آیا سنت عفو و گذشت الهی موجب افزایش گناه و گناهکاران در جامعه نمی‌شود؟
شرح پرسش: آیا سنت عفو و گذشت الهی موجب افزایش گناه و گناهکاران در جامعه نمی‌شود؟ به عبارت دیگر آیا بهتر نبود خداوند فقط به آیات عذاب و مجازات‌های متعاقب گناهان اشاره می‌کرد و عفو و گذشتی در کار نبود، تا اثر بازدارنده‌تری داشته باشد؟اگر پاسخ منفی است، پس تکلیف فرازهایی از بعضی ادعیه که مثلاً می‌فرمایند: (خدایا امیدم به عفو و مهربانی تو به من جرأت گناه کردن داده است)، چه می‌شود؟ پاسخ اجمالی: صفت رحمت در خدای متعال نشأت گرفته از ذات و از صفات ذاتی او است؛ از این‌رو در دعای جوشن کبیر در بیان اسما و صفات الاهی آمده است: (یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ رَحْمَتُهُ، یَا مَنْ سَبَقَتْ‌ رَحْمَتُهُ‌ غَضَبَه). این وسعت رحمت الاهی اقتضای خلقت و آفرینش تمام موجودات را نموده و آنان را از فیض وجود بهره‌مند ساخته است ولی تجلی و ظهور خاص آن در عفو و بخشش گنه‌کاران بوده که آن‌را نیز با ارسال انبیا و اعلام بشارت به عفو و گذشت نسبت به گنه‌کاران و مجرمان، و قبول توبه آنان به مرحله ظهور و بروز رسانده که البته عالم دنیا به جهت محدودیت، نمی‌‌تواند خواستگاه ظهور و تجلی این صفت باشد، بلکه ظهور حقیقی آن در قیامت خواهد بود. قرار گرفتن صفت عفو و بخشش در کنار آیات قهر و عذاب گنه‌کاران سبب شده انسان‌ها همیشه در خوف و رجا و حالت تعادل قرار گیرند و در گناه، معصیت، جرم و جنایت اسراف و زیاده روی نکنند و حتی گاهی از گناه دست کشیده و علاوه بر اصلاح خویش به اصلاح جامعه نیز بپردازند. برای نمونه می‌‌توان به سر گذشت فضیل بن عیاض و رسول ترک مراجعه کرد که از کجا به کجا رسیده‌‌اند. پاسخ تفصیلی: ذات پروردگار متعال مصداق اتم از حقیقت وفاق و سلامت و صلح و رفاقت و راست‌گویی در گفتار و عمل است، و در اثر این ذاتیات حضرت دوست، از او صفات رحمت و عطوفت و کرم و...، ظاهر می‌‌شود، در ذات او حتی یک ذره صفات بغض و غضب و دشمنی و کینه و...، وجود ندارد؛[1] از این‌رو در دعای جوشن کبیر در بیان اوصاف حضرت احدیت آمده است: (یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ رَحْمَتُهُ یَا مَنْ سَبَقَتْ‌ رَحْمَتُهُ‌ غَضَبَه).[2] ظهور و تجلی رحمت همگانی نسبت به تمام اشیا در ایجاد و آفرینش آنان است؛ یعنی این رحمت ذاتی پروردگار، سبب شده تا با خلق و آفرینش موجودات بویژه انسان‌ها آنان را از قعر عدم و نیستی به خیر وجود و هستی متنعم نماید، پس اساس خلقت و آفرینش موجودات، بر پایه رحمت الاهی بوده است. اما سبقت رحمت الاهی بر غضب در مورد صاحبان عقل و اهل تکلیف بویژه انسان‌‌ها تجلی و ظهور پیدا می‌‌کند. آن‌گاه که از انجام تکالیف الاهی سرپیچی نموده‌اند و مستحق عذاب و عقاب می‌‌گردند اما پروردگار مهربان، بر آنان غضب نکرده، بلکه راه توبه و بازگشت را برای آنان قرار داده است. بر اساس همین رحمت واسعه و سبقت آن بر غضب، سر لوحه تبلیغی عموم انبیا و پیامبران را نیز بشارت و دلگرمی دادن مردم به عفو و گذشت قرار داده و ترساندن از عذاب قبر و قیامت را بعد از بشارت و امید قرار داده است و در آیه: (کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرین).[3] صفت بشیر بودن انبیا را بر نذیر بودنشان مقدم داشته است. این صفت را بویژه در آخرین سفیر و پیام رسانش حضرت محمد(ص) بسیار پر رنگ‌تر به مرحله ظهور و تجلی رسانده و در قرآن کریم به صراحت فرمود: (وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ)؛[4] ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم. بنابراین بخشش و عفو گنه‌‌کاران و مجرمان، از سوی پروردگار مهربان و بشارت و اعلام این عفو و گذشت به آنان، لازمه رحمت پروردگار است، آن هم به صورت فیض دایم نه به طور مقطعی و در زمان یا مکان یا امت خاصی، هر چند در این دنیای محدود بروز و تجلی رحمت واسعه به معنای حقیقی امکان ندارد و تجلیگاه آن در قیامت خواهد بود، اما آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید ممکن است چنین تصور شود که سنت عفو و گذشت گنه‌‌کاران و مجرمان، موجب ازدیاد جرم و گناه خواهد شد، پس بهتر بود عفو و گذشت در اسلام مطرح نبود و یا اگر مطرح بود از سوی خداوند متعال به مردم ابلاغ نمی‌‌شد و فقط آیات غضب و مجازات مطرح می‌‌شد تا دارای اثر بازدارندگی بیشتری باشد؟ در جواب این اشکال و تصور، باید گفت: اولاً: عفو و گذشت، از رحمت پروردگار سرچشمه می‌گیرد و رحمت واسعه هم از صفات ذاتی حضرت احدیت است، پس نبود عفو و گذشت در اسلام خلاف مقتضای ذات پروردگار خواهد بود و بروز خلاف مقتضای ذات از یک شیء نشانگر تبدل و دگرگونی خود ذات می‌باشد که در خداوند هرگز تبدل و دگرگونی وجود ندارد، بلکه محال است. ثانیاً: اعلام آیات غضب و بیان مجازات‌‌های سنگین برای مجرمان و گنه‌‌کاران بدون ذکر آیات رحمت و عفو و گذشت نه تنها موجب بازدارندگی نمی‌شود، بلکه سبب انجام جرم و جنایت بیشتر و هرج و مرج در جامعه می‌‌گردد؛ زیرا هر انسان مجرم و گنه‌‌کار پس از انجام چندین بار گناه، به یقین خود را مشمول غضب و عذاب الاهی خواهد دید و چون راهی برای عفو و بخشش در پیش رو ندارد، دچار یأس و ناامیدی می‌‌گردد و آن‌‌گاه که خود را در پرتگاه و سقوط حتمی به سوی عذاب و عقاب الاهی ‌دانست، با القائات شیطانی و نفسانی و تداعی همان مثل معروف (آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب)، از انجام هیچ‌گونه جرم و جنایتی فرو گذار نکرده و نه تنها خویشتن را به نابودی ابدی می‌‌کشاند، بلکه چه بسا جامعه را دچار مشکل و دردسر می‌‌نماید. اما وقتی بندگان مجرم و گنه‌‌کار، علاوه بر گزینه عذاب و مجازات، گزینه عفو و گذشت را نیز پیش رو داشته باشند، همیشه به حالت خوف و رجا به سر می‌برند. ای بسا امیدوار شده سعی و تلاش می‌‌کنند کمتر مرتکب گناه و نابهنجاری شوند و با دعا و تضرع به پیشگاه حضرت احدیت رو آورده و به امید عفو الاهی و نجات از عذاب، نه تنها اسراف و زیاده‌روی در گناه و جرم نمی‌کنند، بلکه در بسیاری از مواقع نیز به کلی از گناه و جرم دست کشیده و به راه راست قدم می‌گذارند و در پی اصلاح خود و جامعه بر می‌آیند.[5] به عنوان نمونه می‌توانیم به (فضیل بن عیاض)[6] و (رسول ترک)[7] اشاره کنیم که با شنیدن یک آیه رحمت و یک روضه عاشورایی از تمام جرم و جنایت و گناه دست کشیدند و از بهترین‌های زمان خود شدند. اگر در فراز برخی از دعاها آمده: (خدایا امیدم به عفو و مهربانی تو به من جرأت گناه کردن داده است)، معنایش این نیست که اگر امید به عفو و گذشت تو نبود من گناه نمی‌‌کردم و عفو و گذشت تو سبب گناه کردن من شده است، بلکه معنایش یادآور شدن عفو و گذشت الاهی و رحمت بی‌‌انتهای او و پر رنگ نمودن آن است که در حقیقت می‌‌خواهد بگوید خدایا من آن‌قدر به عفو و گذشت تو اطمینان داشتم و دارم، گویا در ضمیر خود چنین القا نمودم که حتی اگر به عمد مرتکب هر نوع گناهی شوم باز تو مرا می‌‌‌بخشی و الآن هم که به درگاه تو برای توبه و عفو آمده‌‌ام با همان امید و اطمینان آمده‌‌ام و می‌‌‌دانم مرا می‌‌‌بخشی. پی نوشتها: [1]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 5، ص 192 - 193، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360 ش. [2].‌ (ای کسی که رحمتش تمام اشیا را در بر گرفته است، و ای کسی که رحمتش بر غضبش سبقت گرفته است). مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار،‌ ج 91، ص 386، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق. [3]. (مردم (در آغاز) یک دسته بودند (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند)، بقره، 213. [4]. انبیا، 107. [5]. ر. ک: خوف و رجا، پاسخ‌های شماره 64 – 31815 – 13147. [6]. ابو علی، فضیل‌ بن ‌عیاض‌ بن مسعود بن بشر تمیمی فندینی، زاهد مشهور و یکی از مردان طریقت، در (ابیورد) از شهرهای خراسان متولد شد و گویند در (سمرقند) به دنیا آمد و در (ابیورد) پرورش یافت. از اصحاب امام صادق (ع) و موثقی بلند پایگاه بود و گفته‌‌اند با این منزلت مردی عامی بود. وی در آغاز کارش عیّاری بود که میان ابیورد و سرخس راهزنی می‌‌کرد و سبب توبه‌‌اش این شد که به کنیزکی عشق می‌‌ورزید و هنگامی که برای رسیدن به او از دیواری بالا می‌‌رفت شنید کسی این آیه را تلاوت می‌‌کند: (أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ‌؛ آیا برای آنان که ایمان آورده‌‌اند وقت آن نرسیده است که دل‌هایشان به یاد خدا سر سپارد؟). گفت: پروردگارا آن زمان رسیده است، و از آنجا منصرف شد و توبه کرد و به کوفه آمد در آنجا به استماع حدیث پرداخت. ابن شعبه، حسن بن علی، رهاورد خرد(ترجمه تحف العقول)، مترجم، اتابکی، پرویز، ص 377، نشر و پژوهش فرزان روز، تهران، چاپ اول، 1376 ش؛ مفید، محمد بن محمد، الإختصاص،‌ محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر و محرمی زرندی، محمود، النص، ص 41، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413 ق. [7]. یکی از گنه‌‌کاران و مجرمان خیابانی در عصر خود بود که با امید به عفو و گذشت پروردگار و عنایت حضرت اباعبدالله الحسین، از کار خود پشیمان گشته و یکی از خوبان و عاشقان اباعبدالله شده که قبرش در قم، قبرستان نو پشت حرم مطهر حضرت معصومه در جاده اراک می‌‌‌باشد. منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

آیا سنت عفو و گذشت الهی موجب افزایش گناه و گناهکاران در جامعه نمی‌شود؟


پاسخ:

شرح پرسش:
آیا سنت عفو و گذشت الهی موجب افزایش گناه و گناهکاران در جامعه نمی‌شود؟ به عبارت دیگر آیا بهتر نبود خداوند فقط به آیات عذاب و مجازات‌های متعاقب گناهان اشاره می‌کرد و عفو و گذشتی در کار نبود، تا اثر بازدارنده‌تری داشته باشد؟اگر پاسخ منفی است، پس تکلیف فرازهایی از بعضی ادعیه که مثلاً می‌فرمایند: (خدایا امیدم به عفو و مهربانی تو به من جرأت گناه کردن داده است)، چه می‌شود؟

پاسخ اجمالی:
صفت رحمت در خدای متعال نشأت گرفته از ذات و از صفات ذاتی او است؛ از این‌رو در دعای جوشن کبیر در بیان اسما و صفات الاهی آمده است: (یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ رَحْمَتُهُ، یَا مَنْ سَبَقَتْ‌ رَحْمَتُهُ‌ غَضَبَه). این وسعت رحمت الاهی اقتضای خلقت و آفرینش تمام موجودات را نموده و آنان را از فیض وجود بهره‌مند ساخته است ولی تجلی و ظهور خاص آن در عفو و بخشش گنه‌کاران بوده که آن‌را نیز با ارسال انبیا و اعلام بشارت به عفو و گذشت نسبت به گنه‌کاران و مجرمان، و قبول توبه آنان به مرحله ظهور و بروز رسانده که البته عالم دنیا به جهت محدودیت، نمی‌‌تواند خواستگاه ظهور و تجلی این صفت باشد، بلکه ظهور حقیقی آن در قیامت خواهد بود.
قرار گرفتن صفت عفو و بخشش در کنار آیات قهر و عذاب گنه‌کاران سبب شده انسان‌ها همیشه در خوف و رجا و حالت تعادل قرار گیرند و در گناه، معصیت، جرم و جنایت اسراف و زیاده روی نکنند و حتی گاهی از گناه دست کشیده و علاوه بر اصلاح خویش به اصلاح جامعه نیز بپردازند.
برای نمونه می‌‌توان به سر گذشت فضیل بن عیاض و رسول ترک مراجعه کرد که از کجا به کجا رسیده‌‌اند.

پاسخ تفصیلی:
ذات پروردگار متعال مصداق اتم از حقیقت وفاق و سلامت و صلح و رفاقت و راست‌گویی در گفتار و عمل است، و در اثر این ذاتیات حضرت دوست، از او صفات رحمت و عطوفت و کرم و...، ظاهر می‌‌شود، در ذات او حتی یک ذره صفات بغض و غضب و دشمنی و کینه و...، وجود ندارد؛[1] از این‌رو در دعای جوشن کبیر در بیان اوصاف حضرت احدیت آمده است: (یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ رَحْمَتُهُ یَا مَنْ سَبَقَتْ‌ رَحْمَتُهُ‌ غَضَبَه).[2]
ظهور و تجلی رحمت همگانی نسبت به تمام اشیا در ایجاد و آفرینش آنان است؛ یعنی این رحمت ذاتی پروردگار، سبب شده تا با خلق و آفرینش موجودات بویژه انسان‌ها آنان را از قعر عدم و نیستی به خیر وجود و هستی متنعم نماید، پس اساس خلقت و آفرینش موجودات، بر پایه رحمت الاهی بوده است.
اما سبقت رحمت الاهی بر غضب در مورد صاحبان عقل و اهل تکلیف بویژه انسان‌‌ها تجلی و ظهور پیدا می‌‌کند. آن‌گاه که از انجام تکالیف الاهی سرپیچی نموده‌اند و مستحق عذاب و عقاب می‌‌گردند اما پروردگار مهربان، بر آنان غضب نکرده، بلکه راه توبه و بازگشت را برای آنان قرار داده است.
بر اساس همین رحمت واسعه و سبقت آن بر غضب، سر لوحه تبلیغی عموم انبیا و پیامبران را نیز بشارت و دلگرمی دادن مردم به عفو و گذشت قرار داده و ترساندن از عذاب قبر و قیامت را بعد از بشارت و امید قرار داده است و در آیه: (کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرین).[3] صفت بشیر بودن انبیا را بر نذیر بودنشان مقدم داشته است.
این صفت را بویژه در آخرین سفیر و پیام رسانش حضرت محمد(ص) بسیار پر رنگ‌تر به مرحله ظهور و تجلی رسانده و در قرآن کریم به صراحت فرمود: (وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ)؛[4] ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.
بنابراین بخشش و عفو گنه‌‌کاران و مجرمان، از سوی پروردگار مهربان و بشارت و اعلام این عفو و گذشت به آنان، لازمه رحمت پروردگار است، آن هم به صورت فیض دایم نه به طور مقطعی و در زمان یا مکان یا امت خاصی، هر چند در این دنیای محدود بروز و تجلی رحمت واسعه به معنای حقیقی امکان ندارد و تجلیگاه آن در قیامت خواهد بود، اما
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
ممکن است چنین تصور شود که سنت عفو و گذشت گنه‌‌کاران و مجرمان، موجب ازدیاد جرم و گناه خواهد شد، پس بهتر بود عفو و گذشت در اسلام مطرح نبود و یا اگر مطرح بود از سوی خداوند متعال به مردم ابلاغ نمی‌‌شد و فقط آیات غضب و مجازات مطرح می‌‌شد تا دارای اثر بازدارندگی بیشتری باشد؟
در جواب این اشکال و تصور، باید گفت:
اولاً: عفو و گذشت، از رحمت پروردگار سرچشمه می‌گیرد و رحمت واسعه هم از صفات ذاتی حضرت احدیت است، پس نبود عفو و گذشت در اسلام خلاف مقتضای ذات پروردگار خواهد بود و بروز خلاف مقتضای ذات از یک شیء نشانگر تبدل و دگرگونی خود ذات می‌باشد که در خداوند هرگز تبدل و دگرگونی وجود ندارد، بلکه محال است.
ثانیاً: اعلام آیات غضب و بیان مجازات‌‌های سنگین برای مجرمان و گنه‌‌کاران بدون ذکر آیات رحمت و عفو و گذشت نه تنها موجب بازدارندگی نمی‌شود، بلکه سبب انجام جرم و جنایت بیشتر و هرج و مرج در جامعه می‌‌گردد؛ زیرا هر انسان مجرم و گنه‌‌کار پس از انجام چندین بار گناه، به یقین خود را مشمول غضب و عذاب الاهی خواهد دید و چون راهی برای عفو و بخشش در پیش رو ندارد، دچار یأس و ناامیدی می‌‌گردد و آن‌‌گاه که خود را در پرتگاه و سقوط حتمی به سوی عذاب و عقاب الاهی ‌دانست، با القائات شیطانی و نفسانی و تداعی همان مثل معروف (آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب)، از انجام هیچ‌گونه جرم و جنایتی فرو گذار نکرده و نه تنها خویشتن را به نابودی ابدی می‌‌کشاند، بلکه چه بسا جامعه را دچار مشکل و دردسر می‌‌نماید.
اما وقتی بندگان مجرم و گنه‌‌کار، علاوه بر گزینه عذاب و مجازات، گزینه عفو و گذشت را نیز پیش رو داشته باشند، همیشه به حالت خوف و رجا به سر می‌برند. ای بسا امیدوار شده سعی و تلاش می‌‌کنند کمتر مرتکب گناه و نابهنجاری شوند و با دعا و تضرع به پیشگاه حضرت احدیت رو آورده و به امید عفو الاهی و نجات از عذاب، نه تنها اسراف و زیاده‌روی در گناه و جرم نمی‌کنند، بلکه در بسیاری از مواقع نیز به کلی از گناه و جرم دست کشیده و به راه راست قدم می‌گذارند و در پی اصلاح خود و جامعه بر می‌آیند.[5]
به عنوان نمونه می‌توانیم به (فضیل بن عیاض)[6] و (رسول ترک)[7] اشاره کنیم که با شنیدن یک آیه رحمت و یک روضه عاشورایی از تمام جرم و جنایت و گناه دست کشیدند و از بهترین‌های زمان خود شدند.
اگر در فراز برخی از دعاها آمده: (خدایا امیدم به عفو و مهربانی تو به من جرأت گناه کردن داده است)، معنایش این نیست که اگر امید به عفو و گذشت تو نبود من گناه نمی‌‌کردم و عفو و گذشت تو سبب گناه کردن من شده است، بلکه معنایش یادآور شدن عفو و گذشت الاهی و رحمت بی‌‌انتهای او و پر رنگ نمودن آن است که در حقیقت می‌‌خواهد بگوید خدایا من آن‌قدر به عفو و گذشت تو اطمینان داشتم و دارم، گویا در ضمیر خود چنین القا نمودم که حتی اگر به عمد مرتکب هر نوع گناهی شوم باز تو مرا می‌‌‌بخشی و الآن هم که به درگاه تو برای توبه و عفو آمده‌‌ام با همان امید و اطمینان آمده‌‌ام و می‌‌‌دانم مرا می‌‌‌بخشی.

پی نوشتها:
[1]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 5، ص 192 - 193، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360 ش.
[2].‌ (ای کسی که رحمتش تمام اشیا را در بر گرفته است، و ای کسی که رحمتش بر غضبش سبقت گرفته است). مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار،‌ ج 91، ص 386، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[3]. (مردم (در آغاز) یک دسته بودند (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند)، بقره، 213.
[4]. انبیا، 107.
[5]. ر. ک: خوف و رجا، پاسخ‌های شماره 64 – 31815 – 13147.
[6]. ابو علی، فضیل‌ بن ‌عیاض‌ بن مسعود بن بشر تمیمی فندینی، زاهد مشهور و یکی از مردان طریقت، در (ابیورد) از شهرهای خراسان متولد شد و گویند در (سمرقند) به دنیا آمد و در (ابیورد) پرورش یافت.
از اصحاب امام صادق (ع) و موثقی بلند پایگاه بود و گفته‌‌اند با این منزلت مردی عامی بود. وی در آغاز کارش عیّاری بود که میان ابیورد و سرخس راهزنی می‌‌کرد و سبب توبه‌‌اش این شد که به کنیزکی عشق می‌‌ورزید و هنگامی که برای رسیدن به او از دیواری بالا می‌‌رفت شنید کسی این آیه را تلاوت می‌‌کند: (أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ‌؛ آیا برای آنان که ایمان آورده‌‌اند وقت آن نرسیده است که دل‌هایشان به یاد خدا سر سپارد؟). گفت: پروردگارا آن زمان رسیده است، و از آنجا منصرف شد و توبه کرد و به کوفه آمد در آنجا به استماع حدیث پرداخت. ابن شعبه، حسن بن علی، رهاورد خرد(ترجمه تحف العقول)، مترجم، اتابکی، پرویز، ص 377، نشر و پژوهش فرزان روز، تهران، چاپ اول، 1376 ش؛ مفید، محمد بن محمد، الإختصاص،‌ محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر و محرمی زرندی، محمود، النص، ص 41، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413 ق.
[7]. یکی از گنه‌‌کاران و مجرمان خیابانی در عصر خود بود که با امید به عفو و گذشت پروردگار و عنایت حضرت اباعبدالله الحسین، از کار خود پشیمان گشته و یکی از خوبان و عاشقان اباعبدالله شده که قبرش در قم، قبرستان نو پشت حرم مطهر حضرت معصومه در جاده اراک می‌‌‌باشد.
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین