طبق آیه آیا انسان فهمیده بود که امانت چیست و حقیقت آن کدام است ؟ و حمل امانت اجباری بود یا اختیاری ؟
امانت همان مسئولیت است و عرضه در این جا عرضه لولایی است ; یعنی اگر چنانچه ما امانت و را به آسمان های برافراشته و زمین پهناور و کوه های سر به فلک کشیده عرضه می داشتیم و آن ها از عقل و شعور بهره مند بودند و در پذیرش نیز مختار بودند قطعا زیر بار چنین امانتی نمی رفتند, ولی بر اثر فقدان عقل و اختیار, زمینهء پذیرش نداشتند, اما انسان با داشتن عقل و اختیارزمینه ءپذیرش داشت . بدون تردید انسان به طبیعت اولیه منهای تربیت دینی ظالم و نادان است و از عواقب خیانت به امانت غافل می باشد, چرا که غرایز بر انسان حکومت می کند. هم چنین آیه از متشابهات است و احتیاج به تفسیر وتأویل دارد, لذا گاهی جمله ای به خاطر فصاحت و بلاغت و داشتن قرینه حذف می شود; بنابراین , معنای دیگرش این است که اگر ما عرضه می داشتیم تنها انسان قابلیت پذیرش داشت و می پذیرفت و سپس خیانت می کرد ; تحقیقاً انسان خائن , ظلوم و جهول است . مگر این که امانت را بر اساس تربیت ایمانی بپذیرد در این صورت می تواند خود را به عرش برساند. باید توجه داشت که امانت مصادیق مختلفی دارد که آن احساس مسئولیت است , از این رو گفته اند این امانت , قرآن , عقل , حکومت و ولایت الهی , نمازو...است . مقصود از عرضه نه عرضه تکوینی است و نه تشریعی , بلکه عرضه لولایی است . این یک واقعیت است و نظایر زیاد دارد. گاهی در پایان آیه مثل بودن را روشن می کند و گاهی حذف می شود. نظیرش در قرآن هست آن جا که می فرماید: بنابراین , آیهء امانت نیز یک نوع مثال است تا اولاً بشر به لیاقت خود پی ببرد و ثانیاً به امانت خیانت نکند وعظمت امانت الهی را درک کند. در مورد این که آیا انسان می دانست امانت چیست ؟ باید گفت انسان به مجرد این که بالغ و عاقل شده ودین را پذیرفت در برابر تکالیف الهی احساس مسئولیت می کند, ولی در آیهء مذکور به عنوان ماجرای آینده مطلب را باز گو می کند, اما مخاطب ها مؤمنان هستند. آسمان و زمین چون استعداد ندارند امتناع آن ها طبیعی است , ولی پذیرش آن برای انسان به سبب استعداد و عقل طبیعی است , به همین دلیل برای آسمان و زمین وکوه , کافر و منافق و مؤمن مفهومی ندارد; زیرا آن ها به فرمان تکوینی الهی در سیر و حرکتند, اما انسان ها بر اثراستعداد خاص در برابر اوامر الهی سه گروه شده اند: مؤمن , کافر و منافق . آن ها که امانت الهی را پاس داشتند مؤمن هستند و کسانی که در برابرش به مخالفت بر خواستند کافرند وآنانی که دو چهره اند به ظاهر عامل و در باطن کافرند منافق محسوب می شوند. eporsesh.com
عنوان سوال:

طبق آیه آیا انسان فهمیده بود که امانت چیست و حقیقت آن کدام است ؟ و حمل امانت اجباری بود یا اختیاری ؟


پاسخ:

امانت همان مسئولیت است و عرضه در این جا عرضه لولایی است ; یعنی اگر چنانچه ما امانت و را به آسمان های برافراشته و زمین پهناور و کوه های سر به فلک کشیده عرضه می داشتیم و آن ها از عقل و شعور بهره مند بودند و در پذیرش نیز مختار بودند قطعا زیر بار چنین امانتی نمی رفتند, ولی بر اثر فقدان عقل و اختیار, زمینهء پذیرش نداشتند, اما انسان با داشتن عقل و اختیارزمینه ءپذیرش داشت .
بدون تردید انسان به طبیعت اولیه منهای تربیت دینی ظالم و نادان است و از عواقب خیانت به امانت غافل می باشد, چرا که غرایز بر انسان حکومت می کند. هم چنین آیه از متشابهات است و احتیاج به تفسیر وتأویل دارد, لذا گاهی جمله ای به خاطر فصاحت و بلاغت و داشتن قرینه حذف می شود; بنابراین , معنای دیگرش این است که اگر ما عرضه می داشتیم تنها انسان قابلیت پذیرش داشت و می پذیرفت و سپس خیانت می کرد ; تحقیقاً انسان خائن , ظلوم و جهول است . مگر این که امانت را بر اساس تربیت ایمانی بپذیرد در این صورت می تواند خود را به عرش برساند. باید توجه داشت که امانت مصادیق مختلفی دارد که آن احساس مسئولیت است , از این رو گفته اند این امانت , قرآن , عقل , حکومت و ولایت الهی , نمازو...است . مقصود از عرضه نه عرضه تکوینی است و نه تشریعی , بلکه عرضه لولایی است .
این یک واقعیت است و نظایر زیاد دارد. گاهی در پایان آیه مثل بودن را روشن می کند و گاهی حذف می شود. نظیرش در قرآن هست آن جا که می فرماید:
بنابراین , آیهء امانت نیز یک نوع مثال است تا اولاً بشر به لیاقت خود پی ببرد و ثانیاً به امانت خیانت نکند وعظمت امانت الهی را درک کند.
در مورد این که آیا انسان می دانست امانت چیست ؟ باید گفت انسان به مجرد این که بالغ و عاقل شده ودین را پذیرفت در برابر تکالیف الهی احساس مسئولیت می کند, ولی در آیهء مذکور به عنوان ماجرای آینده مطلب را باز گو می کند, اما مخاطب ها مؤمنان هستند. آسمان و زمین چون استعداد ندارند امتناع آن ها طبیعی است , ولی پذیرش آن برای انسان به سبب استعداد و عقل طبیعی است , به همین دلیل برای آسمان و زمین وکوه , کافر و منافق و مؤمن مفهومی ندارد; زیرا آن ها به فرمان تکوینی الهی در سیر و حرکتند, اما انسان ها بر اثراستعداد خاص در برابر اوامر الهی سه گروه شده اند: مؤمن , کافر و منافق .
آن ها که امانت الهی را پاس داشتند مؤمن هستند و کسانی که در برابرش به مخالفت بر خواستند کافرند وآنانی که دو چهره اند به ظاهر عامل و در باطن کافرند منافق محسوب می شوند.
eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین