آیا استفاده ی قرآن از نظریه ی علمی هیئت قدیم روم و یونان، نشانه تأثیر پذیری آن نیست؟
بعضی نیز در راستای استدلال بر مدعای خویش، به نظریه علمی قرآن اشکال کرده، گفته اند: در قرآن مطالب علمی و تجربی زیادی دیده می شود. اگر در قرآن کریم، هیئت بطلیموسی یا طبّ جالینوسی، منعکس باشد، نباید انکار کرد و نباید نتیجه گرفت و احکامی از قرآن را ابطال کرد؛ زیرا قرآن، فرهنگ زمانه را باز یافته است، نه لزوماً در همه موارد، حقایق ازلی و ابدی را و در جای دیگر، مسئله هفت آسمان را از این باب می داند.[1] در ماجرای محاجّه، حضرت ابراهیم(علیه السلام) به نمرود گفت: پروردگار من خورشید را از طرف مشرق بیرون و از طرف مغرب پنهان می کند،[2] در حالی که این جمله، عکس گردش طبیعت است و زمین را سکون می داند. این کلام از نشانه های متأثر شدن از زمان است. بررسی و نقد شبهه الف. هیئت بطلیموس (متولد به سال 150 م) بر افکار جهانیان در عصر بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)(حدود 610م) سایه افکنده بود و مردم عرب آن را پذیرفته بودند؛ اما قرآن با نظریه ی هیئت بطلیموس به مخالفت برخاست؛ مانند آیه های حرکت زمین و... . ب. مطالب قرآن، برای هدایت بشر و در راستای کمال انسانیت، آمده است و علوم تجربی در قرآن موضوعیت ندارد و اگر اشاره ای کوتاه به علم نجوم، طب، بهداشت و...دارد، با گذشت زمان و با کشفیات جدید، معجزه بودن قرآن در باب علم آشکار می شود؛ مانند: مراحل جنین،[3] زوجیت،[4]حرکت خورشید[5]، کوه ها و زمین ها[6] و... . ج. علم جدید تاکنون برخلاف قرآن نظریه ای نداده است، ولی مطالب آن را بارها و به مناسبت موضوع های مختلف، تأیید کرده است.[7] د. درباره هفت آسمان باید گفته شود که (سماء) در قرآن، به چند معنا به کار رفته است: الف. گاهی به معنای بلندی است؛ مانند: (و اَنزَلنا مِن السَماءِ ماءً)[8]؛ ب. گاهی مراد، عالم ملکوت و ماوراء طبیعت است، یعنی از سنخ مجردات است؛ مانند: (و فی السَماءِ رِزقُکُم و ما تَوعَدُون)[9] و افزون بر آن، علم تجربی، درباره محسوسات اطراف خود نظریه می دهد و هر چیزی را که آزمایش بردار و تجربی باشد، می پذیرد؛ از این رو آن ها درباره آسمان ها و کهکشان های محسوس، نظر می دهد و درباره آسمان های دیگر غیر از این آسمان و زمین ساکت است. سکوت علم، دلیل بر نبودن آسمان دیگر نیست و علم، عدم وجود آن را به طور قطعی ثابت نکرده است. بعضی از مفسران، از هفت آسمان، کثرت را استفاده کرده اند.[10] ه . اشاره به حرکت خورشید، در احتجاج حضرت ابراهیم(علیه السلام) با نمرود و دیگران بوده است. در جدال احسن، چه اشکالی دارد انسان بر اساس مبانی طرف مقابل، چیزی بگوید و نظر او را باطل کند. این دلیل پذیرفتن بر قبول آن نظریه نیست؛ زیرا قرآن خود در جای دیگر، مسئله حرکت زمین را مطرح می کند.[11] در محاجّه حضرت ابراهیم(علیه السلام)، مسئله سکون زمین مفروض قرآن نیست، بلکه برای نقل تاریخ و برای اثبات ادّعای حضرت ابراهیم(علیه السلام)، از جدل استفاده شده است.[12] امروزه هم، حتی دانشمندان، هر گاه از کار خود فارغ می شوند، می گویند: از طلوع تا غروب خورشید، کار کردم، در حالی که طبق حرکت زمین، این آفتاب و خورشید نیست که طلوع و غروب می کند؛ بنابراین، این یک تعبیر رایج عرفی است، بدون آن که با مبنای علمی، مخالف باشد؛ در نتیجه نظریه علمی در قرآن، موضوعیت ندارد و برای بیان آیات و نشانه ی خود و تفکر در طبیعت و هموار نمودن مسیر خداشناسی و... مطالب علمی را مطرح کرده است و بیشتر نظریات علمی هیئت قدیم با علم امروز مخالفت دارد، در حالی که مطالب علمی قرآن با نظریه قطعی دانشمندان امروز، موافقت می کند. پی نوشتها: [1]. بینات، ش 5، ص 95-76؛ معرفت، ش 26، ص 45؛ دانشگاه انقلاب، ش 110، ص 132. [2]. بقره، 258. [3]. مومنون، 14. [4]. ذاریات، 49. [5]. یس، 38. [6]. نحل، 88. [7]. ر. ک: محمدعلی رضایی اصفهانی، به مقدمه ای بر تفسیر علمی قرآن. [8]. حج، 5. [9]. ذاریات، 22. [10]. المیزان، ج 12، ص 274؛ نمونه، ج1، ص165. [11]. نحل، 88. [12]. ر.ک: درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ص 177. منبع: بررسی شبهات قرآن و فرهنگ زمانه، حسن رضا رضایی، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1382).
عنوان سوال:

آیا استفاده ی قرآن از نظریه ی علمی هیئت قدیم روم و یونان، نشانه تأثیر پذیری آن نیست؟


پاسخ:

بعضی نیز در راستای استدلال بر مدعای خویش، به نظریه علمی قرآن اشکال کرده، گفته اند:
در قرآن مطالب علمی و تجربی زیادی دیده می شود. اگر در قرآن کریم، هیئت بطلیموسی یا طبّ جالینوسی، منعکس باشد، نباید انکار کرد و نباید نتیجه گرفت و احکامی از قرآن را ابطال کرد؛ زیرا قرآن، فرهنگ زمانه را باز یافته است، نه لزوماً در همه موارد، حقایق ازلی و ابدی را و در جای دیگر، مسئله هفت آسمان را از این باب می داند.[1] در ماجرای محاجّه، حضرت ابراهیم(علیه السلام) به نمرود گفت: پروردگار من خورشید را از طرف مشرق بیرون و از طرف مغرب پنهان می کند،[2] در حالی که این جمله، عکس گردش طبیعت است و زمین را سکون می داند. این کلام از نشانه های متأثر شدن از زمان است.
بررسی و نقد شبهه
الف. هیئت بطلیموس (متولد به سال 150 م) بر افکار جهانیان در عصر بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)(حدود 610م) سایه افکنده بود و مردم عرب آن را پذیرفته بودند؛ اما قرآن با نظریه ی هیئت بطلیموس به مخالفت برخاست؛ مانند آیه های حرکت زمین و... .
ب. مطالب قرآن، برای هدایت بشر و در راستای کمال انسانیت، آمده است و علوم تجربی در قرآن موضوعیت ندارد و اگر اشاره ای کوتاه به علم نجوم، طب، بهداشت و...دارد، با گذشت زمان و با کشفیات جدید، معجزه بودن قرآن در باب علم آشکار می شود؛ مانند: مراحل جنین،[3] زوجیت،[4]حرکت خورشید[5]، کوه ها و زمین ها[6] و... .
ج. علم جدید تاکنون برخلاف قرآن نظریه ای نداده است، ولی مطالب آن را بارها و به مناسبت موضوع های مختلف، تأیید کرده است.[7]
د. درباره هفت آسمان باید گفته شود که (سماء) در قرآن، به چند معنا به کار رفته است: الف. گاهی به معنای بلندی است؛ مانند: (و اَنزَلنا مِن السَماءِ ماءً)[8]؛
ب. گاهی مراد، عالم ملکوت و ماوراء طبیعت است، یعنی از سنخ مجردات است؛ مانند: (و فی السَماءِ رِزقُکُم و ما تَوعَدُون)[9] و افزون بر آن، علم تجربی، درباره محسوسات اطراف خود نظریه می دهد و هر چیزی را که آزمایش بردار و تجربی باشد، می پذیرد؛ از این رو آن ها درباره آسمان ها و کهکشان های محسوس، نظر می دهد و درباره آسمان های دیگر غیر از این آسمان و زمین ساکت است. سکوت علم، دلیل بر نبودن آسمان دیگر نیست و علم، عدم وجود آن را به طور قطعی ثابت نکرده است. بعضی از مفسران، از هفت آسمان، کثرت را استفاده کرده اند.[10] ه . اشاره به حرکت خورشید، در احتجاج حضرت ابراهیم(علیه السلام) با نمرود و دیگران بوده است. در جدال احسن، چه اشکالی دارد انسان بر اساس مبانی طرف مقابل، چیزی بگوید و نظر او را باطل کند. این دلیل پذیرفتن بر قبول آن نظریه نیست؛ زیرا قرآن خود در جای دیگر، مسئله حرکت زمین را مطرح می کند.[11] در محاجّه حضرت ابراهیم(علیه السلام)، مسئله سکون زمین مفروض قرآن نیست، بلکه برای نقل تاریخ و برای اثبات ادّعای حضرت ابراهیم(علیه السلام)، از جدل استفاده شده است.[12] امروزه هم، حتی دانشمندان، هر گاه از کار خود فارغ می شوند، می گویند: از طلوع تا غروب خورشید، کار کردم، در حالی که طبق حرکت زمین، این آفتاب و خورشید نیست که طلوع و غروب می کند؛ بنابراین، این یک تعبیر رایج عرفی است، بدون آن که با مبنای علمی، مخالف باشد؛ در نتیجه نظریه علمی در قرآن، موضوعیت ندارد و برای بیان آیات و نشانه ی خود و تفکر در طبیعت و هموار نمودن مسیر خداشناسی و... مطالب علمی را مطرح کرده است و بیشتر نظریات علمی هیئت قدیم با علم امروز مخالفت دارد، در حالی که مطالب علمی قرآن با نظریه قطعی دانشمندان امروز، موافقت می کند.
پی نوشتها:
[1]. بینات، ش 5، ص 95-76؛ معرفت، ش 26، ص 45؛ دانشگاه انقلاب، ش 110، ص 132.
[2]. بقره، 258.
[3]. مومنون، 14.
[4]. ذاریات، 49.
[5]. یس، 38.
[6]. نحل، 88.
[7]. ر. ک: محمدعلی رضایی اصفهانی، به مقدمه ای بر تفسیر علمی قرآن.
[8]. حج، 5.
[9]. ذاریات، 22.
[10]. المیزان، ج 12، ص 274؛ نمونه، ج1، ص165.
[11]. نحل، 88.
[12]. ر.ک: درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ص 177.
منبع: بررسی شبهات قرآن و فرهنگ زمانه، حسن رضا رضایی، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1382).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین