دلایلی دلالت دارد که الفاظ قرآن نیز از طرف خداست؛ 1 تحدی قرآن: قرآن کریم معجزة پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد - صلی الله علیه و سلم- است که آخرین پیامبر الهی میباشد و باید معجزة ایشان تا قیامت باقی بماند، به همین خاطر خداوند آن را به صورتی قرار داد تا ابد باقی بماند به صورت معجزه برای همه افراد قابل مشاهده باشد. بدون شک معجزه برای پیامبران وسیلة اثباتی به شمار میرود تا شاهد صدق دعوت آنان قرار گیرد و گواه باشد که از جهان غیب پیام آوردهاند. معجزه باید به گونهای انجام گیرد که کارشناسان به خوبی تشخیص دهند که آنچه ارایه شده به درستی نشانة عالم غیب و بیرون از توان بشریّت است و انبیاء کارهایی انجام دادند که از توان ماهرترین کارشناسان آن دوره بیرون بوده تا اینکه به خوبی این تشخیص صورت گیرد. از همین رو آیات بزرگترین و مهمترین معجزه اسلام قرآن است که با شیواترین سبک و رساترین بیان و استوارترین محتوا بر عرب آن زمان عرضه شد، آنان به خوبی تشخیص دادند که این سخن نمیتواند ساخته بشر باشد که این گونه آنان را در مقابل تحدّی و همآوردی ناتوان ساخته است.[1] قرآن مکرراً ناباوران را به مبارزه و همآوردی خوانده میفرماید: اگر باور ندارید که این قرآن سخن خداست و گمان میبرید ساخته و پرداخته دست بشر است، سخن دانان و سخنوران خود را وا دارید تا سخنی هم چون قرآن، زیبا و شیوا، محکم و استوار بسازند و ارائه دهند ولی هرگز چنین اقدامی نتوانید کرد. همآورد خواستن قرآن فراگیر است و همه جهانیان را شامل میشود و دامنة آن برای همیشه گسترده است. قرآن در چند مرحلة تحدّی و همآورد خواستن خود را مطرح کرده است: 1 بطور مطلق خواسته سخنی همچون قرآن بیاورند (طور، 33) 2 به اندازة ده سوره مانند قرآن بیاورند. (هود، 13) 3 یک سوره مانند قرآن بیاورند. (یونس، 38 و بقره، 23) 4 در نهایت میفرماید: (اگر تمام انس و جن گرد هم آیند و بخواهند همانند این قرآن بیاورند هرگز نتوانند، گرچه همگی همدست شوند.) (اسراء، 88) بنابراین معجزه بودن آیا تاکنون مثل قرآن نیاوردهاند؟ به شهادت قطعی تاریخ، منکران قرآن و رسالت در مقام مبارزه بر آمدند امّا نتوانستند کار از پیش ببرند و پس از آنکه در مبارزه علمی با قرآن شکست خوردند دست به تیغ تهمت و شمشیر جنگ بردند. و حتی در طول تاریخ نه تنها مشرکین بلکه اهل کتاب با تمام قوی علمی و قدرت مادی و سیاسی داشتند از تمام طرف ممکن به مبارزه با اسلام و قرآن برخواستند گرچه در خیلی از جهتها موفق شدند ولی در تحدی با قرآن عاجز ماندند. امروز نیز اگر دشمنان اسلام به زور متوسل میشوند و از راه جنگ نظامی و یا تهاجم فرهنگی به مبارزه با اسلام میپردازند برای این است که در مبارزة علمی و منطقی با قرآن شکست خوردهاند اکنون نیز هیچ فرد یا گروهی نمیتواند سورهای مانند کوچکترین سورة قرآن بیاورد.[2] عبارات قرآن همچون معانی آن از سوی خداوند وحی شده و پیامبر هیچگونه نقش و دخالتی در آن نداشته است. 2 آیات قرآن: از قرآن کریم استفاده میشود که الفاظ و عبارات قرآن و ساختار آن، از آن خداست. مانند آیاتی که واژههای قرائت و تلاوت و ترتیل را به کار برده است که از نظر وضع لغت عرب تنها بازگو کردن سرودة دیگران را میرساند که الفاظ و معانی هر دو از دیگری باشد و بازگو کنندة آن را صرفاً تلاوت میکند و از خود چیزی مایه نمیگذارد قرائت در مقابل تکلّم است، قرائت حکایت نثری است که الفاظ و عبارات آن قبلاً تنظیم شده است و تکلّم، انشاء معنا است با الفاظ و عباراتی که خود تنظیم میکند. و هرگز در جایی نیامده که پیامبر قرآن را تکلم مینمود. آیاتی که قرائت و تلاوت در آنها آمده عبارتند از : نحل، 98، اسراء، 45 و 106؛ اعلی، 6، جمعه، 2، نمل، 12، کهف، 27، به علاوه از قرآن صریحاً به عنوان (کلام الله) یاد شده است:[3] مانند: (و ان احدٌ من المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلام الله) توبه، 6. اگر یکی از مشرکان به تو پناه آورد، پناه ده تا کلام خدا را بشنود. ب) آیهای که میفرماید: پیامبر اختیار تبدیل و تغییر در قرآن را ندارد: (قل ما یکون لی ان ابدّله من تلقاء نفسی ان اتبع الا ما یوحی الیّ ...) یونس، 15، این سلب اختیار، نشان دهندة آن است که الفاظ و عبارت قرآن از پیامبر نیست و گرنه هر انسانی میتواند آنچه را که گفته به تعبیر و بیان دیگر بگوید. 3 پیامبر اکرم - صلی الله علیه و سلم- تلاش میکرد که آیات وحی شده را حفظ کند و از همین، در آغاز نبوّت آیات را مرتب در حال وحی تکرار میکرد تا اینکه خداوند او را از این کار نهی کرد و فرمود: (زبانت را به خاطر عجلة برای خواندن قرآن حرکت مده چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهدة ماست پس هرگاه آنرا خواندیم از خواندن ما پیروی کن؛ (قیامت، 18 16). 4 پیامبر اکرم - صلی الله علیه و سلم- : حفظ وحی نشان میدهد که الفاظ و کلمات در اختیار پیامبر نبوده بلکه الفاظ و کلمات از سوی خداوند میباشد. 5 تفاوت قرآن و حدیث قدسی از لحاظ سبک و بیان و شیوة ترکیب کلمات، این تفاوت و دوگانگی که واقعیتی انکار ناپذیر است و با اندک توجهی آشکار میشود بهترین گواه بر عدم دخالت پیامبر در شکل گیری ساختار لفظی و بیانی قرآن است.[4] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 محمد حسین طباطبائی، المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، (قم، جامعة مدرسین حوزة علمیه، 1363)، ج 1، ص 93 تا 139. 2 عبدالله جوادی آملی، تسنیم فی تفسیر القرآن الکریم، (قم، اسراء، 1378)، ج 2، ص 433 تا 441. 3 ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1368)، ج 1، ص 129 تا 138. 4 همان، ج 11، ص 405 تا 410. 5 عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قرآن در قرآن، (قم، اسراء، 1378)، ج 1، ص 127 تا 177. 6 محمد باقر سعیدی روشن، علوم قرآنی، (قم، مؤسسة پژوهشی و آموزشی امام خمینی، 1377)، ص 89 تا 127. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، قم، مؤسسة فرهنگی تمهید، 1380، ص 345. [2] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، اسراء، 1378، ج 1، ص 176. [3] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 57. [4] . حسینی، موسی، مجله پژوهشهای قرآنی، وحیانی بودن الفاظ قرآن، سال ششم، شماره 22 و 21، ص 233 .
دلایلی دلالت دارد که الفاظ قرآن نیز از طرف خداست؛ 1 تحدی قرآن: قرآن کریم معجزة پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد - صلی الله علیه و سلم- است که آخرین پیامبر الهی میباشد و باید معجزة ایشان تا قیامت باقی بماند، به همین خاطر خداوند آن را به صورتی قرار داد تا ابد باقی بماند به صورت معجزه برای همه افراد قابل مشاهده باشد. بدون شک معجزه برای پیامبران وسیلة اثباتی به شمار میرود تا شاهد صدق دعوت آنان قرار گیرد و گواه باشد که از جهان غیب پیام آوردهاند. معجزه باید به گونهای انجام گیرد که کارشناسان به خوبی تشخیص دهند که آنچه ارایه شده به درستی نشانة عالم غیب و بیرون از توان بشریّت است و انبیاء کارهایی انجام دادند که از توان ماهرترین کارشناسان آن دوره بیرون بوده تا اینکه به خوبی این تشخیص صورت گیرد. از همین رو آیات بزرگترین و مهمترین معجزه اسلام قرآن است که با شیواترین سبک و رساترین بیان و استوارترین محتوا بر عرب آن زمان عرضه شد، آنان به خوبی تشخیص دادند که این سخن نمیتواند ساخته بشر باشد که این گونه آنان را در مقابل تحدّی و همآوردی ناتوان ساخته است.[1] قرآن مکرراً ناباوران را به مبارزه و همآوردی خوانده میفرماید: اگر باور ندارید که این قرآن سخن خداست و گمان میبرید ساخته و پرداخته دست بشر است، سخن دانان و سخنوران خود را وا دارید تا سخنی هم چون قرآن، زیبا و شیوا، محکم و استوار بسازند و ارائه دهند ولی هرگز چنین اقدامی نتوانید کرد. همآورد خواستن قرآن فراگیر است و همه جهانیان را شامل میشود و دامنة آن برای همیشه گسترده است.
قرآن در چند مرحلة تحدّی و همآورد خواستن خود را مطرح کرده است: 1 بطور مطلق خواسته سخنی همچون قرآن بیاورند (طور، 33) 2 به اندازة ده سوره مانند قرآن بیاورند. (هود، 13) 3 یک سوره مانند قرآن بیاورند. (یونس، 38 و بقره، 23) 4 در نهایت میفرماید: (اگر تمام انس و جن گرد هم آیند و بخواهند همانند این قرآن بیاورند هرگز نتوانند، گرچه همگی همدست شوند.) (اسراء، 88) بنابراین معجزه بودن آیا تاکنون مثل قرآن نیاوردهاند؟ به شهادت قطعی تاریخ، منکران قرآن و رسالت در مقام مبارزه بر آمدند امّا نتوانستند کار از پیش ببرند و پس از آنکه در مبارزه علمی با قرآن شکست خوردند دست به تیغ تهمت و شمشیر جنگ بردند. و حتی در طول تاریخ نه تنها مشرکین بلکه اهل کتاب با تمام قوی علمی و قدرت مادی و سیاسی داشتند از تمام طرف ممکن به مبارزه با اسلام و قرآن برخواستند گرچه در خیلی از جهتها موفق شدند ولی در تحدی با قرآن عاجز ماندند. امروز نیز اگر دشمنان اسلام به زور متوسل میشوند و از راه جنگ نظامی و یا تهاجم فرهنگی به مبارزه با اسلام میپردازند برای این است که در مبارزة علمی و منطقی با قرآن شکست خوردهاند اکنون نیز هیچ فرد یا گروهی نمیتواند سورهای مانند کوچکترین سورة قرآن بیاورد.[2] عبارات قرآن همچون معانی آن از سوی خداوند وحی شده و پیامبر هیچگونه نقش و دخالتی در آن نداشته است.
2 آیات قرآن:
از قرآن کریم استفاده میشود که الفاظ و عبارات قرآن و ساختار آن، از آن خداست. مانند آیاتی که واژههای قرائت و تلاوت و ترتیل را به کار برده است که از نظر وضع لغت عرب تنها بازگو کردن سرودة دیگران را میرساند که الفاظ و معانی هر دو از دیگری باشد و بازگو کنندة آن را صرفاً تلاوت میکند و از خود چیزی مایه نمیگذارد قرائت در مقابل تکلّم است، قرائت حکایت نثری است که الفاظ و عبارات آن قبلاً تنظیم شده است و تکلّم، انشاء معنا است با الفاظ و عباراتی که خود تنظیم میکند. و هرگز در جایی نیامده که پیامبر قرآن را تکلم مینمود. آیاتی که قرائت و تلاوت در آنها آمده عبارتند از : نحل، 98، اسراء، 45 و 106؛ اعلی، 6، جمعه، 2، نمل، 12، کهف، 27، به علاوه از قرآن صریحاً به عنوان (کلام الله) یاد شده است:[3] مانند: (و ان احدٌ من المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلام الله) توبه، 6. اگر یکی از مشرکان به تو پناه آورد، پناه ده تا کلام خدا را بشنود. ب) آیهای که میفرماید: پیامبر اختیار تبدیل و تغییر در قرآن را ندارد: (قل ما یکون لی ان ابدّله من تلقاء نفسی ان اتبع الا ما یوحی الیّ ...) یونس، 15، این سلب اختیار، نشان دهندة آن است که الفاظ و عبارت قرآن از پیامبر نیست و گرنه هر انسانی میتواند آنچه را که گفته به تعبیر و بیان دیگر بگوید.
3 پیامبر اکرم - صلی الله علیه و سلم- تلاش میکرد که آیات وحی شده را حفظ کند و از همین، در آغاز نبوّت آیات را مرتب در حال وحی تکرار میکرد تا اینکه خداوند او را از این کار نهی کرد و فرمود: (زبانت را به خاطر عجلة برای خواندن قرآن حرکت مده چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهدة ماست پس هرگاه آنرا خواندیم از خواندن ما پیروی کن؛ (قیامت، 18 16).
4 پیامبر اکرم - صلی الله علیه و سلم- : حفظ وحی نشان میدهد که الفاظ و کلمات در اختیار پیامبر نبوده بلکه الفاظ و کلمات از سوی خداوند میباشد.
5 تفاوت قرآن و حدیث قدسی از لحاظ سبک و بیان و شیوة ترکیب کلمات، این تفاوت و دوگانگی که واقعیتی انکار ناپذیر است و با اندک توجهی آشکار میشود بهترین گواه بر عدم دخالت پیامبر در شکل گیری ساختار لفظی و بیانی قرآن است.[4]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 محمد حسین طباطبائی، المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، (قم، جامعة مدرسین حوزة علمیه، 1363)، ج 1، ص 93 تا 139.
2 عبدالله جوادی آملی، تسنیم فی تفسیر القرآن الکریم، (قم، اسراء، 1378)، ج 2، ص 433 تا 441.
3 ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1368)، ج 1، ص 129 تا 138.
4 همان، ج 11، ص 405 تا 410.
5 عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قرآن در قرآن، (قم، اسراء، 1378)، ج 1، ص 127 تا 177.
6 محمد باقر سعیدی روشن، علوم قرآنی، (قم، مؤسسة پژوهشی و آموزشی امام خمینی، 1377)، ص 89 تا 127.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، قم، مؤسسة فرهنگی تمهید، 1380، ص 345.
[2] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، اسراء، 1378، ج 1، ص 176.
[3] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 57.
[4] . حسینی، موسی، مجله پژوهشهای قرآنی، وحیانی بودن الفاظ قرآن، سال ششم، شماره 22 و 21، ص 233 .
- [سایر] خداوند برای تکریم رسول اکرم(ص) در قرآن کریم چه آداب و معارفی را تبیین میکند؟
- [سایر] خداوند برای تکریم رسول اکرم(ص) در قرآن کریم چه آداب و معارفی را تبیین میکند؟
- [سایر] بر اساس چه سندی قرآن کریم از زمان پیامبر اکرم(ص) متواتر است؟
- [سایر] خداوند از عظمت پیامبراکرم(ص) در قرآن چگونه یاد کرده است؟
- [سایر] سیره رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) از دیدگاه قرآن کریم چیست؟
- [سایر] سیره رسول اکرم صلّی الله علیه و آله را از دیدگاه قرآن کریم چیست؟
- [سایر] سیره رسول اکرم صلّی الله علیه و آله را از دیدگاه قرآن کریم چیست؟
- [سایر] سیره رسول اکرم صلّی الله علیه و آله از دیدگاه قرآن کریم چیست؟
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [سایر] نام حضرت محمد (ص) چند بار در قرآن آمده است؟
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.