آیا استفاده قرآن از کتاب های مقدّس (تورات وانجیل) نشانه آن نیست که از مطالب آن ها تأثیر پذیرفته است؟
بعضی از مستشرقان و خاورشناسان، برای این که قداست قرآن را کوچک و کتاب های ادیان مسیح و یهود را بزرگ جلوه دهند، تلاش فراوانی دارند که قرآن را برگرفته از کتاب های پیشین القا کنند[1] و در نتیجه بگویند که حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) پیامبر خدا، نبوده و قرآن نیز، وحی الهی و کتاب آسمانی نیست، و مطالب قرآن، اقتباس شده از کتاب های گذشتگان است. شبهه ای که (رابرت هیوم) درباره ی پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و قرآن مطرح می کند، این چنین است: (قبل از این که، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) این تعالیم را به زبان آورد، مطالب گوناگون از منابع فراوان در ذهن او وارد گردیده بود. پاره ای از اعتقادات و فولکلور سنتّی عرب را می توان در قرآن تمیز داد و بعضی از اجزای تفکّر قرآنی نیز، ریشه در تعالیم دین زرتشتی دارد؛ از قبیل: مبحث شیطان، فرشتگان، روز قضاوت -یوم الدین- و بعثت اخروی... .)[2] در جای دیگر می گوید: (پیامبر(صلی الله علیه وآله) راهب مسیحی را، در مسافرت به شام، ملاقات نموده است و این کلام ها که در قرآن آمده است، از آن راهب مسیحی گرفته است.)[3] در جاهای دیگر، با آوردن متن قرآن که شبیه انجیل و تورات است، استدلال کردند که این قرآن، برگرفته از کتاب های پیشین است. نقد و بررسی شبهه این شبهه، اصالت و استقلال قرآن و الهی بودن آن را زیر سؤال برده، آن را نسخه برداری شده از کتاب های پیشین، معرفی می کند؛ از این رو به بررسی آن خواهیم پرداخت. الف. امّی بودن پیامبر(صلی الله علیه وآله): طبق نص صریح قرآن و تاریخ، پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در طول عمر چهل ساله اش نه درسی خوانده و نه از کسی علمی آموخته و نه خطی نوشته بود[4]. قرآن می فرماید: (پیش از این نه کتاب می خواندی و نه با دست خود چیزی می نوشتی تا موجب تردید دشمنانی که می خواهند سخنان تو را ابطال کنند، گردد)؛[5] بنابراین، اگر کسی بر اقتباس از کتاب های گذشته قادر باشد، در حالت طبیعی لازم است دانش نوشتن و تجربه های علمی عصر خود را داشته باشد؛ اما به شهادت قرآن و تاریخ، پیامبر چنین حالتی را نداشته و این نشان می دهد که قرآن کتابی استثنایی و غیر بشری است.[6] ب. تحریف کتاب های گذشته: قرآن کریم، کتاب اوّلیه ی و اصیلِ تورات وانجیل را طرد و رد نمی کند و آن را وحی الهی و کتاب آسمانی می شمارد، هر چند بعدها، با دسیسه قدرت طلبان و به جهت منافع دنیوی، دستخوش تحریف گردید: (یُحَرّفُون الکَلم عَن مَواضِعِه)[7]؛ (-گروهی از یهودیان -کلمات خداوند را از مواضع اصلی خودش، تغییر داده اند.) استاد شهید مطهری(ره) می فرماید: قرآن، اغلاط و اشتباهات کتاب های انجیل و تورات را تصحیح نموده است. اصل تورات و انجیل را تصدیق می کند، ولی قائل به این هست -که- در این کتاب ها تحریف[8] صورت گرفته است و دست خیانتکار بشر در آن وارد شده است.[9] نه تنها تحریف شدن کتاب های مقدّس (تورات وانجیل) را قرآن و علمای اسلامی مطرح می کنند، بلکه خود علمای مسیحی و مستشرقان، نیز چنین باوری دارند. (رابرت هیوم) می گوید: متفکرین با انجام مطالعات به این نتیجه ی رسیده اند که آرمان های دینی و اخلاقی که در بخشی از قسمت های قدیمی تر کتاب، یافت می شوند، در زمان های بعد به وجود آمده و سپس توسط مؤلّفین به عنوان نقل قول های قدیمی، وارد کتاب مقدس شده است[10]. در جای دیگر می گوید: امّا دنیای مسیحّیت، بر سر این نکته که چه چیزی دقیقاً کتاب مقدّس را تشکیل می دهد، توافق ندارند. طبق نظر پروتستان ها، این کتاب مقدّس شامل سی و نه کتاب عهد عتیق -تورات- که متون قانون دیانت یهود بوده و عمدتاً به زبان عبری در طول قرون متمادی نوشته شده است، به همراه بیست و هفت کتاب، عهد جدید -انجیل-، به زبان یونانی، که در قرن اوّلیه کلیسای مسیح، به رشته تحریر در آمد...ترکیب و جمع آوری تمام این نوشته ها، در یک مجلّد پیش از حدود سال 200 میلادی در دست اجرابود. نسخه هایی از مجموعه کتاب مقدّس در سال 325.م و به دستور (کنستانتین) امپراطور وقت تهیه گردید.[11] با این که خودشان به تحریف و تبدیل کتاب هایشان اعتراف دارند، چگونه ممکن است قرآن که در حد اعلای کمال است از چیز ناقص و دست نوشته ی بشر که پر از تناقض و اشتباه است، اقتباس شده باشد؟! (ولتر) فیلسوف فرانسوی در این باره می گوید: من یقین دارم اگر قرآن و انجیل را به یک فرد غیر متدیّن ارائه دهند، او حتماً قرآن را برخواهد گزید، چون کتاب محمد(صلی الله علیه وآله)با مبنای عقلی، منطبق است.[12] اگر پرسشی مطرح شود که بعضی از مطالب قرآن با بعضی از مطالب تورات یا انجیل و یا کتاب اوستا همخوانی دارد، آیا این نشانه اقتباس نیست؟ در پاسخ باید گفت: این مطابقت، دلیل بر اقتباس نیست؛ زیرا شرایعی که دارای کتاب آسمانی هستند، دین الهی محسوب می شوند و لذا با آیین پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در اصول، مانند خداشناسی، معاد، عبودیت و...، فرقی نداشت، مگر در کیفیت اَعمال و قوانین اجتماعی. در نتیجه اگر در کتاب انجیل آمده است: (پس از این جهان، جهان دیگری است) و در قرآن نیز، به جهان آخرت تصریح کرده باشد، این دلیل بر اقتباس نیست؛ زیرا مسئله ی آخرت و قیامت از اصول ثابت و واقعی تمام ادیان می باشد و خداوند برای همه ادیان، این مسئله را مطرح کرده است و شاید مردم انذار و تحذیر شوند. تمام کتاب های آسمانی در طول هم، قرار دارند و نه در عرض هم؛ یعنی خداوند تبارک وتعالی برای هدایت بشر، در همه زمان ها، پیامبرانی را ارسال فرموده تا دین پیشین را تکمیل کنند و در این راستا دین اسلام را بر همه ادیان عالم، تسلّط و برتری داده است: (هُوالَذی اَرسَل رَسُوله بِالهُدی وَ دِین الحَقّ لِیُظهِرُه عَلی الدِین کُلّه وَ لَو کَره المُشرِکوُن)[13]؛ (او است خدایی که، رسولش با دین حقّ، به هدایت خلق فرستاد، تا به همه ادیان عالم تسلّط وبرتری دهد، هر چند مشرکان و کافران، ناراضی و مخالف باشند.) (وانَّ الدِین عِندَا...الاسلام)[14]؛ (همانا دین در نزد خدا، اسلام است.) ج. نوشتن قرآن با یک ملاقات محال است: کسانی که قرآن را اقتباس شده معرفی می کنند، ملاقات پیامبر(صلی الله علیه وآله) با راهب نصرانی را به عنوان دلیل مطرح کرده اند، در حالی که اولا، این ملاقات، تصادفی بوده نه از روی برنامه ی پیش بینی شده، یا برای تعلیم و تعلّم؛ ثانیاً، این ملاقات در سنین کودکی صورت گرفته است؛ چگونه ممکن است یک کودک، تمام این مطالب قرآن را در ضمن یک ملاقات ساده از راهب نصرانی، فرا گرفته باشد؟! تاریخ به ما نشان می دهد که پیامبر بیش از دو بار به شام مسافرت نکرده است.[15] با این که شاهدان عینی، همچون ابوطالب، حاضر بوده اند؛ ثالثاً، اگر راهب نصرانی تمام مطالب قرآنی را به او تعلیم داده است؛ پس او سزاوار نبوّت و پیامبری بوده است. در ضمن اگر این فرضیه درست باشد، مسیحیان و یهودیان زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، این اشکال را به پیامبر روا می داشتند، در حالی که در تاریخ، چنین مطلبی را مشاهده نمی کنیم. د. اعجاز قرآن: گذشته از تاریخ دلیل های قرآنی، اگر مطالب قرآن، انجیل و تورات را کنار هم بگذاریم و بین آن ها مقایسه ای ضمنی انجام دهیم؛ مدّعای ما را اثبات می کند. اعجاز فراوان که در قرآن وجود دارد و خبرهای غیبی و آینده نگری قرآن، و اعجاز طبّی و علمی و نیز اعجاز قرآن از نظر بلاغت و فصاحت و بیان و نظم و نثر و نقل تاریخی و داستان ها...به طور کل، برتری قرآن را بر کتاب های پیشین گواهی می دهد و مستقل بودن آن را از کتاب های دیگر، نشان می دهد و نیز تفاوت های فراوان تعالیم اسلام با انجیل و تورات به ویژه در بخش شرایع شاهد دیگری بر عدم اقتباس قرآن از انجیل و تورات است؛ افزون بر این، اگر قرآن اقتباس شده و نوشته بشری است، چرا در این قرون متمادی بعد از اسلام کسی نتوانسته است همانند سوره ای از آن را بیاورد؟! در نتیجه کتاب مقدس قرآن وحی الهی و در طول 23 سال بر پیامبر اسلام نازل شده است. پی نوشتها: [1]. مانند: استاد یوسف دره الحداد. وی چند جلد کتاب نوشت و با دلیل های سست و بی پایه ادعا کرده که قرآن برگرفته از کتاب های گذشتگان است. القرآن دعوة النصرانیه، ج 2. [2]. ادیان زنده جهان، ص 310 [3]. محمد زرقانی، مناهل العرفان، ص 306. [4]. رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، ج 1، ص 208. ر.ک: تمدن اسلام و عرب، ص 55. [5]. عنکبوت، 48؛ ر.ک: اعراف، 157، 158؛ بقره، 78؛ جمعه، 2. [6]. تفسیر نمونه، ج 6، ص 402. [7]. مائده، 13. [8]. تحریف در لغت به معنای زیاد کردن، کم کردن، تغیر دادن، و تعویض کلمات آمده است . [9]. استاد مرتضی مطهری، مقدّمه ای بر جهان بینی اسلامی، ص 208. [10]. ادیان زنده جهان، ص 245. [11]. همان، ص 7 - 336. [12]. قرآن و دیگران، ص 16. [13]. توبه، 33. [14]. ال عمران، 19. [15]. مناهل العرفان، ص 306. منبع: بررسی شبهات قرآن و فرهنگ زمانه، حسن رضا رضایی، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1382).
عنوان سوال:

آیا استفاده قرآن از کتاب های مقدّس (تورات وانجیل) نشانه آن نیست که از مطالب آن ها تأثیر پذیرفته است؟


پاسخ:

بعضی از مستشرقان و خاورشناسان، برای این که قداست قرآن را کوچک و کتاب های ادیان مسیح و یهود را بزرگ جلوه دهند، تلاش فراوانی دارند که قرآن را برگرفته از کتاب های پیشین القا کنند[1] و در نتیجه بگویند که حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) پیامبر خدا، نبوده و قرآن نیز، وحی الهی و کتاب آسمانی نیست، و مطالب قرآن، اقتباس شده از کتاب های گذشتگان است. شبهه ای که (رابرت هیوم) درباره ی پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و قرآن مطرح می کند، این چنین است:
(قبل از این که، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) این تعالیم را به زبان آورد، مطالب گوناگون از منابع فراوان در ذهن او وارد گردیده بود. پاره ای از اعتقادات و فولکلور سنتّی عرب را می توان در قرآن تمیز داد و بعضی از اجزای تفکّر قرآنی نیز، ریشه در تعالیم دین زرتشتی دارد؛ از قبیل: مبحث شیطان، فرشتگان، روز قضاوت -یوم الدین- و بعثت اخروی... .)[2]
در جای دیگر می گوید:
(پیامبر(صلی الله علیه وآله) راهب مسیحی را، در مسافرت به شام، ملاقات نموده است و این کلام ها که در قرآن آمده است، از آن راهب مسیحی گرفته است.)[3]
در جاهای دیگر، با آوردن متن قرآن که شبیه انجیل و تورات است، استدلال کردند که این قرآن، برگرفته از کتاب های پیشین است.
نقد و بررسی شبهه
این شبهه، اصالت و استقلال قرآن و الهی بودن آن را زیر سؤال برده، آن را نسخه برداری شده از کتاب های پیشین، معرفی می کند؛ از این رو به بررسی آن خواهیم پرداخت.
الف. امّی بودن پیامبر(صلی الله علیه وآله): طبق نص صریح قرآن و تاریخ، پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در طول عمر چهل ساله اش نه درسی خوانده و نه از کسی علمی آموخته و نه خطی نوشته بود[4]. قرآن می فرماید: (پیش از این نه کتاب می خواندی و نه با دست خود چیزی می نوشتی تا موجب تردید دشمنانی که می خواهند سخنان تو را ابطال کنند، گردد)؛[5] بنابراین، اگر کسی بر اقتباس از کتاب های گذشته قادر باشد، در حالت طبیعی لازم است دانش نوشتن و تجربه های علمی عصر خود را داشته باشد؛ اما به شهادت قرآن و تاریخ، پیامبر چنین حالتی را نداشته و این نشان می دهد که قرآن کتابی استثنایی و غیر بشری است.[6]
ب. تحریف کتاب های گذشته: قرآن کریم، کتاب اوّلیه ی و اصیلِ تورات وانجیل را طرد و رد نمی کند و آن را وحی الهی و کتاب آسمانی می شمارد، هر چند بعدها، با دسیسه قدرت طلبان و به جهت منافع دنیوی، دستخوش تحریف گردید: (یُحَرّفُون الکَلم عَن مَواضِعِه)[7]؛ (-گروهی از یهودیان -کلمات خداوند را از مواضع اصلی خودش، تغییر داده اند.)
استاد شهید مطهری(ره) می فرماید:
قرآن، اغلاط و اشتباهات کتاب های انجیل و تورات را تصحیح نموده است. اصل تورات و انجیل را تصدیق می کند، ولی قائل به این هست -که- در این کتاب ها تحریف[8] صورت گرفته است و دست خیانتکار بشر در آن وارد شده است.[9]
نه تنها تحریف شدن کتاب های مقدّس (تورات وانجیل) را قرآن و علمای اسلامی مطرح می کنند، بلکه خود علمای مسیحی و مستشرقان، نیز چنین باوری دارند.
(رابرت هیوم) می گوید:
متفکرین با انجام مطالعات به این نتیجه ی رسیده اند که آرمان های دینی و اخلاقی که در بخشی از قسمت های قدیمی تر کتاب، یافت می شوند، در زمان های بعد به وجود آمده و سپس توسط مؤلّفین به عنوان نقل قول های قدیمی، وارد کتاب مقدس شده است[10].
در جای دیگر می گوید:
امّا دنیای مسیحّیت، بر سر این نکته که چه چیزی دقیقاً کتاب مقدّس را تشکیل می دهد، توافق ندارند. طبق نظر پروتستان ها، این کتاب مقدّس شامل سی و نه کتاب عهد عتیق -تورات- که متون قانون دیانت یهود بوده و عمدتاً به زبان عبری در طول قرون متمادی نوشته شده است، به همراه بیست و هفت کتاب، عهد جدید -انجیل-، به زبان یونانی، که در قرن اوّلیه کلیسای مسیح، به رشته تحریر در آمد...ترکیب و جمع آوری تمام این نوشته ها، در یک مجلّد پیش از حدود سال 200 میلادی در دست اجرابود. نسخه هایی از مجموعه کتاب مقدّس در سال 325.م و به دستور (کنستانتین) امپراطور وقت تهیه گردید.[11]
با این که خودشان به تحریف و تبدیل کتاب هایشان اعتراف دارند، چگونه ممکن است قرآن که در حد اعلای کمال است از چیز ناقص و دست نوشته ی بشر که پر از تناقض و اشتباه است، اقتباس شده باشد؟!
(ولتر) فیلسوف فرانسوی در این باره می گوید:
من یقین دارم اگر قرآن و انجیل را به یک فرد غیر متدیّن ارائه دهند، او حتماً قرآن را برخواهد گزید، چون کتاب محمد(صلی الله علیه وآله)با مبنای عقلی، منطبق است.[12]
اگر پرسشی مطرح شود که بعضی از مطالب قرآن با بعضی از مطالب تورات یا انجیل و یا کتاب اوستا همخوانی دارد، آیا این نشانه اقتباس نیست؟ در پاسخ باید گفت: این مطابقت، دلیل بر اقتباس نیست؛ زیرا شرایعی که دارای کتاب آسمانی هستند، دین الهی محسوب می شوند و لذا با آیین پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در اصول، مانند خداشناسی، معاد، عبودیت و...، فرقی نداشت، مگر در کیفیت اَعمال و قوانین اجتماعی.
در نتیجه اگر در کتاب انجیل آمده است: (پس از این جهان، جهان دیگری است) و در قرآن نیز، به جهان آخرت تصریح کرده باشد، این دلیل بر اقتباس نیست؛ زیرا مسئله ی آخرت و قیامت از اصول ثابت و واقعی تمام ادیان می باشد و خداوند برای همه ادیان، این مسئله را مطرح کرده است و شاید مردم انذار و تحذیر شوند. تمام کتاب های آسمانی در طول هم، قرار دارند و نه در عرض هم؛ یعنی خداوند تبارک وتعالی برای هدایت بشر، در همه زمان ها، پیامبرانی را ارسال فرموده تا دین پیشین را تکمیل کنند و در این راستا دین اسلام را بر همه ادیان عالم، تسلّط و برتری داده است: (هُوالَذی اَرسَل رَسُوله بِالهُدی وَ دِین الحَقّ لِیُظهِرُه عَلی الدِین کُلّه وَ لَو کَره المُشرِکوُن)[13]؛ (او است خدایی که، رسولش با دین حقّ، به هدایت خلق فرستاد، تا به همه ادیان عالم تسلّط وبرتری دهد، هر چند مشرکان و کافران، ناراضی و مخالف باشند.) (وانَّ الدِین عِندَا...الاسلام)[14]؛ (همانا دین در نزد خدا، اسلام است.)
ج. نوشتن قرآن با یک ملاقات محال است: کسانی که قرآن را اقتباس شده معرفی می کنند، ملاقات پیامبر(صلی الله علیه وآله) با راهب نصرانی را به عنوان دلیل مطرح کرده اند، در حالی که اولا، این ملاقات، تصادفی بوده نه از روی برنامه ی پیش بینی شده، یا برای تعلیم و تعلّم؛
ثانیاً، این ملاقات در سنین کودکی صورت گرفته است؛ چگونه ممکن است یک کودک، تمام این مطالب قرآن را در ضمن یک ملاقات ساده از راهب نصرانی، فرا گرفته باشد؟! تاریخ به ما نشان می دهد که پیامبر بیش از دو بار به شام مسافرت نکرده است.[15] با این که شاهدان عینی، همچون ابوطالب، حاضر بوده اند؛
ثالثاً، اگر راهب نصرانی تمام مطالب قرآنی را به او تعلیم داده است؛ پس او سزاوار نبوّت و پیامبری بوده است. در ضمن اگر این فرضیه درست باشد، مسیحیان و یهودیان زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، این اشکال را به پیامبر روا می داشتند، در حالی که در تاریخ، چنین مطلبی را مشاهده نمی کنیم.
د. اعجاز قرآن: گذشته از تاریخ دلیل های قرآنی، اگر مطالب قرآن، انجیل و تورات را کنار هم بگذاریم و بین آن ها مقایسه ای ضمنی انجام دهیم؛ مدّعای ما را اثبات می کند. اعجاز فراوان که در قرآن وجود دارد و خبرهای غیبی و آینده نگری قرآن، و اعجاز طبّی و علمی و نیز اعجاز قرآن از نظر بلاغت و فصاحت و بیان و نظم و نثر و نقل تاریخی و داستان ها...به طور کل، برتری قرآن را بر کتاب های پیشین گواهی می دهد و مستقل بودن آن را از کتاب های دیگر، نشان می دهد و نیز تفاوت های فراوان تعالیم اسلام با انجیل و تورات به ویژه در بخش شرایع شاهد دیگری بر عدم اقتباس قرآن از انجیل و تورات است؛ افزون بر این، اگر قرآن اقتباس شده و نوشته بشری است، چرا در این قرون متمادی بعد از اسلام کسی نتوانسته است همانند سوره ای از آن را بیاورد؟! در نتیجه کتاب مقدس قرآن وحی الهی و در طول 23 سال بر پیامبر اسلام نازل شده است.
پی نوشتها:
[1]. مانند: استاد یوسف دره الحداد. وی چند جلد کتاب نوشت و با دلیل های سست و بی پایه ادعا کرده که قرآن برگرفته از کتاب های گذشتگان است. القرآن دعوة النصرانیه، ج 2.
[2]. ادیان زنده جهان، ص 310
[3]. محمد زرقانی، مناهل العرفان، ص 306.
[4]. رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، ج 1، ص 208. ر.ک: تمدن اسلام و عرب، ص 55.
[5]. عنکبوت، 48؛ ر.ک: اعراف، 157، 158؛ بقره، 78؛ جمعه، 2.
[6]. تفسیر نمونه، ج 6، ص 402.
[7]. مائده، 13.
[8]. تحریف در لغت به معنای زیاد کردن، کم کردن، تغیر دادن، و تعویض کلمات آمده است .
[9]. استاد مرتضی مطهری، مقدّمه ای بر جهان بینی اسلامی، ص 208.
[10]. ادیان زنده جهان، ص 245.
[11]. همان، ص 7 - 336.
[12]. قرآن و دیگران، ص 16.
[13]. توبه، 33.
[14]. ال عمران، 19.
[15]. مناهل العرفان، ص 306.
منبع: بررسی شبهات قرآن و فرهنگ زمانه، حسن رضا رضایی، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1382).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین