1. قرآن کریم، دربارة داستانهای این کتاب مقدس میفرماید: "نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَآ أَوْحَیْنَآ إِلَیْکَ هََذَا الْقُرْءَانَ وَ إِن کُنتَ مِن قَبْلِهِی لَمِنَ الْغََفِلِینَ ;(یوسف،3) ما به وسیلة این قرآن که به تو وحی کردیم بهترین سرگذشتها را به تو باز میگوییم، هر چند مسلماً پیش از این از آنها خبری نداشتی." این که در آیه شریفه آمده است، روش داستان سرایی قرآن، زیباترین شیوههاست; بدان جهت است که انسان را با بهترین ره توشة زندگی، آشنا میکند و نیز به عالیترین مقصد میرساند. از نگاه قرآن کریم، عالیترین مقصد توحید، و بهترین ره توشه آن، تقواست.( تفسیر موضوعی قرآن مجید، آیت اللّه جوادی آملی، ج 7، ص 142، مرکز نشر فرهنگی رجا. ) چنین خصوصیتی، در داستانهای معمولی وجود ندارد. 2. همان گونه که در آیه شریفه آمده است، قرآن کریم از داستانهای خود به عنوان "قصه" یاد میکند. اصل واژه قصه، به معنای قطع است که هنگام به کار رفتن با یک اثر، مانند قصه یوسفغ، به معنای دنبال کردن آن است و قصص، به معنای خبر ایراد شده است;( تهذیب اللسان، ج 2، ص 389 / مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ص 419، دارالکتب العلمیة. ) از این رو، "قصه نوعاً به بازآفرینی رویدادهای مذهبی اطلاق میشود... قصه بااسطوره و افسانه، فرق زیربنایی دارد; به این صورت که قصه برگرفته شده از واقعیت است، در حالی که اسطوره، بیان گر تفکرات ابتدایی و احیاناً غلط، ناروا و خرافه بوده و افسانه، زاییدة قدرت ابداع و تخیّل نویسنده یا بهتر است گفته شود سازندة آن میباشد. جنبة واقعگرایی در قصه، با آن چه امروزه به بعضی نویسندگان رئالیست و واقعگرا نسبت داده میشود، تفاوت اساسی دارد. داستانهای امروزی را اگرچه واقعی میگویند; امّا منظور این نیست که عیناً در واقعیت روی داداند، بلکه نظر این است که داستانها، ماجراها و حوادث محتمل میباشند و ما عقلاً میپذیریم که این گونه وقایع، امکان رویدادشان وجود دارد، در حالی که بسیاری از اوقات، قصه در اصل، همان تاریخ است; با این تفاوت که از نقل آن، هدف و مقصود خاصّی در کار است و مانند مورخان، صرفاً جنبة ضبط وقایع، مورد نظر نیست. در قصد، از همان آغاز نگارش، هدف، روشن و مشخص است و خواننده میداند که در نهایت، با اندرزی الهی اخلاقی مواجه است."( راه و روش داستاننویسی، داریوش نوروزی، ص 2122، به نقل از قصه و نکات تربیتی آن در قرآن، سعید مهدوی، ص 21، بوستان کتاب، قم. ) 3. برخی از مهمترین ویژگی قصههای قرآنی عبارتند از: گزینشی و کوتاه بودن، دارای پراکندگی و تکرار، پیامداری، واقعیتگرایی، شخصیتپردازی، تقطیع و توصیف عینی حوادث نیز برخی از اهداف قصه در قرآن عبارتند از: عبرتآموزی، گسترش قدرت تفکر، بیان خبرهای غیبی، آشنایی با سیره انبیا، آشنایی با قوانین و سنن ثابت الهی، ارائة دعوت دینی، بیان قدرت الهی و سرانجام محورهای زیر، بیانگر برخی از نکات تربیتی قصههای قرآنی میباشند: خدا محوری، هدایت الهی، اصلاح، بیداری وجدان، عزت نفس، طغیان و مبارزه با طغیان گری خودبینی و انحصارطلبی، رمز توقف، غرور و تکبر، آفات هدایت، تربیت عقلانی، امر به معروف و نهی از منکر، توجه دادن به معاد، تحریک ایمان، معرفی الگوهای سازنده، بیم و امید، صمیمیت و محبت، بررسی عوامل بازدارنده از تأثیر محیط (آگاهی، هجرت، اصلاح وضع، جهاد) و تثبیت ارزشهای اخلاقی.( همان. ) eporsesh.com
میان داستانهای قرآن و دیگر داستانها، چه تفاوتهایی وجود دارد؟
1. قرآن کریم، دربارة داستانهای این کتاب مقدس میفرماید: "نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَآ أَوْحَیْنَآ إِلَیْکَ هََذَا الْقُرْءَانَ وَ إِن کُنتَ مِن قَبْلِهِی لَمِنَ الْغََفِلِینَ ;(یوسف،3) ما به وسیلة این قرآن که به تو وحی کردیم بهترین سرگذشتها را به تو باز میگوییم، هر چند مسلماً پیش از این از آنها خبری نداشتی." این که در آیه شریفه آمده است، روش داستان سرایی قرآن، زیباترین شیوههاست; بدان جهت است که انسان را با بهترین ره توشة زندگی، آشنا میکند و نیز به عالیترین مقصد میرساند. از نگاه قرآن کریم، عالیترین مقصد توحید، و بهترین ره توشه آن، تقواست.( تفسیر موضوعی قرآن مجید، آیت اللّه جوادی آملی، ج 7، ص 142، مرکز نشر فرهنگی رجا. ) چنین خصوصیتی، در داستانهای معمولی وجود ندارد.
2. همان گونه که در آیه شریفه آمده است، قرآن کریم از داستانهای خود به عنوان "قصه" یاد میکند. اصل واژه قصه، به معنای قطع است که هنگام به کار رفتن با یک اثر، مانند قصه یوسفغ، به معنای دنبال کردن آن است و قصص، به معنای خبر ایراد شده است;( تهذیب اللسان، ج 2، ص 389 / مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ص 419، دارالکتب العلمیة. ) از این رو، "قصه نوعاً به بازآفرینی رویدادهای مذهبی اطلاق میشود... قصه بااسطوره و افسانه، فرق زیربنایی دارد; به این صورت که قصه برگرفته شده از واقعیت است، در حالی که اسطوره، بیان گر تفکرات ابتدایی و احیاناً غلط، ناروا و خرافه بوده و افسانه، زاییدة قدرت ابداع و تخیّل نویسنده یا بهتر است گفته شود سازندة آن میباشد. جنبة واقعگرایی در قصه، با آن چه امروزه به بعضی نویسندگان رئالیست و واقعگرا نسبت داده میشود، تفاوت اساسی دارد. داستانهای امروزی را اگرچه واقعی میگویند; امّا منظور این نیست که عیناً در واقعیت روی داداند، بلکه نظر این است که داستانها، ماجراها و حوادث محتمل میباشند و ما عقلاً میپذیریم که این گونه وقایع، امکان رویدادشان وجود دارد، در حالی که بسیاری از اوقات، قصه در اصل، همان تاریخ است; با این تفاوت که از نقل آن، هدف و مقصود خاصّی در کار است و مانند مورخان، صرفاً جنبة ضبط وقایع، مورد نظر نیست. در قصد، از همان آغاز نگارش، هدف، روشن و مشخص است و خواننده میداند که در نهایت، با اندرزی الهی اخلاقی مواجه است."( راه و روش داستاننویسی، داریوش نوروزی، ص 2122، به نقل از قصه و نکات تربیتی آن در قرآن، سعید مهدوی، ص 21، بوستان کتاب، قم. )
3. برخی از مهمترین ویژگی قصههای قرآنی عبارتند از: گزینشی و کوتاه بودن، دارای پراکندگی و تکرار، پیامداری، واقعیتگرایی، شخصیتپردازی، تقطیع و توصیف عینی حوادث نیز برخی از اهداف قصه در قرآن عبارتند از: عبرتآموزی، گسترش قدرت تفکر، بیان خبرهای غیبی، آشنایی با سیره انبیا، آشنایی با قوانین و سنن ثابت الهی، ارائة دعوت دینی، بیان قدرت الهی و سرانجام محورهای زیر، بیانگر برخی از نکات تربیتی قصههای قرآنی میباشند: خدا محوری، هدایت الهی، اصلاح، بیداری وجدان، عزت نفس، طغیان و مبارزه با طغیان گری خودبینی و انحصارطلبی، رمز توقف، غرور و تکبر، آفات هدایت، تربیت عقلانی، امر به معروف و نهی از منکر، توجه دادن به معاد، تحریک ایمان، معرفی الگوهای سازنده، بیم و امید، صمیمیت و محبت، بررسی عوامل بازدارنده از تأثیر محیط (آگاهی، هجرت، اصلاح وضع، جهاد) و تثبیت ارزشهای اخلاقی.( همان. )
eporsesh.com
- [سایر] بین تفسیر شیعه و تفسیر سنی چه تفاوتهایی وجود دارد؟
- [سایر] داستانهای قرآن را به چند دسته میتوان تقسیم کرد؟
- [سایر] بین داستانهای قرآن و داستانهای کتاب عهد عتیق (تورات) یا عهد جدید (انجیل) از لحاظ هدف و محتوا چه تفاوتی وجود دارد؟
- [سایر] چرا برخی از آیات و داستانهای قرآن مانند داستان حضرت موسیغ بسیار تکرار شده است؟
- [سایر] آیا در قرآن به جز داستان پیامبران و اصحاب کهف، داستانهای دیگری نیز آمده است؟
- [سایر] چرا قرآن کریم بیشتر به داستانهای حضرت موسی(ع) پرداخته است؟
- [سایر] توصیف خداوند در قرآن و کتاب مقدس، چه شباهتها و تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟
- [سایر] ویژگیهای انسان مسلمان مؤمن از دیدگاه قرآن چیست؟ و انسان مسلمان و مؤمن چه تفاوتهایی با انسان مسیحی مؤمن یا یهودی مؤمن دارد؟
- [سایر] تعزیر چیست؟ چه تفاوتهایی با حد دارد؟
- [سایر] آیا تمام ادیان در مورد موعود آخرالزمان، اتفاق نظر دارند؟ چه تفاوتهایی در این اعتقاد دارند؟
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سبحانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر جلد قران نجس شود در صورتی که بی احترامی به قران باشد باید ان را اب بکشند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر جلد قرآن نجس شود؛ در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد؛ باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در صورتی که دادن قرآن به کافر مستلزم هتک باشد حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله بروجردی] اگر جلد قرآن نجس شود، در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.