سه امتیاز غیرقابل انکار قرآن بر تمام معجزات پیامبران پیشین و حتی بر سایر معجزات خود پیامبر اسلام چیست؟
1 قرآن مرز (زمان) و (مکان) را در هم شکسته. کارهای اعجازآمیزی که از پیامبران پیشین نقل شده عموماً در دایرة معینی از زمان و مکان قرار دارد، مثلا اگر نوزاد مریم(س)، عیسی(ع) در گاهواره سخن می‌گوید، یا اینکه موسی(ع) بدون وسیله معمولی از دریا میگذرد، این امور خارق‌العاده در مدار معینی از زمان و در برابر عدة خاصی صورت گرفته است، بنابراین برای کسانی که شاهد و ناظر این جریانات نبوده‌اند، جنبه (حسی) نداشته است. البته در زمانهای نزدیک به زمان وقوع این حوادث، چون فاصلة زمان کم بوده و تعداد نقل کنندگان آن زیاد بوده‌اند، ممکن است برای دیگران بصورت یک خبر قطعی قریباً (نیمه حسی) و به اصطلاح دانشمندان حدیث، جنبه (تواتر) داشته است. ولی طبیعی است هر قدر فاصلة زمانی بیشتر میشود، این حوادث کمرنگ‌تر میگردند، تا آنجا که ممکن است امروز عده‌ای در اصل وقوع چنین جریاناتی رسماً تردید کنند، و شاید ما هم اگر اخبار قطعی قرآن نبود، در بسیاری از این معجزات تردید میکردیم. چرا؟ چون اینها روی نقطة معینی از نوار (زمان) و در دایره محدودی از (مکان) صورت گرفته و با پیچیده شدن این نوار از نظر ما دور شده است. اما قرآن مجید، این معجزة جاویدان و عالمگیر، هیچیک از این دو اشکال را نداشته و ندارد، در هر زمان و در هر جا بوده و خواهد بود، ما از قرآن همانطور استفاده می‌کنیم که یاران پیغمبر اسلام استفاده می کردند. این معجزه جاویدان به همان قیافه‌ای که در هزار و چهار صد سال قبل، در محیط تاریک حجاز تجلی کرد، امروز بر ما تجلی می‌کند، بلکه گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش به ما امکاناتی داده که بتوانیم استفادة بیشتری از آن نسبت به مردم اعصار گذشته بنمائیم. بنابراین، قرآن مجید یک حادثه زمانی نیست که با گذشت زمان همچون معجزات پیامبران پیشین از نظرها محو شود، بلکه (مافوق زمان) و بیرون از دایرة (حوادث زمانی) است. و بهمین دلیل فاصله چهارده قرن هیچگونه اثری روی اعجاز آن نگذاشته است، سهل است، بسیاری از حقایق آن در طی این مدت، روشن‌تر از زمان نزول آن گردیده. همچنین فاصله‌های مکانی نمی‌توانند تأثیری در وضع اعجاز آن داشته باشند، کسانی که در حجاز زندگی می‌کردند به قرآن نزدیکتر از کسانی که در ایران و یونان و روم زندگی داشتند، نبودند، و فاصله‌های طولانی مکانی کمترین اثری در وضع آن نداشت. بنابراین باید گفت قرآن معجزه‌ایست که مرزهای (زمان و مکان) را در هم شکسته و با (ابدیت) پیوسته، و بصورت یک معجزه (جهانی) و (جاودانی) درآمده است، بدیهی است یک دین جهانی و جاودانی باید یک چنین سند جهانی و جاودانی هم در اختیار داشته باشد! این یکی از امتیازات قرآن. 2 یک معجزه روحانی امور خارق‌العاده‌ای که از پیامبران گذشته بعنوان گواه صدق گفتار آنها دیده شده، معمولا جنبه جسمانی داشته است، شفای بیماران غیرقابل علاج، زنده کردن مردگان، سخن گفتن کودک نوزاد در گاهواره و ... ولی الفاظ قرآن که از همین حروف وکلمات معمولی ترکیب یافته، آنچنان معانی بزرگ دربردارد که در اعماق دل و جان انسان نفوذ میکند، روح او را مملو از اعجاب و تحسین می‌سازد و افکار و عقول را در برابر خود وادار به تعظیم می‌کند، این معجزه‌ای است که تنها با مغزها و اندیشه‌ها و ارواح انسانها سر و کار دارد، و برتری چنین معجزه‌ای بر معجزات جسمانی نیازی به توضیح ندارد. 3 یک معجزه گویا پیامبران پیشین همیشه همراه معجزات خود بودند و برای اثبات اعجاز آنها مخالفان را دعوت به مقابله بمثل می‌کردند، در حقیقت معجزات آنها خود زبان نداشت، و گفتار ایشان، آنرا تکمیل می‌نمود. ولی قرآن یک معجزه گویاست، نیاز به معرفی دیگری ندارد، خودش بسوی خود دعوت می‌کند، مخالفان را به مبارزه می‌خواند، محکوم می‌سازد، و از میدان مبارزه، پیروز بیرون می‌آید، لذا پس از وفات پیامبر اسلام (ص) همچون زمان حیات او به دعوت خود ادامه می‌دهد. eporsesh.com
عنوان سوال:

سه امتیاز غیرقابل انکار قرآن بر تمام معجزات پیامبران پیشین و حتی بر سایر معجزات خود پیامبر اسلام چیست؟


پاسخ:

1 قرآن مرز (زمان) و (مکان) را در هم شکسته.
کارهای اعجازآمیزی که از پیامبران پیشین نقل شده عموماً در دایرة معینی از زمان و مکان قرار دارد، مثلا اگر نوزاد مریم(س)، عیسی(ع) در گاهواره سخن می‌گوید، یا اینکه موسی(ع) بدون وسیله معمولی از دریا میگذرد، این امور خارق‌العاده در مدار معینی از زمان و در برابر عدة خاصی صورت گرفته است، بنابراین برای کسانی که شاهد و ناظر این جریانات نبوده‌اند، جنبه (حسی) نداشته است.
البته در زمانهای نزدیک به زمان وقوع این حوادث، چون فاصلة زمان کم بوده و تعداد نقل کنندگان آن زیاد بوده‌اند، ممکن است برای دیگران بصورت یک خبر قطعی قریباً (نیمه حسی) و به اصطلاح دانشمندان حدیث، جنبه (تواتر) داشته است.
ولی طبیعی است هر قدر فاصلة زمانی بیشتر میشود، این حوادث کمرنگ‌تر میگردند، تا آنجا که ممکن است امروز عده‌ای در اصل وقوع چنین جریاناتی رسماً تردید کنند، و شاید ما هم اگر اخبار قطعی قرآن نبود، در بسیاری از این معجزات تردید میکردیم.
چرا؟ چون اینها روی نقطة معینی از نوار (زمان) و در دایره محدودی از (مکان) صورت گرفته و با پیچیده شدن این نوار از نظر ما دور شده است.
اما قرآن مجید، این معجزة جاویدان و عالمگیر، هیچیک از این دو اشکال را نداشته و ندارد، در هر زمان و در هر جا بوده و خواهد بود، ما از قرآن همانطور استفاده می‌کنیم که یاران پیغمبر اسلام استفاده می کردند.
این معجزه جاویدان به همان قیافه‌ای که در هزار و چهار صد سال قبل، در محیط تاریک حجاز تجلی کرد، امروز بر ما تجلی می‌کند، بلکه گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش به ما امکاناتی داده که بتوانیم استفادة بیشتری از آن نسبت به مردم اعصار گذشته بنمائیم.
بنابراین، قرآن مجید یک حادثه زمانی نیست که با گذشت زمان همچون معجزات پیامبران پیشین از نظرها محو شود، بلکه (مافوق زمان) و بیرون از دایرة (حوادث زمانی) است.
و بهمین دلیل فاصله چهارده قرن هیچگونه اثری روی اعجاز آن نگذاشته است، سهل است، بسیاری از حقایق آن در طی این مدت، روشن‌تر از زمان نزول آن گردیده.
همچنین فاصله‌های مکانی نمی‌توانند تأثیری در وضع اعجاز آن داشته باشند، کسانی که در حجاز زندگی می‌کردند به قرآن نزدیکتر از کسانی که در ایران و یونان و روم زندگی داشتند، نبودند، و فاصله‌های طولانی مکانی کمترین اثری در وضع آن نداشت.
بنابراین باید گفت قرآن معجزه‌ایست که مرزهای (زمان و مکان) را در هم شکسته و با (ابدیت) پیوسته، و بصورت یک معجزه (جهانی) و (جاودانی) درآمده است، بدیهی است یک دین جهانی و جاودانی باید یک چنین سند جهانی و جاودانی هم در اختیار داشته باشد! این یکی از امتیازات قرآن.
2 یک معجزه روحانی
امور خارق‌العاده‌ای که از پیامبران گذشته بعنوان گواه صدق گفتار آنها دیده شده، معمولا جنبه جسمانی داشته است، شفای بیماران غیرقابل علاج، زنده کردن مردگان، سخن گفتن کودک نوزاد در گاهواره و ...
ولی الفاظ قرآن که از همین حروف وکلمات معمولی ترکیب یافته، آنچنان معانی بزرگ دربردارد که در اعماق دل و جان انسان نفوذ میکند، روح او را مملو از اعجاب و تحسین می‌سازد و افکار و عقول را در برابر خود وادار به تعظیم می‌کند، این معجزه‌ای است که تنها با مغزها و اندیشه‌ها و ارواح انسانها سر و کار دارد، و برتری چنین معجزه‌ای بر معجزات جسمانی نیازی به توضیح ندارد.
3 یک معجزه گویا
پیامبران پیشین همیشه همراه معجزات خود بودند و برای اثبات اعجاز آنها مخالفان را دعوت به مقابله بمثل می‌کردند، در حقیقت معجزات آنها خود زبان نداشت، و گفتار ایشان، آنرا تکمیل می‌نمود.
ولی قرآن یک معجزه گویاست، نیاز به معرفی دیگری ندارد، خودش بسوی خود دعوت می‌کند، مخالفان را به مبارزه می‌خواند، محکوم می‌سازد، و از میدان مبارزه، پیروز بیرون می‌آید، لذا پس از وفات پیامبر اسلام (ص) همچون زمان حیات او به دعوت خود ادامه می‌دهد.
eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین