در تورات میخوانیم: نوح در آغاز، فلاحت زمین میکرد و تاکستانی را غرس کرد و از شراب خورد و مست شد، در میان چادرش بی ستر بود و (حام) پدر (کنعان) برهنگی پدرش را دید و به دو برادرش در بیرون خبر داد و (سام)ِ و (یافث) بالا پوش گرفتند بر دوش خود گذاشته به عقب رفتند و برهنگی پدر خودشان را مستور کردند و روی خودشان عقب بوده و برهنگی پدرشان را ندیدند و نوح از سکر خود بیدار شد و آنچه را پسر کوچکش کرده بود فهمید). این بود سیمای نوح در تورات، اکنون ببینیم که قرآن چگونه او را معرفی میکند. قیافه نوح (ع) در قرآن (اِنَهُ کانَ عَبداً شَکُوراً). اسراء/3 [او بنده سپاسگزار بود]. قرآن در آیات دیگر او را با صفات زیر یاد میکند: 1- محسن (نیکوکار). 2- مؤمن (با ایمان) آنجا که میفرماید: (سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی العالَمین* إِنا کَذلِکَ نَجزِی المُحسِنینَ* إِنَهُ مِن عِبادِنَا المُؤمِنین) صافات/81-79 [درود بر نوح از جهانیان، ما همچنان افراد نیکوکار را پاداش میدهیم، او از بندگان مومن بود]. و در آیه دیگر او را از صالحان و پاکان میداند آنجا که میفرماید: (ضَرَبَ الله مَثَلاً لِلَذینَ کَفَروا اَمرَأَهُ نُوحٍ وَ امرَأَهَ لُوطٍ کانَتا تَحتَ عَبدَینِ مِن عِبادِنا صالِحین) تحریم/10 [خداوند برای افردا کافر، زن نوح و لوط را که در اختیار دو بنده صالح از بندگان ما بودند مثال میزند]. آیا احتمال میدهید که یک فرد سپاسگزار و نیکوکار مؤمن و پاکدامن آنقدر شراب خورد و ازخود بی خود شود که بدون پوشیدن عورت بخوابد؟ به طور مسلم نه. چهره دیگر از نوح (ع) در قرآن: قرآن نه تنها او را با صفات یاد شده معرفی میکند بلکه در جملههای کوتاهی از اندیشه بلند او که متکی بر یک نظام فلسفی است گزارش میدهد اینک تفصیل مطلب: یک فرد ماتریالیست که به اصالت ماده مؤمن است و به غیر ان ایمان ندارد، برای هر پدیدهای، علتی مادی میاندیشد و هرگز نمیتواند در پیدایش یک پدیده مادی دخالت امر غیر مادی را تصدیق کند. ولی رجال الهی که علاوه بر اسباب طبیعی و مادی، به اصالت جهان دیگر که بالاتر و پیراسته از ماده است ایمان دارند، میدانند که عوامل معنوی و علل غیر طبیعی در جهان ماده بی تأثیر نبوده هر چند علوم مادی از نحوه تأثیر آنها پرده بر نداشته است. نوح معتقد است که در نظام آفرینش میان طلب آمرزش از خدا و فزونی نعمتهای مادی، پیوند ناگسستنی وجود دارد اگر چه علوم مادی به وجود چنین پیوندی راه نیافته است. میگوید: بشر در سایه استغفار میتواند درهای بسته آسمان را باز کند، تا باران رحمت سرزمینهای خشک را سیراب سازد و به یکی از آرزوهای بزرگ خود که مال و اولاد است دست یابد و جایگاه خود را بهشت برین که دارای جویبارهایی است، قرار دهد: قران این حقیقت را از زبان نوح که همه را از جهان وحی گرفته بود نقل میکند و میفرماید: (إِستَغفِرُوا رَبَکُم إِنَهُ کانَ غَفاراً* یُرسِل ِ السَماءَ عَلَیکُم مِدراراً* وَ یُمدِدکُم بِأَموالٍ وَ بَنِینَ* َو یَجعَل لَکُم جَناتٍ وَ یَجعَل لَکُم أَنهاراً) نوح/11 و 12 [از خداوند طلب آمرزش کنید که وی بخشاینده گناهان است تا برای شما باران بفرستد و شما را به مال و فرزند کمک کند، جایگاه شما را در بهشت قرار دهد، در آن نهرها و جویها برای شما آب پدید آورد]. فراخی و افزایش نعمت، نتیجه بازگشت به سوی خداست که درهای رحمت را پس از بسته شدن به روی انسان باز میکند و به فرمان خدا سرنوشتی را جایگزین سرنوشت دیگر میسازد.بی جهت نیست که مردی شرفیاب محضر امام حسن (ع) میگردد و عرض میکند: سرزمین ما امسال با خشکسالی عجیبی روبرو است، امام میفرمایند: برو استغفار کن، چیزی نمیگذرد که شخص دیگری به حضور امام میرسد و از فقر و تنگدستی شکایت میکند امام به او نیز دستور میدهد برو استغار کن. باز سومی وارد میشود و میگوید از خدا بخواه که خداوند به من پسری عنایت فرماید امام میفرماید: استغفار بنما، شخصی در آن جلسه از اول حضور داشت رو به امام میکند و میگوید این سه نفر سه نوع درخواست داشتند، چطور برای برآورده شدن حوائج همه، یک نوع راهنمایی فرمودید؟! امام فرمودند: من این مطلب را از پیش خود نگفتم بلکه همه را از گفتار خداوند که از پیامبر خود (نوح) نقل کرده است استفاده نمودهام. (مجمع البیان/5/361) صبر و بردباری نوح بسیار عجیب و شگفت آور است زیرا به تصریح قران و تورات 950 سال در میان قوم خود زندگی کرده است و پیوسته با آنان در بحث و جدال و مبارزه بوده است و به هدایت انان به اندازهای علاقه داشت که قرآن، به گوشهای از علاقه او اشاره میکند و میفرماید: (رَبِ إِنِی دَعَوتُ قَومِی لَیلاً وَ نَهاراً فَلَم یَزِدهُم دَعائی إِلا فِراراً) [پروردگارا! من قوم خود را شب و روز به ایمان و پرهیزکاری دعوت کردم ولی دعوت من جزا فرار و دوری آنان نتیجه دیگری نداشت]. (وَ إِنی کُلَما دَعوتُهُم لِتَغفِرَ لَهُم جَعَلُوا أَصابِعَهُم فِی آذانِهِم وَ استَغشِوا ثِیابَهُم وَ أَصَرُوا وَ استَکبَرُوا اِستِکباراً) [من هر موقع آنان را به ایمان به تو دعوت میکردم تا انان را بیامرزی انگشتان خود را در گوشهای خود نهاده، لباسها را به سر میکشیدند و بر کفر خود اصرار ورزیده، به کبر و بی اعتنایی خود ادامه میدادند]. (ثُمَ إِنِی دَعَوتَهُم جَهاراً): [من آنان را آشکارا به سوی تو دعوت میکردم]. (ثُمَ إِنی اَعلَنتُ لَهُم وَ أَسرَرتُ لَهُم إِسراراً): [گاهی آنان را آشکار و گاهی به طور سری به تو دعوت می کردم] نوح/9-5 صبر و مقاومت وی در ساختن کشتی و مقاومت در برابر مسخرههای مردم خود نشانه روشنی بر بردباری و شکیبایی او است آیا یک فرد الکلی میتواند با چنین صبر و شکیبایی به جنگ افراد جاهل و نادان برود و صدها سال پیگیرانه در راه حق و حقیقت فداکاری کند. eporsesh.com
در تورات میخوانیم:
نوح در آغاز، فلاحت زمین میکرد و تاکستانی را غرس کرد و از شراب خورد و مست شد، در میان چادرش بی ستر بود و (حام) پدر (کنعان) برهنگی پدرش را دید و به دو برادرش در بیرون خبر داد و (سام)ِ و (یافث) بالا پوش گرفتند بر دوش خود گذاشته به عقب رفتند و برهنگی پدر خودشان را مستور کردند و روی خودشان عقب بوده و برهنگی پدرشان را ندیدند و نوح از سکر خود بیدار شد و آنچه را پسر کوچکش کرده بود فهمید). این بود سیمای نوح در تورات، اکنون ببینیم که قرآن چگونه او را معرفی میکند.
قیافه نوح (ع) در قرآن (اِنَهُ کانَ عَبداً شَکُوراً). اسراء/3 [او بنده سپاسگزار بود]. قرآن در آیات دیگر او را با صفات زیر یاد میکند: 1- محسن (نیکوکار). 2- مؤمن (با ایمان) آنجا که میفرماید: (سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی العالَمین* إِنا کَذلِکَ نَجزِی المُحسِنینَ* إِنَهُ مِن عِبادِنَا المُؤمِنین) صافات/81-79 [درود بر نوح از جهانیان، ما همچنان افراد نیکوکار را پاداش میدهیم، او از بندگان مومن بود]. و در آیه دیگر او را از صالحان و پاکان میداند آنجا که میفرماید: (ضَرَبَ الله مَثَلاً لِلَذینَ کَفَروا اَمرَأَهُ نُوحٍ وَ امرَأَهَ لُوطٍ کانَتا تَحتَ عَبدَینِ مِن عِبادِنا صالِحین) تحریم/10 [خداوند برای افردا کافر، زن نوح و لوط را که در اختیار دو بنده صالح از بندگان ما بودند مثال میزند]. آیا احتمال میدهید که یک فرد سپاسگزار و نیکوکار مؤمن و پاکدامن آنقدر شراب خورد و ازخود بی خود شود که بدون پوشیدن عورت بخوابد؟ به طور مسلم نه.
چهره دیگر از نوح (ع) در قرآن:
قرآن نه تنها او را با صفات یاد شده معرفی میکند بلکه در جملههای کوتاهی از اندیشه بلند او که متکی بر یک نظام فلسفی است گزارش میدهد اینک تفصیل مطلب:
یک فرد ماتریالیست که به اصالت ماده مؤمن است و به غیر ان ایمان ندارد، برای هر پدیدهای، علتی مادی میاندیشد و هرگز نمیتواند در پیدایش یک پدیده مادی دخالت امر غیر مادی را تصدیق کند. ولی رجال الهی که علاوه بر اسباب طبیعی و مادی، به اصالت جهان دیگر که بالاتر و پیراسته از ماده است ایمان دارند، میدانند که عوامل معنوی و علل غیر طبیعی در جهان ماده بی تأثیر نبوده هر چند علوم مادی از نحوه تأثیر آنها پرده بر نداشته است. نوح معتقد است که در نظام آفرینش میان طلب آمرزش از خدا و فزونی نعمتهای مادی، پیوند ناگسستنی وجود دارد اگر چه علوم مادی به وجود چنین پیوندی راه نیافته است. میگوید: بشر در سایه استغفار میتواند درهای بسته آسمان را باز کند، تا باران رحمت سرزمینهای خشک را سیراب سازد و به یکی از آرزوهای بزرگ خود که مال و اولاد است دست یابد و جایگاه خود را بهشت برین که دارای جویبارهایی است، قرار دهد: قران این حقیقت را از زبان نوح که همه را از جهان وحی گرفته بود نقل میکند و میفرماید: (إِستَغفِرُوا رَبَکُم إِنَهُ کانَ غَفاراً* یُرسِل ِ السَماءَ عَلَیکُم مِدراراً* وَ یُمدِدکُم بِأَموالٍ وَ بَنِینَ* َو یَجعَل لَکُم جَناتٍ وَ یَجعَل لَکُم أَنهاراً) نوح/11 و 12 [از خداوند طلب آمرزش کنید که وی بخشاینده گناهان است تا برای شما باران بفرستد و شما را به مال و فرزند کمک کند، جایگاه شما را در بهشت قرار دهد، در آن نهرها و جویها برای شما آب پدید آورد]. فراخی و افزایش نعمت، نتیجه بازگشت به سوی خداست که درهای رحمت را پس از بسته شدن به روی انسان باز میکند و به فرمان خدا سرنوشتی را جایگزین سرنوشت دیگر میسازد.بی جهت نیست که مردی شرفیاب محضر امام حسن (ع) میگردد و عرض میکند: سرزمین ما امسال با خشکسالی عجیبی روبرو است، امام میفرمایند: برو استغفار کن، چیزی نمیگذرد که شخص دیگری به حضور امام میرسد و از فقر و تنگدستی شکایت میکند امام به او نیز دستور میدهد برو استغار کن. باز سومی وارد میشود و میگوید از خدا بخواه که خداوند به من پسری عنایت فرماید امام میفرماید: استغفار بنما، شخصی در آن جلسه از اول حضور داشت رو به امام میکند و میگوید این سه نفر سه نوع درخواست داشتند، چطور برای برآورده شدن حوائج همه، یک نوع راهنمایی فرمودید؟! امام فرمودند: من این مطلب را از پیش خود نگفتم بلکه همه را از گفتار خداوند که از پیامبر خود (نوح) نقل کرده است استفاده نمودهام. (مجمع البیان/5/361) صبر و بردباری نوح بسیار عجیب و شگفت آور است زیرا به تصریح قران و تورات 950 سال در میان قوم خود زندگی کرده است و پیوسته با آنان در بحث و جدال و مبارزه بوده است و به هدایت انان به اندازهای علاقه داشت که قرآن، به گوشهای از علاقه او اشاره میکند و میفرماید: (رَبِ إِنِی دَعَوتُ قَومِی لَیلاً وَ نَهاراً فَلَم یَزِدهُم دَعائی إِلا فِراراً) [پروردگارا! من قوم خود را شب و روز به ایمان و پرهیزکاری دعوت کردم ولی دعوت من جزا فرار و دوری آنان نتیجه دیگری نداشت]. (وَ إِنی کُلَما دَعوتُهُم لِتَغفِرَ لَهُم جَعَلُوا أَصابِعَهُم فِی آذانِهِم وَ استَغشِوا ثِیابَهُم وَ أَصَرُوا وَ استَکبَرُوا اِستِکباراً) [من هر موقع آنان را به ایمان به تو دعوت میکردم تا انان را بیامرزی انگشتان خود را در گوشهای خود نهاده، لباسها را به سر میکشیدند و بر کفر خود اصرار ورزیده، به کبر و بی اعتنایی خود ادامه میدادند]. (ثُمَ إِنِی دَعَوتَهُم جَهاراً): [من آنان را آشکارا به سوی تو دعوت میکردم]. (ثُمَ إِنی اَعلَنتُ لَهُم وَ أَسرَرتُ لَهُم إِسراراً): [گاهی آنان را آشکار و گاهی به طور سری به تو دعوت می کردم] نوح/9-5 صبر و مقاومت وی در ساختن کشتی و مقاومت در برابر مسخرههای مردم خود نشانه روشنی بر بردباری و شکیبایی او است آیا یک فرد الکلی میتواند با چنین صبر و شکیبایی به جنگ افراد جاهل و نادان برود و صدها سال پیگیرانه در راه حق و حقیقت فداکاری کند.
eporsesh.com
- [سایر] تفاوت داستان نوح (علیه السلام) در قرآن با داستان نوح در تورات چیست ؟
- [سایر] نام کتاب حضرت نوح علیه السلام چیست؟
- [سایر] قرآن و تورات هر کدام چگونه قصه غم یعقوب در از دست دادن یوسف را بیان کرده اند؟
- [سایر] آیا طوفان نوح همه عالم را فراگرفته یا تنها دیار حضرت نوح را؟
- [سایر] آیا در غیر از قرآن نیز داستان طوفان نوح بیان شده است؟
- [سایر] آیا طوفان نوح همه عالم را فراگرفته یا تنها دیار حضرت نوح را؟
- [سایر] چرا فرزند حضرت نوح (علیه السلام) از خاندان او نیست؟(هود/64)
- [سایر] خواب حضرت یوسف)ع) را با نگاه تطبیقی میان قرآن و تورات توضیح دهید؟
- [سایر] چرا کنعان پسر حضرت نوح علیه السلام به خدا ایمان نیاورد؟
- [سایر] عمل قبیح مردم حضرت نوح(ع) چه بود؟ منظورم این است مثلاً زمان لوط عمل قبیح مردم همجنس بازی بود، زمان حضرت ابراهیم(ع) بتپرستی بود و... زمان حضرت نوح(ع) عمل قبیح مردم چه بود؟
- [آیت الله مظاهری] مستحب است انسان بعد از نماز مقداری مشغول تعقیب یعنی خواندن ذکر و دعا و قرآن شود. و بهتر است پیش از آنکه از جای خود حرکت کند رو به قبله تعقیب را بخواند و لازم نیست تعقیب به عربی باشد ولی بهتر است چیزهایی را که در کتابهای دعا دستور دادهاند بخواند، و از تعقیبهایی که سفارش بسیار شده است، تسبیح حضرت زهرا علیها السلام است که باید به این ترتیب گفته شود: 34 مرتبه اللَّه اکبر، بعد 33 مرتبه الحمدللَّه، و بعد از آن 33 مرتبه سبحان اللَّه، و امام صادق علیه السلام فرموده است: تسبیح مادرم حضرت زهرا علیها السلام نزد من بهتر از هزار رکعت نماز است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله مظاهری] مستحب است انسان برای این امور وضو بگیرد: 1 - نماز میّت. 2 - زیارت اهل قبور. 3 - رفتن به مسجد. 4 - رفتن به حرم امامانعلیهم السلام . 5 - همراه داشتن قرآن. 6 - خواندن و نوشتن قرآن. 7 - مسّ حاشیه قرآن. 8 - خوابیدن. همچنین مستحب است انسان همیشه با وضو باشد بلکه مستحب است کسی که وضو دارد دوباره وضو بگیرد، و اگر برای یکی از جهاتی که گفته شد وضو بگیرد، هر کاری را که باید با وضو انجام داد، میتواند به جا آورد مثلاً میتواند با آن وضو نماز بخواند.
- [آیت الله مظاهری] قسم خوردن باید به یکی از اسمهای خداوند تبارک و تعالی باشد و قسم خوردن به کلمة (اللَّه) بهتر است، و اگر قسم به یکی از مقدسات دین نظیر قرآن و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و ائمّه طاهرین علیهم السلام باشد فایدهای ندارد.
- [آیت الله مظاهری] هر چیزی را که مالیّت داشته باشد میتوان مهر قرار داد، کم باشد یا زیاد، عین باشد یا منفعت، حتّی تعلیم قرآن و یا صنعت دیگری را هم میتوان مهر قرار داد، و در عقد دائم خوب است بیشتر از مهر السّنه حضرت زهرا علیها السلام (پانصد درهم) نباشد که تقریباً دویست و شصت مثقال نقره میشود.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است انسان برای نماز میّت و زیارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان (علیهم السلام) وضو بگیرد، و همچنین برای همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و نیز برای مسّ حاشیه قرآن و برای خوابیدن وضو گرفتن مستحب است و نیز مستحب است کسی که وضو دارد دوباره وضو بگیرد و اگر برای یکی از این کارها وضو بگیرد هر کاری را که باید با وضو انجام داد، می تواند بجا آورد; مثلا می تواند با آن وضو نماز بخواند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است انسان برای نماز میت و زیارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان(علیهم السلام)وضو بگیرد، و همچنین برای همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و نیز برای مس حاشیه قرآن و برای خوابیدن، وضو گرفتن مستحب است. و نیز مستحب است کسی که وضو دارد دوباره وضو بگیرد، و اگر برای یکی از این کارها وضو بگیرد هر کاری را که باید با وضو انجام داد می تواند به جا آورد مثلاً می تواند با آن وضو نماز بخواند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است نمازگزار بعد از نماز مشغول ذکر و دعا و قرآن شود و این را تعقیب می نامند و بهتر است پیش از آن که از جای خود حرکت کند و وضوی او باطل شود رو به قبله بنشیند و تعقیب را بخواند. در کتابهای دعا تعقیب های زیادی از ائمه معصومین(علیهم السلام) نقل شده که یکی از مهمترین آنها تسبیح حضرت زهراء(علیها السلام) است، به این ترتیب که 34 مرتبه (الله اکْبر)، سپس 33 مرتبه (الْحمْد لله) و بعد 33 مرتبه (سبْحان الله) بگوید و فضیلت و ثواب بسیار دارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است ( مثل کاغذی که اسم خدا یا پیغمبر(صلی الله علیه وآله) یا امام(علیه السلام) بر آن نوشته شده) در مستراح بیفتد بیرون آوردن و آب کشیدن آن اگرچه خرج داشته باشد واجب است، و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد بنابر احتیاط واجب به آن مستراح نروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده است. و نیز اگر تربت سیّد الشهداء(علیه السلام) در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد باید تا وقتی که یقین نکرده اند که به کلّی از بین رفته به آن مستراح نروند.