(بیعت) از سنخ ولایت و تولّی است نه از سنخ توکیل. بیعت که از ریشه لغوی (بَیْع) گرفته شده ‌است، معنایش آن است که شخص یا گروهی، جان و مالش را به مبدأ دینی بیع کند و بفروشد. این معنا، از ‌آیه شریفه سوره توبه استفاده میشود که فرمود: ”إنّ الله اشتری من المؤمنین أنفسهم وأموالهم بأنّ لهم ‌الجنّة یقاتلون فی سبیل الله فیَقتلون ویُقتلون وعداً علیه حقاً فی التوراة والانجیل والقرآن ومَن أوفی بعهده من ‌الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به“(1)؛خدایسبحان در این کریمه، نخست از خرید و فروش جان و مال ‌مؤمنین سخن میگوید و سپس به مجاهدان به جان و مال، بشارت میدهد و آنان را به بیعی که کردهاند ‌تشویق میکند. آنگاه که ریشه لغوی بیعت در فرهنگ قرآن معلوم شد، پیام آیاتی که بصورت صریح از بیعت یاد ‌میکنند روشن میشود؛ مانند ”إنّ الذین یبایعونک…“(2)، ”یبایعنک علی أن لا یشرکن…“(3).‌ سؤال: آیا بیعت، تعهّد متقابل نیست؟ جواب: آنچه که از ظواهر آیات به دست میآید این است که بیعت، طرفینی است: ”أوفوا بعهدی أُوف ‌بعهدکم“(4)؛ البتّه تعبیر عهد بستن با خدا بدون عنایت نیست. تولّی و توکیل، هر دو، طرفینی هستند و ‌متقابل بودن دو طرف اضافه، منافی با تولّی نیست. تولی و توکیل، هر دو، عقدند نه ایقاع؛ لیکن عقد بودن و دو ‌طرف داشتن، همواره یکسان نیست و لذا پیمان تولی، با عقد توکیل فرقهایی دارد که در فصل چهارم کتاب ‌بیان شد(5). البتّه باید توجه داشت که اگر میگوییم (بیعت عقد است)، مقصود، عقد به معنای اعم یعنی ‌عهد میباشد؛ نه عقد مصطلح و متعارف نظیر اجاره و صلح.‌ از آنچه گذشت دو نکته روشن میشود: اول آنکه بیعت صحیح با فقیه جامع الشرایط در عصر غیبت، علامت ‌حاکمیت و ولایت اوست نه علّت آن؛ یعنی روح بیعت با فقیهِ جامع، تولّی ولایت مشروع اوست نه توکیل او در ‌رهبری؛ تا به منزله تشریع حاکمیت او باشد؛ زیرا همانگونه که پذیرش دین و حقانیت قرآن و حاکمیت ‌پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و زمامداری امامان معصوم (علیهمالسلام) و بیعت نمودن با آنان، علامت ‌مشروعیت آنان بود نه علّت مشروعیت، درباره فقیه جامع الشرایط نیز، به تبع، چنین است و تفاوت قائل شدن ‌میان این دو، که یکی تولّی باشد و دیگری توکیل، بیدلیل است. نکته دوم آن است که بیعت نمودن با فقیه ‌جامع الشرایط همانند بیعت نمودن عاقلان تاریخ با انبیاء الهی و امامان معصوم (علیهمالسلام) سبب ایجاد ‌وَهْن و ضعف در عقول اندیشمندان و عقلاء و خردمندان نیست، بلکه به عکس، پذیرش حق و قانون و حاکمیت ‌رهبران الهی، نشانه خردمندی آنان میباشد.‌ ‌ ‌ ‌(1)سوره توبه، آیه ‌111.‌ ‌(2)سوره فتح، آیه ‌10.‌ ‌(3)سوره ممتحنه، آیه ‌12.‌ ‌(4)سوره بقره، آیه ‌40.‌ ‌(5)ر ک: کتاب ولایت فقیه، ص 207.‌ ‌‌‌‌مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولایت فقیه، ص 406 408)‌
ماهیت «بیعت» چیست؟ آیا «قرارداد» است یا «پذیرش»؟
(بیعت) از سنخ ولایت و تولّی است نه از سنخ توکیل. بیعت که از ریشه لغوی (بَیْع) گرفته شده است، معنایش آن است که شخص یا گروهی، جان و مالش را به مبدأ دینی بیع کند و بفروشد. این معنا، از آیه شریفه سوره توبه استفاده میشود که فرمود: ”إنّ الله اشتری من المؤمنین أنفسهم وأموالهم بأنّ لهم الجنّة یقاتلون فی سبیل الله فیَقتلون ویُقتلون وعداً علیه حقاً فی التوراة والانجیل والقرآن ومَن أوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به“(1)؛خدایسبحان در این کریمه، نخست از خرید و فروش جان و مال مؤمنین سخن میگوید و سپس به مجاهدان به جان و مال، بشارت میدهد و آنان را به بیعی که کردهاند تشویق میکند. آنگاه که ریشه لغوی بیعت در فرهنگ قرآن معلوم شد، پیام آیاتی که بصورت صریح از بیعت یاد میکنند روشن میشود؛ مانند ”إنّ الذین یبایعونک…“(2)، ”یبایعنک علی أن لا یشرکن…“(3). سؤال: آیا بیعت، تعهّد متقابل نیست؟ جواب: آنچه که از ظواهر آیات به دست میآید این است که بیعت، طرفینی است: ”أوفوا بعهدی أُوف بعهدکم“(4)؛ البتّه تعبیر عهد بستن با خدا بدون عنایت نیست. تولّی و توکیل، هر دو، طرفینی هستند و متقابل بودن دو طرف اضافه، منافی با تولّی نیست. تولی و توکیل، هر دو، عقدند نه ایقاع؛ لیکن عقد بودن و دو طرف داشتن، همواره یکسان نیست و لذا پیمان تولی، با عقد توکیل فرقهایی دارد که در فصل چهارم کتاب بیان شد(5). البتّه باید توجه داشت که اگر میگوییم (بیعت عقد است)، مقصود، عقد به معنای اعم یعنی عهد میباشد؛ نه عقد مصطلح و متعارف نظیر اجاره و صلح. از آنچه گذشت دو نکته روشن میشود: اول آنکه بیعت صحیح با فقیه جامع الشرایط در عصر غیبت، علامت حاکمیت و ولایت اوست نه علّت آن؛ یعنی روح بیعت با فقیهِ جامع، تولّی ولایت مشروع اوست نه توکیل او در رهبری؛ تا به منزله تشریع حاکمیت او باشد؛ زیرا همانگونه که پذیرش دین و حقانیت قرآن و حاکمیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و زمامداری امامان معصوم (علیهمالسلام) و بیعت نمودن با آنان، علامت مشروعیت آنان بود نه علّت مشروعیت، درباره فقیه جامع الشرایط نیز، به تبع، چنین است و تفاوت قائل شدن میان این دو، که یکی تولّی باشد و دیگری توکیل، بیدلیل است. نکته دوم آن است که بیعت نمودن با فقیه جامع الشرایط همانند بیعت نمودن عاقلان تاریخ با انبیاء الهی و امامان معصوم (علیهمالسلام) سبب ایجاد وَهْن و ضعف در عقول اندیشمندان و عقلاء و خردمندان نیست، بلکه به عکس، پذیرش حق و قانون و حاکمیت رهبران الهی، نشانه خردمندی آنان میباشد.
(1)سوره توبه، آیه 111.
(2)سوره فتح، آیه 10.
(3)سوره ممتحنه، آیه 12.
(4)سوره بقره، آیه 40.
(5)ر ک: کتاب ولایت فقیه، ص 207.
مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولایت فقیه، ص 406 408)
- [سایر] ماهیت «میزان» در قیامت چیست؟
- [سایر] بر فرض پذیرش تأثیر و تأثر بین «گرایش ها و تمایلات»، «رفتار و کنش» و «معرفت و شناخت» کدام یک از اینها مقدم و کدام یک مؤخر است؟
- [سایر] تفاوت میان کلمات «خوف»، «خشیت»، «وجل»، «فزع»، «روع»، «شفق»، «حذر» و «رهب» چیست؟
- [سایر] از نظر استعمال قرآنی، چه فرقی بین «إنّ» و «أنّ»،«مودّت» و «محبّت»، «مُلک» و «ملکوت» وجود دارد؟
- [سایر] فرق کلمه های «الریف»، «القریة» و «الضیعة» چیست؟
- [سایر] محتوای سورة «احزاب» و «روم» و «نور» و «سجده» چه چیزی می باشد؟
- [سایر] معنای «رشد»، «غی»، «هدایت» و «ضلالت» در قرآن چیست و چه ارتباطی با هم دارند؟
- [سایر] خدا پرستان معتقدند: خدا جهان را از « عدم » آفرید، بنابر این چگونه «عدم» می تواند منشأ «وجود» باشد و «نیستی» سرچشمه «هستی» گردد؟
- [سایر] در قرآن و روایات، واژه «جهل» در مقابل «عقل» است، یا در برابر «علم»؟
- [سایر] تفاوت «أعطی» و «آتی» در چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر عامل پیش از قرارداد کار را انجام داده باشد یا بعد از قرارداد به قصد این که پول نگیرد انجام دهد حق مزد گرفتن ندارد
- [آیت الله مظاهری] اگر شخصی پیش از قرارداد کار را انجام داده باشد، یا بعد از قرارداد به قصد اینکه پول نگیرد انجام دهد حقّی به مزد ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر عامل پیش از قرارداد کار را انجام داده باشد یا بعد از قرارداد؛ به قصد اینکه پول نگیرد انجام دهد؛ حقی به مزد ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر (عامل) پیش از قرارداد کار را انجام داده باشد یا بعد از قرارداد به قصد این که پول نگیرد انجام دهد، حقی به مزد ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر عامل پیش از قرارداد، کار را انجام داده باشد، یا بعد از قرارداد به قصد این که پول نگیرد انجام دهد، حقّی بمزد ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر عامل پیش از قرارداد، کار را انجام داده باشد، یا بعد از قرارداد، به قصد اینکه پول نگیرد انجام دهد، حقی به مزد ندارد.
- [آیت الله سبحانی] ممکن است طرف قرارداد در مساقات متعدّد باشد یعنی صاحب باغ آن را در اختیار چند نفر بگذارد و با آنها قرارداد مساقات ببندد.
- [امام خمینی] اگر عامل پیش از قرارداد، کار را انجام داده باشد یا بعد از قرارداد، به قصد این که پول نگیرد انجام دهد، حقی به مزد ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] ممکن است طرف قرارداد در مساقات متعدد باشد یعنی صاحب باغ آن را در اختیار چند نفر بگذارد و با آنها قرارداد مساقات ببندد.
- [آیت الله سیستانی] قرارداد بیمه از عقدهای لازم به شمار میرود و جز با رضایت طرفین قابل فسخ نیست. البته اگر در قرارداد شرط کنند که بیمهگزار یا بیمهگر و یا هر دو اجازه فسخ داشته باشند، طبق این شرط فسخ جایز است.