به چه دلیل تورات و انجیل تحریف شده است و چرا قرآن تحریف نشده است؟ تحریف تورات از نظر تاریخی و علمی قطعی است، بر این مسأله دلایل بسیاری وجود دارد. برخی از آنها در لابلای مطالب مرتبط به تحریف متون مقدس مسیحیت از نظر خواهد گذشت، زیرا عهد عتیق مسیحیان همان کتاب مقدس یهودیان است که مشتمل بر تورات نیز میباشد. افزون بر آن دلایل مستقلی بر تحریف یا بشری بودن تورات کنونی وجود دارد که برخی از آنها از قرار زیر میباشد: یک. وفات و دفن موسی در باب 34 سفر تثنیه و نیز باب 36 سفر پیدایش شرح وفات و دفن حضرت موسی آمده است، معلوم میشود این مطالب پس از رحلت حضرت موسی(ع) به تورات اضافه شده است. دو. اختلاف در نسخههای تورات در میان فرقههای مختلف یهودی تفاوتهایی در رابطه با تورات وجود دارد. در مَثَل فرقه سامری تنها پنج سفر تورات را میپذیرد و 34 کتاب دیگر عهد عتیق را رد میکند. همچنین سامریان نسخه ویژهای از کتاب یوشع دارند که با کتاب یوشع رایج تفاوت دارد. تورات ایشان نیز با بنگرید : حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 117، قم، طه، سمت، چاپ هفتم، 1384. تورات رایج اندکی اختلاف دارد. سه. اشکالات ابن عزراء برخی از عالمان، مفسران و اندیشمندان از قدمای یهود مانند ابراهیمبن عزراء(1164-1089م)، انتساب تورات موجود به حضرت موسی(ع) را قبول نداشته و ادلهای رمزگونه برای این سخن آورده است. او در کتاب خود، تفسیر سفر تثنیه، شش دلیل به صورت رمز آورده و (باروخ اسپینوزا) (1677-1632م) سعی کرده است که رمزهای ابن عزراء را بگشاید. او از آنها استفاده میکند که در درون خود تورات، شواهد متعددی وجود دارد که نویسنده تورات حضرت موسی(ع) نیست، و شخص دیگری قرنها بعد آن را نگاشته است. سخنان ابن عزراء در تفسیرش بر (سفر تثنیه) به شرح ذیل است: (آن طرف اردن، و... اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی... علاوه موسی تورات را نوشته... در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند... در کوه خدا، به او وحی میشود. سپس تخت خواب او تخت آهنین او را نظاره کن. بنابراین، تو این حقیقت را خواهی دانست). ابن عزراء در این چند کلمه، به صورت رمزوار اشاره میکند که نویسنده اسفار پنچ گانه (تورات) موسی(ع) نبوده، بلکه شخص دیگری بوده که مدتهای طولانی پس از موسی(ع) میزیسته است. به علاوه، کتابی که موسی(ع) نوشته، با کتابهای باقیمانده تفاوت دارد. بنگرید : الف. باروخ اسپینوزا، مصنف واقعی اسفار پنجگانه، ترجمه : علیرضا آل بویه، فصلنامه هفت آسمان، ش 1، بهار 1378 (این مقاله ترجمهای است از فصل هشتم کتاب : Transloted From The Latin With An Introductionby R.H.M. Francesco Cordasco. Works Of Spinooza; A Theo Logico - Political Treatise and A Political Treatise, The Chief ب. عبدالرحیم سلیم بن اردستانی، کتاب مقدس، صص 56 - 67، قم : آیت عشق، دوم، 1385. اسپینوزا شش رمز ابن عزراء را چنین میگشاید: 3-1. (آن طرف اردن) اشاره است به سفر (تثنیه)، 1:1 که در آن آمده است: (این سخنانی که موسی به آن طرف اردن در بیابان عربه... با تمامی اسرائیل گفت). از این جمله بر میآید که نویسنده آن از رود اردن عبور کرده است، ولی حضرت موسی(ع) از رود اردن عبور نکرد. در همین سفر از قول موسی(ع) آمده است: (خداوند به من گفته است که از این اردن عبور نخواهی کرد تثنیه، 31 :2. . 3-2. (اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی): در سفر (تثنیه)، 27:1، حضرت موسی(ع) به بنیاسرائیل دستور میدهد که وقتی از رود اردن عبور کردید، مذبحی بسازید و تمامی کتاب شریعت را روی سنگهایی نوشته، اطراف آن بگذارید. در (صحیفه یوشع) ،32-30:8 آمده است که یوشع(ع) به وصیت موسی(ع) عمل کرد و مذبحی از سنگهای نتراشیده بنا کرد و بر آنها تمامی تورات حضرت موسی(ع) را نوشت. ربیان یهود گفتهاند: تعداد این سنگها دوازده عدد بوده است. حال آیا ممکن است تورات را با این حجم بر روی دوازده سنگ نوشت؟ پس تورات موسی(ع) بسیار کوچکتر از کتاب موجود بوده است. 3-3. (علاوه موسی تورات را نوشته): در سفر (تثنیه) 31:9 آمده است و موسی(ع) این تورات را نوشته. این عبارت نمیتواند نوشته خود حضرت موسی(ع) باشد، بلکه باید دیگری آن را نوشته باشد. 3-4. (در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند): در سفر (پیدایش)، باب دوازدهم، سخن از مهاجرت حضرت ابراهیم(ع) به کنعان است و میگوید: (در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند). از این عبارت بر میآید که نویسنده زمانی این عبارت را نوشته که کنعانیان دیگر در آن زمین نبودهاند و چون سرزمین کنعان پس از حضرت موسی(ع) فتح شد و بقایای اقوام آن سرزمین تا زمان داود و سلیمان(ع) در آنجا بودند، پس موسی(ع) نمیتواند نویسنده این فقره باشد. 3-5. (در کوه خدا به او وحی میشود): در سفر (پیدایش)، 22:14، کوه اوریا، که بر آن ماجرای ذبح فرزند توسط حضرت ابراهیم(ع) رخ داد (کوه خدا) نامیده شده است. این در حالی است که حضرت موسی(ع) وعده این نامگذاری را میدهد و پس از ساخته شدن معبد در زمان سلیمان(ع) این مکان (کوه خدا) نامیده میشود. پس حضرت موسی(ع) نمیتواند این فقره را نوشته باشد. 3-6. (سپس تخت خواب او، تخت آهنین او را نظاره کن): در سفر (تثنیه)، 3:11 آمده است: (زیرا که عوج ملک باشان از بقیه رفائیان تنها باقی مانده بود. اینک تختخواب او تخت آهنین است. آیا آن در رَبَت بنی عمّون نیست و طولش نه ذراع و عرضش چهار ذراع بر حسب ذراع آدمی است؟ این در حالی است که حضرت داود(ع) به شهر (ربه) غلبه کرد و این تخت را کشف کردکتاب دوم سموئیل، 29-12 :28. و این قرنها پس از موسی بود. چهار. اشکالات اسپینوزا اسپینوزا پس از باز کردن رموز ابن عزراء میگوید: موارد مهمتری در تورات وجود دارند که ابن عزراء به آنها توجه نکرده است: 4-1. در موارد متعددی، در تورات از موسی(ع) به صورت سوم شخص سخن گفته شده و افزون بر آن به جزئیات زندگی او پرداخته شده است مثل: (موسی با خدا سخن گفت) (خروج، 33:9)؛ (موسی مردی بسیار حلیم بود، بیشتر از جمیع مردمانی که بر روی زمیناند) (اعداد، 12:2)؛ (موسی؛ مرد خدا... س موسی، بنده خداوند، . در آنجا به زمین موآب بر حسب قول خداوند، رحلت نمود)تثنیه، 33 :1. . (پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته است) که خداوند او را رو به رو شناخته باشد)تثنیه، 36 :10. 4-2. در باب آخر سفر (تثنیه)، وفات و دفن حضرت موسی(ع) و عزاداری بنیاسرائیل برای او همراه با جملاتی از قبیل (پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته) و (احدی قبر او را تا امروز ندانسته است) نقل شده است. 4-3. برخی از نامها در تورات آمدهاند که مدتها، پس از حضرت موسی(ع) از آنها استفاده شده است. برای مثال، در سفر (پیدایش)، 14:14 آمده است که (ابراهیم دشمنان خود را تا (دان) تعقیب . کرد)، در حالی که مدتها پس از مرگ یوشع(ع) و در زمان داوران، نام (دان) بر این شهر نهاده شد: (و شهر را به اسم پدر خود، که برای اسرائیل زاییده شد، (دان) نامید؛ اما اسم شهر قبل ازداوران، 18 :29. آن (لارش) بود) 4-4. برخی از ماجراها در تورات آمدهاند که تا پس از وفات حضرت موسی(ع) ادامه داشتهاند. در سفر (خروج)، 6:35 آمده است: (و بنیاسرائیل مدت چهل سال منّ میخوردند تا به زمین آباد رسیدند؛ یعنی تا به سر حد کنعان داخل شدند، خوراک ایشان منّ بود). و (و بنیاسرائیل در زمان یوشعبن نون(ع) وارد کنعان شدند)یوشع، 5 :12. . همچنین در سفر (پیدایش) آمده است: (اینانند پادشاهانی که در زمین ادوم سلطنت کردند، قبل از آنکه پادشاهی بر بنیاسرائیل سلطنت کند)همان، ص95-94. . 4-5. با وضوح تمام از آنچه ذکر خواهد شد، به دست میآید که موسی نویسنده اسفار پنجگانه نیست، زیرا پس از عبارت سفر تثنیه که (موسی این تورات را نوشت)، مورخ میافزاید: (موسی آن را به احبار داد و از آنان خواست در اوقات معلومی آن را برای تمامی مردم قرائت کنند). این عبارت نشان میدهد که تورات میبایست حجمی خیلی کمتر از اسفار پنج گانه داشته باشد تا آنان بتوانند تمامی آن را در یک مجلس بخوانند، به صورتی که همه آنان نیز آن را بفهمند)همان، ص97-95. . اسپینوزا در پایان نتیجه میگیرد که اسفار پنج گانه پس از تبعید بابلی و به احتمال قوی به دست عزراء نوشته شدهاندهمان، ص101. . پنج. نقد تاریخی با پیدایش جریان نقد تاریخی کتاب مقدس، مطالعات گستردهای درباره این کتاب آغاز گشت. نظریهای که در این دوره درباره تورات مطرح شد و به تدریج به صورت امری مسلم درآمد، نظریه (منابع تورات)است. اسفار پنج گانه تورات از چهار منبع، که در زمانهای گوناگون به وجود آمدهاند، ترکیب شدهاند. این چهار منبع عبارتند از: منبع (یهوهای) (Jahwist) منبع الوهیمی (Elohist) منبع کاهنی (Pristly) منبع تثنیهای (Deuteronomy). در دو منبع نخست، نام خدا به ترتیب، به صورت (یهوه) و (الوهیم) آمده و از همین رو به این نامها نامیده شدهاند. منبع کاهنی بر احکام کاهنان و معبد متمرکز است و منبع تثنیه ای منبع سفر (تثنیه) است. (نظریه منابع) به حل برخی از مشکلات تورات کمک میکند. به وسیله این منابع، معلوم میشود که دلیل برخی از تکرارها یا تناقضات موجود در این کتاب چیست. نویسنده ای یهودی برخی از این موارد را بر شمرده است: دو بار رانده شدن هاجر (پیدایش، 16 و 21-21:19)؛ دو بار ربوده شدن ساره (پیدایش، 20-12:10 و 20)؛ ثروتمند شدن یعقوب از یک سو با حیله و نیرنگ خود او (پیدایش، 30، 43-25)، و از سوی دیگر، با راهنمایی یک فرشته در خواب (پیدایش، 31:9 و شمارههای بعد) در یکجا روبین باعث نجات یوسف میشود به اینکه پیشنهاد میدهد او را در چاه بیندازند و بعد مدیانیان او را از چاه بیرون .Thougt Ed. Arthur A. Cohen and Paul Mendes - Flohr, New York, 7891. P.63. Cjrt, Contemporary Jewish Religious میآورند. (پیدایش، 24-37:20 و 30-28) و در جای دیگر، یهودا او را نجات میدهد و او را به اسماعیلیان فروشندپیدایش، 37 : 25 - 28. بر خلاف سفر (پیدایش)، در سه سفر بعدی که در آنها از سه منبع (یهوهای، الوهیمی و کاهنی) استفاده شده، تمییز بین دو منبع اول آسان نیست و برخی از مطالب ترکیبی هستند. از این رو، محققان منبع (یهوهای - الوهیمی) را در نظر گرفتهاند. بنابراین در سه سفر (خروج)، (لاویان) و (اعداد)، از چهار منبع استفاده شده است که منبع چهارم ترکیبی از دو منبع اول است. اندیشههای دینی دو منبع یهوهای و الوهیمی متفاوتند. منبع یهوهای بر ارتباط مستقیم بین خدا و مشایخ تأکید میکند، در حالی که منبع الوهیمی سعی دارد این نظریه را با در نظر گرفتن یک رؤیا یا یک فرشته به عنوان واسطه تعدیل کند. منبع کاهنی با موضوعاتی خاص از قبیل تقدس و مراسم دینی، مانند قربانیها، نجاست و طهارت، احکام کاهنان، موسمهای مقدس و مانند اینها سرو کار دارد و برخلاف سه منبع دیگر، چیزی درباره وحی در سینا نمیگوید، بلکه بیشتر بر تجلی خدا در خیمه عبادت متمرکز است. خود یک ساختار نظاممند است که منبع سفر (تثنیه) است. Ibid P.63 - 73; Eb, The New Encyclopedia منبع چهارم، یعنی منبع (تثنیهای) (D)صورت یک سخنرانی و داعی و به شکل یک زندگی نامه خویش نویس است از میان این چهار منبع، منبع یهوهای از همه قدیمیتر است که در زمان داود(ع) (1015-975 ق.م) و سلیمان(ع) (975-933 ق.م) نوشته شده است. منبع الوهیمی پس از حضرت سلیمان(ع) و تجزیه کشور به شمال و جنوب در بخش شمالی نوشته شده است. منبع تثنیهای در (یوشیّا) (640-609 ق.م) نوشته شده است. آخرین منبع به لحاظ تاریخی، منبع کاهنی است که در دوره اسارت بابلی نوشته شده است. بنابراین، نویسنده نهایی تورات پس از دوره اسارت بابلی، یعنی پس از سال 538 ق.م از ترکیب این منابع تورات کنونی را به وجود آوردهالخوری بولس الفعالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج2، ص 16 - 39. . است امروزه حتی بیشتر سنتیهای یهودی و مسیحی این را قبول کردهاند که نویسنده تورات نمیتواند حضرت موسی(ع) باشد. توماس میشل، که از فرقه سنتگرای (ژزوئیت) مسیحی است، میگوید: (تورات پنج قرن قبل از میلاد و به دست نویسندهای ناشناس نوشته شده، اما به هر حال، این عمل با الهام الهی بوده است). در قدیم، مردم معتقد بودند که موسی تورات را نوشته است، اما مطالعات جدید کتاب مقدس نشان میدهد که پاسخ به مسأله اصل و منشأ اسفار تورات از آنچه در ابتدا تصور میشود، دشوارتر است. تورات در طول نسلها پدید آمده است؛ در ابتدا روایتهایی وجود داشت که قوم یهود آنها را به یکدیگر منتقل میکردند. سپس روایات مذکور در چند مجموعه نوشته شد که برخی از آنها در باب تاریخ و برخی در باب احکام بود. سرانجام، در قرن پنجم قبل از میلاد، این مجموعهها در یک کتاب گرد آمد. کسانی که در این کار طولانی و پیچیده شرکت کردند، بسیار بودند و نام اکثریت قاطع آنان را تاریخ فراموش کرده است. به عقیده یهودیان و مسیحیان، الهام الهی در همه مراحل تألیف تورات، همراه و پشتیبان بوده استتوماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، ص32. . شش. ناپدیدشدن تورات و باز پیدایی آن از عهد قدیم (کتاب دوم تاریخ ایام باب 34) بر میآید که در زمانهایی تورات ناپدیده شده و بعدها کسانی مدعی شدهاند که آن را یافتهاند. (یک روز حلقیا، کاهن اعظم، نزد شافان منشی دربار رفت و گفت: (در خانه خداوند کتاب تورات را پیدا کردهام). سپس کتاب را به شافان نشان داد تا آن را بخواند. وقتی گزارش کار ساختمان خانه خداوند را به پادشاه میداد در مورد کتابی نیز که حلقیا، کاهن اعظم در خانه خداوند پیدا کرده بود با او صحبت کرد. سپس شافان آن را برای پادشاه خواند. وقتی پادشاه کلمات تورات را شنید، از شدت ناراحتی لباس خود را پاره کرد و به حلقیا، کاهن اعظم، شافان منشی، عسایا (ملتزم پادشاه)، اخیقام (پسر شافان) و عکبور (پسر میکایا) گفت: (از خداوند بپرسید که من و قومم چه باید بکنیم. بدون شک خداوند از ما خشمگین است، چون اجداد ما مطابق دستورات او که در این کتاب نوشته شده است رفتار نکردهاند...). پادشاه تمام بزرگان یهودا و اورشلیم را احضار کرد و همگی، در حالی که کاهنان و انبیاء و مردم یهودا و اورشلیم از کوچک تا بزرگ به دنبال آنها میآمدند، به خانه خداوند رفتند. در آنجا پادشاه تمام دستورات کتاب عهد را که در خانه خداوند پیدا شده بود، برای آنها خواند. پادشاه نزد ستونی که در برابر جمعیت قرار داشت، ایستاد و با خداوند عهد بست که با دل و جان از دستورات و احکام او پیروی کند و مطابق آنچه که در آن کتاب نوشته شده است، رفتار نماید. تمام . جماعت نیز قول دادند این کار را بکنندکتاب دوم پادشاهان، 23 :4-22 :8. در جای دیگری از عهد قدیم آمده است که پس از تبعید بابلی بنی اسرائیل، از عزرای کاهن خواستند که تورات موسی را برای قوم بخواند. عزرا و دیگر کاهنان، کتاب تورات را هر روز برای مردم میخواندند تا اینکه در روز هفتم، قرائت تورات به پایان رسیدکتاب نحمیا، باب هشتم. . برخی به صورت جدی در این تردید کردهاند که توراتی را که عزرا خواند همان کتابی باشد که در زمان یوشیّا خوانده شد: (آیا آن (کتاب شریعت موسی) چه بوده است؟ این کتاب درست همان کتاب عهد، که یوشیّا پیش از آن بر مردم خوانده بود نیست. چه در کتاب عهد، تصریح شده است که آن را در مدت یک روز دو بار بر یهودیان فرو خواندند، در صورتی که خواندن کتاب دیگر محتاج یک هفته تمامویل دورانت، تاریخ تمدن، ج1، ص382. به نقل از : عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، کتاب مقدس، صص67-56؛ قم : آیت عشق، چاپ دوم تا 1385. . وقت بود دلیل تحریف ناپذیری قرآن: به طور کلی در رابطه با تحریف ناپذیری قرآن، دلایل متعددی اقامه شده است که از جمله آنها (گواهی تاریخ) است. پژوهشهای تاریخی و مقایسه بین قرآنهای موجود و قرآنهای صدر اسلام، نشان میدهد که حتی یک کلمه از این کتاب الهی، کم یا زیاد نشده است. اینجا به بیان بخشی از آنها به طور اختصار اکتفا میکنیم: 1. برهان حکمت؛ قرآن شناسی، ج 1، ص 216. خداوند آخرین کتاب آسمانی خود را به نام قرآن، برای هدایت بشر فرستاده است. خداوند دیگر نه کتابی میفرستد و نه پیامبری؛ بنابراین قرآن اولین و آخرین منبع هدایت بشر تلقی میشود. تحریف چنین کتابی برابر با عدم حفظ خداوند و مساوی با گمراهی بشر است و این با حمید و حکیم بودن خداوند سازگار نیست. بنابراین خداوند خود به مقتضای حکیم بودنش این کتاب را حفظ میکند. 2. برهان اعجاز این دلیل به تعبیر علامه طباطباییسید محمد حسین طباطبایی، قرآن در اسلام، ص 117. بهترین و متقن ترین دلیل برای صیانت قرآن در زمان کنونی به شمار میرود. تقریرش این است که همان وجوه اعجازی که برای قرآن زمان رسولاللَّه وجود داشت (مثل تحدی، فصاحت و بلاغت و زیبایی الفاظ آن، روحانی و معنوی بودن آن، هدایت انسان به سوی حق، صدق مطلق مطالب آن و بالاخره خیلی از اوصاف دیگر) بر همین قرآن کنونی منطبق و یافت میشود. بیتردید در صورتی که بین این فاصله زمانی کمترین نقصان و یا اضافهای در آن به وقوع میپیوست، به طور یقین دیگر از آن اوصاف خبری نمیماند و حال آنکه همه آنها در قرآن کنونی باز هم یافت میشود. 3. برهان خاتمیت قرآن از طرفی، در چندین جا تصریح میکند که کلام خدا و سند نبوت است و کتاب اسلام به شمار میآیدمانند آیه 34 سوره طور و آیه 88 سوره اسراء(17). و از طرف دیگر، دین اسلام را دین خاتم معرفی میکندمانند آیه 85 سوره آل عمران و آیه 40 سوره احزاب.. روشن است که معنای خاتمیت، مصونیت از تحریف است. اما سخن در این است که چه چیزی از دین باید مصون از تحریف باشد؟ یقیناً آنچه به نام دین و مجموعه هدایت الهی برای یک پیامبر نازل گشته است؛ یعنی، کتاب او باید مصون از تحریف باشد و این شرط لازم مصونیت دین از تحریف استهمان، ص 66 و درباره خاتمیت ر.ک : مجموعه آثار استاد مطهری، ج 2، ص 183 و ج 3، ص 153).. 4. برهان تحدی دائمی قرآن در همه زمانها و مکانها و حتی در زمان حاضر، توان و قدرت فکری و ذهنی بشر را برای همانندسازی به مبارزه فرا میخواند. اما بشر حاضر مثل انسانهای گذشته، عاجزانه در مقابل آن شکست را پذیرا میشود. از این ناتوانی موجود به راحتی میتوان پی برد که حتی قرآن کنونی به تحریف دچار نشده است. 5. برهان جامعیت قرآن در راستای هدایت و راهنمایی بشر، از بیان چیزی که لازمه بشر در امر سعادت باشد، فروگذاری نکرده است. قرآن حاضر همانند قرآن موجود در گذشتهها دارای این صفت است. حال اگر قرآن در زمان حاضر به چنین صفتی است، چگونه میتوان احتمال نقصان یا زیادت را در آن داد؟ بنابراین قرآن کنونی از هر گونه تغییری مصون است. 6. برهان تواتر تمام آیات و سورههای کنونی قرآن مجید، همانند قرآن گذشته، دست به دست و سینه به سینه به طور همگانی توسط مسلمانان نقل گردیده است. این تواتر منطقی، دلالت میکند هیچ کلمه و آیه یا سورهای، نه از قرآن کاسته شده و نه بر آن افزوده شده است. بنابراین قرآن کنونی با توجه بر واجد بودن صفت تواتر، از هرگونه تحریفی سالم است. 7. شیوه وحیانی قرآن این برهان مبتنی بر نوع نگرش مسلمانان بر مسئله وحی و تمایز مسیحیان از آن است. مسلمانان معتقدند وحی در واقع تکلم و گفتار لفظی خداوند است که به وسیله جبرئیل به پیامبرصلی الله علیه وآله میرسید و پیامبرصلی الله علیه وآله موظف بود عین همان الفاظ را بر مردم برساند. اما مسیحیان بر این باورند که وحی در حقیقت انکشاف خدا و تجربه انسان است که در بشر تجلی میکند و این عامل انسانی است که آن را در مقام بازگو تعبیر میکند و لذا ممکن است در تعبیر آن مرتکب اشتباه هم بشود. روشن است که طبق نگرش اول به یقین الفاظ قرآن نمیتواند از نقش عامل انسانی متأثر شود. از این رو، چارهای جز پذیرفتن تحریف ناپذیری قرآن بر اساس دیدگاه مسلمانان در بین نمیماند. 8. شیوه بیانی قرآن قرآن در جهت تعارض با منافع زورمندان و سلطه جویان، بیش از آنکه به نام اشخاص بپردازد به بیان شاخصها توجه کرده است و به استثنای تصریح نام ابولهب و همسرش، به موارد جزئی نپرداخته است. و این یکی از تمهیدات الهی در مصونیت قرآن است که به نوبه خود باعث گردیده، برای کسی انگیزه کتمان یا تحریف آیات پیش نیاید و بهانهای برای دسیسه حاکمان به طور آشکار نباشد. 9. شیوه نزول قرآن؛ کیهان اندیشه، شماره 28، مقاله تحریف ناپذیری قرآن، علامه مرتضی عسکری. یکی از تمهیدات الهی برای مصون ماندن قرآن، نزول تدریجی آن، آن هم با سبک و برنامهای ویژه است. در مدت تقریباً 23 سال، آیات قرآن به دو شکل نازل شده است. آیاتی که در آغاز بعثت در مکه نازل گردیده، آیاتش کوتاه و موزون است؛ مانند (وَ الضُّحی وَ اللَّیْلِ إِذا سَجی ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی...) و یا (الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَیانَ...). این مقاطع کوتاه و موزون در حفظ آیات، تأثیر بیشائبهای داشته است، آن هم در میان مردم روزگاری که امی بودهاند. اما در سالهای بعد، آیات و سورههای بزرگتری در مدینه نازل شده است؛ زیرا در مدینه، هم آرامش بیشتری برای مسلمانان بوده و هم امکانات نوشتن و ثبت آیات وجود داشته است. بالاخره، نزول تدریجی قرآن، این نتیجه را داشت که وقتی حتی چند آیه نازل میشد، پیامبر آن را برای مسلمانها میخواند (و آنان نیز حفظ میکردند) و بعد آیهای دیگر نازل میگشت. 10. شیوه تعلیم قرآن در تاریخ قرآن مهم است بدانیم که پیامبرصلی الله علیه وآله چگونه آیات را به مردم میخوانده و آنها را تعلیم میداد؟ راوی میگوید: پیامبرصلی الله علیه وآله در مدینه هر بار ده آیه به ما می آموخت. ما ده آیه را یاد میگرفتیم، سپس ده آیه دیگر و... برای مثال، یکی از صحابه در مسجد دمشق 1600 شاگرد را تعلیم قرآن میداده است. به این شکل که آنها را به گروههای ده نفری تقسیم کرده بود و هر ده نفر یک ناظر داشته اند که مجموع این ناظران و سرگروهها 160 نفر میشدند. افزون بر آنابو عبدالله زنجانی، تاریخ القرآن، ص 42، موسسه الاعلمی، بیروت. به شهادت تاریخ، در صدر اسلام عده زیادی از مسلمانان - که تعداد آنان را تا 43 نفر نوشتهاند به دستور پیامبرصلی الله علیه وآله هر آیه و یا سورهای که نازل میشد، بلافاصله مینوشتند؛ از جمله معروفترین اصحاب پیامبر که به نوشتن قرآن اهتمام خاصی میورزیدند، حضرت علیعلیه السلام و زید بن ثابت بودند. 11. اهتمام مسلمانان بیشک از اهتمام پیامبرصلی الله علیه وآله بر قرائت قرآن و تحفیظ آن بر مسلمانانجامعه آن روز فضیلت بزرگی برای حفظ قرآن قائل شده بود. مؤمن و منافق در این جهت بر یکدیگر سبقت میگرفتند. معاشرت و انس با قرآن، جزو آداب و رسوم مردم در آمده بود و در مسائل و مشکلات خود به آن مراجعه میکردند. تقدّس و فضیلت یافتن قرآن نزد مسلمانان، این نتیجه را به دنبال داشت که کسی نمیتوانست ایده تغییر قرآن را در سر بپروراندمحمدتقی مصباح یزدی، قرآن شناسی، ج 1، ص 215، (نشر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی).. اهتمام به نگهداری و حفظ قرآن کریم در میان مسلمانان به اندازهای بود که پس از نبی اکرم و در زمان خلافت ابوبکر، وقتی در جنگ یمامه تعدادی از حافظان قرآن کشته شدند، مسلمانان تصمیم گرفتند توجه بیشتری در حفظ قرآن به خرج دهند و به این منظور همه نسخههای قرآن را در یک جا جمعآوری کرده و از اینکه نقصانی در آنها واقع شود، جلوگیری نمودند. حفظ این نسخهها به شدت مورد توجه قرار گرفت و همین طور نسل بعد، قرآن را سینه به سینه حفظ می کردند و به نسل بعد انتقال می دادندسید محمد حسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج 12، ص 167 - 161، مرکز نشر فرهنگی رجا. . 12. تکامل خط و کتابت برای حفظ یک متن به صورت اصلی، باید شرایط طبیعی چنین امری فراهم باشد. در عصرهای گذشته تکامل خط و پیشرفت کتابت به آن میزان نبوده است که بتواند متنی را در بستر خویش و به صورت کامل حفظ کند. البته با رشد تمدن بشری، زمینههای لازم برای چنین امری پدیدار میشد؛ چنان که به نظر برخیعلامه خوئی، ترجمه البیان، ج 1، ص 309، (نشر مجمع ذخائر اسلامی - قم، 1360 ش). در زمان رسولاللَّه شرایط و موقعیت حصول چنین کاری مهیا شد و زمینه را برای حفظ و صیانت قرآن فراهم آورد. برای مطالعه بیشتر ر.ک: الف. محمد هادی معرفت، تاریخ قرآن، (تهران: سمت، چاپ دوم 1377)، صص 167 - 154؛ ب. محمدتقی مصباح یزدی، قرآنشناسی، (قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، 1376)؛ پ. حسن حسنزاده آملی، قرآن هرگز تحریف نشده است؛ ت. محمد هادی معرفت، التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن. برای اثبات مصونیت قرآن کریم از تحریف ادله متعددی که از زوایای گوناگون این مطلب را مورد توجه قرار داده اند، ذکر شده است که به اختصار بیان می کنیم و تفصیل آن را به کتبی که در این زمینه تألیف شده واگذار می کنیم: الف) شواهد تاریخی: 1- دستورها و توصیه ها و اهتمام ویژه پیامبر اکرم در مورد تلاوت و حفظ و کتابت قرآن کریم که سبب توجه و عنایت خاص مسلمانان به این امر به عنوان یکی از وظایف مهم دینی گردید. 2- علاقه زایدالوصف عرب معاصر قرآن نسبت به قرآن کریم به جهت فصاحت و بلاغت و آهنگ معجزه آسای آن، در کنار توصیه های نبی اکرم، عامل مضاعفی در انس هر چه بیشتر آنان با قرآن و اهتمام به تلاوت و حفظ آن می گردید. 3- با توجه به مبارزه طلبی قرآن مبنی بر این که اگر قادرید (یک آیه مثل آیات قرآن بیاورید) اگر دست جعل و تحریف در قرآن راه پیدا می کرد به عنوان دستاویز کافران چه از اهل کتاب (یهود و نصارا) و چه غیر آنان مورد تمسک قرار می گرفت و به تواتر تاریخی نقل می شد. چون انگیزه برای نقل آن قوی بود و می توانست مهم ترین دستاویز علیه اسلام باشد. 4- حساسیت ویژه مسلمانان نسبت به هر گونه تغییر در قرآن کریم. با توجه به توصیه های پیامبر اکرم و اهتمام و انس مسلمانان به تلاوت و حفظ و کتابت قرآن کریم و با توجه به مقدس و احترام ویژه ای که برای قرآن کریم به عنوان منبع و مرجع اصلی و قانون مدون برای تمام شؤون حیات فردی و اجتماعی خویش قائل بودند براساس شواهد تاریخی مسلمانان حساسیت ویژه ای نسبت به حفظ و صیانت قرآن از هرگونه تغییری از خود نشان می دادند. به گونه ای که حتی نسبت به حذف یک (واو) از قرآن کریم شدیدترین عکس العمل ها را نشان می دادند و شمشیر را از نیام بیرون می کشیدند (همچنان که در مورد واو (والذین یکنزون الذهب) نقل شده است .رک: الدر المنثور، ج 3، ص 232 - دراسات و بحوث فی التاریخ والاسلام، ج 1 ، ص 94 - المیزان، ج 9، ص 256) 5- اگر به هر شکل دست جعل و تحریف به قرآن راه می یافت به تواتر نقل می شد. زیرا انگیزه برای نقل آن قوی بود. چرا که می توانست به عنوان مهم ترین دستاویز کفار اعم از اهل کتاب (یهود و نصارا) و غیر آنان، علیه اسلام به کار گرفته شود. به ویژه تحریف به زیاد کردن واضافه کردن به قرآن، با توجه به تحدی و مبارزه طلبی قرآن و این که اگر می توانید یک آیه مانند قرآن بیاورید، در دورانی که عرب از سخنوران و شاعرانی در اوج فصاحت و بلاغت بهره می برد هرگز نتوانست جز اظهار عجز پاسخی دهد و هرگونه تلاشی در این زمینه شکست خورد. چرا که آیات قرآن از نظر بلندی و اوج محتوایی و استحکام آن از نظر فصاحت و بلاغت و نثر موزون و آهنگین، آن چنان بود که هیچ سخنی توان برابری با آن را نمی توانست داشته باشد و همچنان این گونه است به طوری که به آسانی کلام بزرگان دین چون امیر بیان علی(ع) نیز از آیات قرآنی متمایز وجه است. 6- در هیچ مقطعی از تاریخ، قرآن مفقود نشده است و همچنین هیچ گاه کسانی به جای قرآن رایج، ادعای وجود قرآنی دیگر به عنوان قرآن اصلی، نکرده اند و یا هیچ گاه نزاعی و دعوایی بر سر تغییر، حذف یا زیادت آیات قرآن در میان مسلمانان رخ نداده است. با توجه به انشعابات و فرقه های فراوانی که در بین مسلمانان پیدا شده با همه اختلافاتی که با یکدیگر دارند هیچ کدام بر سر قرآن کریم و این که این قرآن، قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم است کوچک ترین اختلافی ندارند. بلکه همواره در تمام استدلال های خود به قرآن به عنوان منبع و مرجع اصلی استدلال می کرده اند. و در طول تاریخ، بالاتفاق سینه به سینه و نسل به نسل قرآن رایج را حفظ و منتقل کرده اند. اگر کوچک ترین تغییر و تحریفی صورت می گرفت. با توجه به اهتمام مسلمین به حفظ قرآن، منشأ نزاع و خونریزی می گردید و به تبع اگر هر یک از امور فوق رخ می داد با توجه به انگیزه کفار و این که می توانست دستاویز خوبی برای آنان باشد، آن را نقل می کردند. در حالی که هیچ یک از امور فوق حتی توسط مشرکین و کفار و یهود و نصارا نقل نشده است. 7- کتابت قرآن در زمان حیات رسول گرامی اسلام. یکی از عواملی که موجب حفظ و مصونیت قرآن کریم از تحریف شد، این بود که با اهتمام نبی اکرم، عین الفاظ وحی در زمان خود حضرت نوشته شد (القرآن و دعاوی التحریف، رسول جعفریان، فصل سوم، ص 29) کتابت قرآن کریم در زمان نبی اکرم از عوامل مهم و اساسی بود که مانع شد قرآن همانند تورات و انجیل دستخوش تحریف شود.
به چه دلیل تورات و انجیل تحریف شده است و چرا قرآن تحریف نشده است؟
تحریف تورات از نظر تاریخی و علمی قطعی است، بر این مسأله دلایل بسیاری وجود دارد. برخی از آنها در لابلای مطالب مرتبط به تحریف متون مقدس مسیحیت از نظر خواهد گذشت، زیرا عهد عتیق مسیحیان همان کتاب مقدس یهودیان است که مشتمل بر تورات نیز میباشد.
افزون بر آن دلایل مستقلی بر تحریف یا بشری بودن تورات کنونی وجود دارد که برخی از آنها از قرار زیر میباشد: یک. وفات و دفن موسی در باب 34 سفر تثنیه و نیز باب 36 سفر پیدایش شرح وفات و دفن حضرت موسی آمده است، معلوم میشود این مطالب پس از رحلت حضرت موسی(ع) به تورات اضافه شده است. دو. اختلاف در نسخههای تورات در میان فرقههای مختلف یهودی تفاوتهایی در رابطه با تورات وجود دارد. در مَثَل فرقه سامری تنها پنج سفر تورات را میپذیرد و 34 کتاب دیگر عهد عتیق را رد میکند. همچنین سامریان نسخه ویژهای از کتاب یوشع دارند که با کتاب یوشع رایج تفاوت دارد. تورات ایشان نیز با بنگرید : حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 117، قم، طه، سمت، چاپ هفتم، 1384. تورات رایج اندکی اختلاف دارد. سه. اشکالات ابن عزراء برخی از عالمان، مفسران و اندیشمندان از قدمای یهود مانند ابراهیمبن عزراء(1164-1089م)، انتساب تورات موجود به حضرت موسی(ع) را قبول نداشته و ادلهای رمزگونه برای این سخن آورده است. او در کتاب خود، تفسیر سفر تثنیه، شش دلیل به صورت رمز آورده و (باروخ اسپینوزا) (1677-1632م) سعی کرده است که رمزهای ابن عزراء را بگشاید. او از آنها استفاده میکند که در درون خود تورات، شواهد متعددی وجود دارد که نویسنده تورات حضرت موسی(ع) نیست، و شخص دیگری قرنها بعد آن را نگاشته است. سخنان ابن عزراء در تفسیرش بر (سفر تثنیه) به شرح ذیل است: (آن طرف اردن، و... اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی... علاوه موسی تورات را نوشته... در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند... در کوه خدا، به او وحی میشود. سپس تخت خواب او تخت آهنین او را نظاره کن. بنابراین، تو این حقیقت را خواهی دانست). ابن عزراء در این چند کلمه، به صورت رمزوار اشاره میکند که نویسنده اسفار پنچ گانه (تورات) موسی(ع) نبوده، بلکه شخص دیگری بوده که مدتهای طولانی پس از موسی(ع) میزیسته است. به علاوه، کتابی که موسی(ع) نوشته، با کتابهای باقیمانده تفاوت دارد. بنگرید : الف. باروخ اسپینوزا، مصنف واقعی اسفار پنجگانه، ترجمه : علیرضا آل بویه، فصلنامه هفت آسمان، ش 1، بهار 1378 (این مقاله ترجمهای است از فصل هشتم کتاب : Transloted From The Latin With An Introductionby R.H.M. Francesco Cordasco. Works Of Spinooza; A Theo Logico - Political Treatise and A Political Treatise, The Chief ب. عبدالرحیم سلیم بن اردستانی، کتاب مقدس، صص 56 - 67، قم : آیت عشق، دوم، 1385. اسپینوزا شش رمز ابن عزراء را چنین میگشاید: 3-1. (آن طرف اردن) اشاره است به سفر (تثنیه)، 1:1 که در آن آمده است: (این سخنانی که موسی به آن طرف اردن در بیابان عربه... با تمامی اسرائیل گفت). از این جمله بر میآید که نویسنده آن از رود اردن عبور کرده است، ولی حضرت موسی(ع) از رود اردن عبور نکرد. در همین سفر از قول موسی(ع) آمده است: (خداوند به من گفته است که از این اردن عبور نخواهی کرد تثنیه، 31 :2. . 3-2. (اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی): در سفر (تثنیه)، 27:1، حضرت موسی(ع) به بنیاسرائیل دستور میدهد که وقتی از رود اردن عبور کردید، مذبحی بسازید و تمامی کتاب شریعت را روی سنگهایی نوشته، اطراف آن بگذارید. در (صحیفه یوشع) ،32-30:8 آمده است که یوشع(ع) به وصیت موسی(ع) عمل کرد و مذبحی از سنگهای نتراشیده بنا کرد و بر آنها تمامی تورات حضرت موسی(ع) را نوشت. ربیان یهود گفتهاند: تعداد این سنگها دوازده عدد بوده است. حال آیا ممکن است تورات را با این حجم بر روی دوازده سنگ نوشت؟ پس تورات موسی(ع) بسیار کوچکتر از کتاب موجود بوده است. 3-3. (علاوه موسی تورات را نوشته): در سفر (تثنیه) 31:9 آمده است و موسی(ع) این تورات را نوشته. این عبارت نمیتواند نوشته خود حضرت موسی(ع) باشد، بلکه باید دیگری آن را نوشته باشد. 3-4. (در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند): در سفر (پیدایش)، باب دوازدهم، سخن از مهاجرت حضرت ابراهیم(ع) به کنعان است و میگوید: (در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند). از این عبارت بر میآید که نویسنده زمانی این عبارت را نوشته که کنعانیان دیگر در آن زمین نبودهاند و چون سرزمین کنعان پس از حضرت موسی(ع) فتح شد و بقایای اقوام آن سرزمین تا زمان داود و سلیمان(ع) در آنجا بودند، پس موسی(ع) نمیتواند نویسنده این فقره باشد. 3-5. (در کوه خدا به او وحی میشود): در سفر (پیدایش)، 22:14، کوه اوریا، که بر آن ماجرای ذبح فرزند توسط حضرت ابراهیم(ع) رخ داد (کوه خدا) نامیده شده است. این در حالی است که حضرت موسی(ع) وعده این نامگذاری را میدهد و پس از ساخته شدن معبد در زمان سلیمان(ع) این مکان (کوه خدا) نامیده میشود. پس حضرت موسی(ع) نمیتواند این فقره را نوشته باشد. 3-6. (سپس تخت خواب او، تخت آهنین او را نظاره کن): در سفر (تثنیه)، 3:11 آمده است: (زیرا که عوج ملک باشان از بقیه رفائیان تنها باقی مانده بود. اینک تختخواب او تخت آهنین است. آیا آن در رَبَت بنی عمّون نیست و طولش نه ذراع و عرضش چهار ذراع بر حسب ذراع آدمی است؟ این در حالی است که حضرت داود(ع) به شهر (ربه) غلبه کرد و این تخت را کشف کردکتاب دوم سموئیل، 29-12 :28. و این قرنها پس از موسی بود. چهار. اشکالات اسپینوزا اسپینوزا پس از باز کردن رموز ابن عزراء میگوید: موارد مهمتری در تورات وجود دارند که ابن عزراء به آنها توجه نکرده است: 4-1. در موارد متعددی، در تورات از موسی(ع) به صورت سوم شخص سخن گفته شده و افزون بر آن به جزئیات زندگی او پرداخته شده است مثل: (موسی با خدا سخن گفت) (خروج، 33:9)؛ (موسی مردی بسیار حلیم بود، بیشتر از جمیع مردمانی که بر روی زمیناند) (اعداد، 12:2)؛ (موسی؛ مرد خدا... س موسی، بنده خداوند، . در آنجا به زمین موآب بر حسب قول خداوند، رحلت نمود)تثنیه، 33 :1. . (پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته است) که خداوند او را رو به رو شناخته باشد)تثنیه، 36 :10. 4-2. در باب آخر سفر (تثنیه)، وفات و دفن حضرت موسی(ع) و عزاداری بنیاسرائیل برای او همراه با جملاتی از قبیل (پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته) و (احدی قبر او را تا امروز ندانسته است) نقل شده است. 4-3. برخی از نامها در تورات آمدهاند که مدتها، پس از حضرت موسی(ع) از آنها استفاده شده است. برای مثال، در سفر (پیدایش)، 14:14 آمده است که (ابراهیم دشمنان خود را تا (دان) تعقیب . کرد)، در حالی که مدتها پس از مرگ یوشع(ع) و در زمان داوران، نام (دان) بر این شهر نهاده شد: (و شهر را به اسم پدر خود، که برای اسرائیل زاییده شد، (دان) نامید؛ اما اسم شهر قبل ازداوران، 18 :29. آن (لارش) بود) 4-4. برخی از ماجراها در تورات آمدهاند که تا پس از وفات حضرت موسی(ع) ادامه داشتهاند. در سفر (خروج)، 6:35 آمده است: (و بنیاسرائیل مدت چهل سال منّ میخوردند تا به زمین آباد رسیدند؛ یعنی تا به سر حد کنعان داخل شدند، خوراک ایشان منّ بود). و (و بنیاسرائیل در زمان یوشعبن نون(ع) وارد کنعان شدند)یوشع، 5 :12. . همچنین در سفر (پیدایش) آمده است: (اینانند پادشاهانی که در زمین ادوم سلطنت کردند، قبل از آنکه پادشاهی بر بنیاسرائیل سلطنت کند)همان، ص95-94. . 4-5. با وضوح تمام از آنچه ذکر خواهد شد، به دست میآید که موسی نویسنده اسفار پنجگانه نیست، زیرا پس از عبارت سفر تثنیه که (موسی این تورات را نوشت)، مورخ میافزاید: (موسی آن را به احبار داد و از آنان خواست در اوقات معلومی آن را برای تمامی مردم قرائت کنند). این عبارت نشان میدهد که تورات میبایست حجمی خیلی کمتر از اسفار پنج گانه داشته باشد تا آنان بتوانند تمامی آن را در یک مجلس بخوانند، به صورتی که همه آنان نیز آن را بفهمند)همان، ص97-95. . اسپینوزا در پایان نتیجه میگیرد که اسفار پنج گانه پس از تبعید بابلی و به احتمال قوی به دست عزراء نوشته شدهاندهمان، ص101. . پنج. نقد تاریخی با پیدایش جریان نقد تاریخی کتاب مقدس، مطالعات گستردهای درباره این کتاب آغاز گشت. نظریهای که در این دوره درباره تورات مطرح شد و به تدریج به صورت امری مسلم درآمد، نظریه (منابع تورات)است. اسفار پنج گانه تورات از چهار منبع، که در زمانهای گوناگون به وجود آمدهاند، ترکیب شدهاند. این چهار منبع عبارتند از: منبع (یهوهای) (Jahwist) منبع الوهیمی (Elohist) منبع کاهنی (Pristly) منبع تثنیهای (Deuteronomy). در دو منبع نخست، نام خدا به ترتیب، به صورت (یهوه) و (الوهیم) آمده و از همین رو به این نامها نامیده شدهاند. منبع کاهنی بر احکام کاهنان و معبد متمرکز است و منبع تثنیه ای منبع سفر (تثنیه) است. (نظریه منابع) به حل برخی از مشکلات تورات کمک میکند. به وسیله این منابع، معلوم میشود که دلیل برخی از تکرارها یا تناقضات موجود در این کتاب چیست. نویسنده ای یهودی برخی از این موارد را بر شمرده است: دو بار رانده شدن هاجر (پیدایش، 16 و 21-21:19)؛ دو بار ربوده شدن ساره (پیدایش، 20-12:10 و 20)؛ ثروتمند شدن یعقوب از یک سو با حیله و نیرنگ خود او (پیدایش، 30، 43-25)، و از سوی دیگر، با راهنمایی یک فرشته در خواب (پیدایش، 31:9 و شمارههای بعد) در یکجا روبین باعث نجات یوسف میشود به اینکه پیشنهاد میدهد او را در چاه بیندازند و بعد مدیانیان او را از چاه بیرون .Thougt Ed. Arthur A. Cohen and Paul Mendes - Flohr, New York, 7891. P.63. Cjrt, Contemporary Jewish Religious میآورند. (پیدایش، 24-37:20 و 30-28) و در جای دیگر، یهودا او را نجات میدهد و او را به اسماعیلیان فروشندپیدایش، 37 : 25 - 28. بر خلاف سفر (پیدایش)، در سه سفر بعدی که در آنها از سه منبع (یهوهای، الوهیمی و کاهنی) استفاده شده، تمییز بین دو منبع اول آسان نیست و برخی از مطالب ترکیبی هستند. از این رو، محققان منبع (یهوهای - الوهیمی) را در نظر گرفتهاند. بنابراین در سه سفر (خروج)، (لاویان) و (اعداد)، از چهار منبع استفاده شده است که منبع چهارم ترکیبی از دو منبع اول است. اندیشههای دینی دو منبع یهوهای و الوهیمی متفاوتند. منبع یهوهای بر ارتباط مستقیم بین خدا و مشایخ تأکید میکند، در حالی که منبع الوهیمی سعی دارد این نظریه را با در نظر گرفتن یک رؤیا یا یک فرشته به عنوان واسطه تعدیل کند. منبع کاهنی با موضوعاتی خاص از قبیل تقدس و مراسم دینی، مانند قربانیها، نجاست و طهارت، احکام کاهنان، موسمهای مقدس و مانند اینها سرو کار دارد و برخلاف سه منبع دیگر، چیزی درباره وحی در سینا نمیگوید، بلکه بیشتر بر تجلی خدا در خیمه عبادت متمرکز است. خود یک ساختار نظاممند است که منبع سفر (تثنیه) است. Ibid P.63 - 73; Eb, The New Encyclopedia منبع چهارم، یعنی منبع (تثنیهای) (D)صورت یک سخنرانی و داعی و به شکل یک زندگی نامه خویش نویس است از میان این چهار منبع، منبع یهوهای از همه قدیمیتر است که در زمان داود(ع) (1015-975 ق.م) و سلیمان(ع) (975-933 ق.م) نوشته شده است. منبع الوهیمی پس از حضرت سلیمان(ع) و تجزیه کشور به شمال و جنوب در بخش شمالی نوشته شده است. منبع تثنیهای در (یوشیّا) (640-609 ق.م) نوشته شده است. آخرین منبع به لحاظ تاریخی، منبع کاهنی است که در دوره اسارت بابلی نوشته شده است. بنابراین، نویسنده نهایی تورات پس از دوره اسارت بابلی، یعنی پس از سال 538 ق.م از ترکیب این منابع تورات کنونی را به وجود آوردهالخوری بولس الفعالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج2، ص 16 - 39. . است امروزه حتی بیشتر سنتیهای یهودی و مسیحی این را قبول کردهاند که نویسنده تورات نمیتواند حضرت موسی(ع) باشد. توماس میشل، که از فرقه سنتگرای (ژزوئیت) مسیحی است، میگوید: (تورات پنج قرن قبل از میلاد و به دست نویسندهای ناشناس نوشته شده، اما به هر حال، این عمل با الهام الهی بوده است). در قدیم، مردم معتقد بودند که موسی تورات را نوشته است، اما مطالعات جدید کتاب مقدس نشان میدهد که پاسخ به مسأله اصل و منشأ اسفار تورات از آنچه در ابتدا تصور میشود، دشوارتر است. تورات در طول نسلها پدید آمده است؛ در ابتدا روایتهایی وجود داشت که قوم یهود آنها را به یکدیگر منتقل میکردند. سپس روایات مذکور در چند مجموعه نوشته شد که برخی از آنها در باب تاریخ و برخی در باب احکام بود. سرانجام، در قرن پنجم قبل از میلاد، این مجموعهها در یک کتاب گرد آمد. کسانی که در این کار طولانی و پیچیده شرکت کردند، بسیار بودند و نام اکثریت قاطع آنان را تاریخ فراموش کرده است. به عقیده یهودیان و مسیحیان، الهام الهی در همه مراحل تألیف تورات، همراه و پشتیبان بوده استتوماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، ص32. . شش. ناپدیدشدن تورات و باز پیدایی آن از عهد قدیم (کتاب دوم تاریخ ایام باب 34) بر میآید که در زمانهایی تورات ناپدیده شده و بعدها کسانی مدعی شدهاند که آن را یافتهاند. (یک روز حلقیا، کاهن اعظم، نزد شافان منشی دربار رفت و گفت: (در خانه خداوند کتاب تورات را پیدا کردهام). سپس کتاب را به شافان نشان داد تا آن را بخواند. وقتی گزارش کار ساختمان خانه خداوند را به پادشاه میداد در مورد کتابی نیز که حلقیا، کاهن اعظم در خانه خداوند پیدا کرده بود با او صحبت کرد. سپس شافان آن را برای پادشاه خواند. وقتی پادشاه کلمات تورات را شنید، از شدت ناراحتی لباس خود را پاره کرد و به حلقیا، کاهن اعظم، شافان منشی، عسایا (ملتزم پادشاه)، اخیقام (پسر شافان) و عکبور (پسر میکایا) گفت: (از خداوند بپرسید که من و قومم چه باید بکنیم. بدون شک خداوند از ما خشمگین است، چون اجداد ما مطابق دستورات او که در این کتاب نوشته شده است رفتار نکردهاند...). پادشاه تمام بزرگان یهودا و اورشلیم را احضار کرد و همگی، در حالی که کاهنان و انبیاء و مردم یهودا و اورشلیم از کوچک تا بزرگ به دنبال آنها میآمدند، به خانه خداوند رفتند. در آنجا پادشاه تمام دستورات کتاب عهد را که در خانه خداوند پیدا شده بود، برای آنها خواند. پادشاه نزد ستونی که در برابر جمعیت قرار داشت، ایستاد و با خداوند عهد بست که با دل و جان از دستورات و احکام او پیروی کند و مطابق آنچه که در آن کتاب نوشته شده است، رفتار نماید. تمام . جماعت نیز قول دادند این کار را بکنندکتاب دوم پادشاهان، 23 :4-22 :8. در جای دیگری از عهد قدیم آمده است که پس از تبعید بابلی بنی اسرائیل، از عزرای کاهن خواستند که تورات موسی را برای قوم بخواند. عزرا و دیگر کاهنان، کتاب تورات را هر روز برای مردم میخواندند تا اینکه در روز هفتم، قرائت تورات به پایان رسیدکتاب نحمیا، باب هشتم. . برخی به صورت جدی در این تردید کردهاند که توراتی را که عزرا خواند همان کتابی باشد که در زمان یوشیّا خوانده شد: (آیا آن (کتاب شریعت موسی) چه بوده است؟ این کتاب درست همان کتاب عهد، که یوشیّا پیش از آن بر مردم خوانده بود نیست. چه در کتاب عهد، تصریح شده است که آن را در مدت یک روز دو بار بر یهودیان فرو خواندند، در صورتی که خواندن کتاب دیگر محتاج یک هفته تمامویل دورانت، تاریخ تمدن، ج1، ص382. به نقل از : عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، کتاب مقدس، صص67-56؛ قم : آیت عشق، چاپ دوم تا 1385. . وقت بود دلیل تحریف ناپذیری قرآن: به طور کلی در رابطه با تحریف ناپذیری قرآن، دلایل متعددی اقامه شده است که از جمله آنها (گواهی تاریخ) است. پژوهشهای تاریخی و مقایسه بین قرآنهای موجود و قرآنهای صدر اسلام، نشان میدهد که حتی یک کلمه از این کتاب الهی، کم یا زیاد نشده است. اینجا به بیان بخشی از آنها به طور اختصار اکتفا میکنیم: 1. برهان حکمت؛ قرآن شناسی، ج 1، ص 216. خداوند آخرین کتاب آسمانی خود را به نام قرآن، برای هدایت بشر فرستاده است. خداوند دیگر نه کتابی میفرستد و نه پیامبری؛ بنابراین قرآن اولین و آخرین منبع هدایت بشر تلقی میشود. تحریف چنین کتابی برابر با عدم حفظ خداوند و مساوی با گمراهی بشر است و این با حمید و حکیم بودن خداوند سازگار نیست. بنابراین خداوند خود به مقتضای حکیم بودنش این کتاب را حفظ میکند. 2. برهان اعجاز این دلیل به تعبیر علامه طباطباییسید محمد حسین طباطبایی، قرآن در اسلام، ص 117. بهترین و متقن ترین دلیل برای صیانت قرآن در زمان کنونی به شمار میرود. تقریرش این است که همان وجوه اعجازی که برای قرآن زمان رسولاللَّه وجود داشت (مثل تحدی، فصاحت و بلاغت و زیبایی الفاظ آن، روحانی و معنوی بودن آن، هدایت انسان به سوی حق، صدق مطلق مطالب آن و بالاخره خیلی از اوصاف دیگر) بر همین قرآن کنونی منطبق و یافت میشود. بیتردید در صورتی که بین این فاصله زمانی کمترین نقصان و یا اضافهای در آن به وقوع میپیوست، به طور یقین دیگر از آن اوصاف خبری نمیماند و حال آنکه همه آنها در قرآن کنونی باز هم یافت میشود. 3. برهان خاتمیت قرآن از طرفی، در چندین جا تصریح میکند که کلام خدا و سند نبوت است و کتاب اسلام به شمار میآیدمانند آیه 34 سوره طور و آیه 88 سوره اسراء(17). و از طرف دیگر، دین اسلام را دین خاتم معرفی میکندمانند آیه 85 سوره آل عمران و آیه 40 سوره احزاب.. روشن است که معنای خاتمیت، مصونیت از تحریف است. اما سخن در این است که چه چیزی از دین باید مصون از تحریف باشد؟ یقیناً آنچه به نام دین و مجموعه هدایت الهی برای یک پیامبر نازل گشته است؛ یعنی، کتاب او باید مصون از تحریف باشد و این شرط لازم مصونیت دین از تحریف استهمان، ص 66 و درباره خاتمیت ر.ک : مجموعه آثار استاد مطهری، ج 2، ص 183 و ج 3، ص 153).. 4. برهان تحدی دائمی قرآن در همه زمانها و مکانها و حتی در زمان حاضر، توان و قدرت فکری و ذهنی بشر را برای همانندسازی به مبارزه فرا میخواند. اما بشر حاضر مثل انسانهای گذشته، عاجزانه در مقابل آن شکست را پذیرا میشود. از این ناتوانی موجود به راحتی میتوان پی برد که حتی قرآن کنونی به تحریف دچار نشده است. 5. برهان جامعیت قرآن در راستای هدایت و راهنمایی بشر، از بیان چیزی که لازمه بشر در امر سعادت باشد، فروگذاری نکرده است. قرآن حاضر همانند قرآن موجود در گذشتهها دارای این صفت است. حال اگر قرآن در زمان حاضر به چنین صفتی است، چگونه میتوان احتمال نقصان یا زیادت را در آن داد؟ بنابراین قرآن کنونی از هر گونه تغییری مصون است. 6. برهان تواتر تمام آیات و سورههای کنونی قرآن مجید، همانند قرآن گذشته، دست به دست و سینه به سینه به طور همگانی توسط مسلمانان نقل گردیده است. این تواتر منطقی، دلالت میکند هیچ کلمه و آیه یا سورهای، نه از قرآن کاسته شده و نه بر آن افزوده شده است. بنابراین قرآن کنونی با توجه بر واجد بودن صفت تواتر، از هرگونه تحریفی سالم است. 7. شیوه وحیانی قرآن این برهان مبتنی بر نوع نگرش مسلمانان بر مسئله وحی و تمایز مسیحیان از آن است. مسلمانان معتقدند وحی در واقع تکلم و گفتار لفظی خداوند است که به وسیله جبرئیل به پیامبرصلی الله علیه وآله میرسید و پیامبرصلی الله علیه وآله موظف بود عین همان الفاظ را بر مردم برساند. اما مسیحیان بر این باورند که وحی در حقیقت انکشاف خدا و تجربه انسان است که در بشر تجلی میکند و این عامل انسانی است که آن را در مقام بازگو تعبیر میکند و لذا ممکن است در تعبیر آن مرتکب اشتباه هم بشود. روشن است که طبق نگرش اول به یقین الفاظ قرآن نمیتواند از نقش عامل انسانی متأثر شود. از این رو، چارهای جز پذیرفتن تحریف ناپذیری قرآن بر اساس دیدگاه مسلمانان در بین نمیماند. 8. شیوه بیانی قرآن قرآن در جهت تعارض با منافع زورمندان و سلطه جویان، بیش از آنکه به نام اشخاص بپردازد به بیان شاخصها توجه کرده است و به استثنای تصریح نام ابولهب و همسرش، به موارد جزئی نپرداخته است. و این یکی از تمهیدات الهی در مصونیت قرآن است که به نوبه خود باعث گردیده، برای کسی انگیزه کتمان یا تحریف آیات پیش نیاید و بهانهای برای دسیسه حاکمان به طور آشکار نباشد. 9. شیوه نزول قرآن؛ کیهان اندیشه، شماره 28، مقاله تحریف ناپذیری قرآن، علامه مرتضی عسکری. یکی از تمهیدات الهی برای مصون ماندن قرآن، نزول تدریجی آن، آن هم با سبک و برنامهای ویژه است. در مدت تقریباً 23 سال، آیات قرآن به دو شکل نازل شده است. آیاتی که در آغاز بعثت در مکه نازل گردیده، آیاتش کوتاه و موزون است؛ مانند (وَ الضُّحی وَ اللَّیْلِ إِذا سَجی ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی...) و یا (الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَیانَ...). این مقاطع کوتاه و موزون در حفظ آیات، تأثیر بیشائبهای داشته است، آن هم در میان مردم روزگاری که امی بودهاند. اما در سالهای بعد، آیات و سورههای بزرگتری در مدینه نازل شده است؛ زیرا در مدینه، هم آرامش بیشتری برای مسلمانان بوده و هم امکانات نوشتن و ثبت آیات وجود داشته است. بالاخره، نزول تدریجی قرآن، این نتیجه را داشت که وقتی حتی چند آیه نازل میشد، پیامبر آن را برای مسلمانها میخواند (و آنان نیز حفظ میکردند) و بعد آیهای دیگر نازل میگشت. 10. شیوه تعلیم قرآن در تاریخ قرآن مهم است بدانیم که پیامبرصلی الله علیه وآله چگونه آیات را به مردم میخوانده و آنها را تعلیم میداد؟ راوی میگوید: پیامبرصلی الله علیه وآله در مدینه هر بار ده آیه به ما می آموخت. ما ده آیه را یاد میگرفتیم، سپس ده آیه دیگر و... برای مثال، یکی از صحابه در مسجد دمشق 1600 شاگرد را تعلیم قرآن میداده است. به این شکل که آنها را به گروههای ده نفری تقسیم کرده بود و هر ده نفر یک ناظر داشته اند که مجموع این ناظران و سرگروهها 160 نفر میشدند. افزون بر آنابو عبدالله زنجانی، تاریخ القرآن، ص 42، موسسه الاعلمی، بیروت. به شهادت تاریخ، در صدر اسلام عده زیادی از مسلمانان - که تعداد آنان را تا 43 نفر نوشتهاند به دستور پیامبرصلی الله علیه وآله هر آیه و یا سورهای که نازل میشد، بلافاصله مینوشتند؛ از جمله معروفترین اصحاب پیامبر که به نوشتن قرآن اهتمام خاصی میورزیدند، حضرت علیعلیه السلام و زید بن ثابت بودند. 11. اهتمام مسلمانان بیشک از اهتمام پیامبرصلی الله علیه وآله بر قرائت قرآن و تحفیظ آن بر مسلمانانجامعه آن روز فضیلت بزرگی برای حفظ قرآن قائل شده بود. مؤمن و منافق در این جهت بر یکدیگر سبقت میگرفتند. معاشرت و انس با قرآن، جزو آداب و رسوم مردم در آمده بود و در مسائل و مشکلات خود به آن مراجعه میکردند. تقدّس و فضیلت یافتن قرآن نزد مسلمانان، این نتیجه را به دنبال داشت که کسی نمیتوانست ایده تغییر قرآن را در سر بپروراندمحمدتقی مصباح یزدی، قرآن شناسی، ج 1، ص 215، (نشر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی).. اهتمام به نگهداری و حفظ قرآن کریم در میان مسلمانان به اندازهای بود که پس از نبی اکرم و در زمان خلافت ابوبکر، وقتی در جنگ یمامه تعدادی از حافظان قرآن کشته شدند، مسلمانان تصمیم گرفتند توجه بیشتری در حفظ قرآن به خرج دهند و به این منظور همه نسخههای قرآن را در یک جا جمعآوری کرده و از اینکه نقصانی در آنها واقع شود، جلوگیری نمودند. حفظ این نسخهها به شدت مورد توجه قرار گرفت و همین طور نسل بعد، قرآن را سینه به سینه حفظ می کردند و به نسل بعد انتقال می دادندسید محمد حسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج 12، ص 167 - 161، مرکز نشر فرهنگی رجا. . 12. تکامل خط و کتابت برای حفظ یک متن به صورت اصلی، باید شرایط طبیعی چنین امری فراهم باشد. در عصرهای گذشته تکامل خط و پیشرفت کتابت به آن میزان نبوده است که بتواند متنی را در بستر خویش و به صورت کامل حفظ کند. البته با رشد تمدن بشری، زمینههای لازم برای چنین امری پدیدار میشد؛ چنان که به نظر برخیعلامه خوئی، ترجمه البیان، ج 1، ص 309، (نشر مجمع ذخائر اسلامی - قم، 1360 ش). در زمان رسولاللَّه شرایط و موقعیت حصول چنین کاری مهیا شد و زمینه را برای حفظ و صیانت قرآن فراهم آورد. برای مطالعه بیشتر ر.ک: الف. محمد هادی معرفت، تاریخ قرآن، (تهران: سمت، چاپ دوم 1377)، صص 167 - 154؛ ب. محمدتقی مصباح یزدی، قرآنشناسی، (قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، 1376)؛ پ. حسن حسنزاده آملی، قرآن هرگز تحریف نشده است؛ ت. محمد هادی معرفت، التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن. برای اثبات مصونیت قرآن کریم از تحریف ادله متعددی که از زوایای گوناگون این مطلب را مورد توجه قرار داده اند، ذکر شده است که به اختصار بیان می کنیم و تفصیل آن را به کتبی که در این زمینه تألیف شده واگذار می کنیم: الف) شواهد تاریخی: 1- دستورها و توصیه ها و اهتمام ویژه پیامبر اکرم در مورد تلاوت و حفظ و کتابت قرآن کریم که سبب توجه و عنایت خاص مسلمانان به این امر به عنوان یکی از وظایف مهم دینی گردید. 2- علاقه زایدالوصف عرب معاصر قرآن نسبت به قرآن کریم به جهت فصاحت و بلاغت و آهنگ معجزه آسای آن، در کنار توصیه های نبی اکرم، عامل مضاعفی در انس هر چه بیشتر آنان با قرآن و اهتمام به تلاوت و حفظ آن می گردید. 3- با توجه به مبارزه طلبی قرآن مبنی بر این که اگر قادرید (یک آیه مثل آیات قرآن بیاورید) اگر دست جعل و تحریف در قرآن راه پیدا می کرد به عنوان دستاویز کافران چه از اهل کتاب (یهود و نصارا) و چه غیر آنان مورد تمسک قرار می گرفت و به تواتر تاریخی نقل می شد. چون انگیزه برای نقل آن قوی بود و می توانست مهم ترین دستاویز علیه اسلام باشد. 4- حساسیت ویژه مسلمانان نسبت به هر گونه تغییر در قرآن کریم. با توجه به توصیه های پیامبر اکرم و اهتمام و انس مسلمانان به تلاوت و حفظ و کتابت قرآن کریم و با توجه به مقدس و احترام ویژه ای که برای قرآن کریم به عنوان منبع و مرجع اصلی و قانون مدون برای تمام شؤون حیات فردی و اجتماعی خویش قائل بودند براساس شواهد تاریخی مسلمانان حساسیت ویژه ای نسبت به حفظ و صیانت قرآن از هرگونه تغییری از خود نشان می دادند. به گونه ای که حتی نسبت به حذف یک (واو) از قرآن کریم شدیدترین عکس العمل ها را نشان می دادند و شمشیر را از نیام بیرون می کشیدند (همچنان که در مورد واو (والذین یکنزون الذهب) نقل شده است .رک: الدر المنثور، ج 3، ص 232 - دراسات و بحوث فی التاریخ والاسلام، ج 1 ، ص 94 - المیزان، ج 9، ص 256) 5- اگر به هر شکل دست جعل و تحریف به قرآن راه می یافت به تواتر نقل می شد. زیرا انگیزه برای نقل آن قوی بود. چرا که می توانست به عنوان مهم ترین دستاویز کفار اعم از اهل کتاب (یهود و نصارا) و غیر آنان، علیه اسلام به کار گرفته شود. به ویژه تحریف به زیاد کردن واضافه کردن به قرآن، با توجه به تحدی و مبارزه طلبی قرآن و این که اگر می توانید یک آیه مانند قرآن بیاورید، در دورانی که عرب از سخنوران و شاعرانی در اوج فصاحت و بلاغت بهره می برد هرگز نتوانست جز اظهار عجز پاسخی دهد و هرگونه تلاشی در این زمینه شکست خورد. چرا که آیات قرآن از نظر بلندی و اوج محتوایی و استحکام آن از نظر فصاحت و بلاغت و نثر موزون و آهنگین، آن چنان بود که هیچ سخنی توان برابری با آن را نمی توانست داشته باشد و همچنان این گونه است به طوری که به آسانی کلام بزرگان دین چون امیر بیان علی(ع) نیز از آیات قرآنی متمایز وجه است. 6- در هیچ مقطعی از تاریخ، قرآن مفقود نشده است و همچنین هیچ گاه کسانی به جای قرآن رایج، ادعای وجود قرآنی دیگر به عنوان قرآن اصلی، نکرده اند و یا هیچ گاه نزاعی و دعوایی بر سر تغییر، حذف یا زیادت آیات قرآن در میان مسلمانان رخ نداده است. با توجه به انشعابات و فرقه های فراوانی که در بین مسلمانان پیدا شده با همه اختلافاتی که با یکدیگر دارند هیچ کدام بر سر قرآن کریم و این که این قرآن، قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم است کوچک ترین اختلافی ندارند. بلکه همواره در تمام استدلال های خود به قرآن به عنوان منبع و مرجع اصلی استدلال می کرده اند. و در طول تاریخ، بالاتفاق سینه به سینه و نسل به نسل قرآن رایج را حفظ و منتقل کرده اند. اگر کوچک ترین تغییر و تحریفی صورت می گرفت. با توجه به اهتمام مسلمین به حفظ قرآن، منشأ نزاع و خونریزی می گردید و به تبع اگر هر یک از امور فوق رخ می داد با توجه به انگیزه کفار و این که می توانست دستاویز خوبی برای آنان باشد، آن را نقل می کردند. در حالی که هیچ یک از امور فوق حتی توسط مشرکین و کفار و یهود و نصارا نقل نشده است. 7- کتابت قرآن در زمان حیات رسول گرامی اسلام. یکی از عواملی که موجب حفظ و مصونیت قرآن کریم از تحریف شد، این بود که با اهتمام نبی اکرم، عین الفاظ وحی در زمان خود حضرت نوشته شد (القرآن و دعاوی التحریف، رسول جعفریان، فصل سوم، ص 29) کتابت قرآن کریم در زمان نبی اکرم از عوامل مهم و اساسی بود که مانع شد قرآن همانند تورات و انجیل دستخوش تحریف شود.
- [سایر] چرا کتاب تورات و انجیل دچار تحریف شده ولی کتاب قرآن دچار تحریف نشده است؟
- [سایر] به چه دلیل تورات و انجیل تحریف شده است و چرا قرآن تحریف نشده است؟
- [سایر] خداوند متعال وعده فرموده است که از تحریف قرآن جلوگیری نماید؛ چرا از تحریف تورات و انجیل جلوگیری ننموده است؟
- [سایر] چرا تورات و انجیل مانند قرآن از تحریف مصون نمانده اند؟
- [سایر] با اینکه خدا تورات و انجیل را نازل کرده بود پس چرا آنها را مثل قران از تحریف حفظ نکرد آیا نمی شد که تورات و انجیل هم تا قیامت از تحریف حفظ شوند.
- [سایر] آیا خداوند نمیتوانست از تحریف تورات و انجیل جلوگیری نماید؟
- [سایر] چرا خداوند تورات و انجیل را از تحریف مصون نگذاشت؟
- [سایر] به چه دلیل می گوییم که تورات و انجیل تحریف شده اند؟
- [سایر] دلایلی که مبنی بر تحریف شده شدن انجیل و تورات چیست؟
- [سایر] موارد خلاف عقل سلیم در تورات و انجیل تحریف شده با ذکر منبع چیست؟
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سبحانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر جلد قران نجس شود در صورتی که بی احترامی به قران باشد باید ان را اب بکشند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر جلد قرآن نجس شود؛ در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد؛ باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در صورتی که دادن قرآن به کافر مستلزم هتک باشد حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله بروجردی] اگر جلد قرآن نجس شود، در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سیستانی] اگر جلد قرآن نجس شود ، در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد ، باید آن را آب بکشند .