"کَما أَنْزَلْنا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ* الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ"؛ (ما بر آنها عذابی می‌فرستیم) همان گونه که بر تجزیه‌گران (آیات الهی) فرستادیم! همانها که قرآن را تقسیم کردند (آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)! کلمه "عضین" جمع "عضه" است و اصل عضه "عضوه" بوده "واو" آن را انداخته‌اند و به همین جهت جمع آن با نون آمده است، همچنان که در "عزه" گفته شده است عزون، چون اصل عزه نیز عزوه بوده، و" تعضیه" به معنای تفریق است، و از "اعضاء" گرفته شده که هر یک از دیگری جدا است، پس اگر بگوییم "عضیت الشی‌ء" معنایش این است که من فلان چیز را متفرق و عضو عضو کردم.[1] در باره معنای آیه: "کَما أَنْزَلْنا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ"، و بیان مقصود از "مقتسمین" و وجه تسمیه آنان به این نام،در میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد. "سیاق کلام بی اشاره به این معنا نیست که این جمله (کَما أَنْزَلْنا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ) متعلق به جمله مقدر باشد که جمله "وَ قُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ" بدان اشاره دارد، پس معنای جمله مورد بحث این می‌شود که من ترساننده‌ای هستم که شما را از آن عذابی که قبلاً بر مقتسمین نازل شده بود می‌ترسانم و مقصود از مقتسمین کسانی هستند که خدای تعالی در جمله "الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ" توصیفشان کرده، و به طوری که در روایات آمده طائفه‌ای از قریش بودند که قرآن را قسمت قسمت کرده عده‌ای گفتند سحر است، عده‌ای دیگر گفتند افسانه‌های گذشتگان است، جمعی گفتند ساختگی است. بعضی هم گفته‌اند: جمله "کَما أَنْزَلْنا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ" متعلق به قبل است؛ آن جا که می‌فرمود: "وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی"، و معنایش این است که ما قرآن را بر تو نازل کردیم آن طور که بر مقتسمین نازل کردیم. طبق این معنا، مقصود از مقتسمین، یهود و نصاری هستند که قرآن را قسمت قسمت نموده و گفتند به بعض آن ایمان داریم، ولی به بعضی دیگرش ایمان نداریم. سیوطی در الدر المنثور است به نقل از طبرانی در کتاب اوسط، از ابن عباس روایت کرده: "مردی از رسول خدا (ص) پرسید به من خبر ده از کلام خدا که می‌فرماید: "کَما أَنْزَلْنا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ" فرمود: یعنی یهود و نصاری، گفت: خبر ده از جمله" الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ"، فرمود: آنهایی که به بعض کتاب ایمان آورده و نسبت به بعض دیگرش کفر ورزیدند".[2] طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان می گوید: در این باره، دو قول است: 1. قتاده در معنای آیه می گوید: یعنی قرآن را بر تو نازل کردیم، همان طوری که بر یهودیان و مسیحیان که قرآن را قسمت قسمت کرده، میان اجزای آن تفرقه افکندند و بعضی را قبول و بعضی را رد کردند، نیز نازل کرده‌ایم. اینان در قرآن کریم، هر چه با کتاب خودشان موافق بود می‌پذیرفتند و هر چه مخالف بود، رد می‌کردند. ابن عباس می گوید: علت این که آنان را (مقتسمین) نامیده، این است که آنها کتاب های آسمانی را قسمت قسمت کرده، به قسمتی ایمان می‌آوردند و به قسمتی ]کفر می ورزند[. 2. شما را از عذابی می‌ترسانم که بر آنهایی که راه‌های مکه را قسمت کردند - تا از ایمان به پیامبر گرامی مانع شوند -، نازل کردم. مقاتل می گوید: آنها شانزده نفر بودند که ولید بن مغیره، آنها را در موسم حج، مأموریت داده بود تا سر راه مسافران مکه بایستند و به آنها بگویند که تحت تأثیر جاذبه معنوی محمد (ص) قرار نگیرند و فریب او را نخورند! خداوند بر آنها عذاب نازل کرد و به خواری و سختی جان سپردند. این گروه، قرآن را به اجزایی تقسیم کردند: قسمتی را سحر، قسمتی را "اساطیر اولین" و قسمتی را افترا نامیدند.[3] صاحب تفسیر المیزان می گوید: ظاهر این است که دو آیه مورد بحث، قومی را یاد آوری می‌کنند که در اوائل بعثت بر علیه بعثت و برای خاموشی نور قرآن قیام کرده بودند، و آن را قسمت قسمت کردند، تا به این وسیله مردم را از راه خدا باز دارند، و خداوند هم عذاب را بر ایشان نازل کرده و هلاکشان نموده است.[4] نتیجه: از مجموع نظریات مفسران استفاده می شود مقتسمین کسانی بودند که در مقابل پیامبر صف آرایی کرده قرآن را قسمت قسمت کرده، آنچه را که به نفعشان بود پذیرفتند و آنچه را که به ضررشان بود، گفتند دروغ، افسانه و... است. البته گفتنی است که این صفت اختصاص به همان گروه صدر اسلام نداشته، بلکه هر کس و هر گروهی در هر زمان این خصوصیت را داشته باشد، این آیه بر آنها قابل انطباق است. پی نوشت: [1] طبرسی، مجمع البیان، ج 6، ص 344، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 ش‌. [2] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 12، ص 385، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم‌، 1374 ش‌. [3] ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌13، ص 215- 216، انتشارات فراهانی، تهران، چاپ اول‌، 1360 ش‌. [4] ترجمه المیزان، ج‌12، ص 286. منبع:islamquest.net
"کَما أَنْزَلْنا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ* الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ"؛ (ما بر آنها عذابی میفرستیم) همان گونه که بر تجزیهگران (آیات الهی) فرستادیم! همانها که قرآن را تقسیم کردند (آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)!
کلمه "عضین" جمع "عضه" است و اصل عضه "عضوه" بوده "واو" آن را انداختهاند و به همین جهت جمع آن با نون آمده است، همچنان که در "عزه" گفته شده است عزون، چون اصل عزه نیز عزوه بوده، و" تعضیه" به معنای تفریق است، و از "اعضاء" گرفته شده که هر یک از دیگری جدا است، پس اگر بگوییم "عضیت الشیء" معنایش این است که من فلان چیز را متفرق و عضو عضو کردم.[1]
در باره معنای آیه: "کَما أَنْزَلْنا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ"، و بیان مقصود از "مقتسمین" و وجه تسمیه آنان به این نام،در میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد.
"سیاق کلام بی اشاره به این معنا نیست که این جمله (کَما أَنْزَلْنا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ) متعلق به جمله مقدر باشد که جمله "وَ قُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ" بدان اشاره دارد، پس معنای جمله مورد بحث این میشود که من ترسانندهای هستم که شما را از آن عذابی که قبلاً بر مقتسمین نازل شده بود میترسانم و مقصود از مقتسمین کسانی هستند که خدای تعالی در جمله "الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ" توصیفشان کرده، و به طوری که در روایات آمده طائفهای از قریش بودند که قرآن را قسمت قسمت کرده عدهای گفتند سحر است، عدهای دیگر گفتند افسانههای گذشتگان است، جمعی گفتند ساختگی است.
بعضی هم گفتهاند: جمله "کَما أَنْزَلْنا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ" متعلق به قبل است؛ آن جا که میفرمود: "وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی"، و معنایش این است که ما قرآن را بر تو نازل کردیم آن طور که بر مقتسمین نازل کردیم. طبق این معنا، مقصود از مقتسمین، یهود و نصاری هستند که قرآن را قسمت قسمت نموده و گفتند به بعض آن ایمان داریم، ولی به بعضی دیگرش ایمان نداریم. سیوطی در الدر المنثور است به نقل از طبرانی در کتاب اوسط، از ابن عباس روایت کرده: "مردی از رسول خدا (ص) پرسید به من خبر ده از کلام خدا که میفرماید: "کَما أَنْزَلْنا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ" فرمود: یعنی یهود و نصاری، گفت: خبر ده از جمله" الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ"، فرمود: آنهایی که به بعض کتاب ایمان آورده و نسبت به بعض دیگرش کفر ورزیدند".[2]
طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان می گوید: در این باره، دو قول است:
1. قتاده در معنای آیه می گوید: یعنی قرآن را بر تو نازل کردیم، همان طوری که بر یهودیان و مسیحیان که قرآن را قسمت قسمت کرده، میان اجزای آن تفرقه افکندند و بعضی را قبول و بعضی را رد کردند، نیز نازل کردهایم. اینان در قرآن کریم، هر چه با کتاب خودشان موافق بود میپذیرفتند و هر چه مخالف بود، رد میکردند. ابن عباس می گوید: علت این که آنان را (مقتسمین) نامیده، این است که آنها کتاب های آسمانی را قسمت قسمت کرده، به قسمتی ایمان میآوردند و به قسمتی ]کفر می ورزند[.
2. شما را از عذابی میترسانم که بر آنهایی که راههای مکه را قسمت کردند - تا از ایمان به پیامبر گرامی مانع شوند -، نازل کردم. مقاتل می گوید: آنها شانزده نفر بودند که ولید بن مغیره، آنها را در موسم حج، مأموریت داده بود تا سر راه مسافران مکه بایستند و به آنها بگویند که تحت تأثیر جاذبه معنوی محمد (ص) قرار نگیرند و فریب او را نخورند! خداوند بر آنها عذاب نازل کرد و به خواری و سختی جان سپردند. این گروه، قرآن را به اجزایی تقسیم کردند: قسمتی را سحر، قسمتی را "اساطیر اولین" و قسمتی را افترا نامیدند.[3]
صاحب تفسیر المیزان می گوید: ظاهر این است که دو آیه مورد بحث، قومی را یاد آوری میکنند که در اوائل بعثت بر علیه بعثت و برای خاموشی نور قرآن قیام کرده بودند، و آن را قسمت قسمت کردند، تا به این وسیله مردم را از راه خدا باز دارند، و خداوند هم عذاب را بر ایشان نازل کرده و هلاکشان نموده است.[4]
نتیجه: از مجموع نظریات مفسران استفاده می شود مقتسمین کسانی بودند که در مقابل پیامبر صف آرایی کرده قرآن را قسمت قسمت کرده، آنچه را که به نفعشان بود پذیرفتند و آنچه را که به ضررشان بود، گفتند دروغ، افسانه و... است. البته گفتنی است که این صفت اختصاص به همان گروه صدر اسلام نداشته، بلکه هر کس و هر گروهی در هر زمان این خصوصیت را داشته باشد، این آیه بر آنها قابل انطباق است.
پی نوشت:
[1] طبرسی، مجمع البیان، ج 6، ص 344، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 ش.
[2] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 12، ص 385، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374 ش.
[3] ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج13، ص 215- 216، انتشارات فراهانی، تهران، چاپ اول، 1360 ش.
[4] ترجمه المیزان، ج12، ص 286.
منبع:islamquest.net
- [سایر] منظور از مقتسمین در آیات 89 تا 91 سوره حجر چه کسانی هستند؟
- [سایر] منظور آیات 85 تا 87 سورۀ حجر چیست؟
- [سایر] تفسیر آیات 14 و 15 سوره حجر چیست؟
- [سایر] تفسیر و معنای آیات 23 و 24 سوره حجر چیست؟
- [سایر] معنا و تفسیر آیات 19 و 20 سوره حجر چیست؟
- [سایر] تفسیر آیات 14 و 15 سوره حجر چیست؟
- [سایر] چرا در سوره مبارکه حجر بین آیات 78 تا 99، برخی از آیات با «واو» شروع شدهاند؟
- [سایر] بهترین حسنات در آیه 89 سوره نمل چه میباشد؟
- [سایر] معرفی اجمالی از سوره حجر ارایه نمایید.
- [سایر] وجه تسمیه و شأن نزول سوره حجر چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نماز عید سوره مخصوصی ندارد ولی بهتر است که در رکعت اول آن سوره شمس "سوره 91" و در رکعت دوم سوره غاشیه "سوره 88" را بخوانند یا در رکعت اول سوره سبح اسم "سوره 87"و در رکعت دوم سوره شمس "سوره 91" را بخوانند.
- [آیت الله نوری همدانی] نماز عید سورة مخصوصی ندارد ولی بهتر است که در رکعت اول آن سورة شمس (سوره 91) و در رکعت دوم سورة غاشیه (سورة88) را بخوانند یا در رکعت اول سورة سبح اسم ( سوره 87) و در رکعت دوم سوره شمس (91) را بخوانند .
- [آیت الله مظاهری] نماز عید سوره مخصوصی ندارد ولی بهتر است که در رکعت اوّل آن سوره شمس (سوره 91) و در رکعت دوّم سوره غاشیه (سوره 88) را بخوانند یا در رکعت اوّل سوره اعلی (سوره 87) و در رکعت دوّم سوره شمس را بخوانند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز عید سوره مخصوصی ندارد ولی بهتر است که در رکعت اول آن سوره شمس (سوره 91) و در رکعت دوم سوره غاشیه (سوره 88) را بخوانند یا در رکعت اول سوره سبح اسم (سوره 87) و در رکعت دوم سوره شمس را بخوانند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز عید سوره مخصوصی ندارد ولی بهتر است که در رکعت اول آن سوره شمس (سوره 91) و در رکعت دوم سوره غاشیه (سوره 88) را بخوانند؛ یا در رکعت اول سوره سبح اسم (سوره 87) و در رکعت دوم سوره شمس را بخوانند.
- [آیت الله خوئی] نماز عید سوره مخصوصی ندارد، ولی بهتر است که در رکعت اول آن سوره شمس (سورة 91) و در رکعت دوم سوره غاشیه (سوره 88) را بخوانند، یا در رکعت اول سوره سبح اسم سوره 87) و در رکعت دوم سوره شمس را بخوانند.
- [آیت الله علوی گرگانی] نماز عید سوره مخصوصی ندارد، ولی بهتر است که در رکعت اوّل آن سوره شمس )سوره 91) و در رکعت دوم سوره غاشیه )سوره 88) را بخوانند یا در رکعت اوّل سوره سبح اسم )سوره 87) و در رکعت دوم سوره شمس را بخوانند.
- [آیت الله سبحانی] نماز عید سوره مخصوصی ندارد ولی بهتر است که در رکعت اول آن سوره شمس (سوره 91) و در رکعت دوم سوره غاشیه (سوره 88) را بخوانند یا در رکعت اول سوره سبح اسم (سوره 87) و در رکعت دوم سوره شمس را بخوانند.
- [آیت الله اردبیلی] نماز عید سوره مخصوصی ندارد، ولی بهتر است که در رکعت اوّل آن سوره (شمس) (سوره 91) و در رکعت دوم سوره (غاشیه) (سوره 88) را بخوانند، یا در رکعت اوّل سوره (أعلی) (سوره 87) و در رکعت دوم سوره (شمس) را بخوانند.
- [آیت الله سبحانی] اگر در یک رکعت از نماز آیات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند مانعی ندارد.