طرفداران عصری، شبهه دیگری را مطرح کردند و گفته اند: با این که دیوانگی یک بیماری است، ولی قرآن آن را بر اساس فرهنگ زمان صدر اسلام، به عنوان کسی که در اثر لمس شیطان، دیوانه شده، بیان می کند:[1](وَالَّذینَ یَأکُلُوُنَ الرِبا لایَقُومُونَ الاّ کِما یَقُومُ الَذی یَتَخَبّطهُ الشیطان مِن المَس)[2]؛ کسانی که ربا می خورند -در قیامت از قبرها- برنمی خیزند، جز مانند آن که به واسطه لمس شیطان، دیوانه شده است. بررسی و نقد شبهه الف. کلمه شیطان در فرهنگ اسلامی، به معنای تمرّد و طاغی است؛ اعم از جنّ و انس؛ از این رو گاه به ابلیس، شیطان گفته می شود. گاهی به موجودات موذی، حتی میکروب ها نیز شیطان اطلاق می شود؛[3] بنابراین، احتمال دارد منظور از مسّ شیطان، همان عوامل موذی باشد. در آیه شریفه ای که از قول حضرت ایّوب(علیه السلام)می فرماید: (قَد مَسّنی الشیطان بِنُصُب وَ عَذاب..)[4] احتمال دارد حضرت ایّوب بر اثر جراحات موجودات موذی، به بیماری جسم گرفتار شده باشد.[5] ب. ما می توانیم دو نوع دیوانگی را تصوّر کنیم: اول: دیوانگی جسمانی که بر اثر عوامل مادّی است؛ دوم: دیوانگی روحی و معنوی که متأثر از عوامل غیر مادّی است.[6] آنان که رباخوارند، گرفتار دیوانگی روحی می شوند که مشهود است. چه جنونی بالاتر از طمع در مال دیگران و زراندوزی بی مهابا که تشویش روحی و اضطراب دائمی به همراه دارد. این کیفر ربا خواری در دنیاست و در آخرت که (یَومَ تُبلی السَرائِر)است؛ آشکار می گردد. ج. دانشمندان، دیوانگی بر اثر عوامل غیر مادّی را کشف نکرده اند که بر نبود آن دلالت نمی کند. علامه طباطبائی(قدس سره)می فرماید: آیه شریفه، اشعار ندارد که همه جنون ها از این قبیل است، ولی خالی از اشعار نیست که بعضی از جنون ها، از این قبیل است...؛ بنابراین، قدر متیقّن آن است که پاره ای از جنون ها مستند به مسّ جن است.[7] د. در میان عرف امروز نیز به کسانی که از حالت عادی و معقول انسانی، خارج شوند؛ مانند: دزد، قاتل، زانی،...لقب دیوانه نسبت می دهند. این به معنای دیوانگی جسمی نیست، بلکه به معنای غرق شدن در گناه و نفوذ شیطان در وجود او است. ه . برخی این احتمال را نیز داده اند که در این جا تشبیهی از جنس محاورات عمومی به کار رفته باشد،[8] تا ذهن مخاطب را نزدیک نماید و قرآن نیز از آن استفاده ابزاری کرده است. پی نوشتها: [1]. معرفت، ش 26، ص 45. [2]. بقره، 275. [3]. سیدمحمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج 2، ص 251؛ معرفت، ش 26، ص 45. [4]. ص، 41. [5]. ر.ک: محمدهادی معرفت، الشبهات و الردود، ص 191. [6]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 271. [7]. المیزان، ج 2، ص 574. [8]. ایازی، قرآن و فرهنگ زمانه، ص 92. منبع: بررسی شبهات قرآن و فرهنگ زمانه، حسن رضا رضایی، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1382).
طرفداران عصری، شبهه دیگری را مطرح کردند و گفته اند:
با این که دیوانگی یک بیماری است، ولی قرآن آن را بر اساس فرهنگ زمان صدر اسلام، به عنوان کسی که در اثر لمس شیطان، دیوانه شده، بیان می کند:[1](وَالَّذینَ یَأکُلُوُنَ الرِبا لایَقُومُونَ الاّ کِما یَقُومُ الَذی یَتَخَبّطهُ الشیطان مِن المَس)[2]؛ کسانی که ربا می خورند -در قیامت از قبرها- برنمی خیزند، جز مانند آن که به واسطه لمس شیطان، دیوانه شده است.
بررسی و نقد شبهه
الف. کلمه شیطان در فرهنگ اسلامی، به معنای تمرّد و طاغی است؛ اعم از جنّ و انس؛ از این رو گاه به ابلیس، شیطان گفته می شود. گاهی به موجودات موذی، حتی میکروب ها نیز شیطان اطلاق می شود؛[3] بنابراین، احتمال دارد منظور از مسّ شیطان، همان عوامل موذی باشد. در آیه شریفه ای که از قول حضرت ایّوب(علیه السلام)می فرماید: (قَد مَسّنی الشیطان بِنُصُب وَ عَذاب..)[4] احتمال دارد حضرت ایّوب بر اثر جراحات موجودات موذی، به بیماری جسم گرفتار شده باشد.[5]
ب. ما می توانیم دو نوع دیوانگی را تصوّر کنیم: اول: دیوانگی جسمانی که بر اثر عوامل مادّی است؛ دوم: دیوانگی روحی و معنوی که متأثر از عوامل غیر مادّی است.[6]
آنان که رباخوارند، گرفتار دیوانگی روحی می شوند که مشهود است. چه جنونی بالاتر از طمع در مال دیگران و زراندوزی بی مهابا که تشویش روحی و اضطراب دائمی به همراه دارد. این کیفر ربا خواری در دنیاست و در آخرت که (یَومَ تُبلی السَرائِر)است؛ آشکار می گردد.
ج. دانشمندان، دیوانگی بر اثر عوامل غیر مادّی را کشف نکرده اند که بر نبود آن دلالت نمی کند. علامه طباطبائی(قدس سره)می فرماید:
آیه شریفه، اشعار ندارد که همه جنون ها از این قبیل است، ولی خالی از اشعار نیست که بعضی از جنون ها، از این قبیل است...؛ بنابراین، قدر متیقّن آن است که پاره ای از جنون ها مستند به مسّ جن است.[7]
د. در میان عرف امروز نیز به کسانی که از حالت عادی و معقول انسانی، خارج شوند؛ مانند: دزد، قاتل، زانی،...لقب دیوانه نسبت می دهند. این به معنای دیوانگی جسمی نیست، بلکه به معنای غرق شدن در گناه و نفوذ شیطان در وجود او است.
ه . برخی این احتمال را نیز داده اند که در این جا تشبیهی از جنس محاورات عمومی به کار رفته باشد،[8] تا ذهن مخاطب را نزدیک نماید و قرآن نیز از آن استفاده ابزاری کرده است.
پی نوشتها:
[1]. معرفت، ش 26، ص 45.
[2]. بقره، 275.
[3]. سیدمحمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج 2، ص 251؛ معرفت، ش 26، ص 45.
[4]. ص، 41.
[5]. ر.ک: محمدهادی معرفت، الشبهات و الردود، ص 191.
[6]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 271.
[7]. المیزان، ج 2، ص 574.
[8]. ایازی، قرآن و فرهنگ زمانه، ص 92.
منبع: بررسی شبهات قرآن و فرهنگ زمانه، حسن رضا رضایی، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1382).
- [سایر] آیا اعتقاد به جنّ نشانه متأثر شدن قرآن از فرهنگ اعراب نیست؟
- [سایر] شبهه: قرآن که فرهنگ اعتقادی و اجتماعی و حقوقی و...اعراب را امضا یا اصلاح کرد، نشانه متأثر شدن از فرهنگ زمانه نیست؟
- [سایر] آیا بهره گیری قرآن از تمثیل، نشانه ی متأثر شدن از فرهنگ زمانه است؟
- [سایر] آیا بهره گیری قرآن از تشبیهات نشانه تأثیرپذیری از فرهنگ اعراب نیست؟
- [سایر] آیا استفاده ی قرآن از الفاظی که درباره ی بازرگانی و تجارت اعراب آمده، نشانه تأثیرپذیری از فرهنگ آن هاست؟
- [سایر] الف) آیا قرآن، آمیخته با فرهنگ و آداب اعراب و متأثر از آن است؟ ب) آیا قرآن بر اساس مقتضیات زمان پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است؟
- [سایر] آیا چشم زخم از اعتقادات اعراب بوده که قرآن از آن متأثر شده است؟
- [سایر] آیا زبان سمبلیک و نمادین قرآن، متأثر از اشعار خیالی و نمادین اعراب نبوده است؟
- [سایر] آیا حجاب مخصوص اعراب جاهلی بوده و قرآن از آن متأثر شده است؟
- [سایر] آیا مرد سالاری که در قرآن مطرح شده، از فرهنگ اعراب اقتباس شده است؟
- [آیت الله وحید خراسانی] جلوگیری بچه و دیوانه از مس خط قران واجب نیست ولی اگر مس نمودن انان بی احترامی به قران باشد باید از ان جلوگیری کنند
- [آیت الله نوری همدانی] جلوگیری بچه و دیوانه از مس خط قرآن واجب نیست ، ولی اگر مس نمودن آنان بی احترامی به قرآن باشد ، باید از آنان جلوگیری کنند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] جلوگیری بچه و دیوانه از مس خط قرآن واجب نیست، ولی اگر مس نمودن آنان بی احترامی به قرآن باشد، باید جلوگیری کنند.
- [آیت الله بروجردی] جلوگیری بچّه و دیوانه از مس خط قرآن واجب نیست، ولی اگر مس نمودن آنان بیاحترامی به قرآن باشد، باید از آنان جلوگیری کنند.
- [امام خمینی] جلوگیری بچه و دیوانه از مس خط قرآن واجب نیست، ولی اگر مس نمودن آنان بیاحترامی به قرآن باشد، باید از آنان جلوگیری کنند.
- [آیت الله بهجت] جلوگیری بچه و دیوانه از مس خط قرآن واجب نیست، ولی اگر مس نمودن آنان بیاحترامی به قرآن باشد، باید از آنان جلوگیری کنند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . جلوگیری بچه و دیوانه از مس خط قرآن واجب نیست ولی اگر مس نمودن آنان بی احترامی به قرآن باشد، باید از آنان جلوگیری کنند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] جلوگیری بچه و دیوانه از مس خط قرآن واجب نیست ولی اگر مس نمودن آنان بی احترامی به قرآن باشد باید آنان را جلوگیری کنند.
- [آیت الله خوئی] جلوگیری کردن بچه و دیوانه از مس خط قرآن واجب نیست ولی اگر مس نمودن آنان بیاحترامی به قرآن باشد باید از آنان جلوگیری کنند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد، حرام است؛ ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند، مسّ آن اشکال ندارد.