علل تحرف تورات و انجیل و تحریف نشدن قرآن چیست؟
تحریف تورات از نظر تاریخی و علمی قطعی است، بر این مسأله دلایل بسیاری وجود دارد. برخی از آنها در لابلای مطالب مرتبط به تحریف متون مقدس مسیحیت از نظر خواهد گذشت، زیرا عهد عتیق مسیحیان همان کتاب مقدس یهودیان است که مشتمل بر تورات نیز می باشد. افزون بر آن دلایل مستقلی بر تحریف یا بشری بودن تورات کنونی وجود دارد که برخی از آنها از قرار زیر می باشد: یک. وفات و دفن موسی در باب 34 سفر تثنیه و نیز باب 36 سفر پیدایش شرح وفات و دفن حضرت موسی آمده است، معلوم می شود این مطالب پس از رحلت حضرت موسی(ع) به تورات اضافه شده است. دو. اختلاف در نسخه های تورات در میان فرقه های مختلف یهودی تفاوت هایی در رابطه با تورات وجود دارد. در مَثَل فرقه سامری تنها پنج سفر تورات را می پذیرد و 34 کتاب دیگر عهد عتیق را رد می کند. همچنین سامریان نسخه ویژه ای از کتاب یوشع دارند که با کتاب یوشع رایج تفاوت دارد. تورات ایشان نیز با تورات رایج اندکی اختلاف دارد.[1] سه. اشکالات ابن عزراء برخی از عالمان، مفسران و اندیشمندان از قدمای یهود مانند ابراهیم بن عزراء (1164-1089م)، انتساب تورات موجود به حضرت موسی(ع) را قبول نداشته و ادله ای رمزگونه برای این سخن آورده است. او در کتاب خود، تفسیر سفر تثنیه، شش دلیل به صورت رمز آورده و (باروخ اسپینوزا) (1677-1632م) سعی کرده است که رمزهای ابن عزراء را بگشاید. او از آنها استفاده می کند که در درون خود تورات، شواهد متعددی وجود دارد که نویسنده تورات حضرت موسی(ع) نیست، و شخص دیگری قرن ها بعد آن را نگاشته است. سخنان ابن عزراء در تفسیرش بر (سفر تثنیه) به شرح ذیل است: (آن طرف اردن، و... اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی... علاوه موسی تورات را نوشته... در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند... در کوه خدا، به او وحی می شود. سپس تخت خواب او تخت آهنین او را نظاره کن. بنابراین، تو این حقیقت را خواهی دانست). ابن عزراء در این چند کلمه، به صورت رمزوار اشاره می کند که نویسنده اسفار پنچ گانه (تورات) موسی(ع) نبوده، بلکه شخص دیگری بوده که مدت های طولانی پس از موسی(ع) می زیسته است. به علاوه، کتابی که موسی(ع) نوشته، با کتاب های باقیمانده تفاوت دارد.[2] اسپینوزا شش رمز ابن عزراء را چنین می گشاید: 3-1. (آن طرف اردن) اشاره است به سفر (تثنیه)، 1:1 که در آن آمده است: (این سخنانی که موسی به آن طرف اردن در بیابان عربه... با تمامی اسرائیل گفت). از این جمله بر می آید که نویسنده آن از رود اردن عبور کرده است، ولی حضرت موسی(ع) از رود اردن عبور نکرد. در همین سفر از قول موسی(ع) آمده است: (خداوند به من گفته است که از این اردن عبور نخواهی کرد. تثنیه، 31 :2) 3-2.اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی : در سفر (تثنیه)، 27:1، حضرت موسی(ع) به بنی اسرائیل دستور می دهد که وقتی از رود اردن عبور کردید، مذبحی بسازید و تمامی کتاب شریعت را روی سنگ هایی نوشته، اطراف آن بگذارید. در (صحیفه یوشع) ،32-30:8 آمده است که یوشع(ع) به وصیت موسی(ع) عمل کرد و مذبحی از سنگ های نتراشیده بنا کرد و بر آنها تمامی تورات حضرت موسی(ع) را نوشت. ربیان یهود گفته اند: تعداد این سنگ ها دوازده عدد بوده است. حال آیا ممکن است تورات را با این حجم بر روی دوازده سنگ نوشت؟ پس تورات موسی(ع) بسیار کوچک تر از کتاب موجود بوده است. 3-3. (علاوه موسی تورات را نوشته): در سفر (تثنیه) 31:9 آمده است و موسی(ع) این تورات را نوشته. این عبارت نمی تواند نوشته خود حضرت موسی(ع) باشد، بلکه باید دیگری آن را نوشته باشد. 3-4. (در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند): در سفر (پیدایش)، باب دوازدهم، سخن از مهاجرت حضرت ابراهیم(ع) به کنعان است و می گوید: (در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند). از این عبارت بر می آید که نویسنده زمانی این عبارت را نوشته که کنعانیان دیگر در آن زمین نبوده اند و چون سرزمین کنعان پس از حضرت موسی(ع) فتح شد و بقایای اقوام آن سرزمین تا زمان داود و سلیمان(ع) در آنجا بودند، پس موسی(ع) نمی تواند نویسنده این فقره باشد. 3-5. (در کوه خدا به او وحی می شود): در سفر (پیدایش)، 22:14، کوه اوریا، که بر آن ماجرای ذبح فرزند توسط حضرت ابراهیم(ع) رخ داد (کوه خدا) نامیده شده است. این در حالی است که حضرت موسی(ع) وعده این نامگذاری را می دهد و پس از ساخته شدن معبد در زمان سلیمان(ع) این مکان (کوه خدا) نامیده می شود. پس حضرت موسی(ع) نمی تواند این فقره را نوشته باشد. 3-6. (سپس تخت خواب او، تخت آهنین او را نظاره کن): در سفر (تثنیه)، 3:11 آمده است: (زیرا که عوج ملک باشان از بقیه رفائیان تنها باقی مانده بود. اینک تخت خواب او تخت آهنین است. آیا آن در رَبَت بنی عمّون نیست و طولش نه ذراع و عرضش چهار ذراع بر حسب ذراع آدمی است؟ این در حالی است که حضرت داود(ع) به شهر (ربه) غلبه کرد و این تخت را کشف کرد[3]و این قرن ها پس از موسی بود. چهار. اشکالات اسپینوزا اسپینوزا پس از باز کردن رموز ابن عزراء می گوید: موارد مهم تری در تورات وجود دارند که ابن عزراء به آنها توجه نکرده است: 4-1. در موارد متعددی، در تورات از موسی(ع) به صورت سوم شخص سخن گفته شده و افزون بر آن به جزئیات زندگی او پرداخته شده است مثل: (موسی با خدا سخن گفت) (خروج، 33:9)؛ (موسی مردی بسیار حلیم بود، بیشتر از جمیع مردمانی که بر روی زمین اند) (اعداد، 12:2)؛ (موسی؛ مرد خدا... س موسی، بنده خداوند، . در آنجا به زمین موآب بر حسب قول خداوند، رحلت نمود[4] پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته است) که خداوند او را رو به رو شناخته باشد.[5] 4-2. در باب آخر سفر (تثنیه)، وفات و دفن حضرت موسی(ع) و عزاداری بنی اسرائیل برای او همراه با جملاتی از قبیل (پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته) و (احدی قبر او را تا امروز ندانسته است) نقل شده است. 4-3. برخی از نام ها در تورات آمده اند که مدت ها، پس از حضرت موسی(ع) از آنها استفاده شده است. برای مثال، در سفر (پیدایش)، 14:14 آمده است که (ابراهیم دشمنان خود را تا (دان) تعقیب . کرد)، در حالی که مدت ها پس از مرگ یوشع(ع) و در زمان داوران، نام (دان) بر این شهر نهاده شد: (و شهر را به اسم پدر خود، که برای اسرائیل زاییده شد، (دان) نامید؛ اما اسم شهر قبل از(داوران، 18 :29) آن (لارش) بود) 4-4. برخی از ماجراها در تورات آمده اند که تا پس از وفات حضرت موسی(ع) ادامه داشته اند. در سفر (خروج) ، 6:35 آمده است: (و بنی اسرائیل مدت چهل سال منّ می خوردند تا به زمین آباد رسیدند؛ یعنی تا به سر حد کنعان داخل شدند، خوراک ایشان منّ بود). و (و بنی اسرائیل در زمان یوشع بن نون(ع) وارد کنعان شدند.[6] همچنین در سفر (پیدایش) آمده است: (اینانند پادشاهانی که در زمین ادوم سلطنت کردند، قبل از آنکه پادشاهی بر بنی اسرائیل سلطنت کند) [7] 4-5. با وضوح تمام از آنچه ذکر خواهد شد، به دست می آید که موسی نویسنده اسفار پنجگانه نیست، زیرا پس از عبارت سفر تثنیه که (موسی این تورات را نوشت)، مورخ می افزاید: (موسی آن را به احبار داد و از آنان خواست در اوقات معلومی آن را برای تمامی مردم قرائت کنند). این عبارت نشان می دهد که تورات می بایست حجمی خیلی کمتر از اسفار پنج گانه داشته باشد تا آنان بتوانند تمامی آن را در یک مجلس بخوانند، به صورتی که همه آنان نیز آن را بفهمند). [8]اسپینوزا در پایان نتیجه می گیرد که اسفار پنج گانه پس از تبعید بابلی و به احتمال قوی به دست عزراء نوشته شده اند.[9] پنج. نقد تاریخی  با پیدایش جریان نقد تاریخی کتاب مقدس، مطالعات گسترده ای درباره این کتاب آغاز گشت. نظریه ای که در این دوره درباره تورات مطرح شد و به تدریج به صورت امری مسلم درآمد، نظریه (منابع تورات)است. اسفار پنج گانه تورات از چهار منبع، که در زمان های گوناگون به وجود آمده اند، ترکیب شده اند. این چهار منبع عبارتند از: منبع (یهوه ای) (Jahwist) منبع الوهیمی (Elohist) منبع کاهنی (Pristly) منبع تثنیه ای (Deuteronomy). در دو منبع نخست، نام خدا به ترتیب، به صورت (یهوه) و (الوهیم) آمده و از همین رو به این نام ها نامیده شده اند. منبع کاهنی بر احکام کاهنان و معبد متمرکز است و منبع تثنیه ای منبع سفر (تثنیه) است. (نظریه منابع) به حل برخی از مشکلات تورات کمک می کند. به وسیله این منابع، معلوم می شود که دلیل برخی از تکرارها یا تناقضات موجود در این کتاب چیست. نویسنده ای یهودی برخی از این موارد را بر شمرده است: دو بار رانده شدن هاجر (پیدایش، 16 و 21-21:19) ؛ دو بار ربوده شدن ساره (پیدایش، 20-12:10 و 20)؛ ثروتمند شدن یعقوب از یک سو با حیله و نیرنگ خود او (پیدایش، 30، 43-25)، و از سوی دیگر، با راهنمایی یک فرشته در خواب (پیدایش، 31:9 و شماره های بعد) در یکجا روبین باعث نجات یوسف می شود به اینکه پیشنهاد می دهد او را در چاه بیندازند و بعد مدیانیان او را از چاه بیرون می آورند.[10] (پیدایش، 24-37:20 و 30-28) و در جای دیگر، یهودا او را نجات می دهد و او را به اسماعیلیان فروشند (پیدایش، 37 : 25 – 28) بر خلاف سفر (پیدایش)، در سه سفر بعدی که در آنها از سه منبع (یهوه ای، الوهیمی و کاهنی) استفاده شده، تمییز بین دو منبع اول آسان نیست و برخی از مطالب ترکیبی هستند. از این رو، محققان منبع (یهوه ای - الوهیمی) را در نظر گرفته اند. بنابراین در سه سفر (خروج)، (لاویان) و (اعداد)، از چهار منبع استفاده شده است که منبع چهارم ترکیبی از دو منبع اول است. اندیشه های دینی دو منبع یهوه ای و الوهیمی متفاوتند. منبع یهوه ای بر ارتباط مستقیم بین خدا و مشایخ تأکید می کند، در حالی که منبع الوهیمی سعی دارد این نظریه را با در نظر گرفتن یک رؤیا یا یک فرشته به عنوان واسطه تعدیل کند. منبع کاهنی با موضوعاتی خاص از قبیل تقدس و مراسم دینی، مانند قربانی ها، نجاست و طهارت، احکام کاهنان، موسم های مقدس و مانند اینها سرو کار دارد و برخلاف سه منبع دیگر، چیزی درباره وحی در سینا نمی گوید، بلکه بیشتر بر تجلی خدا در خیمه عبادت متمرکز است. خود یک ساختار نظام مند است که منبع سفر (تثنیه) است. Ibid P.63 - 73; Eb, The New Encyclopedia منبع چهارم، یعنی منبع (تثنیه ای) (D)صورت یک سخنرانی و داعی و به شکل یک زندگی نامه خویش نویس است از میان این چهار منبع، منبع یهوه ای از همه قدیمی تر است که در زمان داود(ع) (1015-975 ق.م) و سلیمان(ع) (975-933 ق.م) نوشته شده است. منبع الوهیمی پس از حضرت سلیمان(ع) و تجزیه کشور به شمال و جنوب در بخش شمالی نوشته شده است. منبع تثنیه ای در (یوشیّا) (640-609 ق.م) نوشته شده است. آخرین منبع به لحاظ تاریخی، منبع کاهنی است که در دوره اسارت بابلی نوشته شده است. بنابراین، نویسنده نهایی تورات پس از دوره اسارت بابلی، یعنی پس از سال 538 ق.م از ترکیب این منابع تورات کنونی را به وجود آورده است.[11] امروزه حتی بیشتر سنتی های یهودی و مسیحی این را قبول کرده اند که نویسنده تورات نمی تواند حضرت موسی(ع) باشد. توماس میشل، که از فرقه سنت گرای (ژزوئیت) مسیحی است، می گوید: (تورات پنج قرن قبل از میلاد و به دست نویسنده ای ناشناس نوشته شده، اما به هر حال، این عمل با الهام الهی بوده است). در قدیم، مردم معتقد بودند که موسی تورات را نوشته است، اما مطالعات جدید کتاب مقدس نشان می دهد که پاسخ به مسأله اصل و منشأ اسفار تورات از آنچه در ابتدا تصور می شود، دشوارتر است. تورات در طول نسل ها پدید آمده است؛ در ابتدا روایت هایی وجود داشت که قوم یهود آنها را به یکدیگر منتقل می کردند. سپس روایات مذکور در چند مجموعه نوشته شد که برخی از آنها در باب تاریخ و برخی در باب احکام بود. سرانجام، در قرن پنجم قبل از میلاد، این مجموعه ها در یک کتاب گرد آمد. کسانی که در این کار طولانی و پیچیده شرکت کردند، بسیار بودند و نام اکثریت قاطع آنان را تاریخ فراموش کرده است. به عقیده یهودیان و مسیحیان، الهام الهی در همه مراحل تألیف تورات، همراه و پشتیبان بوده است.[12] شش. ناپدیدشدن تورات و باز پیدایی آن از عهد قدیم بر می آید که در زمان هایی تورات ناپدیده شده و بعدها کسانی مدعی شده اند که آن را یافته اند. (یک روز حلقیا، کاهن اعظم، نزد شافان منشی دربار رفت و گفت: (در خانه خداوند کتاب تورات را پیدا کرده ام). سپس کتاب را به شافان نشان داد تا آن را بخواند. وقتی گزارش کار ساختمان خانه خداوند را به پادشاه می داد در مورد کتابی نیز که حلقیا، کاهن اعظم در خانه خداوند پیدا کرده بود با او صحبت کرد. سپس شافان آن را برای پادشاه خواند. وقتی پادشاه کلمات تورات را شنید، از شدت ناراحتی لباس خود را پاره کرد و به حلقیا، کاهن اعظم، شافان منشی، عسایا (ملتزم پادشاه)، اخیقام (پسر شافان) و عکبور (پسر میکایا) گفت: (از خداوند بپرسید که من و قومم چه باید بکنیم. بدون شک خداوند از ما خشمگین است، چون اجداد ما مطابق دستورات او که در این کتاب نوشته شده است رفتار نکرده اند...). پادشاه تمام بزرگان یهودا و اورشلیم را احضار کرد و همگی، در حالی که کاهنان و انبیاء و مردم یهودا و اورشلیم از کوچک تا بزرگ به دنبال آنها می آمدند، به خانه خداوند رفتند. در آنجا پادشاه تمام دستورات کتاب عهد را که در خانه خداوند پیدا شده بود، برای آنها خواند. پادشاه نزد ستونی که در برابر جمعیت قرار داشت، ایستاد و با خداوند عهد بست که با دل و جان از دستورات و احکام او پیروی کند و مطابق آنچه که در آن کتاب نوشته شده است، رفتار نماید. تمام . جماعت نیز قول دادند این کار را بکنند. [13]در جای دیگری از عهد قدیم آمده است که پس از تبعید بابلی بنی اسرائیل، از عزرای کاهن خواستند که تورات موسی را برای قوم بخواند. عزرا و دیگر کاهنان، کتاب تورات را هر روز برای مردم می خواندند تا اینکه در روز هفتم، قرائت تورات به پایان رسید.[14] برخی به صورت جدی در این تردید کرده اند که توراتی را که عزرا خواند همان کتابی باشد که در زمان یوشیّا خوانده شد: (آیا آن (کتاب شریعت موسی) چه بوده است؟ این کتاب درست همان کتاب عهد، که یوشیّا پیش از آن بر مردم خوانده بود نیست. چه در کتاب عهد، تصریح شده است که آن را در مدت یک روز دو بار بر یهودیان فرو خواندند، در صورتی که خواندن کتاب دیگر محتاج یک هفته تمام[15] وقت بود دلیل تحریف ناپذیری قرآن: به طور کلی در رابطه با تحریف ناپذیری قرآن، دلایل متعددی اقامه شده است که از جمله آنها (گواهی تاریخ) است. پژوهش های تاریخی و مقایسه بین قرآن های موجود و قرآن های صدر اسلام، نشان می دهد که حتی یک کلمه از این کتاب الهی، کم یا زیاد نشده است. اینجا به بیان بخشی از آنها به طور اختصار اکتفا می کنیم: 1) برهان حکمت [16]: خداوند آخرین کتاب آسمانی خود را به نام قرآن، برای هدایت بشر فرستاده است. خداوند دیگر نه کتابی می فرستد و نه پیامبری؛ بنابراین قرآن اولین و آخرین منبع هدایت بشر تلقی می شود. تحریف چنین کتابی برابر با عدم حفظ خداوند و مساوی با گمراهی بشر است و این با حمید و حکیم بودن خداوند سازگار نیست. بنابراین خداوند خود به مقتضای حکیم بودنش این کتاب را حفظ می کند 2) برهان اعجاز:  این دلیل به تعبیر علامه طباطبایی ،[17] بهترین و متقن ترین دلیل برای صیانت قرآن در زمان کنونی به شمار می رود. تقریرش این است که همان وجوه اعجازی که برای قرآن زمان رسول اللَّه وجود داشت (مثل تحدی، فصاحت و بلاغت و زیبایی الفاظ آن، روحانی و معنوی بودن آن، هدایت انسان به سوی حق، صدق مطلق مطالب آن و بالاخره خیلی از اوصاف دیگر) بر همین قرآن کنونی منطبق و یافت می شود. بی تردید در صورتی که بین این فاصله زمانی کمترین نقصان و یا اضافه ای در آن به وقوع می پیوست، به طور یقین دیگر از آن اوصاف خبری نمی ماند و حال آنکه همه آنها در قرآن کنونی باز هم یافت می شود. 3) برهان خاتمیت:  قرآن از طرفی، در چندین جا تصریح می کند که کلام خدا و سند نبوت است و کتاب اسلام به شمار می آید (مانند آیه 34 سوره طور و آیه 88 سوره اسراء(17)) و از طرف دیگر، دین اسلام را دین خاتم معرفی می کند (مانند آیه 85 سوره آل عمران و آیه 40 سوره احزاب) روشن است که معنای خاتمیت، مصونیت از تحریف است. اما سخن در این است که چه چیزی از دین باید مصون از تحریف باشد؟ یقیناً آنچه به نام دین و مجموعه هدایت الهی برای یک پیامبر نازل گشته است؛ یعنی، کتاب او باید مصون از تحریف باشد و این شرط لازم مصونیت دین از تحریف است .[18] 4) برهان تحدی دائمی:  قرآن در همه زمان ها و مکان ها و حتی در زمان حاضر، توان و قدرت فکری و ذهنی بشر را برای همانندسازی به مبارزه فرا می خواند. اما بشر حاضر مثل انسان های گذشته، عاجزانه در مقابل آن شکست را پذیرا می شود. از این ناتوانی موجود به راحتی می توان پی برد که حتی قرآن کنونی به تحریف دچار نشده است. 5) برهان جامعیت:  قرآن در راستای هدایت و راهنمایی بشر، از بیان چیزی که لازمه بشر در امر سعادت باشد، فروگذاری نکرده است. قرآن حاضر همانند قرآن موجود در گذشته ها دارای این صفت است. حال اگر قرآن در زمان حاضر به چنین صفتی است، چگونه می توان احتمال نقصان یا زیادت را در آن داد؟ بنابراین قرآن کنونی از هر گونه تغییری مصون است. 6) برهان تواتر:  تمام آیات و سوره های کنونی قرآن مجید، همانند قرآن گذشته، دست به دست و سینه به سینه به طور همگانی توسط مسلمانان نقل گردیده است. این تواتر منطقی، دلالت می کند هیچ کلمه و آیه یا سوره ای، نه از قرآن کاسته شده و نه بر آن افزوده شده است. بنابراین قرآن کنونی با توجه بر واجد بودن صفت تواتر، از هرگونه تحریفی سالم است. 7) شیوه وحیانی قرآن:  این برهان مبتنی بر نوع نگرش مسلمانان بر مسئله وحی و تمایز مسیحیان از آن است. مسلمانان معتقدند وحی در واقع تکلم و گفتار لفظی خداوند است که به وسیله جبرئیل به پیامبرصلی الله علیه وآله می رسید و پیامبرصلی الله علیه وآله موظف بود عین همان الفاظ را بر مردم برساند. اما مسیحیان بر این باورند که وحی در حقیقت انکشاف خدا و تجربه انسان است که در بشر تجلی می کند و این عامل انسانی است که آن را در مقام بازگو تعبیر می کند و لذا ممکن است در تعبیر آن مرتکب اشتباه هم بشود. روشن است که طبق نگرش اول به یقین الفاظ قرآن نمی تواند از نقش عامل انسانی متأثر شود. از این رو، چاره ای جز پذیرفتن تحریف ناپذیری قرآن بر اساس دیدگاه مسلمانان در بین نمی ماند. 8)شیوه بیانی قرآن: قرآن در جهت تعارض با منافع زورمندان و سلطه جویان، بیش از آنکه به نام اشخاص بپردازد به بیان شاخص ها توجه کرده است و به استثنای تصریح نام ابولهب و همسرش، به موارد جزئی نپرداخته است. و این یکی از تمهیدات الهی در مصونیت قرآن است که به نوبه خود باعث گردیده، برای کسی انگیزه کتمان یا تحریف آیات پیش نیاید و بهانه ای برای دسیسه حاکمان به طور آشکار نباشد. 9) شیوه نزول قرآن :[19] یکی از تمهیدات الهی برای مصون ماندن قرآن، نزول تدریجی آن، آن هم با سبک و برنامه ای ویژه است. در مدت تقریباً 23 سال، آیات قرآن به دو شکل نازل شده است. آیاتی که در آغاز بعثت در مکه نازل گردیده، آیاتش کوتاه و موزون است؛ مانند (وَ الضُّحی وَ اللَّیْلِ إِذا سَجی ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی) و یا (الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَیانَ) این مقاطع کوتاه و موزون در حفظ آیات، تأثیر بی شائبه ای داشته است، آن هم در میان مردم روزگاری که امی بوده اند. اما در سال های بعد، آیات و سوره های بزرگ تری در مدینه نازل شده است؛ زیرا در مدینه، هم آرامش بیشتری برای مسلمانان بوده و هم امکانات نوشتن و ثبت آیات وجود داشته است. بالاخره، نزول تدریجی قرآن، این نتیجه را داشت که وقتی حتی چند آیه نازل می شد، پیامبر آن را برای مسلمان ها می خواند (و آنان نیز حفظ می کردند) و بعد آیه ای دیگر نازل می گشت. 10) شیوه تعلیم قرآن:  در تاریخ قرآن مهم است بدانیم که پیامبرصلی الله علیه وآله چگونه آیات را به مردم می خوانده و آنها را تعلیم می داد؟ راوی می گوید: پیامبرصلی الله علیه وآله در مدینه هر بار ده آیه به ما می آموخت. ما ده آیه را یاد می گرفتیم، سپس ده آیه دیگر و... برای مثال، یکی از صحابه در مسجد دمشق 1600 شاگرد را تعلیم قرآن می داده است. به این شکل که آنها را به گروه های ده نفری تقسیم کرده بود و هر ده نفر یک ناظر داشته اند که مجموع این ناظران و سرگروه ها 160 نفر می شدند. افزون بر آن[20] به شهادت تاریخ، در صدر اسلام عده زیادی از مسلمانان - که تعداد آنان را تا 43 نفر نوشته اند به دستور پیامبرصلی الله علیه وآله هر آیه و یا سوره ای که نازل می شد، بلافاصله می نوشتند؛ از جمله معروف ترین اصحاب پیامبر که به نوشتن قرآن اهتمام خاصی می ورزیدند، حضرت علی علیه السلام و زید بن ثابت بودند. 11) اهتمام مسلمانان: بی شک از اهتمام پیامبرصلی الله علیه وآله بر قرائت قرآن و تحفیظ آن بر مسلمانان جامعه آن روز فضیلت بزرگی برای حفظ قرآن قائل شده بود. مؤمن و منافق در این جهت بر یکدیگر سبقت می گرفتند. معاشرت و انس با قرآن، جزو آداب و رسوم مردم در آمده بود و در مسائل و مشکلات خود به آن مراجعه می کردند. تقدّس و فضیلت یافتن قرآن نزد مسلمانان، این نتیجه را به دنبال داشت که کسی نمی توانست ایده تغییر قرآن را در سر بپروراند.[21] اهتمام به نگه داری و حفظ قرآن کریم در میان مسلمانان به اندازه ای بود که پس از نبی اکرم و در زمان خلافت ابوبکر، وقتی در جنگ یمامه تعدادی از حافظان قرآن کشته شدند، مسلمانان تصمیم گرفتند توجه بیشتری در حفظ قرآن به خرج دهند و به این منظور همه نسخه های قرآن را در یک جا جمع آوری کرده و از اینکه نقصانی در آنها واقع شود، جلوگیری نمودند. حفظ این نسخه ها به شدت مورد توجه قرار گرفت و همین طور نسل بعد، قرآن را سینه به سینه حفظ می کردند و به نسل بعد انتقال می دادند.[22] 12) تکامل خط و کتابت:  برای حفظ یک متن به صورت اصلی، باید شرایط طبیعی چنین امری فراهم باشد. در عصرهای گذشته تکامل خط و پیشرفت کتابت به آن میزان نبوده است که بتواند متنی را در بستر خویش و به صورت کامل حفظ کند. البته با رشد تمدن بشری، زمینه های لازم برای چنین امری پدیدار می شد؛ چنان که به نظر برخی[23] در زمان رسول اللَّه شرایط و موقعیت حصول چنین کاری مهیا شد و زمینه را برای حفظ و صیانت قرآن فراهم آورد. برای مطالعه بیشتر ر.ک: الف. محمد هادی معرفت، تاریخ قرآن، (تهران: سمت، چاپ دوم 1377)، صص 167 - 154؛ ب. محمدتقی مصباح یزدی، قرآن شناسی، (قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، 1376)؛ پ. حسن حسن زاده آملی، قرآن هرگز تحریف نشده است؛ ت. محمد هادی معرفت، التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن. برای اثبات مصونیت قرآن کریم از تحریف ادله متعددی که از زوایای گوناگون این مطلب را مورد توجه قرار داده اند، ذکر شده است که به اختصار بیان می کنیم و تفصیل آن را به کتبی که در این زمینه تألیف شده واگذار می کنیم: الف) شواهد تاریخی : 1- دستورها و توصیه ها و اهتمام ویژه پیامبر اکرم در مورد تلاوت و حفظ و کتابت قرآن کریم که سبب توجه و عنایت خاص مسلمانان به این امر به عنوان یکی از وظایف مهم دینی گردید. 2- علاقه زایدالوصف عرب معاصر قرآن نسبت به قرآن کریم به جهت فصاحت و بلاغت و آهنگ معجزه آسای آن، در کنار توصیه های نبی اکرم، عامل مضاعفی در انس هر چه بیشتر آنان با قرآن و اهتمام به تلاوت و حفظ آن می گردید. 3- با توجه به مبارزه طلبی قرآن مبنی بر این که اگر قادرید (یک آیه مثل آیات قرآن بیاورید) اگر دست جعل و تحریف در قرآن راه پیدا می کرد به عنوان دستاویز کافران چه از اهل کتاب (یهود و نصارا) و چه غیر آنان مورد تمسک قرار می گرفت و به تواتر تاریخی نقل می شد. چون انگیزه برای نقل آن قوی بود و می توانست مهم ترین دستاویز علیه اسلام باشد. 4-حساسیت ویژه مسلمانان نسبت به هر گونه تغییر در قرآن کریم. با توجه به توصیه های پیامبر اکرم و اهتمام و انس مسلمانان به تلاوت و حفظ و کتابت قرآن کریم و با توجه به مقدس و احترام ویژه ای که برای قرآن کریم به عنوان منبع و مرجع اصلی و قانون مدون برای تمام شؤون حیات فردی و اجتماعی خویش قائل بودند براساس شواهد تاریخی مسلمانان حساسیت ویژه ای نسبت به حفظ و صیانت قرآن از هرگونه تغییری از خود نشان می دادند. به گونه ای که حتی نسبت به حذف یک (واو) از قرآن کریم شدیدترین عکس العمل ها را نشان می دادند و شمشیر را از نیام بیرون می کشیدند همچنان که در مورد واو (والذین یکنزون الذهب) نقل شده است . [24]5- اگر به هر شکل دست جعل و تحریف به قرآن راه می یافت به تواتر نقل می شد. زیرا انگیزه برای نقل آن قوی بود. چرا که می توانست به عنوان مهم ترین دستاویز کفار اعم از اهل کتاب (یهود و نصارا) و غیر آنان، علیه اسلام به کار گرفته شود. به ویژه تحریف به زیاد کردن واضافه کردن به قرآن، با توجه به تحدی و مبارزه طلبی قرآن و این که اگر می توانید یک آیه مانند قرآن بیاورید، در دورانی که عرب از سخنوران و شاعرانی در اوج فصاحت و بلاغت بهره می برد هرگز نتوانست جز اظهار عجز پاسخی دهد و هرگونه تلاشی در این زمینه شکست خورد. چرا که آیات قرآن از نظر بلندی و اوج محتوایی و استحکام آن از نظر فصاحت و بلاغت و نثر موزون و آهنگین، آن چنان بود که هیچ سخنی توان برابری با آن را نمی توانست داشته باشد و همچنان این گونه است به طوری که به آسانی کلام بزرگان دین چون امیر بیان علی(ع) نیز از آیات قرآنی متمایز وجه است. 6- در هیچ مقطعی از تاریخ، قرآن مفقود نشده است و همچنین هیچ گاه کسانی به جای قرآن رایج، ادعای وجود قرآنی دیگر به عنوان قرآن اصلی، نکرده اند و یا هیچ گاه نزاعی و دعوایی بر سر تغییر، حذف یا زیادت آیات قرآن در میان مسلمانان رخ نداده است. با توجه به انشعابات و فرقه های فراوانی که در بین مسلمانان پیدا شده با همه اختلافاتی که با یکدیگر دارند هیچ کدام بر سر قرآن کریم و این که این قرآن، قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم است کوچک ترین اختلافی ندارند. بلکه همواره در تمام استدلال های خود به قرآن به عنوان منبع و مرجع اصلی استدلال می کرده اند. و در طول تاریخ، بالاتفاق سینه به سینه و نسل به نسل قرآن رایج را حفظ و منتقل کرده اند. اگر کوچک ترین تغییر و تحریفی صورت می گرفت. با توجه به اهتمام مسلمین به حفظ قرآن، منشأ نزاع و خونریزی می گردید و به تبع اگر هر یک از امور فوق رخ می داد با توجه به انگیزه کفار و این که می توانست دستاویز خوبی برای آنان باشد، آن را نقل می کردند. در حالی که هیچ یک از امور فوق حتی توسط مشرکین و کفار و یهود و نصارا نقل نشده است. 7-کتابت قرآن در زمان حیات رسول گرامی اسلام. یکی از عواملی که موجب حفظ و مصونیت قرآن کریم از تحریف شد، این بود که با اهتمام نبی اکرم، عین الفاظ وحی در زمان خود حضرت نوشته شد.[25] کتابت قرآن کریم در زمان نبی اکرم از عوامل مهم و اساسی بود که مانع شد قرآن همانند تورات و انجیل دستخوش تحریف شود.   پی نوشت ها: [1].بنگرید : حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 117، قم، طه، سمت، چاپ هفتم، 1384 [2].بنگرید : الف. باروخ اسپینوزا، مصنف واقعی اسفار پنجگانه، ترجمه : علیرضا آل بویه، فصلنامه هفت آسمان، ش 1، بهار 1378 (این مقاله ترجمه ای است از فصل هشتم کتاب : Transloted From The Latin With An Introductionby R.H.M. Francesco Cordasco. Works Of Spinooza; A Theo Logico - Political Treatise and A Political Treatise, The Chief ب. عبدالرحیم سلیم بن اردستانی، کتاب مقدس، صص 56 - 67، قم : آیت عشق، دوم، 1385 [3].کتاب دوم سموئیل، 29-12 :28 [4].تثنیه، 33 :1 [5].تثنیه، 36 :10 [6].یوشع، 5 :12 [7].همان، ص 95-94 4-5 [8].همان، ص 97-95 [9].همان، ص 101 [10].Thougt Ed. Arthur A. Cohen and Paul Mendes - Flohr, New York, 7891. P.63. Cjrt, Contemporary Jewish Religious [11].الخوری بولس الفعالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج 2، ص 16 - 39. [12].توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، ص 32 [13].کتاب دوم پادشاهان، 23 :4-22 :8 [14].کتاب نحمیا، باب هشتم. [15].ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، ص 382. به نقل از : عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، کتاب مقدس، صص 67-56؛ قم : آیت عشق، چاپ دوم تا 1385 [16].قرآن شناسی، ج 1، ص 216 [17].سید محمد حسین طباطبایی، قرآن در اسلام، ص 117 [18].همان، ص 66 و درباره خاتمیت ر.ک : مجموعه آثار استاد مطهری، ج 2، ص 183 و ج 3، ص 153 [19].کیهان اندیشه، شماره 28، مقاله تحریف ناپذیری قرآن، علامه مرتضی عسکری [20].ابو عبدالله زنجانی، تاریخ القرآن، ص 42، موسسه الاعلمی، بیروت [21].محمدتقی مصباح یزدی، قرآن شناسی، ج 1، ص 215، (نشر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی [22].سید محمد حسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج 12، ص 167 - 161، مرکز نشر فرهنگی رجا [23].علامه خوئی، ترجمه البیان، ج 1، ص 309، نشر مجمع ذخائر اسلامی - قم، 1360 ش [24]. رک: الدر المنثور، ج 3، ص 232 - دراسات و بحوث فی التاریخ والاسلام، ج 1 ، ص 94 - المیزان، ج 9، ص 256 [25].القرآن و دعاوی التحریف، رسول جعفریان، فصل سوم، ص 29
عنوان سوال:

علل تحرف تورات و انجیل و تحریف نشدن قرآن چیست؟


پاسخ:

تحریف تورات از نظر تاریخی و علمی قطعی است، بر این مسأله دلایل بسیاری وجود دارد. برخی از آنها در لابلای مطالب مرتبط به تحریف متون مقدس مسیحیت از نظر خواهد گذشت، زیرا عهد عتیق مسیحیان همان کتاب مقدس یهودیان است که مشتمل بر تورات نیز می باشد. افزون بر آن دلایل مستقلی بر تحریف یا بشری بودن تورات کنونی وجود دارد که برخی از آنها از قرار زیر می باشد:
یک. وفات و دفن موسی
در باب 34 سفر تثنیه و نیز باب 36 سفر پیدایش شرح وفات و دفن حضرت موسی آمده است، معلوم می شود این مطالب پس از رحلت حضرت موسی(ع) به تورات اضافه شده است.
دو. اختلاف در نسخه های تورات
در میان فرقه های مختلف یهودی تفاوت هایی در رابطه با تورات وجود دارد. در مَثَل فرقه سامری تنها پنج سفر تورات را می پذیرد و 34 کتاب دیگر عهد عتیق را رد می کند. همچنین سامریان نسخه ویژه ای از کتاب یوشع دارند که با کتاب یوشع رایج تفاوت دارد. تورات ایشان نیز با تورات رایج اندکی اختلاف دارد.[1]
سه. اشکالات ابن عزراء
برخی از عالمان، مفسران و اندیشمندان از قدمای یهود مانند ابراهیم بن عزراء (1164-1089م)، انتساب تورات موجود به حضرت موسی(ع) را قبول نداشته و ادله ای رمزگونه برای این سخن آورده است. او در کتاب خود، تفسیر سفر تثنیه، شش دلیل به صورت رمز آورده و (باروخ اسپینوزا) (1677-1632م) سعی کرده است که رمزهای ابن عزراء را بگشاید. او از آنها استفاده می کند که در درون خود تورات، شواهد متعددی وجود دارد که نویسنده تورات حضرت موسی(ع) نیست، و شخص دیگری قرن ها بعد آن را نگاشته است. سخنان ابن عزراء در تفسیرش بر (سفر تثنیه) به شرح ذیل است: (آن طرف اردن، و... اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی... علاوه موسی تورات را نوشته... در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند... در کوه خدا، به او وحی می شود. سپس تخت خواب او تخت آهنین او را نظاره کن. بنابراین، تو این حقیقت را خواهی دانست). ابن عزراء در این چند کلمه، به صورت رمزوار اشاره می کند که نویسنده اسفار پنچ گانه (تورات) موسی(ع) نبوده، بلکه شخص دیگری بوده که مدت های طولانی پس از موسی(ع) می زیسته است. به علاوه، کتابی که موسی(ع) نوشته، با کتاب های باقیمانده تفاوت دارد.[2]
اسپینوزا شش رمز ابن عزراء را چنین می گشاید:
3-1. (آن طرف اردن) اشاره است به سفر (تثنیه)، 1:1 که در آن آمده است: (این سخنانی که موسی به آن طرف اردن در بیابان عربه... با تمامی اسرائیل گفت). از این جمله بر می آید که نویسنده آن از رود اردن عبور کرده است، ولی حضرت موسی(ع) از رود اردن عبور نکرد. در همین سفر از قول موسی(ع) آمده است: (خداوند به من گفته است که از این اردن عبور نخواهی کرد. تثنیه، 31 :2)
3-2.اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی : در سفر (تثنیه)، 27:1، حضرت موسی(ع) به بنی اسرائیل دستور می دهد که وقتی از رود اردن عبور کردید، مذبحی بسازید و تمامی کتاب شریعت را روی سنگ هایی نوشته، اطراف آن بگذارید. در (صحیفه یوشع) ،32-30:8 آمده است که یوشع(ع) به وصیت موسی(ع) عمل کرد و مذبحی از سنگ های نتراشیده بنا کرد و بر آنها تمامی تورات حضرت موسی(ع) را نوشت. ربیان یهود گفته اند: تعداد این سنگ ها دوازده عدد بوده است. حال آیا ممکن است تورات را با این حجم بر روی دوازده سنگ نوشت؟ پس تورات موسی(ع) بسیار کوچک تر از کتاب موجود بوده است.
3-3. (علاوه موسی تورات را نوشته): در سفر (تثنیه) 31:9 آمده است و موسی(ع) این تورات را نوشته. این عبارت نمی تواند نوشته خود حضرت موسی(ع) باشد، بلکه باید دیگری آن را نوشته باشد.
3-4. (در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند): در سفر (پیدایش)، باب دوازدهم، سخن از مهاجرت حضرت ابراهیم(ع) به کنعان است و می گوید: (در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند). از این عبارت بر می آید که نویسنده زمانی این عبارت را نوشته که کنعانیان دیگر در آن زمین نبوده اند و چون سرزمین کنعان پس از حضرت موسی(ع) فتح شد و بقایای اقوام آن سرزمین تا زمان داود و سلیمان(ع) در آنجا بودند، پس موسی(ع) نمی تواند نویسنده این فقره باشد.
3-5. (در کوه خدا به او وحی می شود): در سفر (پیدایش)، 22:14، کوه اوریا، که بر آن ماجرای ذبح فرزند توسط حضرت ابراهیم(ع) رخ داد (کوه خدا) نامیده شده است. این در حالی است که حضرت موسی(ع) وعده این نامگذاری را می دهد و پس از ساخته شدن معبد در زمان سلیمان(ع) این مکان (کوه خدا) نامیده می شود. پس حضرت موسی(ع) نمی تواند این فقره را نوشته باشد. 3-6. (سپس تخت خواب او، تخت آهنین او را نظاره کن): در سفر (تثنیه)، 3:11 آمده است: (زیرا که عوج ملک باشان از بقیه رفائیان تنها باقی مانده بود. اینک تخت خواب او تخت آهنین است. آیا آن در رَبَت بنی عمّون نیست و طولش نه ذراع و عرضش چهار ذراع بر حسب ذراع آدمی است؟ این در حالی است که حضرت داود(ع) به شهر (ربه) غلبه کرد و این تخت را کشف کرد[3]و این قرن ها پس از موسی بود.
چهار. اشکالات اسپینوزا
اسپینوزا پس از باز کردن رموز ابن عزراء می گوید: موارد مهم تری در تورات وجود دارند که ابن عزراء به آنها توجه نکرده است:
4-1. در موارد متعددی، در تورات از موسی(ع) به صورت سوم شخص سخن گفته شده و افزون بر آن به جزئیات زندگی او پرداخته شده است مثل: (موسی با خدا سخن گفت) (خروج، 33:9)؛ (موسی مردی بسیار حلیم بود، بیشتر از جمیع مردمانی که بر روی زمین اند) (اعداد، 12:2)؛ (موسی؛ مرد خدا... س موسی، بنده خداوند، . در آنجا به زمین موآب بر حسب قول خداوند، رحلت نمود[4] پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته است) که خداوند او را رو به رو شناخته باشد.[5]
4-2. در باب آخر سفر (تثنیه)، وفات و دفن حضرت موسی(ع) و عزاداری بنی اسرائیل برای او همراه با جملاتی از قبیل (پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته) و (احدی قبر او را تا امروز ندانسته است) نقل شده است.
4-3. برخی از نام ها در تورات آمده اند که مدت ها، پس از حضرت موسی(ع) از آنها استفاده شده است. برای مثال، در سفر (پیدایش)، 14:14 آمده است که (ابراهیم دشمنان خود را تا (دان) تعقیب . کرد)، در حالی که مدت ها پس از مرگ یوشع(ع) و در زمان داوران، نام (دان) بر این شهر نهاده شد: (و شهر را به اسم پدر خود، که برای اسرائیل زاییده شد، (دان) نامید؛ اما اسم شهر قبل از(داوران، 18 :29) آن (لارش) بود)
4-4. برخی از ماجراها در تورات آمده اند که تا پس از وفات حضرت موسی(ع) ادامه داشته اند. در سفر (خروج) ، 6:35 آمده است: (و بنی اسرائیل مدت چهل سال منّ می خوردند تا به زمین آباد رسیدند؛ یعنی تا به سر حد کنعان داخل شدند، خوراک ایشان منّ بود). و (و بنی اسرائیل در زمان یوشع بن نون(ع) وارد کنعان شدند.[6] همچنین در سفر (پیدایش) آمده است: (اینانند پادشاهانی که در زمین ادوم سلطنت کردند، قبل از آنکه پادشاهی بر بنی اسرائیل سلطنت کند) [7]
4-5. با وضوح تمام از آنچه ذکر خواهد شد، به دست می آید که موسی نویسنده اسفار پنجگانه نیست، زیرا پس از عبارت سفر تثنیه که (موسی این تورات را نوشت)، مورخ می افزاید: (موسی آن را به احبار داد و از آنان خواست در اوقات معلومی آن را برای تمامی مردم قرائت کنند). این عبارت نشان می دهد که تورات می بایست حجمی خیلی کمتر از اسفار پنج گانه داشته باشد تا آنان بتوانند تمامی آن را در یک مجلس بخوانند، به صورتی که همه آنان نیز آن را بفهمند). [8]اسپینوزا در پایان نتیجه می گیرد که اسفار پنج گانه پس از تبعید بابلی و به احتمال قوی به دست عزراء نوشته شده اند.[9]

پنج. نقد تاریخی
 با پیدایش جریان نقد تاریخی کتاب مقدس، مطالعات گسترده ای درباره این کتاب آغاز گشت. نظریه ای که در این دوره درباره تورات مطرح شد و به تدریج به صورت امری مسلم درآمد، نظریه (منابع تورات)است. اسفار پنج گانه تورات از چهار منبع، که در زمان های گوناگون به وجود آمده اند، ترکیب شده اند. این چهار منبع عبارتند از: منبع (یهوه ای) (Jahwist) منبع الوهیمی (Elohist) منبع کاهنی (Pristly) منبع تثنیه ای (Deuteronomy). در دو منبع نخست، نام خدا به ترتیب، به صورت (یهوه) و (الوهیم) آمده و از همین رو به این نام ها نامیده شده اند. منبع کاهنی بر احکام کاهنان و معبد متمرکز است و منبع تثنیه ای منبع سفر (تثنیه) است. (نظریه منابع) به حل برخی از مشکلات تورات کمک می کند. به وسیله این منابع، معلوم می شود که دلیل برخی از تکرارها یا تناقضات موجود در این کتاب چیست. نویسنده ای یهودی برخی از این موارد را بر شمرده است: دو بار رانده شدن هاجر (پیدایش، 16 و 21-21:19) ؛ دو بار ربوده شدن ساره (پیدایش، 20-12:10 و 20)؛ ثروتمند شدن یعقوب از یک سو با حیله و نیرنگ خود او (پیدایش، 30، 43-25)، و از سوی دیگر، با راهنمایی یک فرشته در خواب (پیدایش، 31:9 و شماره های بعد) در یکجا روبین باعث نجات یوسف می شود به اینکه پیشنهاد می دهد او را در چاه بیندازند و بعد مدیانیان او را از چاه بیرون می آورند.[10] (پیدایش، 24-37:20 و 30-28) و در جای دیگر، یهودا او را نجات می دهد و او را به اسماعیلیان فروشند (پیدایش، 37 : 25 – 28) بر خلاف سفر (پیدایش)، در سه سفر بعدی که در آنها از سه منبع (یهوه ای، الوهیمی و کاهنی) استفاده شده، تمییز بین دو منبع اول آسان نیست و برخی از مطالب ترکیبی هستند. از این رو، محققان منبع (یهوه ای - الوهیمی) را در نظر گرفته اند. بنابراین در سه سفر (خروج)، (لاویان) و (اعداد)، از چهار منبع استفاده شده است که منبع چهارم ترکیبی از دو منبع اول است. اندیشه های دینی دو منبع یهوه ای و الوهیمی متفاوتند. منبع یهوه ای بر ارتباط مستقیم بین خدا و مشایخ تأکید می کند، در حالی که منبع الوهیمی سعی دارد این نظریه را با در نظر گرفتن یک رؤیا یا یک فرشته به عنوان واسطه تعدیل کند. منبع کاهنی با موضوعاتی خاص از قبیل تقدس و مراسم دینی، مانند قربانی ها، نجاست و طهارت، احکام کاهنان، موسم های مقدس و مانند اینها سرو کار دارد و برخلاف سه منبع دیگر، چیزی درباره وحی در سینا نمی گوید، بلکه بیشتر بر تجلی خدا در خیمه عبادت متمرکز است. خود یک ساختار نظام مند است که منبع سفر (تثنیه) است. Ibid P.63 - 73; Eb, The New Encyclopedia منبع چهارم، یعنی منبع (تثنیه ای) (D)صورت یک سخنرانی و داعی و به شکل یک زندگی نامه خویش نویس است از میان این چهار منبع، منبع یهوه ای از همه قدیمی تر است که در زمان داود(ع) (1015-975 ق.م) و سلیمان(ع) (975-933 ق.م) نوشته شده است. منبع الوهیمی پس از حضرت سلیمان(ع) و تجزیه کشور به شمال و جنوب در بخش شمالی نوشته شده است. منبع تثنیه ای در (یوشیّا) (640-609 ق.م) نوشته شده است. آخرین منبع به لحاظ تاریخی، منبع کاهنی است که در دوره اسارت بابلی نوشته شده است. بنابراین، نویسنده نهایی تورات پس از دوره اسارت بابلی، یعنی پس از سال 538 ق.م از ترکیب این منابع تورات کنونی را به وجود آورده است.[11] امروزه حتی بیشتر سنتی های یهودی و مسیحی این را قبول کرده اند که نویسنده تورات نمی تواند حضرت موسی(ع) باشد. توماس میشل، که از فرقه سنت گرای (ژزوئیت) مسیحی است، می گوید: (تورات پنج قرن قبل از میلاد و به دست نویسنده ای ناشناس نوشته شده، اما به هر حال، این عمل با الهام الهی بوده است). در قدیم، مردم معتقد بودند که موسی تورات را نوشته است، اما مطالعات جدید کتاب مقدس نشان می دهد که پاسخ به مسأله اصل و منشأ اسفار تورات از آنچه در ابتدا تصور می شود، دشوارتر است. تورات در طول نسل ها پدید آمده است؛ در ابتدا روایت هایی وجود داشت که قوم یهود آنها را به یکدیگر منتقل می کردند. سپس روایات مذکور در چند مجموعه نوشته شد که برخی از آنها در باب تاریخ و برخی در باب احکام بود. سرانجام، در قرن پنجم قبل از میلاد، این مجموعه ها در یک کتاب گرد آمد. کسانی که در این کار طولانی و پیچیده شرکت کردند، بسیار بودند و نام اکثریت قاطع آنان را تاریخ فراموش کرده است. به عقیده یهودیان و مسیحیان، الهام الهی در همه مراحل تألیف تورات، همراه و پشتیبان بوده است.[12]

شش. ناپدیدشدن تورات و باز پیدایی آن
از عهد قدیم بر می آید که در زمان هایی تورات ناپدیده شده و بعدها کسانی مدعی شده اند که آن را یافته اند. (یک روز حلقیا، کاهن اعظم، نزد شافان منشی دربار رفت و گفت: (در خانه خداوند کتاب تورات را پیدا کرده ام). سپس کتاب را به شافان نشان داد تا آن را بخواند. وقتی گزارش کار ساختمان خانه خداوند را به پادشاه می داد در مورد کتابی نیز که حلقیا، کاهن اعظم در خانه خداوند پیدا کرده بود با او صحبت کرد. سپس شافان آن را برای پادشاه خواند. وقتی پادشاه کلمات تورات را شنید، از شدت ناراحتی لباس خود را پاره کرد و به حلقیا، کاهن اعظم، شافان منشی، عسایا (ملتزم پادشاه)، اخیقام (پسر شافان) و عکبور (پسر میکایا) گفت: (از خداوند بپرسید که من و قومم چه باید بکنیم. بدون شک خداوند از ما خشمگین است، چون اجداد ما مطابق دستورات او که در این کتاب نوشته شده است رفتار نکرده اند...). پادشاه تمام بزرگان یهودا و اورشلیم را احضار کرد و همگی، در حالی که کاهنان و انبیاء و مردم یهودا و اورشلیم از کوچک تا بزرگ به دنبال آنها می آمدند، به خانه خداوند رفتند. در آنجا پادشاه تمام دستورات کتاب عهد را که در خانه خداوند پیدا شده بود، برای آنها خواند. پادشاه نزد ستونی که در برابر جمعیت قرار داشت، ایستاد و با خداوند عهد بست که با دل و جان از دستورات و احکام او پیروی کند و مطابق آنچه که در آن کتاب نوشته شده است، رفتار نماید. تمام . جماعت نیز قول دادند این کار را بکنند. [13]در جای دیگری از عهد قدیم آمده است که پس از تبعید بابلی بنی اسرائیل، از عزرای کاهن خواستند که تورات موسی را برای قوم بخواند. عزرا و دیگر کاهنان، کتاب تورات را هر روز برای مردم می خواندند تا اینکه در روز هفتم، قرائت تورات به پایان رسید.[14] برخی به صورت جدی در این تردید کرده اند که توراتی را که عزرا خواند همان کتابی باشد که در زمان یوشیّا خوانده شد: (آیا آن (کتاب شریعت موسی) چه بوده است؟ این کتاب درست همان کتاب عهد، که یوشیّا پیش از آن بر مردم خوانده بود نیست. چه در کتاب عهد، تصریح شده است که آن را در مدت یک روز دو بار بر یهودیان فرو خواندند، در صورتی که خواندن کتاب دیگر محتاج یک هفته تمام[15] وقت بود دلیل تحریف ناپذیری قرآن: به طور کلی در رابطه با تحریف ناپذیری قرآن، دلایل متعددی اقامه شده است که از جمله آنها (گواهی تاریخ) است. پژوهش های تاریخی و مقایسه بین قرآن های موجود و قرآن های صدر اسلام، نشان می دهد که حتی یک کلمه از این کتاب الهی، کم یا زیاد نشده است. اینجا به بیان بخشی از آنها به طور اختصار اکتفا می کنیم:
1) برهان حکمت [16]: خداوند آخرین کتاب آسمانی خود را به نام قرآن، برای هدایت بشر فرستاده است. خداوند دیگر نه کتابی می فرستد و نه پیامبری؛ بنابراین قرآن اولین و آخرین منبع هدایت بشر تلقی می شود. تحریف چنین کتابی برابر با عدم حفظ خداوند و مساوی با گمراهی بشر است و این با حمید و حکیم بودن خداوند سازگار نیست. بنابراین خداوند خود به مقتضای حکیم بودنش این کتاب را حفظ می کند
2) برهان اعجاز:  این دلیل به تعبیر علامه طباطبایی ،[17] بهترین و متقن ترین دلیل برای صیانت قرآن در زمان کنونی به شمار می رود. تقریرش این است که همان وجوه اعجازی که برای قرآن زمان رسول اللَّه وجود داشت (مثل تحدی، فصاحت و بلاغت و زیبایی الفاظ آن، روحانی و معنوی بودن آن، هدایت انسان به سوی حق، صدق مطلق مطالب آن و بالاخره خیلی از اوصاف دیگر) بر همین قرآن کنونی منطبق و یافت می شود. بی تردید در صورتی که بین این فاصله زمانی کمترین نقصان و یا اضافه ای در آن به وقوع می پیوست، به طور یقین دیگر از آن اوصاف خبری نمی ماند و حال آنکه همه آنها در قرآن کنونی باز هم یافت می شود.
3) برهان خاتمیت:  قرآن از طرفی، در چندین جا تصریح می کند که کلام خدا و سند نبوت است و کتاب اسلام به شمار می آید (مانند آیه 34 سوره طور و آیه 88 سوره اسراء(17)) و از طرف دیگر، دین اسلام را دین خاتم معرفی می کند (مانند آیه 85 سوره آل عمران و آیه 40 سوره احزاب) روشن است که معنای خاتمیت، مصونیت از تحریف است. اما سخن در این است که چه چیزی از دین باید مصون از تحریف باشد؟ یقیناً آنچه به نام دین و مجموعه هدایت الهی برای یک پیامبر نازل گشته است؛ یعنی، کتاب او باید مصون از تحریف باشد و این شرط لازم مصونیت دین از تحریف است .[18]
4) برهان تحدی دائمی:  قرآن در همه زمان ها و مکان ها و حتی در زمان حاضر، توان و قدرت فکری و ذهنی بشر را برای همانندسازی به مبارزه فرا می خواند. اما بشر حاضر مثل انسان های گذشته، عاجزانه در مقابل آن شکست را پذیرا می شود. از این ناتوانی موجود به راحتی می توان پی برد که حتی قرآن کنونی به تحریف دچار نشده است.
5) برهان جامعیت:  قرآن در راستای هدایت و راهنمایی بشر، از بیان چیزی که لازمه بشر در امر سعادت باشد، فروگذاری نکرده است. قرآن حاضر همانند قرآن موجود در گذشته ها دارای این صفت است. حال اگر قرآن در زمان حاضر به چنین صفتی است، چگونه می توان احتمال نقصان یا زیادت را در آن داد؟ بنابراین قرآن کنونی از هر گونه تغییری مصون است.
6) برهان تواتر:  تمام آیات و سوره های کنونی قرآن مجید، همانند قرآن گذشته، دست به دست و سینه به سینه به طور همگانی توسط مسلمانان نقل گردیده است. این تواتر منطقی، دلالت می کند هیچ کلمه و آیه یا سوره ای، نه از قرآن کاسته شده و نه بر آن افزوده شده است. بنابراین قرآن کنونی با توجه بر واجد بودن صفت تواتر، از هرگونه تحریفی سالم است.
7) شیوه وحیانی قرآن:  این برهان مبتنی بر نوع نگرش مسلمانان بر مسئله وحی و تمایز مسیحیان از آن است. مسلمانان معتقدند وحی در واقع تکلم و گفتار لفظی خداوند است که به وسیله جبرئیل به پیامبرصلی الله علیه وآله می رسید و پیامبرصلی الله علیه وآله موظف بود عین همان الفاظ را بر مردم برساند. اما مسیحیان بر این باورند که وحی در حقیقت انکشاف خدا و تجربه انسان است که در بشر تجلی می کند و این عامل انسانی است که آن را در مقام بازگو تعبیر می کند و لذا ممکن است در تعبیر آن مرتکب اشتباه هم بشود. روشن است که طبق نگرش اول به یقین الفاظ قرآن نمی تواند از نقش عامل انسانی متأثر شود. از این رو، چاره ای جز پذیرفتن تحریف ناپذیری قرآن بر اساس دیدگاه مسلمانان در بین نمی ماند.
8)شیوه بیانی قرآن: قرآن در جهت تعارض با منافع زورمندان و سلطه جویان، بیش از آنکه به نام اشخاص بپردازد به بیان شاخص ها توجه کرده است و به استثنای تصریح نام ابولهب و همسرش، به موارد جزئی نپرداخته است. و این یکی از تمهیدات الهی در مصونیت قرآن است که به نوبه خود باعث گردیده، برای کسی انگیزه کتمان یا تحریف آیات پیش نیاید و بهانه ای برای دسیسه حاکمان به طور آشکار نباشد.
9) شیوه نزول قرآن :[19] یکی از تمهیدات الهی برای مصون ماندن قرآن، نزول تدریجی آن، آن هم با سبک و برنامه ای ویژه است. در مدت تقریباً 23 سال، آیات قرآن به دو شکل نازل شده است. آیاتی که در آغاز بعثت در مکه نازل گردیده، آیاتش کوتاه و موزون است؛ مانند (وَ الضُّحی وَ اللَّیْلِ إِذا سَجی ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی) و یا (الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَیانَ) این مقاطع کوتاه و موزون در حفظ آیات، تأثیر بی شائبه ای داشته است، آن هم در میان مردم روزگاری که امی بوده اند. اما در سال های بعد، آیات و سوره های بزرگ تری در مدینه نازل شده است؛ زیرا در مدینه، هم آرامش بیشتری برای مسلمانان بوده و هم امکانات نوشتن و ثبت آیات وجود داشته است. بالاخره، نزول تدریجی قرآن، این نتیجه را داشت که وقتی حتی چند آیه نازل می شد، پیامبر آن را برای مسلمان ها می خواند (و آنان نیز حفظ می کردند) و بعد آیه ای دیگر نازل می گشت.
10) شیوه تعلیم قرآن:  در تاریخ قرآن مهم است بدانیم که پیامبرصلی الله علیه وآله چگونه آیات را به مردم می خوانده و آنها را تعلیم می داد؟ راوی می گوید: پیامبرصلی الله علیه وآله در مدینه هر بار ده آیه به ما می آموخت. ما ده آیه را یاد می گرفتیم، سپس ده آیه دیگر و... برای مثال، یکی از صحابه در مسجد دمشق 1600 شاگرد را تعلیم قرآن می داده است. به این شکل که آنها را به گروه های ده نفری تقسیم کرده بود و هر ده نفر یک ناظر داشته اند که مجموع این ناظران و سرگروه ها 160 نفر می شدند. افزون بر آن[20] به شهادت تاریخ، در صدر اسلام عده زیادی از مسلمانان - که تعداد آنان را تا 43 نفر نوشته اند به دستور پیامبرصلی الله علیه وآله هر آیه و یا سوره ای که نازل می شد، بلافاصله می نوشتند؛ از جمله معروف ترین اصحاب پیامبر که به نوشتن قرآن اهتمام خاصی می ورزیدند، حضرت علی علیه السلام و زید بن ثابت بودند.
11) اهتمام مسلمانان: بی شک از اهتمام پیامبرصلی الله علیه وآله بر قرائت قرآن و تحفیظ آن بر مسلمانان جامعه آن روز فضیلت بزرگی برای حفظ قرآن قائل شده بود. مؤمن و منافق در این جهت بر یکدیگر سبقت می گرفتند. معاشرت و انس با قرآن، جزو آداب و رسوم مردم در آمده بود و در مسائل و مشکلات خود به آن مراجعه می کردند. تقدّس و فضیلت یافتن قرآن نزد مسلمانان، این نتیجه را به دنبال داشت که کسی نمی توانست ایده تغییر قرآن را در سر بپروراند.[21] اهتمام به نگه داری و حفظ قرآن کریم در میان مسلمانان به اندازه ای بود که پس از نبی اکرم و در زمان خلافت ابوبکر، وقتی در جنگ یمامه تعدادی از حافظان قرآن کشته شدند، مسلمانان تصمیم گرفتند توجه بیشتری در حفظ قرآن به خرج دهند و به این منظور همه نسخه های قرآن را در یک جا جمع آوری کرده و از اینکه نقصانی در آنها واقع شود، جلوگیری نمودند. حفظ این نسخه ها به شدت مورد توجه قرار گرفت و همین طور نسل بعد، قرآن را سینه به سینه حفظ می کردند و به نسل بعد انتقال می دادند.[22]
12) تکامل خط و کتابت:  برای حفظ یک متن به صورت اصلی، باید شرایط طبیعی چنین امری فراهم باشد. در عصرهای گذشته تکامل خط و پیشرفت کتابت به آن میزان نبوده است که بتواند متنی را در بستر خویش و به صورت کامل حفظ کند. البته با رشد تمدن بشری، زمینه های لازم برای چنین امری پدیدار می شد؛ چنان که به نظر برخی[23] در زمان رسول اللَّه شرایط و موقعیت حصول چنین کاری مهیا شد و زمینه را برای حفظ و صیانت قرآن فراهم آورد. برای مطالعه بیشتر ر.ک: الف. محمد هادی معرفت، تاریخ قرآن، (تهران: سمت، چاپ دوم 1377)، صص 167 - 154؛ ب. محمدتقی مصباح یزدی، قرآن شناسی، (قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، 1376)؛ پ. حسن حسن زاده آملی، قرآن هرگز تحریف نشده است؛ ت. محمد هادی معرفت، التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن. برای اثبات مصونیت قرآن کریم از تحریف ادله متعددی که از زوایای گوناگون این مطلب را مورد توجه قرار داده اند، ذکر شده است که به اختصار بیان می کنیم و تفصیل آن را به کتبی که در این زمینه تألیف شده واگذار می کنیم:
الف) شواهد تاریخی : 1- دستورها و توصیه ها و اهتمام ویژه پیامبر اکرم در مورد تلاوت و حفظ و کتابت قرآن کریم که سبب توجه و عنایت خاص مسلمانان به این امر به عنوان یکی از وظایف مهم دینی گردید. 2- علاقه زایدالوصف عرب معاصر قرآن نسبت به قرآن کریم به جهت فصاحت و بلاغت و آهنگ معجزه آسای آن، در کنار توصیه های نبی اکرم، عامل مضاعفی در انس هر چه بیشتر آنان با قرآن و اهتمام به تلاوت و حفظ آن می گردید. 3- با توجه به مبارزه طلبی قرآن مبنی بر این که اگر قادرید (یک آیه مثل آیات قرآن بیاورید) اگر دست جعل و تحریف در قرآن راه پیدا می کرد به عنوان دستاویز کافران چه از اهل کتاب (یهود و نصارا) و چه غیر آنان مورد تمسک قرار می گرفت و به تواتر تاریخی نقل می شد. چون انگیزه برای نقل آن قوی بود و می توانست مهم ترین دستاویز علیه اسلام باشد. 4-حساسیت ویژه مسلمانان نسبت به هر گونه تغییر در قرآن کریم. با توجه به توصیه های پیامبر اکرم و اهتمام و انس مسلمانان به تلاوت و حفظ و کتابت قرآن کریم و با توجه به مقدس و احترام ویژه ای که برای قرآن کریم به عنوان منبع و مرجع اصلی و قانون مدون برای تمام شؤون حیات فردی و اجتماعی خویش قائل بودند براساس شواهد تاریخی مسلمانان حساسیت ویژه ای نسبت به حفظ و صیانت قرآن از هرگونه تغییری از خود نشان می دادند. به گونه ای که حتی نسبت به حذف یک (واو) از قرآن کریم شدیدترین عکس العمل ها را نشان می دادند و شمشیر را از نیام بیرون می کشیدند همچنان که در مورد واو (والذین یکنزون الذهب) نقل شده است . [24]5- اگر به هر شکل دست جعل و تحریف به قرآن راه می یافت به تواتر نقل می شد. زیرا انگیزه برای نقل آن قوی بود. چرا که می توانست به عنوان مهم ترین دستاویز کفار اعم از اهل کتاب (یهود و نصارا) و غیر آنان، علیه اسلام به کار گرفته شود. به ویژه تحریف به زیاد کردن واضافه کردن به قرآن، با توجه به تحدی و مبارزه طلبی قرآن و این که اگر می توانید یک آیه مانند قرآن بیاورید، در دورانی که عرب از سخنوران و شاعرانی در اوج فصاحت و بلاغت بهره می برد هرگز نتوانست جز اظهار عجز پاسخی دهد و هرگونه تلاشی در این زمینه شکست خورد. چرا که آیات قرآن از نظر بلندی و اوج محتوایی و استحکام آن از نظر فصاحت و بلاغت و نثر موزون و آهنگین، آن چنان بود که هیچ سخنی توان برابری با آن را نمی توانست داشته باشد و همچنان این گونه است به طوری که به آسانی کلام بزرگان دین چون امیر بیان علی(ع) نیز از آیات قرآنی متمایز وجه است. 6- در هیچ مقطعی از تاریخ، قرآن مفقود نشده است و همچنین هیچ گاه کسانی به جای قرآن رایج، ادعای وجود قرآنی دیگر به عنوان قرآن اصلی، نکرده اند و یا هیچ گاه نزاعی و دعوایی بر سر تغییر، حذف یا زیادت آیات قرآن در میان مسلمانان رخ نداده است. با توجه به انشعابات و فرقه های فراوانی که در بین مسلمانان پیدا شده با همه اختلافاتی که با یکدیگر دارند هیچ کدام بر سر قرآن کریم و این که این قرآن، قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم است کوچک ترین اختلافی ندارند. بلکه همواره در تمام استدلال های خود به قرآن به عنوان منبع و مرجع اصلی استدلال می کرده اند. و در طول تاریخ، بالاتفاق سینه به سینه و نسل به نسل قرآن رایج را حفظ و منتقل کرده اند. اگر کوچک ترین تغییر و تحریفی صورت می گرفت. با توجه به اهتمام مسلمین به حفظ قرآن، منشأ نزاع و خونریزی می گردید و به تبع اگر هر یک از امور فوق رخ می داد با توجه به انگیزه کفار و این که می توانست دستاویز خوبی برای آنان باشد، آن را نقل می کردند. در حالی که هیچ یک از امور فوق حتی توسط مشرکین و کفار و یهود و نصارا نقل نشده است. 7-کتابت قرآن در زمان حیات رسول گرامی اسلام. یکی از عواملی که موجب حفظ و مصونیت قرآن کریم از تحریف شد، این بود که با اهتمام نبی اکرم، عین الفاظ وحی در زمان خود حضرت نوشته شد.[25] کتابت قرآن کریم در زمان نبی اکرم از عوامل مهم و اساسی بود که مانع شد قرآن همانند تورات و انجیل دستخوش تحریف شود.
 

پی نوشت ها:
[1].بنگرید : حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 117، قم، طه، سمت، چاپ هفتم، 1384
[2].بنگرید : الف. باروخ اسپینوزا، مصنف واقعی اسفار پنجگانه، ترجمه : علیرضا آل بویه، فصلنامه هفت آسمان، ش 1، بهار 1378 (این مقاله ترجمه ای است از فصل هشتم کتاب : Transloted From The Latin With An Introductionby R.H.M. Francesco Cordasco. Works Of Spinooza; A Theo Logico - Political Treatise and A Political Treatise, The Chief ب. عبدالرحیم سلیم بن اردستانی، کتاب مقدس، صص 56 - 67، قم : آیت عشق، دوم، 1385
[3].کتاب دوم سموئیل، 29-12 :28
[4].تثنیه، 33 :1
[5].تثنیه، 36 :10
[6].یوشع، 5 :12
[7].همان، ص 95-94 4-5
[8].همان، ص 97-95
[9].همان، ص 101
[10].Thougt Ed. Arthur A. Cohen and Paul Mendes - Flohr, New York, 7891. P.63. Cjrt, Contemporary Jewish Religious
[11].الخوری بولس الفعالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج 2، ص 16 - 39.
[12].توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، ص 32
[13].کتاب دوم پادشاهان، 23 :4-22 :8
[14].کتاب نحمیا، باب هشتم.
[15].ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، ص 382. به نقل از : عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، کتاب مقدس، صص 67-56؛ قم : آیت عشق، چاپ دوم تا 1385
[16].قرآن شناسی، ج 1، ص 216
[17].سید محمد حسین طباطبایی، قرآن در اسلام، ص 117
[18].همان، ص 66 و درباره خاتمیت ر.ک : مجموعه آثار استاد مطهری، ج 2، ص 183 و ج 3، ص 153
[19].کیهان اندیشه، شماره 28، مقاله تحریف ناپذیری قرآن، علامه مرتضی عسکری
[20].ابو عبدالله زنجانی، تاریخ القرآن، ص 42، موسسه الاعلمی، بیروت
[21].محمدتقی مصباح یزدی، قرآن شناسی، ج 1، ص 215، (نشر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
[22].سید محمد حسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج 12، ص 167 - 161، مرکز نشر فرهنگی رجا
[23].علامه خوئی، ترجمه البیان، ج 1، ص 309، نشر مجمع ذخائر اسلامی - قم، 1360 ش
[24]. رک: الدر المنثور، ج 3، ص 232 - دراسات و بحوث فی التاریخ والاسلام، ج 1 ، ص 94 - المیزان، ج 9، ص 256
[25].القرآن و دعاوی التحریف، رسول جعفریان، فصل سوم، ص 29





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین