برای بررسی سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مناسب است تا در دو بخش این سیره را مورد بررسی قرار دهیم: الف) حجیت سیره تمام اعمال، حرکات، سکنات، گفتهها و اوصاف نفسانی که سیره و سنت پیامبر نام دارد، از طریق وحی انجام میگیرد از این رو سنت و سیره آن حضرت حجت است، لذا اطاعت از سنت و سیره اطاعت از خداوند است، مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ[1] (کسی که از پیامبر اطاعت کند همانا اطاعت خداوند را نموده). پس این دو از هم جدا نخواهند بود، زیرا تمام آنچه را میگوید و انجام میدهد از ناحیه خداوند است و هرگز از روی هوی و هوس نمیباشد، وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی[2] (هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید، آنچه آورده چیزی جز وحی نیست که به او وحی شده است) بر همین اساس است که فرمود: إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحی[3] (تنها از آنچه به من وحی میشود، پیروی میکنم). و چون پیامبر صلّی الله علیه و آله برای همگان اسوه حسنه است لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[4] پس باید آنچه که رسول خدا برای مردم آورده بگیرند و اجرا کنند و آنچه که از او نهی کرده از آن خودداری کنند. ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[5] آنچه که پیامبر صلّی الله علیه و آله برای شما آورده بگیرید و آنچه را که از آن نهی کرده، از آن خودداری کنید. ب) سیره پیامبر صلّی الله علیه و آله در قرآن در مورد سیره پیامبر در قرآن بحث گستردهای است که به طور اختصار به بعضی از آنها اشاره میکنیم: 1. دلسوزی نسبت به امت: پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله آن قدر به مردم دلسوز بود و در صدد هدایت آنها بود که قرآن آن را این گونه بیان میفرماید: فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً[6] (شاید جان خود را به دنبال آنان، آن گاه که به رسالت تو ایمان نیاوردند از دست بدهی.) این نشان از سعی و تلاش پیامبر صلّی الله علیه و آله اسلام در هدایت امت دارد تا جایی که خود را در پرتگاه هلاکت و نابودی قرار میدهد تا مردم را هدایت کند؛ خداوند در جایی دیگر میفرماید: وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُنْ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ[7] (بر گستاخی کافران غم مخور، از مکر و حیله آنان بر خود فشار مده.) نیز میفرماید: فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما یَصْنَعُونَ[8] (جان خود را به اثر شدت تأسف به آنها از دست مده، خداوند از آنچه که انجام میدهند، آگاه است)[9] 2. تطهیر امت اسلامی: یکی از کارهای پیامبر صلّی الله علیه و آله این است که مطهر امت اسلامی است چون خود پیامبر صلّی الله علیه و آله پاک و مطهر است، لذا امت خویش را پاک میکند: خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ[10] (از اموال آنها صدقهای بگیر تا به وسیله آن پاک و پاکیزهشان سازی برایشان دعا کن، زیرا دعای تو برای آنان آرامش است). زکات در این آیه برای نمونه است، زیرا تمام دستورات اسلامی پاک کننده است و کسی که دستورات اسلام را انجام بدهد به طهارت میرسد، در آیه فوق به پیامبر خطاب میکند و این جمله (تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ) وصف صدقه نیست، زیرا ضمیر (ها) به صدقه بر میگردد، لذا ضمیر (هم) در تطهرهم و تزکیهم به صدقه بر نمیگردد با این توصیف معنای آیه این میشود که ای پیامبر صلّی الله علیه و آله : با گرفتن صدقه از اموال مردم، خود مردم را تطهیر و تزکیه میکنی.[11] 3. رأفت و رحمت پیامبر نسبت به امت: رحمت و رأفت از صفات خداوند است، رسول خدا صلّی الله علیه و آله مظهر این صفات الهی است، وقتی که پیامبر از مردم زکات میگیرد، خداوند به پیامبر صلّی الله علیه و آله میفرماید: وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ[12] (ای پیامبر صلّی الله علیه و آله برای آنها دعا کن زیرا دعای تو برای آنها آرامش است، لذا آن حضرت میفرماید: (زندگی من برای شما خیر است مرگ من هم برای شما خیر است)[13] 4. صبر و پایداری: خداوند مسئولیت سنگینی بر عهده پیامبر صلّی الله علیه و آله قرار داد و فرمود: إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً[14] ما گفتار سنگینی را به تو وحی میکنیم.)، این گفتار سنگین همان رسالت جهانی اوست، انجام این رسالت جز با پایداری و صبر ممکن نیست، لذا خداوند در آیات متعددی پیامبر را دعوت به صبر میکند؛ وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ[15] (برای خدا در طریق ابلاغ رسالت بردبار باش)؛ فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ[16] (بسان پیامبران اولوا العزم صبر نبی و درباره آنها عجله نکن.) فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ[17] (بنابراین همان گونه که فرمان یافتهای استقامت کن همچنین کسانی که با تو به سوی خدا آمدهاند). پس از این آیات استفاده میشود که این سیره پیامبر، همان صبر و استقامت می باشد و دیگر این که این امر فقط وظیفه پیامبر صلّی الله علیه و آله نیست بلکه تمام کسانی که از شرک به سوی ایمان باز گشتهاند، باید استقامت کنند.[18] سراسر زندگی پیامبر صلّی الله علیه و آله با مشکلات همراه بوده آزارها و اذیتهای فراوانی نسبت به او روا میداشتند او را سنگباران میکردند، محاصره اقتصادی و سیاسی مینمودند، یاران او را شکنجه و آزار میدادند او را دشنام و ناسزا میگفتند، گاه او را دیوانه و گاه ساحر خطاب میکردند، اما در تمام این مشکلات شکیبا و صبور بود و با این صبر و استقامتی که پیشه کرد باعث شد که دینش جهانی شود، باید مؤمنین به این سیره اقتداء کنند، لذا علی علیه السّلام میفرماید: صبر و استقامت به رهبران و زمامداران واجب است، زیرا خداوند به پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود: فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ همین معنا را بر دوستان و اهل طاعتش نیز واجب کرده است، زیرا میگوید برای شما در زندگی پیامبر صلّی الله علیه و آله اسوه نیکویی است.[19] 5. خلق عظیم: وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ[20] تو بر خویی بزرگ هستی) یکی از ویژگیهای برجسته پیامبر صلّی الله علیه و آله در قرآن به عنوان خلق عظیم است فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ[21] در پرتو رحمت الهی در برابر تندی آنها نرم شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده میشدند. در طول زندگی پیامبر صلّی الله علیه و آله موارد بسیار زیادی ازعطوفت و مهربانی رسول خدا صلّی الله علیه و آله چه در رابطه با کفار و چه در رابطه با مسلمین وجود دارد، مثلاً در جریان فتح مکه، با آن که مردم مکه پیامبر صلّی الله علیه و آله را انواع آزارها و اذیتها کرده بودند امّا وقتی پیامبر صلّی الله علیه و آله مکه را فتح کرد همه را آزاد کرد و فرمود: امروز بر شما سرزنشی نیست خدا همگان را میبخشد.[22] 6. گذشت و عفو: یکی از خصایص رسول خدا صلّی الله علیه و آله گذشت و عفو بود، هر چه انسانیت انسان قویتر شود گذشت او بیشتر خواهد شد، و چون پیامبر صلّی الله علیه و آله رحمة للعالمین است و از طرفی هم خدا میدانست که پیامبر صلّی الله علیه و آله اهل چنین خصلتی است لذا او را امر به عفو و گذشت کرد و فرمود: فاعف عنهم[23] (پس از آنها در گذر) پیامبر صلّی الله علیه و آله آن قدر اهل گذشت بود که حتی از وحشی که قاتل عمویش حمزه بود گذشت کرد، زیرا وقتی که وحشی مسلمان شد پیامبر صلّی الله علیه و آله از او سؤال کرد تو وحشی هستی؟ گفت: بله، فرمود: عمویم حمزه را چگونه کشتی؟ او جریان را برای پیامبر صلّی الله علیه و آله گفت، پیامبر صلّی الله علیه و آله گریه کرد و او را بخشید.[24] 7. مشورت کردن: مشورت کردن با مردم یک نوع احترام به رأی آنها است، اگر شخصی با کسی مشورت کند در حقیقت با این کارش به او میفهماند که تو دارای معرفت، عقل و درایت هستی که من با تو مشورت میکنم و اگر انسانی همچون پیامبر صلّی الله علیه و آله چنین کاری را انجام دهد، باعث افتخار آن طرف میشود، لذا خداوند به پیامبر صلّی الله علیه و آله میفرماید با مردم مشورت کن، وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ[25] (در کارها با آنها مشورت کن) لذا پیامبر صلّی الله علیه و آله در جنگ بدر با اصحابش مشورت کرد[26]. 8. عبادت: وقتی که آیه: یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً[27] (ای جامه به خود پیچیده شب را جز کمی بپا خیز) بر پیامبر صلّی الله علیه و آله نازل تمام شب را به عبادت میپرداخت تا این که پاهایش متورم شد لذا خداوند فرمود: ما انزلنا علیک القرآن لتشقی[28] ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به زحمت افتی) و همچنین خداوند به پیامبرش فرمود: ما قروا ما تیسر من القرآن[29] اکنون آنچه که برای شما میسر است قرآن بخوانید). معلوم میشود که خداوند به پیامبر صلّی الله علیه و آله دستور میدهد که به خودش آسان بگیرد.[30] یا این که نماز شب که برای دیگران مستحب است اما بر پیامبر واجب است، و من اللیل فتهجه به نافلة لک[31] مقداری از شب را برخیز و نماز بخوان که آن خاص تو است). و این عبارت بود که به مقام محمود رسید عسی ان یبعثک ربک مقاماً محموداً[32] امید است که پروردگارت تو را به مقام در خور ستایش برانگیزد). معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. ناسخ التواریخ، محمد تقی سپهر، ج 4. 2. محمد فی القرآن، سید رضا صدر. 3. منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج 6. پی نوشتها: [1]. نساء/218 [2] نجم/2 و 3 [3]. انعام/50 [4]. احزاب/21 [5]. حشر/7 [6]. کهف/6 [7]. نمل/70 [8]. فاطر/80 [9]. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1367، ج 6، ص 245 [10]. توبه/103 [11]. طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1391ه، ج 9، ص 377. [12]. توبه/103 [13]. سپهر، محمد تقی، ناسخ التواریخ (زندگانی پیامبر)، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1381، ج 4، ص 1813. [14]. مزمل/5 [15]. مدثر/7 [16]. احقاف/35 [17]. هود/112 [18]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، ج9، ص253 [19]. همان، ج 21، ص 384 [20]. قلم/40 [21]. آل عمران/159 [22]. منشور جاوید، همان، ص 245 [23]. آل عمران/159 [24]. سید رضی صدر، محمد فی القرآن، قم، مرکز انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1420، ص 78 [25]. آل عمران/159 [26]. محمد فی القرآن، همان، ص 81 [27]. مزمل/ 1 2 [28]. طه/1 2 [29]. مزمل/20 [30]. محمد فی القرآن، همان، ص 109 [31]. اسراء/79 [32]. اسراء/79 منبع: اندیشه قم
برای بررسی سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مناسب است تا در دو بخش این سیره را مورد بررسی قرار دهیم:
الف) حجیت سیره
تمام اعمال، حرکات، سکنات، گفتهها و اوصاف نفسانی که سیره و سنت پیامبر نام دارد، از طریق وحی انجام میگیرد از این رو سنت و سیره آن حضرت حجت است، لذا اطاعت از سنت و سیره اطاعت از خداوند است، مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ[1] (کسی که از پیامبر اطاعت کند همانا اطاعت خداوند را نموده). پس این دو از هم جدا نخواهند بود، زیرا تمام آنچه را میگوید و انجام میدهد از ناحیه خداوند است و هرگز از روی هوی و هوس نمیباشد، وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی[2] (هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید، آنچه آورده چیزی جز وحی نیست که به او وحی شده است) بر همین اساس است که فرمود:
إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحی[3] (تنها از آنچه به من وحی میشود، پیروی میکنم).
و چون پیامبر صلّی الله علیه و آله برای همگان اسوه حسنه است لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[4] پس باید آنچه که رسول خدا برای مردم آورده بگیرند و اجرا کنند و آنچه که از او نهی کرده از آن خودداری کنند. ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[5] آنچه که پیامبر صلّی الله علیه و آله برای شما آورده بگیرید و آنچه را که از آن نهی کرده، از آن خودداری کنید.
ب) سیره پیامبر صلّی الله علیه و آله در قرآن
در مورد سیره پیامبر در قرآن بحث گستردهای است که به طور اختصار به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
1. دلسوزی نسبت به امت: پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله آن قدر به مردم دلسوز بود و در صدد هدایت آنها بود که قرآن آن را این گونه بیان میفرماید: فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً[6] (شاید جان خود را به دنبال آنان، آن گاه که به رسالت تو ایمان نیاوردند از دست بدهی.)
این نشان از سعی و تلاش پیامبر صلّی الله علیه و آله اسلام در هدایت امت دارد تا جایی که خود را در پرتگاه هلاکت و نابودی قرار میدهد تا مردم را هدایت کند؛
خداوند در جایی دیگر میفرماید: وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُنْ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ[7] (بر گستاخی کافران غم مخور، از مکر و حیله آنان بر خود فشار مده.) نیز میفرماید: فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما یَصْنَعُونَ[8] (جان خود را به اثر شدت تأسف به آنها از دست مده، خداوند از آنچه که انجام میدهند، آگاه است)[9]
2. تطهیر امت اسلامی: یکی از کارهای پیامبر صلّی الله علیه و آله این است که مطهر امت اسلامی است چون خود پیامبر صلّی الله علیه و آله پاک و مطهر است، لذا امت خویش را پاک میکند: خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ[10] (از اموال آنها صدقهای بگیر تا به وسیله آن پاک و پاکیزهشان سازی برایشان دعا کن، زیرا دعای تو برای آنان آرامش است).
زکات در این آیه برای نمونه است، زیرا تمام دستورات اسلامی پاک کننده است و کسی که دستورات اسلام را انجام بدهد به طهارت میرسد، در آیه فوق به پیامبر خطاب میکند و این جمله (تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ) وصف صدقه نیست، زیرا ضمیر (ها) به صدقه بر میگردد، لذا ضمیر (هم) در تطهرهم و تزکیهم به صدقه بر نمیگردد با این توصیف معنای آیه این میشود که ای پیامبر صلّی الله علیه و آله : با گرفتن صدقه از اموال مردم، خود مردم را تطهیر و تزکیه میکنی.[11]
3. رأفت و رحمت پیامبر نسبت به امت: رحمت و رأفت از صفات خداوند است، رسول خدا صلّی الله علیه و آله مظهر این صفات الهی است، وقتی که پیامبر از مردم زکات میگیرد، خداوند به پیامبر صلّی الله علیه و آله میفرماید: وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ[12] (ای پیامبر صلّی الله علیه و آله برای آنها دعا کن زیرا دعای تو برای آنها آرامش است، لذا آن حضرت میفرماید: (زندگی من برای شما خیر است مرگ من هم برای شما خیر است)[13]
4. صبر و پایداری: خداوند مسئولیت سنگینی بر عهده پیامبر صلّی الله علیه و آله قرار داد و فرمود: إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً[14] ما گفتار سنگینی را به تو وحی میکنیم.)، این گفتار سنگین همان رسالت جهانی اوست، انجام این رسالت جز با پایداری و صبر ممکن نیست، لذا خداوند در آیات متعددی پیامبر را دعوت به صبر میکند؛ وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ[15] (برای خدا در طریق ابلاغ رسالت بردبار باش)؛ فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ[16] (بسان پیامبران اولوا العزم صبر نبی و درباره آنها عجله نکن.) فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ[17] (بنابراین همان گونه که فرمان یافتهای استقامت کن همچنین کسانی که با تو به سوی خدا آمدهاند).
پس از این آیات استفاده میشود که این سیره پیامبر، همان صبر و استقامت می باشد و دیگر این که این امر فقط وظیفه پیامبر صلّی الله علیه و آله نیست بلکه تمام کسانی که از شرک به سوی ایمان باز گشتهاند، باید استقامت کنند.[18]
سراسر زندگی پیامبر صلّی الله علیه و آله با مشکلات همراه بوده آزارها و اذیتهای فراوانی نسبت به او روا میداشتند او را سنگباران میکردند، محاصره اقتصادی و سیاسی مینمودند، یاران او را شکنجه و آزار میدادند او را دشنام و ناسزا میگفتند، گاه او را دیوانه و گاه ساحر خطاب میکردند، اما در تمام این مشکلات شکیبا و صبور بود و با این صبر و استقامتی که پیشه کرد باعث شد که دینش جهانی شود، باید مؤمنین به این سیره اقتداء کنند، لذا علی علیه السّلام میفرماید: صبر و استقامت به رهبران و زمامداران واجب است، زیرا خداوند به پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود: فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ همین معنا را بر دوستان و اهل طاعتش نیز واجب کرده است، زیرا میگوید برای شما در زندگی پیامبر صلّی الله علیه و آله اسوه نیکویی است.[19]
5. خلق عظیم: وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ[20] تو بر خویی بزرگ هستی) یکی از ویژگیهای برجسته پیامبر صلّی الله علیه و آله در قرآن به عنوان خلق عظیم است فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ[21] در پرتو رحمت الهی در برابر تندی آنها نرم شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده میشدند.
در طول زندگی پیامبر صلّی الله علیه و آله موارد بسیار زیادی ازعطوفت و مهربانی رسول خدا صلّی الله علیه و آله چه در رابطه با کفار و چه در رابطه با مسلمین وجود دارد، مثلاً در جریان فتح مکه، با آن که مردم مکه پیامبر صلّی الله علیه و آله را انواع آزارها و اذیتها کرده بودند امّا وقتی پیامبر صلّی الله علیه و آله مکه را فتح کرد همه را آزاد کرد و فرمود: امروز بر شما سرزنشی نیست خدا همگان را میبخشد.[22]
6. گذشت و عفو: یکی از خصایص رسول خدا صلّی الله علیه و آله گذشت و عفو بود، هر چه انسانیت انسان قویتر شود گذشت او بیشتر خواهد شد، و چون پیامبر صلّی الله علیه و آله رحمة للعالمین است و از طرفی هم خدا میدانست که پیامبر صلّی الله علیه و آله اهل چنین خصلتی است لذا او را امر به عفو و گذشت کرد و فرمود: فاعف عنهم[23] (پس از آنها در گذر) پیامبر صلّی الله علیه و آله آن قدر اهل گذشت بود که حتی از وحشی که قاتل عمویش حمزه بود گذشت کرد، زیرا وقتی که وحشی مسلمان شد پیامبر صلّی الله علیه و آله از او سؤال کرد تو وحشی هستی؟ گفت: بله، فرمود: عمویم حمزه را چگونه کشتی؟ او جریان را برای پیامبر صلّی الله علیه و آله گفت، پیامبر صلّی الله علیه و آله گریه کرد و او را بخشید.[24]
7. مشورت کردن: مشورت کردن با مردم یک نوع احترام به رأی آنها است، اگر شخصی با کسی مشورت کند در حقیقت با این کارش به او میفهماند که تو دارای معرفت، عقل و درایت هستی که من با تو مشورت میکنم و اگر انسانی همچون پیامبر صلّی الله علیه و آله چنین کاری را انجام دهد، باعث افتخار آن طرف میشود، لذا خداوند به پیامبر صلّی الله علیه و آله میفرماید با مردم مشورت کن، وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ[25] (در کارها با آنها مشورت کن) لذا پیامبر صلّی الله علیه و آله در جنگ بدر با اصحابش مشورت کرد[26].
8. عبادت: وقتی که آیه: یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً[27] (ای جامه به خود پیچیده شب را جز کمی بپا خیز) بر پیامبر صلّی الله علیه و آله نازل تمام شب را به عبادت میپرداخت تا این که پاهایش متورم شد لذا خداوند فرمود: ما انزلنا علیک القرآن لتشقی[28] ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به زحمت افتی) و همچنین خداوند به پیامبرش فرمود: ما قروا ما تیسر من القرآن[29] اکنون آنچه که برای شما میسر است قرآن بخوانید). معلوم میشود که خداوند به پیامبر صلّی الله علیه و آله دستور میدهد که به خودش آسان بگیرد.[30]
یا این که نماز شب که برای دیگران مستحب است اما بر پیامبر واجب است، و من اللیل فتهجه به نافلة لک[31] مقداری از شب را برخیز و نماز بخوان که آن خاص تو است). و این عبارت بود که به مقام محمود رسید عسی ان یبعثک ربک مقاماً محموداً[32] امید است که پروردگارت تو را به مقام در خور ستایش برانگیزد).
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ناسخ التواریخ، محمد تقی سپهر، ج 4.
2. محمد فی القرآن، سید رضا صدر.
3. منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج 6.
پی نوشتها:
[1]. نساء/218
[2] نجم/2 و 3
[3]. انعام/50
[4]. احزاب/21
[5]. حشر/7
[6]. کهف/6
[7]. نمل/70
[8]. فاطر/80
[9]. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1367، ج 6، ص 245
[10]. توبه/103
[11]. طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1391ه، ج 9، ص 377.
[12]. توبه/103
[13]. سپهر، محمد تقی، ناسخ التواریخ (زندگانی پیامبر)، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1381، ج 4، ص 1813.
[14]. مزمل/5
[15]. مدثر/7
[16]. احقاف/35
[17]. هود/112
[18]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، ج9، ص253
[19]. همان، ج 21، ص 384
[20]. قلم/40
[21]. آل عمران/159
[22]. منشور جاوید، همان، ص 245
[23]. آل عمران/159
[24]. سید رضی صدر، محمد فی القرآن، قم، مرکز انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1420، ص 78
[25]. آل عمران/159
[26]. محمد فی القرآن، همان، ص 81
[27]. مزمل/ 1 2
[28]. طه/1 2
[29]. مزمل/20
[30]. محمد فی القرآن، همان، ص 109
[31]. اسراء/79
[32]. اسراء/79
منبع: اندیشه قم
- [سایر] سیره رسول اکرم صلّی الله علیه و آله را از دیدگاه قرآن کریم چیست؟
- [سایر] سیره رسول اکرم صلّی الله علیه و آله را از دیدگاه قرآن کریم چیست؟
- [سایر] سیره رسول اکرم صلّی الله علیه و آله از دیدگاه قرآن کریم چیست؟
- [سایر] تأویل و باطن قرآن کریم را چه کسانی می توانند استخراج کنند و اگر غیر پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) آن را بیان کند، معیار صحت آن چیست؟
- [سایر] نظر و دیدگاه علی (علیه السلام) درباره جانشین پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) چه بوده است؟
- [سایر] اگر زبان مادری پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وآله فارسی یا انگلیسی بود، آیا قرآن به آن زبان نازل می گشت؟
- [سایر] آیا اعجاز «قرآن» مختص زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) است؟
- [سایر] قرآن در دیدگاه پیامبر اکرم(ص) و حضرت زهرا(س) چگونه توصیف شده است؟
- [سایر] بر اساس چه سندی قرآن کریم از زمان پیامبر اکرم(ص) متواتر است؟
- [سایر] خداوند برای تکریم رسول اکرم(ص) در قرآن کریم چه آداب و معارفی را تبیین میکند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله وحید خراسانی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم را مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه ان جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد مستحب است صلوات بفرستد
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هروقت انسان اسم مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) مانند محمّد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب مثل مصطفی و ابوالقاسم را بگوید یا بشنود، اگرچه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَد أَتاکَ الْمُسیئُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الُْمحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسیئُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار به حقّ محمّد و آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر).
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .