خداوند در آیه 92 سوره نحل در بیست و نهمین مثل میفرماید (وَ لا تَکُونُوا کَالَّتی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ اَنْکاثاََ تَتَّخِذُون اَیْمانُکُمْ دَخَلاََ بَیْنَکُمْ اَنْ تَکُونَ اَمَّةٌ هِیَ اَرْبی مِنْ اَمَّةٍ اِنَّما یَبْلوُکُمْ اللّهُ بِه وَ لَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یوْمَ ما کُنْتُمْ فیهِ تَخْلِفُونَ) [همانند آن زن [سبک مغز] نباشید که پشمهای تابیده خود را پس از استحکام، وا میتابید! در حالی که سوگند [و پیمان] خود را وسیله خیانت و فساد قرار میدهید، بخاطر اینکه گروهی، جمعیتشان از گروه دیگر بیشتر است [و کثرت دشمن را بهانهای برای شکستن بیعت با پیامبر میشمرید] خدا فقط شما را با این وسیله آزمایش میکند و به یقین روز قیامت، آنچه را در آن اختلاف داشتید، برای شما روشن میسازد!] در آغاز اسلام که مسلمانان در اقلیت و دشمنان و مشرکان در اکثریت بودند، برخی از جوانان شیفته پیامبر شده، به آن حضرت ایمان میآوردند؛ ولی آنها تحت فشار خانواده، دوستان، آشنایان و جامعه مشرک قرار میگرفتند؛ در این مرحله برخی همانند ابوذرها، بلالها و عمارها مستحکم و پایدار بودند و حتی در راه عقیده خود جان میباختند. ولی برخی از تازه مسلمانان سست بودند و طاقت تحقیرها، سرزنشها و اعتراضات اطرافیان را که اکثریت جامعه را تشکیل میدادند نداشتند و پس از پشت سرگذاشتن مراحل سخت اسلام و ایمان مرتد گشته، دوباره به صف مشرکان میپیوستند. آیه فوق درباره این دسته از تازه مسلمانان سست ایمان نازل شده است. ( وَ لا تَکُونُوا کَالَّتی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ اَنْکاثاََ) ای تازه مسلمانان، ای کسانی که با زحمت و تحمل مشکلات، مراحل اسلام و ایمان را پشت سر گذاشتید و مفتخر به قبولی پاکترین و بهترین دین آسمانی شدید، مانند آن زن نادان سبک مغزی که ریسمانی میتابید و بعد از تمام شدن کار آن را وا میتابید، نباشید و پس از گرویدن به اسلام و ایمان، زحمتهای خود را هدر ندهید و به کفر و شرک باز نگردید. در اینکه نام این زن سفیه و ابله چه بوده است، اختلاف است. برخی او را (رایطه) نامیدهاند. بعضی معتقدند که نامش (ربطه) بوده است و عده‌ای نیز بر این عقیدهاند که او را (رابطه) میخواندند، ولی به هر حال، این زن در زمان جاهلیت زندگی میکرد و بسیار ابله و نادان بود. به همین جهت، عرب او را (حمقاء) نیز نامیده است. کار احمقانه این زن متمکن ابله، این بود که هر روز صبح مقداری پشم آماده میکرد، سپس کنیزهایش را میخواند تا این پشمها را بتابند و با آن طنابی بسازند. آنها با زحمت فراوان این کار را انجام میدادند. به هنگام ظهر ناهار میخوردند، پس از صرف ناهار دوباره آن زن، کنیزان خود را فرا میخواند تا این ریسمان تابیده شده را واتابند و دوباره تبدیل به پشم کنند، آنها نیز چنین میکردند. روز بعد دوباره صبح هنگام، پشمها را طناب و عصر گاهان طناب تابیده را تبدیل به پشم میکردند و این داستان احمقانه هر روز تکرار میشد. قرآن مجید در این آیه شریفه به تازه مسلمانان سست ایمان هشدار میدهد که مانند آن زن احمق عمل نکنند و از دین و ایمان خود باز نگردند. (تَتَّخِذُونَ اَیْمانُکُمْ دَخَلاََ بَیْنَکُمْ) ای تازه مسلمانان! ای سست! ایمانان! سوگند و پیمان خود را به وسیله خیانت و فساد قرار ندهید و در بیعت با خدای خویش تقلب نکنید. (اَنْ تَکُونَ اُمَّةٌ هِیَ اَرْبی مِنْ اُمَّةٍ) شما تنها به این دلیل که مشرکان در اکثریت هستند و مسلمانان در اقلیت، برای پیمان شکنی با پیامبر خدا این را بهانه قرار ندهید که این عذر و بهانه شما پذیرفته نیست، بلکه باید به پیمانتان وفادار باشید. (اِنَّما یَبْلُوکُمُ اللّهُ بِه) کثرت دشمن و قلت مسلمانان، عذر بازگشت به کفر نیست، بلکه این خود نوعی امتحان الهی برای مسلمانان و مؤمنان است. سعی کنید در این امتحان پیروز و سربلند باشید. (وَ لَیُبَیِّنُنَ لَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ ما کَنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ) بیشک در روز قیامت خداوند تمام اختلافات را برطرف میسازد و حقایق ظاهر میشود، و حتی کافران و مشرکان افسوس میخورند که چرا ایمان نیاوردند. این مثل،مثل بسیار زیبا، رسا، جالب و جاذبی است و هشدارباشی است برای مسلمانانی که طناب ایمان خود را محکم تابیدهاند و با زحمت فراوان آن را به اتمام رسانیدهاند تا مبادا پس از این همه زحمت با روی آوردن به شرک آن را هدر دهند. eporsesh.com
خداوند در آیه 92 سوره نحل در بیست و نهمین مثل میفرماید (وَ لا تَکُونُوا کَالَّتی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ اَنْکاثاََ تَتَّخِذُون اَیْمانُکُمْ دَخَلاََ بَیْنَکُمْ اَنْ تَکُونَ اَمَّةٌ هِیَ اَرْبی مِنْ اَمَّةٍ اِنَّما یَبْلوُکُمْ اللّهُ بِه وَ لَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یوْمَ ما کُنْتُمْ فیهِ تَخْلِفُونَ) [همانند آن زن [سبک مغز] نباشید که پشمهای تابیده خود را پس از استحکام، وا میتابید! در حالی که سوگند [و پیمان] خود را وسیله خیانت و فساد قرار میدهید، بخاطر اینکه گروهی، جمعیتشان از گروه دیگر بیشتر است [و کثرت دشمن را بهانهای برای شکستن بیعت با پیامبر میشمرید] خدا فقط شما را با این وسیله آزمایش میکند و به یقین روز قیامت، آنچه را در آن اختلاف داشتید، برای شما روشن میسازد!]
در آغاز اسلام که مسلمانان در اقلیت و دشمنان و مشرکان در اکثریت بودند، برخی از جوانان شیفته پیامبر شده، به آن حضرت ایمان میآوردند؛ ولی آنها تحت فشار خانواده، دوستان، آشنایان و جامعه مشرک قرار میگرفتند؛ در این مرحله برخی همانند ابوذرها، بلالها و عمارها مستحکم و پایدار بودند و حتی در راه عقیده خود جان میباختند. ولی برخی از تازه مسلمانان سست بودند و طاقت تحقیرها، سرزنشها و اعتراضات اطرافیان را که اکثریت جامعه را تشکیل میدادند نداشتند و پس از پشت سرگذاشتن مراحل سخت اسلام و ایمان مرتد گشته، دوباره به صف مشرکان میپیوستند. آیه فوق درباره این دسته از تازه مسلمانان سست ایمان نازل شده است.
( وَ لا تَکُونُوا کَالَّتی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ اَنْکاثاََ) ای تازه مسلمانان، ای کسانی که با زحمت و تحمل مشکلات، مراحل اسلام و ایمان را پشت سر گذاشتید و مفتخر به قبولی پاکترین و بهترین دین آسمانی شدید، مانند آن زن نادان سبک مغزی که ریسمانی میتابید و بعد از تمام شدن کار آن را وا میتابید، نباشید و پس از گرویدن به اسلام و ایمان، زحمتهای خود را هدر ندهید و به کفر و شرک باز نگردید.
در اینکه نام این زن سفیه و ابله چه بوده است، اختلاف است. برخی او را (رایطه) نامیدهاند. بعضی معتقدند که نامش (ربطه) بوده است و عدهای نیز بر این عقیدهاند که او را (رابطه) میخواندند، ولی به هر حال، این زن در زمان جاهلیت زندگی میکرد و بسیار ابله و نادان بود. به همین جهت، عرب او را (حمقاء) نیز نامیده است.
کار احمقانه این زن متمکن ابله، این بود که هر روز صبح مقداری پشم آماده میکرد، سپس کنیزهایش را میخواند تا این پشمها را بتابند و با آن طنابی بسازند.
آنها با زحمت فراوان این کار را انجام میدادند. به هنگام ظهر ناهار میخوردند، پس از صرف ناهار دوباره آن زن، کنیزان خود را فرا میخواند تا این ریسمان تابیده شده را واتابند و دوباره تبدیل به پشم کنند، آنها نیز چنین میکردند. روز بعد دوباره صبح هنگام، پشمها را طناب و عصر گاهان طناب تابیده را تبدیل به پشم میکردند و این داستان احمقانه هر روز تکرار میشد.
قرآن مجید در این آیه شریفه به تازه مسلمانان سست ایمان هشدار میدهد که مانند آن زن احمق عمل نکنند و از دین و ایمان خود باز نگردند.
(تَتَّخِذُونَ اَیْمانُکُمْ دَخَلاََ بَیْنَکُمْ) ای تازه مسلمانان! ای سست! ایمانان! سوگند و پیمان خود را به وسیله خیانت و فساد قرار ندهید و در بیعت با خدای خویش تقلب نکنید.
(اَنْ تَکُونَ اُمَّةٌ هِیَ اَرْبی مِنْ اُمَّةٍ) شما تنها به این دلیل که مشرکان در اکثریت هستند و مسلمانان در اقلیت، برای پیمان شکنی با پیامبر خدا این را بهانه قرار ندهید که این عذر و بهانه شما پذیرفته نیست، بلکه باید به پیمانتان وفادار باشید.
(اِنَّما یَبْلُوکُمُ اللّهُ بِه) کثرت دشمن و قلت مسلمانان، عذر بازگشت به کفر نیست، بلکه این خود نوعی امتحان الهی برای مسلمانان و مؤمنان است. سعی کنید در این امتحان پیروز و سربلند باشید.
(وَ لَیُبَیِّنُنَ لَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ ما کَنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ) بیشک در روز قیامت خداوند تمام اختلافات را برطرف میسازد و حقایق ظاهر میشود، و حتی کافران و مشرکان افسوس میخورند که چرا ایمان نیاوردند.
این مثل،مثل بسیار زیبا، رسا، جالب و جاذبی است و هشدارباشی است برای مسلمانانی که طناب ایمان خود را محکم تابیدهاند و با زحمت فراوان آن را به اتمام رسانیدهاند تا مبادا پس از این همه زحمت با روی آوردن به شرک آن را هدر دهند.
eporsesh.com
- [سایر] قرآن درباره مشرک و مؤمن چه مثالی آورده است؟
- [سایر] ویژگیهای انسان مسلمان مؤمن از دیدگاه قرآن چیست؟ و انسان مسلمان و مؤمن چه تفاوتهایی با انسان مسیحی مؤمن یا یهودی مؤمن دارد؟
- [سایر] مقصود از استفاده عقل برهانی در تفسیر قرآن چیست؟ مثالی بزنید.
- [سایر] ویژگی های مومن و مسلمان را از نظر قرآن و روایات بیان فرمایید .
- [سایر] در قرآن برای مجسم ساختن منظره مبارزه حق و باطل چه مثالی زده شده است؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] ارتباط با افرادی که سست ایمان هستند و واجبات دینی مثل نماز و حجاب و... را رعایت نمی کنند، چه حکمی دارد؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] ارتباط با افرادی که سست ایمان هستند و واجبات دینی مثل نماز و حجاب و... را رعایت نمی کنند، چه حکمی دارد؟
- [سایر] رابطه بین اصل برائت با اصل قانونی بودن جرم و مجازات، و فرق تفسیر مضیق با تفسیر به نفع متهم چیست. در صورت امکان مثالی بیاورید.
- [سایر] آیا هر مسلمانی ، مؤمن است یا آنکه میان اسلام و ایمان تفاوت است ؟
- [سایر] منظور خدا در قرآن از ایمان بیاورید که ایمان دارید چیست؟
- [آیت الله مظاهری] اگر کافر به هر لغتی شهادتین بگوید مسلمان میشود و بعد از مسلمان شدن احکام اسلام بر او بار میشود گرچه ندانیم قلباً مسلمان شده یا نه، ولی اگر بدانیم قلباً مسلمان نشده است مسلمان نیست و احکام اسلام را ندارد و همچنین است هرگاه شهادتین نگوید ولی قلباً به معنای او ایمان داشته باشد. 8 - تبعیّت
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که صدقه مستحب را میگیرد، لازم نیست مسلمان یا مؤمن باشد، بلکه به کافرِ اهل کتاب فقیری که در بلاد مسلمانان با اجازه و رضایت آنها ساکن شده باشد نیز میتوان صدقه مستحب داد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] غالباً بعد از بیرون آمدن منی بدن سست می شود، ولی این موضوع جزء شرایط قطعی و نشانه ها نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله سیستانی] مشهور آن است که مؤمن میتواند مال ناصبی را برای خود گرفته وخمسش را بپردازد ، ولی این حکم خالی از اشکال نیست . 7 زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد :
- [آیت الله نوری همدانی] کسی أه میت را غسل می دهد ، در حال اختیار بأید مسلمان دوازده امامی و نیز عاقل و مسائل غسل را بداند و بنابر احتیاط واجب بالغ هم باشد ، ولی اگر میت مسلمان غیر اثنی عشری را هم مذهب خودش بر طبق مذهبش غسل بدهد ، تکلیف ازو مؤمن اثنی عشری ساقط می شود .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که میت را غسل می دهد؛ باید مسلمان دوازده امامی و بالغ و عاقل باشد و مسائل غسل را هم بداند. ولی اگر میت مسلمان غیر اثنا عشری را هم مذهب خودش بر طبق مذهبش غسل بدهد؛ تکلیف از مؤمن اثنا عشری ساقط است.
- [آیت الله خوئی] کسی که میت را غسل میدهد، باید مسلمان دوازده امامی و بالغ و عاقل باشد، و مسائل غسل را هم بداند. ولی اگر میت مسلمان غیر اثنی عشری را هم مذهب خودش بر طبق مذهبش غسل بدهد، تکلیف از مؤمن اثنی عشری ساقط است.
- [آیت الله خوئی] اگر رطوبتی از انسان خارج شود و نداند منی است یا بول یا غیر اینها، چنانچه با شهوت و جستن بیرون آمده و بعد از بیرون آمدن آن بدن سست شده، آن رطوبتحکم منی دارد، و اگر هیچ یک از این سه نشانه یا بعضی از اینها را نداشته باشد، حکم منی ندارد. ولی در مریض، لازم نیست آن رطوبت با جستن بیرون آمده باشد، بلکه اگر با شهوت بیرون آید، در موقع بیرون آمدن، بدن سست شود، در حکم منی است.