صص 106 و 107 ، با کمی تغییر و اضافات.
[3] بحارالأنوار ج 5 ص 197،حدیث- 10،نهج، [نهج البلاغة] قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ
[4] الکافی ج 5 ص. 1،حدیث. 6- عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع کَمْ مِنْ مُتْعِبٍ نَفْسَهُ مُقْتَرٍ عَلَیْهِ وَ مُقْتَصِدٍ فِی الطَّلَبِ قَدْ سَاعَدَتْهُ الْمَقَادِیرُ.
[5] بحارالأنوار ج : 75 ص : 369، قَالَ علی (ع): الْمَقَادِیرُ تُرِیکَ مَا لَمْ یَخْطُرْ بِبَالِکَ
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] تقدیر الهی بهتر است یا تدبیر بنده؟
- [سایر] در حضور فردی سُنّی "یا علی" می گوییم، می پرسند چرا "یا خدا" نمی گویید، در صورتی که علی(ع) بنده خدا است. ریشه "یا علی" گفتن چیست؟
- [سایر] در حضور فردی سُنّی "یا علی" می گوییم، می پرسند چرا "یا خدا" نمی گویید، در صورتی که علی(ع) بنده خدا است. ریشه "یا علی" گفتن چیست؟
- [سایر] پیرامون تقدیر و تدبیر از نگاه قرآن و احادیث و فلسفه مطالبی را بفرستید .العبدو یدبر و الله یقدر آیا آیه قرآن است یا...؟
- [سایر] این که گفته میشود "المجاز قنطرة الحقیقة" مراد چیست؟ نظر اسلام را در مورد "عشق مجازی" بفرمایید.
- [سایر] اسم های "الملقن" و "المطلع" از جمله صفات کمالیه یا صفات جمالیه هستند؟
- [سایر] منظور حضرت زینب(س) از این جمله چیست "من چیزی جز زیبایی ندیدم"؟
- [سایر] مراد از دودی که در آیه "یَوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبین" آمده و کافران بدان تهدید شده اند، چیست؟
- [سایر] مراد از دودی که در آیه "یَوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبین" آمده و کافران بدان تهدید شده اند، چیست؟
- [سایر] مراد از روایتی که بیان می دارد: "گناهی که از آن بدت بیاید بهتر از کار نیکی است که تو را به خودپسندی وا دارد" چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] ذکر خدا، قرائت قرآن دعا، در هر جای نماز جایز است اگر جمله ای را مانند (الله اکْبر) به قصد ذکر خدا بگوید، اما در موقع گفتن، صدا را بلندکند که چیزی را به دیگری بفهماند اشکال ندارد، ولی دعا و ذکر به زبانهای غیر عربی اشکال دارد.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام که دنیا و آخرت انسان را تباه میکند غنا و موسیقی است، و قرآن شریف آن را موجب ضلالت و گمراهی، بلکه موجب استهزاء دین میداند: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً اولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهین)[1] (و برخی از مردم کسانی هستند که سخن بیهوده را خریدارند تا مردم را بی هیچ دانشی از راه خدا گمراه کنند، و راه خدا را به ریشخند گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود.) و مراد از غنا در اینجا آن صوتی است که شهوتانگیز و طربانگیز باشد، چنانکه مراد از موسیقی در اینجا آن آهنگی است که شهوتانگیز و طربانگیز باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] 1 قسم را باید با زبان و لفظ صریح بیان کرد. 2 قسمی اعتبار دارد که یکی از اسماء خداوند متعال باشد مثل خدا یا الله. 3 اگر به برخی از اوصاف خدای سبحان قسم بخورد که معمولاً از آن صفت خدای سبحان اراده می شود یا قرینه ای به کار ببرد که مراد او را بفهماند قسم صحیح است. 4 شخص لال اگر با اشاره قسم بخورد قسم او صحیح است ولی کسی که می تواند سخن بگوید قسم او با اشاره صحیح نیست. 5 قسم به مقدسات دیگر مثل قرآن و پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) احکام قسم را ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اقاله معامله شخصی که از معامله پشیمان شده مستحبّ مؤکّد است و از حضرت امام صادق علیهالسلام نقل شده که فرمودند: (هر بندهای که معامله مسلمانی را که از خرید یا فروش پشیمان شده به هم بزند و اقاله کند، خداوند لغزش آن بنده را در روز قیامت اقاله خواهد کرد).(1)
- [آیت الله مکارم شیرازی] اذان دارای 18 جمله است به ترتیب زیر: الله اکْبر چهار مرتبه (یعنی خداوند بزرگتر از آن است که به وصف آید). اشْهد انْ لا اله إلا الله دو مرتبه (یعنی گواهی می دهم غیر از خداوند یکتا معبود دیگری نیست). اشْهد أن محمداً رسول الله دو مرتبه (یعنی گواهی می دهم که محمد فرستاده خداست). حی علی الصلاة دو مرتبه (یعنی بشتاب به سوی نماز). حی علی الْفلاح دو مرتبه (یعنی بشتاب به سوی رستگاری). حی علی خیْر الْعمل دو مرتبه (یعنی بشتاب به سوی بهترین کارها که نماز است). الله اکْبر دو مرتبه (یعنی خداوند بزرگتر از آن است که به وصف آید). لا اله إلا الله دو مرتبه (یعنی هیچ معبودی جز خداوند یکتا نیست). و اقامه 17 جمله است به این ترتیب که همه چیزش مانند اذان است جز این که در اول آن فقط دو مرتبه (الله اکْبر) می گویند و در آخر آن یک مرتبه (لا اله إلا الله) ولی بعد از گفتن (حی علی خیْر الْعمل)، دو مرتبه (قدْ قامت الصلاة) ( یعنی نماز برپا شد) اضافه می شود.
- [آیت الله اردبیلی] (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ) یعنی: (شهادت میدهم که هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد.) (وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ) یعنی: (شهادت میدهم که محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بنده خدا و فرستاده اوست.) (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) یعنی: (خدایا بر محمد و آل محمد رحمت فرست.) (وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ) یعنی: (و شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول کن و مقام آن حضرت را نزد خود بلند فرما.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام بر تو ای پیامبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) یعنی: (سلام خداوند بر ما نمازگزاران و تمام بندگان نیکوکار او باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.)
- [امام خمینی] - ترجمه تشهد و سلام (الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له )، یعنی ستایش،مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد. (و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )، یعنی شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده اوست. (اللهم صل علی محمد و آل محمد)، یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد. (و تقبل شفاعته و ارفع درجته ) یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند کن. (السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته )، یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد. (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین )، یعنی سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. (السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ) یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مؤمنین باد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله مظاهری] کسی که نماز میّت را به جماعت میخواند باید تکبیرها و دعاهای آن را هم بخواند. ______ 1) شهادت میدهم به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال و اینکه محمد(ص) پیام آور خداوند است. 2) پروردگارا دورد فرست بر محمد و آل محمد. 3) پروردگارا رحمت آور بر مردان با ایمان و بر زنان با ایمان. 4) خداوندا رحمت آور بر این مرد میت. 5) خداوندا رحمت آور بر این زن میت. 6) شهادت میدهم به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال که یکتاست و هیچ شریکی برای او نیست و شهادت میدهم به اینکه محمدصلی الله علیه وآله وسلم بنده خداوند و پیام آور اوست که خداوند او را در حالی که بشارت دهنده و بیم دهنده به حقمیباشد، در پیشاپیش قیامت به پیامبری مبعوث فرموده است. 7) پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد و برکت آور بر محمد و آل محمد و رحمت آور بر محمد و آل محمد، همانند بهترین درود و برکت و رحمت که بر ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی، به درستی که تو ستایش شده بزرگواری. و درود فرست بر همه پیامبران و شهیدان و صدّیقین و همه بندگان صالح خداوند. 8) خداوندا رحمت آور بر مردان با ایمان و زنان با ایمان و بر مردان مسلمان و زنان مسلمان، آنان که زندهاند و آنان که مردهاند، و میان ما و آنان به وسیله نیکیها وابستگی ایجاد فرما، به درستی که تو اجابت کننده همه دعاهایی و به تحقیق که تو بر هر امری قادری. 9) پروردگارا بدرستی که این میّت، بنده تو و فرزند بنده تو و فرزند خادمه توست که اینک بر تو وارد شده است و تو بهترین میزبانی. خداوندا بدرستی که ما به جز نیکی از این میّت چیزی نمیدانیم و تو از ما به او آگاهتری. خداوندا اگر او در زمره نیکوکاران است پس بر نیکی او بیافزا و اگر در شمار گناهکاران است پس از او در گذر و او را ببخش. بار الها او را در بالاترین مقامات در نزد خودت قرار ده و برای بازماندگان او در میان خاکیان، جانشین باش و با او مهربانی کن بحقّ رحمتت ای مهربانترین مهربانان. 10) به پاورقی ( 2 ) مراجعه شود.
- [آیت الله مظاهری] پیش از داخل شدن در حرم مکّه، شهر مکّه، مسجد الحرام، کعبه، حرم مدینه، شهر مدینه، مسجد پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم و حرم امامانعلیهم السلام، مستحب است انسان غسل کند، و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شود یک غسل کافی است، و کسی که میخواهد در یک روز داخل حرم مکّه و مسجدالحرام و کعبه شود، اگر به نیّت همه یک غسل کند کافی است. و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم شود، یک غسل برای همه کفایت میکند و برای زیارت پیغمبر و امامان از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنین برای توبه و نشاط به جهت عبادت و برای سفر رفتن خصوصاً سفر زیارت حضرت سیّد الشهداءعلیه السلام مستحب است انسان غسل کند و اگر یکی از غسلهایی را که در این مسئله گفته شد به جا آورد و بعد کاری کند که وضو را باطل مینماید مثلاً بخوابد، غسل او تا یک شبانه روز باطل نمیشود ولی برای نماز و مانند آن باید وضو بگیرد. _______ 1) شهادت میدهم بر اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست، و بر اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده خداوند و پیامبر اوست. خداوندا درود فرست بر محمد و آل محمد و مرا از توبه کنندگان و پاکان قرار ده.