مسئله بداء و علم خداوند چگونه قابل جمع است ؟
کلمه بداء هم دربارة انسان‌ها به‌کار می‌رود، و هم خداوند متعال، که دو معنای کاملاً متفاوت از همدیگر دارند. وقتی این کلمه را برای انسان‌ها به‌کار می‌بریم، منظور ما همان تغییر اراده است. مثل اینکه ما تصمیم جدی برای مسافرت داشته باشیم، و اندکی پیش از مسافرت بفهمیم این سفر خطر دارد، و رفتن به آن به صلاح نیست، و از رفتن پشیمان بشویم. در این حالت می‌گوییم که برای ما بداء حاصل شد؛ زیرا از باطن قضایا خبر نداشتیم و الا از همان اول چنین تصمیمی نمی‌گرفتیم. چنین معنایی هیچ‌گاه دربارة خداوند متعال مصداق پیدا نمی‌کند، چون نمی‌توانیم بگوییم، نعوذبالله، خدا نمی‌دانست کار ضرر دارد و بعداً فهمید، و تصمیمش عوض شد. بدائی که در مورد خداوند متعال استفاده می‌شود همان (اظهار پس از خفا)ست که با مثالی آن را برای شما توضیح می‌دهم. یکی از انبیای قوم بنی‌اسراییل، در شب اول ازدواج یک عروس و داماد، به پیروان خود گفت: فردا جنازة این دو را از خانه بیرون خواهند آورد. صبح فردا مردم در نهایت ناباوری دیدند که آنها نمرده‌اند. از آن پیامبر توضیح خواستند و او هم از خداوند توضیح خواست. به او خطاب شد؛ مرگ آنها معلق بود، نه حتمی، و چون همان شب صدقه دادند، مرگشان به تأخیر افتاد. به مریدانت بگو اگر می‌خواهند مطمئن شوند، که قرار بوده اینها کشته شوند، بروند زیر رختخواب آنها، ماری را که قرار بوده قاتلشان باشد، ببینند. این همان بداء در مورد خداوند است که خداوند یک طرف قضیه را برای ما بیان کرده و طرف دیگر را نگفته تا جایگاه آن معلوم شود. خداوند از ابتدا می‌دانست این دو جوان قرار نیست امشب بمیرند و تقدیرشان را با صدقه دادن عوض خواهند کرد، لیکن فقط نیمة اول مطلب بیان می‌شود، تا مردم قدر و ارزش صدقه دادن را در ادامة جریان بفهمند. این را هم بگویم که صدقه دادن برطرف کردن نیاز فقرا و خیریه‌ها نیست، بلکه در واقع، ما نیازهایی از قبیل دفع بلا را از خود دفع می‌کنیم، و اگر چنین راه‌هایی برای برطرف کردن این نیاز نداشتیم، خود ما دچار مشکل می‌شدیم؛ نه فقرا و مستمندان. جریان تغییر قبله هم، از این دست بود و خداوند متعال، از ابتدا می‌دانستند که قبلة جاوید مسلمانان، کعبه است، نه بیت‌المقدس؛ ولی چند سالی فقط لازم بود تا مسلمانان قدر و ارزش آن را بفهمند. آیه‌ای را که در ابتدای بحث خواندم، در همین رابطه است؛ آیة شریفه می‌فرماید: یمحوالله ما یشاء ویثبت وعنده أمّ الکتاب.1 خدا، هرچه را بخواهد، محو یا اثبات می‌کند و امّ الکتاب، نزد اوست. یعنی، خداوند آنچه را بخواهد، محو می‌کند، و یا آنچه را وجود نداشته، اثبات کرده و به وجود می‌آورد. بیت‌المقدس را که قبله بود، از قبله بودن می‌اندازد و کعبه را که تا این زمان قبله نبود، قبله می‌کند. بعد هم در ادامه‌اش می‌فرماید: (ام‌ الکتاب) نزد خداست؛ یعنی خدا، همه چیز را از اول می‌داند، ولی چون مصلحت نیست همه‌اش را بیان نمی‌کند. 1. سوره رعد(13)، آیه 39.
عنوان سوال:

مسئله بداء و علم خداوند چگونه قابل جمع است ؟


پاسخ:

کلمه بداء هم دربارة انسان‌ها به‌کار می‌رود، و هم خداوند متعال، که دو معنای کاملاً متفاوت از همدیگر دارند. وقتی این کلمه را برای انسان‌ها به‌کار می‌بریم، منظور ما همان تغییر اراده است. مثل اینکه ما تصمیم جدی برای مسافرت داشته باشیم، و اندکی پیش از مسافرت بفهمیم این سفر خطر دارد، و رفتن به آن به صلاح نیست، و از رفتن پشیمان بشویم. در این حالت می‌گوییم که برای ما بداء حاصل شد؛ زیرا از باطن قضایا خبر نداشتیم و الا از همان اول چنین تصمیمی نمی‌گرفتیم. چنین معنایی هیچ‌گاه دربارة خداوند متعال مصداق پیدا نمی‌کند، چون نمی‌توانیم بگوییم، نعوذبالله، خدا نمی‌دانست کار ضرر دارد و بعداً فهمید، و تصمیمش عوض شد.
بدائی که در مورد خداوند متعال استفاده می‌شود همان (اظهار پس از خفا)ست که با مثالی آن را برای شما توضیح می‌دهم.


یکی از انبیای قوم بنی‌اسراییل، در شب اول ازدواج یک عروس و داماد، به پیروان خود گفت: فردا جنازة این دو را از خانه بیرون خواهند آورد. صبح فردا مردم در نهایت ناباوری دیدند که آنها نمرده‌اند. از آن پیامبر توضیح خواستند و او هم از خداوند توضیح خواست. به او خطاب شد؛ مرگ آنها معلق بود، نه حتمی، و چون همان شب صدقه دادند، مرگشان به تأخیر افتاد. به مریدانت بگو اگر می‌خواهند مطمئن شوند، که قرار بوده اینها کشته شوند، بروند زیر رختخواب آنها، ماری را که قرار بوده قاتلشان باشد، ببینند. این همان بداء در مورد خداوند است که خداوند یک طرف قضیه را برای ما بیان کرده و طرف دیگر را نگفته تا جایگاه آن معلوم شود.
خداوند از ابتدا می‌دانست این دو جوان قرار نیست امشب بمیرند و تقدیرشان را با صدقه دادن عوض خواهند کرد، لیکن فقط نیمة اول مطلب بیان می‌شود، تا مردم قدر و ارزش صدقه دادن را در ادامة جریان بفهمند. این را هم بگویم که صدقه دادن برطرف کردن نیاز فقرا و خیریه‌ها نیست، بلکه در واقع، ما نیازهایی از قبیل دفع بلا را از خود دفع می‌کنیم، و اگر چنین راه‌هایی برای برطرف کردن این نیاز نداشتیم، خود ما دچار مشکل می‌شدیم؛ نه فقرا و مستمندان.
جریان تغییر قبله هم، از این دست بود و خداوند متعال، از ابتدا می‌دانستند که قبلة جاوید مسلمانان، کعبه است، نه بیت‌المقدس؛ ولی چند سالی فقط لازم بود تا مسلمانان قدر و ارزش آن را بفهمند.
آیه‌ای را که در ابتدای بحث خواندم، در همین رابطه است؛ آیة شریفه می‌فرماید:
یمحوالله ما یشاء ویثبت وعنده أمّ الکتاب.1
خدا، هرچه را بخواهد، محو یا اثبات می‌کند و امّ الکتاب، نزد اوست.
یعنی، خداوند آنچه را بخواهد، محو می‌کند، و یا آنچه را وجود نداشته، اثبات کرده و به وجود می‌آورد. بیت‌المقدس را که قبله بود، از قبله بودن می‌اندازد و کعبه را که تا این زمان قبله نبود، قبله می‌کند. بعد هم در ادامه‌اش می‌فرماید: (ام‌ الکتاب) نزد خداست؛ یعنی خدا، همه چیز را از اول می‌داند، ولی چون مصلحت نیست همه‌اش را بیان نمی‌کند.
1. سوره رعد(13)، آیه 39.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین