پاسخ اجمالی: بنابر اصطلاح مشهور در علم کلام، همه صفات ثبوتیه خداوند که صفتی را برای خداوند اثبات می کنند، اعم از صفاتی که متضمن لطف خدا هستند، یا متضمن قهر و... همگی جمالی محسوب شده اند، و تفاوتی بین آنها از این حیث وجود ندارد. از جمله ملقن و مطلع که مورد سوال قرار گرفته است. پاسخ تفصیلی: صفات کمال در تمامی اصطلاحات، بنابر قول مشهور صفاتی هستند که خداوند به نحو ثبوتی آنها را دارد.[1] متکلمان به این صفات، صفات جمال نیز اطلاق می کنند؛ در مقابل، صفات جلال قرار دارد که مرادشان صفات سلبیه است؛ یعنی صفاتی که خداوند پاک و منزه از آنها است. از این دیدگاه، همه صفات ثبوتیه خداوند که صفتی را برای خداوند اثبات می کنند، اعم از صفاتی که متضمن لطف خدا هستند، یا متضمن قهر و... همگی جمالی محسوب شده اند و تفاوتی بین آنها از این حیث وجود ندارد. از جمله ملقن (تلقین کننده) و مطلع (آگاه) که مورد سوال قرار گرفته، و هر صفت ثبوتی دیگری که برای خدا به کار رود همین حکم را دارد؛ چرا که همگی این صفات جمالی محسوب می شوند و صرفاً صفات سلبی مثل عدم الجسمیه و عدم الترکیب و ... طبق این اصطلاح جلالی محسوب شده اند، ولی در یک اصطلاح دیگر (عرفان نظری) صفات کمالی و ثبوتی خدا خود بر دو دسته است؛ صفاتی که از عظمت و کبریای حق تعالی حکایت می کنند و باعث خفای او می شوند، یا آن که موجب منع نعمتی در خلق اند؛ نظیر متکبر، عزیز، قهّار، منتقم و صفاتی باعث ظهور حق و اعطای کمالی از کمالات و نعمتی از نعمت ها بر خلق می شوند؛ نظیر رحیم، رزاق، لطیف و…که به اولی صفات جلالی گفته شده، و به دومی صفات جمال. طبق این تعریف صفات جلالی صرفاً جنبه سلبی نداشته، بلکه جنبه ثبوتی برای خداوند دارند. از این دیدگاه، تشخیص و تفکیک صفات خدا در برخی موارد مشکل است؛ از جمله صفت ملقن یا تلقین کننده در وهله اول صفت جمالی است؛ چون متضمن اعطای نعمتی از جانب خداوند است، هرچند در برخی موارد صفت ملقن می تواند جنبه جلالی هم داشته باشد. این گونه است صفت مطلع یا آگاه. پی نوشت: [1]مجموعه آثار شهید مطهری، ج2، ص 92-93. منبع: www.islamquest.net
اسم های "الملقن" و "المطلع" از جمله صفات کمالیه یا صفات جمالیه هستند؟
پاسخ اجمالی:
بنابر اصطلاح مشهور در علم کلام، همه صفات ثبوتیه خداوند که صفتی را برای خداوند اثبات می کنند، اعم از صفاتی که متضمن لطف خدا هستند، یا متضمن قهر و... همگی جمالی محسوب شده اند، و تفاوتی بین آنها از این حیث وجود ندارد. از جمله ملقن و مطلع که مورد سوال قرار گرفته است.
پاسخ تفصیلی:
صفات کمال در تمامی اصطلاحات، بنابر قول مشهور صفاتی هستند که خداوند به نحو ثبوتی آنها را دارد.[1] متکلمان به این صفات، صفات جمال نیز اطلاق می کنند؛ در مقابل، صفات جلال قرار دارد که مرادشان صفات سلبیه است؛ یعنی صفاتی که خداوند پاک و منزه از آنها است.
از این دیدگاه، همه صفات ثبوتیه خداوند که صفتی را برای خداوند اثبات می کنند، اعم از صفاتی که متضمن لطف خدا هستند، یا متضمن قهر و... همگی جمالی محسوب شده اند و تفاوتی بین آنها از این حیث وجود ندارد. از جمله ملقن (تلقین کننده) و مطلع (آگاه) که مورد سوال قرار گرفته، و هر صفت ثبوتی دیگری که برای خدا به کار رود همین حکم را دارد؛ چرا که همگی این صفات جمالی محسوب می شوند و صرفاً صفات سلبی مثل عدم الجسمیه و عدم الترکیب و ... طبق این اصطلاح جلالی محسوب شده اند، ولی در یک اصطلاح دیگر (عرفان نظری) صفات کمالی و ثبوتی خدا خود بر دو دسته است؛ صفاتی که از عظمت و کبریای حق تعالی حکایت می کنند و باعث خفای او می شوند، یا آن که موجب منع نعمتی در خلق اند؛ نظیر متکبر، عزیز، قهّار، منتقم و صفاتی باعث ظهور حق و اعطای کمالی از کمالات و نعمتی از نعمت ها بر خلق می شوند؛ نظیر رحیم، رزاق، لطیف و…که به اولی صفات جلالی گفته شده، و به دومی صفات جمال. طبق این تعریف صفات جلالی صرفاً جنبه سلبی نداشته، بلکه جنبه ثبوتی برای خداوند دارند.
از این دیدگاه، تشخیص و تفکیک صفات خدا در برخی موارد مشکل است؛ از جمله صفت ملقن یا تلقین کننده در وهله اول صفت جمالی است؛ چون متضمن اعطای نعمتی از جانب خداوند است، هرچند در برخی موارد صفت ملقن می تواند جنبه جلالی هم داشته باشد. این گونه است صفت مطلع یا آگاه.
پی نوشت:
[1]مجموعه آثار شهید مطهری، ج2، ص 92-93.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] "الملقن" و "المطلع"، جزو کدامیک از صفات الاهی (جمالیه یا کمالیه) است؟
- [سایر] با سلام و تشکر از لطف شما؛ دیّان از صفات جمالیه خداوند متعال است، یا صفات جلالیه؟
- [سایر] منظور حضرت زینب(س) از این جمله چیست "من چیزی جز زیبایی ندیدم"؟
- [سایر] چرا خداوند متعال در قرآن اسم پیامبر اکرمرا یک جا "محمد" و جای دیگر "احمد" ذکر کرده است؟
- [سایر] مراد جمله " بنده تدبیر می کند و خداوند تقدیر می کند" چیست ؟ استناد آن به کجاست؟
- [سایر] معنای جمله انتهایی آیه 11 سوره نساء که می فرماید: "شما نمیدانید پدران و فرزندانتان، کدامیک برای شما سودمندترند"، چیست؟
- [سایر] معنای جمله انتهایی آیه 11 سوره نساء که می فرماید: "شما نمیدانید پدران و فرزندانتان، کدامیک برای شما سودمندترند"، چیست؟
- [سایر] یکی از صفات سلبی برای ذات احدیت "رؤیت حسی" است، اما در یکی از آیات قرآن اشاره به این امر شده که حضرت موسی (ع) صدای خداوند را شنید.
- [سایر] چرا در آیه 3 سوره انسان: \"اما شاکرا و اما کفورا\"، در مورد شکر از اسم فاعل، ولی در مسئله کفر از صیغه مبالغه استفاده شده است؟
- [سایر] بیشترین آیاتی که در آنها صفات یهود ذکر شده است کدام اند؟ از جمله که آنها تلاش می کنند تا در زمین فساد برپا کنند!
- [آیت الله اردبیلی] کسی که وضو ندارد، بنابر احتیاط واجب نباید اسم خداوند متعال و صفات خاصه او را به هر زبانی نوشته شده باشد لمس نماید و همچنین بنابر احتیاط مستحب، نباید اسم مبارک پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و امامان علیهمالسلام و حضرت زهرا علیهاالسلام را بدون وضو لمس کند، ولی اگر اسامی معصومین علیهمالسلام در نامگذاری اشخاص دیگر به کار رفته باشند، لمس آنها بدون وضو اشکال ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] مس نمودن خط قران یعنی رساندن جایی از بدن به خط قران برای کسی که وضو ندارد حرام است و رساندن موی بدن به قران مانعی ندارد در صورتی که از توابع بشره شمرده نشود و اگر قران را به زبان فارسی یا به زبان دیگری ترجمه کنند مس ان در غیر اسم ذات و اسماء صفات خداوند متعال اشکال ندارد
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که وضو ندارد بنابر احتیاط واجب نباید اسم ذات و اسماء صفات خداوند متعال را به هر زبانی که نوشته شده باشد مس نماید و احتیاط مستحب ان است که اسماء مبارکه چهارده معصوم علیهم السلام را هم بدون وضو مس ننماید
- [آیت الله اردبیلی] از انگشتر یا گردنبندی که روی آنها اسم خدا نقش بسته است، نباید در حال جنابت، حیض یا نفاس استفاده کرد و بنابر احتیاط واجب بدون وضو نیز نباید از آن استفاده نمود و بنابر احتیاط واجب اسماء و صفات مخصوص خداوند نیز همین حکم را دارند. همچنین بنابر احتیاط واجب نباید از انگشتر یا گردنبندی که روی آنها اسم پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و یا یکی دیگر از معصومین علیهمالسلام وجود دارد، در حال جنابت، حیض یا نفاس استفاده کرد، ولی اگر به گونهای باشد که بدن با اسم آنان تماس پیدا نکند اشکال ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بر جایی از بدن آیه قرآن نوشته شده باشد، چنانچه بخواهد وضو یا غسل را ترتیبی به جا آورد باید آب را طوری به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد. همچنین است بنا بر احتیاط اگر بر جایی از بدن اسم خداوند متعال یا صفات خاصه او نوشته شده باشد و در هر صورت احتیاط مستحب آن است که در صورت امکان آن را از بین ببرد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد پس از بذل می گوید زوجتی فاطمه خلعتها علی ما بذلت یعنی زنم فاطمه را در مقابل چیزی که بذل نموده طلاق خلع دادم و بنابر احتیاط مستحب بعد از جمله مشتمل بر خلع هی طالق هم بگوید و در صورتی که زن معین باشد بردن نامش لازم نیست
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که وضو ندارد بنا بر احتیاط حرام است اسم خداوند متعال و صفات خاصه او را - به هر زبانی که نوشته شده است - مس نماید، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و بلکه بنا بر احتیاط مستحب نامهای مبارک پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهمالسلام و حضرت زهرا علیهاالسلام را هم مسّ ننماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول: رساندن جایی از بدن خود به خط قرآن و بنا بر احتیاط به اسم خدا و صفات خاصه او به هر لغت که باشد، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و احتیاط مستحب آن است که جایی از بدن خود را به اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام نیز نرساند. دوم: رفتن یا ماندن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و حرم امامان علیهمالسلام اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود و مراد از حرم امامان علیهمالسلام : محوّطهایست که ضریح مقدّس و قبر مطهّر در آن قرار دارد، نه تمام رواقها یا صحنها. سوم: داخل شدن یا ماندن در مساجد دیگر، مگر آنکه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن هر یک از آیات سجده واجب و آن آیات در چهار سوره است. اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل (=سجده) )، آیه پانزدهم؛ دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده (=فُصّلت) )، آیه سی و هفتم؛ سوم: سوره پنجاه و سوم (النجم)، آیه آخر؛ چهارم: سوره نود و ششم (اقرء (=العلق) )، آیه آخر. بلکه بنا بر احتیاط خواندن آیات دیگر یا قسمتی از یک آیه از سورههای سجده نیز جایز نیست. چیزهایی که بر جنب مکروهست
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَی الصّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم به مهری که معیّن شده)، پس از آن بدون فاصله قابل توجّه مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْویْجَ عَلَی الصِّداق المعلُوم) (یعنی ازدواج را با مهری که معیّن شده قبول کردم) عقد صحیح است. جمله دوم میتواند با اشاره به مهر مذکور باشد، مانند: (قَبِلْتُ التَّزْویْجَ هکذا) بلکه اگر در جواب تنها بگوید: (قَبِلْتُ) یا (قَبِلْتُ التَّزْویْجَ) و مقصود او قبول تزویج با مهر معیّن شده باشد کفایت میکند. در عقد ازدواج دائم اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتی فاطِمَةَ مُوَکِّلَکَ أَحْمَدَ علی الصّداقِ المعلُومِ) و پس از آن بدون فاصله قابل توجهی مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَزْویج لمُوکّلی عَلَی الصّداقِ المعلُومِ) صحیح میباشد، همین طور به شکلهای دیگری که اشاره شد. گفتنیست که لازم نیست صیغه ایجاب را زن بخواند و صیغه قبول را مرد، بلکه بر عکس، میتواند صیغه ایجاب را مرد و صیغه قبول را زن بخواند. در هر حال باید صیغهای که مرد و زن میخوانند معنای یکسانی را برساند، هر چند با یک لفظ نباشد، مثلاً اگر زن با لفظ (زوّجتک) صیغه ایجاب را بخواند و مرد با لفظ (قبلت النّکاح) آن را قبول کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . پنج عمل بر جنب حرام است: اول رساندن جایی از بدن بخط قرآن، یا به اسم خدا و سائر اسما و صفات خاصه خدا، و بنابر احتیاط رساندن جایی از بدن به نام پیغمبران و ائمه:، و حضرت زهرا علیها السلام، بطوری که در وضو گفته شد. دوم رفتن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه وآله اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. سوم توقف در مساجد دیگر، ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد. و احتیاط واجب نرفتن در حرم ائمه:است اگر چه از یک در وارد و از در دیگر خارج شود. چهارم گذاشتن چیزی در مسجد بلکه بنابر احتیاط لازم از خارج هم چیزی در مسجد نگذارد. پنجم خواندن آیه ای که سجده واجب دارد و آن در چهار سوره است: 1. سوره سی و دوم قرآن " الم تنزیل". 2. سوره چهل و یکم " حم سجده". 3. سوره پنجاه و سوم " والنجم". 4. سوره نود و ششم " اقرأ " و اگر یک حرف از این چهار آیه را هم بخواند حرام است و احتیاط مستحب آن است که آیات دیگر سوره سجده دار را نیز نخواند.