موضوع برخی از آیات قرآن، پیرامون جنگهای پیامبر اکرم(ص) و حوادثی که در آن رخ داده، میباشد. تعدادی در مورد خود جنگ و تعدادی نیز پیرامون حوادث اتفاق افتاده در قبل و بعد از جنگ، نازل شدهاند؛ از جمله این جنگها میتوان جنگ بدر، جنگ احد، فتح مکه و ... را نام برد. در مورد جنگ خیبر نیز میتوان دو آیه را یاد کرد که هر دو مرتبط با این جنگ هستند، یکی از این آیات در مورد واقعهای قبل و دیگری در مورد واقعهای، بعد از جنگ خیبر هستند، اما به گونهای میتوان آنها را مرتبط با این جنگ دانست: 1. ( به زودی آنهایی که از شرکت در جهاد تخلف کردند وقتی که می‌روید که غنیمت‌های جنگی را بگیرید خواهند گفت بگذارید ما هم با شما بیاییم. اینان می‌خواهند کلام خدای را مبدل نمایند. بگو: نه، شما هرگز ما را پیروی نمی‌کنید و این را خدای تعالی قبلا به من خبر داده. وقتی این را بشنوند خواهند گفت: شما به ما حسد می‌ورزید ولی باید بدانند که جز اندکی فهم ندارند)؛[1] بعد از صلح حدیبه، پیامبر اکرم(ص) به فرمان خداوند به مؤمنان بشارت داد که قلعهی خیبر را فتح خواهند کرد. پیامبر(ص) به ایشان فرمود در این جنگ تنها آنانی که در حدیبیه حضور داشتهاند میتوانند شرکت کنند و غنائم جنگی نیز تنها مخصوص آنها میباشد و تخلّف کنندگان را نصیبی از این غنائم نخواهد بود. عدهای از مسلمانان که در حدیبیه نبودند و این خبر بدانها رسید، طمع غنائم کرده و برای شرکت در جنگ، از پیامبر(ص) إذن حضور طلبیدند؛ این إذنخواهی به این دلیل بود که آنها از بشارت پیامبر، پیروزی قطعی در جنگ را فهمیده بودند، اما آنها از این مطلب اطلاع نداشتند که پیش از آن، آیات نازل شده و سرّ آنان را فاش ساخته است.[2] 2. (ای کسانی که ایمان آوردید چون در راه خدا سفر می‌کنید و به افراد ناشناس بر می‌خورید درباره آنان تحقیق کنید- و به کسی که سلام به شما می‌کند نگوئید مؤمن نیستی- تا به منظور گرفتن اموالش او را به قتل برسانید و بدانید که نزد خدا غنیمت‌های بسیار هست، خود شما نیز قبل از این، چنین بودید و خدا (با نعمت ایمان) بر شما منت نهاد، پس به تحقیق بپردازید که خدا به آنچه می‌کنید با خبر است )؛[3] قلعه خیبر، مرکزیت یهودیان منطقه را بر عهده داشت، لذا هم از نظر قوای نظامی و هم از نظر استحکتم شهری (برای حفاظت از شهر) از مناطق دیگر قویتر بود. بعد از اینکه خیبر به دست مسلمانان فتح شد، رؤسای مناطق دیگر نیز تسلیم مسلمانان شدند. در یکی از این مناطق، پیامبر(ص) اسامه بن زید را به قریه فدک فرستاد تا انها را به اسلام دعوت کند. شخصی به نام مرداس بن نهیک فدکی وقتی این را شنید، با اهل و مال خود به سمت کوه به استقبال آنها آمد و گفت: (أشهد أن لا إله إلا الله و أن محمدا رسول الله (ص)) اما اسامه که گمان میکرد او در بیان این شهادتین راستگو نیست، او را کشت. اما بعد از اینکه اسامه به پیش پیامبر(ص) برگشت، پیغمبر به او فرمود: چگونه کسی را به قتل رساندی در حالی که به خداوندی خدا و به رسالت من شهادت داده بود. اسامه: یا رسول الله او این شهاتین را برای نجات از مردن گفته بود. پیامبر: نه از آنچه در قلب او بود آگاهی داری و نه آنچه به زبان آورده را قبول می کنی ... . پس اسامه قسم یاد کرد که بعد از این دیگر کسی را که شهادتین بر زبان آورده را نکشد).[4] گفتنی است، در مورد خود جنگ خیبر و حوادثی که در چند روز جریان داشتن جنگ رخداده باشد، ما آیهای را نیافتیم و مفسران نیز در مورد وجود این آیات ادعایی نکردهاند. شایان توجه است که نبود آیه در مورد وقایع یک جنگ، چیزی از اهمیت و نقش استراتژیک آن کم نمیکند و رشادتهایی که بزرگان اسلام از جمله امام علی(ع) در آنجا انجام دادهاند، قابل تقدیر و تحسین است. پی نوشت: [1]. فتح، 15، (سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلیَ‌ مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْکُمْ یُرِیدُونَ أَن یُبَدِّلُواْ کلَامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا کَذَالِکُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَیَقُولُونَ بَلْ تحَسُدُونَنَا بَلْ کاَنُواْ لَا یَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِیلًا). [2]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌18، ص 280، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج‌ 28، ص 75، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق. [3]. نساء، 94، (یأیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا ضرَبْتُمْ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَ لَا تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَی إِلَیْکُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا فَعِندَ اللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ کَذَالِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُواْ إِنَّ اللَّهَ کاَنَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا). [4]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق، موسوی جزایری، سید طیب، ج‌ 1، ص 148- 149، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367ش. منبع:islamquest.net
موضوع برخی از آیات قرآن، پیرامون جنگهای پیامبر اکرم(ص) و حوادثی که در آن رخ داده، میباشد. تعدادی در مورد خود جنگ و تعدادی نیز پیرامون حوادث اتفاق افتاده در قبل و بعد از جنگ، نازل شدهاند؛ از جمله این جنگها میتوان جنگ بدر، جنگ احد، فتح مکه و ... را نام برد.
در مورد جنگ خیبر نیز میتوان دو آیه را یاد کرد که هر دو مرتبط با این جنگ هستند، یکی از این آیات در مورد واقعهای قبل و دیگری در مورد واقعهای، بعد از جنگ خیبر هستند، اما به گونهای میتوان آنها را مرتبط با این جنگ دانست:
1. ( به زودی آنهایی که از شرکت در جهاد تخلف کردند وقتی که میروید که غنیمتهای جنگی را بگیرید خواهند گفت بگذارید ما هم با شما بیاییم. اینان میخواهند کلام خدای را مبدل نمایند. بگو: نه، شما هرگز ما را پیروی نمیکنید و این را خدای تعالی قبلا به من خبر داده. وقتی این را بشنوند خواهند گفت: شما به ما حسد میورزید ولی باید بدانند که جز اندکی فهم ندارند)؛[1] بعد از صلح حدیبه، پیامبر اکرم(ص) به فرمان خداوند به مؤمنان بشارت داد که قلعهی خیبر را فتح خواهند کرد. پیامبر(ص) به ایشان فرمود در این جنگ تنها آنانی که در حدیبیه حضور داشتهاند میتوانند شرکت کنند و غنائم جنگی نیز تنها مخصوص آنها میباشد و تخلّف کنندگان را نصیبی از این غنائم نخواهد بود. عدهای از مسلمانان که در حدیبیه نبودند و این خبر بدانها رسید، طمع غنائم کرده و برای شرکت در جنگ، از پیامبر(ص) إذن حضور طلبیدند؛ این إذنخواهی به این دلیل بود که آنها از بشارت پیامبر، پیروزی قطعی در جنگ را فهمیده بودند، اما آنها از این مطلب اطلاع نداشتند که پیش از آن، آیات نازل شده و سرّ آنان را فاش ساخته است.[2]
2. (ای کسانی که ایمان آوردید چون در راه خدا سفر میکنید و به افراد ناشناس بر میخورید درباره آنان تحقیق کنید- و به کسی که سلام به شما میکند نگوئید مؤمن نیستی- تا به منظور گرفتن اموالش او را به قتل برسانید و بدانید که نزد خدا غنیمتهای بسیار هست، خود شما نیز قبل از این، چنین بودید و خدا (با نعمت ایمان) بر شما منت نهاد، پس به تحقیق بپردازید که خدا به آنچه میکنید با خبر است )؛[3] قلعه خیبر، مرکزیت یهودیان منطقه را بر عهده داشت، لذا هم از نظر قوای نظامی و هم از نظر استحکتم شهری (برای حفاظت از شهر) از مناطق دیگر قویتر بود. بعد از اینکه خیبر به دست مسلمانان فتح شد، رؤسای مناطق دیگر نیز تسلیم مسلمانان شدند. در یکی از این مناطق، پیامبر(ص) اسامه بن زید را به قریه فدک فرستاد تا انها را به اسلام دعوت کند. شخصی به نام مرداس بن نهیک فدکی وقتی این را شنید، با اهل و مال خود به سمت کوه به استقبال آنها آمد و گفت: (أشهد أن لا إله إلا الله و أن محمدا رسول الله (ص)) اما اسامه که گمان میکرد او در بیان این شهادتین راستگو نیست، او را کشت. اما بعد از اینکه اسامه به پیش پیامبر(ص) برگشت، پیغمبر به او فرمود: چگونه کسی را به قتل رساندی در حالی که به خداوندی خدا و به رسالت من شهادت داده بود. اسامه: یا رسول الله او این شهاتین را برای نجات از مردن گفته بود. پیامبر: نه از آنچه در قلب او بود آگاهی داری و نه آنچه به زبان آورده را قبول می کنی ... . پس اسامه قسم یاد کرد که بعد از این دیگر کسی را که شهادتین بر زبان آورده را نکشد).[4]
گفتنی است، در مورد خود جنگ خیبر و حوادثی که در چند روز جریان داشتن جنگ رخداده باشد، ما آیهای را نیافتیم و مفسران نیز در مورد وجود این آیات ادعایی نکردهاند.
شایان توجه است که نبود آیه در مورد وقایع یک جنگ، چیزی از اهمیت و نقش استراتژیک آن کم نمیکند و رشادتهایی که بزرگان اسلام از جمله امام علی(ع) در آنجا انجام دادهاند، قابل تقدیر و تحسین است.
پی نوشت:
[1]. فتح، 15، (سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلیَ مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْکُمْ یُرِیدُونَ أَن یُبَدِّلُواْ کلَامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا کَذَالِکُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَیَقُولُونَ بَلْ تحَسُدُونَنَا بَلْ کاَنُواْ لَا یَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِیلًا).
[2]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 280، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 28، ص 75، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق.
[3]. نساء، 94، (یأیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا ضرَبْتُمْ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَ لَا تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَی إِلَیْکُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا فَعِندَ اللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ کَذَالِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُواْ إِنَّ اللَّهَ کاَنَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا).
[4]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق، موسوی جزایری، سید طیب، ج 1، ص 148- 149، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367ش.
منبع:islamquest.net
- [سایر] آیا آیه ای در قرآن پیرامون جنگ خیبر وجود دارد؟
- [سایر] قرآن کریم در سوره احزاب پیرامون نقش امام علی(علیه السلام) در جنگ احزاب چه می فرماید؟
- [سایر] آیا آیات قرآن درباره جنگ بدر، مانند آیه تطهیر، عصمت خلفا را اثبات نمی کند؟
- [سایر] تفسیر امام باقر(ع) پیرامون آیه (انْ اصْبَحَ ماءُکُمْ غَوْراً)، چیست؟
- [سایر] پیرامون تقدیر و تدبیر از نگاه قرآن و احادیث و فلسفه مطالبی را بفرستید .العبدو یدبر و الله یقدر آیا آیه قرآن است یا...؟
- [سایر] دانستنیهایی پیرامون قران بیان کنید؟
- [سایر] آیا بین آیه 29 سوره بقره و آیه 30 سوره نازعات پیرامون تقدم آفرینش آسمان و زمین تعارض وجود دارد؟
- [سایر] دیدگاه قرآن پیرامون کروی بودن زمین چیست؟
- [سایر] دیدگاه شیعه پیرامون تحریف قرآن چیست؟
- [سایر] قلعه خیبر چگونه فتح شد؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سورههای مبارکه (یس) و (صافات) و (احزاب) و (آیة الکرسی) و دو آیه بعد آن تا (هُم فِیها خالِدون) و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره را بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مظاهری] اگر آیه سجده را از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد بشنود یا از رادیو و ضبط صوت و مانند اینها آیه سجده را بشنود، واجب است سجده کند.
- [آیت الله اردبیلی] جنب وقتی که دعای کمیل میخواند، نباید آیه (أفمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لا یستوون) را که آیه هجدهم سوره سجده میباشد، بخواند؛ ولی اگر آن را به قصد قرآن نخواند، اشکال ندارد، اگرچه نخواندن آن بهتر است.
- [امام خمینی] اگر آیه سجده را از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد بشنود، یا از مثل گرامافون آیه سجده را بشنود، لازم نیست سجده نماید. ولی اگر از آلتی که صدای خود انسان را می رساند بشنود، واجب است سجده کند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر دیوانه و یا کودک غیر بالغ آیه سجده را به قصد قرآن بخواند، چنانچه کسی به آن آیه گوش کند، باید سجده نماید؛ ولی اگر کسی آیه سجده را بدون آن که قصد خواندن قرآن داشته باشد، بخواند (مثل کسی که در خواب آن را میخواند)، با گوش دادن به آن، سجده واجب نمیشود؛ ولی اگر از چیزی مثل ضبط صوت و رادیو به آیه سجده گوش کند، احتیاطا لازم است سجده نماید و اگر از وسیلهای که صدای قاری را همزمان با قرائت او پخش میکند به آیه سجده گوش کند، واجب است سجده کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر انسان از بچه غیر ممیز که خوب و بد را نمی فهمد یا از کسی که قصد خواندن قران ندارد یا مثلا از گرامافون یا نوار ضبط صوت ایه سجده را استماع کند سجده واجب نیست ولی اگر شخصی در ایستگاه رادیو ایه سجده را به قصد این که از قران است بخواند و انسان به وسیله رادیو گوش دهد سجده واجب است