در سؤال یاد شده عدم ذکر نام و فضائل أئمه علیهم السّلام در قرآن مسلّم گرفته شده و بعد این مسأله انگیزهای برای قول به تحریف نزد شیعه معرفی شده است. در صورتی که اینها توهمی بیش نیست؛ امّا بخش اول: شیعه نیز معتقد است که نام أئمه علیهم السّلام به صراحت در قرآن نیامده و خود أئمه علیهم السّلام نیز چنین معتقد بودند که نام امامان معصوم به صراحت در قرآن نیامده است. چنانکه ابوبصیر نقل میکند: (به امام صادق علیه السلام عرض کردم مردم میپرسند چرا نام علی و اهل بیت او علیهم السّلام در قرآن نیامده است؟ حضرت فرمودند: به آنها بگو آیه نماز بر پیامبر صلّی الله علیه و آله نازل شد و به سه و چهار رکعتی آن اشاره نشد تا اینکه پیامبر صلّی الله علیه و آله خود برای مردم آن را بیان کرد...)[1] حضرت در این روایات ذکر نشدن نام ائمه علیهم السّلام به صراحت در قرآن را تأیید کردهاند؛ امّا ذکر فضائل اهل بیت علیهم السلام در قرآن فراوان است، بلکه طبق روایاتی که اهلسنّت نیز نقل کردهاند یک چهارم قرآن در فضیلت و شأن أئمة اهلبیت علیهم السّلام میباشد.[2] و شیعه و سنّی کتابهای مستقلی درباره آیاتی که در این مورد است نوشتهاند؛[3][4] دویست و ده (210) آیه را همراه 1163 روایت ذیل آنها در شأن اهل بیت علیهم السلام به ویژه علی علیه السلام آورده است.[5] و در آخر نیز اعتراف کرده که ان کار را با عجله انجام داده است.[6] که اگر بدون عجله تتبع بیشتری میکرد بی تردید او هم مانند برخی از محققان خیلی زیادتر از آنچه ذکر کرده میآورد.[7] در اینجا به چند نمونه از آیاتی که طبق روایات شیعه و سنّی در شأن أئمه اهلبیت علیهم السّلام است اشاره میگردد: 1. در قرآن هرجا (یا ایها الذین آمنوا) آمده، حضرت علی علیه السلام مصداق کامل و شاخص آن میباشد؛ چنانکه حاکم حسکانی 19 روایت در این مورد آورده است.[8] 2. آیة تطهیر:[9] این آیه طبق روایات شیعه و سنی در شأن اصحاب کساء (پیامبر صلّی الله علیه و آله ، علی علیه السلام ، فاطمه سلام الله علیها ، حسن علیه السلام و حسین علیه السلام ) نازل شده است؛[10] که بیانگر بزرگترین فضیلت آنان (عصمت) میباشد. 3. آیه مباهله: (فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ)[11] طبق نقل شیعه و سنی حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله ، برای مباهله، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السّلام را به همراه خود برد[12] که مقصود از (ابنائنا) امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و مقصود از (نساءنا) حضرت فاطمه سلام الله علیها و مقصود از (أنفسنا) حضرت علی علیه السلام میباشد. یعنی علی علیه السلام در این آیة به منزلة خود پیامبر صلّی الله علیه و آله معرفی شده است. 4. در آیه 59 سوره نساء امر به اطاعت بدون قید و شرط از اولیالأمر شده است و اطاعت از آنها همانند اطاعت از پیامبر صلّی الله علیه و آله و خدا عزوجل قلمداد شده است و طبق روایات شیعه و سنی مقصود از اولیالأمر ائمه اهلبیت علیهم السّلام میباشد.[13] 5. در آیه: (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ)[14] که طبق روایات شیعه وسنی در جریان معرفی حضرت علی علیه السلام به عنوان امام، توسط پیامبر صلّی الله علیه و آله در غدیر خم نازل شده است،[15] امامت را محور رسالت میداند که اگر نباشد رسالت هم منتفی است. 6. در آیه (الیوم یئس الذین کفروا...)[16] که طبق روایات شیعه و سنی درباره امامت علی علیه السلام در غدیر خم نازل شده[17] امامت مایة یأس کفار، اکمال دین، اتمام نعمت و نیز مایة رضایت خدا از دین اسلام معرفی شده است. 7. در آیة (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ)[18] که طبق روایات شیعه و سنی در مورد انفاق علی علیه السلام در حال نماز نازل شده است، ولایت علی علیه السلام در طول ولایت خدا و رسول صلّی الله علیه و آله قرار گرفته است. 8. در آیة: (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ)[19] که طبق روایات شیعه و سنی در مورد علی علیه السلام و شیعیان اوست.[20] حضرت علی علیه السلام و شیعیان او بهترین مردم معرفی شده است. امّا بخش دوم: طبق نقل خود اهلسنت در صحاحشان مانند: صحیح بخاری و مسلم و... عمر (خلیفه دوم) اولین کسی است که قائل به تحریف آیاتی مانند رجم شد[21] و قرآن را یک میلیون حرف دانست.[22] افزون بر این بعضی روایات تحریفنما اولین بار در کتاب الموطأ امام مالکیهای اهل سنت که اولین کتاب روائی آنها است نقل شده[23] و این در حالی است که در کتب شیعه روایات ضدتحریف از ائمه علیهم السّلام نقل شده است: مانند روایاتی که دلالت بر لزوم عرضه روایات بر همین قرآن موجود میکند که در صورت مخالفت با آن، ائمه علیهم السّلام دستور به ترک آن روایات دادهاند.[24] و اگر در بعضی روایات مسأله تحریف مطرح شده نظر به تحریف معنوی است نه لفظی، چنانکه امام باقر علیه السلام در نامهای به سعد الخیر چنین نوشتهاند: (و کان من نبذهم الکتاب ان قاموا حروفه و حرفوا حدوده فهم یروونه و لایرعونه... یکی از راههای کنار گذاشتن قرآن به این است که حروفش را به پاداشتند ولی حدودش را تحریف کردند پس آنها قرآن را روایت میکنند ولی رعایت نمیکنند.)[25] همچنین علمای شیعه به تبع أئمه اهلبیت علیهم السّلام قرآن را تحریف ناپذیر میدانند که برخی از محققان شیعه در کتبی که به طور مستقل در رد تحریف قرآن نوشتهاند عین عبارات صریح آنان را که به شدّت تحریف قرآن را رد کردهاند، آوردهاند که برخی از آنها عدم تحریف قرآن را اجماعی شیعه میدانند.[26] بنابراین شیعه قرآن را محرف نمیداند تا چیزی انگیزه آن باشد. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. کلینی، محمّد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمة سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، علمیة اسلامیه، بینوبت چاپ، بیتا، ج 2، ص 40 41؛ و طباطبایی، سید محمّد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ پنجم، 1371، ج 4، ص 411؛ و حاکم حسکانی، شهواهد التنزیل، تحقیق محمّدباقر محمودی، تهران، مؤسسة الطبع النشر التابعه لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامی، چاپ اول، 1411 ه ق، ج 1، ص 191. [2]. اصول کافی، همان، ج 4، ص 436، ح 3 و 4. و علی الحسینی الاسترآبادی، سید شرفالدین، تأویل الایات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهره، تحقیق حسین استادعلی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، 1409 ه ق، ص 21؛ و ابن المغازلی، شافعی مذهب، مناقب علی بن ابیطالب علیه السلام ، تحقیق محمّد باقر بهبودی، تهران، المکتبة الاسلامیه، چاپ دوم، 1402 ه ق، ص 328، ح 375. و سلمان بن ابراهیم القندوزی، ینابیع المودة، کاظمیه، دارالکتب العراقیه، چاپ هشتم، 1385 ه ق، ص 126. [3]. مانند: تأویل الایات ظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، همان؛ و شهواهد التنزیل، همان، ج 1 و 2. [4]. شواهد التنزیل، همان، ج 1، ص 1920. [5]. همان، ج 1 و 2. [6]. همان، ج 2، ص 488. [7]. ر.ک: تأویل الآیات الظاهرة...، همان. [8]. ر.ک: شواهد التنزیل، همان، ج 1، 6372، ج 6785. [9]. احزاب/ 33. [10]. ر.ک: المیزان فی التفسیر القرآن، همان، ج 16، ص 316319؛ و فضل بن حسن طبرسی، مجمعالبیان، تصحیح و تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، سید فضلالله یزدی، طباطبائی، بیروت، دارالمعرفة، بینوبت چاپ، بیتا، ج 78، ص 559560؛ و مسلم بن الحجاج، القشیری النیشابوری، صحیح مسلم بشرح النوری، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، بیتا، ج 1516، ص 194195؛ و ینابیع المودة، همان، ص 107109؛ و ابی المغاز (شافعی)، مناقب علی بن ابیطالب علیه السلام ، همان، ص 301307. و جلالالدین عبدالرحمن السیوطی، الدر المنثور، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1403 ه ق، ج 6، ص 603؛ و شواهد التنزیل، همان، ج 2، ص 18139؛ ح 637774. و فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، بیتا، ج 8، ص 80. [11]. آلعمران/ 61. [12]. ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، همان، ج 3، ص 228235؛ و مجمعالبیان، همان، ج 12، ص 762؛ و تفسیر الکبیر، همان؛ و شواهد التنزیل، همان، ج 1، ص 55116، ح 168176. [13]. ر.ک: عبد علی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1412 ه ق، ج1، ص 497 508؛ و السید هاشم، البحرانی، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ دوم، بیتا، ج 1، ص 381387؛ و مجمع البیان، همان، ج 3 4، ص 100؛ و المیزان فی التفسیر القرآن، همان، ج 4، ص 408412؛ و اصول کافی، همان، ج 2، ص 4041، و شواهد التنزیل، همان، ص 189191؛ و ینابیع المودة، همان، ص 114117. [14]. مائده/ 67. [15]. ر.ک: اصول کافی، همان، ج 4، ص 4950، ح 6؛ و مجمع البیان، همان، ج 3 4، ص 344؛ و المیزان فی تفسیر القرآن، همان، ج 6، ص53 - 59؛ و التفسیر الکبیر، همان، ج 12، ص 49؛ و شواهد التنزیل، همان، ج 1، ص 249 258، مجموعاً هشت روایت؛ و ینابیع الموة، همان، ص 120؛ و الدر المنثور، همان، ج 3، ص 117. [16]. مائده/ 3. [17]. ر.ک: اصول کافی، همان، ج 2، ص 49، ح 6؛ و مجمعالبیان، همان، ج 3 4، ص 246؛ و المیزان فی التفسیر القرآن، همان، ج 5، ص 193 - 201؛ و شواهد التنزیل، همان، ج 1، ص 200 208، 6 روایت. [18]. مائده/ 55. [19]. بیّنه/ 7. [20]. ر.ک: مجمعالبیان، همان، ج 910، ص 795؛ و المیزان فی تفسیر القرآن، همان، ج 20، ص 341؛ و تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، همان، ص 801804؛ و حیدر علی بن محمّد الشروانی، مارونة العامة من مناقب اهلبیت علیهم السّلام ، تحقیق محمّد الحسّون، بیجا، مطبعة المنشورات الاسلامیه، بینوبت چاپ، 1414 ه ق، ص 7778 که این روایات را از الدر المنثور سیوطی، الصواعق المحرقه، ابن حجر و النهایة ابن اثیر آورده است. [21]. ر.ک: بخاری، صحیح البخاری بشرح الکرمانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ج 23، ص 214؛ و مسلم بن الحجاج، القشیری النیسابوری، صحیح مسلم، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1375 ه ق، ج 3، ص 1317؛ و الامام الحافظ، ابوعبدالله، الحاکم النیشابوری، المستدرک علی الصحیحین و بزیلة التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت، دارالمعرفة، باشراف، یوسف عبدالرحمن، المرعشی، بینوبت چاپ، بیتا، ج 4، ص 359 - 360؛ و الامام مالک نب انس، الموطأ، تعلیق محمّد فؤاد عبدالباقی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1370 ه ق، ج 2، ص 824؛ و احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل و بهامشه منتخب کنزالعمال، بیروت، دار صادر، ج 1، ص 23، و محمّد بن عیسی بن سوره، الجامع الصحیح، تحقیق ابراهیم، عطوه، عوض، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 4، ص 3839. [22]. جلالالدین عبدالرحمن السیوطی، الاتقان، تعلیق الدکتور مصطفی دیبابغا، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ دوم، 1414، ج 1، ص 220. [23]. ر.ک: الموطأ، همان، ج 2، ص 608. [24]. ر.ک: اصول کافی، همان، ج 1، ص 8889؛ و محمّد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، تحقیق و تصحیح الشیخ محمّد الرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بینوبت چاپ، بیتا، ج 18، ص 7889. [25]. کلینی، محمّد بن یعقوب، الروضة من الکافی، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، علمیة اسلامیه، بینوبت چاپ، بیتا، ج 1، ص 76؛ و فیض کاشانی، ملاحسن، المحجة البیضاء، تصحیح و تعلیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، بیتا، ج 2، ص 264. [26]. ر.ک: معرفت، محمّد هادی، صیانة القرآن من التحریف، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، 1418 ه ق، ص 59 78؛ و السید علی المیلانی الحسینی، التعلیق فی نفی التحریف عن القرآن الشریف، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ اول، 1410 ه ق، ص 1027؛ محمدی فتحالله، (نجارزادگان)، سلامة القرآن من التحریف، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، 1420 ه ق، ج 1، ص 8698.
آیا عدم تصریح به نام ائمه و فضائل آنان در قرآن میتواند انگیزهای برای شیعه باشد تا قرآن را تحریف شده بداند؟
در سؤال یاد شده عدم ذکر نام و فضائل أئمه علیهم السّلام در قرآن مسلّم گرفته شده و بعد این مسأله انگیزهای برای قول به تحریف نزد شیعه معرفی شده است. در صورتی که اینها توهمی بیش نیست؛ امّا بخش اول: شیعه نیز معتقد است که نام أئمه علیهم السّلام به صراحت در قرآن نیامده و خود أئمه علیهم السّلام نیز چنین معتقد بودند که نام امامان معصوم به صراحت در قرآن نیامده است. چنانکه ابوبصیر نقل میکند: (به امام صادق علیه السلام عرض کردم مردم میپرسند چرا نام علی و اهل بیت او علیهم السّلام در قرآن نیامده است؟ حضرت فرمودند: به آنها بگو آیه نماز بر پیامبر صلّی الله علیه و آله نازل شد و به سه و چهار رکعتی آن اشاره نشد تا اینکه پیامبر صلّی الله علیه و آله خود برای مردم آن را بیان کرد...)[1] حضرت در این روایات ذکر نشدن نام ائمه علیهم السّلام به صراحت در قرآن را تأیید کردهاند؛ امّا ذکر فضائل اهل بیت علیهم السلام در قرآن فراوان است، بلکه طبق روایاتی که اهلسنّت نیز نقل کردهاند یک چهارم قرآن در فضیلت و شأن أئمة اهلبیت علیهم السّلام میباشد.[2] و شیعه و سنّی کتابهای مستقلی درباره آیاتی که در این مورد است نوشتهاند؛[3][4] دویست و ده (210) آیه را همراه 1163 روایت ذیل آنها در شأن اهل بیت علیهم السلام به ویژه علی علیه السلام آورده است.[5] و در آخر نیز اعتراف کرده که ان کار را با عجله انجام داده است.[6] که اگر بدون عجله تتبع بیشتری میکرد بی تردید او هم مانند برخی از محققان خیلی زیادتر از آنچه ذکر کرده میآورد.[7] در اینجا به چند نمونه از آیاتی که طبق روایات شیعه و سنّی در شأن أئمه اهلبیت علیهم السّلام است اشاره میگردد:
1. در قرآن هرجا (یا ایها الذین آمنوا) آمده، حضرت علی علیه السلام مصداق کامل و شاخص آن میباشد؛ چنانکه حاکم حسکانی 19 روایت در این مورد آورده است.[8]
2. آیة تطهیر:[9] این آیه طبق روایات شیعه و سنی در شأن اصحاب کساء (پیامبر صلّی الله علیه و آله ، علی علیه السلام ، فاطمه سلام الله علیها ، حسن علیه السلام و حسین علیه السلام ) نازل شده است؛[10] که بیانگر بزرگترین فضیلت آنان (عصمت) میباشد.
3. آیه مباهله: (فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ)[11] طبق نقل شیعه و سنی حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله ، برای مباهله، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السّلام را به همراه خود برد[12] که مقصود از (ابنائنا) امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و مقصود از (نساءنا) حضرت فاطمه سلام الله علیها و مقصود از (أنفسنا) حضرت علی علیه السلام میباشد. یعنی علی علیه السلام در این آیة به منزلة خود پیامبر صلّی الله علیه و آله معرفی شده است.
4. در آیه 59 سوره نساء امر به اطاعت بدون قید و شرط از اولیالأمر شده است و اطاعت از آنها همانند اطاعت از پیامبر صلّی الله علیه و آله و خدا عزوجل قلمداد شده است و طبق روایات شیعه و سنی مقصود از اولیالأمر ائمه اهلبیت علیهم السّلام میباشد.[13]
5. در آیه: (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ)[14] که طبق روایات شیعه وسنی در جریان معرفی حضرت علی علیه السلام به عنوان امام، توسط پیامبر صلّی الله علیه و آله در غدیر خم نازل شده است،[15] امامت را محور رسالت میداند که اگر نباشد رسالت هم منتفی است.
6. در آیه (الیوم یئس الذین کفروا...)[16] که طبق روایات شیعه و سنی درباره امامت علی علیه السلام در غدیر خم نازل شده[17] امامت مایة یأس کفار، اکمال دین، اتمام نعمت و نیز مایة رضایت خدا از دین اسلام معرفی شده است.
7. در آیة (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ)[18] که طبق روایات شیعه و سنی در مورد انفاق علی علیه السلام در حال نماز نازل شده است، ولایت علی علیه السلام در طول ولایت خدا و رسول صلّی الله علیه و آله قرار گرفته است.
8. در آیة: (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ)[19] که طبق روایات شیعه و سنی در مورد علی علیه السلام و شیعیان اوست.[20] حضرت علی علیه السلام و شیعیان او بهترین مردم معرفی شده است.
امّا بخش دوم: طبق نقل خود اهلسنت در صحاحشان مانند: صحیح بخاری و مسلم و... عمر (خلیفه دوم) اولین کسی است که قائل به تحریف آیاتی مانند رجم شد[21] و قرآن را یک میلیون حرف دانست.[22]
افزون بر این بعضی روایات تحریفنما اولین بار در کتاب الموطأ امام مالکیهای اهل سنت که اولین کتاب روائی آنها است نقل شده[23] و این در حالی است که در کتب شیعه روایات ضدتحریف از ائمه علیهم السّلام نقل شده است:
مانند روایاتی که دلالت بر لزوم عرضه روایات بر همین قرآن موجود میکند که در صورت مخالفت با آن، ائمه علیهم السّلام دستور به ترک آن روایات دادهاند.[24] و اگر در بعضی روایات مسأله تحریف مطرح شده نظر به تحریف معنوی است نه لفظی، چنانکه امام باقر علیه السلام در نامهای به سعد الخیر چنین نوشتهاند: (و کان من نبذهم الکتاب ان قاموا حروفه و حرفوا حدوده فهم یروونه و لایرعونه... یکی از راههای کنار گذاشتن قرآن به این است که حروفش را به پاداشتند ولی حدودش را تحریف کردند پس آنها قرآن را روایت میکنند ولی رعایت نمیکنند.)[25]
همچنین علمای شیعه به تبع أئمه اهلبیت علیهم السّلام قرآن را تحریف ناپذیر میدانند که برخی از محققان شیعه در کتبی که به طور مستقل در رد تحریف قرآن نوشتهاند عین عبارات صریح آنان را که به شدّت تحریف قرآن را رد کردهاند، آوردهاند که برخی از آنها عدم تحریف قرآن را اجماعی شیعه میدانند.[26] بنابراین شیعه قرآن را محرف نمیداند تا چیزی انگیزه آن باشد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. کلینی، محمّد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمة سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، علمیة اسلامیه، بینوبت چاپ، بیتا، ج 2، ص 40 41؛ و طباطبایی، سید محمّد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ پنجم، 1371، ج 4، ص 411؛ و حاکم حسکانی، شهواهد التنزیل، تحقیق محمّدباقر محمودی، تهران، مؤسسة الطبع النشر التابعه لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامی، چاپ اول، 1411 ه ق، ج 1، ص 191.
[2]. اصول کافی، همان، ج 4، ص 436، ح 3 و 4. و علی الحسینی الاسترآبادی، سید شرفالدین، تأویل الایات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهره، تحقیق حسین استادعلی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، 1409 ه ق، ص 21؛ و ابن المغازلی، شافعی مذهب، مناقب علی بن ابیطالب علیه السلام ، تحقیق محمّد باقر بهبودی، تهران، المکتبة الاسلامیه، چاپ دوم، 1402 ه ق، ص 328، ح 375. و سلمان بن ابراهیم القندوزی، ینابیع المودة، کاظمیه، دارالکتب العراقیه، چاپ هشتم، 1385 ه ق، ص 126.
[3]. مانند: تأویل الایات ظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، همان؛ و شهواهد التنزیل، همان، ج 1 و 2.
[4]. شواهد التنزیل، همان، ج 1، ص 1920.
[5]. همان، ج 1 و 2.
[6]. همان، ج 2، ص 488.
[7]. ر.ک: تأویل الآیات الظاهرة...، همان.
[8]. ر.ک: شواهد التنزیل، همان، ج 1، 6372، ج 6785.
[9]. احزاب/ 33.
[10]. ر.ک: المیزان فی التفسیر القرآن، همان، ج 16، ص 316319؛ و فضل بن حسن طبرسی، مجمعالبیان، تصحیح و تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، سید فضلالله یزدی، طباطبائی، بیروت، دارالمعرفة، بینوبت چاپ، بیتا، ج 78، ص 559560؛ و مسلم بن الحجاج، القشیری النیشابوری، صحیح مسلم بشرح النوری، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، بیتا، ج 1516، ص 194195؛ و ینابیع المودة، همان، ص 107109؛ و ابی المغاز (شافعی)، مناقب علی بن ابیطالب علیه السلام ، همان، ص 301307. و جلالالدین عبدالرحمن السیوطی، الدر المنثور، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1403 ه ق، ج 6، ص 603؛ و شواهد التنزیل، همان، ج 2، ص 18139؛ ح 637774. و فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، بیتا، ج 8، ص 80.
[11]. آلعمران/ 61.
[12]. ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، همان، ج 3، ص 228235؛ و مجمعالبیان، همان، ج 12، ص 762؛ و تفسیر الکبیر، همان؛ و شواهد التنزیل، همان، ج 1، ص 55116، ح 168176.
[13]. ر.ک: عبد علی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1412 ه ق، ج1، ص 497 508؛ و السید هاشم، البحرانی، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ دوم، بیتا، ج 1، ص 381387؛ و مجمع البیان، همان، ج 3 4، ص 100؛ و المیزان فی التفسیر القرآن، همان، ج 4، ص 408412؛ و اصول کافی، همان، ج 2، ص 4041، و شواهد التنزیل، همان، ص 189191؛ و ینابیع المودة، همان، ص 114117.
[14]. مائده/ 67.
[15]. ر.ک: اصول کافی، همان، ج 4، ص 4950، ح 6؛ و مجمع البیان، همان، ج 3 4، ص 344؛ و المیزان فی تفسیر القرآن، همان، ج 6، ص53 - 59؛ و التفسیر الکبیر، همان، ج 12، ص 49؛ و شواهد التنزیل، همان، ج 1، ص 249 258، مجموعاً هشت روایت؛ و ینابیع الموة، همان، ص 120؛ و الدر المنثور، همان، ج 3، ص 117.
[16]. مائده/ 3.
[17]. ر.ک: اصول کافی، همان، ج 2، ص 49، ح 6؛ و مجمعالبیان، همان، ج 3 4، ص 246؛ و المیزان فی التفسیر القرآن، همان، ج 5، ص 193 - 201؛ و شواهد التنزیل، همان، ج 1، ص 200 208، 6 روایت.
[18]. مائده/ 55.
[19]. بیّنه/ 7.
[20]. ر.ک: مجمعالبیان، همان، ج 910، ص 795؛ و المیزان فی تفسیر القرآن، همان، ج 20، ص 341؛ و تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، همان، ص 801804؛ و حیدر علی بن محمّد الشروانی، مارونة العامة من مناقب اهلبیت علیهم السّلام ، تحقیق محمّد الحسّون، بیجا، مطبعة المنشورات الاسلامیه، بینوبت چاپ، 1414 ه ق، ص 7778 که این روایات را از الدر المنثور سیوطی، الصواعق المحرقه، ابن حجر و النهایة ابن اثیر آورده است.
[21]. ر.ک: بخاری، صحیح البخاری بشرح الکرمانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ج 23، ص 214؛ و مسلم بن الحجاج، القشیری النیسابوری، صحیح مسلم، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1375 ه ق، ج 3، ص 1317؛ و الامام الحافظ، ابوعبدالله، الحاکم النیشابوری، المستدرک علی الصحیحین و بزیلة التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت، دارالمعرفة، باشراف، یوسف عبدالرحمن، المرعشی، بینوبت چاپ، بیتا، ج 4، ص 359 - 360؛ و الامام مالک نب انس، الموطأ، تعلیق محمّد فؤاد عبدالباقی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1370 ه ق، ج 2، ص 824؛ و احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل و بهامشه منتخب کنزالعمال، بیروت، دار صادر، ج 1، ص 23، و محمّد بن عیسی بن سوره، الجامع الصحیح، تحقیق ابراهیم، عطوه، عوض، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 4، ص 3839.
[22]. جلالالدین عبدالرحمن السیوطی، الاتقان، تعلیق الدکتور مصطفی دیبابغا، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ دوم، 1414، ج 1، ص 220.
[23]. ر.ک: الموطأ، همان، ج 2، ص 608.
[24]. ر.ک: اصول کافی، همان، ج 1، ص 8889؛ و محمّد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، تحقیق و تصحیح الشیخ محمّد الرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بینوبت چاپ، بیتا، ج 18، ص 7889.
[25]. کلینی، محمّد بن یعقوب، الروضة من الکافی، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، علمیة اسلامیه، بینوبت چاپ، بیتا، ج 1، ص 76؛ و فیض کاشانی، ملاحسن، المحجة البیضاء، تصحیح و تعلیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، بیتا، ج 2، ص 264.
[26]. ر.ک: معرفت، محمّد هادی، صیانة القرآن من التحریف، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، 1418 ه ق، ص 59 78؛ و السید علی المیلانی الحسینی، التعلیق فی نفی التحریف عن القرآن الشریف، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ اول، 1410 ه ق، ص 1027؛ محمدی فتحالله، (نجارزادگان)، سلامة القرآن من التحریف، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، 1420 ه ق، ج 1، ص 8698.
- [سایر] آیا علمای شیعه بر تحریف قرآن تصریح دارند؟
- [سایر] آیا قرآن دچار تحریف شده است؟ نظر شیعه در مورد عصمت پیامبر و ائمه ع چیست؟
- [سایر] دیدگاه شیعه درباره تحریف قرآن چیست؟
- [سایر] دیدگاه شیعه پیرامون تحریف قرآن چیست؟
- [سایر] نظر شیعه درباره تحریف قرآن چیست؟
- [سایر] منظور از تحریف چیست؟ شیعه و اهل سنت در مورد تحریف قرآن چه عقیده ای دارند؟
- [سایر] آیا شیعه معتقد به تحریف شده بودن قرآن است؟
- [سایر] روایات تحریف قرآن را علمای شیعه متواتر میدانند یا مستفیضه؟
- [سایر] بعضی از بزرگان شیعه مانند محدث نوری قائل به تحریف قرآن هستند.
- [سایر] آیا امام خمینی (ره) در کتاب "کشف الاسرار" قائل به تحریف قرآن است؟ قریب به این مضمون که اسامی ائمه از قرآن حذف شده است؟
- [آیت الله سیستانی] کسی که ، مالک میتواند زکات خود را به او بدهد ، باید شیعه دوازده امامی باشد ، و اگر انسان کسی را شیعه بداند و به او زکات بدهد ، بعد معلوم شود شیعه نبوده ، باید دوباره زکات بدهد ، حتی اگر تحقیق کرده باشد ، یا به حجت شرعی استناد کرده باشد بنابر احتیاط واجب .
- [آیت الله بروجردی] کسی که زکات میگیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر انسان کسی را شیعه بداند و به او زکات بدهد، بعد معلوم شود شیعه نبوده، باید دوباره زکات بدهد.
- [آیت الله بهجت] مستحب است انسان برای امور زیر وضو بگیرد: برای نماز میت، زیارت اهل قبور، رفتن به مسجد و حرم ائمه علیهمالسلام، برای همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن، و نیز برای مس حاشیه قرآن، و برای خوابیدن. و نیز مستحب است کسی که وضو دارد دوباره وضو بگیرد. و اگر برای یکی از این کارها وضو بگیرد هرکاری را که باید با وضو انجام داد، میتواند بهجا آورد، مثلاً میتواند با آن وضو نماز بخواند.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است انسان برای نماز میّت وزیارت اهل قبور و رفتن به مسجد وحرم امامان: وضو بگیرد، و همچنین برای همراه داشتن قرآن وخواندن ونوشتن آن و نیز برای مسّ حاشیه قرآن وبرای خوابیدن و نیز مستحبّ است کسیکه وضو دارد دوباره وضو بگیرد، و اگر برای یکی از این کارها وضو بگیرد هرکاری را که باید با وضو انجام داد میتواند بجا آورد، مثلاً میتواند با آن وضو نماز بخواند.
- [امام خمینی] مستحب است انسان برای نماز میت و زیارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان علیهمالسلام وضو بگیرد، و همچنین برای همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و نیز برای مس حاشی? قرآن و برای خوابیدن، وضو گرفتن مستحب است، و نیز مستحب است کسی که وضو دارد دوباره وضو بگیرد، و اگر برای یکی از این کارها وضو بگیرد هر کاری را که باید با وضو انجام داد، میتواند به جا آورد مثلاً میتواند با آن وضو نماز بخواند.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که زکاْ میگیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر انسان کسی را شیعه بداند و به او زکاْ بدهد، بعد معلوم شود شیعه نبوده، باید دوباره زکاْ بدهد با تفصیلی که در )مسأله 1951) گذشت.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که زکات می گیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر انسان کسی را شیعه بداند و به او زکات بدهد، بعد معلوم شود شیعه نبوده، باید دوباره زکات بدهد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که زکاه می گیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر انسان کسی را شیعه بداند و به او زکاه بدهد؛ بعد معلوم شود شیعه نبوده؛ باید دوباره زکاه بدهد.
- [آیت الله مظاهری] روزهداری که محتلم شده میتواند بول کند گرچه بداند به واسطه بول باقیمانده منی از مجری بیرون میآید.
- [آیت الله سیستانی] روزهداری که محتلم شده، میتواند بول کند، اگرچه بداند به واسطه بول کردن باقیمانده منی از مجری بیرون میآید.