منظور آیات 85 تا 87 سورۀ حجر چیست؟
شرح پرسش: منظور از این آیات (وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ، إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلیمُ، وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی‌ وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ) سورۀ حجر چیست؟ پاسخ : خداوند متعال در آیات ذکر شده، می فرماید: (ما آسمان ها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز به حق نیافریدیم و ساعت موعود [قیامت‌] قطعاً فرا خواهد رسید (و جزای هر کس به او می‌رسد)! پس، از آنها به طرز شایسته ‌ای صرف نظر کن (و آنها را بر نادانیهایشان ملامت ننما)! به یقین، پروردگار تو، آفریننده آگاه است! ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم). [1] منظور از (حق)، در آیۀ شریفۀ (وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَق)، معنایی است که مقابل باطل و بازیچه است؛ به این بیان که آفرینش آسمان ها و زمین جدای از حق نیست، بلکه تمامی آنها ملازم با حق اند، پس برای خلقت غایتی است که به زودی به همان غایت بازگشت می‌ کند؛ زیرا اگر غایتی در خلقت وجود نداشت، بازیچه می ‌بود. [2] سپس در ادامۀ آیه می‌ فرماید: (وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ) که دلالتش بر مدعا روشن است؛ چرا که برای این آفرینش هدف بیان شده است. [3] و به پیامبرش دستور می ‌دهد که در برابر لجاجت، نادانی ها، تعصب ها، کارشکنی ‌ها و مخالفت های سرسختانه دشمنان و جاهلان، ملایمت و محبت نشان دهد: و از گناهان آنها صرف نظر نماید، و آنها را ببخشد: [4] (فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ)؛ زیرا پیامبر اکرم (ص) با داشتن دلیل روشن در راه دعوت و رسالتی که به آن مأمور است، برای تحکیم پایه‌ های مبدأ و معاد در قلوب مردم، نیازی به خشونت ندارد، چرا که منطق و عقل با او است، به علاوه خشونت در برابر جاهلان، غالباً موجب افزایش خشونت و تعصب آنها است. [5] (صفح)، در اصل، به معنای جانب و روی هر چیزی است؛ [6] مانند صفحه صورت. به همین جهت (فاصفح) به معنای (روی گرداندن و صرف نظر کردن) آمده است و از آن جا که روی گرداندن از چیزی گاهی به خاطر بی ‌اعتنایی و قهر کردن و مانند آن است، و گاهی به خاطر عفو و گذشت بزرگوارانه، لذا در آیه فوق بلافاصله آن را با کلمۀ (جمیل) (زیبا) توصیف می‌ فرماید تا معنای دوم (عفو و گذشت) را برساند. [7] در روایتی از امام رضا (ع) می‌ خوانیم که در تفسیر آیه شریفه فرمود: (منظور، عفو کردن خالی از مؤاخذه و سرزنش است). [8] جملۀ (فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ) تفریع بر مطالب قبلی است، و فاء تفریع چنین معنایی به آن می‌ دهد: حال که خلقت جهان به حقّ است و روزی هست که اینان در آن روز محاسبه و مجازات می ‌شوند، پس دیگر، نگران تکذیب و استهزاء آنان نباش و از آنان در گذر. [9] و جملۀ (إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ)، در واقع به منزله دلیلی بر لزوم گذشت و عفو و صفح جمیل است، [10] و کسی که فرمان گذشت می ‌دهد، خدایی است که مربّی و خلّاق و علیم است. او می‌ داند که عفو و گذشت در روح فرد و جامعه و جذب و رشد مردم چه اثری دارد، پس عمل به فرمان صَفح برای شما سنگین نباشد. [11] در پایان، خداوند به پیامبر (ص) دلداری می ‌دهد که از خشونت دشمنان و انبوه جمعیت آنها و امکانات فراوان مادّی که در اختیار دارند، هرگز نگران نشود؛ چرا که خداوند مواهب و دلایلی برای نبوّت در اختیار او گذارده که هیچ چیز با آن برابری نمی‌ کند: [12] ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم: (وَ لَقَدْ ءَاتَیْنَاکَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانیِ وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِیمَ). پی نوشت: [1] . حجر، 85 – 87: (وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ، إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلیمُ، وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی‌ وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ). [2] . طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج12، ص 188، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق. [3] . همان. [4] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 127، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. [5] . همان. [6] . ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 2، ص 512، واژۀ (الصّفح)، دار صادر، چاپ سوم، بیروت‌، سال 1414 ق؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودی‌، ص 486، دارالعلم الدار الشامیة، چاپ اول، دمشق، بیروت، 1412ق؛ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 4، ص 131، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم، 1371 ش. [7] . تفسیر نمونه، ج 11، ص 127 و 128. [8] . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 294، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق؛ عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 3، ص 27، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، قم، 1415 ق. [9] . المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 190. [10] . تفسیر نمونه، ج 11، ص 128. [11] . قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 6، ص 352، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، چاپ یازدهم، 1383ش. [12] . تفسیر نمونه، ج 11، ص 129. منبع:islamquest.net
عنوان سوال:

منظور آیات 85 تا 87 سورۀ حجر چیست؟


پاسخ:

شرح پرسش:
منظور از این آیات (وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ، إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلیمُ، وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی‌ وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ) سورۀ حجر چیست؟

پاسخ :
خداوند متعال در آیات ذکر شده، می فرماید: (ما آسمان ها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز به حق نیافریدیم و ساعت موعود [قیامت‌] قطعاً فرا خواهد رسید (و جزای هر کس به او می‌رسد)! پس، از آنها به طرز شایسته ‌ای صرف نظر کن (و آنها را بر نادانیهایشان ملامت ننما)! به یقین، پروردگار تو، آفریننده آگاه است! ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم). [1]
منظور از (حق)، در آیۀ شریفۀ (وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَق)، معنایی است که مقابل باطل و بازیچه است؛ به این بیان که آفرینش آسمان ها و زمین جدای از حق نیست، بلکه تمامی آنها ملازم با حق اند، پس برای خلقت غایتی است که به زودی به همان غایت بازگشت می‌ کند؛ زیرا اگر غایتی در خلقت وجود نداشت، بازیچه می ‌بود. [2] سپس در ادامۀ آیه می‌ فرماید: (وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ) که دلالتش بر مدعا روشن است؛ چرا که برای این آفرینش هدف بیان شده است. [3] و به پیامبرش دستور می ‌دهد که در برابر لجاجت، نادانی ها، تعصب ها، کارشکنی ‌ها و مخالفت های سرسختانه دشمنان و جاهلان، ملایمت و محبت نشان دهد: و از گناهان آنها صرف نظر نماید، و آنها را ببخشد: [4] (فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ)؛ زیرا پیامبر اکرم (ص) با داشتن دلیل روشن در راه دعوت و رسالتی که به آن مأمور است، برای تحکیم پایه‌ های مبدأ و معاد در قلوب مردم، نیازی به خشونت ندارد، چرا که منطق و عقل با او است، به علاوه خشونت در برابر جاهلان، غالباً موجب افزایش خشونت و تعصب آنها است. [5]
(صفح)، در اصل، به معنای جانب و روی هر چیزی است؛ [6] مانند صفحه صورت. به همین جهت (فاصفح) به معنای (روی گرداندن و صرف نظر کردن) آمده است و از آن جا که روی گرداندن از چیزی گاهی به خاطر بی ‌اعتنایی و قهر کردن و مانند آن است، و گاهی به خاطر عفو و گذشت بزرگوارانه، لذا در آیه فوق بلافاصله آن را با کلمۀ (جمیل) (زیبا) توصیف می‌ فرماید تا معنای دوم (عفو و گذشت) را برساند. [7]
در روایتی از امام رضا (ع) می‌ خوانیم که در تفسیر آیه شریفه فرمود: (منظور، عفو کردن خالی از مؤاخذه و سرزنش است). [8]
جملۀ (فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ) تفریع بر مطالب قبلی است، و فاء تفریع چنین معنایی به آن می‌ دهد: حال که خلقت جهان به حقّ است و روزی هست که اینان در آن روز محاسبه و مجازات می ‌شوند، پس دیگر، نگران تکذیب و استهزاء آنان نباش و از آنان در گذر. [9]
و جملۀ (إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ)، در واقع به منزله دلیلی بر لزوم گذشت و عفو و صفح جمیل است، [10] و کسی که فرمان گذشت می ‌دهد، خدایی است که مربّی و خلّاق و علیم است. او می‌ داند که عفو و گذشت در روح فرد و جامعه و جذب و رشد مردم چه اثری دارد، پس عمل به فرمان صَفح برای شما سنگین نباشد. [11]
در پایان، خداوند به پیامبر (ص) دلداری می ‌دهد که از خشونت دشمنان و انبوه جمعیت آنها و امکانات فراوان مادّی که در اختیار دارند، هرگز نگران نشود؛ چرا که خداوند مواهب و دلایلی برای نبوّت در اختیار او گذارده که هیچ چیز با آن برابری نمی‌ کند: [12] ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم: (وَ لَقَدْ ءَاتَیْنَاکَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانیِ وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِیمَ).
پی نوشت:
[1] . حجر، 85 – 87: (وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ، إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلیمُ، وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی‌ وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ).
[2] . طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج12، ص 188، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[3] . همان.
[4] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 127، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[5] . همان.
[6] . ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 2، ص 512، واژۀ (الصّفح)، دار صادر، چاپ سوم، بیروت‌، سال 1414 ق؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودی‌، ص 486، دارالعلم الدار الشامیة، چاپ اول، دمشق، بیروت، 1412ق؛ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 4، ص 131، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم، 1371 ش.
[7] . تفسیر نمونه، ج 11، ص 127 و 128.
[8] . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 294، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق؛ عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 3، ص 27، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، قم، 1415 ق.
[9] . المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 190.
[10] . تفسیر نمونه، ج 11، ص 128.
[11] . قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 6، ص 352، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، چاپ یازدهم، 1383ش.
[12] . تفسیر نمونه، ج 11، ص 129.
منبع:islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین