تفسیر آیات 14 و 15 سوره حجر چیست؟
قرآن کریم در ارتباط با دشمنی و لجاجت کفار در برابر رسالت پیامبر اسلام(ص) و ایمان نیاوردن آنها به بیان عمق این دشمنی می‌پردازد و می‌فرماید: (وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فیهِ یَعْرُجُونَ* لَقالُوا إِنَّما سُکِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ)؛[1]و اگر دری از آسمان به روی آنان بگشاییم، و آنها پیوسته در آن بالا روند، باز می‌‌گویند ما را چشم‌‌بندی کرده‌‌اند، بلکه ما (سر تا پا) سحر شده‌‌ایم. در آیات پیشین مشرکان از پیامبر خدا می‌‌خواستند که فرشتگان را به سوی آنان بیاورد. در این آیات اشاره به لجاجت و جدّیت کفار است در انکار رسولان که اینها چنان در انکار حق مصرّند که اگر ما از آسمان دری به روی آنان باز می‌‌کردیم و آنان روزانه از آن به آسمان‌‌ها عروج می‌‌کردند، باز ایمان نمی‌‌آوردند و می‌‌گفتند: ما چشم‌بندی شده‌‌ایم و ما را جادو کرده‌‌اند. این آیه روشن می‌‌کند که پیشنهاد دیدن فرشتگان بهانه‌‌ای بیش نبوده و این کافران آن‌چنان در کفر و عناد فرو رفته‌‌اند که هر معجزه‌‌ای بیاوری و حتی کاری کنی که آنان به آسمان‌‌ها عروج کنند و جایگاه فرشتگان را هم ببینند، باز ایمان نخواهند آورد، و این معجزه را حمل بر سحر و جادو خواهند کرد. در این‌که خداوند در مقام بیان شدت عناد و بیماری قلبی کفار فرمود: اگر دری به آسمان به رویشان بگشاییم- ایمان نیاورده- می‌‌گویند ما جادو شده‌‌ایم، منظور این است که راهی به آسمان‌ها برایشان درست کنیم تا بتوانند به عالم بالا که جای ملائکه است راه یابند. و آن‌گونه که خیال کرده‌‌اند سقفی جرمانی نیست که دارای دو لنگه در باشد، باز و بسته شود؛ زیرا اگر این طور بود خدای تعالی نمی‌‌فرمود: (فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ).[2] خدای تعالی در میان معجزات و کارهای خارق العاده که احتمال می‌‌رود به وسیله آنها شبهه از دل‌‌های کفار رفع گردد و از تردید و شک بیرونشان کند، داستان باز کردن در آسمان و عروج دادنشان به آسمان را انتخاب کرد؛ برای این‌که چنین معجزه‌‌ای در نظر آنان بزرگ‌تر و عجب ‌آورتر از سایر معجزات است. و به همین جهت وقتی خوارق و معجزات بزرگی را از رسول خدا(ص) می‌‌خواستند مسئله عروج و بالا رفتن به آسمان(ترقی) را به عنوان آخرین پیشنهاد مطرح می‌‌کردند. بنابر این به شهادت این آیه، بالا رفتن به آسمان و تصرف در امور آن، مانند آوردن کتابی خواندنی از آن‌جا، یعنی نفوذ بشر در عالم علوی در نظر کفار از عجیب‌ترین کارهای خارق العاده است. علاوه بر این‌که آسمان محل سکونت ملائکه و محل صدور احکام و اوامر الهی است، و لوح‌های مقدرات، مجاری امور، و منبع وحی، همه آن‌جا است و آن‌جا است که نامه‌‌های اعمال بدان‌جا بالا می‌‌رود. و عروج بشر بدان‌جا معنایش اطلاع یافتن بر مجاری امور، و عوامل استثنائیات خلقت، و حقایق وحی و نبوت، و سعادت و شقاوت است. خلاصه این‌که رفتن به آسمان‌ها، باعث می‌‌شود که بشر بر هر حقیقتی دست یابد، بویژه اگر عروجش استمرار داشته باشد، و یک‌بار و دو بار نباشد، هم‌چنان که قرآن کریم به این استمرار اشاره فرموده: (فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ) و نفرمود: (فعرجوا فیه)؛ زیرا تعبیر اول استمرار را می‌‌رساند و دومی یک نوبت و دو نوبت را. پس این‌طور باز شدن درهای آسمان، و راه یافتن به آسمان‌ها باعث می‌‌شود که بشر بر اصول و ریشه‌‌های این دعوت حقه آگاهی یابد، اما این در صورتی است که در دل‌ها بیمار نباشد، و گر نه همان فساد و بیماری درونی و شک و شبهه، باعث می‌‌شود که دیدگانشان هم به خطا رود و خلاف آنچه را که می‌‌بینند بفهمند، در نتیجه با دیدن آن خوارق، پیامبرشان را متهم به سحر کنند و بگویند: آنچه ما می‌‌بینیم واقعیت ندارد، بلکه سحر، ما را مسحور کرده است. بنابر آنچه بیان شد، معنای آیه این می‌ شود: اگر ما دری از آسمان به روی ایشان باز کنیم و آسمان ‌را برای دخول آنها مهیا نماییم و آنها به طور مستمر در آن آمد و رفت کنند، اسرار غیب و ملکوت و حقایق اشیاء را مکرر ببینند، باز هم ایمان نمی‌‌آورند، بلکه خواهند گفت سحر او پرده بر چشم ما افکنده و به همان جهت است که ما این امور را می‌‌بینیم، و گر نه خود آن امور حقیقت ندارد، و ما مردمی سحر شده هستیم.[3] پی نوشتها: [1]. حجر، 14- 15. [2]. قمر، 11، (در این هنگام درهای آسمان را با آبی فراوان و پی در پی گشودیم). [3]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌12، ص 136- 137، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1417ش؛ موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه المیزان، ج‌12، ص 197- 199، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374ش. منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

تفسیر آیات 14 و 15 سوره حجر چیست؟


پاسخ:

قرآن کریم در ارتباط با دشمنی و لجاجت کفار در برابر رسالت پیامبر اسلام(ص) و ایمان نیاوردن آنها به بیان عمق این دشمنی می‌پردازد و می‌فرماید: (وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فیهِ یَعْرُجُونَ* لَقالُوا إِنَّما سُکِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ)؛[1]و اگر دری از آسمان به روی آنان بگشاییم، و آنها پیوسته در آن بالا روند، باز می‌‌گویند ما را چشم‌‌بندی کرده‌‌اند، بلکه ما (سر تا پا) سحر شده‌‌ایم.
در آیات پیشین مشرکان از پیامبر خدا می‌‌خواستند که فرشتگان را به سوی آنان بیاورد. در این آیات اشاره به لجاجت و جدّیت کفار است در انکار رسولان که اینها چنان در انکار حق مصرّند که اگر ما از آسمان دری به روی آنان باز می‌‌کردیم و آنان روزانه از آن به آسمان‌‌ها عروج می‌‌کردند، باز ایمان نمی‌‌آوردند و می‌‌گفتند: ما چشم‌بندی شده‌‌ایم و ما را جادو کرده‌‌اند.
این آیه روشن می‌‌کند که پیشنهاد دیدن فرشتگان بهانه‌‌ای بیش نبوده و این کافران آن‌چنان در کفر و عناد فرو رفته‌‌اند که هر معجزه‌‌ای بیاوری و حتی کاری کنی که آنان به آسمان‌‌ها عروج کنند و جایگاه فرشتگان را هم ببینند، باز ایمان نخواهند آورد، و این معجزه را حمل بر سحر و جادو خواهند کرد.
در این‌که خداوند در مقام بیان شدت عناد و بیماری قلبی کفار فرمود: اگر دری به آسمان به رویشان بگشاییم- ایمان نیاورده- می‌‌گویند ما جادو شده‌‌ایم،
منظور این است که راهی به آسمان‌ها برایشان درست کنیم تا بتوانند به عالم بالا که جای ملائکه است راه یابند. و آن‌گونه که خیال کرده‌‌اند سقفی جرمانی نیست که دارای دو لنگه در باشد، باز و بسته شود؛ زیرا اگر این طور بود خدای تعالی نمی‌‌فرمود: (فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ).[2]
خدای تعالی در میان معجزات و کارهای خارق العاده که احتمال می‌‌رود به وسیله آنها شبهه از دل‌‌های کفار رفع گردد و از تردید و شک بیرونشان کند، داستان باز کردن در آسمان و عروج دادنشان به آسمان را انتخاب کرد؛ برای این‌که چنین معجزه‌‌ای در نظر آنان بزرگ‌تر و عجب ‌آورتر از سایر معجزات است. و به همین جهت وقتی خوارق و معجزات بزرگی را از رسول خدا(ص) می‌‌خواستند مسئله عروج و بالا رفتن به آسمان(ترقی) را به عنوان آخرین پیشنهاد مطرح می‌‌کردند.
بنابر این به شهادت این آیه، بالا رفتن به آسمان و تصرف در امور آن، مانند آوردن کتابی خواندنی از آن‌جا، یعنی نفوذ بشر در عالم علوی در نظر کفار از عجیب‌ترین کارهای خارق العاده است.
علاوه بر این‌که آسمان محل سکونت ملائکه و محل صدور احکام و اوامر الهی است، و لوح‌های مقدرات، مجاری امور، و منبع وحی، همه آن‌جا است و آن‌جا است که نامه‌‌های اعمال بدان‌جا بالا می‌‌رود. و عروج بشر بدان‌جا معنایش اطلاع یافتن بر مجاری امور، و عوامل استثنائیات خلقت، و حقایق وحی و نبوت، و سعادت و شقاوت است.
خلاصه این‌که رفتن به آسمان‌ها، باعث می‌‌شود که بشر بر هر حقیقتی دست یابد، بویژه اگر عروجش استمرار داشته باشد، و یک‌بار و دو بار نباشد، هم‌چنان که قرآن کریم به این استمرار اشاره فرموده: (فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ) و نفرمود: (فعرجوا فیه)؛ زیرا تعبیر اول استمرار را می‌‌رساند و دومی یک نوبت و دو نوبت را.
پس این‌طور باز شدن درهای آسمان، و راه یافتن به آسمان‌ها باعث می‌‌شود که بشر بر اصول و ریشه‌‌های این دعوت حقه آگاهی یابد، اما این در صورتی است که در دل‌ها بیمار نباشد، و گر نه همان فساد و بیماری درونی و شک و شبهه، باعث می‌‌شود که دیدگانشان هم به خطا رود و خلاف آنچه را که می‌‌بینند بفهمند، در نتیجه با دیدن آن خوارق، پیامبرشان را متهم به سحر کنند و بگویند: آنچه ما می‌‌بینیم واقعیت ندارد، بلکه سحر، ما را مسحور کرده است.
بنابر آنچه بیان شد، معنای آیه این می‌ شود: اگر ما دری از آسمان به روی ایشان باز کنیم و آسمان ‌را برای دخول آنها مهیا نماییم و آنها به طور مستمر در آن آمد و رفت کنند، اسرار غیب و ملکوت و حقایق اشیاء را مکرر ببینند، باز هم ایمان نمی‌‌آورند، بلکه خواهند گفت سحر او پرده بر چشم ما افکنده و به همان جهت است که ما این امور را می‌‌بینیم، و گر نه خود آن امور حقیقت ندارد، و ما مردمی سحر شده هستیم.[3]

پی نوشتها:
[1]. حجر، 14- 15.
[2]. قمر، 11، (در این هنگام درهای آسمان را با آبی فراوان و پی در پی گشودیم).
[3]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌12، ص 136- 137، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1417ش؛ موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه المیزان، ج‌12، ص 197- 199، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374ش.
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین