پاسخ اجمالی: نام إدریس نبیّ دو بار در قرآن آمده‌ و با اوصاف صدّیق، نبیّ، صابر و صالح از او تکریم شده است. ادریس از نوادگان شیث پیامبر و با پنج واسطه به آدم(ع) میرسد، و یکی از أجداد نوح(ع) است. بیشتر مورّخان مدت عمر او را قبل از به آسمان رفتن یا بنابر قولی وفاتش، 365 سال گفتهاند. بنابر روایات چهار نفر از انبیاء همچنان زنده هستند که دو نفر از آنان یعنی خضر(ع) و إلیاس(ع) بر روی زمین زندگی میکنند و دو نفرشان جناب ادریس(ع) و عیسی(ع) در آسماناند. پاسخ تفصیلی: از جمله پیامبرانی که نام وی در قرآن کریم آمده حضرت إدریس(ع) است. نام إدریس نبیّ دو بار در قرآن آمده‌ و با اوصاف صدّیق، نبیّ[1]، صابر و صالح[2] از او تکریم شده است. امام صادق(ع) به نقل از پیامبر اسلام(ص) فرمود: (أُخنُوخ)، نام عبری همان ادریس(ع) است که در تورات آمده،[3] و به یونانی؛ هُرمُس حکیم،[4] هُرمُس هرامسه،[5] إرمیس و طرمیس نامگذاری شده است.[6] ادریس از نوادگان شیث پیامبر و یکی از أجداد نوح(ع) است. نسب ادریس(ع) با پنج واسطه به آدم(ع) میرسد، به این ترتیب: إِدْرِیسُ بْنُ یَرْدَ بْنِ مَهْلَائِیلَ بْنِ قینان بْنِ أَنُوشَ بْنِ شَیْثِ بْنِ آدَمَ.[7] برخی تولد ادریس(ع) را 622 سال یا 308 سال پیش از وفات آدم(ع) گفتهاند.[8] ابن أثیر میگوید 386 سال از عمر ادریس(ع) گذشته بود که حضرت آدم(ع) از دنیا رفت.[9] همچنین برخی محل تولد و زندگانی إدریس(ع) را شهر بابِل دانستهاند، و مورّخانی دیگر گفتهاند: او در مصر به دنیا آمده است.[10] اما درباره محل زندگی وی، بنابر روایتی، او نزدیک کوفه در مکان فعلی مسجد سَهله می‌زیست.[11] در منابع مسلمانان (که ظاهراً برگرفته از تورات است) دو دیدگاه پیرامون عمر إدریس(ع) وجود دارد: دیدگاه اول اینکه؛ وی وفات کرده، اما دیدگاه دوم میگوید او به آسمان رفته است. در اینکه قبل از فوت یا رفتن به آسمان، چند سال زندگی کرده است، اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر مورّخان مدت عمر او را 365 سال گفتهاند.[12] صفات و ویژگیهای ادریس(ع) او یکی از چهار پیامبری است که به زبان سریانی[13] سخن میگفتند که عبارتند از: آدم، شیث، ادریس و نوح.[14] حضرت إدریس(ع) بعد از حضرت آدم(ع)، اولین پیامبر مرسل، و اولین کسی بود که در میان نسل آدم(ع) دارای مقام نبوّت شد.[15] اولین کسی بود که با قلم، خط نوشت. اولین کسی بود که هنر خیاطی میدانست و در هنگام خیاطی ذکر تسبیح، تهلیل، تکبیر و لاإله إلاالله را بر زبان جاری میساخت، وی شیوه دوختن لباس را به دیگران آموخت در حالی که قبل از ایشان، مردم برای پوشش بدن خود از پوست حیوانات استفاده میکردند. [16] او اولین کسی بود که علم ستارهشنایی، علم حساب و نجوم و هیئت را میدانست.[17] او نخستین کسی بود که اسلحه به دست گرفت و با کفّار پیکار نمود.[18] مطابق روایتی از ابو اسحاق کعب بن ماتع الحمیری الاحبار (از راویان اهل سنت)؛ چهار نفر از انبیای الهی همچنان زنده هستند که دو نفر از آنان یعنی خضر(ع) و إلیاس(ع) بر روی زمین زندگی میکنند و دو نفرشان جناب ادریس(ع) و عیسی(ع) در آسماناند.[19] مقام إدریس(ع) در قرآن کریم میخوانیم: (وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیًّا)؛[20] و ما او را به مقام والایی رساندیم. در بین مفسران اختلاف زیادی در معنای این آیه شده است. بعضی گفتند: مراد بالا بردن شأن و مقام است، و بعضی گفتهاند: او را به آسمان اوّل بردهاند، و برخی قائلاند: او را به آسمان چهارم، یا آسمان ششم بردهاند؛[21] و بعضی گفتند: او را به بهشت بردهاند و این قول نزدیکتر به واقع است.[22] در روایتی آمده است که پیامبر فرمود: در شب معراج، مردی را در آسمان چهارم دیدم، از جبرئیل پرسیدم: این مرد کیست؟ جبرئیل گفت: این ادریس است که خداوند او را به مقام ارجمندی بالا آورده است. به ادریس(ع) سلام کردم و برای او طلب آمرزش نمودم، او نیز بر من سلام کرد و برایم طلب آمرزش نمود.[23] درباره کیفیّت صعود إدریس(ع) به یکی از آسمانهای هفتگانه و نیز قبض روح او و یا زنده بودن او تا ظهور امام مهدی (عج) و مبارزه ادریس با طاغوت زمانش، روایات و أخباری در کتب روایی[24] و تفسیری و تاریخی وارد شده است که به جهت ضعف سندی و یا محتوایی نمیتوان به آنها اعتماد کرد.[25] صحف ادریس (ع) ادریس(ع) به همان شریعت و آیین آدم(ع) دعوت میکرد[26] و 30 یا 50 صُحُف (صفحه) بر او نازل گردید.[27] از مواعظ حضرت إدریس(ع) سیدبن طاووس(ره) به نقل از صُحُف إدریس(ع) مینویسد: ای انسان! گویی مرگ به سراغت آمده، ناله‌ات بلند شده، عرق پیشانیت سرازیر گشته، لبهایت جمع شده، زبانت از حرکت ایستاده، آب دهانت خشک گشته، سیاهی چشمت به سفیدی دگرگون شده، بدنت به لرزه در آمده و با سختیها و تلخیهای مرگ دست به گریبان شده‌ای. سپس روح از کالبدت خارج شده و در برابر اهل خانه‌ات جسد بدبویی شده‌ای و مایه عبرت دیگران. بنابراین هم اکنون به خودت پند بده و دربارهی مرگ و حقیقت آن عبرت بگیر، که خواه ناخواه به سراغت می‌آید و هر عمری گرچه طولانی باشد به زودی به دست فنا سپرده می‌شود. ای انسان! بدان که مرگ با آن همه دشواری، نسبت به حوادث هولناک و پُر وحشت قیامت آسان‌تر است، متوجه باش که ایستادن در دادگاه عدل الهی برای حسابرسی و جزای اعمال آن قدر سخت و طاقت‌فرسا است که نیرومندترین نیرومندان نیز از شنیدن احوال آن ناتوانند.[28] ای انسان‌ها! بدانید و باور کنید که تقوا و پرهیزگاری، حکمتی بزرگ و نعمتی عظیم، و عامل کشش به نیکی و سعادت و کلید درهای خیر و فهم و عقل است؛ زیرا خداوند هنگامی که بنده‌ای را دوست بدارد، عقل را به او می‌بخشد. بسیاری از اوقاتِ خود را به راز و نیاز و دعا با خدا بپردازید و با یکتاپرستی، تعاون و همکاری در راه خدا نمایید، که اگر خداوند همدلی و همکاری شما را بنگرد، خواسته‌هایتان را بر‌آورده میکند و شما را به آرزوهایتان می‌رساند و از عطایای بیمنتهایش بهره‌مندتان می‌سازد. هنگامی که روزه گرفتید، نفوس خود را از هر گونه ناخالصی پاک کنید و با قلب‌های صاف و خالص و بیشائبه برای خدا روزه بگیرید، زیرا خداوند به زودی بر دل‌های ناخالص و تیره را قفل میزند. در وقت روزه گرفتن و خودداری از غذا و آب، اعضاء و جوارح خود را نیز از گناهان کنترل کنید. هنگامی که به سجده افتادید و سینهی خود را در سجده بر زمین نهادید، هرگونه افکار دنیا و انحرافات و نیرنگ و فکر خوردن غذای حرام و دشمنی و کینه را از خود دور سازید و از همه ناصافی‌ها خود را برهانید. خداوند متعال، پیامبران و اولیائش را به تأیید روحالقدس اختصاص داد و آن‌ها در پرتو همین موهبت بر اسرار و نهان‌ها آگاه شدند و از فیض حکمت بهره‌مند گشتند، از گمراهی‌ها رهیده و به هدایت‌ پیوستند، به طوری که عظمت خداوند آنچنان در دلهایشان آشیانه گرفت که او را وجود مطلق و محیط بر همه چیز دریافتند و هرگز نمی‌توان به کُنه ذاتش معرفت یافت... .[29] پی نوشتها: [1]. مریم، 56. [2]. انبیاء، 85 86. [3]. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 11، ص 287، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق. [4]. بحارالأنوار، ج 11، ص 282. [5]. ابن کثیر دمشقی‌، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‌1، ص 99، دار الفکر، بیروت، 1407ق؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌14، ص 71، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق. [6]. البدایة و النهایة، ج‌1، ص99؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌14، ص 71. [7]. بحارالأنوار، ج 11، ص 287. [8]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج ‌1، ص170، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق. ج ‌1، ص170. [9]. ابن أثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 59، دار صادر، بیروت، 1385ق. [10]. ابن عماد حنبلی‌، عبد الحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق: الأرناؤوط، ج ‌4، ص 440، دار ابن کثیر، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1406ق. [11]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 232، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 495، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [12]. تاریخ الأمم و الملوک، ج ‌1، ص 170؛ الکامل فی التاریخ، ج ‌1، ص 60؛ بحارالأنوار، ج 11، ص 282. [13]. نام یکی از لهجههای زبان آرامی و عبرانی است که خاستگاهش شمال بین النهرین است. [14]. تاریخ الأمم و الملوک، ج ‌1، ص 171؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 524، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش. [15]. مطهر بن طاهر المقدسی، البدء و التاریخ، ج 3، ص 11، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا. [16]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء(ع)، محقق و مصحح: عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 79، مرکز پژوهشهای اسلامی، مشهد، چاپ اول، 1409ق؛ ابن طاووس، علی بن موسی، فرج المهموم فی معرفة نهج الحلال من علم النجوم (تاریخ علماء النجوم)، ص 21 – 22، دار الذخائر، قم، چاپ اول، 1368ق. [17]. فرج المهموم فی معرفة نهج الحلال من علم النجوم (تاریخ علماء النجوم)، ص 22. [18]. بغدادی، علی بن محمد، لباب التأویل فی معانی التنزیل، تصحیح: شاهین، محمد علی، ج ‌3، ص190، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق. [19]. (و أخرج ابن عساکر عن کعب رضی الله عنه قال أربعة أنبیاء الیوم أحیاء اثنان فی الدنیا الیاس و الخضر و اثنان فی السماء عیسی و إدریس)؛ سیوطی جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ‌5، ص 285، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، 1404ق؛ البدایة و النهایة، ج ‌1، ص 337؛ بحارالأنوار، ج 13، ص 402. [20]. مریم، 57. [21]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی، محمد جواد، ج ‌6، ص 802، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، تهران، 1372ش. [22]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق: موسوی جزایر، سید طیب، ج ‌8، ص 458، دارالکتاب، چاپ چهارم، قم، 1367ش؛ بحارالأنوار، ج 11، ص 277. [23]. تفسیر قمی، ج 2، ص 8؛ عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق: رسولی محلات، سید هاشم، ج ‌3، ص 351، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، قم، 1415ق. [24]. بحارالأنوار، ج 11، ص 277. [25]. ر.ک: المیزان فی تفسیرالقرآن، ج ‌14، ص 71. [26]. همان، ص72. [27]. خصال، ج 2، ص 524؛ شیخ مفید، اختصاص، ص 264، کنگره شیخ مفید، قم، 1413ق. [28]. حلی، سید علی بن طاووس، سعد السعود للنفوس منضود، ص 38، ناشر: محمد کاظم الکتبی، قم، بیتا. [29]. همان، ص 39. منبع: www.islamquest.net
اطلاعاتی درباره حضرت ادریس(ع) بیان کنید.
پاسخ اجمالی:
نام إدریس نبیّ دو بار در قرآن آمده و با اوصاف صدّیق، نبیّ، صابر و صالح از او تکریم شده است. ادریس از نوادگان شیث پیامبر و با پنج واسطه به آدم(ع) میرسد، و یکی از أجداد نوح(ع) است. بیشتر مورّخان مدت عمر او را قبل از به آسمان رفتن یا بنابر قولی وفاتش، 365 سال گفتهاند. بنابر روایات چهار نفر از انبیاء همچنان زنده هستند که دو نفر از آنان یعنی خضر(ع) و إلیاس(ع) بر روی زمین زندگی میکنند و دو نفرشان جناب ادریس(ع) و عیسی(ع) در آسماناند.
پاسخ تفصیلی:
از جمله پیامبرانی که نام وی در قرآن کریم آمده حضرت إدریس(ع) است. نام إدریس نبیّ دو بار در قرآن آمده و با اوصاف صدّیق، نبیّ[1]، صابر و صالح[2] از او تکریم شده است.
امام صادق(ع) به نقل از پیامبر اسلام(ص) فرمود: (أُخنُوخ)، نام عبری همان ادریس(ع) است که در تورات آمده،[3] و به یونانی؛ هُرمُس حکیم،[4] هُرمُس هرامسه،[5] إرمیس و طرمیس نامگذاری شده است.[6] ادریس از نوادگان شیث پیامبر و یکی از أجداد نوح(ع) است. نسب ادریس(ع) با پنج واسطه به آدم(ع) میرسد، به این ترتیب: إِدْرِیسُ بْنُ یَرْدَ بْنِ مَهْلَائِیلَ بْنِ قینان بْنِ أَنُوشَ بْنِ شَیْثِ بْنِ آدَمَ.[7]
برخی تولد ادریس(ع) را 622 سال یا 308 سال پیش از وفات آدم(ع) گفتهاند.[8] ابن أثیر میگوید 386 سال از عمر ادریس(ع) گذشته بود که حضرت آدم(ع) از دنیا رفت.[9] همچنین برخی محل تولد و زندگانی إدریس(ع) را شهر بابِل دانستهاند، و مورّخانی دیگر گفتهاند: او در مصر به دنیا آمده است.[10] اما درباره محل زندگی وی، بنابر روایتی، او نزدیک کوفه در مکان فعلی مسجد سَهله میزیست.[11] در منابع مسلمانان (که ظاهراً برگرفته از تورات است) دو دیدگاه پیرامون عمر إدریس(ع) وجود دارد: دیدگاه اول اینکه؛ وی وفات کرده، اما دیدگاه دوم میگوید او به آسمان رفته است. در اینکه قبل از فوت یا رفتن به آسمان، چند سال زندگی کرده است، اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر مورّخان مدت عمر او را 365 سال گفتهاند.[12]
صفات و ویژگیهای ادریس(ع)
او یکی از چهار پیامبری است که به زبان سریانی[13] سخن میگفتند که عبارتند از: آدم، شیث، ادریس و نوح.[14] حضرت إدریس(ع) بعد از حضرت آدم(ع)، اولین پیامبر مرسل، و اولین کسی بود که در میان نسل آدم(ع) دارای مقام نبوّت شد.[15] اولین کسی بود که با قلم، خط نوشت. اولین کسی بود که هنر خیاطی میدانست و در هنگام خیاطی ذکر تسبیح، تهلیل، تکبیر و لاإله إلاالله را بر زبان جاری میساخت، وی شیوه دوختن لباس را به دیگران آموخت در حالی که قبل از ایشان، مردم برای پوشش بدن خود از پوست حیوانات استفاده میکردند. [16] او اولین کسی بود که علم ستارهشنایی، علم حساب و نجوم و هیئت را میدانست.[17] او نخستین کسی بود که اسلحه به دست گرفت و با کفّار پیکار نمود.[18]
مطابق روایتی از ابو اسحاق کعب بن ماتع الحمیری الاحبار (از راویان اهل سنت)؛ چهار نفر از انبیای الهی همچنان زنده هستند که دو نفر از آنان یعنی خضر(ع) و إلیاس(ع) بر روی زمین زندگی میکنند و دو نفرشان جناب ادریس(ع) و عیسی(ع) در آسماناند.[19]
مقام إدریس(ع)
در قرآن کریم میخوانیم: (وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیًّا)؛[20] و ما او را به مقام والایی رساندیم.
در بین مفسران اختلاف زیادی در معنای این آیه شده است. بعضی گفتند: مراد بالا بردن شأن و مقام است، و بعضی گفتهاند: او را به آسمان اوّل بردهاند، و برخی قائلاند: او را به آسمان چهارم، یا آسمان ششم بردهاند؛[21] و بعضی گفتند: او را به بهشت بردهاند و این قول نزدیکتر به واقع است.[22] در روایتی آمده است که پیامبر فرمود: در شب معراج، مردی را در آسمان چهارم دیدم، از جبرئیل پرسیدم: این مرد کیست؟ جبرئیل گفت: این ادریس است که خداوند او را به مقام ارجمندی بالا آورده است. به ادریس(ع) سلام کردم و برای او طلب آمرزش نمودم، او نیز بر من سلام کرد و برایم طلب آمرزش نمود.[23] درباره کیفیّت صعود إدریس(ع) به یکی از آسمانهای هفتگانه و نیز قبض روح او و یا زنده بودن او تا ظهور امام مهدی (عج) و مبارزه ادریس با طاغوت زمانش، روایات و أخباری در کتب روایی[24] و تفسیری و تاریخی وارد شده است که به جهت ضعف سندی و یا محتوایی نمیتوان به آنها اعتماد کرد.[25]
صحف ادریس (ع)
ادریس(ع) به همان شریعت و آیین آدم(ع) دعوت میکرد[26] و 30 یا 50 صُحُف (صفحه) بر او نازل گردید.[27]
از مواعظ حضرت إدریس(ع)
سیدبن طاووس(ره) به نقل از صُحُف إدریس(ع) مینویسد: ای انسان! گویی مرگ به سراغت آمده، نالهات بلند شده، عرق پیشانیت سرازیر گشته، لبهایت جمع شده، زبانت از حرکت ایستاده، آب دهانت خشک گشته، سیاهی چشمت به سفیدی دگرگون شده، بدنت به لرزه در آمده و با سختیها و تلخیهای مرگ دست به گریبان شدهای. سپس روح از کالبدت خارج شده و در برابر اهل خانهات جسد بدبویی شدهای و مایه عبرت دیگران. بنابراین هم اکنون به خودت پند بده و دربارهی مرگ و حقیقت آن عبرت بگیر، که خواه ناخواه به سراغت میآید و هر عمری گرچه طولانی باشد به زودی به دست فنا سپرده میشود. ای انسان! بدان که مرگ با آن همه دشواری، نسبت به حوادث هولناک و پُر وحشت قیامت آسانتر است، متوجه باش که ایستادن در دادگاه عدل الهی برای حسابرسی و جزای اعمال آن قدر سخت و طاقتفرسا است که نیرومندترین نیرومندان نیز از شنیدن احوال آن ناتوانند.[28]
ای انسانها! بدانید و باور کنید که تقوا و پرهیزگاری، حکمتی بزرگ و نعمتی عظیم، و عامل کشش به نیکی و سعادت و کلید درهای خیر و فهم و عقل است؛ زیرا خداوند هنگامی که بندهای را دوست بدارد، عقل را به او میبخشد. بسیاری از اوقاتِ خود را به راز و نیاز و دعا با خدا بپردازید و با یکتاپرستی، تعاون و همکاری در راه خدا نمایید، که اگر خداوند همدلی و همکاری شما را بنگرد، خواستههایتان را برآورده میکند و شما را به آرزوهایتان میرساند و از عطایای بیمنتهایش بهرهمندتان میسازد. هنگامی که روزه گرفتید، نفوس خود را از هر گونه ناخالصی پاک کنید و با قلبهای صاف و خالص و بیشائبه برای خدا روزه بگیرید، زیرا خداوند به زودی بر دلهای ناخالص و تیره را قفل میزند. در وقت روزه گرفتن و خودداری از غذا و آب، اعضاء و جوارح خود را نیز از گناهان کنترل کنید. هنگامی که به سجده افتادید و سینهی خود را در سجده بر زمین نهادید، هرگونه افکار دنیا و انحرافات و نیرنگ و فکر خوردن غذای حرام و دشمنی و کینه را از خود دور سازید و از همه ناصافیها خود را برهانید. خداوند متعال، پیامبران و اولیائش را به تأیید روحالقدس اختصاص داد و آنها در پرتو همین موهبت بر اسرار و نهانها آگاه شدند و از فیض حکمت بهرهمند گشتند، از گمراهیها رهیده و به هدایت پیوستند، به طوری که عظمت خداوند آنچنان در دلهایشان آشیانه گرفت که او را وجود مطلق و محیط بر همه چیز دریافتند و هرگز نمیتوان به کُنه ذاتش معرفت یافت... .[29]
پی نوشتها:
[1]. مریم، 56.
[2]. انبیاء، 85 86.
[3]. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 11، ص 287، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.
[4]. بحارالأنوار، ج 11، ص 282.
[5]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 1، ص 99، دار الفکر، بیروت، 1407ق؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 71، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[6]. البدایة و النهایة، ج1، ص99؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 71.
[7]. بحارالأنوار، ج 11، ص 287.
[8]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 1، ص170، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق. ج 1، ص170.
[9]. ابن أثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 59، دار صادر، بیروت، 1385ق.
[10]. ابن عماد حنبلی، عبد الحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق: الأرناؤوط، ج 4، ص 440، دار ابن کثیر، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1406ق.
[11]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 232، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 495، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[12]. تاریخ الأمم و الملوک، ج 1، ص 170؛ الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 60؛ بحارالأنوار، ج 11، ص 282.
[13]. نام یکی از لهجههای زبان آرامی و عبرانی است که خاستگاهش شمال بین النهرین است.
[14]. تاریخ الأمم و الملوک، ج 1، ص 171؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 524، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش.
[15]. مطهر بن طاهر المقدسی، البدء و التاریخ، ج 3، ص 11، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا.
[16]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء(ع)، محقق و مصحح: عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 79، مرکز پژوهشهای اسلامی، مشهد، چاپ اول، 1409ق؛ ابن طاووس، علی بن موسی، فرج المهموم فی معرفة نهج الحلال من علم النجوم (تاریخ علماء النجوم)، ص 21 – 22، دار الذخائر، قم، چاپ اول، 1368ق.
[17]. فرج المهموم فی معرفة نهج الحلال من علم النجوم (تاریخ علماء النجوم)، ص 22.
[18]. بغدادی، علی بن محمد، لباب التأویل فی معانی التنزیل، تصحیح: شاهین، محمد علی، ج 3، ص190، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[19]. (و أخرج ابن عساکر عن کعب رضی الله عنه قال أربعة أنبیاء الیوم أحیاء اثنان فی الدنیا الیاس و الخضر و اثنان فی السماء عیسی و إدریس)؛ سیوطی جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 285، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، 1404ق؛ البدایة و النهایة، ج 1، ص 337؛ بحارالأنوار، ج 13، ص 402.
[20]. مریم، 57.
[21]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی، محمد جواد، ج 6، ص 802، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، تهران، 1372ش.
[22]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق: موسوی جزایر، سید طیب، ج 8، ص 458، دارالکتاب، چاپ چهارم، قم، 1367ش؛ بحارالأنوار، ج 11، ص 277.
[23]. تفسیر قمی، ج 2، ص 8؛ عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق: رسولی محلات، سید هاشم، ج 3، ص 351، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، قم، 1415ق.
[24]. بحارالأنوار، ج 11، ص 277.
[25]. ر.ک: المیزان فی تفسیرالقرآن، ج 14، ص 71.
[26]. همان، ص72.
[27]. خصال، ج 2، ص 524؛ شیخ مفید، اختصاص، ص 264، کنگره شیخ مفید، قم، 1413ق.
[28]. حلی، سید علی بن طاووس، سعد السعود للنفوس منضود، ص 38، ناشر: محمد کاظم الکتبی، قم، بیتا.
[29]. همان، ص 39.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] چرا حضرت ادریس(ع) را مثلث نعمت لقب داده اند؟
- [سایر] آیا خضر نبی، الیاس و ادریس (ع) جزو 313 نفر پیامبران برتر هستند؟
- [سایر] سید ادریس حسینی چگونه شیعه شد؟
- [سایر] 1. قبور پیامبرانی؛ مانند حضرت شعیب، لوط، یوسف، یونس، آدم، موسی، اسرائیل، اسحاق، ابراهیم، هارون، داوود، سلیمان، ادریس، عیسی، یحیی، زکریا و نوح(ع) کجا واقع شده است؟ 2. چگونه ممکن است برخی پیامبران؛ مانند یونس(ع) که در عراق بوده، در ایران دفن شده باشند؟ آیا میشود نام پیامبران مدفون در ایران را نام ببرید.
- [سایر] مثلث نعمت یعنیچه؟ و چرا این لقب را به حضرت ادریس دادهاند؟
- [سایر] آیا صحیح است که حضرت ادریس زنده وارد بهشت گردید یا خیر؟
- [سایر] احترامات تقدیم است. سوال: نام کدام پیغمبر در قرآن کریم زیاد تر ذکر شده است؟ 1. حضرت ابراهیم 2. حضرت عیسی 3. حضرت موسی 4. حضرت ادریس
- [سایر] اخیرا برخی وهابیون شایع کرده اند که جانشین حضرت موسی(ع)، حضرت هارون(ع) نبوده است بلکه هارون قبل از موسی فوت کرده در پاسخ چه باید گفت؟
- [سایر] دلیل خبر ندادن حضرت یوسف(ع) از زنده بودنش به حضرت یعقوب چه بود؟
- [سایر] نام کتاب حضرت نوح(ع) چیست؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر قتال با کفار بدون اذن امام(ع) انجام گیرد، غنائم آن فقط متعلق به شخصیّت حقوقی امام(ع) است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام (ع) واجب است و باید به جماعت خوانده شود و در زمان ما که امام (ع) غائب است مستحب می باشد و می شود آن را به جماعت یا فرادی خواند.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کسی در ملک شخصی خود یا در ملک عمومی مانند زمینهای مفتوح العنوه یا در زمین انفال که ملک امام (ع) و دولت اسلامی است، معدنی را استخ راج کند , مالک ن خواهد شد، مگر به اذن امام معصوم(ع) یا نایبش که هر مقدار اجازه دادهاند, مالک خواهد شد.
- [آیت الله جوادی آملی] .نماز جمعه در زمان حضور امام معصوم(ع) و منصوب خاص او , واجب تعیینی است؛ به این صورت که غیر آن صحیح نیست؛ ولی در زمان غیبت معصوم (ع) واجب تخییری است؛ یعنی کسی که در نماز جمعه شرکت کرده, لازم نیست نماز ظهرِ چهار رکعتی را هم به جا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مکان خاص که مستلزم معصیت باشد , حرام است؛ ولی نماز باطل نیست; مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) به فاصله کم , موجب هتک حرمت آن ذوات قدسی شود, حرام است؛ ولی نماز باطل نیست و اقامه نماز در مکان محاذی و همسطح با قبر معصوم(ع) حرام نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کسی از مستحقِ خمس طلبکار است، می تواند با اذن فقیه جامع الشرا یط طلب خودش را از خمسی که به ذمّه دارد، محاسبه کن د و بریءالذمّه شود; همچنین اگر کسی از مستحق سهم امام(ع) طلبکار است، میتواند طلب خود را با اذن فقیه جامع الشرا یط، از سهم امام (ع) که بر عهده اوست, محاسبه نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در زمان غیبت امام (ع) نماز جمعه در غیر صورتی که ذکر خواهد شد اگر اقامه شود مجزی از نماز ظهر نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .غنائمی که در قتال با کفّار ب رای دعوت به اسلام و به اذن امام(ع) به دست میآید, خمس دارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] برای سجده بهتر از هر چیز تربت حضرت سیدالشهداء (ع) می باشد؛ بعد از آن خاک؛ بعد از خاک سنگ و بعد از سنگ گیاه است.