همانگونه که میدانید کشور اسرائیل سابقه تاریخی چندانی ندارد و در دهههای اخیر با غصب سرزمین فلسطین، تأسیس شده است. این منطقه به نام فلسطین و شامات از گذشته شناخته شده بود. اما راجع به منطقه فلسطین برخی مفسران گفتهاند: مقصود از سرزمین مقدس در آیه شریفه (یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتی‌ کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلی‌ أَدْبارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرینَ)؛[1] فلسطین است. البته مفسران در اینباره اختلاف نظر دارند: در تفسیر عاملی به نقل از طبری چنین آمده است: (در معنای زمین مقدّس، مفسّران اختلاف کرده‌اند؛ بعضی شام گفته‌اند، بعضی گفته‌اند: مقصود، زمین اریحا است و عدّه‌ای گفته‌اند: دمشق، فلسطین و قسمتی از اردن است، اما چون دلیل صحیح بر تعیین آن نداریم اجمالاً میدانیم که مقصود فاصله‌ میان نیل مصر و فرات بوده است).[2] از آیات دیگری که بنا به نقل برخی مفسران به جهت قرینهای که در آن است به سرزمین فلسطین تفسیر شده، این آیه شریفه است: (وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی‌ بارَکْنا فیها)؛[3] و مشرقها و مغربهای پر برکت زمین را به آن قومِ به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم)، واگذار کردیم. علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این آیه میگوید: ظاهراً مراد از (ارض)، سرزمین شام و فلسطین است و جمله (الَّتِی بارَکْنا فِیها) دلالت بر این مطلب دارد؛ زیرا خدای سبحان تنها زمینی که به غیر از کعبه مبارک، از آن به برکت یاد کرده زمین مقدّسی است که در اطراف فلسطین قرار دارد و معنای آیه چنین است: (ما بنی اسرائیل را در حالی که در ضعف و ناتوانی بودند، وارث سرزمین مقدس کردیم و مشرق و مغرب آنرا در اختیار آنان نهادیم).[4] در ضمن، آیاتی در ارتباط با طغیان بنی اسرائیل و بیان نازل شدن عذاب بر آنان نیز به به سرزمین فلسطین تفسیر شده است. برخی مفسران در تفسیر این آیه (وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنی‌ إِسْرائیلَ اسْکُنُوا الْأَرْضَ فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنا بِکُمْ لَفیفاً)؛[5] چنین گفتهاند: در این آیه (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنا بِکُمْ لَفِیفاً)، خطاب به بنی اسرائیل شده است و مقصود از (الآخرة) روز قیامت است و (لفیفاً)؛ یعنی در حالی که از گروههای مختلف هستید شما را در یک مکان جمع مینماییم. مقصود از این آیه ترساندن و تهدید قوم بنی اسرائیل به سبب ایجاد فتنه و فساد کردن در زمین میباشد. البته این تفسیر از ظاهر آیه استفاده میشود و اگر تفسیر به رأی جائز بود میگفتیم کلمه (لفیف) اشاره به گرد آمدن یهود و صهیونیست از نقاط مختلف در فلسطین دارد و خداوند به زودی مسلط میکند بر ایشان(مردم فلسطین) قومی سخت جنگجو که به آنان سخت میگیرند و سختی آن در چهرههایشان نمایان است و وعده خداوند حتمی و صورت خواهد پذیرفت... .[6] پی نوشتها: [1]. مائده، 21: (ای قوم! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر داشته، وارد شوید! و به پشت سر خود بازنگردید (و عقب گرد نکنید) که زیانکار خواهید بود!). [2]. عاملی ابراهیم، تفسیر عاملی، تحقیق: غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 254، انتشارات صدوق، تهران، 1360 ش. [3]. اعراف، 137. [4]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 228، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق. [5]. اسراء، 104: (و پس از او (فرعون) به فرزندان اسرائیل گفتیم: در این سرزمین ساکن شوید، پس چون وعده آخرت فرا رسد شما را همه با هم محشور میکنیم). [6]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 5، ص 93، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1424 ق. منبع: www.islamquest.net
همانگونه که میدانید کشور اسرائیل سابقه تاریخی چندانی ندارد و در دهههای اخیر با غصب سرزمین فلسطین، تأسیس شده است. این منطقه به نام فلسطین و شامات از گذشته شناخته شده بود.
اما راجع به منطقه فلسطین برخی مفسران گفتهاند: مقصود از سرزمین مقدس در آیه شریفه (یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلی أَدْبارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرینَ)؛[1] فلسطین است. البته مفسران در اینباره اختلاف نظر دارند:
در تفسیر عاملی به نقل از طبری چنین آمده است: (در معنای زمین مقدّس، مفسّران اختلاف کردهاند؛ بعضی شام گفتهاند، بعضی گفتهاند: مقصود، زمین اریحا است و عدّهای گفتهاند: دمشق، فلسطین و قسمتی از اردن است، اما چون دلیل صحیح بر تعیین آن نداریم اجمالاً میدانیم که مقصود فاصله میان نیل مصر و فرات بوده است).[2]
از آیات دیگری که بنا به نقل برخی مفسران به جهت قرینهای که در آن است به سرزمین فلسطین تفسیر شده، این آیه شریفه است: (وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی بارَکْنا فیها)؛[3] و مشرقها و مغربهای پر برکت زمین را به آن قومِ به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم)، واگذار کردیم.
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این آیه میگوید: ظاهراً مراد از (ارض)، سرزمین شام و فلسطین است و جمله (الَّتِی بارَکْنا فِیها) دلالت بر این مطلب دارد؛ زیرا خدای سبحان تنها زمینی که به غیر از کعبه مبارک، از آن به برکت یاد کرده زمین مقدّسی است که در اطراف فلسطین قرار دارد و معنای آیه چنین است: (ما بنی اسرائیل را در حالی که در ضعف و ناتوانی بودند، وارث سرزمین مقدس کردیم و مشرق و مغرب آنرا در اختیار آنان نهادیم).[4]
در ضمن، آیاتی در ارتباط با طغیان بنی اسرائیل و بیان نازل شدن عذاب بر آنان نیز به به سرزمین فلسطین تفسیر شده است.
برخی مفسران در تفسیر این آیه (وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنی إِسْرائیلَ اسْکُنُوا الْأَرْضَ فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنا بِکُمْ لَفیفاً)؛[5] چنین گفتهاند: در این آیه (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنا بِکُمْ لَفِیفاً)، خطاب به بنی اسرائیل شده است و مقصود از (الآخرة) روز قیامت است و (لفیفاً)؛ یعنی در حالی که از گروههای مختلف هستید شما را در یک مکان جمع مینماییم. مقصود از این آیه ترساندن و تهدید قوم بنی اسرائیل به سبب ایجاد فتنه و فساد کردن در زمین میباشد. البته این تفسیر از ظاهر آیه استفاده میشود و اگر تفسیر به رأی جائز بود میگفتیم کلمه (لفیف) اشاره به گرد آمدن یهود و صهیونیست از نقاط مختلف در فلسطین دارد و خداوند به زودی مسلط میکند بر ایشان(مردم فلسطین) قومی سخت جنگجو که به آنان سخت میگیرند و سختی آن در چهرههایشان نمایان است و وعده خداوند حتمی و صورت خواهد پذیرفت... .[6]
پی نوشتها:
[1]. مائده، 21: (ای قوم! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر داشته، وارد شوید! و به پشت سر خود بازنگردید (و عقب گرد نکنید) که زیانکار خواهید بود!).
[2]. عاملی ابراهیم، تفسیر عاملی، تحقیق: غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 254، انتشارات صدوق، تهران، 1360 ش.
[3]. اعراف، 137.
[4]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 228، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[5]. اسراء، 104: (و پس از او (فرعون) به فرزندان اسرائیل گفتیم: در این سرزمین ساکن شوید، پس چون وعده آخرت فرا رسد شما را همه با هم محشور میکنیم).
[6]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 5، ص 93، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1424 ق.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] آیا در قرآن کریم از سرزمین فلسطین اسمی برده شده است؟ چرا و در چه زمینهای؟
- [سایر] در مورد تاریخچه فلسطین و چگونگی تسلط اسرائیل بر آن سرزمین توضیح دهید؟
- [سایر] تفسیر آیه 104 سوره اسراء چیست؟ آیا مقصود از این آیه سرزمین فلسطین است، یا مصر؟
- [سایر] تفسیر آیه 104 سوره اسراء چیست؟ آیا مقصود از این آیه سرزمین فلسطین است، یا مصر؟
- [سایر] چرا یهودیان فلسطین را سرزمین موعود می دانند؟
- [سایر] لطفاً تاریخچة پیدایش قوم یهود را در سرزمین فلسطین شرح دهید؟
- [سایر] 1. یهودیان از کتاب مقدس و حتی قرآن بر مالکیت فلسطین استدلال کردهاند. چگونه این استدلال بر کتاب مقدس و قرآن را پاسخ میگویید؟ 2. سالهاست که سرزمین فلسطین در اختیار یهودیان قرار گرفته و دیگر معنا ندارد ما این سرزمین را برای فلسطینیان بدانیم؛ مانند بسیاری از کشورها که از چند دهه پیش حکومت آن تغییر کرده و دیگر امروزه کسی مالکیت آنها را نامشروع نمیداند؟
- [سایر] وطن اصلی و تاریخی قوم بنی اسرائیل و پیامبرانش همین بیت المقدس و اورشلیم و مناطق مجاور بوده، مگر سلیمان نبی در همین سرزمین ها حکومت نمی کرده؟ مگر یک به یک پیامبران بنی اسرائیل از همین مناطق برنخواستند و ظاهراً مسلمانان بعدها به مناطق شمالی عربستان از جمله فلسطین وارد شدند. پس چگونه است که ما اسراییل را در ادعاهایش محقّ نمی دانیم؟ توضیح دهید.
- [سایر] در قرآن کریم به طور واضح اصول دین مثل توحید، معاد و نبوت بیان شده ولی چرا از امامت سخنی به میان نیامده است؟
- [سایر] قرآن کریم دستور به دفاع مستقیم داده است، وظیفه ما درباره فلسطین غیر از این است چیزی که ما در جنگ تحمیلی از دیگران انتظار داشتیم؟
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.
- [آیت الله اردبیلی] صدقه دادن که یک اقدام خالصانه و صادقانه میباشد، مورد سفارش قرآن کریم و احادیث فراوان قرار گرفته و موجب خیر و برکت در زندگی، دفع بلا و مرگهای ناگهانی و شفای بیماران میشود و همان طور که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده: (کلّ معروف صدقه)(1) یعنی هر کار خیر و پسندیدهای، صدقه محسوب میشود و اقداماتی که موجب هدایت گمراهان، حمایت نیازمندان و عمران و آبادانی مادی و معنوی جامعه گردد، ماندگارتر و مفیدتر میباشد.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام اسراف و تبذیر است و آن اقسامی دارد که یک قسم از آن حرام نیست. الف) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حرام که قرآن به آن (اتراف) میگوید که اگر در فردی پیدا شود دنیا و آخرت او را تباه میکند و قرآن او را فرد شومی از اهل جهنّم میداند: (وَ اصْحابُ الشِّمالِ ما اصْحابُ الشِّمالِ فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ انَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفین)[1] (و یاران چپ، کدامند یاران چپه در میان باد گرم و آب داغ. و سایهای از دود تار. نه خنک نه خشک. اینان بودند که پیش از این نازپروردگان بودند.) و اگر در ملّتی پیدا شود، آن ملّت را نابود میداند: (وَ اذا ارَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَولُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً)[2] (و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوشگذرانان آن شهر را وا میداریم تا در آن به انحراف و فساد بپردازند، و در نتیجه عذاب بر آن شهر لازم گردد، پس آن را یکسره زیر و زِبَر کنیم.) ب) به هدر دادن نِعم الهی نظیر نابود کردن مال و عمر و آبرو و مانند اینها که قرآن به آن (تبذیر) میگوید و مبذّر را برادر شیطان میخواند: (انَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا اخْوانَ الشَّیاطین)[3] (همانا اسرافکنندگان برادران شیطانها هستند.) ج) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حلال که به آن (اسراف) گفته میشود و آن گرچه حرام نیست، ولی محال است که مسرف بتواند به کمال انسانی برسد و قرآن او را مورد بیمهری و بیعنایتی از طرف حقّ میداند: صفحه 386 (انَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفین).[4] (به درستی که خداوند اسراف کنندگان را دوست نمیدارد.) بلکه او را یک مؤمن واقعی نمیداند: (وَالَّذینَ اذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا)[5] (و کسانی که به هنگام بخشش، زیادهروی نمیکنند.)
- [آیت الله اردبیلی] کسی که در کشور غیر اسلامی اقامت دارد، واجب است در حدّ قدرت و توان، با مراعات شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منکر، از اسلام دفاع نماید. همچنین واجب است با مراعات شرایط زیر کفّار را به اسلام دعوت نماید: اوّل:حکومت اسلامی به خاطر مصالح مهمتری، دعوت و تبلیغ به اسلام را در بلاد کفر موقتا ممنوع نکرده باشد. دوم:صلاحیّت و اهلیّت و نیز قدرت بر تبلیغ اسلام در مناطق کفر را داشته باشد. سوم:مفسده مهمّی پیش نیاید. و چنانچه تبلیغ اسلام مستلزم دادن قرآن به دست کفّار باشد و امید هدایت آنان وجود داشته باشد، در صورتی که در معرض نجس شدن و هتک و اهانت نباشد و واقعا بخواهند از آن استفاده کنند، مانعی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام رباخواری است که قرآن شریف آن را جنگ با خداوند متعال و رسولش میداند: (فَانْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَربْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ)[1] (و اگر (از ربا پرهیز نکنید)، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده او، برخاستهاید.) و آن اقسامی دارد: الف) قرض با بهره، گرچه آن بهره بسیار کم یا شرطی از شروط باشد، و هر چه درباره این قسم از نظر قرآن و روایات مذمّت شده است، درباره قرض بدون بهره که به آن قرضالحسنه میگویند سفارش شده است و قرآن شریف آن را قرض به خدای متعال میداند: (مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَریم)[2] (کیست آن کس که به خدا وامی نیکو دهد تا نتیجهاش را برای وی دو چندان گرداند و او را پاداشی خوش باشد؟) ب) قرض مثل به مثل با زیادتر یا خرید و فروش مثل به مثل با زیادتر، نظیر اینکه یک سکّه طلا قرض دهد به یک سکّه طلا و هزارتومان و یا بفروشد سکّهای به سکّهای با هزار تومان و این قسم نیز در روایات ما ربا و حرام است، گرچه واقعاً و به حسب ارزش، سودی و بهرهای نباشد. ج) بهره و سود بردن بهواسطه حیله شرعی نظیر اینکه یک میلیون قرضالحسنه دهد، ولی چیز کم ارزشی را بفروشد به یک صد هزار تومان، این قسم نیز حرام است و این همان تقلّب در قانون است که قرآن شریف آن را استهزا به آیات الهی میداند. د) انجام حیلهای نه برای سود و بهره بردن بلکه برای اینکه ارزش واقعی مثل به مثل را یکسان کند، نظیر معامله سکّهای با سکّه دیگر گرچه از نظر وزن مساوی ولی از نظر قیمت یکی گرانتر از دیگری است و شخص سکّه گرانتر را با چیز کم ارزشی میفروشد به سکّه ارزانتر با پولی که سکّه ارزانتر را مساوی با سکّه گرانتر کند، و یا سکّه گرانتر را میفروشد به همان سکّه ارزانتر یا قرض میدهد به همان ارزانتر، ولی چیز کمارزشی را میفروشد به قیمتی که تفاوت آنها را جبران صفحه 404 نماید، و این قسم همان حیلهای است که گفتهاند: چه خوب است از حرام به حلال فرار کردن.
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه