کلمه شفاعت از ریشه شفع ، به معنی جفت گرفته شده است و نقطه مقابل آن ( ( وتر ) ) به معنی تک و تنها است . سپس به ضمیمه شدن فرد برتر وقوی تری برای کمک به فرد ضعیف تر اطلاق گردیده است ، ( تفسیر نمونه ، ج 1، ص 224 ) . لفظ شفاعت در عرف و شرع به دو معنی متفاوت گفته می شود : 1- شفاعت در لسان عامه به این معنا است که شخص شفیع ازموقعیت و شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرت رادر مورد مجازات زیردستان عوض کند .2- مفهوم دیگر شفاعت بر محوردگرگونی و تغییر موضع شفاعت شونده دور می زند، یعنی شخص شفاعت شونده موجباتی را فراهم سازد که از یک وضع نامطلوب و در خور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع خود را در وضع مطلوبی قرار دهدکه شایسته ومستحق بخشودگی گردد و شفاعت در اسلام از این نوع می باشد و شفاعت دراسلام همیشه از بالا به پایین است . در این مورد شهید مطهری می گوید : ( ( فرق اساسی شفاعت واقعی و حقیقی با شفاعت باطل و نادرست در این است که شفاعت واقعی از خدا شروع می شود و به گناهکار ختم می گردد و درشفاعت باطل عکس آن فرض شده است . در شفاعت حقیقی ، مشفوع عنده ،یعنی خداوند برانگیزاننده وسیله یعنی شفیع است و در شفاعت باطل مشفوعله یعنی گناهکار برانگیزاننده او است در شفاعت های باطل که نمونه آن در دنیا وجود دارد، شفیع صفت وسیله بودن را از ناحیه مجرم کسب کرده است زیرا او است که وسیله را انگیخته و به شفاعت وادار کرده است ، اواست که وسیله را وسیله قرار داده است ولی در شفاعت های حق که نسبت دادن آن به انبیا و اولیا و مقربان درگاه الهی صحیح است ، وسیله بودن شفیع از ناحیه خداست ، خداست که وسیله را وسیله قرار داه است ، ( مجموعه آثار، شهید مطهری ، ج 1، ص 260 و 261، انتشارات صدرا ) . آیاتی که در قرآن کریم پیرامون شفاعت بحث می کند در حقیقت به چند دسته تقسیم می شود : 1- آیاتی است که به طور مطلق شفاعت را نفی می کند : ( ( ولا یقبل منها شفاعه... ؛ ...و هیچ پذیرفته نشود شفاعت کسی درباره دیگری ... ) ) ، ( بقره ، آیه 48 ) . ( ( انفقوا مما رزقناکم من قبل ان یاتی یوم لابیع فیه و لاخله ولاشفاعه ؛ ...از آنچه روزی شما کردیم انفاق کنید پیش از آن که بیاید روزی که نه کسی برای آسایش خود چیزی تواندخرید و نه دوستی و شفاعتی به کارآید ) ) ، ( بقره ، ایه 254 ) . ( ( فما تنفعهم شفاعه الشافعین ) ) ، ( مدثر، آیه 48 ). در این آیات راه های متصور برای نجات مجرمان غیر از ایمان و عمل صالح چه ازطریق پرداختن و عوض مادی یا پیوند و سابقه دوستی و یا مساله شفاعت نفی شده است . 2- آیاتی است که شفیع را منحصرا" خدا معرفی می کند : ( ( مالکم من دونه من ولی ولاشفیع ؛ ...شما را غیر او هیچ یار و یاور شفیع ومددکاری نیست ) ) ، ( سجده ، آیه 4 ) . ( ( قل لله الشفاعه جمیعا"؛ بگو شفاعت همه خلق با خداست ) ) ، ( زمر، آیه 44 ) . 3- آیاتی است که شفاعت را مشروطبه اذن و فرمان خدا می کند : ( ( من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه ؛ چه کسی می تواند جز به اذن خدا شفاعت کند ) ) ، ( بقره ، آیه 255 ) . ( ( ولا تنفع الشفاعه عنده الا لمن اذن له... ؛ سود نمی دهد شفاعت نزد او مگر برای آن که دستور می داد برایش ... ) ) ، ( سبا، آیه 23 ) . 4- آیاتی است که شرایطی برای شفاعت شونده بیان کرده است . گاهی این شرایط را رضایت و خشنودی خدامعرفی می کند : ( ( ولا یشفعون الا لمن ارتضی ؛ که شفاعت کنندگان جز برای کسی که خدا از آنها خشنود است شفاعت نمی کند ) ) ، ( انبیا، آیه 28 ) . ( ( لایملکون الشفاعه الا من اتخذ عندالرحمن عهدا" ) ) ، ( مریم ، آیه 87 ) اشاره براین است که تنها کسانی مالک شفاعت هستند که نزد خدای رحمان عهد وپیمانی دارند .امام صادق ( ع ) در تفسیر این آیه فرموده است که موردشفاعت قرار نمی گیرد کسی مگر آن که اعتراف کرده باشد بر ربوبیت رب العالمین و امام دانستن امیرالمومنین وامامان بعد از او که عالم به جمیع احکام و شرایع اند .( ( یومیذ لاتنفع الشفاعه الا من اذن له الرحمن و رضی له قولا"؛ در آن روز شفاعت هیچ کس سودی نمی بخشد جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده و از گفتار او راضی است ) ) ، ( طه ، آیه 109 ) . در آیه اشاره بر آن است که : شفاعت در آنجا بی حساب نیست بلکه برنامه دقیقی دارد هم درمورد شفاعت کننده و هم در مورد شفاعت شونده و تا استحقاق و شایستگی در افراد برای شفاعت شدن وجود نداشته باشد شفاعت معنی ندارد، ( تفسیر نمونه ) . بنابراین باید دانست که رضایت خدای تعالی هم برای شافع و هم برای شفاعت شونده اثر کلی داشته ، بلکه لازمه این امر است و به صراحت می توان گفت ؛ تنها انبیا و ایمه ( ع ) هستند که واجد این شرایط بوده وشایستگی مقام شفاعت را دارند و شفاعت شونده هم بلاشک باید از پیروی و متابعت ایشان - انبیا و ایمه ( ع ) - برخوردار بوده تا خدای تعالی اجازه شفاعت را بر ایشان صادر نماید .بنابراین شفاعتی که مورد نظر ما است شفاعت توحیدی است . ویژگی های شفاعت توحیدی عبارت است از : 1-شفاعت از بالا به پایین است ، نه از پایین به بالا .به عبارت دیگر شفاعت جریانی است که خود خداوند براساس حکم و مصالحی پدید آورده است ، نه تاثیرگذاری از پایین به بالا .2- شفیع را خداوند تعیین می کند .3-شفاعت شفیع باید به اذن خدا باشد .4- تاثیرگذاری نهایی و قبول شفاعت از سوی خداست و شفیع هیچ گونه نقش استقلالی ندارد. eporsesh.com
کلمه شفاعت از ریشه شفع ، به معنی جفت گرفته شده است و نقطه مقابل آن ( ( وتر ) ) به معنی تک و تنها است . سپس به ضمیمه شدن فرد برتر وقوی تری برای کمک به فرد ضعیف تر اطلاق گردیده است ، ( تفسیر نمونه ، ج 1، ص 224 ) . لفظ شفاعت در عرف و شرع به دو معنی متفاوت گفته می شود : 1- شفاعت در لسان عامه به این معنا است که شخص شفیع ازموقعیت و شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرت رادر مورد مجازات زیردستان عوض کند .2- مفهوم دیگر شفاعت بر محوردگرگونی و تغییر موضع شفاعت شونده دور می زند، یعنی شخص شفاعت شونده موجباتی را فراهم سازد که از یک وضع نامطلوب و در خور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع خود را در وضع مطلوبی قرار دهدکه شایسته ومستحق بخشودگی گردد و شفاعت در اسلام از این نوع می باشد و شفاعت دراسلام همیشه از بالا به پایین است . در این مورد شهید مطهری می گوید : ( ( فرق اساسی شفاعت واقعی و حقیقی با شفاعت باطل و نادرست در این است که شفاعت واقعی از خدا شروع می شود و به گناهکار ختم می گردد و درشفاعت باطل عکس آن فرض شده است . در شفاعت حقیقی ، مشفوع عنده ،یعنی خداوند برانگیزاننده وسیله یعنی شفیع است و در شفاعت باطل مشفوعله یعنی گناهکار برانگیزاننده او است در شفاعت های باطل که نمونه آن در دنیا وجود دارد، شفیع صفت وسیله بودن را از ناحیه مجرم کسب کرده است زیرا او است که وسیله را انگیخته و به شفاعت وادار کرده است ، اواست که وسیله را وسیله قرار داده است ولی در شفاعت های حق که نسبت دادن آن به انبیا و اولیا و مقربان درگاه الهی صحیح است ، وسیله بودن شفیع از ناحیه خداست ، خداست که وسیله را وسیله قرار داه است ، ( مجموعه آثار، شهید مطهری ، ج 1، ص 260 و 261، انتشارات صدرا ) . آیاتی که در قرآن کریم پیرامون شفاعت بحث می کند در حقیقت به چند دسته تقسیم می شود : 1- آیاتی است که به طور مطلق شفاعت را نفی می کند : ( ( ولا یقبل منها شفاعه... ؛ ...و هیچ پذیرفته نشود شفاعت کسی درباره دیگری ... ) ) ، ( بقره ، آیه 48 ) . ( ( انفقوا مما رزقناکم من قبل ان یاتی یوم لابیع فیه و لاخله ولاشفاعه ؛ ...از آنچه روزی شما کردیم انفاق کنید پیش از آن که بیاید روزی که نه کسی برای آسایش خود چیزی تواندخرید و نه دوستی و شفاعتی به کارآید ) ) ، ( بقره ، ایه 254 ) . ( ( فما تنفعهم شفاعه الشافعین ) ) ، ( مدثر، آیه 48 ). در این آیات راه های متصور برای نجات مجرمان غیر از ایمان و عمل صالح چه ازطریق پرداختن و عوض مادی یا پیوند و سابقه دوستی و یا مساله شفاعت نفی شده است . 2- آیاتی است که شفیع را منحصرا" خدا معرفی می کند : ( ( مالکم من دونه من ولی ولاشفیع ؛ ...شما را غیر او هیچ یار و یاور شفیع ومددکاری نیست ) ) ، ( سجده ، آیه 4 ) . ( ( قل لله الشفاعه جمیعا"؛ بگو شفاعت همه خلق با خداست ) ) ، ( زمر، آیه 44 ) . 3- آیاتی است که شفاعت را مشروطبه اذن و فرمان خدا می کند : ( ( من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه ؛ چه کسی می تواند جز به اذن خدا شفاعت کند ) ) ، ( بقره ، آیه 255 ) . ( ( ولا تنفع الشفاعه عنده الا لمن اذن له... ؛ سود نمی دهد شفاعت نزد او مگر برای آن که دستور می داد برایش ... ) ) ، ( سبا، آیه 23 ) . 4- آیاتی است که شرایطی برای شفاعت شونده بیان کرده است . گاهی این شرایط را رضایت و خشنودی خدامعرفی می کند : ( ( ولا یشفعون الا لمن ارتضی ؛ که شفاعت کنندگان جز برای کسی که خدا از آنها خشنود است شفاعت نمی کند ) ) ، ( انبیا، آیه 28 ) . ( ( لایملکون الشفاعه الا من اتخذ عندالرحمن عهدا" ) ) ، ( مریم ، آیه 87 ) اشاره براین است که تنها کسانی مالک شفاعت هستند که نزد خدای رحمان عهد وپیمانی دارند .امام صادق ( ع ) در تفسیر این آیه فرموده است که موردشفاعت قرار نمی گیرد کسی مگر آن که اعتراف کرده باشد بر ربوبیت رب العالمین و امام دانستن امیرالمومنین وامامان بعد از او که عالم به جمیع احکام و شرایع اند .( ( یومیذ لاتنفع الشفاعه الا من اذن له الرحمن و رضی له قولا"؛ در آن روز شفاعت هیچ کس سودی نمی بخشد جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده و از گفتار او راضی است ) ) ، ( طه ، آیه 109 ) . در آیه اشاره بر آن است که : شفاعت در آنجا بی حساب نیست بلکه برنامه دقیقی دارد هم درمورد شفاعت کننده و هم در مورد شفاعت شونده و تا استحقاق و شایستگی در افراد برای شفاعت شدن وجود نداشته باشد شفاعت معنی ندارد، ( تفسیر نمونه ) . بنابراین باید دانست که رضایت خدای تعالی هم برای شافع و هم برای شفاعت شونده اثر کلی داشته ، بلکه لازمه این امر است و به صراحت می توان گفت ؛ تنها انبیا و ایمه ( ع ) هستند که واجد این شرایط بوده وشایستگی مقام شفاعت را دارند و شفاعت شونده هم بلاشک باید از پیروی و متابعت ایشان - انبیا و ایمه ( ع ) - برخوردار بوده تا خدای تعالی اجازه شفاعت را بر ایشان صادر نماید .بنابراین شفاعتی که مورد نظر ما است شفاعت توحیدی است . ویژگی های شفاعت توحیدی عبارت است از : 1-شفاعت از بالا به پایین است ، نه از پایین به بالا .به عبارت دیگر شفاعت جریانی است که خود خداوند براساس حکم و مصالحی پدید آورده است ، نه تاثیرگذاری از پایین به بالا .2- شفیع را خداوند تعیین می کند .3-شفاعت شفیع باید به اذن خدا باشد .4- تاثیرگذاری نهایی و قبول شفاعت از سوی خداست و شفیع هیچ گونه نقش استقلالی ندارد.
eporsesh.com
- [سایر] چگونه باید زندگی کرد که شفاعت ائمه اطهار(علیهم السلام) شامل حالمان شود؟
- [سایر] آیا ائمه اطهار (علیهم السلام) علم غیب می دانستند؟
- [سایر] آیا ائمه اطهار (علیهم السلام) از جهت علم برابر هستند؟
- [سایر] وجود ائمه اطهار علیهم السلام چگونه اثبات می شود؟
- [آیت الله بهجت] آیا دست کشیدن به اسامی انبیاء علیهم السّلام نیز حکم اسامی ائمّه ی اطهار علیهم السّلام را دارد؟
- [سایر] آیا ائمه اطهار علیهم السلام از مهدی موعود علیه السلام خبر داده اند؟
- [سایر] آیا برای تشکیل مجلس عزا از طرف ائمه اطهار (علیهم السلام) توصیه ای وارد شده است؟
- [آیت الله سیستانی] اگر به ائمه اطهار علیهم السلام قسم بخوریم و آن قسم را بشکنیم حکمش چیست؟
- [سایر] آیا ائمه اطهار علیهم السّلام به جز امیر المؤمنین علیه السّلام هم دارای «اصحاب سرّ» بوده اند؟
- [سایر] روش ائمه اطهار (علیهم السلام) در زنده نگه داشتن حماسه عظیم عاشورا چه بود؟
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز خواندن جلوتر از قبر پیغمبر و ایمه اطهار علیهم السلام در صورتی که هتک باشد حرام و باطل است و همچنین در غیر این صورت بنابر احتیاط واجب ولی اگر در نماز چیزی مانند دیوار بین او و قبر مطهر باشد اشکال ندارد و فاصله شدن صندوق شریف و ضریح و پارچه ای که روی ان افتاده کافی نیست
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است علاوه بر رعایت مسائل مربوط به طهارت و نجاست، نظافت و پاکیزگی در بدن و لباس و خانه و مسکن و مرکب و تمام محیط زندگی رعایت شود ، همان گونه که پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه هدی(علیهم السلام) رعایت می فرمودند.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه کسی به خدا یا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا فاطمه زهرا علیها السلام ناسزا گوید یا با یکی از اینها دشمنی داشته باشد و یا یکی از ائمه علیهم السلام یا غیر آنها را خدا بداند کافر است.
- [آیت الله سیستانی] اگر بخواهد خبری را که دلیلی بر حجیت او ندارد و نمیداند راست است یا دروغ نقل کند بنا بر احتیاط واجب باید به نحو نقل بگوید، و آن را به پیامبر و ائمه علیهم السلام مستقیماً نسبت ندهد.
- [آیت الله سیستانی] اگر دروغی را که دیگری ساخته عمداً به خدا و پیغمبر و ائمه علیهم السلام نسبت دهد بنا بر احتیاط لازم روزهاش باطل میشود، ولی اگر از قول کسی که آن دروغ را ساخته نقل کند اشکال ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر خبری را به اعتقاد این که راست است به خدا یا پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم یا ایمه علیهم السلام نسبت بدهد و بعد بفهمد دروغ بوده روزه اش باطل نمی شود
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر روزه دار دروغی را به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام عمدا نسبت دهد بنابر احتیاط کفاره جمع که تفصیل ان در مساله پیش گذشت بر او واجب می شود
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام عمدا خبری را به دروغ نسبت بدهد اگر چه فورا بگوید دروغ گفتم یا توبه کند روزه او باطل است و نسبت دادن به دروغ به سایر پیغمبران و اوصیای انان علی نبینا و اله و علیهم السلام بنابر احتیاط واجب روزه را باطل می کند مگر این که ان نسبت برگردد به خداوند متعال که در این صورت روزه اش باطل است و همچنین است نسبت دادن به دروغ به حضرت زهراء علیها السلام مگر این که ان نسبت برگردد به خداوند متعال و حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم و ایمه علیهم السلام که در این صورت روزه اش باطل است
- [آیت الله مظاهری] سه چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهراعلیهم السلام. دوّم: گذاشتن چیزی یا توقف در مساجد و حرم ائمّه طاهرینعلیهم السلام، ولی اگر از یک در مسجد یا حرم داخل شود و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد مگر مسجدالحرام و مسجد پیغمبراکرمصلی الله علیه وآله وسلم، ولی توقف در جاهایی که مربوط بهمسجد است ولی مسجد نیست و توقف در صحنها و رواقهای پیامبران و ائمه علیهم السلام و حرمهای امامزادهها مانعی ندارد. سوّم: خواندن هر یک از آیاتی که سجده واجب دارد و آن آیات در چهار سوره است: 1 - آیه پانزده، سورة سجده 2 - آیه سی و هفت، سورة فصّلت. 3 - آیه شصت و دو، سورة النّجم. 4 - آیه نوزده، سورة علق.