شرح پرسش: وقتی می گوییم کیفیات و صفاتی؛ چون: لطف، قدرت و دانش و ... از سوی خداوند به مخلوقاتش برای زمان مشخص و با محدودیتی داده می شود، و در صورتی که خداوند بخواهد می تواند آنها را از وی بگیرد؛ در آن صورت آیا به این معنا نیست که مخلوقات خداوند برای زمانی مشخص و دوره محدودی با خداوند در این صفات شریک بوده، یا دارنده این صفات است که خداوند قادر مطلق آنها را به وی ارزانی داشته است؟ پاسخ: در مورد مخلوقی که دارای یکی از صفات؛ نظیر قدرت و ... نبوده و بعداً خدا به او اعطا کرده است، باید گفت که این مخلوق در همان زمانی هم که به ظاهر دارای این صفات است، استقلالی از خود ندارد. و این طور نیست که برای مدتی مسقلاً و بی نیاز از خدا دارای صفتی شده باشد و بعد از مدتی مشخص آن را از دست بدهد، بلکه در همان مدتی که دارای آن صفت بوده نیز هیچ استقلالی ندارد. و این عین توحید است؛ یعنی مخلوق حتی وقتی صفتی را دارا شده نیز شریک خدا در این صفت نمی شود. پس این یک بیان نادرست و منافی توحید است که گفته شود: (مخلوقات برای مدتی محدود و به اندازه ای محدود مستقلاً دارای صفات الهی شده اند با این تفاوت که خدا حد بالای این صفت را دارا است)؛ چرا که این بیان عین شرک است. بلکه توحید این است که گفته شود: در هر حالی و هر زمانی صاحب حقیقی این صفات خداوند است، چه وقتی این صفت در کسی ظاهر شده و چه وقتی از او گرفته شده است. منبع: www.islamquest.net
آیا مخلوقات خداوند برای زمانی مشخص و دوره محدودی با خداوند در این صفاتی که خداوند به آنها داده است شریک اند؟
شرح پرسش:
وقتی می گوییم کیفیات و صفاتی؛ چون: لطف، قدرت و دانش و ... از سوی خداوند به مخلوقاتش برای زمان مشخص و با محدودیتی داده می شود، و در صورتی که خداوند بخواهد می تواند آنها را از وی بگیرد؛ در آن صورت آیا به این معنا نیست که مخلوقات خداوند برای زمانی مشخص و دوره محدودی با خداوند در این صفات شریک بوده، یا دارنده این صفات است که خداوند قادر مطلق آنها را به وی ارزانی داشته است؟
پاسخ:
در مورد مخلوقی که دارای یکی از صفات؛ نظیر قدرت و ... نبوده و بعداً خدا به او اعطا کرده است، باید گفت که این مخلوق در همان زمانی هم که به ظاهر دارای این صفات است، استقلالی از خود ندارد. و این طور نیست که برای مدتی مسقلاً و بی نیاز از خدا دارای صفتی شده باشد و بعد از مدتی مشخص آن را از دست بدهد، بلکه در همان مدتی که دارای آن صفت بوده نیز هیچ استقلالی ندارد. و این عین توحید است؛ یعنی مخلوق حتی وقتی صفتی را دارا شده نیز شریک خدا در این صفت نمی شود.
پس این یک بیان نادرست و منافی توحید است که گفته شود: (مخلوقات برای مدتی محدود و به اندازه ای محدود مستقلاً دارای صفات الهی شده اند با این تفاوت که خدا حد بالای این صفت را دارا است)؛ چرا که این بیان عین شرک است. بلکه توحید این است که گفته شود: در هر حالی و هر زمانی صاحب حقیقی این صفات خداوند است، چه وقتی این صفت در کسی ظاهر شده و چه وقتی از او گرفته شده است.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] وقتی می گوییم کیفیات و صفاتی؛ چون: لطف، قدرت و دانش و ... از سوی خداوند به مخلوقاتش برای زمان مشخص و با محدودیتی داده می شود، و در صورتی که خداوند بخواهد می تواند آنها را از وی بگیرد؛ در آن صورت آیا به این معنا نیست که مخلوقات خداوند برای زمانی مشخص و دوره محدودی با خداوند در این صفات شریک بوده، یا دارنده این صفات است که خداوند قادر مطلق آنها را به وی ارزانی داشته است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در فرض قبل، اگر در مرحله بالاتر به تعداد مشخص و محدودی نیاز باشد، و این فرد حق دیگری را از بین ببرد، چه حکمی دارد؟
- [سایر] سلام. آیا ادراک از جمله صفاتی است که بتوان آن را به خدا نسبت داد؟
- [سایر] آیا ادراک از جمله صفاتی است که بتوان آن را به خدا نسبت داد؟
- [سایر] اعجاز قرآن از نظر بیان تنزیه خدا از صفاتی مانند جسمانیت و مرئی بودن چگونه است؟
- [سایر] آیا خداوند از خلقت جهان و مخلوقات غرض دارد ؟
- [سایر] وضع تشیّع و مناطق شیعهنشین در دوره امام رضا علیه السّلام را مشخص نمایید؟
- [سایر] صفت و ویژگی «قوی» برای خدا چه تفاوتی با همین ویژگی در مخلوقات دارد؟
- [سایر] چرا با این که انسان نیز مثل سایر مخلوقات تجلی خدا و جلوه ای از او است، با این حال خود را مستقل از خدا ادراک می کند؟
- [سایر] وجود خدا را اثبات کنید و پس از اثبات بیان کنید که صفاتی چون پاک و منزه بودن و بزرگتر بودن و غیره چگونه بر او ثابت میشود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله اردبیلی] (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ) یعنی: (شهادت میدهم که هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد.) (وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ) یعنی: (شهادت میدهم که محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بنده خدا و فرستاده اوست.) (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) یعنی: (خدایا بر محمد و آل محمد رحمت فرست.) (وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ) یعنی: (و شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول کن و مقام آن حضرت را نزد خود بلند فرما.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام بر تو ای پیامبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) یعنی: (سلام خداوند بر ما نمازگزاران و تمام بندگان نیکوکار او باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.)
- [امام خمینی] - ترجمه تشهد و سلام (الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له )، یعنی ستایش،مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد. (و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )، یعنی شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده اوست. (اللهم صل علی محمد و آل محمد)، یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد. (و تقبل شفاعته و ارفع درجته ) یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند کن. (السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته )، یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد. (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین )، یعنی سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. (السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ) یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مؤمنین باد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کافر یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله را قبول ندارد، نجس است. و نیز کسی که یکی از ضروریات دین مبین اسلام را منکر شود، چنان چه بداند آن چیز ضروری دین است، نجس می باشد، و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد. و نیز کافر کتابی بنابر قول مشهور نجس است و احتیاط واجب رعایت این قول است.
- [آیت الله بروجردی] کافر یعنی؛ کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبدالله (ص) را قبول ندارد، نجس است و نیز کسی که ضروری دین (یعنی چیزی را که مثل نماز و روزهی مسلمانان جزءِ دین اسلام میدانند) منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است، نجس میباشد و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد.
- [آیت الله علوی گرگانی] کافر یعنی کسی که غیر معترف به خدا است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیأ محمّد بن عبدا& را قبول ندارد، نجس است و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز وروزه مسلمانان جز دین اسلام میداند منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است نجس میباشد، و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد.
- [آیت الله مظاهری] کافر (کسی که منکر خدا یا معاد است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیامبری حضرت خاتم الانبیا محمد بن عبداللَّه صلی الله علیه وآله وسلم را قبول ندارد، یا در یکی از اینها شک داشته باشد، یا ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزو دین اسلام میدانند منکر شود، در صورتی که بداند انکار آن چیز به انکار خدا یا توحید یا نبوت برمیگردد) احکام مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد، و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [امام خمینی] کافر یعنی کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیا محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم را قبول ندارد، نجس است، و همچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد. و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه، مسلمانان جزو دین اسلام می دانند منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز برگردد به انکار خدا یا توحید یا نبوت، نجس می باشد. و اگر نداند، احتیاطا بایداز او اجتناب کرد، گرچه لازم نیست.
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [آیت الله بهجت] کسی که منکر خدا یا برای خدا شریک قائل است یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبداللّه صلی الله علیه و آله وسلم را قبول ندارد و همین طور کسی که ایمان به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نداشته باشد، کافر و نجس می باشد . همچنین کسی که یکی از ضروریّات دین اسلام مثل نماز یا روزه را با علم به اینکه ضروری دین است انکار نماید ، نجس می باشد . و اگر از روی تقصیر نداند و انکار نماید ، احتیاطا باید از او اجتناب کرد .