رطب و یابس در کتاب مبین‌ خدای سبحان، قرآن کریم را (کتاب مبین) معرفی می‌کند: (قد جائکم من الله نور و کتاب مبین) مائده (5)، آیه 15. چنان‌که در آیات گوناگون، آنچه را که انبیا(ع) آورده‌اند به عنوان کتاب منیر و مبین وصف فرموده است: (جاءوا بالبینات و الزبر و الکتاب المنیر) آل‌عمران (3)، آیه 184.. در سوره مبارکه (انعام) می‌فرماید: (لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین) انعام (6)، آیه 59. یعنی، هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در کتاب مبین و قرآن کریم آمده است. مقصود از (رطب و یابس) به قرینه قبل و بعد آیه، علم همه اشیا است؛ چنان‌که در آیه دیگری از همین سوره می‌فرماید: (ما فرطنا فی الکتاب من شی‌ء) همان، آیه 38. یعنی، هیچ چیزی در کتاب الهی فروگذار نشده است و همه اموری که در سعادت بشر مدخلیت دارد، بیان شده است. در این رابطه لازم است مورد بررسی قرار گیرد: 1. آیا تمام حقایق جهان و کیفیت رهیابی به همه علوم و معارف تجربی، ریاضی، کلامی، فلسفی، عرفانی و مانند آن، در قرآن مبسوطاً بیان شده است؟ پاسخ آن منفی است مگر به لحاظ باطن قرآن و مرحله والای آنکه (ام‌الکتاب) باشد؛ زیرا همه حقایق در آنجا مطوی است و انسان کامل به آن راه دارد. 2. آیا تمام آنچه که در هدایت و عبرت و موعظت جوامع انسانی سهم است، در قرآن کریم آمده است؟ باز پاسخ آن منفی است؛ زیرا خدای سبحان در سوره مبارکه (نساء) می‌فرماید: (و رسلا قد قصصناهم علیک من قبل و رسلا لم نقصصهم علیک) نساء (4)، آیه 164. یعنی، انبیای فراوانی برای هدایت مردم آمدند و ما شرح حال برخی از آنان را برای تو گفتیم و بسیاری از انبیا و مرسلین هستند که ماجرای آنها را بازگو نکردیم. و قصص آن انبیا و امت‌های آنان و کیفیت برخوردشان با یکدیگر، جزء مسائل آموزنده دنیای کنونی است که همه مردم با یکدیگر محشورند؛ ولی ماجرای آنها در ظاهر قرآن نیامده است. بنابراین، به فرموده خود قرآن، بعضی از امور واقع شده در قلمرو دین، در ظاهر قرآن کریم نقل شده است؛ پس چطور می‌توانیم بگوییم علم همه اشیا در قرآن وجود دارد؟ البته بحث کنونی راجع به مرحله نازله قرآن کریمی است که به صورت قرآن عربی فرود آمده و جوامع بشری در خدمت آن است؛ ولی اگر بگوییم مقصود از (کتاب مبین)، حقیقت (ام‌الکتاب) قرآن است، یا مقصود از آن، تأویل قرآن در نزد اهل بیت(ع) است؛ این مطلب که علم هر چیزی و لو آنکه مربوط به سعادت بشر نباشد، در کتاب مبین است، سخن درستی است. اما چنین مطلبی از بحث کنونی خارج است؛ زیرا سخن در این است که در مرحله نازل قرآن - که عربی مبین است - آیا علم به همه چیز وجود دارد به نحوی که بتوانیم با اجتهاد عادی و تفسیر بشری آن را به دست آوریم؟ چنین چیزی به شهادت خود قرآن درباره داستان‌های انبیا وجود ندارد. سر اینکه خداوند داستان‌های برخی از انبیا را در قرآن مطرح نفرموده، شاید این باشد که مردم آن روز، دسترسی به مناطق ماورای چین یا ماورای اقیانوس هند و اطلس نداشتند و به همین دلیل از انبیای خاورمیانه سخن به میان آمده تا زمینه تحقیق و مطالعه در آثار امم پیامبران و عاقبت آنان وجود داشته باشد که‌فرماید: (فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین) (در زمین سیر کنید و ببینید که عاقبت تکذیب کنندگان چگونه شد و تفکر کنید). اگر قرآن کریم ماجرایی را برای هدایت بشر بازگو کند و نتواند آن را با تجربه اثبات کند و مردم به آن دسترسی نداشته باشند، چنین مطلبی سودی ندارد؛ مگر آنکه بعد از اثبات اعجاز قرآن و علم غیب الهی، فقط از باب اخبار غیب، برخی از وقایع بدون امکان اثبات تجربی آن نقل شود. از این رو، قرآن کریم، علم همه اشیای تکوینی را در خود ندارد و علم همه مطالبی هم که در سعادت بشر تأثیر دارد و آشنا شدن به آنها سهمی در سعادت مردم و پرهیز از شقاوت دارد، در آن نیست؛ لیکن علم به هر دو قسم یاد شده نزد معصومین(ع) وجود دارد که مقداری از آنها را در احادیث بیان فرموده‌اند. eporsesh.com
با توجه به آیه شریفه «لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین»؛ آیا تمام علوم بشری مانند ریاضی، فیزیک، طب و ... در قرآن موجود است؟
رطب و یابس در کتاب مبین
خدای سبحان، قرآن کریم را (کتاب مبین) معرفی میکند: (قد جائکم من الله نور و کتاب مبین) مائده (5)، آیه 15. چنانکه در آیات گوناگون، آنچه را که انبیا(ع) آوردهاند به عنوان کتاب منیر و مبین وصف فرموده است: (جاءوا بالبینات و الزبر و الکتاب المنیر) آلعمران (3)، آیه 184..
در سوره مبارکه (انعام) میفرماید: (لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین) انعام (6)، آیه 59. یعنی، هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در کتاب مبین و قرآن کریم آمده است. مقصود از (رطب و یابس) به قرینه قبل و بعد آیه، علم همه اشیا است؛ چنانکه در آیه دیگری از همین سوره میفرماید: (ما فرطنا فی الکتاب من شیء) همان، آیه 38. یعنی، هیچ چیزی در کتاب الهی فروگذار نشده است و همه اموری که در سعادت بشر مدخلیت دارد، بیان شده است.
در این رابطه لازم است مورد بررسی قرار گیرد:
1. آیا تمام حقایق جهان و کیفیت رهیابی به همه علوم و معارف تجربی، ریاضی، کلامی، فلسفی، عرفانی و مانند آن، در قرآن مبسوطاً بیان شده است؟
پاسخ آن منفی است مگر به لحاظ باطن قرآن و مرحله والای آنکه (امالکتاب) باشد؛ زیرا همه حقایق در آنجا مطوی است و انسان کامل به آن راه دارد.
2. آیا تمام آنچه که در هدایت و عبرت و موعظت جوامع انسانی سهم است، در قرآن کریم آمده است؟
باز پاسخ آن منفی است؛ زیرا خدای سبحان در سوره مبارکه (نساء) میفرماید: (و رسلا قد قصصناهم علیک من قبل و رسلا لم نقصصهم علیک) نساء (4)، آیه 164. یعنی، انبیای فراوانی برای هدایت مردم آمدند و ما شرح حال برخی از آنان را برای تو گفتیم و بسیاری از انبیا و مرسلین هستند که ماجرای آنها را بازگو نکردیم. و قصص آن انبیا و امتهای آنان و کیفیت برخوردشان با یکدیگر، جزء مسائل آموزنده دنیای کنونی است که همه مردم با یکدیگر محشورند؛ ولی ماجرای آنها در ظاهر قرآن نیامده است. بنابراین، به فرموده خود قرآن، بعضی از امور واقع شده در قلمرو دین، در ظاهر قرآن کریم نقل شده است؛ پس چطور میتوانیم بگوییم علم همه اشیا در قرآن وجود دارد؟
البته بحث کنونی راجع به مرحله نازله قرآن کریمی است که به صورت قرآن عربی فرود آمده و جوامع بشری در خدمت آن است؛ ولی اگر بگوییم مقصود از (کتاب مبین)، حقیقت (امالکتاب) قرآن است، یا مقصود از آن، تأویل قرآن در نزد اهل بیت(ع) است؛ این مطلب که علم هر چیزی و لو آنکه مربوط به سعادت بشر نباشد، در کتاب مبین است، سخن درستی است. اما چنین مطلبی از بحث کنونی خارج است؛ زیرا سخن در این است که در مرحله نازل قرآن - که عربی مبین است - آیا علم به همه چیز وجود دارد به نحوی که بتوانیم با اجتهاد عادی و تفسیر بشری آن را به دست آوریم؟ چنین چیزی به شهادت خود قرآن درباره داستانهای انبیا وجود ندارد.
سر اینکه خداوند داستانهای برخی از انبیا را در قرآن مطرح نفرموده، شاید این باشد که مردم آن روز، دسترسی به مناطق ماورای چین یا ماورای اقیانوس هند و اطلس نداشتند و به همین دلیل از انبیای خاورمیانه سخن به میان آمده تا زمینه تحقیق و مطالعه در آثار امم پیامبران و عاقبت آنان وجود داشته باشد کهفرماید: (فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین) (در زمین سیر کنید و ببینید که عاقبت تکذیب کنندگان چگونه شد و تفکر کنید). اگر قرآن کریم ماجرایی را برای هدایت بشر بازگو کند و نتواند آن را با تجربه اثبات کند و مردم به آن دسترسی نداشته باشند، چنین مطلبی سودی ندارد؛ مگر آنکه بعد از اثبات اعجاز قرآن و علم غیب الهی، فقط از باب اخبار غیب، برخی از وقایع بدون امکان اثبات تجربی آن نقل شود.
از این رو، قرآن کریم، علم همه اشیای تکوینی را در خود ندارد و علم همه مطالبی هم که در سعادت بشر تأثیر دارد و آشنا شدن به آنها سهمی در سعادت مردم و پرهیز از شقاوت دارد، در آن نیست؛ لیکن علم به هر دو قسم یاد شده نزد معصومین(ع) وجود دارد که مقداری از آنها را در احادیث بیان فرمودهاند.
eporsesh.com
- [سایر] آیا مراد از کتاب ]کتاب مبین[ همین قرآن موجود است؟ و این که در کتاب الاهی هر رطب و یابسی وجود دارد. مراد از رطب و یابس چیست و چگونه موجوداتی هستند؟ (انعام، 59)
- [سایر] پیرامون آیه شریفه «لا اکراه فی الدین قد تَبَیَّنَ الرُّشْد مِنَ الْغَی»[1] توضیحاتی را بیان فرمائید.
- [سایر] شأن نزول و تفسیر آیه شریفه «وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً» از سوره نساء چیست؟
- [سایر] اینکه در کتاب الهی هر رطبی و یابسی وجود دارد؛ آیا مراد از کتاب، همین قرآن موجود است؟ مراد از رطب و یابس چیست؟ و چگونه موجوداتی هستند؟
- [سایر] مسئله وجوب اقامه نماز چگونه با مفاد آیه «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» سازگار است؟
- [سایر] آیه «لا اکراه فی الدین» بر چه نوع آزادی دلالت دارد؟
- [سایر] مسئله وجوب اقامه نماز چگونه با مفاد آیه «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» سازگار است؟
- [سایر] با توجه به آیه شریفه :«و اقم الصلوة لذکری(طه،14)» چرا خداوند،در قرآن میفرماید: نماز را برپا دارید، چرا نمیگوید نماز را بخوانید؟
- [سایر] تفسیر «لا تجعلوا دعاء الرسول»، «یتسللون منکم لواذا» و «فلیحذر الذین»، در آیه 63 سوره نور چیست؟
- [سایر] آیه «قُلْ لا اَسئَلُکُمْ عَلَیْه اَجْراً اِلاَّْ الْمَوَدَّهَ فی الْقُربی» از دیدگاه احادیث اسلامی چگونه است؟
- [آیت الله نوری همدانی] یکی از نماز های مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود ودر رکعت اول آن ، بعد از حمد باید بجای سوره این آیه را بخوانند : و ذاالنون اذ ذهب مغاصباً ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤ منین . ودر رکعت دوم بعد از حمد بجای سوره این آیه را بخوانند : و عنده مفاتح الفیب لا یعلمه الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و در قنوت آن بگوید : اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محّمدٍ و آل محّمدٍ و ان تفعل بی کذا و کذا ، و بجای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگوید و بعد بگوید : اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمّدٍ و آل محمّدٍ علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی .
- [آیت الله جوادی آملی] .انجام دادن نماز غُفیله بین نماز م غرب و عشاء ثواب دارد و سزاوار است از زوال سرخی طرف مغرب تأخیر نشود و کیفیت آن، این است که در رکعت اول پس از حمد، بهجای سوره این آیات خوانده شود: (وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَی فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ -- فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ )انبیاء/87 و 88 (و در رکعت دوم , پس از حمد، به جای سوره این آیه خوانده شود: (وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُهَا إِلا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلا یَعْلَمُهَا وَلا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الأرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا یَابِسٍ إِلا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ )(انعام/59
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز غفیله از نمازهای مستحبی مشهور است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده می شود و در رکعت اول ان بعد از حمد باید به جای سوره این ایه را بخوانند و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این ایه را بخوانند و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و در قنوت ان بگویند اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و ال محمد و ان تفعل بی کذا و کذا و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند و بعد بگویند اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمد و ال محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی
- [آیت الله سبحانی] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده می شود. و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود و در رکعت اول آن، بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند: وَ ذَالنُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجِبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی المُؤمِنینَ. و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند:وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَیْبِ لا یَعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ یَعْلَمُ مَا فِی البَرِّ وَ البَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة اِلاَّ یَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّة فِی ظُلُماتِ الأرَضِ وَ لا رَطَب وَ لاَ یابِس اِلاَّ فِی کِتاب مُبِین و در قنوت آن بگویند: (اللّهُمَّ اِنّی أَسْألُکَ بِمَفاتِحِ الغَیْبِ الَّتِی لاَ یَعلَمُها اِلاّ أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذا و کَذا) و به جای کلمه کذا و کذا حاجت های خود را بگویند و بعد بگویند: (اللّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتِی وَ القادِرُ عَلی طَلِبَتِی تَعْلَمُ حاجَتِی فَأسألُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیْتَهَالِی). احکام قبله
- [آیت الله مظاهری] یکی از نمازهای مستحبّی، نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود و وقت فضیلت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود و تا طلوع فجر هر وقت بخوانند اداست. و در رکعت اوّل بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ ذَاالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ).(1) و در رکعت دوّم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلّا هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلّا یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلّا فی کِتابٍ مُبینٍ).(2) و در قنوت بگویند: (أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِمَفاتِحِ الْغَیْبِ الَّتی لا یَعْلَمُها إِلّا أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَ کَذا)(3)، و به جای کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند، و بعد بگویند: (أَللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتی فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَیْتَها لی).(4)
- [امام خمینی] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است، که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود. و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود. و در رکعت اول آن بعد از حمد، باید به جای سوره، این آیه را بخوانند: "و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا نت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین". و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره، این آیه را بخوانند: "و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقة الا یعلمها و لا حبة فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین". و در قنوت آن بگویند: "اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی کذا و کذا". و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند. و بعد بگویند: "اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمد و آل محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی".
- [آیت الله بهجت] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود. و وقت آن بنابر احوط بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود، گرچه احتمال دارد بین نماز مغرب و عشا هر وقت که بود بشود خواند و بنابر اظهر میتوانند نماز غفیله را با نافله مغرب باهم در یک نماز نیت کرده بهجا آورند؛ و در رکعت اول آن، بعد از حمد باید یا بهتر است به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ ذَالنّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک اِنِّی کنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کذَلِک نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ) و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ یعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ماتَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ اِلاّ یعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الاْرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ اِلاّ فی کتابٍ مُبِین). و در قنوت آن بگویند: (اَللّهُمَّ اِنّی أَسْئلُک بِمَفاتِحِ الْغَیبِ الَّتی لا یعْلَمُها اِلاّ أنْتَ أنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بی...) سپس حاجتهای خود را ذکر کنند و بعد بگویند: (اَللّهُمَّ أَنْتَ وَلِیّ نِعْمَتی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتی فَأَسْأَلُک بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلام لَمّا قَضَیتَها لی).
- [آیت الله مکارم شیرازی] از نمازهایی که به جا آوردن آن به امید ثواب پروردگار خوب است نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا موقعی که سرخی طرف مغرب از بین برود، در رکعت اول بعد از حمد به جای سوره این آیه را می خواند: (و ذا النون اذْ ذهب مغاضباً فظن انْ لنْ نقْدر علیْه فنادی فی الظلمات انْ لا اله إلا انْت سبْحانک انی کنْت من الظالمین فاسْتجبْنا له و نجیْناه من الْغم و کذلک ننْجی الْمؤمنین) و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (و عنْده مفاتح الْغیْب لا یعْلمها إلا هو و یعْلم ما فی الْبر و الْبحْر و ما تسْقط منْ ورقة إلا یعْلمها و لا حبة فی ظلمات الاْرْض و لا رطْب و لا یابس إلا فی کتاب مبین) و در قنوت آن بگویند: (اللهم انی اسْئلک بمفاتح الْغیْب التی لا یعْلمها إلا انْت انْ تصلی علی محمد و آل محمد و انْ تفْعلْ بی کذا و کذا) و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند و بعد بگویند: (اللهم انْت ولی نعْمتی و الْقادر علی طلبتی تعْلم حاجتی فأسْئلک بحق محمد و آل محمد علیْه و علیْهم السلام لما قضیْتها لی).
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . یکی از نمازهای مستحب نماز غفیله است و وقت آن بین نماز مغرب و عشا است و در رکعت اول آن، بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند: وَذَا النّوُنِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادی فی الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ إنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنین و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُهَا إلاَّ هُو وَیَعْلَمُ مَا فِی البَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة إلا یَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّة فی ظُلُمَاتِ الأرْضِ وَلاَ رَطْب وَلاَ یَابِس إِلاَّ فی کِتَاب مُبِین و در قنوت آن بگویند: أَللّهُمَّ إنّی أَسْأَلُکَ بِمَفَاتِحِ الْغَیْبِ الَّتی لا یَعْلَمُهَا إِلاَّ أَنْتَ أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَأنْ تَفْعَلَ بی کَذَا وکَذَا و به جای کلمه کذا و کذا حاجت های خود را بگویند و بعد بگویند: أَللّهُمَّ أنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتی وَالْقَادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حَاجَتی فَأسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ السَّلاَمُ لَمَّا قَضَیْتَهَا لِی
- [آیت الله شبیری زنجانی] یکی از نمازهای مستحبی بنا بر مشهور نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود و وقت آن بنا بر احتیاط پیش از آن است که سرخی طرف مغرب از بین برود. در رکعت اول نماز غفیله، بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَذَا النُّونِ إذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادی فی الظُّلُماتِ أَنْ لا إلهَ إلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ فاسْتَجَبْنا لَهُ ونَجَّیْناهُ مِنَ الغَمِّ وکَذلِکَ نُنْجِی المُؤمِنِینَ) و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَیْبِ لا یَعْلَمُها إلّا هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فی البَرِّ و البَحْرِ وما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إلّا یَعْلَمُها ولا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الأَرْضِ ولا رَطْبٍ ولا یابِسٍ إلّا فی کِتابٍ مُبِینٍ) و در قنوت آن بگویند: (اَللّهُمّ إنِّی أَسْأَلُکَ بِمَفاتِحِ الغَیْبِ التّی لا یَعْلَمُها إلّا أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وأَنْ تَفْعَلَ بِی کذا و کذا) و به جای (کذا و کذا) حاجتهای خود را بگویند و بعد بگویند: (اَللّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتی و القَادِرُ علی طَلِبَتِی تَعْلَمُ حاجَتی فأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ عَلَیْهِ وعَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیْتَها لِی).