شرح پرسش: آیا در خصوص بانگ خروس اهمیت و قدر خاصی نهفته شده است؟ چرا که در کتابی خواندم که بیان می داشت: وقتی که خروس بانگ می زند، در هر بانگ می گوید یا الله. من از شما تقاضا دارم که در این خصوص مرا یاری کنید و بگویید چگونه این مطلب صحت دارد؟ زیرا وقتی از کسی پرسیدم، او گفت چنین چیزی معتبر نیست! پاسخ اجمالی: همه موجودات عالم تسبیح خدا را می کنند، آسمان های هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند، همه تسبیح او می‌گویند. حیوانات از جمله خروس نیز از این قاعده مستثنا نیست. بنابراین تسبیح و ذکر همه موجودات از اصول مسلم و معتبر قرآنی است. پاسخ تفصیلی: بنابر آیات قرآن، همه موجودات عالم تسبیح خدا را می کنند. قرآن کریم می فرماید: " آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همواره تسبیح خدا می‌گویند، خداوندی که مالک و حاکم است و از هر عیب و نقصی مبرا، و عزیز و حکیم است‌."[1] در آیه دیگر می فرماید: " آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند، همه تسبیح او می‌گویند و هر موجودی، تسبیح و حمد او می‌گوید ولی شما تسبیح آنها را نمی‌فهمید او بردبار و آمرزنده است‌."[2] حیوانات از جمله خروس نیز از این قاعده مستثنا نیست، بلکه در برخی از روایات ویژگی هایی برای خروس بیان شده است. در این روایات اشاره شده است که بانگ خروس ذکر و دعای او است.[3] در نصایح لقمان به فرزندش چنین آمده است: "یا بنیّ لا تکن اعجز من هذا الدّیک یصوت بالاسحار و انت نائم علی فراشک"؛ ای پسر من، عاجزتر از خروس مباش که صدا می‌کند به سحرها (یعنی ذکر می‌گوید) و حال آن که تو خوابیده باشی بر رختخواب خود."[4] در برخی از روایات گفتار خروس ترجمه و بیان شده است، امام (ع) می فرماید: خروس می گوید: "اذکروا اللّه یا غافلین" یعنی ای کسانی که از خداوند غافلید او را ذکر کنید.[5] بنابراین تسبیح و ذکر همه موجودات از امور مسلم و معتبر است. پی نوشتها: [1]جمعه،1. [2]اسراء، 44. [3]نک: کلینی، محمد بن یعقوب،کافی، ج 6، ص 549، دار الکتب الاسلامیه،تهران، 1365. [4]حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج ‌2، ص 38،نشر میقات، تهران،1363. [5]مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 14، ص 412، دار الوفا، بیروت، 1404. منبع: www.islamquest.net
شرح پرسش:
آیا در خصوص بانگ خروس اهمیت و قدر خاصی نهفته شده است؟ چرا که در کتابی خواندم که بیان می داشت: وقتی که خروس بانگ می زند، در هر بانگ می گوید یا الله. من از شما تقاضا دارم که در این خصوص مرا یاری کنید و بگویید چگونه این مطلب صحت دارد؟ زیرا وقتی از کسی پرسیدم، او گفت چنین چیزی معتبر نیست!
پاسخ اجمالی:
همه موجودات عالم تسبیح خدا را می کنند، آسمان های هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند، همه تسبیح او میگویند. حیوانات از جمله خروس نیز از این قاعده مستثنا نیست. بنابراین تسبیح و ذکر همه موجودات از اصول مسلم و معتبر قرآنی است.
پاسخ تفصیلی:
بنابر آیات قرآن، همه موجودات عالم تسبیح خدا را می کنند. قرآن کریم می فرماید: " آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همواره تسبیح خدا میگویند، خداوندی که مالک و حاکم است و از هر عیب و نقصی مبرا، و عزیز و حکیم است."[1] در آیه دیگر می فرماید: " آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند، همه تسبیح او میگویند و هر موجودی، تسبیح و حمد او میگوید ولی شما تسبیح آنها را نمیفهمید او بردبار و آمرزنده است."[2]
حیوانات از جمله خروس نیز از این قاعده مستثنا نیست، بلکه در برخی از روایات ویژگی هایی برای خروس بیان شده است. در این روایات اشاره شده است که بانگ خروس ذکر و دعای او است.[3] در نصایح لقمان به فرزندش چنین آمده است: "یا بنیّ لا تکن اعجز من هذا الدّیک یصوت بالاسحار و انت نائم علی فراشک"؛ ای پسر من، عاجزتر از خروس مباش که صدا میکند به سحرها (یعنی ذکر میگوید) و حال آن که تو خوابیده باشی بر رختخواب خود."[4] در برخی از روایات گفتار خروس ترجمه و بیان شده است، امام (ع) می فرماید: خروس می گوید: "اذکروا اللّه یا غافلین" یعنی ای کسانی که از خداوند غافلید او را ذکر کنید.[5]
بنابراین تسبیح و ذکر همه موجودات از امور مسلم و معتبر است.
پی نوشتها:
[1]جمعه،1.
[2]اسراء، 44.
[3]نک: کلینی، محمد بن یعقوب،کافی، ج 6، ص 549، دار الکتب الاسلامیه،تهران، 1365.
[4]حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج 2، ص 38،نشر میقات، تهران،1363.
[5]مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 14، ص 412، دار الوفا، بیروت، 1404.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] آیا در خصوص بانگ خروس اهمیت و قدر خاصی نهفته شده است؟ چرا که در کتابی خواندم که بیان می داشت: وقتی که خروس بانگ می زند، در هر بانگ می گوید یا الله. من از شما تقاضا دارم که در این خصوص مرا یاری کنید و بگویید چگونه این مطلب صحت دارد؟ زیرا وقتی از کسی پرسیدم، او گفت چنین چیزی معتبر نیست!
- [سایر] اهمیت مجلس شورای اسلامی در چه مطلبی نهفته است ؟
- [سایر] اهمیت شب قدر چیست؟
- [سایر] اهمیت و ارزش شب قدر در چیست؟
- [سایر] سیاق یعنی چه؟ و چه قدر اهمیت و جایگاه در تفسیر قرآن دارد؟
- [سایر] چرا نماز می خوانیم؟ مگر چه چیزی در نماز وجود دارد که این قدر آن را با اهمیت کرده است؟
- [آیت الله سبحانی] آیا حضور در عرصه های مختلف انقلاب، به ویژه در مقاطع خاصی مثل راهپیمایی ها که از اهمیت خاصی برخوردار است، اگر به عنوان وظیفه ی شرعی و انقلابی انجام شود، ثواب و اجر معنوی هم دارد؟
- [سایر] سلام؛ منظور از دانستن قدر خویش که در روایات ما به اهمیت آن اشاره شده چیست؟ ما چگونه میتوانیم قدر خویش را بدانیم؟ و چرا باید قدر خود را بدانیم؟ چگونه میتوانیم متوجه شویم که آیا ما قدر خویش را میدانیم یا نه؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] نظر به اهمّیّت اعمال حج، به خصوص طوافها و نماز آن، بعضی از حجّاج پاره ای از اعمال را، هر چند ظاهراً نقصی ندارد، احتیاطاً چند بار انجام می دهند. چه حکمی دارد؟
- [سایر] شب قدر شب خاصی است که در آن قرآن نازل شده و گردش آن در فصلهای مختلف موجب میشود آن شب خاص ثابت نباشد! این امر چگونه قابل توجیه است؟
- [آیت الله مظاهری] زن باید تمام بدن خود را از نامحرم بپوشاند، ولی نپوشانیدن صورت و کف دستها و روی آنها تا نرسیده به مچ، اگر شهوتانگیز یا فتنهانگیز و یا جالب نباشد، جائز است، گرچه پوشانیدن آنها برای یک زن با عفّت بسیار خوب است و بهخوبی از قرآن و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) و سیره آن بزرگواران استفاده میشود که روگرفتن زن، یک شعار اسلامی است و باید همه ما به شعارهای اسلامی و مذهبی اهمیّت خاصّی بدهیم.
- [آیت الله مظاهری] برای امر به معروف و نهی از منکر مراتبی است: مرتبه اوّل: اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از منکرات است به طوری که دیگران از رفتار او متنبه شوند و واجبات را به جا آورند و گناهان را ترک کنند، و این مرتبه از بهترین مراتب است و تأثیر آن هم زیاد است مخصوصاً پدر و مادر در خانه، و معلم در مدرسه، و بزرگان در اجتماع. مرتبه دوّم: امر و نهی به زبان است که واجب است اهل معصیت را نهی کنند و تارک واجب را به آوردن واجب امر کنند. مرتبه سوّم: با شخص معصیت کار طوری عمل شود که بفهمد برای ارتکاب او به معصیت، با او این نحو عمل شده است، مثل اینکه از او رو برگرداند یا با چهره عبوس با او ملاقات کند یا با او ترک مراوده کند. مرتبه چهارم: توسّل به زور و جبر است، پس اگر اطمینان داشته باشد که ترک منکر نمیکند یا واجب را به جا نمیآورد مگر با اعمال زور و جبر، واجب است لکن باید تجاوز از قدر لازم نکند. مرتبه پنجم: اگر توقف داشته باشد جلوگیری از معصیت بر جرح و کتک زدن و سخت گرفتن بر شخص معصیت کار و در مضیقه قرار دادن او، جایز است، لکن لازم است مراعات شود که زیادهروی نشود و لازم است در این امر و نظیر آن اجازه از مجتهد جامع الشرایط گرفته شود.
- [آیت الله بروجردی] معاملهی سلف شش شرط دارد:اوّل:خصوصیاتی را که قیمت جنس به واسطهی آنها فرق میکند معین نمایند، ولی دقّت زیاد هم لازم نیست، همین قدر که مردم بگویند خصوصیات آن معلوم شده کافی است، پس معاملهی سلف در نان و گوشت و پوست حیوان و مانند اینها که نمیشود خصوصیاتشان را کاملاً معین کرد، باطل است.دوم:پیش از آن که خریدار و فروشنده از هم جدا شوند، خریدار تمام قیمت را به فروشنده بدهد، یا به مقدار پول آن از فروشنده طلب کار باشد و طلب خود را بابت قیمت جنس حساب کند و او قبول نماید و چنانچه مقداری از قیمت آن را بدهد، اگر چه معامله به آن مقدار صحیح است، ولی فروشنده میتواند معاملهی همان مقدار را به هم بزند.سوم:مدت را کاملاً معین کنند و اگر مثلاً بگوید تا اوّل خرمن جنس را تحویل میدهم، چون مدت کاملاً معلوم نشده، معامله باطل است.چهارم:وقتی را برای تحویل جنس معین کنند که در آن وقت، جنس به قدری کمیاب نباشد که فروشنده نتواند آن را تحویل دهد.پنجم:جای تحویل جنس را معین نمایند، ولی اگر از حرفهای آنان جای آن معلوم باشد، لازم نیست اسم آن جا را ببرند.ششم:وزن یا پیمانهی آن را معین کنند و جنسی را هم که معمولاً با دیدن معامله میکنند، اگر سلف بفروشند اشکال ندارد، ولی باید مثل بعضی از اقسام گردو و تخم مرغ تفاوت افراد آن به قدری کم باشد که مردم به آن اهمیت ندهند.
- [آیت الله علوی گرگانی] معامله سلف شش شرط دارد: اوّل خصوصیّاتی را که قیمت جنس به واسطه آنها فرق میکند معیّن نمایند ولی دقّت زیاد هم لازم نیست، همین قدر که مردم بگویند خصوصیّات آن معلوم شده کافی است، پس معامله سلف در نان وگوشت وپوست حیوان ومانند اینها که نمیشود خصوصیّاتشان را کاملاً معیّن کرد باطل است; دوم پیش از آن که خریدار و فروشنده از هم جدا شوند، خریدار تمام قیمت را به فروشنده بدهد یا به مقدار پول آن از فروشنده طلبکار باشد وطلب خود را بابت قیمت جنس حساب کند و او قبول نماید بشرط آن که وقت ادأ دین رسیده باشد و چنانچه مقداری از قیمت آن را بدهد، اگرچه معامله به آن مقدار صحیح است، ولی فروشنده میتواند معامله همان مقدار را به هم بزند; سوم مدّت را کاملاً معیّن کنند، و اگر مثلاً بگوید تا اوّل خرمن جنس را تحویل میدهم چون مدّت کاملاً معلوم نشده، معامله باطل است; چهارم وقتی را برای تحویل جنس معیّن کنند که در آنوقت، جنس به قدری کمیاب نباشد که فروشنده نتواند آن را تحویل دهد; پنجم جای تحویل جنس را معیّن نماید در صورتی که اختلاف جاها موجب خسارت بشود یا رساندن آن زحمت داشته باشد که موجب غرر بشود ولی اگر از حرفهای آنان جای آن معلوم باشد، لازم نیست اسم آنجا را ببرند; ششم وزن یا پیمانه یا عدد آن را معیّن کنند، ولی باید مثل بعضی از اقسام گردو وتخم مرغ تفاوت افراد آن به قدری کم باشد که مردم به آن اهمیّت ندهند.
- [آیت الله مظاهری] معامله سلف چند شرط دارد: اوّل: خصوصیّاتی را که قیمت جنس به واسطه آنها فرق میکند معیّن نمایند، ولی دقّت زیاد هم لازم نیست همین قدر که مردم بگویند خصوصیّات آن معلوم شده کافی است. دوّم: پیش از آنکه خریدار و فروشنده از هم جدا شوند خریدار تمام قیمت را به فروشنده بدهد و چنانچه مقداری از قیمت آن را بدهد گرچه معامله به آن مقدار صحیح است ولی فروشنده میتواند معامله همان مقدار را هم به هم بزند. سوّم: مدّت را معیّن کنند ولو عرفاً، مثلاً اگر بگوید تا اوّل خرمن جنس را تحویل میدهم چون مدّت عرفاً معلوم است معامله صحیح است. چهارم: وقتی را برای تحویل جنس معیّن کنند که در آن وقت به قدری از آن جنس وجود داشته باشد که اطمینان داشته باشند که نایاب نخواهد بود. پنجم: وزن یا پیمانه آن را معیّن کنند و جنسی را هم که معمولاً با دیدن معامله میکنند اگر سلف بفروشند اشکال ندارد ولی باید مثل بعضی از اقسام گردو و تخم مرغ تفاوت افراد آن به قدری کم باشد که مردم به آن اهمیّت ندهند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] معامله سلف شش شرط دارد: 1 صفات و خصوصیات جنس را که در قیمت تأثیر دارد باید معین کنند، ولی البته دقت زیاد لازم نیست، همین قدر که گفته شود خصوصیات آن معلوم شده کفایت می کند; به همین جهت، معامله سلف در اجناسی که نمی توان خصوصیات آن را معین کرد (مانند بعضی از انواع پوست و گوشت و فرش باطل است). 2 پیش از آن که خریدار و فروشنده از هم جدا شوند، تمام قیمت باید پرداخته شود و اگر مقداری از قیمت را بدهد معامله به همان مقدار صحیح است، ولی فروشنده می تواند معامله را فسخ کند. 3 باید مدت را کاملاً معین کند، مثلاً اگر بگوید اول خرمن جنس را تحویل می دهم (و اول خرمن دقیقاً معین نباشد)، معامله باطل است. 4 زمانی را برای تحویل جنس معین کنند که در آن وقت معمولاً جنس وجود دارد. 5 بنابر احتیاط واجب محل تحویل جنس را تعیین کنند که در کدام شهر و کدام منطقه تحویل می دهند، مگر این که از سخنان آنها جای آن معلوم باشد. 6 باید وزن یا پیمانه آن را تعیین کنند، اما جنسی را که معمولاً با دیدن معامله می کنند (مانند بسیاری از انواع فرش) اگر با ذکر صفات، سلف بفروشند اشکال ندارد، ولی باید تفاوت افراد آن بقدری کم باشد که مردم به آن اهمیت ندهند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] معامله سلف شش شرط دارد: اول: خصوصیاتی را که قیمت جنس بواسطه آنها فرق می کند معین نمایند. ولی دقت زیاد هم لازم نیست، همین قدر که مردم بگویند خصوصیات آن معلوم شده کافی است، پس معامله سلف در نان و گوشت و پوست حیوان و مانند اینها در صورتی که نشود خصوصیاتشان را بطوری معین کنند که برای مشتری مجهول نباشد و معامله غرری باشد باطل است. دوم: پیش از آن که خریدار و فروشنده از هم جدا شوند، خریدار تمام قیمت را به فروشنده بدهد، یا به مقدار پول آن از فروشنده طلبکار نقدی باشد و طلب خود را بابت قیمت جنس حساب کند و او قبول نماید و چنانچه مقداری از قیمت آن را بدهد، اگر چه معامله به آن مقدار صحیح است ولی فروشنده می تواند معامله همان مقدار را به هم بزند. سوم: مدت را کاملا معین کنند، و اگر مثلا بگوید تا اول خرمن جنسی را تحویل می دهم چون مدت کاملا معلوم نشده معامله باطل است. چهارم: وقتی را برای تحویل جنس معین کنند که در آن وقت، جنس به قدری کمیاب نباشد که فروشنده نتواند آنرا تحویل دهد. پنجم: جای تحویل جنس را معین نمایند، ولی اگر از حرفهای آنان جای آن معلوم باشد لازم نیست اسم آن جا را ببرند. ششم: وزن یا پیمانه یا شماره آن را معین کنند و جنسی را هم که معمولا با دیدن معامله می کنند اگر سلف بفروشند اشکال ندارد، ولی باید مثل بعضی از اقسام گردو و تخم مرغ تفاوت افراد آن بقدری کم باشد که مردم به آن اهمیت ندهند.
- [آیت الله سبحانی] معامله سلف شش شرط دارد: اول : خصوصیاتی را که قیمت جنس به واسطه آنها فرق می کند معین نمایند. ولی دقت زیاد هم لازم نیست، همین قدر که مردم بگویند خصوصیات آن معلوم شده کافی است، پس معامله سلف در نان و گوشت و پوست حیوان و مانند اینها در صورتی که نشود خصوصیاتشان را به طوری معین کنند که برای مشتری مجهول نباشد و معامله غرری باشد باطل است. دوم: پیش از آنکه خریدار و فروشنده از هم جدا شوند، خریدار تمام قیمت را بفروشنده بدهد، یا به مقدار پول آن از فروشنده طلبکار باشد که در این صورت بهتر آن است که فروشنده پول جنس را به ذمه مشتری قرار دهد پس از آن مشتری طلبی را که از فروشنده دارد بابت پول جنسی که به ذمه اوست حساب کند به شرط این که وقت طلب رسیده باشد. سوم: مدت را کاملاً معین کنند، و اگر مثلاً بگوید تا اول خرمن جنس را تحویل می دهم چون مدت کاملاً معلوم نشده معامله باطل است. چهارم : وقتی را برای تحویل جنس معین کنند که در آن وقت، به قدری از آن جنس وجود داشته باشد که اطمینان داشته باشند که نایاب نخواهد بود. پنجم: بنابر احتیاط واجب اگر اختلاف جاها موجب خسارت باشد جای تحویل جنس را معین نماید، ولی اگر از حرف های آنان جای آن معلوم باشد; لازم نیست اسم آنجا را ببرند. ششم: وزن یا پیمانه یا شماره آن را معین کنند و جنسی را هم که معمولاً با دیدن معامله می کنند اگر سلف بفروشند اشکال ندارد، ولی باید مثل بعضی از اقسام گردو و تخم مرغ تفاوت افراد آن به قدری کم باشد که مردم به آن اهمیت ندهند. احکام معامله سلف:
- [آیت الله شبیری زنجانی] شکافتن قبر در چند مورد حرام نیست: اول: آن که میت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین راضی نشود که در آنجا بماند. دوم: آن که کفن یا چیزی دیگری که با میت دفن شده غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود که در قبر بماند و همچنین است اگر چیزی از مال خود میت که به ورثه او رسیده با او دفن شده باشد و ورثه راضی نشوند که آن چیز در قبر بماند؛ ولی اگر وصیت کرده باشد که دعا یا قرآن یا انگشتری یا غیر آن را با او دفن کنند، در مواردی که وصیت نافذ است برای بیرون آوردن اینها نمیتوانند قبر را بشکافند. سوم: آن که میت بیغسل یا بیکفن یا بیحنوط دفن شده باشد، یا بفهمند غسل یا تیممش باطل بوده، یا به غیر دستور شرع کفن شده، یا در قبر او را رو به قبله نگذاشتهاند. در همه این موارد نیز شکافتن قبر در صورتی جایز است که موجب هتک حرمت میت نباشد. چهارم: آن که ثابت شدن حقی متوقّف بر دیدن بدن میت باشد. پنجم: آن که میت را در جایی که بیاحترامی به اوست؛ مثل قبرستان کفار یا جایی که کثافت و خاکروبه میریزند، دفن کرده باشند. ششم: آن که برای یک غرض شرعی که اهمیت آن از شکافتن قبر کمتر نیست قبر را بشکافند، مثلاً بخواهند بچه زنده را از شکم زن حاملهای که دفنش کردهاند بیرون آورند. هفتم: آن که بترسند درندهای بدن میت را پاره کند، یا سیل آن را ببرد، یا دشمن بیرون آورد. هشتم: آن که قسمتی از بدن میت را که با او دفن نشده بخواهند دفن کنند، ولی احتیاط مستحب آن است که آن قسمت از بدن را طوری در قبر بگذارند که بدن میت دیده نشود. نهم: آن که میت را بخواهند به مشاهد مشرّفه نقل نمایند، به خصوص اگر وصیت کرده باشد.
- [آیت الله نوری همدانی] معاملة سلف شش شرط دارد : اوّل : خصوصیاتی را که قیمت جنس به واسطة آنها فرق می کند معیّن نمایند . ولی دقّت زیاد هم لازم نیست ، همین قدر که مردم بگویند خصوصیات آن معلوم شده کافی است ، پس معاملة سلف در نان و گوشت و پوست حیوان و مانند اینها در صورتی که نشود خصوصّیاتشان را بطوری معّین کنند که برای مشتری مجهول نباشد و معامله غَرَری باشد ، باطل است . دوّم : پیش از انکه خریدار وفروشنده از هم جدا شوند ، خریدارتمام قیمت را به فروشنده بدهد ،یا به مقدار پول ان از فروشنده طلبکار باشد که در این صورت بهتر آن است که فروشنده پول جنس را به ذمّه مشتری قرار دهد پس از آن مشتری طلبی را که فروشنده دارد بابت پول جنسی که به ذمّه او است حساب کند وچنانچه مقداری از قیمت ان را بدهد اگر چه معامله به آن مقدار صحیح است ، ولی فروشنده میتواند معاملة همان مقدار را به هم بزند . سوّم :مدّت را کاملاً معین کنند ،ولی اگر مثلاً بگوید تا اوّل خرمن جنس را تحویل می دهم چون مدّت کاملاً معلوم نشده معامله باطل است .چهارم : وقتی را برای تحویل جنس معیّن کنند که در آن وقت ،به قدری از آن جنس وجود داشته باشد که اطمینان داشته باشند که نایاب نخواهد بود . پنجم : بنابر احتیاط واجب جای تحویل جنس را معیّن نماید ، ولی اگر از حرفهای آنان جای آن معلوم باشد ؛ لازم نیست اسم آنجا را ببرند . ششم : وزن یا پیمانة آن را معّین کنند وجنسی را هم که معمولاً با دیدن معامله می کنند اگر سلف بفروشند اشکال ندارد ، ولی باید مثل بعضی از اقسام گردو وتخم مرغ تفاوت افراد ان به قدری کم باشد که مردم به آن اهمیّت ندهند. احکام معاملة سلف