پاسخ اجمالی: تقوا در اصل "وقوی" و از ماده "وقی" به معنای نگهداری است. تقوا را حفظ کردن چیزی از چیزهای آزار دهنده و زیان رسان معنا کرده اند. و در اصطلاح علم اخلاق به معنای دوری از محرمات است. از آموزه های دینی استفاده می شود که تقوا دارای درجات و مراتب است و تعبیر به "أتقی" در آیه شریفه (اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقیکُم) خود شاهد بر این مدعا است. در روایات نیز به نسبی بودن تقوا تصریح شده است. از امام صادق (ع) آمده است: تقوا دارای سه درجه است. اول تقوا از خوف آتش و عذاب که همان ترک حرام باشد و در واقع تقوای عوام است. دوم تقوای از خدا (نه از خوف جهنم) که ترک شبهات است و این مرتبه تقوای خواص است. سوم تقوای فی الله و آن ترک حلال است به خاطر دچار نشدن به شبهه. بنابراین تقوا از امور نسبی است و هرکس به اندازه ای که از محرمات و مکروهات فاصله بگیرد، به همان اندازه به خدا نزدیک تر خواهد شد. پاسخ تفصیلی: تقوا در اصل "وقوی" و از ماده "وقی" به معنای نگهداری است. تقوا را حفظ کردن چیزی از چیزهای آزار دهنده و زیان رسان معنا کرده اند.[1] در اصطلاح علم اخلاق به معنای دوری از محرمات الاهی است و شخصی را که از محرمات و نواهی شرع دوری کند متقی یا با تقوا می گویند. از معارف اسلامی استفاده می شود که تقوا دارای درجات و مراتب است، و تعبیر به "أتقی" - در آیه شریفه "اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقیکُم"؛[2] هر آینه گرامی‌ترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شما است.- خود شاهد بر این مدعا است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: "لَیْسَ عَلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فیما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ"؛[3] بر آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند در آنچه خورده‌اند گناهی نیست، هر گاه پرهیزگاری کنند و ایمان بیاورند و به کارهای شایسته پردازند، باز هم پرهیزگاری کنند و ایمان بیاورند، باز هم پرهیزگاری کنند و نیکی، که خدا نیکوکاران را دوست دارد. یکی از مضامینی که این آیه کریمه در بیان آن است، درجات و مراتب تقوا است. عالمان مسلمان با الهام از این آیه و سایر تصریحات و اشارات متون اسلامی، مراتب تقوا را به تقوای عام، تقوای خاص، تقوای خاص الخاص، اصطلاح کرده اند. گفتنی است که آیات قرآن در مسئله تقوا، به یک منوال نیستند، بلکه به زبان های گوناگون امر به تقوا می کند. در یک آیه می فرماید:" یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِهِ ..."؛ ای کسانی که ایمان آوردید (از خدا بترسید) به خدا تقوا داشته باشید چنان که شایسته است. در آیه دیگر می فرماید: "فَاتَّقُوا اللهَ مَا استَطَعتُم..."؛ هر چه توان دارید تقوای الاهی پیشه کنید. و در جای سوم می فرماید: "فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالحِجارَةُ"؛ بپرهیزید از آتشی که هیزمش مردم بدکار و سنگ های خارا است. این آیات در مجموع به مراتب تقوا اشاره دارد. بنابراین از آیات قرآن این مطلب کاملا استفاده می شود که تقوا درجات و مراتب دارد. بدیهی است که، یک وقت انسان تقوایش در حدی است که از گناهان کبیره و از اصرار بر صغیره اجتناب می کند. این اولین درجه تقوا است که به آن، عدالت محقق می شود. درجه بالاتر این است که انسان خودش را از گناهان صغیره هم حفظ و نگهداری کند. بالاتر از این مرحله آن است که خود را از مکروهات نگهدارد؛ یعنی به گونه ای خود را حفظ کند که هیچ وقت مکروهی را هم مرتکب نشود. مراتب تقوا در روایات در آموزه های ائمه (ع) یعنی روایات نیز به نسبی بودن تقوا تصریح شده است. در این مقال جهت رعایت اختصار به یک نمونه اشاره می کنیم. امام صادق (ع) برای تقوا را دارای سه درجه می دانند: "التَّقوی عَلی ثَلاثَةِ اَوجُهٍ: تَقوی بِاللهِ وَهُوَ تَرکُ الحَلالِ فَضلاً عَنِ الشُّبهَةِ، وَهُوَ تَقوی خاصِّ الخاصِّ؛ وَتَقوی مِنَ اللهِ تَعالی وَهُوَ تَرکُ الشُّبهاتِ فَضلاً عَنِ الحَرامِ، وَهُوَ تَقوی الخَاصِّ؛ وَتَقوی مِن خَوفِ النَّارِ وَالعِقابِ وَهُوَ تَرکُ الحَرامُ، وَهُوَ تَقوی العامِ..."؛[4] تقوا سه گونه است: اول تقوا از خوف آتش و عذاب که همان ترک حرام باشد و در واقع تقوای عوام است. دوم تقوای از خدا (نه از خوف جهنم) که ترک شبهات است و این مرتبه تقوای خواص است. سوم تقوای فی الله و آن ترک حلال برای دچار نشدن به شبهات است. طبق این روایت درجات و مراتب تقوا این گونه است که هر کدام از آنها نیز می تواند به اقسام فرعی دیگری نیز تقسیم شود: 1. تقوای عام: تقوای عام آن است که مؤمنان عادی از ترس عذاب جهنم، از محرمات الاهی اجتناب کرده و کارهای حرام را انجام نمی دهند. 2. تقوای خاص: کسانی هستند که به حدّ کمال انسانی گروه سوم نرسیدهاند، ولی در مرتبهای هستند که نه تنها از محرمات الاهی دوری میکند، بلکه از شبهات و موارد مشکوک نیز پرهیز میکنند، و آن را تقوای خاص گویند. 3. تقوای خاصّ الخاصّ: کسانی که به مقام فنا راه یافته که در این مرتبه اهل تقوا حلال را جز به اندازه ضرورت ترک میکنند، چه رسد به شبهه، و این مرتبه اعلای تقوا است، و آن را تقوای خاص الخاص گویند. گفتنی است؛ برخی از عالمان اخلاق قسم دیگری به این اقسام سه گانه اضافه کرده اند و آن تقوای صدیقان است که آن اجتناب از هرآنچه برای خدا نباشد.[5] البته این نوع از تقوا از آن مجاهدان پاک باخته و انسان های وارسته ای است که تمام حرکات و سکناتشان برای خدا است: "قُلْ إِنَّ صَلاتی‌ وَ نُسُکی‌ وَ مَحْیایَ وَ مَماتی‌ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین"؛[6]‌ بگو: (نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است. بنابراین، تقوا از امور نسبی است و هرکس به اندازه همت و توان خود،- البته به مدد و کمک الاهی- می تواند درجه و مرتبه ای از آن را کسب کند، و به هر اندازه ای ای که از محرمات و مکروهات فاصله بگیرد، به همان اندازه به خدا نزدیک تر خواهد شد. پی نوشتها: [1] راغب اصفهانی، المفردات، واژه "تقوی". [2] حجرات، 13. [3] مائده، 93. [4] امام صادق، مصباح الشریعة، ص 38، باب 83. مؤسسه اعلمی، 1400ق. [5] نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج 1، ص 506، اسماعیلیان، قم، چاپ هفتم، 1386ش. [6] انعام، 162. منبع: www.islamquest.net
آیا تقوا نسبی است و هر کس مقداری از آن را دارد و یا مطلق بوده و شرایط خاص خود را می خواهد؟
پاسخ اجمالی:
تقوا در اصل "وقوی" و از ماده "وقی" به معنای نگهداری است. تقوا را حفظ کردن چیزی از چیزهای آزار دهنده و زیان رسان معنا کرده اند. و در اصطلاح علم اخلاق به معنای دوری از محرمات است.
از آموزه های دینی استفاده می شود که تقوا دارای درجات و مراتب است و تعبیر به "أتقی" در آیه شریفه (اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقیکُم) خود شاهد بر این مدعا است.
در روایات نیز به نسبی بودن تقوا تصریح شده است. از امام صادق (ع) آمده است: تقوا دارای سه درجه است. اول تقوا از خوف آتش و عذاب که همان ترک حرام باشد و در واقع تقوای عوام است. دوم تقوای از خدا (نه از خوف جهنم) که ترک شبهات است و این مرتبه تقوای خواص است. سوم تقوای فی الله و آن ترک حلال است به خاطر دچار نشدن به شبهه. بنابراین تقوا از امور نسبی است و هرکس به اندازه ای که از محرمات و مکروهات فاصله بگیرد، به همان اندازه به خدا نزدیک تر خواهد شد.
پاسخ تفصیلی:
تقوا در اصل "وقوی" و از ماده "وقی" به معنای نگهداری است. تقوا را حفظ کردن چیزی از چیزهای آزار دهنده و زیان رسان معنا کرده اند.[1] در اصطلاح علم اخلاق به معنای دوری از محرمات الاهی است و شخصی را که از محرمات و نواهی شرع دوری کند متقی یا با تقوا می گویند.
از معارف اسلامی استفاده می شود که تقوا دارای درجات و مراتب است، و تعبیر به "أتقی" - در آیه شریفه "اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقیکُم"؛[2] هر آینه گرامیترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شما است.- خود شاهد بر این مدعا است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: "لَیْسَ عَلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فیما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ"؛[3] بر آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند در آنچه خوردهاند گناهی نیست، هر گاه پرهیزگاری کنند و ایمان بیاورند و به کارهای شایسته پردازند، باز هم پرهیزگاری کنند و ایمان بیاورند، باز هم پرهیزگاری کنند و نیکی، که خدا نیکوکاران را دوست دارد.
یکی از مضامینی که این آیه کریمه در بیان آن است، درجات و مراتب تقوا است. عالمان مسلمان با الهام از این آیه و سایر تصریحات و اشارات متون اسلامی، مراتب تقوا را به تقوای عام، تقوای خاص، تقوای خاص الخاص، اصطلاح کرده اند.
گفتنی است که آیات قرآن در مسئله تقوا، به یک منوال نیستند، بلکه به زبان های گوناگون امر به تقوا می کند. در یک آیه می فرماید:" یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِهِ ..."؛ ای کسانی که ایمان آوردید (از خدا بترسید) به خدا تقوا داشته باشید چنان که شایسته است. در آیه دیگر می فرماید: "فَاتَّقُوا اللهَ مَا استَطَعتُم..."؛ هر چه توان دارید تقوای الاهی پیشه کنید. و در جای سوم می فرماید: "فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالحِجارَةُ"؛ بپرهیزید از آتشی که هیزمش مردم بدکار و سنگ های خارا است. این آیات در مجموع به مراتب تقوا اشاره دارد.
بنابراین از آیات قرآن این مطلب کاملا استفاده می شود که تقوا درجات و مراتب دارد. بدیهی است که، یک وقت انسان تقوایش در حدی است که از گناهان کبیره و از اصرار بر صغیره اجتناب می کند. این اولین درجه تقوا است که به آن، عدالت محقق می شود. درجه بالاتر این است که انسان خودش را از گناهان صغیره هم حفظ و نگهداری کند. بالاتر از این مرحله آن است که خود را از مکروهات نگهدارد؛ یعنی به گونه ای خود را حفظ کند که هیچ وقت مکروهی را هم مرتکب نشود.
مراتب تقوا در روایات
در آموزه های ائمه (ع) یعنی روایات نیز به نسبی بودن تقوا تصریح شده است. در این مقال جهت رعایت اختصار به یک نمونه اشاره می کنیم. امام صادق (ع) برای تقوا را دارای سه درجه می دانند: "التَّقوی عَلی ثَلاثَةِ اَوجُهٍ: تَقوی بِاللهِ وَهُوَ تَرکُ الحَلالِ فَضلاً عَنِ الشُّبهَةِ، وَهُوَ تَقوی خاصِّ الخاصِّ؛ وَتَقوی مِنَ اللهِ تَعالی وَهُوَ تَرکُ الشُّبهاتِ فَضلاً عَنِ الحَرامِ، وَهُوَ تَقوی الخَاصِّ؛ وَتَقوی مِن خَوفِ النَّارِ وَالعِقابِ وَهُوَ تَرکُ الحَرامُ، وَهُوَ تَقوی العامِ..."؛[4] تقوا سه گونه است: اول تقوا از خوف آتش و عذاب که همان ترک حرام باشد و در واقع تقوای عوام است. دوم تقوای از خدا (نه از خوف جهنم) که ترک شبهات است و این مرتبه تقوای خواص است. سوم تقوای فی الله و آن ترک حلال برای دچار نشدن به شبهات است.
طبق این روایت درجات و مراتب تقوا این گونه است که هر کدام از آنها نیز می تواند به اقسام فرعی دیگری نیز تقسیم شود:
1. تقوای عام: تقوای عام آن است که مؤمنان عادی از ترس عذاب جهنم، از محرمات الاهی اجتناب کرده و کارهای حرام را انجام نمی دهند.
2. تقوای خاص: کسانی هستند که به حدّ کمال انسانی گروه سوم نرسیدهاند، ولی در مرتبهای هستند که نه تنها از محرمات الاهی دوری میکند، بلکه از شبهات و موارد مشکوک نیز پرهیز میکنند، و آن را تقوای خاص گویند.
3. تقوای خاصّ الخاصّ: کسانی که به مقام فنا راه یافته که در این مرتبه اهل تقوا حلال را جز به اندازه ضرورت ترک میکنند، چه رسد به شبهه، و این مرتبه اعلای تقوا است، و آن را تقوای خاص الخاص گویند.
گفتنی است؛ برخی از عالمان اخلاق قسم دیگری به این اقسام سه گانه اضافه کرده اند و آن تقوای صدیقان است که آن اجتناب از هرآنچه برای خدا نباشد.[5] البته این نوع از تقوا از آن مجاهدان پاک باخته و انسان های وارسته ای است که تمام حرکات و سکناتشان برای خدا است: "قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین"؛[6] بگو: (نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است.
بنابراین، تقوا از امور نسبی است و هرکس به اندازه همت و توان خود،- البته به مدد و کمک الاهی- می تواند درجه و مرتبه ای از آن را کسب کند، و به هر اندازه ای ای که از محرمات و مکروهات فاصله بگیرد، به همان اندازه به خدا نزدیک تر خواهد شد.
پی نوشتها:
[1] راغب اصفهانی، المفردات، واژه "تقوی".
[2] حجرات، 13.
[3] مائده، 93.
[4] امام صادق، مصباح الشریعة، ص 38، باب 83. مؤسسه اعلمی، 1400ق.
[5] نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج 1، ص 506، اسماعیلیان، قم، چاپ هفتم، 1386ش.
[6] انعام، 162.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] آیا تقوا نسبی است و هر کس مقداری از آن را دارد و یا مطلق بوده و شرایط خاص خود را می خواهد؟
- [سایر] اخلاق مطلق است یا نسبی؟
- [سایر] معرفت انسان نسبی است یا مطلق؟
- [سایر] آیا اخلاق مطلق است یا نسبی؟
- [سایر] آیا اخلاق مطلق است یا نسبی؟
- [سایر] آیا اخلاق مطلق است یا نسبی؟
- [سایر] آیا معرفت انسان نسبی است یا مطلق است؟
- [سایر] آیا معرفت انسان نسبی است یا مطلق است؟
- [سایر] مفاهیم اخلاقی نسبی هستند یا مطلق و چه استدلالی بر آن وجود دارد؟
- [سایر] چرا وجود یاران خاص حضرت مهدی (عج) جزو شرایط ظهور است؟
- [آیت الله جوادی آملی] .نماز واجب را فریضه و نماز مستحب را نافله گویند. نماز نافله زیاد است. برخی از آنها به نماز فریضه مرتبط است و برخی دیگر به زمانها و مکانهای خاص یا امور و شرایط ویژه ارتباط دار ند. اقامه نماز , در هر حال به عنوان بندگی مطلق خدا، ثواب دارد؛ ولی نافله شبانهروز، بهویژه نافله شب، ثواب بیشتری دارد.
- [آیت الله بهجت] مستحق زکات باید مؤمن (شیعه) باشد، مگر مورد چهارم و هفتم از مصارف زکات، که شرایط خاص خود را دارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] ملکی که به نحو مشاع مقداری از ان وقف است و مقداری از ان وقف نیست اگر متولی خاص داشته باشد متولی با مالک قسمتی که وقف نیست می توانند ان ملک را با نظر خبره قسمت کنند و در صورتی که متولی خاص نداشته باشد حاکم شرع با مالک متصدی قسمت می شوند
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اجیر گرفتن برای اخراج معدن جایز است و اجاره کننده، مالک معدن می شود در صورتی که اجیر به نحو خاص باشد یعنی جمیع منافع او یا منفعت مخصوصه خارج کردن، برای اجاره کننده باشد اما اگر اجیر به نحو مطلق باشد، در صورتی که خودش قصد تملک کند، مالک می شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] رهن آن است که بدهکار مقداری از مال خود را نزد طلبکار بگذارد که اگر طلب او را ندهد، طلبش را از آن مال مطابق دستور خاصّ به دست آورد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر برای غیر مجتهد مسألهای پیش آید که حکم آن را نمیداند، لازم است احتیاط کند یا از مجتهد جامع شرایط تقلید نماید و چنانچه احتمال مخالفت غیر اعلم را با اعلم بدهد و تأخیر واقعه و احتیاط ممکن نباشد یا با حرج همراه باشد و دسترسی به اعلم نداشته باشد، جایز است از غیر اعلم - با رعایت شرط اعلمیت نسبی - تقلید کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] شرط دوم ان که مطلق باشد
- [آیت الله شبیری زنجانی] علاوه بر کف پا یا ته کفش نجس، مقداری از اطراف آن هم که معمولاً به گل آلوده میشود با شرایط ذکر شده در مسأله 184 پاک میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر زنی بچهای را با شرایطی که در مسأله (2483) و بعد از آن، گفته خواهد شد شیر دهد، رابطههای رضاعی زیر پدید میآید، این روابط که نسبی آنها موجب محرمیت میشود رضاعی آنها نیز سبب محرمیت میگردد: 1 - آن زن مادر رضاعی کودک میشود. 2 - شوهر آن زن که شیر از اوست، پدر رضاعی کودک میشود. 3 - پدر و مادر آن مرد و اجداد او - اگر چه رضاعی باشند - جدّ و جدّه پدری رضاعی آن کودک میشوند. 4 - پدر و مادر آن زن و اجداد او - اگر چه رضاعی باشند - جدّ و جدّه مادری رضاعی آن کودک میشوند. 5 - پسران - نسبی و رضاعی - آن مرد یا زن، برادران رضاعی کودک و دختران - نسبی و رضاعی - آنها خواهران رضاعی او میشوند. 6 - نوادگان - نسبی و رضاعی - آن مرد یا زن، برادرزادگان و خواهر زادگان رضاعی کودک میشوند. 7 - برادر - نسبی و رضاعی - آن مرد عموی رضاعی و خواهر - نسبی و رضاعی - او عمه رضاعی کودک میشوند. 8 - برادر - نسبی و رضاعی - آن زن دایی رضاعی و خواهر - نسبی و رضاعی - او خاله رضاعی کودک میشوند. 9 - عمو و عمه و دایی و خاله آن مرد - هر چند با واسطه باشند - به ترتیب عمو و عمه و دایی و خاله پدر رضاعی کودک میشوند. 10 - عمو و عمه و دایی و خاله آن زن - هر چند با واسطه باشند - به ترتیب عمو و عمه و دایی و خاله مادر رضاعی کودک میشوند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مکروه است بر میت چند مرتبه نماز بخوانند؛ ولی اگر میت اهل علم و تقوا باشد مکروه نیست.