سرّ تأکید روایات یاد شده بر لزوم سنجش و ارزیابی روایات با قرآن کریم و طرد احادیث مخالف قرآن این است که سخنان معصومین (علیهمالسلام) بر خلاف قرآن کریم قابل تحریف و جَعْل همانند است و از این رو دست جعل، وضع، دسّ و تحریف از عصر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به کار جعل حدیث پرداخت تا آن جا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطابه خود فرمودند: دروغبندها دروغهای فراوانی بر من بستهاند. حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در پاسخ سلیمبن قیس هلالی که از اختلاف روایات در تفسیر و غیر آن پرسید، فرمودند: "قد سألت فافهم الجواب: إن فی أیدی النّاس حقّاً وباطلا ً وصدقاً وکذباً وناسخاً ومنسوخاً وعاماً وخاصاً ومحکماً ومتشابهاً وحفظاً ووهماً وقد کذب علی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) علی عهده حتی قام خطیباً فقال: أیّها النّاس قد کثرت علّی الکذابة فمن کذب علّی فلیتبوّأ مقعده من النّار. ثم کذب علیه من بعده..."(1) ؛ روایاتی که در دست مردم و راویان است، آمیختهای است از حق و باطل، راست و دروغ، ناسخ ومنسوخ، عام وخاص، محکم و متشابه و احادیثی که برخی با رعایت امانت نقل شده و همان گونه که بوده محفوظ مانده و برخی بر اثر دخالت وَهْمِ راوی دگرگون شده است و در عهد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چندان بر آن حضرت دروغ بستند که در خطابهای فرمودند: مفتریان دروغهای فراوانی بر من بستهاند. پس هر کس بر من دروغ بندد جایگاهش آتش دوزخ است. پس از عهد آن حضرت نیز بر او دروغ بستند....(2) نگاهی کوتاه به تاریخ حدیث، خود گواه است که جاعلان و واضعان بر سر احادیث چه آوردهاند؛ کتابت و نقل حدیث تا 130 سال پس از هجرت ممنوع بود و تنها برخی از صحابه خاص اهلبیت (علیهمالسلام) به ضبط و نگهداری حدیث میپرداختند. در این دوران تاریک بسیاری از احادیثی که تنها در حافظه راویان جای داشت، با مرگ آنان از میان رفت. جاعلان حدیث نه تنها به جعل حدیث پرداختند، بلکه دامنه جعل، به راوی و اصول حدیثی نیز کشید و از کسانی به عنوان "راوی" نقل میشد که هرگز وجود عینی نداشتند و کتابهایی به عنوان "اصل" مشتمل بر احادیث جعلی و صحیح پدیدار شد که مخلوق نسخه نویسان و بازار ورّاقان بود. یکی از جاعلان حدیث عبدالکریمبن أبیالعوجاء است که به جعل چهل هزار حدیث اعتراف کرده است(3). این وضع تا زمان صادقَیْن (علیهماالسلام) ادامه یافت و در عصر آن دو امام همام تحولی پدید آمد. در این میان عالمان شیعی برای حراست از حریم حدیث تلاشهای فراوانی کردند و از هیچ اقدام احتیاطی دریغ نکردند. از جمله این که، برخی از بزرگانِ محدثان را به خاطر نقل احادیث ضعیف از قم تبعید کردند تا وضع نقل حدیث سامان یابد. حاصل این که، قرآن هم ارزش سندی روایات را تأمین میکند (گرچه محتمل است حجّیت سنّت با معجزه دیگر غیر از قرآن ثابت شود) و هم ارزش دِلالی آن را. در این قسمت اخیر فرقی بین حجّیت سنّت به وسیله قرآن یا معجزه دیگر نیست؛ زیرا سنّت غیر قطعی در هر حال از جهت اعتبار دلالی باید بر قرآن عرضه شود. قرآن سند رسالت است بیواسطه و سند امامت است با واسطه و خود، هم در سند از غیر بینیاز است و هم در دلالت، و حجیّت آن از هر دو جهت ذاتی است(البته نه ذاتی اوّلی مانند برهان قطعی،بلکه نسبت به سنّتْ ذاتی است). بنابراین، روایات باید در دامان قرآن به نصاب حجیّت برسد و در تأیید محتوا با قرآن ارزیابی شود. این حقیقت، هم پیام قرآن کریم است که خود را اصل و سنت معصومین را فرع میشمارد (در ارجاع مسلمانان به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)) و هم پیام معصومین (علیهمالسلام) که قرآن را اصل و حدیث خود را فرع معرفی میکنند (در حدیث ثقلین و احادیث عَرْض بر کتاب). 1 اصول کافی، ج 1، ص 62. 2 رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: "قد کثرت علیّ الکذابة وستکثر" (بحار، ج2، ص225). برخی از شارحانِ این حدیث شریف گفته اند: همین حدیث بهترین شاهد بر وجود احادیث مجعول است؛ زیرا این حدیث یا از معصوم به ما رسیده و یا مجعول است؛ اگر سخن معصوم (علیهالسلام) باشد پیامش آن است که احادیث مجعول در میان روایات منقول از آنان وجود دارد و اگر این جمله سخن معصوم نباشد، خودْ مصداق حدیث مجعول است(مرآة العقول، ج 1، ص 221). برخی از احادیثِ مجعول را دوستان نادان برای ترویج قرآن وضع کردند؛ مانند پاره ای از احادیث که در ثواب قرائت برخی سوره های قرآن آمده است و بعضی به دست دشمنان زیرک جعل شد، تا زلال معرفت دینی به کدورت سخن بشری آمیخته شود و دین از جایگاه والای خویش تنزّل کند. 3 خمسون مأة صحابی مختلق، ج 1، ص 31. مأخذ: ( تفسیر تسنیم، ج 1، ص 83)
سرّ تأکید روایات یاد شده بر لزوم سنجش و ارزیابی روایات با قرآن کریم و طرد احادیث مخالف قرآن این است که سخنان معصومین (علیهمالسلام) بر خلاف قرآن کریم قابل تحریف و جَعْل همانند است و از این رو دست جعل، وضع، دسّ و تحریف از عصر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به کار جعل حدیث پرداخت تا آن جا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطابه خود فرمودند: دروغبندها دروغهای فراوانی بر من بستهاند.
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در پاسخ سلیمبن قیس هلالی که از اختلاف روایات در تفسیر و غیر آن پرسید، فرمودند: "قد سألت فافهم الجواب: إن فی أیدی النّاس حقّاً وباطلا ً وصدقاً وکذباً وناسخاً ومنسوخاً وعاماً وخاصاً ومحکماً ومتشابهاً وحفظاً ووهماً وقد کذب علی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) علی عهده حتی قام خطیباً فقال: أیّها النّاس قد کثرت علّی الکذابة فمن کذب علّی فلیتبوّأ مقعده من النّار. ثم کذب علیه من بعده..."(1) ؛ روایاتی که در دست مردم و راویان است، آمیختهای است از حق و باطل، راست و دروغ، ناسخ ومنسوخ، عام وخاص، محکم و متشابه و احادیثی که برخی با رعایت امانت نقل شده و همان گونه که بوده محفوظ مانده و برخی بر اثر دخالت وَهْمِ راوی دگرگون شده است و در عهد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چندان بر آن حضرت دروغ بستند که در خطابهای فرمودند: مفتریان دروغهای فراوانی بر من بستهاند. پس هر کس بر من دروغ بندد جایگاهش آتش دوزخ است. پس از عهد آن حضرت نیز بر او دروغ بستند....(2)
نگاهی کوتاه به تاریخ حدیث، خود گواه است که جاعلان و واضعان بر سر احادیث چه آوردهاند؛ کتابت و نقل حدیث تا 130 سال پس از هجرت ممنوع بود و تنها برخی از صحابه خاص اهلبیت (علیهمالسلام) به ضبط و نگهداری حدیث میپرداختند. در این دوران تاریک بسیاری از احادیثی که تنها در حافظه راویان جای داشت، با مرگ آنان از میان رفت. جاعلان حدیث نه تنها به جعل حدیث پرداختند، بلکه دامنه جعل، به راوی و اصول حدیثی نیز کشید و از کسانی به عنوان "راوی" نقل میشد که هرگز وجود عینی نداشتند و کتابهایی به عنوان "اصل" مشتمل بر احادیث جعلی و صحیح پدیدار شد که مخلوق نسخه نویسان و بازار ورّاقان بود.
یکی از جاعلان حدیث عبدالکریمبن أبیالعوجاء است که به جعل چهل هزار حدیث اعتراف کرده است(3). این وضع تا زمان صادقَیْن (علیهماالسلام) ادامه یافت و در عصر آن دو امام همام تحولی پدید آمد. در این میان عالمان شیعی برای حراست از حریم حدیث تلاشهای فراوانی کردند و از هیچ اقدام احتیاطی دریغ نکردند. از جمله این که، برخی از بزرگانِ محدثان را به خاطر نقل احادیث ضعیف از قم تبعید کردند تا وضع نقل حدیث سامان یابد.
حاصل این که، قرآن هم ارزش سندی روایات را تأمین میکند (گرچه محتمل است حجّیت سنّت با معجزه دیگر غیر از قرآن ثابت شود) و هم ارزش دِلالی آن را. در این قسمت اخیر فرقی بین حجّیت سنّت به وسیله قرآن یا معجزه دیگر نیست؛ زیرا سنّت غیر قطعی در هر حال از جهت اعتبار دلالی باید بر قرآن عرضه شود. قرآن سند رسالت است بیواسطه و سند امامت است با واسطه و خود، هم در سند از غیر بینیاز است و هم در دلالت، و حجیّت آن از هر دو جهت ذاتی است(البته نه ذاتی اوّلی مانند برهان قطعی،بلکه نسبت به سنّتْ ذاتی است). بنابراین، روایات باید در دامان قرآن به نصاب حجیّت برسد و در تأیید محتوا با قرآن ارزیابی شود. این حقیقت، هم پیام قرآن کریم است که خود را اصل و سنت معصومین را فرع میشمارد (در ارجاع مسلمانان به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)) و هم پیام معصومین (علیهمالسلام) که قرآن را اصل و حدیث خود را فرع معرفی میکنند (در حدیث ثقلین و احادیث عَرْض بر کتاب).
1 اصول کافی، ج 1، ص 62.
2 رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: "قد کثرت علیّ الکذابة وستکثر" (بحار، ج2، ص225). برخی از شارحانِ این حدیث شریف گفته اند: همین حدیث بهترین شاهد بر وجود احادیث مجعول است؛ زیرا این حدیث یا از معصوم به ما رسیده و یا مجعول است؛ اگر سخن معصوم (علیهالسلام) باشد پیامش آن است که احادیث مجعول در میان روایات منقول از آنان وجود دارد و اگر این جمله سخن معصوم نباشد، خودْ مصداق حدیث مجعول است(مرآة العقول، ج 1، ص 221).
برخی از احادیثِ مجعول را دوستان نادان برای ترویج قرآن وضع کردند؛ مانند پاره ای از احادیث که در ثواب قرائت برخی سوره های قرآن آمده است و بعضی به دست دشمنان زیرک جعل شد، تا زلال معرفت دینی به کدورت سخن بشری آمیخته شود و دین از جایگاه والای خویش تنزّل کند.
3 خمسون مأة صحابی مختلق، ج 1، ص 31.
مأخذ: ( تفسیر تسنیم، ج 1، ص 83)
- [سایر] سرّ تأکید روایات بر این که کارها را با راست انجام دهید چیست؟ آیا امری اعتباری است یا حقیقی؟
- [سایر] چند سؤال در مورد رو خوانی، روان خوانی، فصیح خوانی و تجوید دارم، اگر لطف کنید خیلی سریع به سؤالاتم جواب دهید، سپاسگزارم. 1. سرفصل ها و موضوعات مورد انتظار برای ارزیابی سطح تجوید مقدماتی قرآن کریم با رعایت ترتیب و توالی منطقی مطالب، شامل چه مباحثی است؟ (عناوین سر فصل ها و موضوعات و مختصری از محتوا و هدف هر یک ذکر شود.) سطح تجوید متوسط: 2. معیارها، ملاک ها و شاخص های ارزیابی قرائت قرآن کریم در سطح تجوید متوسط چیست؟ 1. سرفصل ها و موضوعات مورد انتظار برای ارزیابی سطح تجوید عالی قرآن کریم با رعایت ترتیب و توالی منطقی مطالب، شامل چه مباحثی است؟ (عناوین سر فصل ها و موضوعات و مختصری از محتوا و هدف هر یک ذکر شود.) 2. معیارها، ملاک ها و شاخص های ارزیابی قرائت قرآن کریم در سطح تجوید عالی چیست؟
- [سایر] آیا در روایات، توصیه شده که در شبهای قدر، قرآن بر سر بگیریم؟
- [سایر] سرّ تأکید روایات بر این که کارها را با راست انجام دهید و شروع کنید چیست؟ آیا امری اعتباری است یا تأثیر حقیقی و تکوینی دارد؟ و اگر تأثیر حقیقی و تکوینی دارد چه دلیلی بر این مدّعا هست؟
- [سایر] احترام والدین در قرآن تا چه حد تاکید شده است؟
- [سایر] سند و توضیح این حدیث را که میگوید: (تمام زن شر است و بدتر از همه آنکه از بودنش گریزی نیست)، چگونه ارزیابی می کنید؟ (نهج البلاغه)
- [سایر] در روایات پیامبر و اهل بیت امامت چگونه تصویر شده و بر چه نکاتی تأکید شده است؟
- [سایر] در روایات پیامبر و اهل بیت امامت چگونه تصویر شده و بر چه نکاتی تأکید شده است؟
- [سایر] منظور از عفت شکم، عفت دامن و عفت زبان که در روایات بسیار تأکید شده است، چیست؟
- [سایر] در روایات پیامبر و اهل بیت امامت چگونه تصویر شده و بر چه نکاتی تأکید شده است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] نافله شب از مهمترین نمازهای نافله است که در روایات اسلامی و قرآن مجید روی آن تاکید شده و تأثیر عمیقی در صفای روح و پاکی قلب و تربیت نفوس انسانی وحل مشکلات دارد و در کتب معروف دعا، آدابی برای آن ذکر کرده اند، مخصوصاً برای قنوت نافله وتر، رعایت این آداب خوب است ولی می توان نماز شب را بدون این آداب مانند نمازهای معمولی نیز انجام داد و کسی که به علتی نتواند آخر شب بیدار شود و نماز شب را بخواند می تواند قبل از خواب آنها را به جا آورد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] سجده واجب قرآن، تکبیرة الاحرام، تشهّد و سلام ندارد و احتیاط مستحب آن است که پس از سر برداشتن از سجده، تکبیر بگوید.
- [آیت الله اردبیلی] قرض دادن از کارهای مستحبی است که در آیات قرآن و روایات درباره آن زیاد سفارش شده است. از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند، بدون حساب و به سرعت از صراط میگذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد، بهشت بر او حرام میشود.)(1)
- [آیت الله اردبیلی] جهاد از واجبات دین و دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای اولیای خود گشوده است(1) و در جهت حفظ کیان اسلام و امنیت مسلمانان و دفاع در مقابل هجوم کافران و ناپاکان و یاری مستضعفان، مورد تأکید قرآن و معصومان علیهمالسلام قرار گرفته است. امّتی که از جهاد روی گردانند، جامه ذلّت و خواری و ردای بلا و گرفتاری بپوشند و با حقارت و پستی از انصاف و عدالت محروم شوند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اشامیدن شراب و غیر ان از مسکرات حرام است و روایات در مذمت ان بسیار است و در بعضی از انها قریب به این مضامین وارد شده که خداوند معصیت نشده به چیزی که شدیدتر از اشامیدن مسکر باشد و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام سوال شد ایا اشامیدن شراب بدتر است یا ترک نماز فرمود شرب خمر برای این که شرابخوار در حالتی قرار می گیرد که پروردگار خودرا نمی شناسد و از حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم روایت شده که شراب سر هر گناهی است و در بعضی از روایات اشامیدن شراب اشد از زنا و دزدی شمرده شده است و خداوند شراب را حرام کرده به علت این که ام الخبایث و سر هر شری است و شرابخوار عقل خودرا از دست می دهد پس پروردگار خود را نمی شناسد و هر معصیتی را مرتکب و هر حرمتی را هتک و هر رحم وابسته ای را قطع و هر فاحشه ای را مرتکب می شود
- [آیت الله شبیری زنجانی] در شهرهای مکه و مدینه و نجف (یا کوفه) و کربلا، تأکید بسیار شده که قصد اقامه ده روز کنند و نماز را تمام بخوانند، ولی تا قصد اقامه نکرده، ظاهراً مانند سایر شهرها باید نماز را شکسته بخواند.
- [آیت الله سبحانی] اجازه پدر و مادر برای اعتکاف فرزندان شرط نیست، مگر این که عمل آنان مایه رنجش آنان و برخلاف خوشرفتاری با پدر و مادر باشد که اسلام بر آن تأکید فراوان دارد.
- [آیت الله بهجت] بنابر احتیاط واجب مسجد را به طلا نباید زینت نمایند و همچنین نباید صورت چیزی را نقاشی کنند و بکشند، مخصوصاً چیزهایی که مثل انسان و حیوان روح دارد، که در غیر مسجد هم اشکال دارد، و احتمال دارد نماز خواندن در این مساجد هم مکروه باشد؛ ولی نوشتن قرآن و احادیث صحیحه در مسجد مانعی ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] نماز جمعه در صورت فراهم بودن شرایط آن، یک واجب تخییری است؛ یعنی نمازگزار میتواند در روزهای جمعه یکی از نمازهای ظهر و یا نماز جمعه را به جا بیاورد، اگرچه نماز جمعه افضل است و در قرآن و روایات در مورد آن بسیار سفارش شده است.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام عاقّ پدر و مادر است، و در روایات فراوانی از گناه کبیره شمرده است، و در بعضی از آیات و روایات، گناه آن را در حدّ کفر دانسته است و آن اقسامی دارد: الف) ناراحت کردن پدر و مادر در عدم پرداخت نفقه آنها، زیرا اداره پدر و مادر در معیشت به طور متعارف اگر فقیر باشند، بر اولاد واجب است و ترک آن، گناهش خیلی بزرگ است. ب) غصب مال پدر و مادر و ممنوع نمودن آنها از حقّ خودشان، و این قسم علاوه بر اینکه گناهش خیلی بزرگ است، حقّالنّاس نیز میباشد و گناه حقّالنّاس، بسیار سنگین است. ج) بردن آبروی پدر و مادر یا غیبت آنان، یا تهمت زدن به آنها، یا مکر و خدعه و یا دشمنی و امثال اینها با آنان، و این قسم علاوه بر اینکه گناه بزرگ عاقّ پدر و مادر را دارد، گناه آبروریزی و تهمت و غیبت و امثال اینها را نیز دارد. د) تندی و پرخاشگری و یا- العیاذ باللَّه- فحش به آنها، حتّی قهر و داد زدن بر سر آنها، و این قسم همان عاقّی است که در قرآن و روایات از گناهان کبیره شمرده شده است و حتّی قرآن شریف اظهار ناراحتی نسبت به آنها را منع فرموده است: (وَ لا تَقُلْ لَهُما افّ)[1] (پس به پدر و مادر (حتّی) افّ هم نگویید.)