مفسّران جملگی بر آنند که آیۀ مورد سؤال،[1] در مورد قبیلۀ بنی نضیر از یهود است. آن گاه که پیامبر اسلام (ص) به مدینه هجرت نمودند به حضور آن حضرت رسیدند و با حضرت پیمان بستند که پیامبر و مسلمانان به آنها کاری نداشته باشند، مشروط بر این که آنها هم با مشرکان و سایر کفّار هم دست نشوند. هنگامی که مسلمانان در جنگ بدر پیروز شدند، یهود می‌ گفتند این همان رسولی است که اوصاف او در تورات، یادآوری شده است و به ما خبر داده اند. ولی چون جنگ احد پیش آمد و مسلمانان شکست خوردند، اینها جرأت پیدا کردند و رئیس قبیلۀ بنی نضیر کعب ابن اشرف با چهل تن سواره به سوی مکه رفته با ابوسفیان و مشرکان قریش ملاقات کردند، او را تحریک نمودند که به جنگ رسول خدا و مسلمانان قیام نماید و آنان با او همراهی خواهند نمود و در اطراف کعبه با یکدیگر عهد و پیمان بستند بر جنگ با پیامبر(ص). از طرفی پیامبر اسلام(ص) با چند تن به سوی قبیله بنی نضیر رفته که دربارۀ دیۀ دو نفر از مسلمانان که به دست افراد قبیلۀ بنی نضیر به قتل خطائی کشته شده بودند گفت و گو نماید و از آنان مطالبه وجه دیه نماید، آنان قصد کردند که از بام قصر خود سنگی را بر سر رسول خدا بیفکنند، امّا برخی از یهودیان گفتند که پروردگار، بدون فاصله به او خبر می دهد و سبب نقض عهد و پیمانی خواهد شد که با او بسته‌ایم، ولی دیگران به سخن این گروه توجّه نکردند و شخصی به نام عمرو بن حجاش را به پشت بام فرستادند که بر سر پیغمبر سنگ بیاندازد، ناگهان جبرئیل جریان امر را به حضرت رسول اعلام نموده، حضرت بی درنگ برخاسته مکان را ترک نموده و به مدینه بازگشت و محمد بن مسلمه را به سوی قبیله بنی نضیر اعزام فرمود که به آنان اعلام نماید در اثر تصمیمی که اتخاذ نموده اند سبب شکستن عهد و پیمان گشته و باید بی درنگ از قریه زاهره از نواحی مدینه خارج شوند. آنان قبول نکردند و در مقابل مسلمانان و حرف پیامبر(ص) مقاومت نمودند و درهای قلعه های خود را بستند؛ بدین جهت پیامبر(ص) مسلمانان را بسیج نموده و به سوی قلعه های محکم آنان یورش بردند، آنچنان بر قلوب تیره یهود ترس و رعب عارض شد که فکر و اندیشه دفاعی خود را از دست دادند و در مقابل خواستۀ پیامبر تسلیم شدند و پیامبر نیز از جنگ با آنان و کشتن آنان صرف نظر کردند. آنان گفتند ما از مدینه به کجا برویم؟ پیامبر فرمود به سوی شام بروید آنها رفتند جز گروه اندکی که برخی از نقاط قصر و قلعه را خراب کردند و فرار نموده به یهود خیبر پیوستند.[2] پی نوشت: [1]. او کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانه‌هایشان بیرون راند! گمان نمی‌کردید آنان خارج شوند، و خودشان نیز گمان می‌کردند که دِژهای محکمشان آنها را از عذاب الهی مانع می‌شود امّا خداوند از آنجا که گمان نمی‌کردند به سراغشان آمد و در دلهایشان ترس و وحشت افکند، بگونه‌ای که خانه‌های خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران می‌کردند پس عبرت بگیرید ای صاحبان چشم!، حشر، 2. [2]. واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ترجمه، ذکاوتی قراگزلو؛ علیرضا، ج 1، ص 221، نشر نی، تهران، 1383ش؛ طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 467 و 468، چاپ دوم، انتشارات اسلام، تهران، 1378 ش؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 488-493، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 201، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق؛ حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق، بهبودی، محمد باقر، ج 16، ص 250، کتابفروشی لطفی، تهران، چاپ اوّل، 1404 ق. منبع:islamquest.net
مفسّران جملگی بر آنند که آیۀ مورد سؤال،[1] در مورد قبیلۀ بنی نضیر از یهود است. آن گاه که پیامبر اسلام (ص) به مدینه هجرت نمودند به حضور آن حضرت رسیدند و با حضرت پیمان بستند که پیامبر و مسلمانان به آنها کاری نداشته باشند، مشروط بر این که آنها هم با مشرکان و سایر کفّار هم دست نشوند.
هنگامی که مسلمانان در جنگ بدر پیروز شدند، یهود می گفتند این همان رسولی است که اوصاف او در تورات، یادآوری شده است و به ما خبر داده اند. ولی چون جنگ احد پیش آمد و مسلمانان شکست خوردند، اینها جرأت پیدا کردند و رئیس قبیلۀ بنی نضیر کعب ابن اشرف با چهل تن سواره به سوی مکه رفته با ابوسفیان و مشرکان قریش ملاقات کردند، او را تحریک نمودند که به جنگ رسول خدا و مسلمانان قیام نماید و آنان با او همراهی خواهند نمود و در اطراف کعبه با یکدیگر عهد و پیمان بستند بر جنگ با پیامبر(ص).
از طرفی پیامبر اسلام(ص) با چند تن به سوی قبیله بنی نضیر رفته که دربارۀ دیۀ دو نفر از مسلمانان که به دست افراد قبیلۀ بنی نضیر به قتل خطائی کشته شده بودند گفت و گو نماید و از آنان مطالبه وجه دیه نماید، آنان قصد کردند که از بام قصر خود سنگی را بر سر رسول خدا بیفکنند، امّا برخی از یهودیان گفتند که پروردگار، بدون فاصله به او خبر می دهد و سبب نقض عهد و پیمانی خواهد شد که با او بستهایم، ولی دیگران به سخن این گروه توجّه نکردند و شخصی به نام عمرو بن حجاش را به پشت بام فرستادند که بر سر پیغمبر سنگ بیاندازد، ناگهان جبرئیل جریان امر را به حضرت رسول اعلام نموده، حضرت بی درنگ برخاسته مکان را ترک نموده و به مدینه بازگشت و محمد بن مسلمه را به سوی قبیله بنی نضیر اعزام فرمود که به آنان اعلام نماید در اثر تصمیمی که اتخاذ نموده اند سبب شکستن عهد و پیمان گشته و باید بی درنگ از قریه زاهره از نواحی مدینه خارج شوند. آنان قبول نکردند و در مقابل مسلمانان و حرف پیامبر(ص) مقاومت نمودند و درهای قلعه های خود را بستند؛ بدین جهت پیامبر(ص) مسلمانان را بسیج نموده و به سوی قلعه های محکم آنان یورش بردند، آنچنان بر قلوب تیره یهود ترس و رعب عارض شد که فکر و اندیشه دفاعی خود را از دست دادند و در مقابل خواستۀ پیامبر تسلیم شدند و پیامبر نیز از جنگ با آنان و کشتن آنان صرف نظر کردند. آنان گفتند ما از مدینه به کجا برویم؟ پیامبر فرمود به سوی شام بروید آنها رفتند جز گروه اندکی که برخی از نقاط قصر و قلعه را خراب کردند و فرار نموده به یهود خیبر پیوستند.[2]
پی نوشت:
[1]. او کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانههایشان بیرون راند! گمان نمیکردید آنان خارج شوند، و خودشان نیز گمان میکردند که دِژهای محکمشان آنها را از عذاب الهی مانع میشود امّا خداوند از آنجا که گمان نمیکردند به سراغشان آمد و در دلهایشان ترس و وحشت افکند، بگونهای که خانههای خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران میکردند پس عبرت بگیرید ای صاحبان چشم!، حشر، 2.
[2]. واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ترجمه، ذکاوتی قراگزلو؛ علیرضا، ج 1، ص 221، نشر نی، تهران، 1383ش؛ طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 467 و 468، چاپ دوم، انتشارات اسلام، تهران، 1378 ش؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 488-493، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 201، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق؛ حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق، بهبودی، محمد باقر، ج 16، ص 250، کتابفروشی لطفی، تهران، چاپ اوّل، 1404 ق.
منبع:islamquest.net
- [سایر] شأن نزول آیه دوم سوره حشر (و قذف فی قلوبهم الرعب) چیست؟
- [سایر] شأن نزول و تفسیر آیه شریفه «وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً» از سوره نساء چیست؟
- [سایر] در سورۀ انفال آیۀ 12 فرموده است: (... سَأُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ ...)، و در سورۀ احزاب آیۀ 26 فرمود: (... قَذَفَ فی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ...). آیا مفهوم رعب در هر دو با هم هماهنگی دارند و این دو با هم سازگارند؟ و چرا در سورۀ آل عمران آیۀ 151 به صیغۀ جمع فرمود: (سَنُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ...)؟ آیا به دلیل تفاوت (سألقی) و (سنلقی) و هماهنگی با (قذف) می باشد؟
- [سایر] تفسیر و شأن نزول آیه 121 بقره چیست؟ منظور از «تلاوت شایسته قرآن» چیست؟
- [سایر] شأن نزول آیه چهل سوره احزاب چیست؟
- [سایر] شان نزول آیه 223 سوره بقره چیست؟
- [سایر] شأن نزول دو آیه آخر سوره حجر چیست؟
- [سایر] تفسیر و شأن نزول آیه 103 سوره نساء چیست؟
- [سایر] شأن نزول و تفسیر آیه 105 سوره نساء چیست؟
- [سایر] شأن نزول دو آیه پایانی سوره حجر چیست؟
- [آیت الله جوادی آملی] .انجام دادن نماز غُفیله بین نماز م غرب و عشاء ثواب دارد و سزاوار است از زوال سرخی طرف مغرب تأخیر نشود و کیفیت آن، این است که در رکعت اول پس از حمد، بهجای سوره این آیات خوانده شود: (وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَی فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ -- فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ )انبیاء/87 و 88 (و در رکعت دوم , پس از حمد، به جای سوره این آیه خوانده شود: (وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُهَا إِلا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلا یَعْلَمُهَا وَلا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الأرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا یَابِسٍ إِلا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ )(انعام/59
- [آیت الله شبیری زنجانی] یکی از نمازهای مستحبی بنا بر مشهور نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود و وقت آن بنا بر احتیاط پیش از آن است که سرخی طرف مغرب از بین برود. در رکعت اول نماز غفیله، بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَذَا النُّونِ إذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادی فی الظُّلُماتِ أَنْ لا إلهَ إلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ فاسْتَجَبْنا لَهُ ونَجَّیْناهُ مِنَ الغَمِّ وکَذلِکَ نُنْجِی المُؤمِنِینَ) و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَیْبِ لا یَعْلَمُها إلّا هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فی البَرِّ و البَحْرِ وما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إلّا یَعْلَمُها ولا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الأَرْضِ ولا رَطْبٍ ولا یابِسٍ إلّا فی کِتابٍ مُبِینٍ) و در قنوت آن بگویند: (اَللّهُمّ إنِّی أَسْأَلُکَ بِمَفاتِحِ الغَیْبِ التّی لا یَعْلَمُها إلّا أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وأَنْ تَفْعَلَ بِی کذا و کذا) و به جای (کذا و کذا) حاجتهای خود را بگویند و بعد بگویند: (اَللّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتی و القَادِرُ علی طَلِبَتِی تَعْلَمُ حاجَتی فأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ عَلَیْهِ وعَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیْتَها لِی).
- [آیت الله فاضل لنکرانی] یکی از نمازهای مستحبّی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود، و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود و آن دو رکعت است، در رکعت اوّل بعد از حمد باید بجای سوره این آیه را بخوانند: (وَذَاالنُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَی فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الغَمِّوَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤمِنینَ). و در رکعت دوّم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعلَمُها اِلاّ هُوَ وَیَعْلَمُ ما فِی البَرِّ وَالْبَحْرِ وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقة اِلاّ یَعْلَمُها وَلا حَبَّة فیِ ظُلُماتِ الاَرْضِ وَلا رَطْب وَلا یابس اِلاّ فِی کتاب مُبین). و در قنوت آن بگویند: (اَللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ بِمَفاتِحِ الغَیْبِ الَّتی لا یَعْلَمُها اِلاّ اَنْتَ اَنْ تُصَلِیّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَاَنْ تَفْعَلَ بی کذا وکذا). و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند، بعد بگویند: (اَللّهُمَّ اَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتی وَالْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتی فَأساَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَیْتَها لی).
- [آیت الله مظاهری] یکی از نمازهای مستحبّی، نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود و وقت فضیلت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود و تا طلوع فجر هر وقت بخوانند اداست. و در رکعت اوّل بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ ذَاالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ).(1) و در رکعت دوّم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلّا هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلّا یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلّا فی کِتابٍ مُبینٍ).(2) و در قنوت بگویند: (أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِمَفاتِحِ الْغَیْبِ الَّتی لا یَعْلَمُها إِلّا أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَ کَذا)(3)، و به جای کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند، و بعد بگویند: (أَللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتی فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَیْتَها لی).(4)
- [امام خمینی] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است، که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود. و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود. و در رکعت اول آن بعد از حمد، باید به جای سوره، این آیه را بخوانند: "و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا نت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین". و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره، این آیه را بخوانند: "و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقة الا یعلمها و لا حبة فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین". و در قنوت آن بگویند: "اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی کذا و کذا". و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند. و بعد بگویند: "اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمد و آل محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی".
- [آیت الله بروجردی] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود و وقت آن بنا بر احتیاط پیش از آن است که سرخی طرف مغرب از بین برود و در رکعت اوّلِ آن بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند:وَ ذَا النّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أََنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادی فِی الظّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ.و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند:وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها إِلا هُوَ وَ یعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلا یعْلَمُها وَ لاحَبَّة فی ظُلُماتِ اْلأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلا فی کِتابٍ مُبینٍ.و در قنوت آن بگویند:(اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِمَفاتِحِ الغَیبِ الَّتی لا یعْلَمُها اِلا اَنْتَ اَنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بیکَذَا وَ کَذَا).و به جای کلمه کَذَا وَ کَذَا حاجتهای خود را بگویند، بعد بگویند:(اللّهُمَّ اَنْتَ وَلِی نِعْمَتی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتِی فَأساَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَیتَها لی).
- [آیت الله بهجت] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود. و وقت آن بنابر احوط بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود، گرچه احتمال دارد بین نماز مغرب و عشا هر وقت که بود بشود خواند و بنابر اظهر میتوانند نماز غفیله را با نافله مغرب باهم در یک نماز نیت کرده بهجا آورند؛ و در رکعت اول آن، بعد از حمد باید یا بهتر است به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ ذَالنّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک اِنِّی کنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کذَلِک نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ) و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ یعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ماتَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ اِلاّ یعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الاْرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ اِلاّ فی کتابٍ مُبِین). و در قنوت آن بگویند: (اَللّهُمَّ اِنّی أَسْئلُک بِمَفاتِحِ الْغَیبِ الَّتی لا یعْلَمُها اِلاّ أنْتَ أنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بی...) سپس حاجتهای خود را ذکر کنند و بعد بگویند: (اَللّهُمَّ أَنْتَ وَلِیّ نِعْمَتی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتی فَأَسْأَلُک بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلام لَمّا قَضَیتَها لی).
- [آیت الله مکارم شیرازی] از نمازهایی که به جا آوردن آن به امید ثواب پروردگار خوب است نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا موقعی که سرخی طرف مغرب از بین برود، در رکعت اول بعد از حمد به جای سوره این آیه را می خواند: (و ذا النون اذْ ذهب مغاضباً فظن انْ لنْ نقْدر علیْه فنادی فی الظلمات انْ لا اله إلا انْت سبْحانک انی کنْت من الظالمین فاسْتجبْنا له و نجیْناه من الْغم و کذلک ننْجی الْمؤمنین) و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (و عنْده مفاتح الْغیْب لا یعْلمها إلا هو و یعْلم ما فی الْبر و الْبحْر و ما تسْقط منْ ورقة إلا یعْلمها و لا حبة فی ظلمات الاْرْض و لا رطْب و لا یابس إلا فی کتاب مبین) و در قنوت آن بگویند: (اللهم انی اسْئلک بمفاتح الْغیْب التی لا یعْلمها إلا انْت انْ تصلی علی محمد و آل محمد و انْ تفْعلْ بی کذا و کذا) و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند و بعد بگویند: (اللهم انْت ولی نعْمتی و الْقادر علی طلبتی تعْلم حاجتی فأسْئلک بحق محمد و آل محمد علیْه و علیْهم السلام لما قضیْتها لی).
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز غفیله از نمازهای مستحبی مشهور است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده می شود و در رکعت اول ان بعد از حمد باید به جای سوره این ایه را بخوانند و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این ایه را بخوانند و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و در قنوت ان بگویند اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و ال محمد و ان تفعل بی کذا و کذا و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند و بعد بگویند اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمد و ال محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی
- [آیت الله نوری همدانی] یکی از نماز های مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود ودر رکعت اول آن ، بعد از حمد باید بجای سوره این آیه را بخوانند : و ذاالنون اذ ذهب مغاصباً ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤ منین . ودر رکعت دوم بعد از حمد بجای سوره این آیه را بخوانند : و عنده مفاتح الفیب لا یعلمه الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و در قنوت آن بگوید : اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محّمدٍ و آل محّمدٍ و ان تفعل بی کذا و کذا ، و بجای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگوید و بعد بگوید : اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمّدٍ و آل محمّدٍ علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی .