اگه عفو و گذشت خوب است چرا حضرت علی علیه السلام قاتلش را عفو نکرد؟ اتفاقا بر عکس آنچه که شما ذکر کردید امام علی علیه السلام در مورد قاتل خود فرمود: اگر من زنده بمانم خود صاحب اختیار و ولی خون خود هستم، و اگر بمیرم و فانی گردم، فناء میعاد و میقات من است، و اگر ضارب را عفو کنم این عفو برای من موجب تقرب و برای شما حسنهای است. پس بنابراین عفو کنید و از جرم ضارب چشم بپوشید، آیا دوست ندارید که خداوند نیز از خطاها و گناهان شما در گذرد؟ پس چه بسیار حسرت است برای کسیکه در غفلت بسر میبرد اینکه عُمرش، حجت خدا علیه او باشد، یا آنکه روزگار و ایامش او را به شقاوت بکشاند. خداوند ما را و شما را از افرادی قرار دهد که هیچ رغبت و میلی آنها را از اطاعت خدای تعالی باز ندارد، و بعد از مردن هیچ نقمت و گرفتاری و عقوبتی بر آنها بار نشود، پس حقاً و صرفاً ما برای خدا هستیم و به خدا هستیم. پس رو به حضرت امام حسن علیه السلام نموده و فرمودند: ای نور چشم و ای فرزند من! فقط یک ضربه در مقابل یک ضربه؛ و در زیاده روی گناه است، و گناه مکن.) حال این سوال پیش می آید که چرا امام حسن علیه السلام قصاص فرمود. در پاسخ به سوال شما باید گفت: عوامل متعددی سبب قصاص ابن ملجم گردید: 1. همانگونه که میدانید، حکم قصاص مسئلهای است که تمامی اولیای دم باید در مورد آن نظر بدهند. امیرالمومنین علی علیهالسلام بجز فرزندان حضرت زهرا از دیگر همسرانشان نیز صاحب فرزندانی بودند که بجز قصاص به امر دیگری راضی نبودند. تاریخ آمده است: برخی دختران امیرالمومنین از امام حسن علیهالسلام درخواست قصاص سریع قاتل را داشتند. 2. امیرالمومنین علی علیهالسلام رهبر جامعه بزرگ اسلامی آن زمان بودند. هر چند مردم کوفه به دلیل دنیا طلبی و ... حضرت را بسیار میآزردند اما قلبا وی را رهبری عادل و محبوب میدانستند و هرگز حاضر به رها کردن قاتل ایشان نبودند. به عبارتی دیگر عموم جامعه خواستار قصاص وی بودند. 3. چه بسا عدم قصاص ابن ملجم سبب ایجاد جنگی دیگر میان میان مردم اندک اما با وفا و مومن کوفه (و نه همه آنان) با خوارج میگردید که در میان مردم کوفه و نواحی اطراف آن زندگی میکردند. این جنگ در شرایطی که معاویه در کمین ضربه زدن و تصرف شهر کوفه بود، برای کوفیان حکم نابودی آنان را داشت. 4. برخی معتقدند: عدم عفو حضرت مجتبی به علّت عدم مساعدت جوّ مناطق اسلامی در آن روز بوده است. چون با وجود توطئههای معاویه، و تمرّد اهالی کوفه از ادامۀ جنگ، و اضطراب و تشویش دولت و حکومت اسلام؛ عفو عبدالرّحمن بن ملجم دلیل بر شکست و ضعف دولت حضرت مجتبی محسوب میشد، فلذا حضرت بر اساس مصلحت عامّۀ مسلمانان قصاص را مقدّم داشتند. میل أمیرالمؤمنین علیه السّلام به عفو بر اساس کرامت نفس و گذشت شخصی خود بوده، و قصاص حضرت مجتبی بر اساس صلاح عامّه و حفظ دولت اسلام بوده است. 5. به عقیده خوارج امام علی علیهالسلام گناهکار بود و هر گناهکاری کافر! و کشتن کافر قصاص نداشت. اگر ابن ملجم بخشیده می شد، به صورتی غیرمستقیم روی این تفکر صحه گذاشته شده بود!.
اگه عفو و گذشت خوب است چرا حضرت علی علیه السلام قاتلش را عفو نکرد؟
اتفاقا بر عکس آنچه که شما ذکر کردید امام علی علیه السلام در مورد قاتل خود فرمود:
اگر من زنده بمانم خود صاحب اختیار و ولی خون خود هستم، و اگر بمیرم و فانی گردم، فناء میعاد و میقات من است، و اگر ضارب را عفو کنم این عفو برای من موجب تقرب و برای شما حسنهای است.
پس بنابراین عفو کنید و از جرم ضارب چشم بپوشید، آیا دوست ندارید که خداوند نیز از خطاها و گناهان شما در گذرد؟
پس چه بسیار حسرت است برای کسیکه در غفلت بسر میبرد اینکه عُمرش، حجت خدا علیه او باشد، یا آنکه روزگار و ایامش او را به شقاوت بکشاند.
خداوند ما را و شما را از افرادی قرار دهد که هیچ رغبت و میلی آنها را از اطاعت خدای تعالی باز ندارد، و بعد از مردن هیچ نقمت و گرفتاری و عقوبتی بر آنها بار نشود، پس حقاً و صرفاً ما برای خدا هستیم و به خدا هستیم.
پس رو به حضرت امام حسن علیه السلام نموده و فرمودند: ای نور چشم و ای فرزند من! فقط یک ضربه در مقابل یک ضربه؛ و در زیاده روی گناه است، و گناه مکن.)
حال این سوال پیش می آید که چرا امام حسن علیه السلام قصاص فرمود.
در پاسخ به سوال شما باید گفت: عوامل متعددی سبب قصاص ابن ملجم گردید:
1. همانگونه که میدانید، حکم قصاص مسئلهای است که تمامی اولیای دم باید در مورد آن نظر بدهند. امیرالمومنین علی علیهالسلام بجز فرزندان حضرت زهرا از دیگر همسرانشان نیز صاحب فرزندانی بودند که بجز قصاص به امر دیگری راضی نبودند. تاریخ آمده است: برخی دختران امیرالمومنین از امام حسن علیهالسلام درخواست قصاص سریع قاتل را داشتند.
2. امیرالمومنین علی علیهالسلام رهبر جامعه بزرگ اسلامی آن زمان بودند. هر چند مردم کوفه به دلیل دنیا طلبی و ... حضرت را بسیار میآزردند اما قلبا وی را رهبری عادل و محبوب میدانستند و هرگز حاضر به رها کردن قاتل ایشان نبودند. به عبارتی دیگر عموم جامعه خواستار قصاص وی بودند.
3. چه بسا عدم قصاص ابن ملجم سبب ایجاد جنگی دیگر میان میان مردم اندک اما با وفا و مومن کوفه (و نه همه آنان) با خوارج میگردید که در میان مردم کوفه و نواحی اطراف آن زندگی میکردند. این جنگ در شرایطی که معاویه در کمین ضربه زدن و تصرف شهر کوفه بود، برای کوفیان حکم نابودی آنان را داشت.
4. برخی معتقدند: عدم عفو حضرت مجتبی به علّت عدم مساعدت جوّ مناطق اسلامی در آن روز بوده است. چون با وجود توطئههای معاویه، و تمرّد اهالی کوفه از ادامۀ جنگ، و اضطراب و تشویش دولت و حکومت اسلام؛ عفو عبدالرّحمن بن ملجم دلیل بر شکست و ضعف دولت حضرت مجتبی محسوب میشد، فلذا حضرت بر اساس مصلحت عامّۀ مسلمانان قصاص را مقدّم داشتند.
میل أمیرالمؤمنین علیه السّلام به عفو بر اساس کرامت نفس و گذشت شخصی خود بوده، و قصاص حضرت مجتبی بر اساس صلاح عامّه و حفظ دولت اسلام بوده است.
5. به عقیده خوارج امام علی علیهالسلام گناهکار بود و هر گناهکاری کافر! و کشتن کافر قصاص نداشت. اگر ابن ملجم بخشیده می شد، به صورتی غیرمستقیم روی این تفکر صحه گذاشته شده بود!.
- [سایر] اگه عفو و گذشت خوبه چرا حضرت علی قاتلش را عفو نکرد؟
- [سایر] چرا أمیرالمؤمنین ازهمسرش دفاع نکرد؟
- [سایر] چرا پدر امام علی(علیه السلام) یعنی ابوطالب دین محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول نکرد و به دین پیشینیان در گذشت؟
- [سایر] چرا امام علی (ع) عایشه را عفو کرد؟
- [سایر] چرا حضرت علی قاتلین عثمان را قصاص نکرد؟
- [سایر] السلام علیکم! چرا امام علی(ع) قاتلان عثمان را قصاص نکرد؟
- [سایر] چرا با این وجود که امام علی(ع) در نهج البلاغه –نامهی شماره 23- توصیه به عفو ابن ملجم میکنند، امام حسن(ع) این کار را نکردند؟
- [سایر] چرا پیامبر(ص) در مکه پیام غدیر و جانشینی حضرت علی (ع) را اعلام نکرد؟
- [سایر] چرا پیامبر اسلام(ص) برای خلافت امام علی (ع) اقدامی صریح و واضح نکرد؟
- [سایر] اگر عایشه در ماجرای جنگ جمل، گناه کار است چرا علی(ع) او را قصاص نکرد؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اذان هیجده جمله است الله اکبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاه حی علی الفلاح حی علی خیر العمل الله اکبر لا اله الا الله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبر از اول اذان و یک مرتبه لا اله الا الله از اخر ان کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود