1 قرآن مرز (زمان) و (مکان) را در هم شکسته. کارهای اعجازآمیزی که از پیامبران پیشین نقل شده عموماً در دایرة معینی از زمان و مکان قرار دارد، مثلا اگر نوزاد مریم(س)، عیسی(ع) در گاهواره سخن می‌گوید، یا اینکه موسی(ع) بدون وسیله معمولی از دریا میگذرد، این امور خارق‌العاده در مدار معینی از زمان و در برابر عدة خاصی صورت گرفته است، بنابراین برای کسانی که شاهد و ناظر این جریانات نبوده‌اند، جنبه (حسی) نداشته است. البته در زمانهای نزدیک به زمان وقوع این حوادث، چون فاصلة زمان کم بوده و تعداد نقل کنندگان آن زیاد بوده‌اند، ممکن است برای دیگران بصورت یک خبر قطعی قریباً (نیمه حسی) و به اصطلاح دانشمندان حدیث، جنبه (تواتر) داشته است. ولی طبیعی است هر قدر فاصلة زمانی بیشتر میشود، این حوادث کمرنگ‌تر میگردند، تا آنجا که ممکن است امروز عده‌ای در اصل وقوع چنین جریاناتی رسماً تردید کنند، و شاید ما هم اگر اخبار قطعی قرآن نبود، در بسیاری از این معجزات تردید میکردیم. چرا؟ چون اینها روی نقطة معینی از نوار (زمان) و در دایره محدودی از (مکان) صورت گرفته و با پیچیده شدن این نوار از نظر ما دور شده است. اما قرآن مجید، این معجزة جاویدان و عالمگیر، هیچیک از این دو اشکال را نداشته و ندارد، در هر زمان و در هر جا بوده و خواهد بود، ما از قرآن همانطور استفاده می‌کنیم که یاران پیغمبر اسلام استفاده می کردند. این معجزه جاویدان به همان قیافه‌ای که در هزار و چهار صد سال قبل، در محیط تاریک حجاز تجلی کرد، امروز بر ما تجلی می‌کند، بلکه گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش به ما امکاناتی داده که بتوانیم استفادة بیشتری از آن نسبت به مردم اعصار گذشته بنمائیم. بنابراین، قرآن مجید یک حادثه زمانی نیست که با گذشت زمان همچون معجزات پیامبران پیشین از نظرها محو شود، بلکه (مافوق زمان) و بیرون از دایرة (حوادث زمانی) است. و بهمین دلیل فاصله چهارده قرن هیچگونه اثری روی اعجاز آن نگذاشته است، سهل است، بسیاری از حقایق آن در طی این مدت، روشن‌تر از زمان نزول آن گردیده. همچنین فاصله‌های مکانی نمی‌توانند تأثیری در وضع اعجاز آن داشته باشند، کسانی که در حجاز زندگی می‌کردند به قرآن نزدیکتر از کسانی که در ایران و یونان و روم زندگی داشتند، نبودند، و فاصله‌های طولانی مکانی کمترین اثری در وضع آن نداشت. بنابراین باید گفت قرآن معجزه‌ایست که مرزهای (زمان و مکان) را در هم شکسته و با (ابدیت) پیوسته، و بصورت یک معجزه (جهانی) و (جاودانی) درآمده است، بدیهی است یک دین جهانی و جاودانی باید یک چنین سند جهانی و جاودانی هم در اختیار داشته باشد! این یکی از امتیازات قرآن. 2 یک معجزه روحانی امور خارق‌العاده‌ای که از پیامبران گذشته بعنوان گواه صدق گفتار آنها دیده شده، معمولا جنبه جسمانی داشته است، شفای بیماران غیرقابل علاج، زنده کردن مردگان، سخن گفتن کودک نوزاد در گاهواره و ... ولی الفاظ قرآن که از همین حروف وکلمات معمولی ترکیب یافته، آنچنان معانی بزرگ دربردارد که در اعماق دل و جان انسان نفوذ میکند، روح او را مملو از اعجاب و تحسین می‌سازد و افکار و عقول را در برابر خود وادار به تعظیم می‌کند، این معجزه‌ای است که تنها با مغزها و اندیشه‌ها و ارواح انسانها سر و کار دارد، و برتری چنین معجزهای بر معجزات جسمانی نیازی به توضیح ندارد. 3 یک معجزه گویا پیامبران پیشین همیشه همراه معجزات خود بودند و برای اثبات اعجاز آنها مخالفان را دعوت به مقابله بمثل می‌کردند، در حقیقت معجزات آنها خود زبان نداشت، و گفتار ایشان، آنرا تکمیل می‌نمود. ولی قرآن یک معجزه گویاست، نیاز به معرفی دیگری ندارد، خودش بسوی خود دعوت می‌کند، مخالفان را به مبارزه می‌خواند، محکوم می‌سازد، و از میدان مبارزه، پیروز بیرون می‌آید، لذا پس از وفات پیامبر اسلام (ص) همچون زمان حیات او به دعوت خود ادامه می‌دهد. eporsesh.com
سه امتیاز غیرقابل انکار قرآن بر تمام معجزات پیامبران پیشین و حتی بر سایر معجزات خود پیامبر اسلام چیست؟
1 قرآن مرز (زمان) و (مکان) را در هم شکسته.
کارهای اعجازآمیزی که از پیامبران پیشین نقل شده عموماً در دایرة معینی از زمان و مکان قرار دارد، مثلا اگر نوزاد مریم(س)، عیسی(ع) در گاهواره سخن میگوید، یا اینکه موسی(ع) بدون وسیله معمولی از دریا میگذرد، این امور خارقالعاده در مدار معینی از زمان و در برابر عدة خاصی صورت گرفته است، بنابراین برای کسانی که شاهد و ناظر این جریانات نبودهاند، جنبه (حسی) نداشته است.
البته در زمانهای نزدیک به زمان وقوع این حوادث، چون فاصلة زمان کم بوده و تعداد نقل کنندگان آن زیاد بودهاند، ممکن است برای دیگران بصورت یک خبر قطعی قریباً (نیمه حسی) و به اصطلاح دانشمندان حدیث، جنبه (تواتر) داشته است.
ولی طبیعی است هر قدر فاصلة زمانی بیشتر میشود، این حوادث کمرنگتر میگردند، تا آنجا که ممکن است امروز عدهای در اصل وقوع چنین جریاناتی رسماً تردید کنند، و شاید ما هم اگر اخبار قطعی قرآن نبود، در بسیاری از این معجزات تردید میکردیم.
چرا؟ چون اینها روی نقطة معینی از نوار (زمان) و در دایره محدودی از (مکان) صورت گرفته و با پیچیده شدن این نوار از نظر ما دور شده است.
اما قرآن مجید، این معجزة جاویدان و عالمگیر، هیچیک از این دو اشکال را نداشته و ندارد، در هر زمان و در هر جا بوده و خواهد بود، ما از قرآن همانطور استفاده میکنیم که یاران پیغمبر اسلام استفاده می کردند.
این معجزه جاویدان به همان قیافهای که در هزار و چهار صد سال قبل، در محیط تاریک حجاز تجلی کرد، امروز بر ما تجلی میکند، بلکه گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش به ما امکاناتی داده که بتوانیم استفادة بیشتری از آن نسبت به مردم اعصار گذشته بنمائیم.
بنابراین، قرآن مجید یک حادثه زمانی نیست که با گذشت زمان همچون معجزات پیامبران پیشین از نظرها محو شود، بلکه (مافوق زمان) و بیرون از دایرة (حوادث زمانی) است.
و بهمین دلیل فاصله چهارده قرن هیچگونه اثری روی اعجاز آن نگذاشته است، سهل است، بسیاری از حقایق آن در طی این مدت، روشنتر از زمان نزول آن گردیده.
همچنین فاصلههای مکانی نمیتوانند تأثیری در وضع اعجاز آن داشته باشند، کسانی که در حجاز زندگی میکردند به قرآن نزدیکتر از کسانی که در ایران و یونان و روم زندگی داشتند، نبودند، و فاصلههای طولانی مکانی کمترین اثری در وضع آن نداشت.
بنابراین باید گفت قرآن معجزهایست که مرزهای (زمان و مکان) را در هم شکسته و با (ابدیت) پیوسته، و بصورت یک معجزه (جهانی) و (جاودانی) درآمده است، بدیهی است یک دین جهانی و جاودانی باید یک چنین سند جهانی و جاودانی هم در اختیار داشته باشد! این یکی از امتیازات قرآن.
2 یک معجزه روحانی
امور خارقالعادهای که از پیامبران گذشته بعنوان گواه صدق گفتار آنها دیده شده، معمولا جنبه جسمانی داشته است، شفای بیماران غیرقابل علاج، زنده کردن مردگان، سخن گفتن کودک نوزاد در گاهواره و ...
ولی الفاظ قرآن که از همین حروف وکلمات معمولی ترکیب یافته، آنچنان معانی بزرگ دربردارد که در اعماق دل و جان انسان نفوذ میکند، روح او را مملو از اعجاب و تحسین میسازد و افکار و عقول را در برابر خود وادار به تعظیم میکند، این معجزهای است که تنها با مغزها و اندیشهها و ارواح انسانها سر و کار دارد، و برتری چنین معجزهای بر معجزات جسمانی نیازی به توضیح ندارد.
3 یک معجزه گویا
پیامبران پیشین همیشه همراه معجزات خود بودند و برای اثبات اعجاز آنها مخالفان را دعوت به مقابله بمثل میکردند، در حقیقت معجزات آنها خود زبان نداشت، و گفتار ایشان، آنرا تکمیل مینمود.
ولی قرآن یک معجزه گویاست، نیاز به معرفی دیگری ندارد، خودش بسوی خود دعوت میکند، مخالفان را به مبارزه میخواند، محکوم میسازد، و از میدان مبارزه، پیروز بیرون میآید، لذا پس از وفات پیامبر اسلام (ص) همچون زمان حیات او به دعوت خود ادامه میدهد.
eporsesh.com
- [سایر] آیا پیامبران پیشین چون حضرت مسیح(ع) از نبوت پیامبر اسلام(ص) آگاه بودند؟
- [سایر] امتیازات قرآن نسبت به معجزات پیامبران پیشین چیست؟
- [سایر] پیامبران قبل از حضرت محمد(ص) چگونه نماز میخواندند؟
- [سایر] دلیل عصمت پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران الهی چیست؟
- [سایر] حضرت محمد(ص) در طول رسالت 23 ساله خویش معجزاتی داشت کدام یک از معجزات ایشان به طور مستقیم در قرآن کریم اشاره شده است؟!
- [سایر] معنای این صلوات شریفه چیست؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد فی الاولین و صل علی محمد و آل محمد فی الآخرین و صل علی محمد و آل محمد فی الملأ الاعلی و صل علی محمد و آل محمد فی المرسلین؟
- [سایر] آیا جریان انکار رحلت پیامبراکرم(ص) توسط عمر بن خطاب از پیش تعیین شده بود؟
- [سایر] اگر زبان مادری پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وآله فارسی یا انگلیسی بود، آیا قرآن به آن زبان نازل می گشت؟
- [سایر] اگر پیامبران نمی ترسند پس رسول خدا (ص) در روز غدیر از چه می ترسید؟
- [سایر] چگونه معجزات پیامبران را تایید می کنید؟ آیا آنها را دیده اید؟ چگونه عصای موسی یا زنده کردن مردگان عیسی و شق القمر محمد را توجیه می کنید؟
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید: یا محسن قد اتاک المسیء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن وا نا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی؛ بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد؛ تو نیکوکاری و من گناهکار؛ به حق محمد و آل محمد (ص) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)