شرح پرسش: قرآن در آیه ای بیان می دارد (جواب مردمش جز این نبود که آنها را از قریه خود برانید که آنان مردمی هستند که از کار ما بیزاری میجویند) (سوره 7 آیه 82، سوره 27 آیه 56). و در آیه ای دیگر این عبارت آمده است: (مردمش به او پاسخی ندادند جز اینکه گفتند عذاب خدا را برای ما بیاور اگر راست میگویی) (سوره 29 آیه 29). این دو جواب با هم یکی نیستند و در هر دو آیه اشاره شده که (غیر از این جوابی ندادند) بنابر این، در قرآن تناقض وجود دارد، این اشکال در داستان قوم لوط چگونه جواب داده میشود؟ پاسخ : داستان حضرت لوط(ع) از جمله داستانهایی است که به صورت تقریباً مفصل در قرآن آمده است.[1] در یکی از این نقلها، حضرت لوط آنها را از اعمالی که انجام میدادند بر حذر داشت،[2] اما قوم او اینگونه گفتند: (وَ ما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ)؛[3] و پاسخ قومش جز این نبود که به یکدیگر گفتند: اینان را از شهرتان بیرون کنید؛ زیرا مردمانیاند که همواره خود را پاک نشان می‌دهند. همچنین در آیه دیگری شبیه به آنچه ذکر شد، آمده است: (فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ).[4] این دو آیه شریفه، دو بخش مهم دارد که در پرسش مطرح شده است: (أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ) در این قسمت از آیه استفاده از ضمیر غائب (هُم) در مورد آنانی که باید از شهر بیرون روند و همچنین استفاده از ضمیر مخاطب (کُم) در مورد آنانی که باید لوط و پیروانش را بیرون کنند؛ کاملاً نشان میدهد که این جوابها به لوط و پیروانش گفته نشده است، بلکه قوم مخالف لوط اینها را به یکدیگر میگفتند. آنها همچنین در مورد لوط و پیروانش به یکدیگر میگفتند: (إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ) که در بیان تمسخر آنها بیان شده[5] و در آن ضمیر غائب آمده که شاهد بر همین ادعا است. در آیه دوم و بخش (أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْیَتِکُمْ) نیز همین معنا به دست میآید. بنابر این، این جواب که انحصار نیز از آن فهمیده میشود، تنها در مقام بیان گفته مخالفان لوط به یکدیگر است. اما در آیه دیگری اینگونه آمده است که وقتی لوط، قوم خود را مورد عتاب و سرزنش قرار میدهد و آنها را نصیحت میکند،[6] آنها اینگونه جواب میدهند: (فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقینَ ... ).[7] همانگونه که از عبارت (ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ) به دست میآید؛ این جواب را قوم لوط به خود حضرت لوط(ع) گفتهاند. بنابر این، هیچ تناقضی بین این دو دسته از آیات وجود ندارد؛ زیرا دسته اول گفتاری بوده که قوم لوط در جواب کلام ایشان، به یکدیگر میگفتند و دسته دوم جوابی است که در ادامه کلام لوط به خود آنحضرت گفتهاند. پی نوشتها: [1]. ر.ک: islamquest.net/fa/archive/question/en18667؛ islamquest.net/fa/archive/question/fa24150. [2]. اعراف، 80 - 81: (وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمینَ. إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُون)؛ و لوط را [به یاد آورید] هنگامی که به قومش گفت: آیا آن کار بسیار زشت و قبیح را که هیچکس از جهانیان در آن بر شما پیشی نگرفته است، مرتکب میشوید؟! شما [بدون توجه به حقوق همسران و غافل از اینکه نعمت غریزه جنسی برای بقای نسل است‌] از روی میل شدیدی که به آن [کار بسیار زشت‌] دارید به سوی مردان میآیید، [نه فقط در این کار متجاوز از حدود انسانیّت هستید] بلکه در امور دیگر هم گروهی متجاوز هستید. [3]. اعراف، 82. [4]. نمل، 56: (پس جواب قومش جز این نبود که گفتند: خاندان لوط را از شهرتان بیرون کنید؛ زیرا آنان مردمانیاند که همواره خواهان پاکیاند). [5]. ‌زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 2، ص 135، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، 1407ق؛ قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق: درگاهی، حسین، ج 5، ص 135، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1368ش. [6]. عنکبوت، 28 – 29: (وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمینَ. أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبیلَ وَ تَأْتُونَ فی‌ نادیکُمُ الْمُنْکَر ...)؛ و لوط را [نیز فرستادیم‌]، آن گاه به قومش گفت: شما کار بسیار زشتی مرتکب میشوید که پیش از شما هیچیک از جهانیان آنرا انجام ندادهاند. آیا شما با مردان آمیزش میکنید و راه [توالد و تناسل‌] را قطع مینمایید و در محفل عمومی خود [در انظار یکدیگر] این کار بسیار زشت را مرتکب میشوید. [7]. عنکبوت، 29: ( ... پس جواب قوم او جز این نبود که گفتند: اگر تو از راستگویانی عذاب خدا را برای ما بیاور). منبع: www.islamquest.net
شرح پرسش:
قرآن در آیه ای بیان می دارد (جواب مردمش جز این نبود که آنها را از قریه خود برانید که آنان مردمی هستند که از کار ما بیزاری میجویند) (سوره 7 آیه 82، سوره 27 آیه 56). و در آیه ای دیگر این عبارت آمده است: (مردمش به او پاسخی ندادند جز اینکه گفتند عذاب خدا را برای ما بیاور اگر راست میگویی) (سوره 29 آیه 29). این دو جواب با هم یکی نیستند و در هر دو آیه اشاره شده که (غیر از این جوابی ندادند) بنابر این، در قرآن تناقض وجود دارد، این اشکال در داستان قوم لوط چگونه جواب داده میشود؟
پاسخ :
داستان حضرت لوط(ع) از جمله داستانهایی است که به صورت تقریباً مفصل در قرآن آمده است.[1] در یکی از این نقلها، حضرت لوط آنها را از اعمالی که انجام میدادند بر حذر داشت،[2] اما قوم او اینگونه گفتند: (وَ ما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ)؛[3] و پاسخ قومش جز این نبود که به یکدیگر گفتند: اینان را از شهرتان بیرون کنید؛ زیرا مردمانیاند که همواره خود را پاک نشان میدهند.
همچنین در آیه دیگری شبیه به آنچه ذکر شد، آمده است: (فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ).[4]
این دو آیه شریفه، دو بخش مهم دارد که در پرسش مطرح شده است: (أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ) در این قسمت از آیه استفاده از ضمیر غائب (هُم) در مورد آنانی که باید از شهر بیرون روند و همچنین استفاده از ضمیر مخاطب (کُم) در مورد آنانی که باید لوط و پیروانش را بیرون کنند؛ کاملاً نشان میدهد که این جوابها به لوط و پیروانش گفته نشده است، بلکه قوم مخالف لوط اینها را به یکدیگر میگفتند. آنها همچنین در مورد لوط و پیروانش به یکدیگر میگفتند: (إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ) که در بیان تمسخر آنها بیان شده[5] و در آن ضمیر غائب آمده که شاهد بر همین ادعا است. در آیه دوم و بخش (أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْیَتِکُمْ) نیز همین معنا به دست میآید. بنابر این، این جواب که انحصار نیز از آن فهمیده میشود، تنها در مقام بیان گفته مخالفان لوط به یکدیگر است.
اما در آیه دیگری اینگونه آمده است که وقتی لوط، قوم خود را مورد عتاب و سرزنش قرار میدهد و آنها را نصیحت میکند،[6] آنها اینگونه جواب میدهند: (فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقینَ ... ).[7] همانگونه که از عبارت (ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ) به دست میآید؛ این جواب را قوم لوط به خود حضرت لوط(ع) گفتهاند.
بنابر این، هیچ تناقضی بین این دو دسته از آیات وجود ندارد؛ زیرا دسته اول گفتاری بوده که قوم لوط در جواب کلام ایشان، به یکدیگر میگفتند و دسته دوم جوابی است که در ادامه کلام لوط به خود آنحضرت گفتهاند.
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: islamquest.net/fa/archive/question/en18667؛
islamquest.net/fa/archive/question/fa24150.
[2]. اعراف، 80 - 81: (وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمینَ. إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُون)؛ و لوط را [به یاد آورید] هنگامی که به قومش گفت: آیا آن کار بسیار زشت و قبیح را که هیچکس از جهانیان در آن بر شما پیشی نگرفته است، مرتکب میشوید؟! شما [بدون توجه به حقوق همسران و غافل از اینکه نعمت غریزه جنسی برای بقای نسل است] از روی میل شدیدی که به آن [کار بسیار زشت] دارید به سوی مردان میآیید، [نه فقط در این کار متجاوز از حدود انسانیّت هستید] بلکه در امور دیگر هم گروهی متجاوز هستید.
[3]. اعراف، 82.
[4]. نمل، 56: (پس جواب قومش جز این نبود که گفتند: خاندان لوط را از شهرتان بیرون کنید؛ زیرا آنان مردمانیاند که همواره خواهان پاکیاند).
[5]. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 2، ص 135، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، 1407ق؛ قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق: درگاهی، حسین، ج 5، ص 135، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1368ش.
[6]. عنکبوت، 28 – 29: (وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمینَ. أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبیلَ وَ تَأْتُونَ فی نادیکُمُ الْمُنْکَر ...)؛ و لوط را [نیز فرستادیم]، آن گاه به قومش گفت: شما کار بسیار زشتی مرتکب میشوید که پیش از شما هیچیک از جهانیان آنرا انجام ندادهاند. آیا شما با مردان آمیزش میکنید و راه [توالد و تناسل] را قطع مینمایید و در محفل عمومی خود [در انظار یکدیگر] این کار بسیار زشت را مرتکب میشوید.
[7]. عنکبوت، 29: ( ... پس جواب قوم او جز این نبود که گفتند: اگر تو از راستگویانی عذاب خدا را برای ما بیاور).
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] عاقبت قوم حضرت لوط (علیه السلام) به کجا رسید؟ آیا حضرت لوط (علیه السلام) نیز به عذاب قومش گرفتار شد؟
- [سایر] آیا در قرآن یا تفاسیر، یکی از صفات قوم لوط، رها کردن باد معده در حضور همدیگر ذکر شده است؟
- [سایر] آیا این گفتة تورات کنونی که لوط ع برادرزاده ابراهیم بود صحیح است؟
- [سایر] کدامیک از آیات قرآن در مورد معجزات حضرت عیسی(ع) صحبت میکند؟
- [سایر] در مورد داستان حضرت لوط(ع) در قرآن میخوانیم: (ما خانواده او را نجات دادیم، به غیر از عجوزهای که عقب ماند) (سوره شعراء، آیه 170 - 171) و در آیه دیگری میفرماید: (اما ما او و خانوادهاش را حفظ کردیم، به غیر از همسرش را، او از کسانی بود که با دیگران در شهر ماند) (سوره اعراف، آیه 83)؛ آیا این دو آیه با هم تناقض دارند یا خدای تعالی احترام چندانی برای همسر حضرت لوط(ع) قائل نمیشود؟
- [سایر] قوم عمالقه چه کسانی بودند؟ داستان جنگ ابراهیم(ع) با آنان چه بوده است؟
- [سایر] پیامبر اسلام(ص) برخی ویژگیهای دیگر پیامبران را نداشت. او مانند حضرت موسی(ع) با خدا سخن نمیگفت و ...! با این وجود دلیل برتری حضرتشان بر دیگر انبیا چیست؟
- [سایر] آیا حدیثی از حضرت علی اکبر(ع) نقل شده است؟
- [سایر] چه آیاتی را امام مهدی(عج) تفسیر کردهاند و از ایشان در منابع حدیثی یا تاریخی نقل شده است؟
- [سایر] عمل قبیح مردم حضرت نوح(ع) چه بود؟ منظورم این است مثلاً زمان لوط عمل قبیح مردم همجنس بازی بود، زمان حضرت ابراهیم(ع) بتپرستی بود و... زمان حضرت نوح(ع) عمل قبیح مردم چه بود؟
- [آیت الله اردبیلی] ازدواج موقّت از راههای مناسب جلوگیری از فحشا و انحرافات جنسی است و اولیاء دین به آن سفارش کردهاند. از حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده است که: (اگر از ازدواج موقّت منع نشده بود، هیچ مؤمنی تن به زنا نمیداد و جز محروم از سعادت و نیکبختی، کسی زنا نمیکرد.)(1) بنابر این کسی که امکان ازدواج دائم را نداشته باشد و نتواند خود را از گناه بازدارد یا بترسد دچار فحشا گردد، باید با ازدواج موقّت خود را حفظ نماید.
- [آیت الله اردبیلی] قرض دادن از کارهای مستحبی است که در آیات قرآن و روایات درباره آن زیاد سفارش شده است. از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند، بدون حساب و به سرعت از صراط میگذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد، بهشت بر او حرام میشود.)(1)
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تعزیه و شبیه خوانی اگر مشتمل بر آلات لهو از قبیل طبل و شیپور و صنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد لباس زن نپوشد و اجتماع مرد و زن در یک جا نباشد، اشکال ندارد. ولی سزاوار است که به تعزیه خوانی تنها اکتفا نکنند و مجالس روضه که در آنها علاوه بر ذکر مصائب حضرت خامس آل عبا علیه السلام ، معارف و عقاید اسلامی و تفسیر آیات و احادیث و احکام شرعیه بیان می شود نیز تشکیل دهند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است نمازگزار بعد از نماز مشغول ذکر و دعا و قرآن شود و این را تعقیب می نامند و بهتر است پیش از آن که از جای خود حرکت کند و وضوی او باطل شود رو به قبله بنشیند و تعقیب را بخواند. در کتابهای دعا تعقیب های زیادی از ائمه معصومین(علیهم السلام) نقل شده که یکی از مهمترین آنها تسبیح حضرت زهراء(علیها السلام) است، به این ترتیب که 34 مرتبه (الله اکْبر)، سپس 33 مرتبه (الْحمْد لله) و بعد 33 مرتبه (سبْحان الله) بگوید و فضیلت و ثواب بسیار دارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول: رساندن جایی از بدن خود به خط قرآن و بنا بر احتیاط به اسم خدا و صفات خاصه او به هر لغت که باشد، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و احتیاط مستحب آن است که جایی از بدن خود را به اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام نیز نرساند. دوم: رفتن یا ماندن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و حرم امامان علیهمالسلام اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود و مراد از حرم امامان علیهمالسلام : محوّطهایست که ضریح مقدّس و قبر مطهّر در آن قرار دارد، نه تمام رواقها یا صحنها. سوم: داخل شدن یا ماندن در مساجد دیگر، مگر آنکه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن هر یک از آیات سجده واجب و آن آیات در چهار سوره است. اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل (=سجده) )، آیه پانزدهم؛ دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده (=فُصّلت) )، آیه سی و هفتم؛ سوم: سوره پنجاه و سوم (النجم)، آیه آخر؛ چهارم: سوره نود و ششم (اقرء (=العلق) )، آیه آخر. بلکه بنا بر احتیاط خواندن آیات دیگر یا قسمتی از یک آیه از سورههای سجده نیز جایز نیست. چیزهایی که بر جنب مکروهست
- [آیت الله وحید خراسانی] پنج چیز بر جنب حرام است اول رساندن جایی از بدن خود به خط قران یا به اسم مبارک ذات خداوند متعال به هر لغتی که باشد و سایر اسماء حسنی و بنابر احتیاط مستحب اسمای انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام را مس ننماید دوم رفتن در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود سوم توقف در مساجد دیگر ولی اگر از یک در مسجد داخل و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد و همچنین توقف در حرم امامان علیهم السلام حرام است و احتیاط واجب ان است که از رفتن در حرم ایمه علیهم السلام خودداری کند اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود چهارم گذاشتن چیزی در مسجد و همچنین بنابر احتیاط واجب داخل شدن در مسجد برای برداشتن چیزی پنجم خواندن هر یک از ایات سجده واجب و ان ایات در چهار سوره است اول سوره سی و دوم قران الم تنزیل دوم سوره چهل و یکم حم سجده فصلت سوم سوره پنجاه و سوم والنجم چهارم سوره نود و ششم اقرا و بنابر احتیاط واجب از خواندن بقیه این چهار سوره حتی از خواندن بسم الله الرحمن الرحیم بلکه بعض ان به قصد این سوره ها نیز خودداری کند
- [آیت الله سیستانی] شکافتن قبر در چند مورد حرام نیست : اول : آنکه میّت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین راضی نشود که در آنجا بماند ، و نبش هم موجب حرج نباشد . و گرنه لازم نیست مگر بر خود غاصب ، و اگر نبش محذور مهمتری داشته باشد لازم نیست ، بلکه جایز نیست ، مانند این که موجب قطعه قطعه شدن بدن میت باشد ، بلکه اگر موجب هتک باشد بنابر احتیاط واجب جایز نیست ، مگر این که خود میت آن زمین را غصب کرده باشد . دوم : آنکه کفن یا چیز دیگری که با میّت دفن شده غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود که در قبر بماند ، و همچنین است اگر چیزی از مال خود میّت که به ورثه او رسیده با او دفن شده باشد و ورثه او راضی نشوند که آن چیز در قبر بماند ، ولی اگر میّت و صیّت کرده باشد که دعا یا قرآن یا انگشتری را با او دفن کنند ، و وصیّت او نافذ باشد ، برای بیرون آوردن اینها نمی توانند قبر را بشکافند . و در این مورد نیز استثنائی که در مورد قبل ذکر شد جاری است . سوم : آنکه شکافتن قبر موجب هتک حرمت نباشد و میّت بی غسل یا بی کفن دفن شده باشد ، یا بفهمند غسلش باطل بوده ، یا به غیر از دستور شرع کفن شده ، یا در قبر او را روبه قبله نگذاشتهاند . چهارم : آنکه برای ثابت شدن حقّی که مهمتر از نبش قبر باشد بخواهند بدن میّت را ببینند . پنجم : آنکه میّت را در جائی که بی احترامی به اوست مثل قبرستان کفّار ، یا جائی که کثافت و خاکروبه میریزند دفن کرده باشند . ششم : برای یک مطلب شرعی که اهمیّت آن از شکافتن قبر بیشتر است ، قبر را بشکافند ، مثلاً بخواهند بچه زنده را از شکم زن حاملهای که دفنش کردهاند بیرون آورند . هفتم : آنکه بترسند درندهای بدن میّت را پاره کند ، یا سیل او را ببرد ، یا دشمن بیرون آورد . هشتم : آنکه میّت و صیّت کرده باشد که او را به مشاهد مشرّفه نقل نمایند ، چنانچه نقل دادن او محذوری نداشته باشد ، ولی عمداً یا از روی جهل یا فراموشی در جائی دیگر دفن شده باشد میتوانند در صورتی که موجب هتک حرمتش نشود ، و محذور دیگری نداشته باشد ، قبر او را نبش کرده و بدنش را به مشاهد مشرّفه نقل دهند . بلکه در این فرض نبش و نقل واجب است .
- [آیت الله مظاهری] سه چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهراعلیهم السلام. دوّم: گذاشتن چیزی یا توقف در مساجد و حرم ائمّه طاهرینعلیهم السلام، ولی اگر از یک در مسجد یا حرم داخل شود و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد مگر مسجدالحرام و مسجد پیغمبراکرمصلی الله علیه وآله وسلم، ولی توقف در جاهایی که مربوط بهمسجد است ولی مسجد نیست و توقف در صحنها و رواقهای پیامبران و ائمه علیهم السلام و حرمهای امامزادهها مانعی ندارد. سوّم: خواندن هر یک از آیاتی که سجده واجب دارد و آن آیات در چهار سوره است: 1 - آیه پانزده، سورة سجده 2 - آیه سی و هفت، سورة فصّلت. 3 - آیه شصت و دو، سورة النّجم. 4 - آیه نوزده، سورة علق.
- [آیت الله سیستانی] پنج چیز بر جنب حرام است : اول : رساندن جائی از بدن خود به خط قرآن یا به اسم خداوند به هر لغت که باشد ، و بهتر آن است که به أسماء پیغمبران ، و امامان و حضرت زهراء علیهمالسلام نیز نرساند . دوم : وارد شدن به مسجد الحرام ، و مسجد پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم اگرچه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود . سوم : توقف در مساجد دیگر ، و همچنین بنابر احتیاط واجب در حرم امامان علیهمالسلام ، ولی اگر از مسجد عبور کند مثل اینکه از یک درِ مسجد داخل و از درِ دیگر خارج شود ، مانعی ندارد . چهارم : داخل شدن در مسجد برای برداشتن چیزی ، و همچنین گذاشتن چیزی در آن هر چند خودش وارد مسجد نشود ، بنابر احتیاط لازم . پنجم : خواندن هر یک از آیات سجده واجب ، و آن در چهار سوره است : اول : سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل) . دوم : سوره چهل و یکم (حم سجده) . سوم : سوره پنجاه و سوم (والنجم) . چهارم : سوره نود و ششم (اقرأ) . چیزهائی که بر جنب مکروه است
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . پنج عمل بر جنب حرام است: اول رساندن جایی از بدن بخط قرآن، یا به اسم خدا و سائر اسما و صفات خاصه خدا، و بنابر احتیاط رساندن جایی از بدن به نام پیغمبران و ائمه:، و حضرت زهرا علیها السلام، بطوری که در وضو گفته شد. دوم رفتن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه وآله اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. سوم توقف در مساجد دیگر، ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد. و احتیاط واجب نرفتن در حرم ائمه:است اگر چه از یک در وارد و از در دیگر خارج شود. چهارم گذاشتن چیزی در مسجد بلکه بنابر احتیاط لازم از خارج هم چیزی در مسجد نگذارد. پنجم خواندن آیه ای که سجده واجب دارد و آن در چهار سوره است: 1. سوره سی و دوم قرآن " الم تنزیل". 2. سوره چهل و یکم " حم سجده". 3. سوره پنجاه و سوم " والنجم". 4. سوره نود و ششم " اقرأ " و اگر یک حرف از این چهار آیه را هم بخواند حرام است و احتیاط مستحب آن است که آیات دیگر سوره سجده دار را نیز نخواند.