شرح پرسش: مراد از بتول و ام ابیها که لقب حضرت فاطمه (س) بود چیست؟ آیا بتول به معنای زنی است که هرگز عادت ماهیانه (حیض) ندارد؟ آیا این منافت با کمال آن حضرت ندارد؟ در حالی کمال آن موقع با ارزش است که منافاتی با عادت و رسم مردم نداشته باشد. پاسخ : یکی از لقب ها و کنیه های فاطمه (س) "أم أبیها" و دیگری "بتول" است. " أم أبیها "به معنای "مادر پدرش" لقبی است که رسول اکرم (ص) به دختر خود دادند. چه اینکه پیامبر (ص) در خردسالی مادر را از دست داد و سراسر عمر عزیزش را بسختی گذراند و تا قبل از ازدواج با حضرت خدیجه و حتی پس از آن، پیوسته مورد آزار مشرکان بود. در این موارد دختر عزیزش فاطمه، با اینکه کودکی بیش نبود چون پروانه به گرد شمع وجود پدر می گشت وهیچگاه از او جدا نمی شد و در رفع اندوه او آنچه می توانست می کوشید و از پدر دلجویی می کرد. چون رسول خدا(ص) دلسوزی وی را می دید اشک می ریخت و می فرمود: او مادر پدرش است. این کنیه را شیعه و سنی نقل کرده و در معنای آن وجوهی بیان نموده اند. در میان معانی آن علاوه بر آنچه بیان شد، شاید بهترین وجه این باشد که: (ام) در لغت به معنای مقصود و هدف نیز آمده است و چون فاطمه ثمره درخت نبوت و حاصل عمر حضرت ختمی مرتبت بود او را ام ابیها گفتند. او بود که مقصود حقیقی و هدف و ثمره واقعی زندگانی پیغمبر بود. بتول از ریشه "بتل" به معنای قطع است و دارای معانی متعددی است : 1. بتول به زنی گفته می شود که نسبت به مردان هیچ گونه میل و شهوتی نداشته باشد[1]؛ 2. بتول به زنی گفته می شود که با زنان دیگر تفاوت های اساسی داشته باشند. در بعض از منابع آمده است:" مریم و فاطمه را از آن جهت بتول گفته‌اند که از جهت فضل و دین و حسب، غیر از زنان زمان خود بودند. 3. بتول به کسی گفته می شود که از علائق مادی و دنیوی بر کنار باشد. حضرت مریم و فاطمه را بتول گفته‌اند به دلیل اینکه ایشان از دنیا قطع علاقه نموده متوجه خداوند تعالی گردیده‌اند.[2] 4. بتول به زنی گفته می شود که خون حیض نبیند. و علت این که به حضرت زهرا (ع) لقب" بتول" داده شد این است که آن حضرت هیچ گاه حائض نمی شدند. شیخ صدوق از حضرت علی (ع) روایت کرده که از رسول خدا (ص) سؤال شد: ای رسول خدا بتول یعنی چه؟ از شما شنیده‌ایم که گفته‌اید مریم و فاطمه هر دو بتول هستند. پیامبر فرمود: بتول آن زنی را می گویند که حیض نمی‌شود؛ زیرا حیض برای دختران انبیا ناپسند است.[3] همچنین در روایتی از امام باقر (ع) از پدرانش نقل شده که فرمودند: فاطمه (ع) دختر پیامبر (ص) طاهره نامیده شد؛ زیرا آن حضرت از هر نوع پلیدی پاک است و هیچ وقت خون حیض و نفاس ندیده است.[4] اما چنین حالتی مخصوص فاطمه (س) نیست، بلکه براساس آیه شریفه (آل عمران، 42) و روایاتی از شیعه و سنی و تفاسیری که درشأن نزول آیه وارد شده، حضرت مریم نیز هرگز خون حیض ندیده است[5] و خداوند متعال آن را به عنوان فضیلت برای مریم (س) بیان می کند. هم چنین بر اساس روایاتی که وارد شده تمام دختران پیامبران نیز این گونه بودند؛ پیامبر (ص) می فرماید: حیض برای دختران انبیا ناپسند است.[6] اما این که یک ویژگی خلاف متعارف، نمی تواند ارزش باشد.! باید گفت همیشه اینطور نیست و در بسیاری از موارد داشتن ویژگی های غیر متعارف و خارق العاده یک ارزش بزرگ به حساب می آید. حضرت عیسی در روزهای نخستین تولد که در گهواره زبان گشود و گفت:" إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی‌ نَبِیًّا وَ جَعَلَنی‌ مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی‌ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا وَ بَرَّا بِوَالِدَتیِ وَ لَمْ یجَْعَلْنیِ جَبَّارًا شَقِیًّا وَ السَّلَامُ عَلیَ‌َّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا"[7] یعنی:" من بنده خدایم او کتاب (آسمانی) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است! و مرا- هر جا که باشم- وجودی پربرکت قرار داده و تا زمانی که زنده‌ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است! و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقی قرار نداده است! و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولّد شدم، و در آن روز که می‌ میرم، و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد!" با این که چنین سخن گفتنی بر خلاف روال طبیعی و عادی است، اما از معجزات بزرگ آن حضرت و فضیلت بزرگی برای آن حضرت است و با این کار دامن مادر خود را از اتهام بدخواهان پاک نمود. بنابر این گر چه ندیدن حیض برای زنانی که در موقعیت حیض دیدن هستند ممکن است یک بیماری بسیار خطرناک باشد و موجب ضرر هایی به آنها شود، اما با توجه به قدرت و حکمت خداوند متعال در جلوگیری از ضررهای آنان برای زنانی که خداوند به صورت خاص اراده کرده است تا آنان چنین خونی را نبینند یک امتیاز بزرگ است؛ زیرا زنان در ایامّی مشخص به خاطر عذری (مانند حیض) نمی توانند نماز بخوانند، روزه بگیرند ، وارد مسجد الحرام و مسجد النبی شوند، در مساجد توقف کنند، الفاظ و کلمات قرآن را لمس کنند و... اما حضرت زهرا (س) به علت عنایت و توجه خاصّ خداوند چنین محدودیت هایی ندارند. پی نوشت: [1] فراهیدی خلیل بن احمد ،العین ج8،ص124، ناشر: انتشارات هجرت‌، قم‌، 1410 ق‌، چاپ: دوم‌ [2] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار ، ج‌43، ص: 15 . [3] علل‌الشرائع ج : 1 ص : 181، ح 144. [4] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار ج : 43 ص : 19، ح 20 [5] آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج‌2، ص: 32، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1415 ق‌؛ اندلسی، ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، ج ‌3، ص 146، دار الفکر، بیروت، 1420 ق‌؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‌8، ص 218، دار احیاء التراث العربی‌، بیروت، 1420 ق‌؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 14، ص 193؛ طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج ‌3، ص 295، ناشر: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ: پنجم‌، 1374 ش‌. و ... . [6] صدوق، علل‌الشرائع، علل‌الشرائع، ج 1، ص 181، ح 144، ناشر: داوری‌. [7] مریم، 33-30، من بنده خدایم او کتاب (آسمانی) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است! و مرا- هر جا که باشم- وجودی پربرکت قرار داده و تا زمانی که زنده‌ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است‌ ... . منبع:islamquest.net
شرح پرسش:
مراد از بتول و ام ابیها که لقب حضرت فاطمه (س) بود چیست؟ آیا بتول به معنای زنی است که هرگز عادت ماهیانه (حیض) ندارد؟ آیا این منافت با کمال آن حضرت ندارد؟ در حالی کمال آن موقع با ارزش است که منافاتی با عادت و رسم مردم نداشته باشد.
پاسخ :
یکی از لقب ها و کنیه های فاطمه (س) "أم أبیها" و دیگری "بتول" است.
" أم أبیها "به معنای "مادر پدرش" لقبی است که رسول اکرم (ص) به دختر خود دادند. چه اینکه پیامبر (ص) در خردسالی مادر را از دست داد و سراسر عمر عزیزش را بسختی گذراند و تا قبل از ازدواج با حضرت خدیجه و حتی پس از آن، پیوسته مورد آزار مشرکان بود. در این موارد دختر عزیزش فاطمه، با اینکه کودکی بیش نبود چون پروانه به گرد شمع وجود پدر می گشت وهیچگاه از او جدا نمی شد و در رفع اندوه او آنچه می توانست می کوشید و از پدر دلجویی می کرد. چون رسول خدا(ص) دلسوزی وی را می دید اشک می ریخت و می فرمود: او مادر پدرش است.
این کنیه را شیعه و سنی نقل کرده و در معنای آن وجوهی بیان نموده اند. در میان معانی آن علاوه بر آنچه بیان شد، شاید بهترین وجه این باشد که: (ام) در لغت به معنای مقصود و هدف نیز آمده است و چون فاطمه ثمره درخت نبوت و حاصل عمر حضرت ختمی مرتبت بود او را ام ابیها گفتند. او بود که مقصود حقیقی و هدف و ثمره واقعی زندگانی پیغمبر بود.
بتول از ریشه "بتل" به معنای قطع است و دارای معانی متعددی است :
1. بتول به زنی گفته می شود که نسبت به مردان هیچ گونه میل و شهوتی نداشته باشد[1]؛
2. بتول به زنی گفته می شود که با زنان دیگر تفاوت های اساسی داشته باشند. در بعض از منابع آمده است:" مریم و فاطمه را از آن جهت بتول گفتهاند که از جهت فضل و دین و حسب، غیر از زنان زمان خود بودند.
3. بتول به کسی گفته می شود که از علائق مادی و دنیوی بر کنار باشد. حضرت مریم و فاطمه را بتول گفتهاند به دلیل اینکه ایشان از دنیا قطع علاقه نموده متوجه خداوند تعالی گردیدهاند.[2]
4. بتول به زنی گفته می شود که خون حیض نبیند. و علت این که به حضرت زهرا (ع) لقب" بتول" داده شد این است که آن حضرت هیچ گاه حائض نمی شدند.
شیخ صدوق از حضرت علی (ع) روایت کرده که از رسول خدا (ص) سؤال شد: ای رسول خدا بتول یعنی چه؟ از شما شنیدهایم که گفتهاید مریم و فاطمه هر دو بتول هستند. پیامبر فرمود: بتول آن زنی را می گویند که حیض نمیشود؛ زیرا حیض برای دختران انبیا ناپسند است.[3]
همچنین در روایتی از امام باقر (ع) از پدرانش نقل شده که فرمودند: فاطمه (ع) دختر پیامبر (ص) طاهره نامیده شد؛ زیرا آن حضرت از هر نوع پلیدی پاک است و هیچ وقت خون حیض و نفاس ندیده است.[4]
اما چنین حالتی مخصوص فاطمه (س) نیست، بلکه براساس آیه شریفه (آل عمران، 42) و روایاتی از شیعه و سنی و تفاسیری که درشأن نزول آیه وارد شده، حضرت مریم نیز هرگز خون حیض ندیده است[5] و خداوند متعال آن را به عنوان فضیلت برای مریم (س) بیان می کند.
هم چنین بر اساس روایاتی که وارد شده تمام دختران پیامبران نیز این گونه بودند؛ پیامبر (ص) می فرماید: حیض برای دختران انبیا ناپسند است.[6]
اما این که یک ویژگی خلاف متعارف، نمی تواند ارزش باشد.! باید گفت همیشه اینطور نیست و در بسیاری از موارد داشتن ویژگی های غیر متعارف و خارق العاده یک ارزش بزرگ به حساب می آید. حضرت عیسی در روزهای نخستین تولد که در گهواره زبان گشود و گفت:" إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا وَ بَرَّا بِوَالِدَتیِ وَ لَمْ یجَْعَلْنیِ جَبَّارًا شَقِیًّا وَ السَّلَامُ عَلیََّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا"[7] یعنی:" من بنده خدایم او کتاب (آسمانی) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است! و مرا- هر جا که باشم- وجودی پربرکت قرار داده و تا زمانی که زندهام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است! و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقی قرار نداده است! و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولّد شدم، و در آن روز که می میرم، و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد!"
با این که چنین سخن گفتنی بر خلاف روال طبیعی و عادی است، اما از معجزات بزرگ آن حضرت و فضیلت بزرگی برای آن حضرت است و با این کار دامن مادر خود را از اتهام بدخواهان پاک نمود.
بنابر این گر چه ندیدن حیض برای زنانی که در موقعیت حیض دیدن هستند ممکن است یک بیماری بسیار خطرناک باشد و موجب ضرر هایی به آنها شود، اما با توجه به قدرت و حکمت خداوند متعال در جلوگیری از ضررهای آنان برای زنانی که خداوند به صورت خاص اراده کرده است تا آنان چنین خونی را نبینند یک امتیاز بزرگ است؛ زیرا زنان در ایامّی مشخص به خاطر عذری (مانند حیض) نمی توانند نماز بخوانند، روزه بگیرند ، وارد مسجد الحرام و مسجد النبی شوند، در مساجد توقف کنند، الفاظ و کلمات قرآن را لمس کنند و... اما حضرت زهرا (س) به علت عنایت و توجه خاصّ خداوند چنین محدودیت هایی ندارند.
پی نوشت:
[1] فراهیدی خلیل بن احمد ،العین ج8،ص124، ناشر: انتشارات هجرت، قم، 1410 ق، چاپ: دوم
[2] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار ، ج43، ص: 15 .
[3] عللالشرائع ج : 1 ص : 181، ح 144.
[4] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار ج : 43 ص : 19، ح 20
[5] آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج2، ص: 32، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1415 ق؛ اندلسی، ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، ج 3، ص 146، دار الفکر، بیروت، 1420 ق؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 8، ص 218، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1420 ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 14، ص 193؛ طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 3، ص 295، ناشر: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ: پنجم، 1374 ش. و ... .
[6] صدوق، عللالشرائع، عللالشرائع، ج 1، ص 181، ح 144، ناشر: داوری.
[7] مریم، 33-30، من بنده خدایم او کتاب (آسمانی) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است! و مرا- هر جا که باشم- وجودی پربرکت قرار داده و تا زمانی که زندهام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است ... .
منبع:islamquest.net
- [سایر] چرا ام ابیها لقب حضرت فاطمه(س) بوده است؟
- [سایر] چرا به حضرت فاطمه (س) ام ابیها میگویند؟
- [سایر] مراد از بتول و ام ابیها که لقب حضرت فاطمه (س) بود چیست؟ آیا بتول به معنای زنی است که هرگز عادت ماهیانه (حیض) ندارد؟ آیا این منافت با کمال آن حضرت ندارد؟ در حالی کمال آن موقع با ارزش است که منافاتی با عادت و رسم مردم نداشته باشد.
- [سایر] چرا به حضرت زهرا(س) ام ابیها می گویند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه زهرا (س)( مُحدّثه ) لقب داده اند ؟
- [سایر] راضیه لقب حضرت زهرا (س) به چه معناست؟
- [سایر] آیا حضرت فاطمه معصومه (س) معصوم هستند؟ مستند روایی آن کدام است؟ در صورت منفی بودن چرا به وی لقب معصومه دادهاند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] چرا به حضرت زهرا(س)، حوراء الانسیه [دختر بهشتی] لقب داده اند؟
- [سایر] چرا به حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ام ابیها گفتند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).