ضرورت نبوت اقتضا دارد که پیام های الهی بطور سالم و دست نخورده به مردم ابلاغ گردد تا مردم در جهت پیمودن کمال و سعادت دنیوی و اخروی از آنها استفاده نمایند. بنابراین مصونیت قرآن از تحریف تا ابلاغ آن به مردم مانند هر کتاب آسمانی دیگر جای بحث ندارد. و لکن سایر کتب آسمانی بعد از آنکه در اختیار مردم قرار گرفتند کمابیش مورد تحریف واقع شده و یا اصلاً پس از چندی بدست فراموشی سپرده شدند بعنوان مثال امروز اثر و نشانی از کتاب حضرت نوح و ابراهیم علیهم السّلام در دست نیست و تورات و انجیل بصورت اصلی یافت نمی شود[1]. اما در مورد قرآن کریم این سوال ممکن است مطرح شود که از کجا بدانیم، آنچه امروز به عنوان آخرین کتاب آسمانی در دست ماست همان کتابی است که بر پیامبر اسلام صلی علی علیه و آله نازل شده است و هیچ گونه تغییر و تبدیلی در آن، راه نیافته و نه چیزی بر آن افزوده و نه چیزی از آن، کاسته شده است؟ پاسخ اینست که دلایل عقلی و نقلی فراوانی در مصونیت قرآن از تحریف، وجود دارد که در ادیان گذشته چنین چیزی نبوده است. دلیل تاریخی: از توجه به تاریخ اسلام و مسلمین و اهتمام رسول اکرم صلی علی علیه و آله و جانشینان معصومش علیه السّلام به کتابت و ضبط آیات قرآن و نیز اهتمام مسلمانان در حفظ کردن آیات قرآن این اطمئنان حاصل می شود که قرآن از دستبرد بیگاناگان و مغرضان پیوسته مصون بوده و هم چنین از نقل متواتر قرآن در طول چهارده قرن و اهتمام به شمارش آیات و کلمات و حروف و مانند آنها یقین حاصل می شود که در قرآن کمترین تحریفی چه در زیاده و یا نقصان بوجود نیامده است[2]. زیاد نشدن چیزی بر قرآن کریم. مورد اجماع همة مسلمانان است[3] و هیچ گونه حادثه ای که منشاء احتمال افزایش چیزی بر قرآن شود، روی نداده و هیچ گونه سندی برای چنین احتمالی، قابل ارائه نیست، درعین حال می توان فرض افزایش را با دلیل عقلی نیز ابطال کرد. دلیل عقلی: اگر فرض شود که مطلب تامّی بر قرآن، افزوده شود معنایش اینست که آوردن مثل قرآن، امکان داشته است و چنین فرض با اعجاز قرآن و عدم توانایی بشر، برآوردن مثل آن، سازگار نیست. و اگر فرض شود که تنها یک کلمه کوتاهی افزوده شده باشد لازمه اش اینست که نظم سخن بهم خورده باشد. و از صورت اصلی اعجاز آمیزش، خارج شده باشد. و در این صورت قابل تقلید و آوردن مثل آن ممکن خواهد بود زیرا نظم اعجاز آمیز عبارات قرآنی به انتخاب کلمات و حروف نیز بستگی دارد. و با دیگرگونی آنها از حالت اعجازآمیز خارج می شود. پس به همان دلیل که معجزه بودن قرآن کریم ثابت است محفوظ بودن آن از اضافات نیز ثابت می شود. بزرگان علماء اسلام تأکید کرده اند همانگونه که چیزی بر قرآن، افزوده نشده چیزی هم از آن کم نشده است. و برای این مطلب دلایل فراوانی آورده اند که از جمله می توان به متواتر بودن قرآن و اهتمام ائمه علیهم السّلام و مسلمین اشاره نمود[4]. علاوه بر این خداوند حفظ و حراست از قرآن را تا پایان جهان تضمین کرده است آنجا که می فرماید: (ما قرآن را نازل کردیم و بطور قطع از آن پاسداری می کنیم[5]) با وجود این تضمین الهی تغییر و تحریف در آن غیر ممکن است و مقتضی قاعده لطف نیز چنین است، زیرا قرآن سند زنده اسلام و دلیل استوار صحت نبوت است. باید همواره از گزند آفات مصون و محفوظ بماند و هرگونه احتمال دست برد به قرآن، یعنی تزلزل پایه و اساس اسلام بر خلاف ضرورت عقل و دین است. دلیل روایی: از دلایل دیگر سلامت قرآن و عدم تغییر در آن در طول تاریخ، روایاتی است که از پیامبر صلی علی علیه و آله نقل شده است از جمله فرمود: (برای رسیدن به هر حقی، حقیقتی است. که آن حق را آشکار می کند و برای پی بردن به هر درستی و راستی، نوری وجود دارد. که به آن راه نمایی می کند و قرآن همان حقیقت و نوری است که روشن گر حقیقت ها و صوابها است. پس هرچه از احادیث، با قرآن موافق باشد آن را برگزینید و هر چه با آن مخالف باشد واگذارید). اکنون این پرسش مطرح می شود که اگر احتمال آن می رفت که قرآن مورد دست برد قرار گیرد و از اعتبار ساقط گردد، آیا جای آن بود که معیار سنجش قرار گیرد و دلیل روشن بر صحت و سقم روایات باشد؟ پس قرآن بایستی همواره راه سلامت را در پیش داشته باشد تا بتواند اعتبار خویش را ثابت نگه داشته و معیار سنجش حق و باطل باشد. در زمینة نفی تحریف، روایات خاصی از ائمه علیهم السّلام در دست است که بطور کلی احتمال تحریف یا شبهه تحریف را در قرآن منتفی می سازد و شیعه امامیه به پیروی از اهل بیت علیهم السّلام معتقدند که قرآن از هرگونه تحریف مصون و محفوظ بوده است. امام باقر علیه السّلام در نامه ای به سعدالخیر می فرماید: (و یک نمونه از پشت سر افکندن قرآن، آن بود که حروف و کلمات آن را استوار، ولی حدود و احکام آن را تحریف و تغییر دادند). در این روایت شریف از دست برد به معانی و تفاسیر منحرف سخن به میان آمده است ولی الفاظ و عبارات قرآن هم چنان دست نخورده شمرده شده است. در نتیجه با دلایل عقلی و نقلی قرآن از تحریف و دستبرد مصون مانده است و هیچگونه تغییری درآن چه در زیاد و یا نقصان رخ نداده است و قرآن تا قیامت به همین شکل باقی خواهد بود زیرا این کتابی است جاویدان و پاسخگوی نیازهای اساسی بشر تا قیامت، اما در کتب آسمانی دیگر تغییرات و تحریفات صورت گرفته و بطور روشن و صریح این تغییرات و تحریفات در تورات و انجیل فعلی محسوس و مشهود است. و خداوند هم هیچ تضمینی در صیانت از آن کتب نداده است و علّت آنهم شاید این باشد که آن کتب جنبة موقتی داشته اند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته. 2. آشنایی با قرآن، مرتضی مطهری. 3. آشنایی با سوره ها، جواد محدثی. [1] . بوکای، عهدین و قرآن و علم، ترجمة دکتر حسن حبیبی، بی تا، بی نا، ص 25-26. [2] . مصباح یزدی، آموزش عقاید، تهران، مرکز نشر و چاپ سازمان تبلیغات، 1373، ص 319. [3] . بروجردی، البرهان، بی نا بی جا بی تا، ص 111. [4] . اردبیلی، مجمع الفوائد و البرهان، بی جا، بی تا، ج2، ص218. [5] . حجر/9.
ضرورت نبوت اقتضا دارد که پیام های الهی بطور سالم و دست نخورده به مردم ابلاغ گردد تا مردم در جهت پیمودن کمال و سعادت دنیوی و اخروی از آنها استفاده نمایند. بنابراین مصونیت قرآن از تحریف تا ابلاغ آن به مردم مانند هر کتاب آسمانی دیگر جای بحث ندارد. و لکن سایر کتب آسمانی بعد از آنکه در اختیار مردم قرار گرفتند کمابیش مورد تحریف واقع شده و یا اصلاً پس از چندی بدست فراموشی سپرده شدند بعنوان مثال امروز اثر و نشانی از کتاب حضرت نوح و ابراهیم علیهم السّلام در دست نیست و تورات و انجیل بصورت اصلی یافت نمی شود[1]. اما در مورد قرآن کریم این سوال ممکن است مطرح شود که از کجا بدانیم، آنچه امروز به عنوان آخرین کتاب آسمانی در دست ماست همان کتابی است که بر پیامبر اسلام صلی علی علیه و آله نازل شده است و هیچ گونه تغییر و تبدیلی در آن، راه نیافته و نه چیزی بر آن افزوده و نه چیزی از آن، کاسته شده است؟
پاسخ اینست که دلایل عقلی و نقلی فراوانی در مصونیت قرآن از تحریف، وجود دارد که در ادیان گذشته چنین چیزی نبوده است.
دلیل تاریخی: از توجه به تاریخ اسلام و مسلمین و اهتمام رسول اکرم صلی علی علیه و آله و جانشینان معصومش علیه السّلام به کتابت و ضبط آیات قرآن و نیز اهتمام مسلمانان در حفظ کردن آیات قرآن این اطمئنان حاصل می شود که قرآن از دستبرد بیگاناگان و مغرضان پیوسته مصون بوده و هم چنین از نقل متواتر قرآن در طول چهارده قرن و اهتمام به شمارش آیات و کلمات و حروف و مانند آنها یقین حاصل می شود که در قرآن کمترین تحریفی چه در زیاده و یا نقصان بوجود نیامده است[2].
زیاد نشدن چیزی بر قرآن کریم. مورد اجماع همة مسلمانان است[3] و هیچ گونه حادثه ای که منشاء احتمال افزایش چیزی بر قرآن شود، روی نداده و هیچ گونه سندی برای چنین احتمالی، قابل ارائه نیست، درعین حال می توان فرض افزایش را با دلیل عقلی نیز ابطال کرد.
دلیل عقلی: اگر فرض شود که مطلب تامّی بر قرآن، افزوده شود معنایش اینست که آوردن مثل قرآن، امکان داشته است و چنین فرض با اعجاز قرآن و عدم توانایی بشر، برآوردن مثل آن، سازگار نیست. و اگر فرض شود که تنها یک کلمه کوتاهی افزوده شده باشد لازمه اش اینست که نظم سخن بهم خورده باشد. و از صورت اصلی اعجاز آمیزش، خارج شده باشد. و در این صورت قابل تقلید و آوردن مثل آن ممکن خواهد بود زیرا نظم اعجاز آمیز عبارات قرآنی به انتخاب کلمات و حروف نیز بستگی دارد. و با دیگرگونی آنها از حالت اعجازآمیز خارج می شود. پس به همان دلیل که معجزه بودن قرآن کریم ثابت است محفوظ بودن آن از اضافات نیز ثابت می شود.
بزرگان علماء اسلام تأکید کرده اند همانگونه که چیزی بر قرآن، افزوده نشده چیزی هم از آن کم نشده است. و برای این مطلب دلایل فراوانی آورده اند که از جمله می توان به متواتر بودن قرآن و اهتمام ائمه علیهم السّلام و مسلمین اشاره نمود[4].
علاوه بر این خداوند حفظ و حراست از قرآن را تا پایان جهان تضمین کرده است آنجا که می فرماید: (ما قرآن را نازل کردیم و بطور قطع از آن پاسداری می کنیم[5]) با وجود این تضمین الهی تغییر و تحریف در آن غیر ممکن است و مقتضی قاعده لطف نیز چنین است، زیرا قرآن سند زنده اسلام و دلیل استوار صحت نبوت است. باید همواره از گزند آفات مصون و محفوظ بماند و هرگونه احتمال دست برد به قرآن، یعنی تزلزل پایه و اساس اسلام بر خلاف ضرورت عقل و دین است.
دلیل روایی: از دلایل دیگر سلامت قرآن و عدم تغییر در آن در طول تاریخ، روایاتی است که از پیامبر صلی علی علیه و آله نقل شده است از جمله فرمود: (برای رسیدن به هر حقی، حقیقتی است. که آن حق را آشکار می کند و برای پی بردن به هر درستی و راستی، نوری وجود دارد. که به آن راه نمایی می کند و قرآن همان حقیقت و نوری است که روشن گر حقیقت ها و صوابها است. پس هرچه از احادیث، با قرآن موافق باشد آن را برگزینید و هر چه با آن مخالف باشد واگذارید).
اکنون این پرسش مطرح می شود که اگر احتمال آن می رفت که قرآن مورد دست برد قرار گیرد و از اعتبار ساقط گردد، آیا جای آن بود که معیار سنجش قرار گیرد و دلیل روشن بر صحت و سقم روایات باشد؟ پس قرآن بایستی همواره راه سلامت را در پیش داشته باشد تا بتواند اعتبار خویش را ثابت نگه داشته و معیار سنجش حق و باطل باشد.
در زمینة نفی تحریف، روایات خاصی از ائمه علیهم السّلام در دست است که بطور کلی احتمال تحریف یا شبهه تحریف را در قرآن منتفی می سازد و شیعه امامیه به پیروی از اهل بیت علیهم السّلام معتقدند که قرآن از هرگونه تحریف مصون و محفوظ بوده است. امام باقر علیه السّلام در نامه ای به سعدالخیر می فرماید: (و یک نمونه از پشت سر افکندن قرآن، آن بود که حروف و کلمات آن را استوار، ولی حدود و احکام آن را تحریف و تغییر دادند).
در این روایت شریف از دست برد به معانی و تفاسیر منحرف سخن به میان آمده است ولی الفاظ و عبارات قرآن هم چنان دست نخورده شمرده شده است.
در نتیجه با دلایل عقلی و نقلی قرآن از تحریف و دستبرد مصون مانده است و هیچگونه تغییری درآن چه در زیاد و یا نقصان رخ نداده است و قرآن تا قیامت به همین شکل باقی خواهد بود زیرا این کتابی است جاویدان و پاسخگوی نیازهای اساسی بشر تا قیامت، اما در کتب آسمانی دیگر تغییرات و تحریفات صورت گرفته و بطور روشن و صریح این تغییرات و تحریفات در تورات و انجیل فعلی محسوس و مشهود است. و خداوند هم هیچ تضمینی در صیانت از آن کتب نداده است و علّت آنهم شاید این باشد که آن کتب جنبة موقتی داشته اند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته.
2. آشنایی با قرآن، مرتضی مطهری.
3. آشنایی با سوره ها، جواد محدثی.
[1] . بوکای، عهدین و قرآن و علم، ترجمة دکتر حسن حبیبی، بی تا، بی نا، ص 25-26.
[2] . مصباح یزدی، آموزش عقاید، تهران، مرکز نشر و چاپ سازمان تبلیغات، 1373، ص 319.
[3] . بروجردی، البرهان، بی نا بی جا بی تا، ص 111.
[4] . اردبیلی، مجمع الفوائد و البرهان، بی جا، بی تا، ج2، ص218.
[5] . حجر/9.
- [سایر] دلایل تحریف کتب آسمانی بجز قرآن چیست؟
- [سایر] آیا خواندن تورات و سایر کتب ادیان آسمانی برای یک مسلمان اشکالی دارد و حرام است؟
- [سایر] آیا خواندن تورات و سایر کتب ادیان آسمانی برای یک مسلمان اشکالی دارد و حرام است؟
- [سایر] ادله عدم تحریف قرآن و تحریف کتاب آسمانی دیگر چیست؟
- [سایر] علل تحرف تورات و انجیل و تحریف نشدن قرآن چیست؟
- [سایر] چرا کتاب تورات و انجیل دچار تحریف شده ولی کتاب قرآن دچار تحریف نشده است؟
- [سایر] به چه دلیل تورات و انجیل تحریف شده است و چرا قرآن تحریف نشده است؟
- [سایر] خداوند متعال وعده فرموده است که از تحریف قرآن جلوگیری نماید؛ چرا از تحریف تورات و انجیل جلوگیری ننموده است؟
- [سایر] چرا تورات و انجیل مانند قرآن از تحریف مصون نمانده اند؟
- [سایر] چرا کتابهای آسمانی به جز قرآن تحریف شدهاند؟ مگر همه آنها از سوی خداوند نازل نشدهاند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مال حلال با مال حرام به طوری مخلوط شود که انسان نتواند آنها را از یکدیگر تشخیص دهد وصاحب مال حرام ومقدار آن، هیچکدام معلوم نباشد، باید خمس تمام مال را بدهد، و بقیه مال حلال میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان میتواند از زکات، قرآن یا کتب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر مال حلال با مال حرام بطوری مخلوط شودکه انسان نتواند آنها را از یکدیگر تشخیص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن ، هیچیک معلوم نباشد ؛ باید خمس تمام مال را بدهد و بعد از دادن خمس ، بقیّة مال حلال می شود .
- [آیت الله سبحانی] اگر مال حلال با مال حرام به طوری مخلوط شود که انسان نتواند آن ها را از یکدیگر تشخیص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن، هیچ کدام معلوم نباشد، باید خمس تمام مال را بدهد و بعد از دادن خمس، بقیه مال حلال می شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مال حلال با حرام مخلوط شود بطوری که انسان نتواند آنها را از هم تشخیص دهد و مقدار مال حرام و همچنین صاحب آن، هیچ کدام معلوم نباشد، باید خمس تمام آن مال را بدهد و بقیه برای او حلال است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مال حلال با مال حرام به نحوی مخلوط شود که انسان نتواند آنها را از یکدیگر تشخیص دهد و هیچ کدام از صاحب مال حرام و مقدار آن معلوم نباشد، باید خُمس تمام مال را بدهد و بعد از دادن خُمس، بقیّه مال حلال میشود.
- [امام خمینی] اگر مال حلال با مال حرام بطوری مخلوط شود که انسان نتواند آنها را ازیکدیگر تشخیص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن، هیچ کدام معلوم نباشد، باید خمس تمام مال را بدهد و بعد از دادن خمس، بقیه مال حلال می شود.
- [آیت الله بهجت] اگر مال حلال با مال حرام بهطوری مخلوط شود که انسان نتواند آنها را از یکدیگر تشخیص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن، هیچ کدام معلوم نباشد؛ باید خمس تمام مال را بدهد و بعد از دادن خمس، بقیه مال حلال میشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر مال حلال با مال حرام به طوری مخلوط شود که انسان نتواند آنها را از یکدیگر تشخیص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن هیچ کدام معلوم نباشد، باید خمس تمام مال را بدهد و بعد از دادن خمس، بقیه مال حلال میشود.
- [آیت الله بروجردی] اگر مال حلال با مال حرام به طوری مخلوط شود که انسان نتواند آنها را از یکدیگر تشخیص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن هیچ کدام معلوم نباشد، باید خمس تمام مال را بدهد و بعد از دادن خمس، بقیه مال حلال میشود.