(بداء) در لغت به معنی آشکار شدن و وضوح کامل است و به معنی پشیمانی نیز آمده، زیرا شخصی که پشیمان میشود حتماً مطلب تازهای برای او پیدا میشود. بدون شک (بداء) به معنای اخیر در مورد خداوند، معنی ندارد و هیچ آدم عاقل و دانایی، ممکن نیست احتمال بدهد که مطلبی بر خدا پوشیده باشد و سپس با گذشت زمان بر او آشکار گردد لازمه این گفتار این است که جهل و نادانی را به ذات پاک خداوند نسبت دهیم و ذات او را محل تغییر و حوادث قرار دهیم. قبل از آنکه به اصل پاسخ بپردازیم لازم است نکاتی را مورد توجه قرار دهیم. آیه: (یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الکتب؛[1] خداوند هرچه را بخواهد محو و هرچه را بخواهد؛ اثبات میکند و (امالکتاب) نزد او است) این آیه قانون کلی را بیان میکند و آن اینست که: تحقق موجودات و حوادث مختلف جهان دو مرحله دارد: یکی مرحله قطعیت که هیچگونه دگرگونی در آن راه ندارد و در آیه فوق از آن اشاره به (ام الکتاب، کتاب مادر) شده است. دیگری مرحله غیرقطعی به تعبیر دیگر (مشروط) است در این مرحله، دگرگونی در آن راه دارد. گاهی نیز از این دو به (لوح محفوظ) و (لوح محو و اثبات) تعبیر میشود. گوئی در یکی از این دو لوح، آنچه نوشته شده است به هیچ وجه دگرگونی در آن راه ندارد و کاملاً محفوظ است و اما دیگری ممکن است چیزی در آن نوشته شود و سپس محو گردد و به جای آن چیز دیگری نوشته شود. اما حقیقت امر این است که گاهی یک حادثه را با اسباب و علل ناقصه آن در نظر میگیریم، مثلاً: سمّ کشندهای را که مقتضای طبیعتش نابود کردن یک انسان است مورد توجه قرار میدهیم و میگوئیم هرکس آن را بخورد میمیرد در حالی که این سم دارای (ضد سم) نیز است که اگر خورانده شود اثر سم را خنثی میکند در نتیجه مرگ به خاطر (خوردن سمّ) جنبه قطعی ندارد و به اصطلاح جای آن (لوح محو و اثبات) است که تغییر و دگرگونی با توجه به حوادث دیگر در آن راه دارد. ولی اگر حادثه را با علت تامهاش، یعنی وجود مقتضی و اجتماع همه شرایط و از میان رفتن همه موانع و... در نظر بگیریم؛ این حادثه جنبه قطعی دارد و هیچگونه دگرگونی در آن راه ندارد. از امیرالمؤمنان علی علیهالسّلام نقل شده که از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره آیه فوق سؤال کرد، پیامبر فرمود: (من چشمان تو را به تفسیر این آیه روشن میسازم و همچنین چشمان امتم را بعد از من، هرگاه کمک به نیازمندان به صورت صحیح انجام گیرد و نیکی به پدر و مادر و انجام هر کار خیر، شقاوت را به سعادت مبدل میکند و عمر را طولانی و از خطرات جلوگیری مینماید) این روایت نشان میدهد که سعادت و شقاوت یک امر حتمی و قطعی نیست حتی انسان میتواند با دست خود، خود را در صف اشقیاء قرار بدهد و میتواند با اعمال صالح، سرنوشت خود را تغییر دهد و همردیف اصفیاء قرار دهد. با توجه به این، آنچه شیعه از معنی (بداء) اعتقاد دارد و روی آن اصرار و پافشاری میکند، این است که، بسیار میشود که ما طبق ظواهر علل و اسباب، احساس میکنیم که حادثهای به وقوع خواهد پیوست و یا وقوع چنین حادثهای به یکی از پیامبران خبر داده شده در حالی که بعداً میبینیم آن حادثه واقع نشد. در این هنگام میگوئیم (بداء) حاصل شد، یعنی آنچه را به حسب ظاهر ما واقعشدنی میدیدیم و تحقق آنرا قطعی میپنداشتیم، خلاف آن ظاهر شد. ریشه و علت اصلی این است که گاهی آگاهی ما فقط از علت ناقصه است و شرائط و موانع آن را نمیبینیم و بر طبق آن قضاوت میکنیم.[2] علاوه بر آن (بداء) در تکوینیات حاصل میشود نه در تشریعیات.[3] نمونههای را که قرآن بدان اشاره کرده و به مسئله (بداء) مربوط میشود ذکر میکنیم: 1. در داستان یوسف آمده که نافرمانی قومش سبب شد که مجازات الهی به سراغ آنها بیاید و این پیامبر الهی هم آنها را ترک گفت: اما ناگهان براساس توبه مردم و علماء،به او حاصل شد و مجازاتی که نشانههایش ظاهر شده بود برطرف شد.[4] 2. در تواریخ اسلامی آمده که حضرت مسیح علیهالسّلام درباره دختری خبر داد که او در شب عروسی خود میمیرد اما او در شب زفاف نمرده بود هنگامی که از او جریان را سؤال کردند گفت: من در آن شب صدقهای در راه رضای خدا دادم.)[5] 3. در داستان حضرت ابراهیم آمده است که او مأمور ذبح فرزندش اسماعیل بوده، اما هنگامی که آمادگی خود را نشان داد (بداء) روی داد و آشکار شد که این امر یک امر امتحانی بوده است. 4. در سرگذشت حضرت موسی علیهالسّلام آمده که او نخست مأمور شده بود که 30 روز قوم خود را ترک گوید ولی بعداً برای آزمایش بنیاسرائیل به مقدار 10 روز تمدید شد. و فائده این (بداء) این است که مردم بدانند، سرنوشتشان در دست خودشان است و با تغییر مسیر و روش قادرند سرنوشت خود را تغییر دهند. [1] . سوره رعد، آیه 39. [2] . ر.ک: تفسیر نمونه، حضرت آیتالله مکارم شیرازی، (دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ 11، 1371)، ج 10، ص 9241 و ر.ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، (انتشارات جامعه مدرسین قم، 1365 ه) ج 11، ص 374. [3] . علوم قرآنی، محمدهادی معرفت، (انتشارات التمهید، قم، چ 1، 1378)، ص 254. [4] . سوره یونس، آیه 98. [5] . بحارالانوار، علامه مجلسی، (دارالاحیاء التراث، بیروت)، ج 2، ص 131. www.andisheqom.com
(بداء) در لغت به معنی آشکار شدن و وضوح کامل است و به معنی پشیمانی نیز آمده، زیرا شخصی که پشیمان میشود حتماً مطلب تازهای برای او پیدا میشود.
بدون شک (بداء) به معنای اخیر در مورد خداوند، معنی ندارد و هیچ آدم عاقل و دانایی، ممکن نیست احتمال بدهد که مطلبی بر خدا پوشیده باشد و سپس با گذشت زمان بر او آشکار گردد لازمه این گفتار این است که جهل و نادانی را به ذات پاک خداوند نسبت دهیم و ذات او را محل تغییر و حوادث قرار دهیم. قبل از آنکه به اصل پاسخ بپردازیم لازم است نکاتی را مورد توجه قرار دهیم.
آیه: (یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الکتب؛[1] خداوند هرچه را بخواهد محو و هرچه را بخواهد؛ اثبات میکند و (امالکتاب) نزد او است) این آیه قانون کلی را بیان میکند و آن اینست که: تحقق موجودات و حوادث مختلف جهان دو مرحله دارد: یکی مرحله قطعیت که هیچگونه دگرگونی در آن راه ندارد و در آیه فوق از آن اشاره به (ام الکتاب، کتاب مادر) شده است.
دیگری مرحله غیرقطعی به تعبیر دیگر (مشروط) است در این مرحله، دگرگونی در آن راه دارد. گاهی نیز از این دو به (لوح محفوظ) و (لوح محو و اثبات) تعبیر میشود. گوئی در یکی از این دو لوح، آنچه نوشته شده است به هیچ وجه دگرگونی در آن راه ندارد و کاملاً محفوظ است و اما دیگری ممکن است چیزی در آن نوشته شود و سپس محو گردد و به جای آن چیز دیگری نوشته شود.
اما حقیقت امر این است که گاهی یک حادثه را با اسباب و علل ناقصه آن در نظر میگیریم، مثلاً: سمّ کشندهای را که مقتضای طبیعتش نابود کردن یک انسان است مورد توجه قرار میدهیم و میگوئیم هرکس آن را بخورد میمیرد در حالی که این سم دارای (ضد سم) نیز است که اگر خورانده شود اثر سم را خنثی میکند در نتیجه مرگ به خاطر (خوردن سمّ) جنبه قطعی ندارد و به اصطلاح جای آن (لوح محو و اثبات) است که تغییر و دگرگونی با توجه به حوادث دیگر در آن راه دارد.
ولی اگر حادثه را با علت تامهاش، یعنی وجود مقتضی و اجتماع همه شرایط و از میان رفتن همه موانع و... در نظر بگیریم؛ این حادثه جنبه قطعی دارد و هیچگونه دگرگونی در آن راه ندارد. از امیرالمؤمنان علی علیهالسّلام نقل شده که از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره آیه فوق سؤال کرد، پیامبر فرمود: (من چشمان تو را به تفسیر این آیه روشن میسازم و همچنین چشمان امتم را بعد از من، هرگاه کمک به نیازمندان به صورت صحیح انجام گیرد و نیکی به پدر و مادر و انجام هر کار خیر، شقاوت را به سعادت مبدل میکند و عمر را طولانی و از خطرات جلوگیری مینماید) این روایت نشان میدهد که سعادت و شقاوت یک امر حتمی و قطعی نیست حتی انسان میتواند با دست خود، خود را در صف اشقیاء قرار بدهد و میتواند با اعمال صالح، سرنوشت خود را تغییر دهد و همردیف اصفیاء قرار دهد.
با توجه به این، آنچه شیعه از معنی (بداء) اعتقاد دارد و روی آن اصرار و پافشاری میکند، این است که، بسیار میشود که ما طبق ظواهر علل و اسباب، احساس میکنیم که حادثهای به وقوع خواهد پیوست و یا وقوع چنین حادثهای به یکی از پیامبران خبر داده شده در حالی که بعداً میبینیم آن حادثه واقع نشد. در این هنگام میگوئیم (بداء) حاصل شد، یعنی آنچه را به حسب ظاهر ما واقعشدنی میدیدیم و تحقق آنرا قطعی میپنداشتیم، خلاف آن ظاهر شد.
ریشه و علت اصلی این است که گاهی آگاهی ما فقط از علت ناقصه است و شرائط و موانع آن را نمیبینیم و بر طبق آن قضاوت میکنیم.[2] علاوه بر آن (بداء) در تکوینیات حاصل میشود نه در تشریعیات.[3]
نمونههای را که قرآن بدان اشاره کرده و به مسئله (بداء) مربوط میشود ذکر میکنیم:
1. در داستان یوسف آمده که نافرمانی قومش سبب شد که مجازات الهی به سراغ آنها بیاید و این پیامبر الهی هم آنها را ترک گفت: اما ناگهان براساس توبه مردم و علماء،به او حاصل شد و مجازاتی که نشانههایش ظاهر شده بود برطرف شد.[4]
2. در تواریخ اسلامی آمده که حضرت مسیح علیهالسّلام درباره دختری خبر داد که او در شب عروسی خود میمیرد اما او در شب زفاف نمرده بود هنگامی که از او جریان را سؤال کردند گفت: من در آن شب صدقهای در راه رضای خدا دادم.)[5]
3. در داستان حضرت ابراهیم آمده است که او مأمور ذبح فرزندش اسماعیل بوده، اما هنگامی که آمادگی خود را نشان داد (بداء) روی داد و آشکار شد که این امر یک امر امتحانی بوده است.
4. در سرگذشت حضرت موسی علیهالسّلام آمده که او نخست مأمور شده بود که 30 روز قوم خود را ترک گوید ولی بعداً برای آزمایش بنیاسرائیل به مقدار 10 روز تمدید شد.
و فائده این (بداء) این است که مردم بدانند، سرنوشتشان در دست خودشان است و با تغییر مسیر و روش قادرند سرنوشت خود را تغییر دهند.
[1] . سوره رعد، آیه 39.
[2] . ر.ک: تفسیر نمونه، حضرت آیتالله مکارم شیرازی، (دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ 11، 1371)، ج 10، ص 9241 و ر.ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، (انتشارات جامعه مدرسین قم، 1365 ه) ج 11، ص 374.
[3] . علوم قرآنی، محمدهادی معرفت، (انتشارات التمهید، قم، چ 1، 1378)، ص 254.
[4] . سوره یونس، آیه 98.
[5] . بحارالانوار، علامه مجلسی، (دارالاحیاء التراث، بیروت)، ج 2، ص 131.
www.andisheqom.com
- [سایر] ( بداء ) چیست و چرا به آن معتقد هستید ؟
- [سایر] شبهه: دلیل عقلی بر اینکه قرآن از جانب خداست وجود ندارد.
- [سایر] شبهه: شبهاتی در مورد قرآن وجود دارد که با وجود آنها نمی توان به عدم تحریف قرآن معتقد شد.
- [سایر] آیا شیعه معتقد به تحریف شده بودن قرآن است؟
- [سایر] شبهه: جایگاه و اعتبار احادیث امامان شیعه، برای شیعیان از قرآن بیشتر است.
- [سایر] مسئله بداء و علم خداوند چگونه قابل جمع است ؟
- [سایر] شبهه: جایگاه و اعتبار احادیث امامان شیعه، برای شیعیان از قرآن بیشتر است.
- [سایر] آیا شیعه و اهل سنت دربارۀ بداء اختلاف دارند؟ در هر دو صورت دلیل بیاورید.
- [سایر] با وجود اینکه قرآن هر گونه حجتی را بعد از پیامبر نفی کرده، چرا شیعه امامان را به عنوان حجت معتقد است؟
- [سایر] آیا شیعه و اهل سنت درباره بداء اختلاف دارند؟ در هر دو صورت دلیل بیاورید.
- [آیت الله جوادی آملی] .منافقان و ک سانی که در زمان غیبت امام معصوم (ع)،با حکومت اسلامیِ مبتنی بر ولایت فقیه مبارزه و جنگ می کنند، خونشان هدر است و اگ ر در حال مبارزه فرار کنند و پس از مدتی , بدون اینکه توبه کرده باشند دستگیر شوند، اعدام می شوند؛ ولی اموال آنان حکم غنائم جنگی را ندارد و باید به آنها یا ورثه آنان برگردانده شود. حکم مال انتقالی غیر معتقد به خمس
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر برای حرم یکی از امامان یا امامزادگان نذر کند و مصرف معینی را در نظر نگرفته باشد باید ان را در تعمیر و روشنایی و فرش حرم و مانند اینها مصرف کند
- [آیت الله بهجت] قرآن یا دعا خواندن در نماز اشکال ندارد، مگر چهار آیهای که سجده واجب دارند و در مسئله 898 گذشت یا اینکه دعا خواندن بهطوریکه به نظم واجب در قرائت و یا ذکر واجب صدمه بزند و یا نفرین بر مؤمن باشد که در این صورت نماز باطل خواهد بود.
- [آیت الله بهجت] اگر به جایی برسد که وطن او بوده و از آنجا صرف نظر کرده، نباید نماز را تمام بخواند، مگر اینکه قبلاً شش ماه با داشتن ملک در آنجا مانده باشد که خوب است احتیاط مسئله قبلی رعایت شود، اگرچه وطن دیگر هم برای خود اختیار نکرده باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است انسان برای نماز میّت وزیارت اهل قبور و رفتن به مسجد وحرم امامان: وضو بگیرد، و همچنین برای همراه داشتن قرآن وخواندن ونوشتن آن و نیز برای مسّ حاشیه قرآن وبرای خوابیدن و نیز مستحبّ است کسیکه وضو دارد دوباره وضو بگیرد، و اگر برای یکی از این کارها وضو بگیرد هرکاری را که باید با وضو انجام داد میتواند بجا آورد، مثلاً میتواند با آن وضو نماز بخواند.
- [امام خمینی] مستحب است انسان برای نماز میت و زیارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان علیهمالسلام وضو بگیرد، و همچنین برای همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و نیز برای مس حاشی? قرآن و برای خوابیدن، وضو گرفتن مستحب است، و نیز مستحب است کسی که وضو دارد دوباره وضو بگیرد، و اگر برای یکی از این کارها وضو بگیرد هر کاری را که باید با وضو انجام داد، میتواند به جا آورد مثلاً میتواند با آن وضو نماز بخواند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بر بدن کسی که جنب است آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن نوشته بگذارد و اگر بخواهد غسل کند، باید آب را به گونهای به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد و اسامی مبارک پیامبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام به احتیاط واجب حکم اسم خدا را دارند.
- [آیت الله سیستانی] اگر برای حرم یکی از امامان ، یا امامزادگان نذر کند و مصرف معیّنی را در نظر نداشته باشد ، باید آن را در تعمیر و روشنائی و فرش حرم و مانند اینها مصرف کند ، و اگر ممکن نشد یا آن حرم بکلی بی نیاز بود ، در راه کمک به زوّار مستمند آن حرم مصرف نماید .
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی نمیداند که قدرت برای حجّ دارد یا نه، نظیر اینکه گذرنامه به او میدهند یا نه، و یا استطاعت مالی دارد یا نه، باید تفحص کند تا معلوم شود حجّ بر او واجب است یا نه. مسئله 1538 - حجّ بر کسی واجب است که استطاعت مالی داشته باشد به این معنی که پول رفت و برگشت و مخارج خود و عیال را داشته باشد و علاوه بر این از نظر زندگی در حدّی که مناسب با شأن اوست در رفاه باشد.
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.