گروهی از صحابه، در زمان حیات پیامبر اسلام(ص) همزمان با نزول آیات قرآن، تفسیر آیات را به شکل کامل فراگرفته و به تبیین آن برای دیگران می‌پرداختند. البته همهی آنها در شرایط یکسانی نبودند، برخی مراتب فهم بالایی داشته و برخی در سطح پایین‌تری بودند. عدهای نزد پیامبر(ص) به ‌طور کامل تعلیم دیده بودند و برخی تنها مراتبی از تعلیم را آموخته بودند. در هر حال، صحابه حلقه واسطه بین پیامبر(ص) و تابعین بودند و علم و دانش معرفت قرآن، از طریق آنها برای دیگران حاصل می‌شد. امام علی(ع)، نخستین مؤمن و معروف‌ترین صحابهی پیامبر اسلام(ص) است که پیشگام و پیشتاز در تفسیر قرآن است و همیشه قرین و ملازم پیامبر اکرم(ص) بوده و از آن حضرت کسب علم مینمود.[1] همانگونه که خود میفرماید: (هیچ آیه‌ای از قرآن بر رسول خدا نازل نشد، جز این‌که برای من خواند و املا فرمود و من به خط خود نوشتم و تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و خاص و عام آن‌ را به من آموخت و از خدا خواست که فهم و حفظ آن ‌را به من عطا فرماید، و از زمانی که آن دعا را درباره من کرد، هیچ آیه‌ای از قرآن و هیچ علمی را که املا فرمود و من نوشتم، فراموش نکردم و آنچه را خدا به او تعلیم فرمود؛ از حلال و حرام، امر و نهی، گذشته و آینده و نوشته‌ای که بر هر پیغمبر پیش از او نازل شده بود؛ از طاعت و معصیت به من تعلیم فرمود و من حفظش کردم و حتی یک حرف آن را فراموش نکردم، سپس دستش را بر سینه‌ام گذاشت و از خدا خواست دلم را از علم و فهم و حکم و نور پر کند. عرض کردم: ای پیغمبر خدا، پدر و مادرم به قربانت، از زمانی که آن دعا را درباره من کردی، چیزی را فراموش نکردم و آنچه را هم ننوشتم از یادم نرفته، آیا بیم فراموشی بر من داری؟ فرمود نه، برتو بیم فراموشی و نادانی ندارم.[2] پیامبر گرامی اسلام درباره امام علی(ع) فرمودند: (أنا مدینه العلم و علیّ بابها)؛ من شهر علم و علی باب و راه ورود به آن شهر است.[3] بنابر این، میبینیم امروزه به اعتراف بزرگان اهل سنت، اکثر روایات تفسیری از حضرت علی(ع) است و از دیگر خلفا، روایات تفسیری، به ندرت گزارش شده است. پی نوشت: [1]. مؤدب، سید رضا، روشهای تفسیر قرآن‌، ص 33 - 36، اشراق، قم، چاپ اول، 1380 ش؛ مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون تاریخ تفسیر قرآن،‌ ص 277، نشر رمز، تهران، پاپ اول، 1381 ش. [2]. مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، حسین، اشتهاردی، علی پناه، ج 12، ص 202 - 203، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانبور، قم، چاپ دوم، 1406 ق. [3]. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 27، ص 34 و 76، مؤسسة آل البیت(ع)، قم‌، چاپ اول، 1409 ق‌؛ ابن أبی الحدید، عبد الحمید‌، شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 7، ص 219،‌ مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اوّل، 1404 ق. منبع:islamquest.net
گروهی از صحابه، در زمان حیات پیامبر اسلام(ص) همزمان با نزول آیات قرآن، تفسیر آیات را به شکل کامل فراگرفته و به تبیین آن برای دیگران میپرداختند. البته همهی آنها در شرایط یکسانی نبودند، برخی مراتب فهم بالایی داشته و برخی در سطح پایینتری بودند. عدهای نزد پیامبر(ص) به طور کامل تعلیم دیده بودند و برخی تنها مراتبی از تعلیم را آموخته بودند. در هر حال، صحابه حلقه واسطه بین پیامبر(ص) و تابعین بودند و علم و دانش معرفت قرآن، از طریق آنها برای دیگران حاصل میشد. امام علی(ع)، نخستین مؤمن و معروفترین صحابهی پیامبر اسلام(ص) است که پیشگام و پیشتاز در تفسیر قرآن است و همیشه قرین و ملازم پیامبر اکرم(ص) بوده و از آن حضرت کسب علم مینمود.[1] همانگونه که خود میفرماید: (هیچ آیهای از قرآن بر رسول خدا نازل نشد، جز اینکه برای من خواند و املا فرمود و من به خط خود نوشتم و تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و خاص و عام آن را به من آموخت و از خدا خواست که فهم و حفظ آن را به من عطا فرماید، و از زمانی که آن دعا را درباره من کرد، هیچ آیهای از قرآن و هیچ علمی را که املا فرمود و من نوشتم، فراموش نکردم و آنچه را خدا به او تعلیم فرمود؛ از حلال و حرام، امر و نهی، گذشته و آینده و نوشتهای که بر هر پیغمبر پیش از او نازل شده بود؛ از طاعت و معصیت به من تعلیم فرمود و من حفظش کردم و حتی یک حرف آن را فراموش نکردم، سپس دستش را بر سینهام گذاشت و از خدا خواست دلم را از علم و فهم و حکم و نور پر کند. عرض کردم: ای پیغمبر خدا، پدر و مادرم به قربانت، از زمانی که آن دعا را درباره من کردی، چیزی را فراموش نکردم و آنچه را هم ننوشتم از یادم نرفته، آیا بیم فراموشی بر من داری؟ فرمود نه، برتو بیم فراموشی و نادانی ندارم.[2]
پیامبر گرامی اسلام درباره امام علی(ع) فرمودند: (أنا مدینه العلم و علیّ بابها)؛ من شهر علم و علی باب و راه ورود به آن شهر است.[3]
بنابر این، میبینیم امروزه به اعتراف بزرگان اهل سنت، اکثر روایات تفسیری از حضرت علی(ع) است و از دیگر خلفا، روایات تفسیری، به ندرت گزارش شده است.
پی نوشت:
[1]. مؤدب، سید رضا، روشهای تفسیر قرآن، ص 33 - 36، اشراق، قم، چاپ اول، 1380 ش؛ مروتی، سهراب، پژوهشی پیرامون تاریخ تفسیر قرآن، ص 277، نشر رمز، تهران، پاپ اول، 1381 ش.
[2]. مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، حسین، اشتهاردی، علی پناه، ج 12، ص 202 - 203، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانبور، قم، چاپ دوم، 1406 ق.
[3]. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 27، ص 34 و 76، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409 ق؛ ابن أبی الحدید، عبد الحمید، شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 7، ص 219، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اوّل، 1404 ق.
منبع:islamquest.net
- [سایر] در میان خلفای راشدین، چرا از حضرت علی(ع) بیش از بقیه خلفا، روایات تفسیری به ما رسیده است؟
- [سایر] آیا بین امیر مؤمنان علی(ع) و خلفا پیوند سببی بود؟
- [سایر] چرا امام علی(ع) بعض از فرزندان خود را به نام خلفا نامید؟
- [سایر] اگر شیوه خلفا صحیح نبود، چرا حضرت علی (ع) در زمان خلافت اصلاحی صورت نداد؟
- [سایر] آیا شیطان فرزندی داشته که در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین علی(ع) به شهادت رسیده باشد؟
- [سایر] چرا حضرت امیرالمومنین، علی(علیه السلام) در زمان خلافت خلفا در نماز به آنان اقتدا می کردند؟
- [سایر] حدیث سیره هزار نبی در علی(ع) را بیان کنید؟
- [سایر] در مدح امام علی ع چه احادیث قدسی وجود دارد؟
- [سایر] روایاتی در برخی آثار حدیثی اهل سنت وجود دارند که در آنها حضرت علی(ع) از خلفا تمجید و ستایش کرده است، مانند (خیر الناس بعد النبیین ابوبکر ثم عمر) و...؛ آیا به موجب این تمجیدها مقام ابوبکر و عمر از مقام حضرت علی(ع) برتر نیست؟ آیا این ستایشها بر افضلیت آنها از سوی حضرت علی(ع) دلالت نمیکند؟
- [سایر] لعنت فرستادن به خلفا به دلیل غصب حق حضرت علی (علیه السلام) چه حکمی دارد؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز خواندن در حرم امامان علیهم السلام مستحب است بلکه از بعضی روایات استفاده می شود که نماز در حرم مطهر حضرت امیر المومنین علیه السلام و سیدالشهداء علیه السلام افضل از مسجد است
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.