شرح پرسش: آیا سنت عفو و گذشت الهی موجب افزایش گناه و گناهکاران در جامعه نمیشود؟ به عبارت دیگر آیا بهتر نبود خداوند فقط به آیات عذاب و مجازاتهای متعاقب گناهان اشاره میکرد و عفو و گذشتی در کار نبود، تا اثر بازدارندهتری داشته باشد؟اگر پاسخ منفی است، پس تکلیف فرازهایی از بعضی ادعیه که مثلاً میفرمایند: (خدایا امیدم به عفو و مهربانی تو به من جرأت گناه کردن داده است)، چه میشود؟ پاسخ اجمالی: صفت رحمت در خدای متعال نشأت گرفته از ذات و از صفات ذاتی او است؛ از اینرو در دعای جوشن کبیر در بیان اسما و صفات الاهی آمده است: (یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ رَحْمَتُهُ، یَا مَنْ سَبَقَتْ‌ رَحْمَتُهُ‌ غَضَبَه). این وسعت رحمت الاهی اقتضای خلقت و آفرینش تمام موجودات را نموده و آنان را از فیض وجود بهرهمند ساخته است ولی تجلی و ظهور خاص آن در عفو و بخشش گنهکاران بوده که آنرا نیز با ارسال انبیا و اعلام بشارت به عفو و گذشت نسبت به گنهکاران و مجرمان، و قبول توبه آنان به مرحله ظهور و بروز رسانده که البته عالم دنیا به جهت محدودیت، نمیتواند خواستگاه ظهور و تجلی این صفت باشد، بلکه ظهور حقیقی آن در قیامت خواهد بود. قرار گرفتن صفت عفو و بخشش در کنار آیات قهر و عذاب گنهکاران سبب شده انسانها همیشه در خوف و رجا و حالت تعادل قرار گیرند و در گناه، معصیت، جرم و جنایت اسراف و زیاده روی نکنند و حتی گاهی از گناه دست کشیده و علاوه بر اصلاح خویش به اصلاح جامعه نیز بپردازند. برای نمونه میتوان به سر گذشت فضیل بن عیاض و رسول ترک مراجعه کرد که از کجا به کجا رسیدهاند. پاسخ تفصیلی: ذات پروردگار متعال مصداق اتم از حقیقت وفاق و سلامت و صلح و رفاقت و راستگویی در گفتار و عمل است، و در اثر این ذاتیات حضرت دوست، از او صفات رحمت و عطوفت و کرم و...، ظاهر میشود، در ذات او حتی یک ذره صفات بغض و غضب و دشمنی و کینه و...، وجود ندارد؛[1] از اینرو در دعای جوشن کبیر در بیان اوصاف حضرت احدیت آمده است: (یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ رَحْمَتُهُ یَا مَنْ سَبَقَتْ‌ رَحْمَتُهُ‌ غَضَبَه).[2] ظهور و تجلی رحمت همگانی نسبت به تمام اشیا در ایجاد و آفرینش آنان است؛ یعنی این رحمت ذاتی پروردگار، سبب شده تا با خلق و آفرینش موجودات بویژه انسانها آنان را از قعر عدم و نیستی به خیر وجود و هستی متنعم نماید، پس اساس خلقت و آفرینش موجودات، بر پایه رحمت الاهی بوده است. اما سبقت رحمت الاهی بر غضب در مورد صاحبان عقل و اهل تکلیف بویژه انسانها تجلی و ظهور پیدا میکند. آنگاه که از انجام تکالیف الاهی سرپیچی نمودهاند و مستحق عذاب و عقاب میگردند اما پروردگار مهربان، بر آنان غضب نکرده، بلکه راه توبه و بازگشت را برای آنان قرار داده است. بر اساس همین رحمت واسعه و سبقت آن بر غضب، سر لوحه تبلیغی عموم انبیا و پیامبران را نیز بشارت و دلگرمی دادن مردم به عفو و گذشت قرار داده و ترساندن از عذاب قبر و قیامت را بعد از بشارت و امید قرار داده است و در آیه: (کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرین).[3] صفت بشیر بودن انبیا را بر نذیر بودنشان مقدم داشته است. این صفت را بویژه در آخرین سفیر و پیام رسانش حضرت محمد(ص) بسیار پر رنگتر به مرحله ظهور و تجلی رسانده و در قرآن کریم به صراحت فرمود: (وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ)؛[4] ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم. بنابراین بخشش و عفو گنهکاران و مجرمان، از سوی پروردگار مهربان و بشارت و اعلام این عفو و گذشت به آنان، لازمه رحمت پروردگار است، آن هم به صورت فیض دایم نه به طور مقطعی و در زمان یا مکان یا امت خاصی، هر چند در این دنیای محدود بروز و تجلی رحمت واسعه به معنای حقیقی امکان ندارد و تجلیگاه آن در قیامت خواهد بود، اما آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید ممکن است چنین تصور شود که سنت عفو و گذشت گنهکاران و مجرمان، موجب ازدیاد جرم و گناه خواهد شد، پس بهتر بود عفو و گذشت در اسلام مطرح نبود و یا اگر مطرح بود از سوی خداوند متعال به مردم ابلاغ نمیشد و فقط آیات غضب و مجازات مطرح میشد تا دارای اثر بازدارندگی بیشتری باشد؟ در جواب این اشکال و تصور، باید گفت: اولاً: عفو و گذشت، از رحمت پروردگار سرچشمه میگیرد و رحمت واسعه هم از صفات ذاتی حضرت احدیت است، پس نبود عفو و گذشت در اسلام خلاف مقتضای ذات پروردگار خواهد بود و بروز خلاف مقتضای ذات از یک شیء نشانگر تبدل و دگرگونی خود ذات میباشد که در خداوند هرگز تبدل و دگرگونی وجود ندارد، بلکه محال است. ثانیاً: اعلام آیات غضب و بیان مجازاتهای سنگین برای مجرمان و گنهکاران بدون ذکر آیات رحمت و عفو و گذشت نه تنها موجب بازدارندگی نمیشود، بلکه سبب انجام جرم و جنایت بیشتر و هرج و مرج در جامعه میگردد؛ زیرا هر انسان مجرم و گنهکار پس از انجام چندین بار گناه، به یقین خود را مشمول غضب و عذاب الاهی خواهد دید و چون راهی برای عفو و بخشش در پیش رو ندارد، دچار یأس و ناامیدی میگردد و آنگاه که خود را در پرتگاه و سقوط حتمی به سوی عذاب و عقاب الاهی دانست، با القائات شیطانی و نفسانی و تداعی همان مثل معروف (آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب)، از انجام هیچگونه جرم و جنایتی فرو گذار نکرده و نه تنها خویشتن را به نابودی ابدی میکشاند، بلکه چه بسا جامعه را دچار مشکل و دردسر مینماید. اما وقتی بندگان مجرم و گنهکار، علاوه بر گزینه عذاب و مجازات، گزینه عفو و گذشت را نیز پیش رو داشته باشند، همیشه به حالت خوف و رجا به سر میبرند. ای بسا امیدوار شده سعی و تلاش میکنند کمتر مرتکب گناه و نابهنجاری شوند و با دعا و تضرع به پیشگاه حضرت احدیت رو آورده و به امید عفو الاهی و نجات از عذاب، نه تنها اسراف و زیادهروی در گناه و جرم نمیکنند، بلکه در بسیاری از مواقع نیز به کلی از گناه و جرم دست کشیده و به راه راست قدم میگذارند و در پی اصلاح خود و جامعه بر میآیند.[5] به عنوان نمونه میتوانیم به (فضیل بن عیاض)[6] و (رسول ترک)[7] اشاره کنیم که با شنیدن یک آیه رحمت و یک روضه عاشورایی از تمام جرم و جنایت و گناه دست کشیدند و از بهترینهای زمان خود شدند. اگر در فراز برخی از دعاها آمده: (خدایا امیدم به عفو و مهربانی تو به من جرأت گناه کردن داده است)، معنایش این نیست که اگر امید به عفو و گذشت تو نبود من گناه نمیکردم و عفو و گذشت تو سبب گناه کردن من شده است، بلکه معنایش یادآور شدن عفو و گذشت الاهی و رحمت بیانتهای او و پر رنگ نمودن آن است که در حقیقت میخواهد بگوید خدایا من آنقدر به عفو و گذشت تو اطمینان داشتم و دارم، گویا در ضمیر خود چنین القا نمودم که حتی اگر به عمد مرتکب هر نوع گناهی شوم باز تو مرا میبخشی و الآن هم که به درگاه تو برای توبه و عفو آمدهام با همان امید و اطمینان آمدهام و میدانم مرا میبخشی. پی نوشتها: [1]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 5، ص 192 - 193، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360 ش. [2].‌ (ای کسی که رحمتش تمام اشیا را در بر گرفته است، و ای کسی که رحمتش بر غضبش سبقت گرفته است). مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار،‌ ج 91، ص 386، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق. [3]. (مردم (در آغاز) یک دسته بودند (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند)، بقره، 213. [4]. انبیا، 107. [5]. ر. ک: خوف و رجا، پاسخهای شماره 64 – 31815 – 13147. [6]. ابو علی، فضیل‌ بن ‌عیاض‌ بن مسعود بن بشر تمیمی فندینی، زاهد مشهور و یکی از مردان طریقت، در (ابیورد) از شهرهای خراسان متولد شد و گویند در (سمرقند) به دنیا آمد و در (ابیورد) پرورش یافت. از اصحاب امام صادق (ع) و موثقی بلند پایگاه بود و گفته‌اند با این منزلت مردی عامی بود. وی در آغاز کارش عیّاری بود که میان ابیورد و سرخس راهزنی می‌کرد و سبب توبه‌اش این شد که به کنیزکی عشق می‌ورزید و هنگامی که برای رسیدن به او از دیواری بالا می‌رفت شنید کسی این آیه را تلاوت می‌کند: (أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ‌؛ آیا برای آنان که ایمان آورده‌اند وقت آن نرسیده است که دلهایشان به یاد خدا سر سپارد؟). گفت: پروردگارا آن زمان رسیده است، و از آنجا منصرف شد و توبه کرد و به کوفه آمد در آنجا به استماع حدیث پرداخت. ابن شعبه، حسن بن علی، رهاورد خرد(ترجمه تحف العقول)، مترجم، اتابکی، پرویز، ص 377، نشر و پژوهش فرزان روز، تهران، چاپ اول، 1376 ش؛ مفید، محمد بن محمد، الإختصاص،‌ محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر و محرمی زرندی، محمود، النص، ص 41، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413 ق. [7]. یکی از گنهکاران و مجرمان خیابانی در عصر خود بود که با امید به عفو و گذشت پروردگار و عنایت حضرت اباعبدالله الحسین، از کار خود پشیمان گشته و یکی از خوبان و عاشقان اباعبدالله شده که قبرش در قم، قبرستان نو پشت حرم مطهر حضرت معصومه در جاده اراک میباشد. منبع: www.islamquest.net
شرح پرسش:
آیا سنت عفو و گذشت الهی موجب افزایش گناه و گناهکاران در جامعه نمیشود؟ به عبارت دیگر آیا بهتر نبود خداوند فقط به آیات عذاب و مجازاتهای متعاقب گناهان اشاره میکرد و عفو و گذشتی در کار نبود، تا اثر بازدارندهتری داشته باشد؟اگر پاسخ منفی است، پس تکلیف فرازهایی از بعضی ادعیه که مثلاً میفرمایند: (خدایا امیدم به عفو و مهربانی تو به من جرأت گناه کردن داده است)، چه میشود؟
پاسخ اجمالی:
صفت رحمت در خدای متعال نشأت گرفته از ذات و از صفات ذاتی او است؛ از اینرو در دعای جوشن کبیر در بیان اسما و صفات الاهی آمده است: (یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَتُهُ، یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه). این وسعت رحمت الاهی اقتضای خلقت و آفرینش تمام موجودات را نموده و آنان را از فیض وجود بهرهمند ساخته است ولی تجلی و ظهور خاص آن در عفو و بخشش گنهکاران بوده که آنرا نیز با ارسال انبیا و اعلام بشارت به عفو و گذشت نسبت به گنهکاران و مجرمان، و قبول توبه آنان به مرحله ظهور و بروز رسانده که البته عالم دنیا به جهت محدودیت، نمیتواند خواستگاه ظهور و تجلی این صفت باشد، بلکه ظهور حقیقی آن در قیامت خواهد بود.
قرار گرفتن صفت عفو و بخشش در کنار آیات قهر و عذاب گنهکاران سبب شده انسانها همیشه در خوف و رجا و حالت تعادل قرار گیرند و در گناه، معصیت، جرم و جنایت اسراف و زیاده روی نکنند و حتی گاهی از گناه دست کشیده و علاوه بر اصلاح خویش به اصلاح جامعه نیز بپردازند.
برای نمونه میتوان به سر گذشت فضیل بن عیاض و رسول ترک مراجعه کرد که از کجا به کجا رسیدهاند.
پاسخ تفصیلی:
ذات پروردگار متعال مصداق اتم از حقیقت وفاق و سلامت و صلح و رفاقت و راستگویی در گفتار و عمل است، و در اثر این ذاتیات حضرت دوست، از او صفات رحمت و عطوفت و کرم و...، ظاهر میشود، در ذات او حتی یک ذره صفات بغض و غضب و دشمنی و کینه و...، وجود ندارد؛[1] از اینرو در دعای جوشن کبیر در بیان اوصاف حضرت احدیت آمده است: (یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَتُهُ یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه).[2]
ظهور و تجلی رحمت همگانی نسبت به تمام اشیا در ایجاد و آفرینش آنان است؛ یعنی این رحمت ذاتی پروردگار، سبب شده تا با خلق و آفرینش موجودات بویژه انسانها آنان را از قعر عدم و نیستی به خیر وجود و هستی متنعم نماید، پس اساس خلقت و آفرینش موجودات، بر پایه رحمت الاهی بوده است.
اما سبقت رحمت الاهی بر غضب در مورد صاحبان عقل و اهل تکلیف بویژه انسانها تجلی و ظهور پیدا میکند. آنگاه که از انجام تکالیف الاهی سرپیچی نمودهاند و مستحق عذاب و عقاب میگردند اما پروردگار مهربان، بر آنان غضب نکرده، بلکه راه توبه و بازگشت را برای آنان قرار داده است.
بر اساس همین رحمت واسعه و سبقت آن بر غضب، سر لوحه تبلیغی عموم انبیا و پیامبران را نیز بشارت و دلگرمی دادن مردم به عفو و گذشت قرار داده و ترساندن از عذاب قبر و قیامت را بعد از بشارت و امید قرار داده است و در آیه: (کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرین).[3] صفت بشیر بودن انبیا را بر نذیر بودنشان مقدم داشته است.
این صفت را بویژه در آخرین سفیر و پیام رسانش حضرت محمد(ص) بسیار پر رنگتر به مرحله ظهور و تجلی رسانده و در قرآن کریم به صراحت فرمود: (وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ)؛[4] ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.
بنابراین بخشش و عفو گنهکاران و مجرمان، از سوی پروردگار مهربان و بشارت و اعلام این عفو و گذشت به آنان، لازمه رحمت پروردگار است، آن هم به صورت فیض دایم نه به طور مقطعی و در زمان یا مکان یا امت خاصی، هر چند در این دنیای محدود بروز و تجلی رحمت واسعه به معنای حقیقی امکان ندارد و تجلیگاه آن در قیامت خواهد بود، اما
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
ممکن است چنین تصور شود که سنت عفو و گذشت گنهکاران و مجرمان، موجب ازدیاد جرم و گناه خواهد شد، پس بهتر بود عفو و گذشت در اسلام مطرح نبود و یا اگر مطرح بود از سوی خداوند متعال به مردم ابلاغ نمیشد و فقط آیات غضب و مجازات مطرح میشد تا دارای اثر بازدارندگی بیشتری باشد؟
در جواب این اشکال و تصور، باید گفت:
اولاً: عفو و گذشت، از رحمت پروردگار سرچشمه میگیرد و رحمت واسعه هم از صفات ذاتی حضرت احدیت است، پس نبود عفو و گذشت در اسلام خلاف مقتضای ذات پروردگار خواهد بود و بروز خلاف مقتضای ذات از یک شیء نشانگر تبدل و دگرگونی خود ذات میباشد که در خداوند هرگز تبدل و دگرگونی وجود ندارد، بلکه محال است.
ثانیاً: اعلام آیات غضب و بیان مجازاتهای سنگین برای مجرمان و گنهکاران بدون ذکر آیات رحمت و عفو و گذشت نه تنها موجب بازدارندگی نمیشود، بلکه سبب انجام جرم و جنایت بیشتر و هرج و مرج در جامعه میگردد؛ زیرا هر انسان مجرم و گنهکار پس از انجام چندین بار گناه، به یقین خود را مشمول غضب و عذاب الاهی خواهد دید و چون راهی برای عفو و بخشش در پیش رو ندارد، دچار یأس و ناامیدی میگردد و آنگاه که خود را در پرتگاه و سقوط حتمی به سوی عذاب و عقاب الاهی دانست، با القائات شیطانی و نفسانی و تداعی همان مثل معروف (آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب)، از انجام هیچگونه جرم و جنایتی فرو گذار نکرده و نه تنها خویشتن را به نابودی ابدی میکشاند، بلکه چه بسا جامعه را دچار مشکل و دردسر مینماید.
اما وقتی بندگان مجرم و گنهکار، علاوه بر گزینه عذاب و مجازات، گزینه عفو و گذشت را نیز پیش رو داشته باشند، همیشه به حالت خوف و رجا به سر میبرند. ای بسا امیدوار شده سعی و تلاش میکنند کمتر مرتکب گناه و نابهنجاری شوند و با دعا و تضرع به پیشگاه حضرت احدیت رو آورده و به امید عفو الاهی و نجات از عذاب، نه تنها اسراف و زیادهروی در گناه و جرم نمیکنند، بلکه در بسیاری از مواقع نیز به کلی از گناه و جرم دست کشیده و به راه راست قدم میگذارند و در پی اصلاح خود و جامعه بر میآیند.[5]
به عنوان نمونه میتوانیم به (فضیل بن عیاض)[6] و (رسول ترک)[7] اشاره کنیم که با شنیدن یک آیه رحمت و یک روضه عاشورایی از تمام جرم و جنایت و گناه دست کشیدند و از بهترینهای زمان خود شدند.
اگر در فراز برخی از دعاها آمده: (خدایا امیدم به عفو و مهربانی تو به من جرأت گناه کردن داده است)، معنایش این نیست که اگر امید به عفو و گذشت تو نبود من گناه نمیکردم و عفو و گذشت تو سبب گناه کردن من شده است، بلکه معنایش یادآور شدن عفو و گذشت الاهی و رحمت بیانتهای او و پر رنگ نمودن آن است که در حقیقت میخواهد بگوید خدایا من آنقدر به عفو و گذشت تو اطمینان داشتم و دارم، گویا در ضمیر خود چنین القا نمودم که حتی اگر به عمد مرتکب هر نوع گناهی شوم باز تو مرا میبخشی و الآن هم که به درگاه تو برای توبه و عفو آمدهام با همان امید و اطمینان آمدهام و میدانم مرا میبخشی.
پی نوشتها:
[1]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 5، ص 192 - 193، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360 ش.
[2]. (ای کسی که رحمتش تمام اشیا را در بر گرفته است، و ای کسی که رحمتش بر غضبش سبقت گرفته است). مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 91، ص 386، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[3]. (مردم (در آغاز) یک دسته بودند (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند)، بقره، 213.
[4]. انبیا، 107.
[5]. ر. ک: خوف و رجا، پاسخهای شماره 64 – 31815 – 13147.
[6]. ابو علی، فضیل بن عیاض بن مسعود بن بشر تمیمی فندینی، زاهد مشهور و یکی از مردان طریقت، در (ابیورد) از شهرهای خراسان متولد شد و گویند در (سمرقند) به دنیا آمد و در (ابیورد) پرورش یافت.
از اصحاب امام صادق (ع) و موثقی بلند پایگاه بود و گفتهاند با این منزلت مردی عامی بود. وی در آغاز کارش عیّاری بود که میان ابیورد و سرخس راهزنی میکرد و سبب توبهاش این شد که به کنیزکی عشق میورزید و هنگامی که برای رسیدن به او از دیواری بالا میرفت شنید کسی این آیه را تلاوت میکند: (أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ؛ آیا برای آنان که ایمان آوردهاند وقت آن نرسیده است که دلهایشان به یاد خدا سر سپارد؟). گفت: پروردگارا آن زمان رسیده است، و از آنجا منصرف شد و توبه کرد و به کوفه آمد در آنجا به استماع حدیث پرداخت. ابن شعبه، حسن بن علی، رهاورد خرد(ترجمه تحف العقول)، مترجم، اتابکی، پرویز، ص 377، نشر و پژوهش فرزان روز، تهران، چاپ اول، 1376 ش؛ مفید، محمد بن محمد، الإختصاص، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر و محرمی زرندی، محمود، النص، ص 41، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413 ق.
[7]. یکی از گنهکاران و مجرمان خیابانی در عصر خود بود که با امید به عفو و گذشت پروردگار و عنایت حضرت اباعبدالله الحسین، از کار خود پشیمان گشته و یکی از خوبان و عاشقان اباعبدالله شده که قبرش در قم، قبرستان نو پشت حرم مطهر حضرت معصومه در جاده اراک میباشد.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] سلام؛ آیا سنت عفو و گذشت الهی موجب افزایش گناه و گناهکاران در جامعه نمیشود؟ به عبارت دیگر آیا بهتر نبود خداوند فقط به آیات عذاب و مجازاتهای متعاقب گناهان اشاره میکرد و عفو و گذشتی در کار نبود، تا اثر بازدارندهتری داشته باشد؟اگر پاسخ منفی است، پس تکلیف فرازهایی از بعضی ادعیه که مثلاً میفرمایند: (خدایا امیدم به عفو و مهربانی تو به من جرأت گناه کردن داده است)، چه میشود؟
- [سایر] اگه عفو و گذشت خوبه چرا حضرت علی قاتلش را عفو نکرد؟
- [سایر] اگه عفو و گذشت خوب است چرا حضرت علی علیه السلام قاتلش را عفو نکرد؟
- [سایر] آیا اسلام دین عفو و گذشت است، یا دین انتقام؟
- [سایر] در قرآن آمده است سنت الهی تغییر نمیکند. منظور از این سنت الهی که تغییر نمیکند چیست؟
- [سایر] علل افزایش نیاز جامعه مجموعه دینی و علمی چیست ؟
- [سایر] سنت الهی چیست؟ کامل توضیح دهید و سنت الله به چه مفهوم و معناست؟
- [سایر] اهل سنت در مورد کرامت اولیای الهی چه نظری دارند؟
- [سایر] (سنت الهی) در زبان دین به چه معناست؟
- [سایر] آیا با گناه کردن و افزایش فساد، ظهور امام زمان علیه السلام نزدیک می شود؟!
- [آیت الله اردبیلی] اگر اِعراض نمودن و ترک معاشرت با گنهکار، موجب شود که او کمتر مرتکب معصیت شود یا احتمال بدهد که موجب این امر شود، واجب است، اگرچه بداند که موجب ترک کامل معصیت نمیشود و این امر در صورتی است که با مراتب دیگر، نتواند کاملاً از معصیت جلوگیری کند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر اعراض نمودن وترک معاشرت با معصیت کار موجب تخفیف معصیت می شود با احتمال بدهد که موجب تخفیف می شود ، واجب است اگر چه بداند موجب ترک بکلّی نمی شود ، واین امر در صورتی است که با مراتب دیگر ، نتواند از معصیت جلوگیری کند .
- [امام خمینی] اگر اعراض نمودن و ترک معاشرت با معصیت کار موجب تخفیف معصیت میشود یا احتمال بدهد که موجب تخفیف میشود، واجب است اگر چه بداند موجب ترک بکلّی نمیشود، و این امر در صورتی است که با مراتب دیگر، نتواند از معصیت جلوگیری کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] ثبوت ماه با حکم حاکم، محل اشکال است؛ بلی اگر موجب اطمینان شود (به تفصیلی که در مسأله قبل گذشت) کافی است.
- [آیت الله مظاهری] محرّماتی که گفته شد در صورتی گناه دارد و یا نظیر جماع اعتکاف را باطل میکند و موجب کفّاره است که از روی علم و عمد باشد ولی اگر یکی از محرّمات را سهواً یا جهلاً به جا بیاورد علاوه بر اینکه گناه نکرده است موجب بطلان و کفّاره هم نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . به سیدی که معصیت کار است، اگر خمس دادن کمک به معصیت او باشد نمی شود خمس داد. و به سیدی هم که آشکارا معصیت می کند، اگر ندادن خمس به او موجب بازداشتن او از گناه شود بنابر احتیاط واجب نباید خمس بدهند.
- [آیت الله اردبیلی] هر یک از اقشار جامعه که باعث ترویج مقاصد ستمگران و یا تقویت ظلم و شوکت آنان گردد، مرتکب عمل حرام میگردد و بر سایر مسلمانان لازم است که آنها را نهی کنند و اگر تأثیر نکرد، از آنها اِعراض کرده و با آنها معاشرت و معامله نکنند. * مرتبه دوم: امر و نهی به زبان؛ پس با احتمال تأثیر و وجود سایر شرایطی که گذشت، واجب است اهل معصیت را نهی کنند و ترک کننده واجب را به انجام آن امر نمایند.
- [آیت الله مظاهری] اختلاط مردان و زنان نامحرم اگر موجب گناه و تحریک باشد حرام است، بلکه اگر ترس مفسده باشد نیز حرام است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله مظاهری] اگر مجرم قبل از دسترسی حاکم به او توبه کند، یا صاحب مال در سرقت، دزد را عفو کند حدّ از او ساقط میشود، ولی در مردی که مرتد شود، چنانکه گذشت گرچه توبه او قبول است ولی حدّ ساقط نمیشود.