آیا می توان بر طبق هر یک از قرائت های هفت گانه قرآن را تفسیر کرد؟ یا تفسیر باید برا ساس قرائت خاصی باشد؟
برخی مدعی شده اند که ما می توانیم قرآن را براساس هریک از قرائت های هفت گانه ی قرّاء سبعه[1] تفسیر کنیم و بر این گفته دلایلی ارائه کرده اند. به نظر می رسد که این دلایل تمام نیست و ما نمی توانیم قرآن را بر طبق هریک از قرائات هفت گانه تفسیر کنیم. از جمله دلایلی که مدعیان این دیدگاه ذکر کرده اند، این است که: قرائت های هفت گانه ای که از قراء سبعه روایت شده، متواتر[2] است و وقتی قرائت ها متواتر بود، ما یقین می کنیم که این قرائت ها از سوی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به مردم ارائه شده و یا دست کم مورد تأیید ایشان است؛ بنابراین، تفسیر بر اساس قرائت های هفت گانه، جایز و صحیح است. این استدلال ناتمام است؛ زیرا اولا: تواتر قرائات سبعه، یک ادعای محض و فاقد دلیل است و حداکثر چیزی که می توان در مورد تواتر این قرائات پذیرفت، این است که آن ها از زمان تلاوت قاریان هفت گانه تا زمانی که به دست ما رسیده است، تواتر دارند؛ اما بر تواتر این قرائت ها پیش از آن زمان، تا زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله) هیچ دلیلی نداریم.ثانیاً: در مواردی که اختلاف قرائت در معنا با هم ناسازگار باشند، لازم می آید آیات قرآن مشتمل بر ناسازگاری و اختلاف باشند و التزام به آن غیر ممکن است؛ زیرا برخلاف صریح آیه ی 83 سوره ی نساء است که می فرماید: (اگر قرآن از سوی غیر خدا می بود، در آن اختلاف فراوان می یافتید.) دلیل دیگری که برخی برای تواتر قرائت های هفت گانه به آن استناد کرده اند، روایتی است که می فرماید: (نزل القرآن علی سبعة احرف). این روایت در منابع اهل سنت موجود است. این مدعیان می گویند: مقصود از نزول قرآن بر هفت حرف، نزول قرآن بر هفت قرائت است و قرآن با هفت قرائت بر پیامبر(صلی الله علیه وآله)نازل شده است و ما با چنین باوری می توانیم براساس هفت قرائت، قرآن را تفسیر کنیم. این استدلال نیز نادرست است؛ زیرا اولا: این روایات در منابع شیعی نیست؛ بلکه به عکس، روایاتی داریم که تأکید می کند نزول قرآن بر هفت قرائت حرف نادرستی است و قرآن بر یک قرائت نازل شده است. از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: (ان القرآن واحد نزل من عند واحد و لکن الاختلاف یجیء من قبل الرواة؛ قرآن یکی است و از سوی خدای واحد نازل شده است؛ اما اختلاف هایی که در قرائت ها وجود دارد، از طرف راویان این قرائت هاست.) در روایت دیگری یکی از اصحاب می گوید: من خدمت امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: (ان الناس یقولون انّ القرآن نزل علی سبعة احرف؛ مردم می گویند: قرآن بر هفت حرف نازل شده است.) حضرت فرمود: (کذبوا اعداء اللّه و لکنّه نزل علی حرف واحد من عند واحد؛[3] این سخن دشمنان خداست که دروغ می گویند، و لیکن قرآن بر یک حرف از سوی خداوند واحد نازل شده است.) افزون بر این، دانشمندان تفسیرهای مختلفی[4]، حدود بیست تفسیر و توجیه، برای این روایت ذکر کرده اند و این گونه نیست که این توجیه و تفسیری که مدعیان مطرح می کنند، بر آن تفسیرها ترجیح داشته باشد؛ بنابراین، یک روایت مبهم و متشابهی خواهد شد که مقصود اصلی آن روشن نیست. دلیل دیگری که ممکن است برای چنین ادعایی اقامه شود، روایتی است که از طریق شیعه از امام معصوم(علیه السلام) نقل شده است که می فرماید: (اقرأ کما یقرأ الناس حتی یقوم القائم)[5] در این روایت دستور داده شده که قرآن را آن گونه بخوانند که توده ی مردم می خوانند و چون قرائت های هفت گانه، در بین توده ی مردم رواج داشته، پس معنای روایت این است که طبق هفت قرائت بخوانید؛ در نتیجه این قرائت های هفت گانه ی قرآن همگی معتبرند و می توانیم قران را براساس هر یک از آن ها تفسیر کنیم. این استدلال نیز ناتمام است؛ زیرا اولا: در روایت دستور داده شده که قرآن را برطبق قرائت هایی که مردم می خوانند، قرائت کنیم، اما نسبت به مقام تفسیر که دنبال کشف مراد خدا هستیم، این روایت دلالت ندارد. ممکن است به دلایلی همان قرائت رایج بین مردم در مقام خواندن و تلاوت کردن تأیید شده باشد، ولی در مقام کشف و تفسیر، اگر قرائت رایج بین مردم، دقیقاً قرائتی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)فرموده است، نباشد، معنای تأیید تفسیر براساس آن، گمراهی و جهل است. ثانیاً: دلیلی بر وجود هفت قرائت در زمان صدور این روایت (اقرأ کما یقرأ الناس) در دست نیست. پی نوشتها: [1]. عبدالله بن عامر (م 118 ه)، عبدالله بن کثیر (م 120 ه)، عاصم بن ابی النجود (م 128 ه)، ابوعمر بن علاء (م 154 ه)، حمزة بن حبیب زیّات (م 156 ه)، نافع بن عبدالرحمن (م 169 ه)، علی بن حمزه کسائی (م 186 ه)، ر.ک: محمد هادی معرفت، علوم قرآنی، ص 189. [2]. (ان القرائات السبع متواترة عند الجمهور...) بدرالدین محمد بن عبدالله الزرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج 1، ص 466. [3]. همان. [4]. ر.ک: جلال الدین السیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 154 و 146. [5]. محمد باقر المجلسی، بحارالانوار، ج 92، ص 88، باب 8. منبع: منطق فهم قرآن، محمود رجبی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).
عنوان سوال:

آیا می توان بر طبق هر یک از قرائت های هفت گانه قرآن را تفسیر کرد؟ یا تفسیر باید برا ساس قرائت خاصی باشد؟


پاسخ:

برخی مدعی شده اند که ما می توانیم قرآن را براساس هریک از قرائت های هفت گانه ی قرّاء سبعه[1] تفسیر کنیم و بر این گفته دلایلی ارائه کرده اند. به نظر می رسد که این دلایل تمام نیست و ما نمی توانیم قرآن را بر طبق هریک از قرائات هفت گانه تفسیر کنیم. از جمله دلایلی که مدعیان این دیدگاه ذکر کرده اند، این است که: قرائت های هفت گانه ای که از قراء سبعه روایت شده، متواتر[2] است و وقتی قرائت ها متواتر بود، ما یقین می کنیم که این قرائت ها از سوی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به مردم ارائه شده و یا دست کم مورد تأیید ایشان است؛ بنابراین، تفسیر بر اساس قرائت های هفت گانه، جایز و صحیح است.
این استدلال ناتمام است؛ زیرا اولا: تواتر قرائات سبعه، یک ادعای محض و فاقد دلیل است و حداکثر چیزی که می توان در مورد تواتر این قرائات پذیرفت، این است که آن ها از زمان تلاوت قاریان هفت گانه تا زمانی که به دست ما رسیده است، تواتر دارند؛ اما بر تواتر این قرائت ها پیش از آن زمان، تا زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله) هیچ دلیلی نداریم.ثانیاً: در مواردی که اختلاف قرائت در معنا با هم ناسازگار باشند، لازم می آید آیات قرآن مشتمل بر ناسازگاری و اختلاف باشند و التزام به آن غیر ممکن است؛ زیرا برخلاف صریح آیه ی 83 سوره ی نساء است که می فرماید: (اگر قرآن از سوی غیر خدا می بود، در آن اختلاف فراوان می یافتید.)
دلیل دیگری که برخی برای تواتر قرائت های هفت گانه به آن استناد کرده اند، روایتی است که می فرماید: (نزل القرآن علی سبعة احرف). این روایت در منابع اهل سنت موجود است. این مدعیان می گویند: مقصود از نزول قرآن بر هفت حرف، نزول قرآن بر هفت قرائت است و قرآن با هفت قرائت بر پیامبر(صلی الله علیه وآله)نازل شده است و ما با چنین باوری می توانیم براساس هفت قرائت، قرآن را تفسیر کنیم.
این استدلال نیز نادرست است؛ زیرا اولا: این روایات در منابع شیعی نیست؛ بلکه به عکس، روایاتی داریم که تأکید می کند نزول قرآن بر هفت قرائت حرف نادرستی است و قرآن بر یک قرائت نازل شده است. از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: (ان القرآن واحد نزل من عند واحد و لکن الاختلاف یجیء من قبل الرواة؛ قرآن یکی است و از سوی خدای واحد نازل شده است؛ اما اختلاف هایی که در قرائت ها وجود دارد، از طرف راویان این قرائت هاست.) در روایت دیگری یکی از اصحاب می گوید: من خدمت امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: (ان الناس یقولون انّ القرآن نزل علی سبعة احرف؛ مردم می گویند: قرآن بر هفت حرف نازل شده است.) حضرت فرمود: (کذبوا اعداء اللّه و لکنّه نزل علی حرف واحد من عند واحد؛[3] این سخن دشمنان خداست که دروغ می گویند، و لیکن قرآن بر یک حرف از سوی خداوند واحد نازل شده است.)
افزون بر این، دانشمندان تفسیرهای مختلفی[4]، حدود بیست تفسیر و توجیه، برای این روایت ذکر کرده اند و این گونه نیست که این توجیه و تفسیری که مدعیان مطرح می کنند، بر آن تفسیرها ترجیح داشته باشد؛ بنابراین، یک روایت مبهم و متشابهی خواهد شد که مقصود اصلی آن روشن نیست.
دلیل دیگری که ممکن است برای چنین ادعایی اقامه شود، روایتی است که از طریق شیعه از امام معصوم(علیه السلام) نقل شده است که می فرماید: (اقرأ کما یقرأ الناس حتی یقوم القائم)[5] در این روایت دستور داده شده که قرآن را آن گونه بخوانند که توده ی مردم می خوانند و چون قرائت های هفت گانه، در بین توده ی مردم رواج داشته، پس معنای روایت این است که طبق هفت قرائت بخوانید؛ در نتیجه این قرائت های هفت گانه ی قرآن همگی معتبرند و می توانیم قران را براساس هر یک از آن ها تفسیر کنیم.
این استدلال نیز ناتمام است؛ زیرا اولا: در روایت دستور داده شده که قرآن را برطبق قرائت هایی که مردم می خوانند، قرائت کنیم، اما نسبت به مقام تفسیر که دنبال کشف مراد خدا هستیم، این روایت دلالت ندارد. ممکن است به دلایلی همان قرائت رایج بین مردم در مقام خواندن و تلاوت کردن تأیید شده باشد، ولی در مقام کشف و تفسیر، اگر قرائت رایج بین مردم، دقیقاً قرائتی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)فرموده است، نباشد، معنای تأیید تفسیر براساس آن، گمراهی و جهل است.
ثانیاً: دلیلی بر وجود هفت قرائت در زمان صدور این روایت (اقرأ کما یقرأ الناس) در دست نیست.
پی نوشتها:
[1]. عبدالله بن عامر (م 118 ه)، عبدالله بن کثیر (م 120 ه)، عاصم بن ابی النجود (م 128 ه)، ابوعمر بن علاء (م 154 ه)، حمزة بن حبیب زیّات (م 156 ه)، نافع بن عبدالرحمن (م 169 ه)، علی بن حمزه کسائی (م 186 ه)، ر.ک: محمد هادی معرفت، علوم قرآنی، ص 189.
[2]. (ان القرائات السبع متواترة عند الجمهور...) بدرالدین محمد بن عبدالله الزرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج 1، ص 466.
[3]. همان.
[4]. ر.ک: جلال الدین السیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 154 و 146.
[5]. محمد باقر المجلسی، بحارالانوار، ج 92، ص 88، باب 8.
منبع: منطق فهم قرآن، محمود رجبی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین