شرح پرسش: در آیات بسیاری از جمله آیه 253 سوره بقره انسانها را به انفاق دعوت کرده و چه بسا جزای کسانی را که از مال خود انفاق نکرده آتش جهنم قرار داده است. من منکر این که یاری رساندن به دیگران عملی پسندیده است نیستم. اما چرا خدا به او هم مال و منال نداد تا محتاج من نباشد. چیزی را که خدا از او دریغ کرده من باید جبران کنم؛ یعنی من باید از خدا مهربانتر باشم و گرنه جایگاهم آتش جهنم است؟ پاسخ: قرآن در آیه مورد نظر می فرماید: "ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از آنچه به شما روزی داده‌ایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است (تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را برای خود خریداری کنید)، و نه دوستی (و رفاقتهای مادی سودی دارد)، و نه شفاعت ( زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود) و کافران، خود ستمگرند (هم به خودشان ستم می‌کنند، هم به دیگران)".[1] این آیه خطاب به مسلمانان است و به یکی از وظائفی که سبب وحدت جامعه و تقویت حکومت و بنیه دفاعی و جهاد می‌شود، اشاره می‌کند. سپس به آثار اخروی این کار اشاره می کند که موجب نجات انسان در روز حساب خواهد شد و بر عکس ترک انفاق و انباشتن اموال و بخل نسبت به دیگران دوری و ترک انفاق موجب گرفتاری در آن روز خواهد بود.[2] در رابطه سؤالی که مطرح کرده اید باید بگوئیم اتفاقاً این سؤال را قرآن از قول کافران نقل کرده است انگشت روی یکی از موارد مهم لجاجت و اعراض آنها گذارده می‌گوید: "نگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا به شما روزی کرده است در راه او انفاق کنید کافران به مؤمنان می‌گویند: آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می‌خواست او را سیر می‌کرد، شما تنها در گمراهی آشکارید"! [3] منطق عوامانه‌ و کوته نظرانه افراد بخیل آن است که به گمان خود برای جمع آوری مال بیشتر و برای توجیه بخل خود می‌گویند: اگر فلانی فقیر است لا بد کاری کرده که خدا می‌خواهد فقیر بماند، و اگر ما غنی هستیم لا بد عملی انجام داده‌ایم که مشمول لطف خدا شده‌ایم، بنا بر این نه فقر آنها و نه غنای ما هیچکدام بی حکمت نیست!! اگر رازق خداوند است پس چرا شما از ما می‌خواهید که افراد فقیر را روزی دهیم؟ و اگر خدا خواسته است آنها محروم بمانند پس چرا ما کسی را بهره‌مند سازیم که خدا محرومشان ساخته؟ غافل از اینکه دستور الهی به انفاق به خاطر حکمت ها و فلسفه های متعددی است از جمله: 1. امتحان افراد ثروتمند: جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکی را با تنگدستی آزمایش می‌کند، و دیگری را با غنا و ثروت، و گاه یک انسان را در دو زمان با این دو در بوته امتحان قرار می‌دهد که آیا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکرگزاری را بجا می‌آورد؟ یا همه را زیر پا می‌گذارد؟ و به هنگام غنا از آنچه در اختیار دارد در راه او انفاق می‌کند یا نه؟ 2. رها سازی قلب انسان از محبت شدید به دنیا: در احادیث ائمه محبت به دنیا ریشه و مایه هر گونه خطا و گناه شمرده شده است[4]. انفاق باعث از بین رفتن این محبت مذموم است. 3. ایجاد رقت قلب در انسان . رقت قلب در مقابل قساوت قلب(سنگدلی) است. قساوت قلب انسان را از انسایت خارج می کند، چه بسا با این حالت انجام گناه و جنایت برای او آسان می گردد. اما هر گاه انسان متوجه رفع نیازمندی های افراد فقیر و بی بضاعت شود و نسبت به زندگی آنان خود را مسئول بداند صاحب قلب رؤف و مهربان خواهد شد. 4. انفاق شکر نعمت های الهی است. شکر نعمت های الهی از راه های متعدد حاصل می شود بهترین شکر، شکر عملی است 5. ازدیاد نعمت. خداوند تضمین کرده انفاق انسان های مؤمن و با تقوا را با مواهب مادی و معنوی خود که چندین برابر و گاه هزاران برابر- و حد اقل ده برابر است- جای انفاق ا را پر کند، [5]و به این ترتیب شخص انفاق کننده هنگامی که با این روحیه و این عقیده به میدان می‌آید دست و دل‌بازتری خواهد داشت، او هرگز احساس کمبود و فکر فقر به مغز خود راه نمی‌دهد، بلکه خدا را شکر می‌گوید که او را موفق به چنین تجارت پرسودی کرده است. انسان مؤمن، نه تنها از کم شدن مال و دچار شدن به فقر و مانند آن ترسی ندارد، بلکه اطمینان دارد که این کار، مانند یک داد و ستد پر سود است که علاوه بر حفظ اصل دارایی، باعث فزونی و افزایش آن نیز میباشد. 6. انفاق نشانه صداقت در ایمان است. ارزش ایمان به صادقانه بودن آن است و گرنه ایمانی که تنها در مرحله حرف باشد و در مقام عمل نمودی نداشته باشد ارزشی ندارد . قرآن در این زمینه می فرماید: "مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده‌اند، سپس هرگز شکّ و تردیدی به خود راه نداده و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کرده‌اند آنها راستگویانند".[6] 7. آرامش روحی و روانی: از جمله آثار اعمال نیکو به طور عام و انفاق به طور خاص، رسیدن به آرامش روحی و روانی است که شامل فرد میشود، درباره نقش انفاق در ایجاد آرامش میتوان به این آیه استشهاد کرد: (کسانی که اموال خود را در شب و روز و نهان و آشکار انفاق میکنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان خواهد بود و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند.)[7] 8. رفع بلا و مرگ بد: رفع بلا، دوری از مرگ سوء و...، از اثرات انفاق است که در روایات نیز به آن اشاره شده است. امام باقر(ع) میفرمایند: (صدقه 70 بلا و نیز مرگ سوء را از انسان دور میکند چرا که صاحب صدقه هرگز با مرگ سوء از دنیا نمیرود.) [8] بر این اساس اگر چه نظام تکوین چنین ایجاب کرده که خداوند زمین را با تمام مواهبش در اختیار بشر قرار دهد، و آنها را در اعمال خود برای طی کردن مسیر تکامل آزاد بگذارد، و غرائزی در او آفریده که هر کدام او را به سویی سوق می‌دهد. اما خداوند در نظام تشریع خود قوانینی برای کنترل غرائز، تهذیب نفوس، و تربیت انسانها از طریق ایثار و فداکاری و گذشت و انفاق قرار داده است تا انسان را که استعداد رسیدن به مقام خلیفة اللهی دارد از این طریق به آن مقام منیع برساند، از طریق زکات تطهیر نفوس کند، و از طریق انفاق بخل را از دلها بزداید، و فاصله طبقاتی را که منشأ هزاران فساد در زندگی بشر است از بین ببرد و ... و به عبارت دیگر خداوند خواسته است به انسان نقشی در جهت اصلاح امور جهان محول کند تا از این راه هم جهان به تکامل برسد و هم انسان.! نکته بسیار مهم این است که تمامی این آثار در صورتی است که انفاق از اموال حلال و مشروع باشد که خدا غیر آن را قبول نمی‌کند و برکت نمی‌دهد. پی نوشت: [1] بقره،254 یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتیِ‌َ یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ وَ لَا خُلَّةٌ وَ لَا شَفَاعَةٌ وَ الْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ [2] تفسیر نمونه، ج‌2، ص: 258 [3] (وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ مُبِینٍ). [4] کلینی ،محمد بن یعقوبَ ،الکافی ج 2 ص 131،"... َحُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ ..."دارالکتب الاسلامیه،1365ه.ش،تهران ،8جلدی [5] .حدید،18:" إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَ الْمُصَّدِّقَاتِ وَ أَقْرَضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیم‌ [6] حجرات ،15:"إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُواْ وَ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئکَ هُمُ الصَّدِقُونَ" [7] بقره،274 "الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ." [8] ْالکافی ج 4 ص 3، 7- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ الصَّدَقَةُ بِالْیَدِ تَقِی مِیتَةَ السَّوْءِ وَ تَدْفَعُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ وَ ... منبع:islamquest.net
شرح پرسش:
در آیات بسیاری از جمله آیه 253 سوره بقره انسانها را به انفاق دعوت کرده و چه بسا جزای کسانی را که از مال خود انفاق نکرده آتش جهنم قرار داده است. من منکر این که یاری رساندن به دیگران عملی پسندیده است نیستم. اما چرا خدا به او هم مال و منال نداد تا محتاج من نباشد. چیزی را که خدا از او دریغ کرده من باید جبران کنم؛ یعنی من باید از خدا مهربانتر باشم و گرنه جایگاهم آتش جهنم است؟
پاسخ:
قرآن در آیه مورد نظر می فرماید: "ای کسانی که ایمان آوردهاید! از آنچه به شما روزی دادهایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است (تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را برای خود خریداری کنید)، و نه دوستی (و رفاقتهای مادی سودی دارد)، و نه شفاعت ( زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود) و کافران، خود ستمگرند (هم به خودشان ستم میکنند، هم به دیگران)".[1] این آیه خطاب به مسلمانان است و به یکی از وظائفی که سبب وحدت جامعه و تقویت حکومت و بنیه دفاعی و جهاد میشود، اشاره میکند.
سپس به آثار اخروی این کار اشاره می کند که موجب نجات انسان در روز حساب خواهد شد و بر عکس ترک انفاق و انباشتن اموال و بخل نسبت به دیگران دوری و ترک انفاق موجب گرفتاری در آن روز خواهد بود.[2]
در رابطه سؤالی که مطرح کرده اید باید بگوئیم اتفاقاً این سؤال را قرآن از قول کافران نقل کرده است انگشت روی یکی از موارد مهم لجاجت و اعراض آنها گذارده میگوید: "نگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا به شما روزی کرده است در راه او انفاق کنید کافران به مؤمنان میگویند: آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا میخواست او را سیر میکرد، شما تنها در گمراهی آشکارید"! [3]
منطق عوامانه و کوته نظرانه افراد بخیل آن است که به گمان خود برای جمع آوری مال بیشتر و برای توجیه بخل خود میگویند: اگر فلانی فقیر است لا بد کاری کرده که خدا میخواهد فقیر بماند، و اگر ما غنی هستیم لا بد عملی انجام دادهایم که مشمول لطف خدا شدهایم، بنا بر این نه فقر آنها و نه غنای ما هیچکدام بی حکمت نیست!!
اگر رازق خداوند است پس چرا شما از ما میخواهید که افراد فقیر را روزی دهیم؟ و اگر خدا خواسته است آنها محروم بمانند پس چرا ما کسی را بهرهمند سازیم که خدا محرومشان ساخته؟
غافل از اینکه دستور الهی به انفاق به خاطر حکمت ها و فلسفه های متعددی است از جمله:
1. امتحان افراد ثروتمند: جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکی را با تنگدستی آزمایش میکند، و دیگری را با غنا و ثروت، و گاه یک انسان را در دو زمان با این دو در بوته امتحان قرار میدهد که آیا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکرگزاری را بجا میآورد؟ یا همه را زیر پا میگذارد؟ و به هنگام غنا از آنچه در اختیار دارد در راه او انفاق میکند یا نه؟
2. رها سازی قلب انسان از محبت شدید به دنیا: در احادیث ائمه محبت به دنیا ریشه و مایه هر گونه خطا و گناه شمرده شده است[4]. انفاق باعث از بین رفتن این محبت مذموم است.
3. ایجاد رقت قلب در انسان . رقت قلب در مقابل قساوت قلب(سنگدلی) است. قساوت قلب انسان را از انسایت خارج می کند، چه بسا با این حالت انجام گناه و جنایت برای او آسان می گردد. اما هر گاه انسان متوجه رفع نیازمندی های افراد فقیر و بی بضاعت شود و نسبت به زندگی آنان خود را مسئول بداند صاحب قلب رؤف و مهربان خواهد شد.
4. انفاق شکر نعمت های الهی است. شکر نعمت های الهی از راه های متعدد حاصل می شود بهترین شکر، شکر عملی است
5. ازدیاد نعمت. خداوند تضمین کرده انفاق انسان های مؤمن و با تقوا را با مواهب مادی و معنوی خود که چندین برابر و گاه هزاران برابر- و حد اقل ده برابر است- جای انفاق ا را پر کند، [5]و به این ترتیب شخص انفاق کننده هنگامی که با این روحیه و این عقیده به میدان میآید دست و دلبازتری خواهد داشت، او هرگز احساس کمبود و فکر فقر به مغز خود راه نمیدهد، بلکه خدا را شکر میگوید که او را موفق به چنین تجارت پرسودی کرده است.
انسان مؤمن، نه تنها از کم شدن مال و دچار شدن به فقر و مانند آن ترسی ندارد، بلکه اطمینان دارد که این کار، مانند یک داد و ستد پر سود است که علاوه بر حفظ اصل دارایی، باعث فزونی و افزایش آن نیز میباشد.
6. انفاق نشانه صداقت در ایمان است. ارزش ایمان به صادقانه بودن آن است و گرنه ایمانی که تنها در مرحله حرف باشد و در مقام عمل نمودی نداشته باشد ارزشی ندارد . قرآن در این زمینه می فرماید: "مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند، سپس هرگز شکّ و تردیدی به خود راه نداده و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردهاند آنها راستگویانند".[6]
7. آرامش روحی و روانی: از جمله آثار اعمال نیکو به طور عام و انفاق به طور خاص، رسیدن به آرامش روحی و روانی است که شامل فرد میشود، درباره نقش انفاق در ایجاد آرامش میتوان به این آیه استشهاد کرد: (کسانی که اموال خود را در شب و روز و نهان و آشکار انفاق میکنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان خواهد بود و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند.)[7]
8. رفع بلا و مرگ بد: رفع بلا، دوری از مرگ سوء و...، از اثرات انفاق است که در روایات نیز به آن اشاره شده است. امام باقر(ع) میفرمایند: (صدقه 70 بلا و نیز مرگ سوء را از انسان دور میکند چرا که صاحب صدقه هرگز با مرگ سوء از دنیا نمیرود.) [8]
بر این اساس اگر چه نظام تکوین چنین ایجاب کرده که خداوند زمین را با تمام مواهبش در اختیار بشر قرار دهد، و آنها را در اعمال خود برای طی کردن مسیر تکامل آزاد بگذارد، و غرائزی در او آفریده که هر کدام او را به سویی سوق میدهد. اما خداوند در نظام تشریع خود قوانینی برای کنترل غرائز، تهذیب نفوس، و تربیت انسانها از طریق ایثار و فداکاری و گذشت و انفاق قرار داده است تا انسان را که استعداد رسیدن به مقام خلیفة اللهی دارد از این طریق به آن مقام منیع برساند، از طریق زکات تطهیر نفوس کند، و از طریق انفاق بخل را از دلها بزداید، و فاصله طبقاتی را که منشأ هزاران فساد در زندگی بشر است از بین ببرد و ... و به عبارت دیگر خداوند خواسته است به انسان نقشی در جهت اصلاح امور جهان محول کند تا از این راه هم جهان به تکامل برسد و هم انسان.! نکته بسیار مهم این است که تمامی این آثار در صورتی است که انفاق از اموال حلال و مشروع باشد که خدا غیر آن را قبول نمیکند و برکت نمیدهد.
پی نوشت:
[1] بقره،254 یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتیَِ یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ وَ لَا خُلَّةٌ وَ لَا شَفَاعَةٌ وَ الْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ
[2] تفسیر نمونه، ج2، ص: 258
[3] (وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).
[4] کلینی ،محمد بن یعقوبَ ،الکافی ج 2 ص 131،"... َحُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ ..."دارالکتب الاسلامیه،1365ه.ش،تهران ،8جلدی
[5] .حدید،18:" إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَ الْمُصَّدِّقَاتِ وَ أَقْرَضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیم
[6] حجرات ،15:"إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُواْ وَ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئکَ هُمُ الصَّدِقُونَ"
[7] بقره،274 "الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ."
[8] ْالکافی ج 4 ص 3، 7- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ الصَّدَقَةُ بِالْیَدِ تَقِی مِیتَةَ السَّوْءِ وَ تَدْفَعُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ وَ ...
منبع:islamquest.net
- [سایر] فلسفه انفاق به فقیران چیست؟
- [سایر] لطفا یک سیر مطالعاتی برای مطالعه مباحث زیر ارائه دهید: کلام اسلامی- فلسفه اسلامی عرفان اسلامی -فقه اسلامی -فلسفه غرب.
- [سایر] فلسفه ایجاد نظام اسلامی چیست ؟
- [سایر] تفاوت فلسفه اسلامی با غیر اسلامی کدامند؟
- [سایر] فلسفه نماز چیست؟ و آیا این فلسفه در نظر شیعه و اهل سنت تفاوت دارد؟
- [سایر] فلسفه پیدایش فرق مختلف اسلامی چیست؟
- [سایر] سلام؛ فلسفه تحلیلی چیست و تفاوت آن با فلسفه ملاصدرا و دروس فلسفی که در حوزه میخوانند چیست؟
- [سایر] معنای فلسفه علوم چیست؟
- [سایر] فلسفه غسل چیست؟
- [سایر] فلسفه نبوت انبیاء چیست؟
- [آیت الله بهجت] انفاق و تأمین مخارج زندگی پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ هرچه بالا روند بر فرزند واجب است، و همچنین تأمین مخارج فرزندان و اولاد آنها هرچه پایین آیند. و این دو حکم در صورتی است که آنها فقیر باشند، و انفاق بر غیر اینها، از برادران و خواهران و عموها و داییها واجب نیست، اگرچه مستحب مؤکد است.
- [آیت الله مظاهری] اقسامی که برای عاق پدر و مادر گفته شد تماماً در قطع رحم نیز میآید، بنابراین انفاق بر آنها اگر فقیر باشند لازم است اگرچه آنان واجبالنّفقه نیستند، ولی ترک انفاق در صورت قدرت و فقر آنان، قطع رحم محسوب میشود، چنانکه تضییع حقّ آنها و بردن آبروی آنان و تندی و پرخاشگری با آنها قطع رحم است، علاوه بر اینکه گناه حقّالنّاس و اهانت به دیگران را نیز دارد.
- [آیت الله مظاهری] اقلیتهای مذهبی در طرح دعوی باید به قاضی اسلامی مراجعه نمایند و قاضی نیز باید طبق موازین اسلامی حکم نماید.
- [آیت الله مظاهری] اگر ماندن در بلاد کفر موجب وهن مملکت اسلامی شود حرام است، گرچه موجب مفسده دینی و اخلاقی نشود، بلکه اگر مملکت اسلامی احتیاج به او داشته باشد، ماندن در آنجا حرام است، گرچه موجب وهن برای مملکت اسلامی نباشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] ماهی مردهای که معلوم نیست آن را زنده از آب گرفتهاند یا مرده، چنانچه از ممالک غیر اسلامی آورده باشند حرام است و اگر از بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی تهیّه شده یا از این جاها به ممالک غیر اسلامی منتقل شده باشد اشکال ندارد، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت، ولی اگر انسان بداند که ماهی از ممالک غیر اسلامی بدون تحقیق وارد بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی شده، حرام میباشد.
- [آیت الله مظاهری] معادن گرچه در ملک شخصی کسی پیدا شود ملک حکومت اسلامی است و در صورت ممانعت حکومت اسلامی، کسی حقّ تصرّف در آنها را ندارد.
- [آیت الله مظاهری] کار (زراعت، صنعت، تجارت و مانند آن) برای تأمین احتیاجات جامعه اسلامی واجب کفایی است، و هر کسی در فراخور حالش باید احتیاجات جامعه اسلامی را تأمین کند.
- [آیت الله مظاهری] ربا گرفتن از بانکهای کشورهای غیر اسلامی اشکال ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر ملخ را با دست یا به وسیله دیگری زنده بگیرند، خوردن آن حلال است و لازم نیست کسی که آن را میگیرد مسلمان باشد و در موقع گرفتن آن نام خدا را ببرد؛ ولی اگر ملخ مردهای از ممالک غیر اسلامی تهیّه شود یا از بازار اسلامی یا سرزمین اسلامی تهیّه شده ولی بدانیم که بدون تحقیق از ممالک غیر اسلامی وارد شده و معلوم نباشد که آن را زنده گرفتهاند یا نه، حرام است، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت.
- [آیت الله شبیری زنجانی] خرید و فروش گوشت و پیه و چرمی که از ممالک غیر اسلامی میآورند، باطل است، ولی اگر انسان نشانه معتبری داشته باشد که آنها از حیوانیست که به دستور شرع کشته شده یا از بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی به ممالک غیر اسلامی منتقل شده، خرید و فروش آنها اشکال ندارد، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت.