(آتمسفر) یا (جَوّ)، عبارت است از طبقه و توده هوایی که اطراف کره زمین را فرا گرفته است.[1] در اصطلاح زمینشناسی نیز چنین تعریف شده است: پوشش گازی اطراف کره زمین را اتمسفر یا جوّ مینامند.[2] مرز پائینی آن سطح زمین است ولی برای مرز بالایی آن حدی وجود ندارد. اکثر دانشمندان بر این عقیدهاند که ضخامت اتمسفر اطراف کره زمین بیش از 1000 کیلومتر است.[3] در مباحث زمینشناسی و هواشناسی؛ اتمسفر دارای این لایهها است: تروپوسفر (Troposphere)، استراتوسفر (Stratosphere)، مزوسفر (Mesosphere)، یونوسفر (Ionosphere)، اگزوسفر (Exosphere)، ماگنتوسفر و باد خورشیدی. همچنین گفته شده است: جوّ زمین از جنبههای گوناگون به طبقات مختلف تقسیم میشود، مثلاً از نظر گرما آنرا به پنج طبقه تقسیم میکنند.[4] برخی محققان علم زمینشناسی که نظری به اعجاز علمی قرآن کریم داشتهاند معتقدند؛ قرآن این لایهها را از نظر کار و وظیفه به هفت طبقه تقسیم میکند و آنها را طبق اصطلاح زمینشناسی به ترتیب اینگونه نام میبرند: تروپوسفر، استراتوسفر، ازونسفر، مزوسفر، یونوسفر، ترموسفر، اکسوسفر.[5] گرچه (اتمسفر)، واژه جدیدی است، آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که از آنها، وجود و فایده لایههای اتمسفر برداشت میشود؛ که در اینجا به سه نمونه اشاره میشود: 1. (وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آیاتِها مُعْرِضُون).[6] از آنجا که آرامش زمین به تنهایی برای آرامش زندگی انسان کافی نیست، بلکه باید از طرف بالا نیز ایمنی داشته باشد، خداوند در این آیه شریفه میفرماید: ما آسمان را سقف محفوظی قرار دادیم ولی آنها از آیات و نشانههای توحید که در این آسمان پهناور است رویگردانند. منظور از آسمان در اینجا، جوّی است که گرداگرد زمین را گرفته، و ضخامت آن صدها کیلومتر میباشد، این قشرِ ظاهراً لطیف که از هوا و گازها تشکیل شده به قدری محکم و مقاوم است که هر موجود مزاحمی از بیرون به سوی زمین بیاید نابود میشود، و کره زمین را در برابر بمباران شبانهروزی سنگهای (شهاب) که از هر گلولهای خطرناکترند حفظ میکند.[7] 2. (ثُمَّ اسْتَوی‌ إِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعین)؛[8] سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالی که به صورت دود بود به آن و به زمین دستور داد: (به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه!) آنها گفتند: (ما از روی طاعت میآییم (و شکل میگیریم)!). سید هبة الدین شهرستانی معتقد است که مقصود از کلمه سماء و دخان در این آیه‌ شریفه، همان جوّ زمین (اتمسفر) است که آنرا با نام (کره بخار) اطراف زمین میخواند. ایشان در ابتدا معانی کلمه (سماء) را برمیشمارد. و آنرا در عرف و لغت به معنای (شی‌ء علوی)؛ یعنی هر چه بالای زمین است، میداند. که شارع نیز در استعمال الفاظ و اسامی تابع عرف بوده است. سپس میگوید در مقالات دینی لفظ سماء به یکی از سه معنا میآید: اول: عین هوای عالی و فضای خالی. دوم: جسم عظیم کروی محیط بر زمین ما (که اکثر موارد استعمال در شرع ناظر به این معناست). سوم: عین کرات علوی(بالاتر) و اراضی سیّاره. آنگاه میگوید: وقتی که اطلاق لفظ (سماء) بر هر موجود علوی(بالاتر) جایز و شایع شد چرا جایز نباشد که آسمان زمین ما [جهان مادی] عبارت باشد از کره بخاری که محیط بر هوای زمین است. سپس ایشان ده دسته دلیل شرعی (آیات و روایات) میآورد تا ثابت کند که مقصود از آسمان همین کره بخار است. دسته دوم از دلایل ایشان همین آیه 11 سوره فصلت و روایاتی‌ است که می‌فرماید آسمانها از دود آفریده شده است. و دود (دخان) را در این آیه شریفه، به معنای همان بخار مصطلح میداند و در پایان نتیجه میگیرد که: آنچه از مجموع روایات استفاده میکنیم مقصود از دود همان بخار است منتها آنکه چون بخار و دود هر دو از یک منشأ هستند و یا چون در عرف و در بدو نظر شبیه همند اسم دخان بر بخار اطلاق شده است. پس‌ همه روایات ناطق است بر اینکه تمامی آسمانهای هفتگانه که محیط بر زمین‌های هفتگانه است از بخار آفریده شده است.‌ [9] مفسّران دیگری هم این دیدگاه را احتمال دادهاند[10] (و البته، نظرات تفسیری دیگری نیز در مورد این آیات وجود دارد). 3. (وَ بَنَیْنا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِداداً)؛[11] و بالای سر شما هفت بنای محکم بنا کردیم. یکی از احتمالاتی که درباره این آیه شریفه گفته شده، این است که؛ منظور طبقات متعدد هوای اطراف زمین(اتمسفر) باشد[12] که در عین رقیق بودن ظاهری، از چنان استحکامی برخوردار است که این کره خاکی را از هجوم مستمر سنگهای آسمانی حفظ میکند، و به محض اینکه یکی از آنها جذب کره زمین شود بر اثر تصادم شدید با قشر هوا چنان داغ میشود که آتش میگیرد، و میسوزد، و خاکستر آن به طور ملایم بر زمین مینشیند، و اگر این قشر هوا نبود شهرها و آبادیهای ما شب و روز در معرض پرتاب این سنگها قرار داشت.[13] لایه محافظت اتمسفر به موجودات زنده این امکان را میدهد که با آرامش و اطمینان به زندگی خود ادامه دهند. مسلماً این خداوند متعال است که انسانها را حفظ مینماید و این لطف و رحمت خداوند در قرآن کریم توصیف شده است. پی نوشتها: [1]. فرهنگ فارسی معین، واژه (اتمسفر)؛ بلاغی، سید عبد الحجت، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، ج 1، تعلیقه، ص 151، انتشارات حکمت، قم، 1386ق. [2]. تقی زاده، حبیب، توضیحاتی بر فصل اتمسفر(کتاب زمین شناسی سال سوم)، مجله رشد آموزش زمینشناسی، شماره 8، ص 24، بهار 1366ش. [3]. همان. [4]. برای آگاهی بیشتر درباره توضیحات این لایهها ر.ک: http://eghlim1990.blogfa.com/post-31.aspx . [5]. ر.ک: http://eghlim1990.blogfa.com/post-31.aspx . [6]. انبیاء، 32. [7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 13، ص 398، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. [8]. فصلت، 11. [9]. شهرستانی، سید هبة الدین، اسلام و هیئت، ص 131- 145)با تلخیص)، مطبعة الغری فی النجف، 1356ق؛ رضائی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص 102 – 103،کتاب مبین، رشت، چاپ سوم، 1381ش. [10]. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج 1، ص 111، شرکت سهامی انتشار، تهران، چاپ چهارم، 1362ش؛ قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج 12، ص 68، بنیاد بعثت، تهران، چاپ سوم، 1377ش؛ ابن عبد الدائم (سمین حلبی)، احمد بن یوسف، الدر المصون فی علوم الکتاب المکنون، محقق: أحمد محمد الخراط، ج 9، ص 510 – 511، دار القلم، دمشق، بیتا؛ جزائری، جابر بن موسی، أیسر التفاسیر لکلام العلی الکبیر، ج 4، ص 565، مکتبة العلوم والحکم، المدینة المنورة، چاپ پنجم، 1424ق. [11]. نبأ، 12. [12]. تفسیر نمونه، ج 26، ص 24؛ الشریف، عدنان، من علوم الأرض القرآنیة، ص 67، دارالعلم للملایین، بیروت، چاپ سوم، 2000م. [13]. تفسیر نمونه، ج 26، ص 24. islamquest.net
(آتمسفر) یا (جَوّ)، عبارت است از طبقه و توده هوایی که اطراف کره زمین را فرا گرفته است.[1] در اصطلاح زمینشناسی نیز چنین تعریف شده است: پوشش گازی اطراف کره زمین را اتمسفر یا جوّ مینامند.[2] مرز پائینی آن سطح زمین است ولی برای مرز بالایی آن حدی وجود ندارد. اکثر دانشمندان بر این عقیدهاند که ضخامت اتمسفر اطراف کره زمین بیش از 1000 کیلومتر است.[3]
در مباحث زمینشناسی و هواشناسی؛ اتمسفر دارای این لایهها است: تروپوسفر (Troposphere)، استراتوسفر (Stratosphere)، مزوسفر (Mesosphere)، یونوسفر (Ionosphere)، اگزوسفر (Exosphere)، ماگنتوسفر و باد خورشیدی. همچنین گفته شده است: جوّ زمین از جنبههای گوناگون به طبقات مختلف تقسیم میشود، مثلاً از نظر گرما آنرا به پنج طبقه تقسیم میکنند.[4]
برخی محققان علم زمینشناسی که نظری به اعجاز علمی قرآن کریم داشتهاند معتقدند؛ قرآن این لایهها را از نظر کار و وظیفه به هفت طبقه تقسیم میکند و آنها را طبق اصطلاح زمینشناسی به ترتیب اینگونه نام میبرند: تروپوسفر، استراتوسفر، ازونسفر، مزوسفر، یونوسفر، ترموسفر، اکسوسفر.[5]
گرچه (اتمسفر)، واژه جدیدی است، آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که از آنها، وجود و فایده لایههای اتمسفر برداشت میشود؛ که در اینجا به سه نمونه اشاره میشود:
1. (وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آیاتِها مُعْرِضُون).[6] از آنجا که آرامش زمین به تنهایی برای آرامش زندگی انسان کافی نیست، بلکه باید از طرف بالا نیز ایمنی داشته باشد، خداوند در این آیه شریفه میفرماید: ما آسمان را سقف محفوظی قرار دادیم ولی آنها از آیات و نشانههای توحید که در این آسمان پهناور است رویگردانند.
منظور از آسمان در اینجا، جوّی است که گرداگرد زمین را گرفته، و ضخامت آن صدها کیلومتر میباشد، این قشرِ ظاهراً لطیف که از هوا و گازها تشکیل شده به قدری محکم و مقاوم است که هر موجود مزاحمی از بیرون به سوی زمین بیاید نابود میشود، و کره زمین را در برابر بمباران شبانهروزی سنگهای (شهاب) که از هر گلولهای خطرناکترند حفظ میکند.[7]
2. (ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعین)؛[8] سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالی که به صورت دود بود به آن و به زمین دستور داد: (به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه!) آنها گفتند: (ما از روی طاعت میآییم (و شکل میگیریم)!).
سید هبة الدین شهرستانی معتقد است که مقصود از کلمه سماء و دخان در این آیه شریفه، همان جوّ زمین (اتمسفر) است که آنرا با نام (کره بخار) اطراف زمین میخواند. ایشان در ابتدا معانی کلمه (سماء) را برمیشمارد. و آنرا در عرف و لغت به معنای (شیء علوی)؛ یعنی هر چه بالای زمین است، میداند. که شارع نیز در استعمال الفاظ و اسامی تابع عرف بوده است. سپس میگوید در مقالات دینی لفظ سماء به یکی از سه معنا میآید:
اول: عین هوای عالی و فضای خالی.
دوم: جسم عظیم کروی محیط بر زمین ما (که اکثر موارد استعمال در شرع ناظر به این معناست).
سوم: عین کرات علوی(بالاتر) و اراضی سیّاره.
آنگاه میگوید: وقتی که اطلاق لفظ (سماء) بر هر موجود علوی(بالاتر) جایز و شایع شد چرا جایز نباشد که آسمان زمین ما [جهان مادی] عبارت باشد از کره بخاری که محیط بر هوای زمین است.
سپس ایشان ده دسته دلیل شرعی (آیات و روایات) میآورد تا ثابت کند که مقصود از آسمان همین کره بخار است. دسته دوم از دلایل ایشان همین آیه 11 سوره فصلت و روایاتی است که میفرماید آسمانها از دود آفریده شده است. و دود (دخان) را در این آیه شریفه، به معنای همان بخار مصطلح میداند و در پایان نتیجه میگیرد که: آنچه از مجموع روایات استفاده میکنیم مقصود از دود همان بخار است منتها آنکه چون بخار و دود هر دو از یک منشأ هستند و یا چون در عرف و در بدو نظر شبیه همند اسم دخان بر بخار اطلاق شده است. پس همه روایات ناطق است بر اینکه تمامی آسمانهای هفتگانه که محیط بر زمینهای هفتگانه است از بخار آفریده شده است. [9]
مفسّران دیگری هم این دیدگاه را احتمال دادهاند[10] (و البته، نظرات تفسیری دیگری نیز در مورد این آیات وجود دارد).
3. (وَ بَنَیْنا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِداداً)؛[11] و بالای سر شما هفت بنای محکم بنا کردیم.
یکی از احتمالاتی که درباره این آیه شریفه گفته شده، این است که؛ منظور طبقات متعدد هوای اطراف زمین(اتمسفر) باشد[12] که در عین رقیق بودن ظاهری، از چنان استحکامی برخوردار است که این کره خاکی را از هجوم مستمر سنگهای آسمانی حفظ میکند، و به محض اینکه یکی از آنها جذب کره زمین شود بر اثر تصادم شدید با قشر هوا چنان داغ میشود که آتش میگیرد، و میسوزد، و خاکستر آن به طور ملایم بر زمین مینشیند، و اگر این قشر هوا نبود شهرها و آبادیهای ما شب و روز در معرض پرتاب این سنگها قرار داشت.[13]
لایه محافظت اتمسفر به موجودات زنده این امکان را میدهد که با آرامش و اطمینان به زندگی خود ادامه دهند. مسلماً این خداوند متعال است که انسانها را حفظ مینماید و این لطف و رحمت خداوند در قرآن کریم توصیف شده است.
پی نوشتها:
[1]. فرهنگ فارسی معین، واژه (اتمسفر)؛ بلاغی، سید عبد الحجت، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، ج 1، تعلیقه، ص 151، انتشارات حکمت، قم، 1386ق.
[2]. تقی زاده، حبیب، توضیحاتی بر فصل اتمسفر(کتاب زمین شناسی سال سوم)، مجله رشد آموزش زمینشناسی، شماره 8، ص 24، بهار 1366ش.
[3]. همان.
[4]. برای آگاهی بیشتر درباره توضیحات این لایهها ر.ک: http://eghlim1990.blogfa.com/post-31.aspx .
[5]. ر.ک: http://eghlim1990.blogfa.com/post-31.aspx .
[6]. انبیاء، 32.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 13، ص 398، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[8]. فصلت، 11.
[9]. شهرستانی، سید هبة الدین، اسلام و هیئت، ص 131- 145)با تلخیص)، مطبعة الغری فی النجف، 1356ق؛ رضائی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص 102 – 103،کتاب مبین، رشت، چاپ سوم، 1381ش.
[10]. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج 1، ص 111، شرکت سهامی انتشار، تهران، چاپ چهارم، 1362ش؛ قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج 12، ص 68، بنیاد بعثت، تهران، چاپ سوم، 1377ش؛ ابن عبد الدائم (سمین حلبی)، احمد بن یوسف، الدر المصون فی علوم الکتاب المکنون، محقق: أحمد محمد الخراط، ج 9، ص 510 – 511، دار القلم، دمشق، بیتا؛ جزائری، جابر بن موسی، أیسر التفاسیر لکلام العلی الکبیر، ج 4، ص 565، مکتبة العلوم والحکم، المدینة المنورة، چاپ پنجم، 1424ق.
[11]. نبأ، 12.
[12]. تفسیر نمونه، ج 26، ص 24؛ الشریف، عدنان، من علوم الأرض القرآنیة، ص 67، دارالعلم للملایین، بیروت، چاپ سوم، 2000م.
[13]. تفسیر نمونه، ج 26، ص 24.
islamquest.net
- [سایر] آیا در قرآن کریم به لایههای اتمسفر اشاره شده است؟
- [سایر] آیا در قرآن کریم به لایههای اتمسفر اشاره شده است؟
- [سایر] در قرآن کریم به چه مکانهایی اشاره شده است؟
- [سایر] به چند اثر مثبت و منفی تفسیر علمی قرآن کریم اشاره بفرمایید؟
- [سایر] چه آیاتی از قرآن کریم به تعلیم و تربیت فرزندان اشاره دارد؟
- [سایر] آیا در آیات قرآن کریم به ولایت معصومین علیهم السلام اشاره ای شده است؟
- [سایر] آیا در قرآن کریم صراحتا به گران فروشی اشاره شده است؟
- [سایر] آیا در قرآن کریم به حضرت قائم (عج) و قیام ایشان اشاره شده است؟
- [سایر] آیا در قرآن کریم صراحتا به گران فروشی اشاره شده است؟
- [سایر] در کدام آیه قرآن کریم اشاره به گفتن انشاء الله گفتن درهر کار شده است؟
- [آیت الله جوادی آملی] .کسی که نمیتواند بنشیند, باید ایستاده نیّت سجده نماید و با اشاره سر و اگر ممکن نبود, با اشاره چشمها و اگر ممکن نبود, به نیت قلبی اکتفا نماید و احتیاط لازم, اشاره کردن با دست و مانند آن است.
- [آیت الله نوری همدانی] کسی که نمی تواند حرف بزند ، اگر با اشاره حرف بزند ، اگر با اشاره حرف بزند ، اگر با اشاره بفهماند که ملک را اجاره داده ، یا اجاره کرده ، صحیح است .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که هیچ نمی تواند سجده نماید باید برای سجده با سر اشاره کند و اگر نتواند؛ باید با چشمها اشاره نماید و اگر با چشمها هم نمی تواند اشاره کند بنا بر احتیاط مستحب با دست و مانند آن برای سجده اشاره کند و در قلب نیز نیت سجده نماید.
- [آیت الله خوئی] کسی که هیچ نمیتواند سجده نماید باید برای سجده با سر اشاره کند و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید، اگر با چشمها هم نمیتواند اشاره کند بنابر احتیاط مستحب با دست و مانند آن برای سجده اشاره کند و در قلب نیز نیت سجده نماید.
- [آیت الله سیستانی] کسی که هیچ نمیتواند سجده نماید ، و مقداری که میتواند خم شود بر آن سجده صدق نمیکند ، باید برای سجده با سر اشاره کند ، و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید ، و اگر با چشمها هم نمیتواند اشاره کند باید در قلب نیت سجده کند و بنابر احتیاط لازم با دست و مانند آن برای سجده اشاره کند ، و ذکر واجب را بگوید .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که هیچ نمی تواند خم شود باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید، و در هردو صورت احتیاط آن است که اگر می تواند مهر را بلند کند و بر پیشانی بگذارد، و اگر با سر یا چشمها هم نمی تواند اشاره کند باید در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که هیچ نمیتواند خم شود، باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند، باید با چشمها اشاره نماید و در هر دو صورت احتیاط واجب آن است که اگر میتواند قدری مهر را بلند کند و پیشانی را بر آن بگذارد و اگر با سر یا چشمها نیز نمیتواند اشاره کند، باید در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست و مانند آن، برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که هیچ نمیتواند خم شود، باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند، باید با چشمها اشاره نماید و در هر صورت احیتاط واجب آن است که اگر میتواند مهر را بلند و به پیشانی بگذارد و اگر با سر یا چشمها هم نمیتواند اشاره کند، باید در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست ومانند آن برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله بروجردی] کسی که هیچ نمیتواند خم شود، باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید و در هر دو صورت احتیاط واجب آن است که اگر میتواند مهر را بلند کند و بر پیشانی بگذارد و اگر با سر یا چشمها هم نمیتواند اشاره کند، باید در قلب نیت سجده کند و بنا بر احتیاط واجب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که نمیتواند بنشیند، باید ایستاده نیّت سجده کند و چنانچه میتواند برای سجده با سر اشاره کند و اگر نمیتواند، با چشمها اشاره نماید و اگر این را هم نمیتواند، در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست ومانند آن برای سجده اشاره نماید.