تقدیر الهی بهتر است یا تدبیر بنده؟
جمله ای مشهور شده که اگر چه سند قابل اعتنایی برای آن در بین احادیث نیافتیم، اما می تواند مضمون صحیحی داشته باشد و آن این است که:  یابن آدم تقدیری یضحک من تدبیرک (ای فرزند آدم تقدیر من به تدبیر تو می خندد – کنایه از غلبه آسان خواست الهی بر خواست بنده)   آیت الله مجتهدی تهرانی در کتاب آداب الطلاب در شرح این معنا نوشته ای بدین شرح دارند: "در حدیث قدسی است که خداوند متعال فرمود: (یابن آدم تقدیری یضحک من تدبیرک)،تقدیرات من به تدبیرات تو می خندد، نقل می کنند که شخصی که بسیار از بمبارانهای عراق وصدای آن می ترسید از ترس اینکه مبادا یکی از موشکها به او اصابت کنداز ترس موشک،فرار کرد وبه دامنه های کوه های کرج رفت وهمانجا چادر زد،اتفاقا موشکی به همانجا اصابت کرد ومرد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: (وماتدری نفس باب ارض تموت[لقمان/34] وهیچکس نمی داند که درکدام سرزمین می میرد.) نقل می کنند که درقدیم تاجر مومنی بود، اگرچه به شغل تجارت اشتغال داشت، ولی سرمایه او زیاد نبود، روزی نامه ای نوشت ودرآن تقاضای صد چراغ کرد که برای او ازخارج بیاورند، قبل ازاینکه نامه را تحویل بدهد، مگسی پایش در جوهر رفت و روی کاغذ نشست، و یک صفر به عددی که نوشته بود اضافه شد، لذا هزار چراغ ازخارج برای او آمد،تاجرنزدیک بود سکته کند، ولی ناگهان قیمت چراغ به طور عجیبی بالا رفت و او همه چراغ هارا فروخت و سریعا قیمت آن را وصول کرد وثروتمند شد. خداوند در قرآن کریم می فرماید:(ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لا یحتسب[طلاق/2و3] هرکس خداترس وپرهیزگارباشد.خداوند راه خروج(ازبلاهاوگرفتاریها)براو می گشاید وازجایی که گمان نبرد به او روزی می دهد.)   اگر بخواهیم این معنا را با واژه ای شناخته شده و معروف در دین بیان کنیم باید از واژه "توکل" استفاده کنیم! چون توکل یعنی اینکه علیرغم فراهم بودن تمام امکانات مغرور نشوی (کما اینکه در جنگ حنین علیرغم لشگر انبوه مسلمانان یک لحظه شکست را به چشم دیدند) و اینکه اگر امکانات فراهم نیست، مایوس نشوی (کما اینکه در جنگ بدر مسلمانان علیرغم ضعف ظاهری پیروز شدند)   در واقع انسان باید به امکانات معنوی و الطاف الهی توجه کند و تاثیر آنها را در سرنوشت خویش ببینید. هر چند این معنا به هیچ عنوان نافی تلاش و سعی انسان نیست و هیچ کس حق ندارد که بدون اقدام و استفاده از اسباب منتظر حصول نتیجه باشد. کما اینکه در حدیثی مشهور اقدام و توکل این چنین به هم پیوند زده شده اند: "اعقلها و توکل" که شخصی وارد مسجد شد که به او فرمودند پای شتر را بستی و در جواب گفت: نه! بلکه به خدا توکل کردم! و در جوابش گفته شد "پای شتر را ببند سپس توکل کن"[1] و به نظر می رسد که تعبیر "تقدیری یضحک علی تدبیرک" بیشتر شبیه عبارات صوفیان است که با احادیث مخلوط شده و علیرغم تنبه دادن به یک مساله نیک دارای مقداری انحراف نیر هست و به نوعی نقش تدبیرگری انسان را تضعیف می کند. و اگر بخواهیم این بخش از معارف خود را با استقامت کامل بیان کنیم، بهتر است از همان واژه معروف توکل استفاده کنیم. که تقدیر و تدبیر هر دو جایگاه خویش را دارند و یکی بر دیگری برتری ندارد. [1]. إرشاد القلوب إلی الصواب (للدیلمی)، ج‌1، ص: 121.
عنوان سوال:

تقدیر الهی بهتر است یا تدبیر بنده؟


پاسخ:

جمله ای مشهور شده که اگر چه سند قابل اعتنایی برای آن در بین احادیث نیافتیم، اما می تواند مضمون صحیحی داشته باشد و آن این است که:  یابن آدم تقدیری یضحک من تدبیرک (ای فرزند آدم تقدیر من به تدبیر تو می خندد – کنایه از غلبه آسان خواست الهی بر خواست بنده)
 
آیت الله مجتهدی تهرانی در کتاب آداب الطلاب در شرح این معنا نوشته ای بدین شرح دارند:

"در حدیث قدسی است که خداوند متعال فرمود: (یابن آدم تقدیری یضحک من تدبیرک)،تقدیرات من به تدبیرات تو می خندد، نقل می کنند که شخصی که بسیار از بمبارانهای عراق وصدای آن می ترسید از ترس اینکه مبادا یکی از موشکها به او اصابت کنداز ترس موشک،فرار کرد وبه دامنه های کوه های کرج رفت وهمانجا چادر زد،اتفاقا موشکی به همانجا اصابت کرد ومرد.

خداوند در قرآن کریم می فرماید: (وماتدری نفس باب ارض تموت[لقمان/34] وهیچکس نمی داند که درکدام سرزمین می میرد.)

نقل می کنند که درقدیم تاجر مومنی بود، اگرچه به شغل تجارت اشتغال داشت، ولی سرمایه او زیاد نبود، روزی نامه ای نوشت ودرآن تقاضای صد چراغ کرد که برای او ازخارج بیاورند، قبل ازاینکه نامه را تحویل بدهد، مگسی پایش در جوهر رفت و روی کاغذ نشست، و یک صفر به عددی که نوشته بود اضافه شد، لذا هزار چراغ ازخارج برای او آمد،تاجرنزدیک بود سکته کند، ولی ناگهان قیمت چراغ به طور عجیبی بالا رفت و او همه چراغ هارا فروخت و سریعا قیمت آن را وصول کرد وثروتمند شد.

خداوند در قرآن کریم می فرماید:(ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لا یحتسب[طلاق/2و3] هرکس خداترس وپرهیزگارباشد.خداوند راه خروج(ازبلاهاوگرفتاریها)براو می گشاید وازجایی که گمان نبرد به او روزی می دهد.)
 
اگر بخواهیم این معنا را با واژه ای شناخته شده و معروف در دین بیان کنیم باید از واژه "توکل" استفاده کنیم! چون توکل یعنی اینکه علیرغم فراهم بودن تمام امکانات مغرور نشوی (کما اینکه در جنگ حنین علیرغم لشگر انبوه مسلمانان یک لحظه شکست را به چشم دیدند) و اینکه اگر امکانات فراهم نیست، مایوس نشوی (کما اینکه در جنگ بدر مسلمانان علیرغم ضعف ظاهری پیروز شدند)
 
در واقع انسان باید به امکانات معنوی و الطاف الهی توجه کند و تاثیر آنها را در سرنوشت خویش ببینید. هر چند این معنا به هیچ عنوان نافی تلاش و سعی انسان نیست و هیچ کس حق ندارد که بدون اقدام و استفاده از اسباب منتظر حصول نتیجه باشد. کما اینکه در حدیثی مشهور اقدام و توکل این چنین به هم پیوند زده شده اند: "اعقلها و توکل" که شخصی وارد مسجد شد که به او فرمودند پای شتر را بستی و در جواب گفت: نه! بلکه به خدا توکل کردم! و در جوابش گفته شد "پای شتر را ببند سپس توکل کن"[1]

و به نظر می رسد که تعبیر "تقدیری یضحک علی تدبیرک" بیشتر شبیه عبارات صوفیان است که با احادیث مخلوط شده و علیرغم تنبه دادن به یک مساله نیک دارای مقداری انحراف نیر هست و به نوعی نقش تدبیرگری انسان را تضعیف می کند. و اگر بخواهیم این بخش از معارف خود را با استقامت کامل بیان کنیم، بهتر است از همان واژه معروف توکل استفاده کنیم. که تقدیر و تدبیر هر دو جایگاه خویش را دارند و یکی بر دیگری برتری ندارد.

[1]. إرشاد القلوب إلی الصواب (للدیلمی)، ج‌1، ص: 121.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین