فلسفه ، اهداف و شرایط جهاد در اسلام چیست ؟ آیا با توجه به آیات جهاد در قرآن کریم ، جهاد با رژیم غاصب صهیونیستی واجب نیست ؟
در پاسخ به این سؤال لازم است با بررسی آیات جهاد در قرآن کریم به موضوع بپردازیم لکن از آنجا که بررسی تمامی آیات جهاد در قرآن کریم، بحث و مجال گسترده ای را می طلبد[1] در این جا به سه محور کلیدی و اساسی جهاد در قرآن کریم اشاره ای گذرا خواهیم داشت. فلسفه و اهداف جهاد در قرآن کریم یکی از مسائل مهم در مورد جنگ در اسلام فلسفه و هدف از جنگ و جهاد در اسلام است. جنگ و جهاد در اسلام دارای فلسفه و اهداف مشخصی است که با توجه به مجموع آیات می توان به این موارد اشاره نمود. 1. حاکمیت دین و دفاع از آن؛ یکی از اهداف جهاد در اسلام ، اقامه دین الهی و دفاع از آن است. از این رو در اکثر قریب به اتفاق آیات مربوط به جهاد،[2] قید (فی سبیل الله) آمده است تا بیانگر هدف از آن باشد. به عنوان نمونه و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین[3] ( و در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند، نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید که خداوند تجاوز کاران را دوست ندارد). تعبیر به ( فِی سَبِیلِ اللَّهِ) هدف اصلی جنگ های اسلامی را روشن می سازد که جنگ در منطق اسلام ، هرگز به خاطر انتقام جویی یا جاه طلبی یا کشورگشایی یا بدست آوردن غنائم، و اشغال سرزمینهای دیگران نیست. اسلام همه اینها را محکوم می کند و می گوید: سلاح به دست گرفتن و به جهاد پرداختن فقط باید در راه خدا و برای گسترش قوانین الهی و بسط توحید و عدالت و دفاع از حق و ریشه کن ساختن ظلم و فساد و تباهی باشد. همین نکته است که جنگ های اسلامی را از تمام جنگ هایی که در جهان روی می دهد ، جدا می سازد و نیز همین هدف، در تمام ابعاد جنگ اثر می گذارد و کمیت و کیفیت جنگ، نوع سلاح، چگونگی رفتار با اسیران، را به رنگ فی سبیل الله در می آورد. جمله (الَّذِینَ یُقاتِلُونَکمْ) نیز صراحت دارد که این دستور مخصوص مقابله با کسانی است که دست به اسلحه می برند و تا دشمن به مقاتله و مبارزه بر نخیزد، مسلمانان نباید حمله کنند و این اصل (جز در بعضی موارد استثنایی) همه جا محترم شمرده شده است.[4] 2. دفع فتنه و جلوگیری از فساد؛ جلوگیری از فتنه و فساد دشمنان اسلام از دیگر اهداف جهاد می باشد خداوند متعال می فرماید: وقاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله فان انتهوا فلا عدوان الا علی الظالمین[5] ؛ با آنها (دشمنان) پیکار کنید تا آتش فتنه خاموش شود و دین مخصوص خدا گردد پس اگر آنها (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (متعرض آنها نشوید زیرا) دشمنی جز بر ستمکاران روا نیست). بر اساس این آیه شریفه، مسلمانان موظف هستند با فتنه دشمنان به مقابله برخیزند و آنها را از فتنه انگیزی بر علیه اسلام و مسلمانان باز دارند این فتنه گاه در غالب شرک و بت پرستی نمایان می گردد و گاه در فساد و فشارهای دشمنان بر علیه مسلمانان. (دشمنان اسلام که خوی و خُلقِ استثماری در باطنشان ریشه دوانده، دائماً به دنبال ایجاد فتنه و دسیسه هایی هستند تا موانعی را در مقابل تعالیم انسان ساز اسلام فراهم سازند و جلوی تحقق و گسترش این فرهنگ آسمانی را بگیرند. اسلام برای رفع آن موانع، مسلمانان را به جهاد و مبارزه مکلّف کرد، امر به جهاد در اسلام نه به قصد کشورگشایی و سلطه گری، بلکه برای تعدیل جامعه انسانی و هدایت مردم از گمراهی و آگاهی به هدف خلقت انسانی و در یک جمله ایجاد فضایی مناسب برای مصالح دین و دنیای افراد است).[6] بنابراین در اسلام (هدف از جهاد، خاموش کردن آتش فتنه ها و آشوبها که سلب آزادی و امنیت از مردم می کند و همچنین محو آثار شرک و بت پرستی، و نیز مقابله با متجاوزان و ظالمان و دفاع در برابر آنان است).[7] 3. حمایت از مظلومان و ستمدیدگان؛ یکی از اهداف جهاد در اسلام حمایت از مظلومان و ستمدیدگان و مقابله با ظالمان و ستمگران می باشد دستور خداوند در این زمینه این است و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان[8] ( چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که به دست ستمگران تضعیف شده اند، پیکار نمی کنید؟ همان افرادی که می گویند پروردگارا ما را از این شهر که اهلش ستمگرند). به این ترتیب، قرآن از مسلمانان می خواهد که هم در راه خدا و هم مستضعفان مظلوم، جهاد کنند، و اصولا این دو از هم جدا نیستند و با توجه به اینکه در آیه فوق ، قید و شرطی نیست، این مظلومان و مستضعفان در هر نقطه جهان، باشند، باید از آنها دفاع کرده نزدیک و دور، داخل و خارج کشور تفاوت نمی کند و به تعبیر دیگر حمایت از مظلومان در مقابل ظالمان در اسلام یک اصل است که باید مراعات شود، حتی اگر به جهاد منتهی گردد، اسلام اجازه نمی دهد مسلمانان در برابر فشارهایی که به مظلومان جهان وارد می شود بی تفاوت باشند، و این دستور یکی از ارزشمندترین دستورات اسلامی است که از حقانیت این آیین خبر می دهد).[9] 4. دفع تهاجم دشمنان؛ از دیگر اهداف جهاد در اسلام مقابله با هجوم دشمنان و متجاوزان است . خداوند متعال می فرماید اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر[10] ( به کسانی که جنگ بر آنها تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است، چرا که مورد ستم قرار گرفته اند و خداوند بر یاری آنها تواناست). این آیه که به اعتقاد برخی از مفسرین نخستین آیه در مورد جهاد است به مسلمانان که از سوی دشمنان تحت فشار واقع شده بودند، اجازه جهاد می دهد و در واقع مسلمانانی که مورد آزار و اذیت دشمنان قرار گرفته بودند، اجازه دفاع از خود و دفع تهاجم دشمنان را پیدا نمودند. آنچه اشاره شد ، مهمترین فلسفه و اهداف جهاد در قرآن بود که با توجه به آن روشن می شود که هیچ یک از اهداف غیر انسانی که موجب پیدایش جنگ های خانمان سوز فراوانی در طول تاریخ شده است از قبیل منافع مادی و اقتصادی ، حب جاه و تفوق طلبی، کشور گشایی و قهرمان خواهی دعواهای شخصی و... در اهداف جنگ و جهاد اسلامی دیده نمی شود، بلکه جنگ در اسلام در راستای مقابله با مظاهر زشتی و پلیدی و حاکمیت ارزش های انسانی و اخلاقی است و با اهداف الهی و انسانی همراه است از این رو تمامی ارزش ها و اصول الهی و انسانی در جنگ ها در نظر گرفته می شود و این همان چیزی است که جنگ در اسلام را از سایر جنگ ها جدا می سازد. ارزش و جایگاه جهاد با توجه به فلسفه و اهدافی که برای جهاد در قرآن برشمرده شد، ارزش و جایگاه این فریضه الهی به خوبی آشکار خواهد شد ، زیرا هر چند ممکن است جنگ در نگاهی سطحی و ظاهری، نوعی خشونت و خونریزی تلقی گردد ولی با نگاهی دقیق تر می توان دریافت که در صورتی که به این دستور الهی عمل نشود و مسلمانان دست از جنگ و جهاد بردارند، موجودیت دین الهی و ارزش های اسلامی به خطر خواهد افتاد و زمینه حاکمیت زشتی ها و مفاسد فراهم خواهد شد . از این رو جهاد دستوری است که به وسیله آن ریشه فتنه ها، آلودگی ها و زشتی ها برچیده می شود و تحقق ارزش های اسلامی و اخلاقی در جامعه را به دنبال خواهد داشت. همانگونه که خداوند متعال می فرماید ... ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا ولینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز[11] (... و اگر خداوند بعضی از آنها را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند دیرها و صومعه ها و معابد یهود و نصارا و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می شود ویران می گردد و خداوند کسانی را که او را یاری کنند (و از آئینش دفاع نمایند) یاری می کند، خداوند قوی و شکست ناپذیر است). بنابراین ، هر چند ممکن است این دستور الهی برای برخی افراد کراهت داشته و برای آنها ناخوشایند باشد اما آثار و نتایج ارزشمند آن بسیار فراتر و مهمتر از تصور نابجای چنین افرادی است. خداوند متعال در این مورد می فرماید: کتب علیکم القتال و هو کره لکم و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم وعسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون[12] ؛ جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شده، در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا می داند، و شما نمی دانید). بایسته های جهاد هدفمندی الهی و انسانی جهاد در اسلام ایجاب می کند که در جهاد، شرایط و حدودی را رعایت نمود که به برخی از آنها اشاره می کنیم. 1. پرهیز از تجاوز و تعدی؛ خداوند متعال پس از آنکه دستور جنگ با کسانی که با مسلمانان به مقاتله پرداخته اند می دهد، می فرماید ... و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین[13] (... و از حد تجاوز نکنید که خداوند تجاوز کاران را دوست ندارد. (کلمه (تعتدوا) از مصدر (اعتدا) است و اعتدا به معنای بیرون شدن از حد است. نهی از اعتدا نهیی است مطلق، در نتیجه مراد از آن مطلق هر عملی است که عنوان تجاوز بر آن صادق باشد مانند قتال قبل از پیشنهاد مصالحه بر سر حق، و قتل زنان و کودکان، و قتال قبل از اعلان جنگ با دشمن، و امثال اینها).[14] حضرت علی علیه السلام پیش از شروع جنگ صفین به لشکریانش دستور جامعی در این زمینه صادر فرمودند که شاهد گویایی براین مسأله است. (لا تقاتلوهم حتی یبدؤوکم فانکم بحمد اللَّه علی حجة، و ترککم ایاهم حتی یبدؤوکم حجة اخری لکم علیهم، فاذا کانت الهزیمة باذن اللَّه فلا تقتلوا مدبرا و لا تصیبوا معورا و لا تجهزوا علی جریح و لا تهیجوا النساء باذی و ان شتمن اعراضکم و سببن امرائکم)( با آنها نجنگید تا جنگ را آغاز کنند، چه اینکه شما بحمد اللَّه (برای حقانیت خود) دارای حجت و دلیل هستید، و واگذاشتن آنها تا نبرد را آغاز کنند، حجت دیگری است به سود شما و بر زیان آنان، آن گاه که به اذن خدا آنان را شکست دادید، فراریان را نکشید، و بر ناتوانها ضربه نزنید و مجروحان را به قتل نرسانید، و با اذیت و آزار، زنان را به هیجان نیاورید، هر چند به شما دشنام دهند، و به امیرانتان ناسزا گویند).[15] 2. ثبات قدم و استواری در جهاد؛ از بایسته های جهاد ، ثبات قدم و ایستادگی در برابر دشمنان و پرهیز از سستی است. خداوند متعال می فرماید: (یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فئه فاثبتوا و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون) ( ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که گروهی از دشمنان را در برابر خود در میدان نبرد ببینید ثابت قدم باشید و خدا را فراوان یاد کنید تا رستگار و پیروز شوید).[16] (جمله فاثبتوا امر مطلق ایستادگی در برابر دشمن و فرار نکردن است).[17] در آیه دیگر می فرماید یا ایها الذین امنوا اذا لقیتم الذین کفروا زحفا فلا تولوهم الادبار[18] ( ای کسانی که ایمان اورده اید هنگامی که با انبوه کافران در میدان جنگ روبه رو شدید به انها پشت نکنید و فرار نکنید). 3. اطاعت از دستورات رهبری و پرهیز از تفرقه و اختلاف؛ از نکات مهم در جهاد اطاعت از فرامین رهبر و سرپیچی نکردن از دستورات ایشان و پرهیز از هر گونه اختلاف و تفرقه است و سرپیچی از دستورات رهبری و تفرقه و اختلاف از مهمترین آفات جهاد محسوب می گردد. خداوند متعال پس از آنکه فرمان ثبات قدم در جهاد را مطرح می کند، می فرماید: و اطیعوا الله ورسوله ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین[19] (و از خدا و پیامبرش اطاعت نمایید و نزاع و کشمکش نکنید، تا سست نشوید و قدرت و شوکت شما از میان نرود و صبر و استقامت کنید که خداوند با صابران است). 4. پرهیز از انگیزه های نادرست در جنگ؛ خداوند متعال مسلمانان را از جنگ با انگیزه ها و اهداف نادرست نهی نموده می فرماید: و لا تکونوا کالذین خرجوا من دیارهم بطرا ورئاء الناس و یصدون عن سبیل الله والله بما یعملون محیط[20]. (شما (مانند کفار) با خودنمایی و خودآرایی به تجملات دنیوی بسوی جنگ با دشمنان دین از دیار خود بیرون نشوید، و مردم را با گفتار و کردار ناپسند خود به ترک تقوا و فرو رفتن در گناهان و خروج از اطاعت اوامر و دستورات او دعوت مکنید، و بدین وسیله سد راه خدا مباشید، که اگر چنین کنید زحماتتان بی اثر گشته و نور ایمان در دلهایتان خاموش می گردد و آثار ایمان از اجتماع شما رخت برمی بندد، پس اگر بخواهید زحماتتان ثمربخش باشد و در نتیجه شما را به مقصد و غرض برساند جز صراط مستقیمی که دین قوی آن را برایتان فراهم نموده و ملت فطری هموارش کرده راه دیگری ندارید).[21] جهاد با رژیم صهیونیستی در اینکه رژیم صهیونیستی دشمن اسلام و مسلمانان است ، هیچ تردیدی نیست. همچنین در این مسأله که دفاع از مظلومان و مستضعفان در برابر ظالمان و مستکبران وظیفه انسانی و دینی مسلمانان و حکومت اسلامی است ، نیز هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد ، علاوه بر آیات، در روایات اسلامی به روشنی ضرورت دفاع از مظلومان و مستضعفان و یاری رساندن به آنها آمده است که از جمله حدیث مشهور پیامبر گرامی اسلام است که فرمودند: (من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم) ( کسی که صدای انسانی را بشنود که فریاد می زند ای مسلمانان به دادم برسید و کمکم کنید، کسی که این فریاد را بشنود و پاسخ نگوید مسلمان نیست).[22] گستره این یاری، جهاد با دشمنان را نیز در بر می گیرد. همچنین حضرت علی علیه السلام فرمودند: (کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً) (دشمن ظالم و یار ستمدیده گان باشید).[23] سخن اینجاست که برای وجوب جهاد، نیاز به فراهم بودن شرایط و زمینه های لازم آن است و اگر شرایط برای جهاد فراهم نباشد یا شرایط به گونه ای باشد که جهاد نه تنها کمکی به مظلوم نکرده و نتیجه ای به دنبال نداشته، بلکه پیامدها و آثار منفی و مشکلاتی را به همراه داشته باشد، چنین جهادی به حکم عقل و دین جایز نمی باشد. از آنجا که هدف از وارد شدن در جنگ با رژیم صهیونیستی و حمایت از مردم مظلوم فلسطین و سایر مستضعفان، برخورد با ظلم و ستم دشمنان و یاری و رهانیدن آنان از ظلم این کشورها است، هر عقلی حکم می کند که در صورتی می توان به هدف دست یافت که امکان دست یابی به آن وجود داشته باشد امّا اگر زمینه ها و شرایط برای تحقق این اهداف وجود نداشت و یا وارد شدن در این عرصه موجب افزایش پاره ای مشکلات برای آنان خواهد شد، عقل و منطق حکم می کند که در این زمینه مسئولیتی متوجه شما نیست هر چند نفی مسئولیت جهاد به معنای نفی مسئولیت های دیگر در این زمینه نیست و بر مسلمانان و حکومت اسلامی لازم است که در حد توان خویش، به یاری مستضعفان و ستمدیدگان بپردازند. بر اساس مبانی دینی نیز از یک سو تکلیف در حد توان و قدرت است و لایکلف الله نفساً الا وسعها[24] (خداوند هیچ کس را جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمی کند). از سوی دیگر مسلمانان از انجام هر عملی که موجب نابودی آنان شود نهی شده اند ولاتلقوا بایدیکم الی التهلکه[25] ( خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید). و در شرایط کنونی وارد شدن در عرصه دفاع نظامی نه تنها کمکی به این مردم مظلوم نخواهد نمود که موجب هجمه دشمنان اسلام که به دنبال فرصتی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی هستند، خواهد شد و موجبات نابودی و از بین رفتن نظام اسلامی و اسلام ناب خواهد شد. البته اگر جایی پای دین در کار باشد و دشمنان به نابودی اساس دین و اسلام کمر بسته باشند در این صورت برای حفظ دین باید از مال و جان گذشت. از منظر سیاسی و راهبردی نیز در شرایطی که از یک سو دشمنان اسلام در کنار این رژیم غاصب ایستاده اند و از هیچ گونه کمکی به این رژیم در عرصه های اقتصادی، نظامی، سیاسی فرو گذار نمی کنند و از سوی دیگر کشورهای اسلامی موضع انفعالی نسبت به این رژیم و جنایات او داشته و حتی در مواردی روابط پنهانی با آن دارند و هیچ گونه اقدام عملی در مقابله با جنایات این رژیم انجام نمی دهند و مجامع بین المللی نیز تحت سلطه استکبار جهانی و متحدان این رژیم است و در عمل تنها جمهوری اسلامی و چند کشور معدود در صحنه دفاع از این مردم مظلوم هستند ، چگونه جمهوری اسلامی می تواند وارد جنگ با رژیم صهیونیستی شده و به نتیجه مثبت و در جهت منافع این مسلمانان و کشورهای اسلامی برسد؟ آیا نتیجه این اقدام جمهوری اسلامی جز تهاجم استکبار جهانی برای براندازی نظام و از بین بردن تنها حکومت اسلام ناب شیعی است؟ که در این صورت مردم فلسطین و لبنان و آزادیخواهان جهان تنها کانون امید بخش خویش را از دست خواهند داد و چنین عملی نه تنها نتیجه مثبتی به همراه نخواهد داشت که آثار منفی برای نظام ما و کشورهای اسلامی و این مردم مظلوم و ستمدیده بر جای خواهد گذاشت و در نهایت چنین اقدامی به سود دشمنان اسلام و در راستای اهداف شوم آنان خواهد بود. از این رو در وضعیت کنونی، شرایط و زمینه برای جنگ با رژیم غاصب صهیونیستی وجود ندارد اما همانگونه که اشاره شد حکومت اسلامی و مسلمانان باید از هیچ کمکی به مردم مظلوم فلسطین دریغ نکنند و در حد توان خویش به حمایت و یاری آنان بپردازند همانگونه که نظام جمهوری اسلامی از آغاز حیات پربرکت خویش تاکنون این چنین عمل کرده است. مقام معظم رهبری فرمودند: (ملت ما در این قضیه (حمایت از مردم غزه) هم بیداری و هم آمادگی خودش را نشان داد. من لازم است از همه ملت که در راهپیمائی ها و تظاهرات و شعارها موضع و عزم خودشان را نشان دادند، تشکر کنم؛ بخصوص از جوانهای مؤمن و پرشوری که به فرودگاه ها - در تهران و بعضی جاهای دیگر - رفتند؛ که ما را بفرستید. خوب، دست ما بسته است. ما اگر می توانستیم آنجا حضور پیدا کنیم، لازم بود حضور پیدا کنیم و پیدا هم می کردیم؛ ما ملاحظه کسی را هم نمی کردیم؛ منتها امکان ندارد؛ این را همه بدانند. دولت جمهوری اسلامی و مسئولین جمهوری اسلامی هر کاری که ممکن باشد که کمک به آن ملت مظلوم باشد، می کند، تا حالا هم کرده، بعد از این هم خواهد کرد).[26] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: قربانی لاهیجی ، زین العابدین ، تفسیر جامع آیات الاحکام، تهران، سایه، ج6، جهاد و دفاع. مکارم شیرازی ، ناصر ، پیام قرآن، حکومت اسلامی در قرآن مجید، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1377، ج10، طباطبایی ، سید محمد حسین ، ،ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، 1374، ج2، ص 86-108. عمید زنجانی ، عباسعلی ،فقه سیاسی، حقوق و قواعد مخاصمات در حوزه جهاد اسلامی و حقوق بین الملل اسلام، تهران، امیر کبیر، 1383، ج5. پی نوشتها: [1]. ر.ک: قربانی لاهیجی،زین العابدین، تفسیر جامع آیات الاحکام، تهران، انتشارات سایه، 1380ش، ج6، جهاد و دفاع که به تفصیل آیات جهاد را در چند بخش ضرورت و وجوب جهاد، شرایط وجوب جهاد، انواع جهاد، احکام جهاد، فضیلت جهاد مورد بررسی قرار داده است. [2]. به عنوان نمونه: بقره / 154، 190، 218، 244؛ آل عمران / 13، 157، 167، 169؛ نساء / 74، 75، 76، 84، 95؛ مائده / 35، 54؛ انفال / 74؛ توبه / 20، 41، 111؛ محمد / 4؛ صف / 4، 11؛ مزمل / 20 و... . [3]. بقره / 190. [4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، ج2، ص18 و 19. [5]. بقره / 193. [6]. جوادی آملی، عبد الله، حق و تکلیف در اسلام، قم، مرکز نشر اسرا ، 1384، ص270 272. [7]. مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه، پیشین، ج2، ص25. [8]. نساء / 75. [9]. مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه، پیشین ، ج2، ص28 و 29. [10]. حج / 39. [11]. حج / 40. [12]. بقره / 216. [13]. بقره / 190. [14]. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، 1374ش، ج2، ص89. [15]. نهج البلاغه، نامه 14. [16]. انفال / 45. [17]. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، پیشین ، ج9، ص124. [18]. انفال / 15. [19]. انفال / 46. [20]. انفال / 47 [21]. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، پیشین، ج9، ص127. [22]. کلینی ، محمد بن یعقوب ، اصول کافی، تهرانک دار الکتب الاسلامیه ، 1407، ج2، ص164. [23]. نهج البلاغه، نامه 47. [24]. بقره / 286. [25]. بقره / 195. [26]. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مردم قم به مناسبت قیام نوزدهم دی 19/10/1387. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

فلسفه ، اهداف و شرایط جهاد در اسلام چیست ؟ آیا با توجه به آیات جهاد در قرآن کریم ، جهاد با رژیم غاصب صهیونیستی واجب نیست ؟


پاسخ:

در پاسخ به این سؤال لازم است با بررسی آیات جهاد در قرآن کریم به موضوع بپردازیم لکن از آنجا که بررسی تمامی آیات جهاد در قرآن کریم، بحث و مجال گسترده ای را می طلبد[1] در این جا به سه محور کلیدی و اساسی جهاد در قرآن کریم اشاره ای گذرا خواهیم داشت.
فلسفه و اهداف جهاد در قرآن کریم
یکی از مسائل مهم در مورد جنگ در اسلام فلسفه و هدف از جنگ و جهاد در اسلام است.
جنگ و جهاد در اسلام دارای فلسفه و اهداف مشخصی است که با توجه به مجموع آیات می توان به این موارد اشاره نمود.
1. حاکمیت دین و دفاع از آن؛ یکی از اهداف جهاد در اسلام ، اقامه دین الهی و دفاع از آن است. از این رو در اکثر قریب به اتفاق آیات مربوط به جهاد،[2] قید (فی سبیل الله) آمده است تا بیانگر هدف از آن باشد. به عنوان نمونه و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین[3] ( و در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند، نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید که خداوند تجاوز کاران را دوست ندارد).
تعبیر به ( فِی سَبِیلِ اللَّهِ) هدف اصلی جنگ های اسلامی را روشن می سازد که جنگ در منطق اسلام ، هرگز به خاطر انتقام جویی یا جاه طلبی یا کشورگشایی یا بدست آوردن غنائم، و اشغال سرزمینهای دیگران نیست. اسلام همه اینها را محکوم می کند و می گوید: سلاح به دست گرفتن و به جهاد پرداختن فقط باید در راه خدا و برای گسترش قوانین الهی و بسط توحید و عدالت و دفاع از حق و ریشه کن ساختن ظلم و فساد و تباهی باشد. همین نکته است که جنگ های اسلامی را از تمام جنگ هایی که در جهان روی می دهد ، جدا می سازد و نیز همین هدف، در تمام ابعاد جنگ اثر می گذارد و کمیت و کیفیت جنگ، نوع سلاح، چگونگی رفتار با اسیران، را به رنگ فی سبیل الله در می آورد.
جمله (الَّذِینَ یُقاتِلُونَکمْ) نیز صراحت دارد که این دستور مخصوص مقابله با کسانی است که دست به اسلحه می برند و تا دشمن به مقاتله و مبارزه بر نخیزد، مسلمانان نباید حمله کنند و این اصل (جز در بعضی موارد استثنایی) همه جا محترم شمرده شده است.[4]
2. دفع فتنه و جلوگیری از فساد؛ جلوگیری از فتنه و فساد دشمنان اسلام از دیگر اهداف جهاد می باشد خداوند متعال می فرماید: وقاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله فان انتهوا فلا عدوان الا علی الظالمین[5] ؛ با آنها (دشمنان) پیکار کنید تا آتش فتنه خاموش شود و دین مخصوص خدا گردد پس اگر آنها (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (متعرض آنها نشوید زیرا) دشمنی جز بر ستمکاران روا نیست). بر اساس این آیه شریفه، مسلمانان موظف هستند با فتنه دشمنان به مقابله برخیزند و آنها را از فتنه انگیزی بر علیه اسلام و مسلمانان باز دارند این فتنه گاه در غالب شرک و بت پرستی نمایان می گردد و گاه در فساد و فشارهای دشمنان بر علیه مسلمانان. (دشمنان اسلام که خوی و خُلقِ استثماری در باطنشان ریشه دوانده، دائماً به دنبال ایجاد فتنه و دسیسه هایی هستند تا موانعی را در مقابل تعالیم انسان ساز اسلام فراهم سازند و جلوی تحقق و گسترش این فرهنگ آسمانی را بگیرند. اسلام برای رفع آن موانع، مسلمانان را به جهاد و مبارزه مکلّف کرد، امر به جهاد در اسلام نه به قصد کشورگشایی و سلطه گری، بلکه برای تعدیل جامعه انسانی و هدایت مردم از گمراهی و آگاهی به هدف خلقت انسانی و در یک جمله ایجاد فضایی مناسب برای مصالح دین و دنیای افراد است).[6]
بنابراین در اسلام (هدف از جهاد، خاموش کردن آتش فتنه ها و آشوبها که سلب آزادی و امنیت از مردم می کند و همچنین محو آثار شرک و بت پرستی، و نیز مقابله با متجاوزان و ظالمان و دفاع در برابر آنان است).[7]
3. حمایت از مظلومان و ستمدیدگان؛ یکی از اهداف جهاد در اسلام حمایت از مظلومان و ستمدیدگان و مقابله با ظالمان و ستمگران می باشد دستور خداوند در این زمینه این است و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان[8] ( چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که به دست ستمگران تضعیف شده اند، پیکار نمی کنید؟ همان افرادی که می گویند پروردگارا ما را از این شهر که اهلش ستمگرند). به این ترتیب، قرآن از مسلمانان می خواهد که هم در راه خدا و هم مستضعفان مظلوم، جهاد کنند، و اصولا این دو از هم جدا نیستند و با توجه به اینکه در آیه فوق ، قید و شرطی نیست، این مظلومان و مستضعفان در هر نقطه جهان، باشند، باید از آنها دفاع کرده نزدیک و دور، داخل و خارج کشور تفاوت نمی کند و به تعبیر دیگر حمایت از مظلومان در مقابل ظالمان در اسلام یک اصل است که باید مراعات شود، حتی اگر به جهاد منتهی گردد، اسلام اجازه نمی دهد مسلمانان در برابر فشارهایی که به مظلومان جهان وارد می شود بی تفاوت باشند، و این دستور یکی از ارزشمندترین دستورات اسلامی است که از حقانیت این آیین خبر می دهد).[9]
4. دفع تهاجم دشمنان؛ از دیگر اهداف جهاد در اسلام مقابله با هجوم دشمنان و متجاوزان است . خداوند متعال می فرماید اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر[10] ( به کسانی که جنگ بر آنها تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است، چرا که مورد ستم قرار گرفته اند و خداوند بر یاری آنها تواناست). این آیه که به اعتقاد برخی از مفسرین نخستین آیه در مورد جهاد است به مسلمانان که از سوی دشمنان تحت فشار واقع شده بودند، اجازه جهاد می دهد و در واقع مسلمانانی که مورد آزار و اذیت دشمنان قرار گرفته بودند، اجازه دفاع از خود و دفع تهاجم دشمنان را پیدا نمودند.
آنچه اشاره شد ، مهمترین فلسفه و اهداف جهاد در قرآن بود که با توجه به آن روشن می شود که هیچ یک از اهداف غیر انسانی که موجب پیدایش جنگ های خانمان سوز فراوانی در طول تاریخ شده است از قبیل منافع مادی و اقتصادی ، حب جاه و تفوق طلبی، کشور گشایی و قهرمان خواهی دعواهای شخصی و... در اهداف جنگ و جهاد اسلامی دیده نمی شود، بلکه جنگ در اسلام در راستای مقابله با مظاهر زشتی و پلیدی و حاکمیت ارزش های انسانی و اخلاقی است و با اهداف الهی و انسانی همراه است از این رو تمامی ارزش ها و اصول الهی و انسانی در جنگ ها در نظر گرفته می شود و این همان چیزی است که جنگ در اسلام را از سایر جنگ ها جدا می سازد.
ارزش و جایگاه جهاد
با توجه به فلسفه و اهدافی که برای جهاد در قرآن برشمرده شد، ارزش و جایگاه این فریضه الهی به خوبی آشکار خواهد شد ، زیرا هر چند ممکن است جنگ در نگاهی سطحی و ظاهری، نوعی خشونت و خونریزی تلقی گردد ولی با نگاهی دقیق تر می توان دریافت که در صورتی که به این دستور الهی عمل نشود و مسلمانان دست از جنگ و جهاد بردارند، موجودیت دین الهی و ارزش های اسلامی به خطر خواهد افتاد و زمینه حاکمیت زشتی ها و مفاسد فراهم خواهد شد . از این رو جهاد دستوری است که به وسیله آن ریشه فتنه ها، آلودگی ها و زشتی ها برچیده می شود و تحقق ارزش های اسلامی و اخلاقی در جامعه را به دنبال خواهد داشت. همانگونه که خداوند متعال می فرماید ... ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا ولینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز[11] (... و اگر خداوند بعضی از آنها را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند دیرها و صومعه ها و معابد یهود و نصارا و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می شود ویران می گردد و خداوند کسانی را که او را یاری کنند (و از آئینش دفاع نمایند) یاری می کند، خداوند قوی و شکست ناپذیر است).
بنابراین ، هر چند ممکن است این دستور الهی برای برخی افراد کراهت داشته و برای آنها ناخوشایند باشد اما آثار و نتایج ارزشمند آن بسیار فراتر و مهمتر از تصور نابجای چنین افرادی است. خداوند متعال در این مورد می فرماید: کتب علیکم القتال و هو کره لکم و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم وعسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون[12] ؛ جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شده، در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا می داند، و شما نمی دانید).
بایسته های جهاد
هدفمندی الهی و انسانی جهاد در اسلام ایجاب می کند که در جهاد، شرایط و حدودی را رعایت نمود که به برخی از آنها اشاره می کنیم.
1. پرهیز از تجاوز و تعدی؛ خداوند متعال پس از آنکه دستور جنگ با کسانی که با مسلمانان به مقاتله پرداخته اند می دهد، می فرماید ... و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین[13] (... و از حد تجاوز نکنید که خداوند تجاوز کاران را دوست ندارد.
(کلمه (تعتدوا) از مصدر (اعتدا) است و اعتدا به معنای بیرون شدن از حد است. نهی از اعتدا نهیی است مطلق، در نتیجه مراد از آن مطلق هر عملی است که عنوان تجاوز بر آن صادق باشد مانند قتال قبل از پیشنهاد مصالحه بر سر حق، و قتل زنان و کودکان، و قتال قبل از اعلان جنگ با دشمن، و امثال اینها).[14]
حضرت علی علیه السلام پیش از شروع جنگ صفین به لشکریانش دستور جامعی در این زمینه صادر فرمودند که شاهد گویایی براین مسأله است.
(لا تقاتلوهم حتی یبدؤوکم فانکم بحمد اللَّه علی حجة، و ترککم ایاهم حتی یبدؤوکم حجة اخری لکم علیهم، فاذا کانت الهزیمة باذن اللَّه فلا تقتلوا مدبرا و لا تصیبوا معورا و لا تجهزوا علی جریح و لا تهیجوا النساء باذی و ان شتمن اعراضکم و سببن امرائکم)( با آنها نجنگید تا جنگ را آغاز کنند، چه اینکه شما بحمد اللَّه (برای حقانیت خود) دارای حجت و دلیل هستید، و واگذاشتن آنها تا نبرد را آغاز کنند، حجت دیگری است به سود شما و بر زیان آنان، آن گاه که به اذن خدا آنان را شکست دادید، فراریان را نکشید، و بر ناتوانها ضربه نزنید و مجروحان را به قتل نرسانید، و با اذیت و آزار، زنان را به هیجان نیاورید، هر چند به شما دشنام دهند، و به امیرانتان ناسزا گویند).[15]
2. ثبات قدم و استواری در جهاد؛ از بایسته های جهاد ، ثبات قدم و ایستادگی در برابر دشمنان و پرهیز از سستی است. خداوند متعال می فرماید: (یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فئه فاثبتوا و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون) ( ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که گروهی از دشمنان را در برابر خود در میدان نبرد ببینید ثابت قدم باشید و خدا را فراوان یاد کنید تا رستگار و پیروز شوید).[16] (جمله فاثبتوا امر مطلق ایستادگی در برابر دشمن و فرار نکردن است).[17]
در آیه دیگر می فرماید یا ایها الذین امنوا اذا لقیتم الذین کفروا زحفا فلا تولوهم الادبار[18] ( ای کسانی که ایمان اورده اید هنگامی که با انبوه کافران در میدان جنگ روبه رو شدید به انها پشت نکنید و فرار نکنید).
3. اطاعت از دستورات رهبری و پرهیز از تفرقه و اختلاف؛ از نکات مهم در جهاد اطاعت از فرامین رهبر و سرپیچی نکردن از دستورات ایشان و پرهیز از هر گونه اختلاف و تفرقه است و سرپیچی از دستورات رهبری و تفرقه و اختلاف از مهمترین آفات جهاد محسوب می گردد. خداوند متعال پس از آنکه فرمان ثبات قدم در جهاد را مطرح می کند، می فرماید: و اطیعوا الله ورسوله ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین[19] (و از خدا و پیامبرش اطاعت نمایید و نزاع و کشمکش نکنید، تا سست نشوید و قدرت و شوکت شما از میان نرود و صبر و استقامت کنید که خداوند با صابران است).
4. پرهیز از انگیزه های نادرست در جنگ؛ خداوند متعال مسلمانان را از جنگ با انگیزه ها و اهداف نادرست نهی نموده می فرماید: و لا تکونوا کالذین خرجوا من دیارهم بطرا ورئاء الناس و یصدون عن سبیل الله والله بما یعملون محیط[20].
(شما (مانند کفار) با خودنمایی و خودآرایی به تجملات دنیوی بسوی جنگ با دشمنان دین از دیار خود بیرون نشوید، و مردم را با گفتار و کردار ناپسند خود به ترک تقوا و فرو رفتن در گناهان و خروج از اطاعت اوامر و دستورات او دعوت مکنید، و بدین وسیله سد راه خدا مباشید، که اگر چنین کنید زحماتتان بی اثر گشته و نور ایمان در دلهایتان خاموش می گردد و آثار ایمان از اجتماع شما رخت برمی بندد، پس اگر بخواهید زحماتتان ثمربخش باشد و در نتیجه شما را به مقصد و غرض برساند جز صراط مستقیمی که دین قوی آن را برایتان فراهم نموده و ملت فطری هموارش کرده راه دیگری ندارید).[21]
جهاد با رژیم صهیونیستی
در اینکه رژیم صهیونیستی دشمن اسلام و مسلمانان است ، هیچ تردیدی نیست. همچنین در این مسأله که دفاع از مظلومان و مستضعفان در برابر ظالمان و مستکبران وظیفه انسانی و دینی مسلمانان و حکومت اسلامی است ، نیز هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد ، علاوه بر آیات، در روایات اسلامی به روشنی ضرورت دفاع از مظلومان و مستضعفان و یاری رساندن به آنها آمده است که از جمله حدیث مشهور پیامبر گرامی اسلام است که فرمودند: (من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم) ( کسی که صدای انسانی را بشنود که فریاد می زند ای مسلمانان به دادم برسید و کمکم کنید، کسی که این فریاد را بشنود و پاسخ نگوید مسلمان نیست).[22] گستره این یاری، جهاد با دشمنان را نیز در بر می گیرد. همچنین حضرت علی علیه السلام فرمودند: (کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً) (دشمن ظالم و یار ستمدیده گان باشید).[23]
سخن اینجاست که برای وجوب جهاد، نیاز به فراهم بودن شرایط و زمینه های لازم آن است و اگر شرایط برای جهاد فراهم نباشد یا شرایط به گونه ای باشد که جهاد نه تنها کمکی به مظلوم نکرده و نتیجه ای به دنبال نداشته، بلکه پیامدها و آثار منفی و مشکلاتی را به همراه داشته باشد، چنین جهادی به حکم عقل و دین جایز نمی باشد. از آنجا که هدف از وارد شدن در جنگ با رژیم صهیونیستی و حمایت از مردم مظلوم فلسطین و سایر مستضعفان، برخورد با ظلم و ستم دشمنان و یاری و رهانیدن آنان از ظلم این کشورها است، هر عقلی حکم می کند که در صورتی می توان به هدف دست یافت که امکان دست یابی به آن وجود داشته باشد امّا اگر زمینه ها و شرایط برای تحقق این اهداف وجود نداشت و یا وارد شدن در این عرصه موجب افزایش پاره ای مشکلات برای آنان خواهد شد، عقل و منطق حکم می کند که در این زمینه مسئولیتی متوجه شما نیست هر چند نفی مسئولیت جهاد به معنای نفی مسئولیت های دیگر در این زمینه نیست و بر مسلمانان و حکومت اسلامی لازم است که در حد توان خویش، به یاری مستضعفان و ستمدیدگان بپردازند.
بر اساس مبانی دینی نیز از یک سو تکلیف در حد توان و قدرت است و لایکلف الله نفساً الا وسعها[24] (خداوند هیچ کس را جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمی کند). از سوی دیگر مسلمانان از انجام هر عملی که موجب نابودی آنان شود نهی شده اند ولاتلقوا بایدیکم الی التهلکه[25] ( خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید). و در شرایط کنونی وارد شدن در عرصه دفاع نظامی نه تنها کمکی به این مردم مظلوم نخواهد نمود که موجب هجمه دشمنان اسلام که به دنبال فرصتی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی هستند، خواهد شد و موجبات نابودی و از بین رفتن نظام اسلامی و اسلام ناب خواهد شد. البته اگر جایی پای دین در کار باشد و دشمنان به نابودی اساس دین و اسلام کمر بسته باشند در این صورت برای حفظ دین باید از مال و جان گذشت.
از منظر سیاسی و راهبردی نیز در شرایطی که از یک سو دشمنان اسلام در کنار این رژیم غاصب ایستاده اند و از هیچ گونه کمکی به این رژیم در عرصه های اقتصادی، نظامی، سیاسی فرو گذار نمی کنند و از سوی دیگر کشورهای اسلامی موضع انفعالی نسبت به این رژیم و جنایات او داشته و حتی در مواردی روابط پنهانی با آن دارند و هیچ گونه اقدام عملی در مقابله با جنایات این رژیم انجام نمی دهند و مجامع بین المللی نیز تحت سلطه استکبار جهانی و متحدان این رژیم است و در عمل تنها جمهوری اسلامی و چند کشور معدود در صحنه دفاع از این مردم مظلوم هستند ، چگونه جمهوری اسلامی می تواند وارد جنگ با رژیم صهیونیستی شده و به نتیجه مثبت و در جهت منافع این مسلمانان و کشورهای اسلامی برسد؟ آیا نتیجه این اقدام جمهوری اسلامی جز تهاجم استکبار جهانی برای براندازی نظام و از بین بردن تنها حکومت اسلام ناب شیعی است؟ که در این صورت مردم فلسطین و لبنان و آزادیخواهان جهان تنها کانون امید بخش خویش را از دست خواهند داد و چنین عملی نه تنها نتیجه مثبتی به همراه نخواهد داشت که آثار منفی برای نظام ما و کشورهای اسلامی و این مردم مظلوم و ستمدیده بر جای خواهد گذاشت و در نهایت چنین اقدامی به سود دشمنان اسلام و در راستای اهداف شوم آنان خواهد بود.
از این رو در وضعیت کنونی، شرایط و زمینه برای جنگ با رژیم غاصب صهیونیستی وجود ندارد اما همانگونه که اشاره شد حکومت اسلامی و مسلمانان باید از هیچ کمکی به مردم مظلوم فلسطین دریغ نکنند و در حد توان خویش به حمایت و یاری آنان بپردازند همانگونه که نظام جمهوری اسلامی از آغاز حیات پربرکت خویش تاکنون این چنین عمل کرده است.
مقام معظم رهبری فرمودند: (ملت ما در این قضیه (حمایت از مردم غزه) هم بیداری و هم آمادگی خودش را نشان داد. من لازم است از همه ملت که در راهپیمائی ها و تظاهرات و شعارها موضع و عزم خودشان را نشان دادند، تشکر کنم؛ بخصوص از جوانهای مؤمن و پرشوری که به فرودگاه ها - در تهران و بعضی جاهای دیگر - رفتند؛ که ما را بفرستید. خوب، دست ما بسته است. ما اگر می توانستیم آنجا حضور پیدا کنیم، لازم بود حضور پیدا کنیم و پیدا هم می کردیم؛ ما ملاحظه کسی را هم نمی کردیم؛ منتها امکان ندارد؛ این را همه بدانند. دولت جمهوری اسلامی و مسئولین جمهوری اسلامی هر کاری که ممکن باشد که کمک به آن ملت مظلوم باشد، می کند، تا حالا هم کرده، بعد از این هم خواهد کرد).[26]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
قربانی لاهیجی ، زین العابدین ، تفسیر جامع آیات الاحکام، تهران، سایه، ج6، جهاد و دفاع.
مکارم شیرازی ، ناصر ، پیام قرآن، حکومت اسلامی در قرآن مجید، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1377، ج10،
طباطبایی ، سید محمد حسین ، ،ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، 1374، ج2، ص 86-108.
عمید زنجانی ، عباسعلی ،فقه سیاسی، حقوق و قواعد مخاصمات در حوزه جهاد اسلامی و حقوق بین الملل اسلام، تهران، امیر کبیر، 1383، ج5.

پی نوشتها:
[1]. ر.ک: قربانی لاهیجی،زین العابدین، تفسیر جامع آیات الاحکام، تهران، انتشارات سایه، 1380ش، ج6، جهاد و دفاع که به تفصیل آیات جهاد را در چند بخش ضرورت و وجوب جهاد، شرایط وجوب جهاد، انواع جهاد، احکام جهاد، فضیلت جهاد مورد بررسی قرار داده است.
[2]. به عنوان نمونه: بقره / 154، 190، 218، 244؛ آل عمران / 13، 157، 167، 169؛ نساء / 74، 75، 76، 84، 95؛ مائده / 35، 54؛ انفال / 74؛ توبه / 20، 41، 111؛ محمد / 4؛ صف / 4، 11؛ مزمل / 20 و... .
[3]. بقره / 190.
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، ج2، ص18 و 19.
[5]. بقره / 193.
[6]. جوادی آملی، عبد الله، حق و تکلیف در اسلام، قم، مرکز نشر اسرا ، 1384، ص270 272.
[7]. مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه، پیشین، ج2، ص25.
[8]. نساء / 75.
[9]. مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه، پیشین ، ج2، ص28 و 29.
[10]. حج / 39.
[11]. حج / 40.
[12]. بقره / 216.
[13]. بقره / 190.
[14]. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، 1374ش، ج2، ص89.
[15]. نهج البلاغه، نامه 14.
[16]. انفال / 45.
[17]. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، پیشین ، ج9، ص124.
[18]. انفال / 15.
[19]. انفال / 46.
[20]. انفال / 47
[21]. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، پیشین، ج9، ص127.
[22]. کلینی ، محمد بن یعقوب ، اصول کافی، تهرانک دار الکتب الاسلامیه ، 1407، ج2، ص164.
[23]. نهج البلاغه، نامه 47.
[24]. بقره / 286.
[25]. بقره / 195.
[26]. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مردم قم به مناسبت قیام نوزدهم دی 19/10/1387.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین