در این باره، چند احتمال وجود دارد: 1. نقطه ی برخورد دریای مدیترانه و خلیج فارس که این احتمال با نقشه ی کنونی دریاها و خشکی ها همخوانی ندارد؛ بنابراین، مجمع البحرین نمی تواند به این معنا باشد؛ 2. محل تلاقی دریای سرخ با خلیج عدن که امروزه (باب المندب) نامیده می شود؛ 3. محل تلاقی دریای مدیترانه با اقیانوس اطلس که (جبل الطارق) نام دارد؛ قراین و شواهدی که این دو احتمال را تقویت کند، وجود ندارد. 4. محل تلاقی خلیج عقبه و سوئز در دریای سرخ.[1] منتهی الیه این دو خلیج در دریای احمر، مجمع البحرین نام دارد.[2] با توجه به محل زندگی حضرت موسی(علیه السلام) که در شمال بوده است و آذوقه ی کمی که همراه داشته اند و این که پس از اندکی راه پیمودن به مجمع البحرین رسیدند، می توان حدس زد که مراد از (مجمع البحرین) همین معنای اخیر است. پی نوشتها: [1]. در دریای سرخ، دو پیش رفتگی وجود دارد؛ یکی به طرف شمال شرقی، به نام خلیج عقبه و دیگری به طرف شمال غربی که سوئز نام دارد. [2]. مجمع البیان، ج3، ص481؛ تفسیر نمونه، ج12، ص480؛ منشور جاوید، ج11، ص220. منبع: سرگذشت ها و عبرت ها در آیینه ی وحی، سید مرتضی قافله باشی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).
در این باره، چند احتمال وجود دارد:
1. نقطه ی برخورد دریای مدیترانه و خلیج فارس که این احتمال با نقشه ی کنونی دریاها و خشکی ها همخوانی ندارد؛ بنابراین، مجمع البحرین نمی تواند به این معنا باشد؛
2. محل تلاقی دریای سرخ با خلیج عدن که امروزه (باب المندب) نامیده می شود؛
3. محل تلاقی دریای مدیترانه با اقیانوس اطلس که (جبل الطارق) نام دارد؛
قراین و شواهدی که این دو احتمال را تقویت کند، وجود ندارد.
4. محل تلاقی خلیج عقبه و سوئز در دریای سرخ.[1] منتهی الیه این دو خلیج در دریای احمر، مجمع البحرین نام دارد.[2]
با توجه به محل زندگی حضرت موسی(علیه السلام) که در شمال بوده است و آذوقه ی کمی که همراه داشته اند و این که پس از اندکی راه پیمودن به مجمع البحرین رسیدند، می توان حدس زد که مراد از (مجمع البحرین) همین معنای اخیر است.
پی نوشتها:
[1]. در دریای سرخ، دو پیش رفتگی وجود دارد؛ یکی به طرف شمال شرقی، به نام خلیج عقبه و دیگری به طرف شمال غربی که سوئز نام دارد.
[2]. مجمع البیان، ج3، ص481؛ تفسیر نمونه، ج12، ص480؛ منشور جاوید، ج11، ص220.
منبع: سرگذشت ها و عبرت ها در آیینه ی وحی، سید مرتضی قافله باشی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).
- [سایر] مراد قرآن از «مجمع البحرین» چیست؟
- [سایر] درباره آیه کریمه «موج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لایبغیان» توضیح دهید؟
- [سایر] این که خداوند فرمود: «لا اقسم بهذا البلد»[1] با آیهی«و هذا البلد الامین»[2] سازگار نیست؟ «لااقسم بهذا البلد» یعنی «قسم به این شهر مقدس (مکه).»
- [سایر] چرا «سلام هی حتی مطلع الفجر» در سوره قدر را به امام زمان (عج) نسبت میدهند؟
- [سایر] اگر ائمه«علیهم السلام» دارای معجزه بودند چرا امام حسین«علیه السلام» در کربلا آب از زمین استخراج نکردند؟
- [سایر] تفاوت میان کلمات «خوف»، «خشیت»، «وجل»، «فزع»، «روع»، «شفق»، «حذر» و «رهب» چیست؟
- [سایر] از نظر استعمال قرآنی، چه فرقی بین «إنّ» و «أنّ»،«مودّت» و «محبّت»، «مُلک» و «ملکوت» وجود دارد؟
- [سایر] آیا حدیث معروف به «حدیث کساء» [آنچه در آخر مفاتیح الجنان آمده ] معتبر است؟
- [سایر] فرق کلمه های «الریف»، «القریة» و «الضیعة» چیست؟
- [سایر] ماهیت «بیعت» چیست؟ آیا «قرارداد» است یا «پذیرش»؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] بنابر احتیاط واجب باید هنگام سجده سر دو انگشت پاها بر زمین باشد و انگشتهای دیگر کافی نیست، حتی اگر ناخن انگشت بزرگ پا طوری بلند باشد که سر انگشت به زمین نرسد اشکال دارد.
- [آیت الله سبحانی] اعتکاف باید در مسجد صورت بگیرد، و در این قسمت بین زن و مرد، فرقی نیست، بنابراین، هرگاه زنی در خانه خود نقطه ای را برای نماز اختصاص دهد، اعتکاف در آن کافی نیست، و همچنین در مساجد کوچک که مسجد شهر شمرده نمی شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در سجده باید کف دست را بر زمین بگذارد؛ ولی در حال ناچاری پشت دست هم مانعی ندارد و اگر پشت دست ممکن نباشد بنا بر احتیاط باید مچ دست را به زمین بگذارد و چنانچه آن را هم نتواند؛ تا آرنج هر جا را که می تواند به زمین بگذارد و اگر آن هم ممکن نیست گذاشتن بازو کافی است.
- [آیت الله خوئی] در سجده باید دو کف دست را بر زمین بگذارد، ولی در حال ناچاری پشت دست هم مانعی ندارد، و اگر پشت دست هم ممکن نباشد بنابر احتیاط باید مچ دست را به زمین بگذارد، و چنانچه آن را هم نتواند، تا آرنج هر جا را که میتواند بر زمین بگذارد، و اگر آن هم ممکن نیست گذاشتن بازو کافی است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در سجده باید دو انگشت بزرگ پاها را به زمین بگذارد و اگر انگشتهای دیگر پا یا روی پا را به زمین بگذارد؛ یا به واسطه بلند بودن ناخن؛ شست به زمین نرسد نماز باطل است و کسی که از روی تقصیر به واسطه ندانستن مسأله نمازهای خود را همینطور خوانده؛ باید دوباره بخواند و اگر روی شست یا باطن آن را به زمین بگذارد کافی است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] برای سجده اگر گذاشتن تمام دست ممکن نباشد باید هر مقداری از دست را که ممکن است - ولو انگشتان دست - به زمین بگذارد و بنا بر احتیاط اگر هیچ ممکن نباشد پشت دست را بر زمین بگذارد و چنانچه آن را هم نتواند، مچ دست را بر زمین بگذارد و اگر ممکن نباشد، تا آرنج هر جا را که میتواند بر زمین بگذارد و اگر آن هم ممکن نیست گذاشتن بازو کافی است.
- [آیت الله بهجت] در سجده باید سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمین بگذارد و اگر روی انگشت بزرگ پا یعنی طرف ناخن و یا پشت آن را هم به زمین بگذارد کافی بودنش خالی از وجه نیست، ولی خلاف احتیاط است. و اگر فقط انگشتهای دیگر پا، یا روی پا را به زمین بگذارد، یا بهواسطه بلند بودن ناخن، سر شست به زمین نرسد نماز باطل است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای پاک شدن کف پا و ته کفش اگر مختصری راه برود یا پا را بر زمین کشد کافی است، ولی بهتراست لااقل پانزده ذراع (تقریباً 5/7 متر) راه برود.
- [آیت الله علوی گرگانی] در سجده باید کف دست را به زمین بگذارد ولی در حال ناچاری پشت دست هم مانعی ندارد، و اگر پشت دست ممکن نباشد، باید مچ دست را بگذارد و چنانچه آن را هم نتواند، باید تا آرنج هر جا را که میتواند، بر زمین بگذارد و اگر آن هم ممکن نیست، گذاشتن بازو کافی است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر در پیشانی دمل ومانند آن باشد، چنانچه ممکن است باید با جای سالم پیشانی سجده کند، و اگر ممکن نیست باید زمین را گود کند ودمل را در گودال وجای سالم را به مقداری که برای سجده کافی است بر زمین بگذارد.