در زمینه ی پوشش، شبهات متعددی را مطرح کرده اند و ما به چکیده ای از آن شبهات، اشاره می کنیم: برخی می گویند: این مقررات }احکام اسلامی{ صدرصد موقتی، مقطعی، و متکی به شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی زمانه هستند...باید به همه این احکام، هم به چشم عرضی نگاه کرد و هم به چشم اسطوره ای و از آن ها اسطوره زدایی کرد...)؛ برای مثال، حجاب را نام می برد و حجاب و پوشش را یکی از احکام اسطوره ای دین می داند و معتقد است که تنها رعایت عفّت لازم است و حجاب، هیچ موضوعیتی ندارد.[1] عده ای دیگر می گویند: (مظاهر دینی، چون حجاب و حیای زنان، نماد عقب افتادگی است.)[2] همچنین می گویند: (در فرهنگ ملی ما، چادر یک حجاب برتر نیست؛ ما در حالت گذرا از سنت به مدرنیته هستیم که زنان مشارکت های بیشتری در جامعه پیدا می کنند که سنّت های متعلق به گذشته را پس بزنند.)[3] خلاصه ی شبهه این است که حجاب برای زمان حال و متمدن امروز نیامده و از آن اعراب بوده و قرآن از فرهنگ زمانه، اخذ کرده است. بررسی و نقد شبهه الف. حجاب از مختصات مکتب اسلام نیست. مکاتب و شرایع دیگر نیز در پوشش و حجاب شریکند. ایران باستان در زمان ساسانی، هندوستان و بعضی از اعراب، پوشش و حجاب را قائل بوده اند که در بعضی موارد از حجاب اسلامی دشوارتر بوده است.[4] ب. قرآن فلسفه حجاب را در آیه های گوناگون بیان کرده است؛ از جمله: الف) پاکی دل های مردان و زنان و آلوده نشدن به گناه (احزاب، 53)؛ ب) امان ماندن زنان، از افراد سبک سر(احزاب، 59)؛ ج) طمع نکردن افراد بیمار دل (احزاب، 32). عواملی را که قرآن برمی شمارد، در هر زمانی موجب رشد و تعالی هویت و شخصیت معنوی و مادی زنان می گردد. ج. دانشمندان، پوشش زن را بهترین شیوه برای حفظ شخصیت و هویت زن می دانند و ثمرات مثبتی را بر حجاب بار می کنند، از جمله: جنبه روانی، استحکام و پیوند خانوادگی، استواری اجتماع، ارزش و احترام به زن.[5] نبودن حریمی میان زن و مرد و آزادی های بی حد و مرز، موجب فزونی و تشدید غرایز جنسی می شود. آنچه در جامعه بی بند و بار، مشاهده می کنیم، جز سوء استفاده از زنان و زیان دیدن آنان نیست. با این نوع آزادی، هر چه سن و سال زنان روبه کهولت، رود به علت عدم استفاده جنسی از آن ها، به یک فرد تنها و بی ارزش در جامعه تبدیل می گردند؛ چون زن برای آن ها ابزاری بیش نیست. د. قرآن برای زندگی با سعادت، همراه با آرامش درونی و جامعه، تدابیری برای حریم بین زن و مرد اندیشیده است؛ از جمله: حجاب، عدم نگاه به نامحرم با قصد لذت، خلوت نکردن با زنان، مرتکب زنا و فحشا نشدن و... اینها مقدماتی است برای متمرکز شدن عاطفه و محبت در خانواده و محترم شدن شخصیت زن و مرد، هم در خانواده و هم در جامعه، و متضرر نشدن زنان در طول حیاتشان و... . ه. همان گونه که برخی از علمای اسلام گفته اند: زن باید این مسئله را کاملا درک کند که حجاب او، مال خود او نیست تا بگوید: من از حق خودم صرف نظر کردم. حجاب زن مربوط به مرد هم نیست، تا مرد بگوید: من راضی هستم...؛ حجاب زن حقی است الهی... خدای سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفرید که معلم رقّت باشد و پیام عاطفه بیاورد. اگر جامعه ای این درس رقّت و عاطفه را ترک نمودند و به دنبال غریزه و شهوت رفتند، به همان فسادی مبتلا می شوند که در غرب ظهور کرد... . معلوم می شود عصمت زن، حقی الهی است و به هیچ کس ارتباطی ندارد و زن امین امانت الهی است.[6] و. لازمه ی داشتن عفت و پاکدامنی، پاکی و صفای دل و معنویت است و معنویت نیز بدون ایمان به احکام الهی و قرآن به وجود نمی آید. نمی توان گفت: (معیار رعایت عفت است، نه حجاب، از این که گفته شده: حجاب موضوعیتی ندارد)؛ این ادعای بدون دلیل است. از این که گفته شده: (حجاب، نماد عقب افتادگی است)، درست به عکس قضیه است. بی حجابی نماد عقب افتادگی روحی و معنوی و اخلاقی و اسارت در هوای نفس و غرایز جنسی است؛ اما پوشش، رشد و تعالی روح و سالم ماندن نسل و جامعه و آزادی را به ارمغان می آورد. در نتیجه، اگر حجاب در زمان اعراب جاهلی وجود داشت، از این رو است که در ادیان گذشته و فرهنگ فطری مردم ریشه دارد. گفتنی است حجاب در اعراب جاهلی کامل نبوده و زیر گلو و بالای سینه نمایان بوده است و اسلام با بیان حد حجاب آن را اصلاح کرد. پی نوشتها: [1]. مجلّه زنان، ش 59، ص 4-32، سروش. [2]. جامعه سالم، تیر ماه، سال 1377. نوشین احمدی. [3]. روزنامه زن، سال 1377. [4]. استاد مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص 23. [5]. همان، ص 95-56. [6]. عبدالله جوادی آملی، زن در آئینه جلال و جمال، ص 425. منبع: بررسی شبهات قرآن و فرهنگ زمانه، حسن رضا رضایی، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1382).
در زمینه ی پوشش، شبهات متعددی را مطرح کرده اند و ما به چکیده ای از آن شبهات، اشاره می کنیم:
برخی می گویند:
این مقررات }احکام اسلامی{ صدرصد موقتی، مقطعی، و متکی به شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی زمانه هستند...باید به همه این احکام، هم به چشم عرضی نگاه کرد و هم به چشم اسطوره ای و از آن ها اسطوره زدایی کرد...)؛ برای مثال، حجاب را نام می برد و حجاب و پوشش را یکی از احکام اسطوره ای دین می داند و معتقد است که تنها رعایت عفّت لازم است و حجاب، هیچ موضوعیتی ندارد.[1]
عده ای دیگر می گویند:
(مظاهر دینی، چون حجاب و حیای زنان، نماد عقب افتادگی است.)[2]
همچنین می گویند:
(در فرهنگ ملی ما، چادر یک حجاب برتر نیست؛ ما در حالت گذرا از سنت به مدرنیته هستیم که زنان مشارکت های بیشتری در جامعه پیدا می کنند که سنّت های متعلق به گذشته را پس بزنند.)[3]
خلاصه ی شبهه این است که حجاب برای زمان حال و متمدن امروز نیامده و از آن اعراب بوده و قرآن از فرهنگ زمانه، اخذ کرده است.
بررسی و نقد شبهه
الف. حجاب از مختصات مکتب اسلام نیست. مکاتب و شرایع دیگر نیز در پوشش و حجاب شریکند. ایران باستان در زمان ساسانی، هندوستان و بعضی از اعراب، پوشش و حجاب را قائل بوده اند که در بعضی موارد از حجاب اسلامی دشوارتر بوده است.[4]
ب. قرآن فلسفه حجاب را در آیه های گوناگون بیان کرده است؛ از جمله:
الف) پاکی دل های مردان و زنان و آلوده نشدن به گناه (احزاب، 53)؛
ب) امان ماندن زنان، از افراد سبک سر(احزاب، 59)؛
ج) طمع نکردن افراد بیمار دل (احزاب، 32).
عواملی را که قرآن برمی شمارد، در هر زمانی موجب رشد و تعالی هویت و شخصیت معنوی و مادی زنان می گردد.
ج. دانشمندان، پوشش زن را بهترین شیوه برای حفظ شخصیت و هویت زن می دانند و ثمرات مثبتی را بر حجاب بار می کنند، از جمله: جنبه روانی، استحکام و پیوند خانوادگی، استواری اجتماع، ارزش و احترام به زن.[5] نبودن حریمی میان زن و مرد و آزادی های بی حد و مرز، موجب فزونی و تشدید غرایز جنسی می شود. آنچه در جامعه بی بند و بار، مشاهده می کنیم، جز سوء استفاده از زنان و زیان دیدن آنان نیست. با این نوع آزادی، هر چه سن و سال زنان روبه کهولت، رود به علت عدم استفاده جنسی از آن ها، به یک فرد تنها و بی ارزش در جامعه تبدیل می گردند؛ چون زن برای آن ها ابزاری بیش نیست.
د. قرآن برای زندگی با سعادت، همراه با آرامش درونی و جامعه، تدابیری برای حریم بین زن و مرد اندیشیده است؛ از جمله: حجاب، عدم نگاه به نامحرم با قصد لذت، خلوت نکردن با زنان، مرتکب زنا و فحشا نشدن و... اینها مقدماتی است برای متمرکز شدن عاطفه و محبت در خانواده و محترم شدن شخصیت زن و مرد، هم در خانواده و هم در جامعه، و متضرر نشدن زنان در طول حیاتشان و... .
ه. همان گونه که برخی از علمای اسلام گفته اند:
زن باید این مسئله را کاملا درک کند که حجاب او، مال خود او نیست تا بگوید: من از حق خودم صرف نظر کردم. حجاب زن مربوط به مرد هم نیست، تا مرد بگوید: من راضی هستم...؛ حجاب زن حقی است الهی... خدای سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفرید که معلم رقّت باشد و پیام عاطفه بیاورد. اگر جامعه ای این درس رقّت و عاطفه را ترک نمودند و به دنبال غریزه و شهوت رفتند، به همان فسادی مبتلا می شوند که در غرب ظهور کرد... . معلوم می شود عصمت زن، حقی الهی است و به هیچ کس ارتباطی ندارد و زن امین امانت الهی است.[6]
و. لازمه ی داشتن عفت و پاکدامنی، پاکی و صفای دل و معنویت است و معنویت نیز بدون ایمان به احکام الهی و قرآن به وجود نمی آید. نمی توان گفت: (معیار رعایت عفت است، نه حجاب، از این که گفته شده: حجاب موضوعیتی ندارد)؛ این ادعای بدون دلیل است. از این که گفته شده: (حجاب، نماد عقب افتادگی است)، درست به عکس قضیه است. بی حجابی نماد عقب افتادگی روحی و معنوی و اخلاقی و اسارت در هوای نفس و غرایز جنسی است؛ اما پوشش، رشد و تعالی روح و سالم ماندن نسل و جامعه و آزادی را به ارمغان می آورد.
در نتیجه، اگر حجاب در زمان اعراب جاهلی وجود داشت، از این رو است که در ادیان گذشته و فرهنگ فطری مردم ریشه دارد. گفتنی است حجاب در اعراب جاهلی کامل نبوده و زیر گلو و بالای سینه نمایان بوده است و اسلام با بیان حد حجاب آن را اصلاح کرد.
پی نوشتها:
[1]. مجلّه زنان، ش 59، ص 4-32، سروش.
[2]. جامعه سالم، تیر ماه، سال 1377. نوشین احمدی.
[3]. روزنامه زن، سال 1377.
[4]. استاد مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص 23.
[5]. همان، ص 95-56.
[6]. عبدالله جوادی آملی، زن در آئینه جلال و جمال، ص 425.
منبع: بررسی شبهات قرآن و فرهنگ زمانه، حسن رضا رضایی، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1382).
- [سایر] آیا چشم زخم از اعتقادات اعراب بوده که قرآن از آن متأثر شده است؟
- [سایر] آیا زبان سمبلیک و نمادین قرآن، متأثر از اشعار خیالی و نمادین اعراب نبوده است؟
- [سایر] آیا اعتقاد به جنّ نشانه متأثر شدن قرآن از فرهنگ اعراب نیست؟
- [سایر] آیا مسّ شیطان و دیوانگی که قرآن بیان کرده، نشانه متأثر شدن قرآن از فرهنگ اعراب نیست؟
- [سایر] شبهه: قرآن که فرهنگ اعتقادی و اجتماعی و حقوقی و...اعراب را امضا یا اصلاح کرد، نشانه متأثر شدن از فرهنگ زمانه نیست؟
- [سایر] الف) آیا قرآن، آمیخته با فرهنگ و آداب اعراب و متأثر از آن است؟ ب) آیا قرآن بر اساس مقتضیات زمان پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است؟
- [سایر] ایا اعراب جاهلی واقعا تا این حد که درباره ایشان گفته میشود منحط بودند یا این شیوه ای ایست که از مستشرقین به ما القا شده؟ یعنی رم و ایران ان زمان از اعراب متمدن تر بودند؟
- [سایر] با سلام. آیا اعراب جاهلی پیش از اسلام، همه دختران خود را زنده به گور میکرند؟ اگر اینگونه بود، پس چگونه نسلشان ادامه مییافت؟!
- [سایر] برخی از انواع طلاق رایج در بین اعراب جاهلی «ظهار» و «ایلا» و «ضرار» بود ... لطفا هر یک را مفصلا توضیح دهید؟
- [سایر] «حور العین» در میان اعراب مرسوم بوده، آیا قرآن از اعراب گرفته است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آوازی که مخصوص مجالس لهو وبازیگری است، غنا وحرام میباشد، و اگر نوحه یا روضه یا قرآن را هم با غنا بخوانند، حرام است وامّا اگر آن را با صدای خوب بخوانند اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] آوازی که مخصوص مجالس لهو و بازیگری است، غنا و حرام میباشد. اگر نوحه یا روض- ه یا قرآن را هم با غنا بخوانند حرام است ولی اگر آن را با صدای خوب بخوانند که غنا نباشد اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . آوازی که مخصوص مجالس لهو و بازیگری است، غنا و حرام می باشد، اگر نوحه یا روضه یا قرآن را هم با غنا بخوانند حرام است ولی اگر آن را با صدای خوب بخوانند که غنا نباشد اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] آوازی که مخصوص مجالس لهو و بازیگری است؛ غنا و حرام می باشد. و نوحه یا روضه یا قرآن را با آواز لهوی نباید بخوانند؛ اگر آن را با صدای خوب بخوانند اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] آوازی که مخصوص مجالس لهو و بازیگری است، غنا و حرام میباشد و اگر نوحه یا روضه یا قرآن را هم با غنا بخوانند حرام است، ولی اگر آن را با صدای خوب بخوانند که غنا نباشد، اشکال ندارد.
- [امام خمینی] نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترکی دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازه خواندن نماز عصر وقت به مغرب مانده باشد، که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند. و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است. و اگر کسی اشتباها نماز ظهر یا عصر را در وقت مخصوص دیگری بخواند، نمازش صحیح است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط آن است که مرد لباس مخصوص زنان و زن لباس مخصوص مردان را نپوشد، ولی نماز با آن اشکال ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] همانطور که بیان شده است برای هریک از نمازهای ظهر و عصر، و مغرب و عشا یک وقت مخصوص وجود دارد، که اگر مکلّف عمداً نماز عصر را در وقت مخصوص ظهر یا نماز عشا را عمداً در وقت مخصوص مغرب بخواند نمازش باطل است. امّا اگر بخواهد نماز دیگری مانند قضاء نماز صبح یا غیر آن را در وقت مخصوص ظهر یا مغرب بخواند نمازش صحیح است. وقت نماز مغرب و عشاء
- [آیت الله جوادی آملی] .وقت مخصوص ظهر، اول وقت است تا اندازه ای که بتوان نماز ظهر مسافر یا حاضر را با تحصیل مقدمات آن ، در آن وقت ب هجا آورد . وقت مخصوص عصر , مقداری از زمان تا مغرب است که بتوان نماز عصر مسافر یا حاضر را در آن انجام داد . بین دو وقت مخصوص، وقت مشترک نماز ظهر و عصر است، اگر کسی نماز ظهر را تا وقت اختصاصی عصر نخوانده باشد، باید نماز عصر را بخواند و قضای نماز ظهر را بعداً بهجا آورد و اگر سهواً نماز ظهر در وقت مخصوص عصر و یا نماز عصر سهواً در وقت مخصوص ظهر واقع شد، صحیح است.
- [آیت الله سبحانی] نماز ظهر و عصر هرکدام وقت مخصوص و مشترکی دارند، وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد; و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد، که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است، و اگر کسی در وقت مختص ظهر، نماز عصر و در وقت مختص عصر نماز ظهر بخواند، نماز او در هر دو مورد باطل است.